Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۲ دی ۱۳۹۶ برابر با  ۲۳ دسامبر ۲۰۱۷
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۲ دی ۱۳۹۶  برابر با ۲۳ دسامبر ۲۰۱۷
بمباران ها، قحطي و وبا

بمباران ها، قحطي و وبا

در گل فرورفتن سعودي‌ها در يمن

 

نويسنده : لوران بونفوا

برگردان: عبدالوهاب ياسري

 

از قطر تا لبنان، هر دخالت عربستان سعودي در خاورميانه با شکست مواجه مي شود. منطقه اي که عربستان متهم است در آن جهادگراها را هم از لحاظ ايدئولوژيک و هم از لحاظ نظامي مسلح کرده است. بي اعتباري اين حکومت سلطنتي با جنگ در يمن به اوج مي رسد. جنگي بي پايان که قرباني هاي اصلي اش غير نظاميان هستند.

 

از سپتامبر ٢٠١٤، يمن در باتلاق جنگي دهشتناک فرورفت. اين جنگ داخلي و نيز منطقه‌اي را اغلب در غرب «پنهان» يا «فراموش شده» توصيف مي‌کنند، چه به دور از علائق قدرت‌هاي بزرگ و رسانه‌هاست. بحران انساني خود را در بزرگ‌ترين همه‌گيري وبا که تاکنون به ثبت رسيده (٦٠٠ هزار مورد مشکوک از مارس ٢٠١٧، بر اساس گزارش صليب سرخ) و قحطي که ٧٠% جمعيت ٣٠ ميليوني کشور را تهديد مي‌کند، نشان مي‌دهد. با اين حال، به ندرت وجدان ها را آزرده ساخته است. تلفات سنگين انساني، که مطابق موارد ثبت شده ملل متحد تا ژانويه ٢٠١٧ از مرز ١٠ هزار کشته که نيمي از آن‌هاي غيرنظامي‌اند گذشته، فشار زيادي به طرف‌هاي درگير براي متوقف ساختن جنگي نمي‌آورد که بازيگران منطقه آن را شعله‌ور نگاه مي‌دارند(١). ائتلاف به رهبري عربستان، که متکي بر داوطلبان محلي عمدتا مطيع سلفي‌ها، فعالين جنبش جنوب و طرفداران رئيس جمهور عبد ربه منصور هادي که از سوي بيشتر پايتخت‌هاي خارجي به رسميت شناخته شده، با شورشيان حوثي و متحدين‌شان، طرفداران رئيس جمهور پيشين علي عبدالله صالح، مقابله مي‌کند. از همان آغاز دشمني‌ها (تاريخ‌شمار را بخوانيد)، طرفين چندان احترامي براي ‌ کنوانسيون هاي بين‌المللي، زندگي غيرنظاميان، زيرساخت‌ها و ميراث تاريخي قائل نبودند و مانع فعاليت‌هاي روزنامه‌نگاران و فعالين بشردوست مي‌شدند.

 

عربستان سعودي مدعي است خواهان بازگشت قدرت به رئيس جمهور هادي است و در مخالفت با نفوذ ايران مي‌جنگد که متهم به حمايت از حوثي‌هاست. اين تعهد جنگي، با وجود محدوديت‌هاي آشکار و جناياتي که صورت مي‌گيرد، از پشتيباني مداوم فني (شناسايي با استفاده از ماهواره‌ها، عکس‌هاي هوايي، کمک مشاورين نظامي، سوخت‌گيري در حين عمليات، و غيره) ايالات متحده، انگلستان، و فرانسه برخوردار است. همدستي اين دولت‌ها در اين جنايات، که احتمالا، بيش و پيش از هر چيز تکيه بر قراردادهاي پرسود فروش اسلحه(٢) دارد، مدت‌هاست که موجب شده با تشکيل کميسيون مستقل تحقيق در چارچوب سازمان ملل متحد مخالفت کنند. چنين بود که در اکتبر ٢٠١٥، زماني که پيش‌نويس مصوبه‌اي براي اعزام هيئت تحقيق به يمن از سوي کشور هلند مطرح شد، تحت فشار زياد عربستان سعودي از دستور کار شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد خارج شد. در سپتامبر ٢٠١٧، مصالحه‌اي به ابتکار فرانسه صورت گرفت؛ ولي کميسيون متشکل از کارشناسان بين‌المللي ظاهرا نتوانست به جبهه‌هاي جنگ دسترسي پيدا کند. در سطحي کلي‌تر، در مورد وجود چارچوب قانوني براي مداخله نيز شک و ترديدهايي هست، به ويژه به دليل خلاء قانوني که از مارس ٢٠١٥ همچنان وجود دارد. در آن زمان آقاي هادي همزمان با پايان دوره رياست جمهوري‌اش از سعودي‌ها کمک خواست. اين رياست جمهوري، تنها به طور غيرمستقيم ، به وسيله قطعنامه ٢٢١٦ شوراي امنيت سازمان ملل متحده، سه هفته پس از شروع تهاجم ائتلاف، تنفيذ شد. به اين ترتيب، عمليات «طوفان قاطع» همچنان مبتني بر تفسيري خاص از حقوق بين‌الملل است.

