درشهرهای
کردستان چه
گذشت؟
کولبران،
زحمتکش ترین
بخش کارگری
ایران، باید
مورد حمایت
قرار گیرند
مقدمه
سردبیری «سایت
راه کارگر»
قتل
دو کولبر در
بانه، واکنش
های خشم آگین
مردم بانه،
مریوان و سنندج
را به دنبال
داشت. مقامات
حکومتی از یک
سو یگان های
ویژه سرکوب به
شهرهای
کردستان
اعزام کردند و
از سوی دیگر
هیئت هائی از
سوی وزارت
کشور و سازمان
بازرسی کل
کشور به منطقه
گسیل داشتند
تا مانع گسترش
اعتراضات
شوند. روشن
است که مقامات
جمهوری
اسلامی بشدن
نگران اوج
گیری مبارزات
مردمی ، چه در
کردستان و چه
در دیگر
شهرهای ایران
هستند. واکنش
روزنامه "جمهوری
اسلامی" به
تظاهرات
کارگران،
معلمان و
دانشجویان در ۱۴
شهریور ۱۳۹۶در
متروی تهران و
قبل از آن
واکنش محمدتقی
اکبرنژاد
نماینده مجلس
تحت عنوان «بر من چه
گذشت...» در
واکنش به گردهم آئی با
شکوه
بازنشستگان
در سه-شنبه ۳۱
مرداد ۱۳۹۶ ،
نشانه های
آشکار نگرانی
مقامات
حکومتی از
"خطر" گسترش
حرکت های
مردمی است.
واقعیت
این است که
جویبارهای
حرکت مردمی،
اینجا و آنجا
در حال راه
باز کردن است و
همسوئی این
جویبارها می
تواند بسیار
امید بخش
باشد. از این
روست که حمایت
بخش های
گوناگون جنبش
کارگری از خواست
های کولبران
به عنوان زحمتکش
ترین بخش جنبش
کارگری ایران
، می تواند
این همبستگی
را گسترده تر
سازد. از سوی
دیگر تمامی
سازمان های چپ
و رادیکال که
خود را مدافع
جنبش کارگری و
تمامی جنبش
های
آزادیخواه و برابرطلب
می دانند،
وظیفه دارند
که قاطعانه از
این بخش از زحمتکشان
دفاع کنند؛ به
سرکوب آنها
اعتراض نمایند
و همبستگی خود
با مردم
شهرهای
کردستان را
اعلام دارند.
بدون چنین
حساسیت و
حمایتی نمی
توان برای
اتحاد
داوطلبانه
ملیت های
تشکیل دهنده ایران
مبارزه کرد.
این مهم در
شرایطی که
ناسیونالیسم
فرقه گرا، روی
جبهۀ
کردستانی
تبلیغ می کند
و بخشی از
سازمان ها و
احزاب کردستانی
با تلاش برای
جلب حمایت های
مادی و تسلیحاتی
دشمنان قسم
خوردۀ مردم
ایران از جمله
جنگ طلبان
نئوکان
آمریکائی،
نژادپرستان
اسرائیلی و
شیوخ تاریک
اندیش سعودی،
عملآ به جریان
رژیم چنج (
تغییر رژیم
توسط قدرت های
خارجی و
نوکرانشان)
پیوسته اند،
از اهمیت
زیادی برخوردار
است. از سوی
دیگر این خطر
وجود دارد که
جریاناتی با
سازماندهی
عملیات نظامی
غیرضروری،
فرصت طلائی به
نیروهای
سرکوب رژیم
بدهند تا جو
منطقه را بیش
از پیش نظامی
و امنیتی کرده
و حرکت های مسالمت
آمیز و مدنی
مردم را به
اتهام حمایت
از عملیات
مسلحانه گروه
های کوچک، با
شدت و حدت
بیشتری سرکوب
کنند. از این رو
وظیفه همه
نیروهای
مترقی است که
این خطر را به
جریانات و
سازمان هائی
که تصور می
کنند با چند
عملیات
مسلحانه می
توان از جنبش
توده ای مردم
حمایت
فعالانه تری
کرد، گوشزد کنند و به آنها
نسبت به
اقدامات عجولانه و
غیرضروری و
ضربه زننده
شان هشدار
دهند.
شنبه
۱۸ شهريور
۱۳۹۶ برابر با
۰۹ سپتامبر
۲۰۱۷
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیانیه
حمایت فعالان
فرهنگی
کرماشان از
کولبران
مظلوم کرد و
محکومیت کشتن
دو کولبر بانه
ای
در
شرایطی که بیش
از نود درصد
کالاهای
قاچاق از
مبادی گمرگی و
اسلکههای
بدون نظارت
توسط آقایان و
آقازادههای
با "ژن برتر" و
"برادران
قاچاقچی" به کشور
وارد شده، به
نام مبارزه با
قاچاق در مناطق
مرزی
کوردستان هر
سال ده ها نفر
از مردم کورد
قربانی شلیکهای
بی رحمانه
ماموران
نیروی
انتظامی میشوند.
قربانیانی که
محرومترین
اقشار جامعه
بوده و به سبب
بیکاری و فقر شدید
برای درآمد
ناچیزِ
کولبری، جان
خود را در معرض
خطر مینهای
به جای مانده
از جنگ،
پرتگاههای
کوهستانی،سرما،
یخبندان و
شلیک ضد انسانی
نیروی
انتظامی قرار
میدهند.
عمریست که این
شرایط هولناک
سایه شوم خود
را بر روژههلات
کوردستان
افکنده و دهها
خانواده بی سر
و سرپرست میشوند
و گوئی حاکمان
این سرزمین
راه دیگری جز
قربانی کردن
کولبران بی
پناه برای سرپوش
گذاشتن بر
قاچاق بیست و
پنج میلیارد
دلاری
"زرداران
زور مدار"
سراغ ندارند.
در
آخرین مورد از
این بی عدالتی
نهادینه شده دو
کولبر بانهای
توسط نیروی
انتظامی به
قتل رسیدند و
کاسه صبر مردم
بانه لبریز
گردید. این
فریاد خشم و
بغض فرو خورده
موجب اعتراض و
ابراز
نارضایتی ملت
کرد شده و در این
راستا مردم کرد
کرماشان ضمن
ابراز همدردی
با مردم بانه
و بازماندگان
و خانوادهی
قربانیان،
کشتار
کولبران را به
شدت محکوم مینماید.
