پيام
کانون صنفی
معلمان ايران
به
مناسبت فاجعه
ی دلخراش پرپر
شدن دانش آموزان
بروجنی
کشته
شدن ۲۶ تن از
دانش آموزان و
آموزگاران
بروجنی بر اثر
واژگونی
اتوبوس
راهيان
نور،درد و
اندوهی بی کران
بر جان همه ی
مردم ايران،و
داغی فراموش نشدنی
بر دل های
بازماندگان
است. ما اين غم
بزرگ را به
همه ی
ايرانيان، و
به ويژه ی
خانواده های
گرامی
عزادار،تسليت
می گوييم.
در دوران
وزارتِ حاجی
بابايی بر
گسترده ترين نهاد
اجتماعي،
بارها ديده
شده است که
ايشان فرافکنی
کرده و ديگران
را متهم به
ناراستی و يا
بی اطلاعی می
نمايند.
هنگامی که بسياری
از کارشناسان
به دليل شتاب
در اجرای ساختار
۶-۳-۳ به او خرده
می گرفتند، بر
حمايت
مقامهای تراز
اول کشور از
خود پافشاری
کرده و برای
دفاع از خود
پشت آنها
پنهان می شد.
زمانی که از
اعتياد دانش
آموزان و
تنبيه بدنی
آنها سخن می
رفت، بر بی
اساسی اين
گفته ها اصرار
می ورزيد و
همه آمارها را
نادرست می
شمرد. و اکنون
نيز وقتی
درباره
رويدادِ
دلخراشِ پرپر شدن
دختران دانش
آموز، مورد
پرسش
خبرنگاران قرار
می گيرد،آنها
را با اين
جمله که
”برويد از
مسئولانش
بپرسيد“ شگفت
زده می کند.
اما
پيرامون اين
رخداد تلخ
نکات و پرسش
هايی چند قابل
طرح است. آقای
حاج بابايی به
گفت و گو با رسانه
ها دلبستگی
خاصی دارد و
از زمان شروع
وزارتش،تقريباً
نقش سخنگوی
وزارت خانه را
نيز ايفا
نموده است.
اکنون نيز
انتظار می رود
با شفافيت و
شجاعت کافی به
پرسش های زير
پاسخ گويد.
۱ـ در
صورتی که- به
گفته برخی
مسئولان
آموزش و پرورش
و ديگر نهاد
های دست
اندرکار- حضور
دانش آموزان
در اين اردوها
اجباری نيست،به
چه دليل بخش
عمده ای از
نمره آموزش
دفاعی دانش
آموزان موکول
به حضور در
اين اردوها می
شود؟ و چرا
بالا رفتن
آمار دانش
آموزان شرکت کننده
در اين اردوها
برای مديران
مدارس امتياز
مثبت محسوب می
شود؟
۲ـ
اکنون که
دوسال از
اجرای اين طرح
حداقل
برای دانش
آموزان پسر-
می گذرد،آيا
برآوردی از
اثرات آن در
روحيه و رفتار
اين دانش آموزان
صورت گرفته
است؟ در صورت
انجام اين ارزيابي،توضيح
دهند که
برگزاری اين
اردوها تا چه
ميزان در
ايجاد رفتار
مثبت در دانش
آموزان مؤثر
بوده است،تا
با بررسی های
همه جانبه، مشخص
شود آيا اين
تغييرات
پاسخگوی
هزينه های فراوان
جانی و مالی
اين اردوها می
باشد؟
۳ـ
برگزار کننده
ی اصلی اين
برنامه کدام
دستگاه است؟
اگر وزير
آموزش و پرورش
در اجرای اين برنامه
مسئوليتی
ندارد! چگونه
است که با
افتخار اعلام
می نمايد که
در سال ۹۰
آمار دانش آموزان
اعزامی را از
پنج هزار به
يک ميليون نفر
می رسانيم؟
۴ـ
با وجود
تکرارحوادث
مصيبت باری از
اين دست،برای
جلوگيری از
وقوع دوباره
آنها،چه
اقداماتی
برای تضمين
سلامت دانش
آموزان صورت
گرفته است؟
۵ـ
نهاد
های دست
اندرکار،حتی
اگر صرفاً
مجری باشند،چه
توضيحی برای
فرستادن دانش
آموزان با اتوبوسی
که دارای نقص
فنی بوده است،
دارند؟ و البته
استفاده از
رانندگانی
فاقد تجربه
رانندگی
درجاده؟
اکنون با
وزير است که
چنانچه وزارت
خانه ای که
مسئوليت آن را
برعهده دارد،
در اجرای اين
برنامه فاقد
اختيارات
لازم است، در
اعتراض به بی
تعهد بودن
صاحب
اختيارانِ
اين اردوها،
استعفا دهد و چنانچه
اختيارات
لازم برای
اجرای آن را
دارد،همان
گونه که خود
را مالک
موفقيت های
فرضی اين طرح
می داند،در
شکست آن نيز
خود را سهيم
بداند. بجاست
برای اعلام
پذيرش سوء
مديريت و
همدردی با
خانواده های
داغدار اين
حادثه، از مقام
خود کناره
گيری نمايد.
تا شايد در
اين کمتر از
يک سال باقی
مانده ی
مديريت اش،
نقش آموزگاری
برای ساير
مديران و
مسئولان ضعيف
داشته باشد . و
نيز از همه ی
دست
اندرکاران می
خواهيم با
استفاده از
همه امکانات
رساته ای برای
آگاهی پدر و
مادرها
،اجباری
نبودن اين سفرها
را به شکلی
شفاف اعلام
نمايند و هم
زمان اجرای آن
را تا فراهم
شدن امکان
سفرهايی با استانداردهای
قابل قبول
امنيت،متوقف
سازند. باشد
که در آينده
ديگر شاهد غمی
به اين بزرگی
نباشيم.
کانون
صنفی معلمان
ايران
۲/۸/۹۱