 

سقوطي تدريجي

 

بي تفاوتي قدرت هاي بزرگ نشان آنست که آنها عميقا يمني ها را تحقير مي کنند، در عين حال، که حاضر نيستند ريشه‌هاي عميق اين درگيري را، که پيامدهاي حاصل از آن مرزهاي کشور را درمي‌نوردد، درک کنند. بي‌علاقگي افکار عمومي بين‌المللي به اين نزاع، که به نظر مي‌رسد برايشان چيزي جز جنگ آرام ديگري در منطقه اي «متروک» از جهان نيست، به نظر عجيب مي‌رسد، چه يمن همواره در صدر داوهاي اساسي جاي دارد که نايده گرفتن آن براي مدتي طولاني بايسته نخواهد بود.

 

از نظر تاريخي، هميشه اين طور نبود که عربستان خوشبخت (Arabia Felix) ، نامي که رومي‌ها بر جنوب شبه جزيره عربستان گذاشته بودند، سرزميني فراموش شده از اين خطه باشد. اين کشور، که در «مکاني بسيار مناسب(٣)» در تقاطع راه‌هاي تجاري و استراتژيک واقع شده بود، همواره موجبات رشک تنگ‌نظران را فراهم مي‌آورد. در شرق و در غرب، سرزمين رويايي‌اش مي‌پنداشتند و گاه آن را گهواره يکتاپرستي مي‌خواندند و گاه گنجينه اصالت عربي و اسلامي. در قرن هفدهم، قهوه بيشتر از اين جا به همه جاي دنيا حمل مي‌شد و ولتر آن را «دلپذيرترين کشور روي زمين» مي‌خواند. سپس، منبع الهام روياهاي شرقي آرتور رمبو، و آندره مالرو و پل نيزان شد که در جستجوي ردي از ملکه صبا در اين سوي درياي سرخ بودند. از سال ١٨٣٩، بندر عدن جواهر امپراتوري بريتانيا شد و در نيمه سده بيستم، مقام دوم را در دنيا از نظر فعاليت‌هاي بندري پيدا کرد. اين مرکز تجارت و رفت و آمد، نه تنها گذرگاه يمني‌ها از شاخ آفريقا و خليج فارس تا آسياي جنوب شرقي، بلکه مکاني براي تجمع صنعتگران از ويلز و غرب ميانه آمريکا نيز شد.

 