به مسئولین
حکومتی و
مدیران محلی
هشدار میدهد
که در جهنم بیکاری،
فقر، اعتیاد و
معضلات
اجتماعی استانهای
کوردنشین
لااقل دست از
کشتار بی
گناهان بردارید. بترسید
از روزی که کردها
به نقطهی بی
بازگشت در
مواجهه با ظلم
و ستم برسند
که آن روز
همگی در این
آتش سوزان
گرفتار
خواهید شد.
اگر به دنبال
مبارزه با
قاچاق هستید
در تهران و در
بین یقه
سفیدهای
پیشانی سوخته
جستجو کنید.
کولبران جز در
پی لقمهای
نان برای سفرههای
خالی خود و
خانوادههایشان
نیستند.
..........................................................................
اعلام
همبستگی طیفهای
شهر جوانرو با
اعتراضات مردم
شهرهای
کردستان
"متاسفانه
با مشکلات
معیشتی
فراوانی که در
شهرهای
کردستان وجود
دارد و از
طرفی با وجود
بیکاری گستردهای
که جمهوری
اسلامی (به
منظور بهبردگی
کشیدن مردم و
مجبور کردن
آنان به تسلیمشدن
به خواست
حاکمان) در
این شهرها
برای مردم و
بویژه جوانان
به ارمغان
آورده است، شاهد
آن هستیم که
خلقمان برای
کسب مایحتاج
زندگی خود و
از سر ناچاری
سینه را در
برابر گلولهی
جمهوری سپر
کرده و برای
بدستآوردن
لقمهای نان،
مرگ را به جان
میخرند. بطوریکه
شنیدن خبر
کشته و زخمیشدن
کولبران کُرد
سرتیتر اخبار
هر روزهی این
سرزمین شده است.
با
توجه به کشتار
روزافزون
کولبران کُرد
از سوی رژیم
جمهوری اسلامی
و عدم ارائه
راهکاری
مناسب در
مقابله با بیکاری
و همچنین ظلم
و سرکوبی که
به این ملت
ستمدیده
تحمیل میشود.
سکوت مسئولین
رژیم از جمله
حسن روحانی در
مقابل این
فاجعه، ما به
عنوان جمعی از
فرهنگیان، دانشجویان،
کسبه و
بازاریان،
کارگران و کولبران
جوانرو،
کشتار کولبر
را نه فقط
کشتار انسان،
بلکه کشتار
ملتی ستمدیده
قلمداد مینماییم.
ما اقدام
جمهوری
اسلامی در
کشتار
کولبران کُرد،
نظامیگری و
یورش به
گردهمایی
مسالمتآمیز
شهروندان در
بانه و شهرهای
دیگر کُردستان
را بشدت محکوم
میکنیم و
حمایت قاطع
خود را از
حرکت خودجوش
مردم بانه و
شهرهای دیگر
کُردستان
اعلام میداریم.
همچنین آزادی
بیقید و شرط
تمامی
دستگیرشدگان
اعتراضات چند
روز گذشته و
عذرخواهی
مسئولین رژیم
از ملت کُرد
را خواستاریم.
خاطرنشان
میکنیم که
برای حفظ
تدوام امنیت،
رژیم جمهوری
اسلامی باید
از ظلم و ستم و
تبعیض چندین
سالهاش به
ملت کُرد دست
کشیده و
مطالبات این
ملت را به
عنوان بخشی از
مردم این
سرزمین به
رسمیت بشناسد
و در تغییر
هرچه سریعتر
سیاستهای
غلط و تبعیضآمیزش
در قبال ملت کُرد
اقدام کند.
بدیهی
است در صورت
عدم پاسخی
مناسب و بجا،
پیامدهای این
حرکت مردمی به
ضرر رژیم
ایران تمام
خواهد شد.
جمعی
از فرهنگیان،
بازاریان،
کارگران، کولبران
و دانشجویان
جوانرو -
شنبه ١٨
شهریور ١٣٩۶
شمسی"
................................................................................................
فعالان
کامیارانی
حمایت خود را
از کولبران اعلام
کردند
آنچه
که بر همگان
آشکار است عدم
توسعهیافتگی
در شهرهای
کردنشین و
وجود مشکلات
معیشتیای میباشد
که کولبری را
تنها گزینه
امرار معاش
فراروری مردم
این دیار قرار
داده است؛
امری که در پی
آن، نه تنها
اقدامی در جهت
رفاه حال
کولبران
انجام نشده
است، بلکه
همواره این مردمان
را مجرم شمرده
و حاکمیت
تفنگهایش را
به سمت آنان
نشانه میگیرد.
اما واقعیت
اینست که
تفنگ مذکور،
متعلق به
کسانیست که
سالهاست خود
دست به غارت
اموال مردم
ایران زدهاند.
به
گواه تاریخ
مطالبات برحق
و دمکراتیکمحور
مردم
کردستان،
هزاران سال میباشد
که در مقابل
ظلم و زور و
هجوم
آشغالگران کردستان
ادامه دارد. اکنون
باتوجه به
غارت منابع
غنی کردستان و
تداوم بردهداری
نوین، مردم
کامیاران نیز
به عنوان بخشی
از ملت کرد در
روژهلات کردستان،
فریاد اعتراض
خود را سر
داده و
خواستار پایان
دادن به کشتار
کولبران کرد
توسط نیروهای
امنیتی
جمهوری
اسلامیست.
ما
فعالان مدنی،
کارگری،
فرهنگی و
سندیکایی، از
جمهوری
اسلامی میخواهیم
که برای پایان
دادن به این
کشتارهای بیرحمانه،
هرچه زودتر
اقدامات عملیای
را انجام دهد. بدون
شک تنها راه
جلوگیری از
سقوط این
نظام، دست
برداشتن از
آزار و کشتار
خلق مورد
تبعیض قرار
گرفته کرد میباشد.
اگر جمهوری
اسلامی لااقل
خواهان حفظ
موجودیت خود
میباشد،
باید هرچه
سریعتر
تمامی
ناعدالتیهایی
را که عمداً
بر خلق کرد در
روژهلات
تحمیل نموده
را رفع کرده و
در راستای
دلجویی از این
خلق ستمدیده و
داغدار، بهورت
رسمی از آنها
عذرخواهی
نماید.
ما
فعالان مدنی،
فرهنگی،
سندیکایی و
کارگری شهرستان
کامیاران ضمن
اعلام حمایت
همه جانبه از
اعتراضات
مردم بانه، میخواهیم
که هرچه زودتر
کسانی که در
این اعتراضات
دستگیر شده،
آزاد گردند. همزمان
از مردم
قهرمان
کامیاران میخواهیم
که بار دیگر،
با تجدید
پیمان با آرمانهای
معلم شهید
فرزاد
کمانگر، صدای
اعتراضات خود
را به گوش
مسئولان
جمهوری
اسلامی
برسانند.
ما
بار دیگر
تأکید میکنیم
که پایان دادن
به کشتار
کولبران بیگناه،
آزادی افراد
بازداشت شده و
همچنین
عذرخواهی
رسمی دولت از
این جنایات،
تنها راه برای
گذار جمهوری
اسلامی از
بحران پیش آمده
میباشد.
جمعی
از فعالان فرهنگی
و مدنی
کامیاران
۱۸/۰۶/۱۳۹۶
.........................................................................................
اطلاعیه
جمعی فعالان
فرهنگی و مدنی
اسدآباد
"هر آغازی
پایانی دارد و
زیباترین
مرگ، مرگ ظلمی
کهنه است!
نازی
ها در جنگ
جهانی یهودی
ها را صرفا به
خاطر یهودی
بودن میكشتند،
در مقیاس و
زمانی متفاوت
در گوشه ی دیگری
از گیتی
افرادی كه
هزاران سال
است در خاك و خانه
خود زندگی میكنند
اما به خاطر
توطئه بین
المللی
سرنوشتشان
مظلومیت شده
است هر روز با
روش های ضد
بشری فرمی
جدید از مرگ
را متحمل میشوند.
اینجا
كردستان است
نیشتمان ملت
كرد، شاعری
انسان وار گفت:
كردها تمام
مرگها بجز
مرگ از ترس را
تجربه كردهاند.
اما حقیقت تلخ
این روزهای
کردستان
اصرار اربابان
قدرت به عادات
قرون وسطایی
خویش و جبر پنداری
اراده مرگ
آفرینشان بر
کرد است. اربابان
قدرت روزی به
بهانه حراست
از مرزهای
ناخواسته و
تحمیلی، كرد
كشی میكنند و
روزی به بهانه
حمایت از
تولید بنجل
ملی، اما خود
با قاچاق
سازماندهی
شده به مسخرگی
بهانه خویش هم
میخندد و روزی
دیگر به بهانه
حراست از
دروغی دیگر به
نام امنیت!
كشتار
روزانه
كولبران كرد
به دست
دژخیمانی كه
حتی یك بار هم
برای جنایت
خود بازخواست
نشدهاند هیچ
گاه از ذهن ما
پاك نمی شود.
تفەنگ
رووژ جەنگ،
برا رووژ تەنگ
جمعی
از فعالان
فرهنگی و مدنی
اسدآباد"
......................................................................................
اعلام
حمایت فعالان
مدنی و فرهنگی
مهاباد از کولبران
مسئولین
معضلی را که
خود عامل آن
هستند درمان کنند
از
زمان پیمان
قصرشیرین که
آغازگر تجزیه
کردستان میباشد،
تاکنون نظامهای
حاکم بر ایران
و روژهلات
کردستان
همیشه از
ارتباط مردم
این بخش با
سایر بخشهای
دیگر کردستان
بیمناک بوده و
هستند و مسئله
مرزهای
ساختگی و
دروغین را
بارها بهانه
تجاوز به حریم
مقدس جامعه و
قتل عام
کوردهای ساکن
نواحی مرزی
ایران و عراق
و ترکیه
قرار داده
اند.
کردها،
مردمی که
هزاران سال در
برابر وحشیانه
ترین و
خوفناکترین
استبدادها و
امپراطوریهای
خونآشام
تاریخ مقاومت
کردهاند و
حتی در بدترین
شرایط، بردهداری
و یوغ ظالمان
را برنتابیدهاند،
امروز نیز این
مرزهای
ساختگی را به
رسمیت نمیشناسند
و برای نجات
از دامی که توسط
سیستم
امپریالیسم
جهانی تحت
عناوین مختلف
برایشان
گسترانده شده
است و همچنین
بنیادنهادن
جامعهای
دمکراتیک و
آزاد مبارزات
خود را تا نیل
به پیروزی
ادمه میدهند.
سالهاست
که سیاست
گرسنه نگهداشتن
و بیکارنمودن
و عقب ماندگی
عمدی از سوی
حاکمان ایران
بر ملت کرد در
روژهلات
کردستان
تحمیل میشود
تا مردم این
بخش از
کردستان به
بردگی تن در
داده و تسلیم
خواست حاکمان
شوند. کولبری
شغلیست که در
نتیجه سیاستهای
اشتباه
تمرکزگرای سیاسی
و اقتصادی و
فرهنگی نظام
جمهوری
اسلامی بر
مردم کرد
تحمیل شده است.
مردمی
که به جای دست
دراز کردن به
سوی نظام حاکم
و گدایی
کردن،
نان شرافت و
مردانگی و رنج
خود را میخورد
چند سالی است
که با گلوله
مزد
سرافرازیشان
را میگیرند.
پس
از روی کار
آمدن دولت
آقای روحانی و
براساس وعدههای
انتخاباتی
ایشان مبنی بر
ساماندهی
وضعیت کولبران،
نه تنها کشتار
و قتل عام این
قشر زحمتکش و
رنجدیده
متوقف و حتی
کم نشد، بلکه
ظاهراً
هدفمندتر از
گذشته گلولههای
خود را این
بار نه بر پای
کولبران بلکه
مستقیم بر
پیشانی ایشان
میزنند. پدر
یا پسری که
خانوادهای چشم
بهراه لقمه
دستشان میباشد
جنازهاش
تحویل
خانواده میشود.