به فراموشي سپردن يمن حاصل نزاع‌هاي داخلي، جنگ سرد، اخراج کارگران يمني (در اواخر دهه ١٩٩٠، زماني که ٨٠٠هزار تن از آن‌ها از عربستان سعودي به اين دليل اخراج شدند که تصور مي‌شد کشورشان حامي عراق صدام حسين در چارچوب جنگ خليج بود)، فقر همه گير ناشي از کمبود منابع طبيعي بود؛ بگذريم از اين که فساد رهبران نيز نقش کمي نداشت. در آغاز سده کنوني، «جنگ بر ضد تروريسم» خيلي زود يمن را به صورت جبهه مهمي براي مبارزه با القاعده درآورد، اما اين همه چيزي عايد کشور و پيشرفت آن نکرد. پهبادهاي آمريکايي، که قرار است نابود کننده تهديد جهادي‌ها باشند، هم بي ثمرند چرا که در چشم مردمي که قرباني « ويراني جانبي» آنها هستند به جهادي ها حقانيت مي‌بخشند، و هم نمادي از بي‌توجهي قدرت‌هاي بزرگ به کشورشان به شمار مي‌روند، چه ويژگي چنين سلاح‌هايي ، «غيرسياسي» و ذاتا مداخله‌جويانه بودن آن‌هاست. در اين ميان، يمن از هيچ اولويتي برخوردار نيست، هرچند قانونگذاران در ايالات متحده رسما تاکيد مي‌کنند که شاخه محلي القاعده خطرناک‌ترين سازمان تروريستي در سراسر جهان به شمار مي‌رود. در بهار يمن در سال ٢٠١١، که به بيش از سه دهه حکومت رئيس جمهور صالح پايان داد، شور و شوق مشروع براي بسيج صلح‌طلبانه جوانان انقلابي و دورنماي دموکراسي در آينده، موجب نشد که «جامعه بين‌المللي» خود را به قدر کافي يا حتي در حدي که بتوان کم و بيش روي آن حساب کرد، نسبت به سرنوشت اين کشور متعهد بداند. سرانجام، اين کشور و پيش از آن که به دامن جنگ افتد به حال خود رها شد و آمريکايي‌ها و اروپايي‌ها ترجيح دادند که سياست شان در يمن را به سلطان‌نشين‌هاي خليج فارس واگذار کنند.

 

انگيزه دخالت نظامي سعودي‌ها در مارس ٢٠١٥ مشروعيت بخشيدن به حکمرانان جديد کشور، به ويژه شاهزاده محمد بن‌سلمان، متولد ١٩٨٥ بود. آغاز دخالت نظامي همزمان بود با انتصاب وي براي مقام وزير دفاع از سوي پدرش که خود از ژانويه همان سال به پادشاهي رسيده بود. ليکن، در جا زدن در جنگ، بسيار پرهزينه و آثار و عوارض آن بسي فراتر از شبه جزيره عربستان بود. از نقطه نظر مالي، به نظر مي‌رسد چنين جنگي سالانه ١٥ ميليارد دلار هزينه دارد (برخي آن را چهار برابر اين رقم مي‌دانند، ولي به نظر کمي اغراق‌آميز مي‌رسد[٤])، در حالي که بودجه کشور کسري سنگيني دارد و بهاي يک بشکه نفت به سختي از ٥٠ دلار تجاوز مي‌کند. ناتواني در شکست شورش حوثي‌ها و به ويژه بن‌بست آينده سياسي هادي، که از پايگاه مردمي چندان گسترده‌اي برخوردار نيست، خطاهاي اين راهبرد را برجسته مي‌سازند. بي‌ثباتي مرزها با تجاوزات روزانه حوثي‌ها به قلمرو سعودي، موجب شده بسيار از روستاها خالي از سکنه شوند. حتي در چندين مورد، شورشيان يمن و متحدين‌شان توانستند موشک‌هاي ميان‌برد به شهرهاي سعودي، از جمله رياض در نوامبر ٢٠١٧، پرتاب کنند، هرچند که آنها در هوا منفجر شدند و يا در نواحي خالي از سکنه فرود آمدند.

 

گسترش فعاليت جهادگراها

 

اين جنگ بدين ترتيب به يک دام براي سلطنت سعودي تبديل شد. مدت‌هاست که مقامات ترديد دارند که در تبليغات سياسي خود بر پيشرفت چشمگير عمليات نظامي تاکيد کنند و يا برعکس کشور را قرباني حملات دشمنان نشان دهند. يک ديپلمات سعودي در سازمان ملل متحد در اوت ٢٠١٦ رسما اعلام کرد که پانصد غيرنظامي سعودي توسط حوثي‌ها کشته شده‌اند(٥). از سوي ديگر، احتمالا محمد بن‌سلمان، که به زودي زود به پادشاهي خواهد رسيد، جنگ يمن را نشانه‌اي از آينده‌نگري، رهبري و کفايت خود اعلام نخواهد کرد. تصوير وي، چه نزد مردم‌ خودش و چه در سطح بين‌‌الملي، حتي مي‌تواند براي هميشه خدشه‌دار شده باشد.