هدف
از اجرای این
سیاست اگر
چیزی بیشتر از
ادامه
دورباطل فقرو
تنگدستی و
بردگی است
پاسخ دهید. اما
نه با بازداشت
فعالین مدنی و
سیاسی و کشتار
بیرحمانه
کولبران،
بلکه با گشودن
دریچه آشتی
ملی و برجام داخلی
پاسخ درخواستهای
برحق ملت کرد
را بدهید.
ما
جمعی از
فعالان سیاسی
و مدنی ،
اعضای سازمانهای
مردم نهاد،
کارگران،
کولبران،
کسبه و بازاریان،
علمای دینی،
دانشجویان و
اساتید دانشگاههای
شهرستان
مهاباد ضمن
برحق دانستن
حق اشتغال و
زندگی مرفه
برای کولبران
همچون سایر
شهروندان
صدای عدالت
خواهی خود را
بلند کرده و
حمایت خود را
از اعتراضات
مسالمتآمیز
روزهای گذشته
شهرهای بانه،
مریوان، سردشت
و سنه و دیگر
شهرهای
روژهلات
کردستان اعلام
میداریم و از
دولت آقای
روحانی
خواستاریم که :
۱. هرچه
زودتر به
کشتار
وقیحانه
کولبران و
کاسبکاران
کرد واکنش
نشان دهد.
۲. قتلعام
و کشتار
کولبران و
کاسبکاران
کرد فوراً متوقف
شود.
۳. به خاطر
اوضاع بوجود
آمده از مردم
وردستان عذرخواهی
شود و در جهت
تسکین درد و
آلام خانواده
کولبران
قربانی اقدام
عاجل صورت
گیرد.
۴. بازداشت
شدگان
اعتراضات چند
روز اخیر
شهرهای
روژهلات
کردستان بدون
هیچ قید و شرطی
آزاد شوند.
۵. ضمن
احترام به
حریم خصوصی و
حق شهروندی
مردم ، فضای
میلیتاری و
امنیتی را از
شهرهای
کردستان
برداشته شود.
۶. وعده های
انتخاباتی
ریاستجمهوری مبنی بر
ساماندهی
وضعیت کولبران،
عملی شده و
کارت مرزنشینی
کولبران که در
چند روز اخیر
از سوی
نیروهای
امنیتی
مصادره شدهاند
تحویل
صاحبانشان
گردد
در
پایان برای
زخمی شدگان
خشونت
نیروهای امنیتی
چند روز اخیر
اعتراضات
مسالمتآمیز
شهرهای
کردستان
آرزوی بهبودی
داریم.
۱۸ شهریور ۹۶-
مهاباد
.................................................................................
مصیبت
کولبر بودن
دکتر
محمد رحیمیان
نهادینگی
احترام به
حقوق انسانی
در گرو درک درست
و عمیق حقیقتِ
زنده و صاحب
حقی به نام
انسان، و در گرو
فهم وجود است.
وجودی که
لوازم تحقق آن
در مبانی
حقوقی،
اجتماعی،
فرهنگی،
سیاسی و اقتصادی
و همه جوانب
نظری علوم
انسانی و
اجتماعی تبلور
می یابد. برای
حفظ و بقای
این وجود،
کائنات نظمی
را بر خود
تحمیل نموده
اند و ادیان
برای تبیین و
صورتبندی این
نظم و غایات آن،
ضرورت یافته
اند.
برای
نهادینه شدن
حفظ وجود و
پاسداری و
پرستاری از آن
نه به تأملی
فلسفی نیاز
است و نه به آموزش
های آکادمیک،
چرا که
پاسداری از
وجود، امری
قدسی و روحانی
و نهفته در
سرشت انسانی
است که همواره
با خطر مواجه
است. خطر
فراموشی،
فراموشی
احساس مسئولیت
در قبال
پاسداری از
وجود.
در
غیاب مسئولیت
پذیری، حق
حیات و حقوق
شهروندی به
مثابه امری
سیاسی از بروز
و ظهور باز می ماند
و به ورطه
سیاست بازی
فرو می غلطد و
در غیاب وجوه
احساس
مسئولیت
فراموش می
شود. یا از فرط
تکرار به
فرسودگی می
گراید و از
معنا تهی می
شود.
حق
حیات و حقوق
شهروندی امری
به شدت سیاسی
است زیرا که
سیاست امکان
حیات انسانی
است. راه هموارِ
زیستِ تاریخی
و اجتماعی بشر
و تمدن هاست.
سیاست وظیفه
پاسداری از
وجود را ممکن
می سازد به
همان مقدار که
بازی با سیاست
آن را به
مخاطره می
اندازد.
هرگاه
احساس
مسئولیت در
قبال حفظ وجود
فراموش شود،
امر پاسداری
از وجود یعنی
پاسداری از حق
حیات به
مخاطره
افتاده است.
یعنی سیاست
مُدُن به
مخاطره
افتاده است.
سیاست سراسر
احساس مسئولیت
در قبال حفظ
وجود و صیانت
از حق حیات انسانی
و شهروندی
است.
مصیبت
کولبر بودن،
با گلوله
گلاویز شدن و
مردن زیر بار
قاچاق، برای
قاچاقِ زندگی
است. برای حفظ
حیات. برای تحمل
بار زندگی و
مسئولیت
محافظت از
وجود، و ما
اینجا
آزادانه از
زیر بار
مسئولیت شانه
خالی کرده
ایم. ما
احترام به حق
حیات را،
مسئولیت در
قبال وجود را،
تو گویی سیاست
را فراموش
کرده ایم.
1⃣لابد
ما مسئولیت
مان را فراموش
کرده ایم که
برای حق حیات
و امر سیاست
در قبال وجود،
نمایندگی
امری خطیر را
عهده دار شده
ایم. یادمان
رفته است که
مرزنشینان
حقوقی دارند و
مرزبانان مسئولیتی.
برای بسیاری
چیزهای ناچیز
که متناظر بر
صیانت از حقوق
شخصی و گروهی
و زمینه ساز
آینده ای فربه
برای خویشتن
و خویشان
است، وزیران
را و دولت را،
در تدبیر
امور، به پرسش
می کشیم اما
یادمان می رود
وزیر کشور بیش
و پیش از
حراست از
مرزها و نان
مردم، پاسدار
جان آن هاست.
2⃣لابد
ما مسئولیت
مان را فراموش
کرده ایم که
نمی دانیم
کولبری و
قاچاق حتی جزو
علل ناقصه هم
نیست بلکه
معلول محض است.
وقتی وزارتی
که کارش صیانت
از حقوق
شهروندی و جان
مردم وظیفه
تامه اوست،
نان مردم را
به جان آن ها
ترجیح می دهد.
3⃣
لابدما
مسئولیت مان
را فراموش
کرده ایم که
در کسوت وزیر
کشوریم و
تدبیر
اقتصادی را به
هنگ های مرزی
سپرده ایم و
شلیک به
کولبران را به
مثابه اصلی
ترین عامل فلج
اقتصادی،
حلال و حلّالِ
مشکلات فرض
کرده ایم.
4⃣ لابد
ما مسئولیت
مان را فراموش
کرده ایم که باوجود
پرونده های
سنگین مجرمان
اقتصادی که علاوه
بر کارِ تیشه
زنی بر ریشه
اقتصاد کشور،
گردش قضایی
پرونده هایشان
و خبرسازی
شان، هزینه
های کلان
سیاسی، اجتماعی،
فرهنگی و
اقتصادی را بر
جامعه تحمیل
می کند،
اینچنین
پرونده
کولبران را به
سربازان مرزی
سپرده ایم که
ضابط و رابط و
قاضی باشند.
گویا
قصد صرفه جویی
در هزینه
دادرسی را
داریم که
اطاله دادرسی
را مختصر
نموده ایم. ما
تشخیص جرم،
تناسب جرم و
مجازات، صدور
حکم و اجرای
آن را،یک جا
به یک سرباز
مرزی سپرده ایم
تا اقتصاد را
نجات دهیم. تا
بلکه حافظ
حقوق شهروندان
و حق حیات آن
ها باشیم...
تفنگ عدالت چه
داغ شده است
...لابد ما
مسئولیت مان
را فراموش
کرده ایم که
شکوفایی را در
کوله بار
کولبران
جستجو می
کنیم. که
اقتصاد چنین تنک
مایه گشته
است، که در
کوله های حقیر
جای می گیرد.
اقتصاد را به
وسعت مرگ
کولبران
توسعه داده
ایم و به حجم
کوله ها شکوفا
ساخته ایم. آه که
سیاست را و
پاسداری از
وجود را فراموش
کرده ایم.
..................................................................
مرثیه
ای برای
کولبرِ کُرد
علی
ملکپور جامعه
شناس
"دو کولبر
کُرد شهر بانه
کردستان با
تیراندازی
مرزبانان
کشته شدند."
خبر
کوتاه ولی
کوبنده
بود.یکی از
انها (حیدر فرجی)
فقط ۲۱ سال
داشت و ان
دیگری (قادر
بهرامی) ۴۱
ساله بود.
آنها فقط
برای "لقمه ای
نان"جان خود را
از دست دادند.
آنها و
دیگرانی نیز در
سرزمینی غنی،
با داعیههای
تاریخی و
فرهنگی و دینی
و سیاسیِ
سترگ، اینگونه
برای نان جان
میدهد.نان
دغدغه
انسانها از
۱۰هزار سال
پیش بوده است،
پس این کشور و
این جامعه و
این فرهنگ و اقتصاد،
چه حرفی برای
گفتن دارد؟
...دیروز
تا عصر با
"حیدر"بودم،
همه مسیر سخت
گذر کوه های
بانه را با هم
رفتیم وگپ زدیم.من
به حیدر گفتم
...کجا گلوله
خوردی؟
نشانم
داد گفت:
آنجا، دیدی
کنار آن تخته
سنگ بزرگ، کمی
پایینتر از
ان بوتههای
زرد و آفتاب
خورده...می
بینی؟
گفتم
آره دیدم!
گفتم
حیدر، ای
مرثیه را برای
تو
سرودم.خوبه...می
پسندی...؟!
گفت
خوبه....ولی اسم
"بهار"را که
تکرار میکنی،
من خجالت میکشم...!
گفتم،
باشه دیگه
تکرار نمیکنم:
آیا
میدانید ۲۱
سالگی یعنی
چه؟ آن " سر" که
به ناگاه
میزبان گلولهای
میشود،
نهانگاه چه
آرزوهایی
بود؟
.. در
تاریکخانه
جمجمه حیدرِ
جوان،
نقشه راه
زندگی پنهان
بود، تا دیگر
روزها و سالیانی
چند، سر برارد
و راه
بگشاید...!؟
قلب
حیدر جوان چه
ریتم و اهنگ
موزونی داشت...!
قلبی که مخزن
اسرار عشقی بود
که از همه
پنهان می کرد
و
برایش نقشهها
داشت. عشقی که
انقدر زیبا و
مقدس بود که
حیدر را تا
فراسوی قلهها
میراند ....با
بار سنگین و
سنگینتر...بارِ
مردی تاجر بر
دوش او تا به
صاحبش برساند
، و بارِ عشقی
در دل ، تا به
معشوق برسد.
کوهها قدم
های حیدر جوان
را میشناختند
و بوتههای
مسیر، نفسهای
بی نقص او را
میشمردند،
چشمههای
کردستان لبهای او را میبوسید،
هر
بار
که سر در آب
فرو میبرد...گرم
و تشنه و
سرآسیمه ...!
مردِ
تاجر جعبهها
را میشمرد...و
مادر
اما...روزها را
و شبها را
برای حیدر، تا
چه شود فرجام عشق
مادر به
جوانش،
و داستان عشق
حیدر به آن
"دیگر" که
روزی در خلوتی
آکنده از شرم
و تشویش به او
گفته بود:
مادر،
من "بهار" را
دوست
دارم...هر روز
بیشتر از
دیروز. "بهار
"نام دختری
کُرد بود، شاد
و شکوفا و رو
به آفتاب و
زیبا.