 

به علاوه، سقوط نهادهاي دولتي يمن در نتيجه جنگ، به نفع گروه‌هاي اسلام‌گراي مسلح نيز تمام شده است. به حاشيه راندن حزب الاصلاح، شاخه محلي اخوان المسلمين، که نقشي مهم، سياسي و صلح‌طلبانه در طول «بهار يمن» ايفا نمود، هدف مشترک تمام طرف‌هاي درگير بود. عربستان سعودي، و حتي بيشتر از آن امارات متحده عربي، نيز شديدا درگير اين کشمکش‌ها بود و با ارائه‌ي کمک‌هاي مالي و دادن تجهيزات نظامي و غيرنظامي به تقويت گروه‌هاي سلفي رقيب الاصلاح پرداختند. وضع در التعزيه، سومين شهر کشور که در محاصره حوثي‌هاست، و نيز استان‌هاي جنوبي بر همين منوال است. گاه، مرز بين اين شبه نظاميان و القاعده مخدوش است و خطر اينکه اين شبه نظاميان از کنترل حامي هايشان خارج شوند وجود دارد.

 

قرائت ايماني دشمني بين سني‌ها و حوثي‌ها که به وابستگي آن‌ها به زيديه (شاخه‌اي از اسلام شيعه که با اکثريت شيعه اثني‌عشري در ايران متفاوت است) بازمي‌گردد، پايگاه مردمي جهادي‌ها را محکم‌تر مي‌کند. در آوريل ٢٠١٥، هرج و مرج حاکم بر اوضاع اين امکان را به القاعده داد که کنترل المکلا پنجمين شهر بزرگ کشور را دست گرفته و بتواند، با کمک گرفتن از اتحاد با قبايل، يک سال در آن جا اعمال قدرت کند. اين دوره، در ضمن، همزمان بود با ظهور سازمان دولت اسلامي. در حقيقت، حملات بيشتر پهبادهاي آمريکايي يا شبيخون‌هاي نيروهاي ويژه از زمان شروع به کار دولت دونالد ترامپ نتوانست جهادي‌ها را از رشد بازدارد. با وجود محدود شدن ورود جنگجويان خارجي به يمن، اين خطر وجود دارد که با تداوم جنگ و درگيري‌ها، کشور به صورت پايگاهي براي جهادي‌ها درآيد جائي که منابع بسيار و، به ويژه اسلحه، امکان زيادي به آنها براي صدور خشونت‌هاي‌شان مي دهد.

 

و بالاخره، بر طبق آمار ملل متحد، جنگ به عنوان يک بحران انساني دهشتناک، به ويژه همراه با محاصره دريايي و هوايي از سوي ائتلاف، موجب فرار بيش از سه ميليون يمني شده است. بيشتر اين پناهنده‌ها دوباره به زادگاه روستايي خود بازگشتند: موقعيت جغرافيايي کشور در گوشه شبه جزيره و نيز محاصره و بسته شدن فرودگاه‌ها، تمام گريزگاه‌ها را بسته است. اما، اين وضعيت، با بدتر شرايط غيرنظاميان، مي‌تواند از اين هم بدتر بشود. يمني‌ها از خليج عدن گذشته و به آساني خود را در شبکه‌هاي مهاجرتي که تاکنون مسير عبور پناهندگان اريتره يا سودان بودند جا کرده و تلاش مي‌کنند، با عبور از درياي مديترانه، خود را به اروپايي برسانند که همين حالا هم ناتوان در سر و سامان دادن به بحران پناهندگان سوري به صورتي انساني است. کشورهاي خليج، که خود نيز مرزهاي پر خلل و فرجي با يمن دارند، قادر به تحمل اين فشار روز افزون پناهندگان نيستند.