این
رازی بود که
فقط به مادر
گفته بود
....رازی پنهان و
سر به مُهر هم
نبود، چون وقتی
حیدر میگفت"بهار
را دوست
دارم"، همه
ذرات
هوا، همه
ستاره ها،همه
پرندهها،
همه، شنیده
بودند...
فقط
ان سرباز
نشنیده
بود...چون کلاه
آهنیاش را
خیلی سِفت و
محکم به سر و
گردنش بسته
بود و
گوش هایش
آنقدر
کیپ شده بود که دیگر
نمیشنید...سرباز
فقط میدید...نقطه
ای سیاه را از
راه دور،در
کوهها و صخره
ها و دره ها،
نقطه سیاه ولی
متحرک و
مضطرب...کولبر
را...حیدر
را...حمال جعبهها
را و حامل آن
همه عشق و
رازهای
پنهانِ بهار را.
آه
، اما من ...من که
به دردِ
دانستنِ این
درد، مبلا
شدم...مرا چه می
شود...؟
...آه خدای
من...!
من
از شرمساری
گیج و بیحواس
شدم...من نمی
توانم این همه
امید و عاشقی
را ببینم که
در روز روشن ،
برای چند برگ
اسکناس،
پَرپَر شد...و
آن همه ماجرا
، که چه زود
آخر شد !!
و
آن دیگران
...همه بی خیال و
فارغ بال، سر
در کار خویش
اند، تا
کولبری دیگر،
تا عشقی دیگر
و گلولهای
دیگر و تا
مادری
و"بهاری"
دیگر...!!
خدایا
تو نیک میدانی
که "گلوله"
برای "عشق"
زیان آور
است...چنان کن
که خود میدانی،
مرا به غیر تو
امید نیست...ای
که بوستانها
و گلها و دلها و "بهار
" را آفریدی...!
حیدر،
مرثیهای را
که برایش
سروده بودم
گوش داد و باز
فقط یک جمله
گفت:..."بهار"
که میگویی
خجالت میکشم...!!
...................................................................
"رفقای
کولبر"
تقدیم
به کردتباران
غیور
"فخرالدین
احمدی
سوادکوهی"
-صدایی
نشنیدی
-نه ،
خیالاتی شدی
لابد
- بارم را
بکش بالاتر
لامصب
-صبر کن
محکم تر
ببندمش. مال
خودمم بدتره
طناب
را محکم تر
دور یخچال و
کمر و شانه
های پت و پهنش
بست. شانه
هایی که یک دم
استراحت
نکردند و از
بچگی زیر فشار
کار بودند. هر
دو راه افتادند.
راه پر از
سنگلاخ بود و
ناهموار. مجبور
بودند آهسته
قدم بردارند. هوا
داشت تاریک می
شد. گرگ و میش
بود و نم بادی
هم می وزید. دو
روز تو راه
بودند و امشب
دیگر می
رسیدند.
خلیل صدایش
را رها کرد و
زد زیر آواز. صدایش
سوز داشت. غم
غریبی توی
صدایش بود. فواد
گوش می داد. صدا
او را برد به
خانه و زندگی
اش. چند روز
شده زن و بچه
هایش را ندید. مخصوصا
پسرش سیروان. ای
شیطان. دیوار
صاف را بالا
می رود و ای
مردیکه ی
شیرین زبان. خنده
اش گرفت از
این فکر. لبخند
زد. خلیل دم
گرمی داشت. می
خواند. یک
ترانه وطنی می
خواند. فواد
یاد اسباب
بازی افتاد که
رو دوشش بود. برای
سیروان خرید و
یک عروسک هم
برای دخترش ماهرو
. عشق می کرد
یاد اسباب
بازی می افتاد. خلیل
انگار نه
انگار باری به
این سنگینی
روی دوشش است. فواد
یخچال کول
کرده بود و تا
نیمه های شب
باید می
رسیدند.
خلیل اجاق
گاز. هر دو
ایستادند تا
نفسی تازه
کنند. عرق
کرده بودند و
کمرشان تیر می
کشید. سکوت،
کوهستان را
پر کرد. مثل
تاریکی که کوه
را قورت می
دادـ فواد گوش
تیز کرد:
-شنیدی
خلیل
به اطراف نگاه
کرد:
-زده به سرت
باباجان. صدایی
نمیاد
- چرا ، صدای
سنگ ریزه میاد
داداش
حرفی
نزد. فواد رو
کرد به خلیل :
-کاک خلیل ،
اسباب بازی
سیروان قشنگ
بود، نه؟!
-آره
پدرسوخته ی
شیطان. چموشیه
به جان تو
هر
دو خندیدند و
خلیل سوت زد. صدای
سوت پیچید. حرکت
کردند. اما
فواد یک
جورایی بود. نگران
سیروان بود؟! دلتنگ
شده بود؟! نمی
داند. چیزی
نمی داند. فقط
حال خوبی
ندارد. خلیل
چراغ قوه
انداخت. نور
پهن شده بود
رو زمین و پشت
سر هم قدم بر
می داشتند. خلیل
سرفه ی خشکی
کرد :
-چیزی
نمانده. پیرم
در آمد بی پدر
- اینم شد
زندگی کاک
خلیل، صد رحمت
به سگ
- همینه کاک
فواد. شاشیدم
به زندگی
-صدایی
میاد داداش
از
خستگیه راه
بیا. زودتر
برسیم اسباب
بازی را بدی
به شیطان. سیروان
پدرسوخته
فواد
خندید و عاشق
سیروان بود. دوستش
داشت. چند
روزی شده بچه
را بغل نکرد. تا
برسد یخچال را
می گذارد زمین
و تو حیاط داد می
زند سیروان و
بغل باز می
کند و لب غنچه
ای او را می
بوسد که یکهو،
صدای شلیکی
فکرش را خراب کرد
و سکوت
شب کوهستان را
شکست. خلیل
رنگش پرید و چرخید
و نور انداخت
طرف فواد:
-فواااااد!