 

اما ممکن است اين چالش‌ها به سرعت، در برابر آن چه که در ميان مدت حاصل خواهد شد، رنگ ببازند. تحليل منابع آب زيرزميني، به ويژه در اطراف صنعا، مي‌تواند جابه‌جايي عظيم مردم در دهه‌هاي آتي را در پي داشته باشد. مي‌شود پيامدها و هزينه‌هاي جابه‌جايي سه ميليون سکنه پايتخت در ارتفاع ٢٣٠٠ متري از سطح دريا را، که تنها به دشواري دسترسي به آب شيرين دارند، تصور کرد؟ التعزيه نيز با وضعيتي مشابه رو به روست. رشد جمعيت (انتظار مي‌رود جمعيت هر بيست سال دو برابر شود) و تغييرات آب و هوايي، که به نزولات آسماني و در نتيجه کشاورزي آسيب مي‌زند به سر رسيدن فاجعه سرعت مي بخشند . از آن پس است که جنگ مانع پاسخگويي مناسب به تغييرات محيطي و انساني، مثلا با سرمايه‌گذاري در توليد در نواحي ساحلي، خواهد شد. در سال‌هاي آخر دهه ٢٠٠٠، مهندسان وابسته به مجموعه گروه سعودي بن‌لادن در صدد ساختن شهرک‌هاي تازه و حتي پلي براي رسيدن به جيبوتي در آنسوي تنگه باب‌المندب (که در باريک‌ترين قسمت‌ها کمتر از ٢٣ کيلومتر نيست) بودند.

 

براي سعودي‌ها هم همچون ساير کشورهاي درگير در ائتلاف، که در پي تنوع بخشيدن به اقتصاد خود با کاستن از وابستگي آن به درآمد نفت هستند، به نظر مي‌رسد جنگي که از سال ٢٠١٥ در جريان است، صرفنظر از هزينه‌هاي مالي و انساني‌ آن، در خوشبينانه‌ترين حالت، بازار بالقوه‌اي را نابود ساخت. در زماني نه چندان دور، سرانجام يمني‌ها خواهند ديد که بر زمين افتادن کشورشان براي دنيا بدون پيامد نخواهد بود.

 

يمن، نه کشوري حاشيه‌اي و فراموش شده، بلکه آزمايشگاه آينده‌اي است که مي‌تواند تيره و تار باشد. اما، تاريخ اين مردم داراي منابع اميدواري نيز هست. توانايي سازگاري، انعطاف‌پذيري و خلاقيت مدل‌هاي هوشمندانه با آزموني صدها ساله، مثلا از طريق برخي قواعد و مقررات قبائلي، براي خاتمه دادن به جنگ‌ها، فرونشاندن نزاع‌ها، توزيع منابع آب و کاهش نابرابري‌ها در ثروت، درس‌ها و منابع تامل، و حتي مسيرهاي به ويژه ارزشمندي به شمار مي‌آيند.

 

١- Cf. Helen Lackner, Yemen in Crisis. Autocracy, Neo-Liberalism and the Disintegration of a State, Saqi, Londres, 2017. Lire aussi « Au Yémen, une année de guerre pour rien », Le Monde diplomatique, mars 2016.

 

٢- Cf. Tony Fortin et Warda Mohamed, « Comment la France participe à la guerre contre le Yémen », Orient XXI, 12 septembre 2017, http://orientxxi.info

 

٣- Ghassan Salamé, « Les dilemmes d’un pays (trop) bien situé », dans Rémy Leveau, Franck Mermier et Udo Steinbach (sous la dir. de), Le Yémen contemporain, Karthala, Paris, 1999.

 

٤- Sebastien Sons et Toby Matthiesen, « The Yemen war in Saudi media », Muftah, 20 juillet 2016.

 

٥- Dépêche en arabe, Sanaa, 3 août 2016, Almasdaronline.com

..............................

برگرفته از:«لوموند دیپلماتیک»

دسامبر ٢٠١٧

 

http://ir.mondediplo.com/article2886.html

----------------------------

Laurent BONNEFOY

لوران بونفوا : دانشجوي دكتراي علوم سياسي در انستيتوي مطالعات سياسي پاريس و وابسته مركز باستان شناسي و علوم اجتماعي فرانسه در« صنعا » Cefas : Centre français d’archéologie et de sciences sociales de Sanaa

آخرين مقالات اين نويسنده:

 چرایی جنگ در یمن ؟

 در یمن ، یک سال جنگ برای هیچ

 بازگشت شیعیان در صحنه یمن

 اعتراضات یکپارچه در یمن

 

----------------------------

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©