و
نعره کشید:
-چی شده؟! کی
بود؟!؟
دید
فواد کمرش تا
شده و دستش رو
شکمش است. رو
جفت زانو نشست
رو سنگلاخ. خون
از دهنش بیرون
زد. دوباره
نعره کشید و
صداش تو
کوهستان موج
انداخت. نشست. بار
روی دوشش را
گذاشت زمین و
دوید طرف فواد
و طناب را باز
کرد و یخچال
را از دوشش
جدا کرد:
-کاک فواد
، خوبی، آخ ،
بی شرفا ، بی
ناموسا
یکهو عربده
کشید:
-بی ناموسا. نامردا
واسه یه لقمه
نونه ، نون
نون
نون نون نون. صدا پیچیده
بود:
-چیزی نیست
، من اینجام
داداش
مانده
بود چه کار
کندـ دست و
دلش می لرزیدـ
بغض کرد. سعی
کرد قورتش
بدهد نشد. فواد
را آرام خواباند
که خرخر می
کرد و خون
بالا می آورد
و بدنش سرد تر
می شد و چنگ زد
کف دستهای
خلیل و و زور
زد چیزی بگوید:
-اسباب . . ـ بازی . ـ
ـ سیر. . . وووآن
که دوباره
صدای شلیک آمد
و خلیل نعره ی
بلندی کشید و
افتاد کنار
فواد و هر دو
به هم زل زدند
و چند قطره
اشک از گوشهی
چشمشان چکه
کرد...
"فخرالدین
احمدی
سوادکوهی"
...............................................................
توضیحات
پلیس در مورد
شلیک به کوله
بران در بانه
سخنگوی
نیروی انتظامی:
دو
شب گذشته، در
نیمه های شب و
دردل تاریکی،
مرزبانان هنگ
مرزی شهرستان
بانه متوجه
ورود افرادی از
مناطق ممنوع و
نقاط قرمز
امنیتی مرز به
داخل کشور می
شوند که با
اخطار و
هشدارهای پی
در پی و
تیراندازی
هوایی سعی بر
جلوگیری از
استمرار تردد
غیر قانونی
آنان می کنند
که در سایه بی
توجهی آنان؛
با توجه به
حساسیت منطقه
و سوابق
تهدیدات
امنیتی گذشته
به جهت پیشگیری
از هر نوع
پیشامد ضد
امنیتی؛
ناگزیر
مبادرت به
تیراندازی
نموده که
تعدادی از
آنان متواری و
متاسفانه دو
نفر جان
خودشان را از
دست می دهند و
در بررسی های
بعدی مشخص می
گردد این
دونفر از
شهروندان
همان منطقه و
حامل محموله
مواد محترقه
بودند.
نیروی
انتظامی ضمن
اظهار تاسف و
تاثر از جان سپردن
این دو شهروند
بااشاره به
اینکه موضوع فوق
هیچ ارتباطی
به بحث کولبری
و مناطق و
معابر مشخص
شده برای تردد
کولبران نداشته.
بار
دیگر تاکید می
نماید، پلیس
بر سر امنیت
مردم هرگز
مماشات نخواهد
کرد و در واقع
مردم بر ما
نمی بخشایند
هر گونه
کوتاهی در این
حوزه را و
اساساً فلسفه
وجودی
مرزبانان هر
کشوری حراست و
صیانت و
پاسداری از
سرحدات
مرزهای آن
کشور است،
یادمان باشد
بخش اعظمی از
امنیت جاری در
بستر جامعه علی
رغم تمام
تهدیدات ضد
امنیتی مرهون
هوشیاری و
تلاش
مرزبانان
کشورمان است./
میزان
...................................................................
بانه “نه
به کشتن کولبران”
مردم
شهرستان بانه
در پی کشتار
کولبران توسط نیروهای
امنیتی ، به
نشانه اعتراض
اقدام به تعطیلی
مغازهها و
راهپیمایی
مقابل
ساختمان
فرمانداری کردند.
متاسفانه با
واکنش تند
نیروهای
نظامی و امنیتی
مواجعه و
تاکنون چند
زخمی و حدود
ده نفر
بازداشت شدەاند.به
گفته فعالان
این شهر، شمار
معترضان بالغ
بر ده هزار
نفری بوده و
هست و نیروهای
گارد ویژه جهت
پراکنده شدن
معترضین به سوی
آنان گاز اشکآور
و شلیک کرده و
تعدادی را نیز
مورد با باتوم
مورد ضرب و
شتم قرار دادهاند.
تاکنون حداقل
چهار نفر نیز
با اصابت
گلولههای ساچمهایی
نیروهای گارد
ویژه زخمی شدهاند.
در
این تجمع که
همچنان نیز
ادامه دارد،
مردم با شعار
عزل فرماندار
و “نه به کشتن کولبران”
به داخل
ساختمان
فرمانداری
وارد شدند و
خودروهای این
ساختمان را به
آتش کشیدند.
درگیری
در تجمع بانه
در اعتراض به
کشته شدن دو
کولبر کرد گروهی
از اهالی بانی
در اعتراض به
کشته شدن دو
کولبر به
خیابانها
آمدند. مأموران
انتظامی با
تظاهرکنندگان
درگیر شدند. خبرگزاری
روداو فیلمی
از این درگیری
منتشر کرده
است.
روز
گذشته در اثر
تیراندازی
یکی از
مأموران مرزی
در منطقه «هه
نگه ژال» در
شهرستان بانه
دو کولبر ۴۵ و ٢١
ساله کشته
شدند.
خبرگزاری
موکریان
گزارش داده
بود که روز
گذشته
خانواده و
خویشاوندان
دو کولبری که
در اثر تیراندازی
یکی از
مأموران مرزی
به قتل رسیدهاند
در اعتراض به
این حادثه
مقابل فرمانداری
بانه اجتماع
کرده بودند. اکنون
دامنه این
اعتراضات
وسیعتر شده
.............................................................
پنج خواستۀ
معترضان
در
بانه:
۱- آمران و
عاملین این
جنایت
شناسایی،
محاکمه و
مجازات گردند.
۲- به
کشتار
کولبران
پایان داده
شود و امنیت
آنان از طریق
ایجاد شغل یا
بیمه بیکاری
تأمین گردد که
ناچار به تن
دادن به
کولبری نشوند.
۳- به فضای
امنیتی در
بانه و دیگر
شهرهای
کردستان
خاتمه داده
شود.
۴_ فرماندار
شهر بانه به
دلیل نقشی که
در کشتار کولبران
و به خشونت
کشاندن
اعتراضات
آنان داشته
است بر کنار و
به مجازات
برسد.
۵- بازداشت
شدگان
تظاهرات روز
چهارشنبه در
بانه فورا
آزاد گردند.
.....................................................................
راهپیمایی
شهروندان
سنندجی در
اعتراض به کشتار
کولبران
علیرغم
وعده مسئولان
استان
کُردستان
برای پیگیری و
مجازات
عاملان قتل دو
کولبر بانه
ای، اعتراض
شهروندان
کُردستان
ادامه دارد.
علیرغم
وعده مسئولان
استان
کُردستان
برای پیگیری و
مجازات
عاملان قتل دو
کولبر بانه
ای، اعتراض
شهروندان
کُردستان
ادامه دارد.
بر
اساس خبرهای
منتشر شده
صدها تن از
شهروندان
سنندجی عصر
روز پنجشنبه
۱۶ شهریور، با
برگزاری یک
راهپیمایی
آرام خواستار
پایان کشتار
کولبران توسط
نیروهای
نظامی ایران
شدند.
این
راهپیمایی از
ابتدای
خیابان
فردوسی به سوی
مرکز شهر در
میدان انقلاب
در جریان است
و نیروهای
امنیتی با
یورش به
شهروندان سعی
در متفرق کردن
معترضان
دارند.
علاوه
بر این صدها
تن از نیروهای
ضد شورش و نیروهای
انتظامی با
استقرار در
میدان آزادی
از تجمع و
پیوستن دیگر
شهروندان به
این راهپیمایی
آرام جلوگیری
می کنند.
تصاویر
منتشر شده
حکایت از آن
دارد که
نیروهای
امنیتی در سه
راهی نمکی و
در تقاطع دو
خیابان
فردوسی و ناصر
خسرو به
معترضان یورش
برده و تلاش
کرده اند از
ورود معترضان
به میدان
انقلاب
جلوگیری کنند.
برخی
خبرهای تایید
نشده از
بازداشت دست
کم ۸ شهروند
معترض حکایت
می کنند.
بامداد
روز دوشنبه ۱۳
شهریور، دو
کولبر به نام های
قادر بهرامی
۴۱ ساله
،متاهل و
دارای چهار فرزند
و اهل روستای
“وهزمهله”
و حیدر فرجی
۲۱ ساله اهل
روستای”شهشه”
از توابع
شهرستان بانه
از سوی
نیروهای
پاسگاه
مرزبانی مرز
سیرانبند هدف
گلوله قرار
گرفته و جان
خود را از دست
دادند.
درپی
جان باختن این
دو کولبر شمار
زیادی از شهروندان
بانه ای ضمن
بستن محل کسب و
کار خود با
برگزاری یک
راهپیمایی
اعتراضی خواستار
پایان کشتار
کولبران و
مجازات عاملان
قتل این دو
کولبر شده
بودند.
علاوه
بر این صدها
تن از فعالان
سیاسی و مدنی با
انتشار
بیانیه هایی
ضمن حمایت از
شهروندان
بانه ای
خواستار
پایان روند
کشتار
کولبران شده
اند.
سخنگوی
نیروی
انتظامی
جمهوری
اسلامی ایران
ضمن ابراز
تاسف از جان
باختن قادر
بهرامی و حیدر
فرجی مدعی شده
است که این دو
شهروند به
فرمان ایست
نیروهای
نظامی توجهی
نکرده اند و "
در سایه بی
توجهی آنان با
توجه به
حساسسیت
منطقه و سوابق
تهدیدات
امنیتی گذشته
برای پیشگیری
از هر نوع
پیشامد ضد
امنیتی؛
ناگزیر
مبادرت به
تیراندازی
کردند."
سعید
منتظرالمهدی
در ادامه
گفتگوی خود با
خبرگزاری مهر
افزوده: "در
بررسی های
بعدی مشخص شد
این دونفر از
شهروندان
همان منطقه و
حامل محموله
مواد محترقه
بودند، نیروی
انتظامی ضمن اظهار
تاسف و تاثر از
جان سپردن این
دو شهروند
بااشاره به
اینکه موضوع
فوق هیچ
ارتباطی به
بحث کولبری و
مناطق و معابر
مشخص شده برای
تردد کولبران
نداشته است."
فرماندار
سنندج نیز
اعلام کرده که
دو هیات از سوی
وزارت کشور و
سازمان
بازرسی کل
کشور برای بررسی
و تحقیق در
خصوص قتل این
دو کولبر وارد
استان
کُردستان شده
اند.
پیشتر
دادستان
نظامی استان
کُردستان نیز
از بازداشت ۵
متهم در این
رابطه خبر
داده بود.
مجتبی
شیرودبزرگی
در گفتگو با
پایگاه اطلاعرسانی
سازمان قضایی
نیروهای مسلح
اظهر داشته
بود که " اسلحه
متهمان،
گلولهها و
مرمی به پلیس
جنایی استان
جهت بررسی
ارسال شده و
منتظر نظر
کارشناس
اسلحه و مهمات
درباره نحوه
بهکارگیری
سلاح توسط
متهمان، در
این حادثه هستیم."
اظهارات
مقام های
قضایی و سیاسی
کُردستان در حالی
است که در طی ۶
ماه گذشته ده
ها کولبر بر اثر
شلیک نیروهای
نظامی ایران
در نزدیکی
معابر مرزی
کشته و مجروح
شده اند.
بر
اساس آمارهای
منتشر شده
تنها در سال
۱۳۹۵ بیش از
۷۰ کولبر بر
اثر
تیراندازی
نیروهای نظامی
ایران جان خود
را از دست
داده و ده ها
تن دیگر نیز
مجروح شدند.
..................................................................
دیروز
خودم عینا
شاهد
گردهمایی
مردم شهرم
سنندج بودم.
شیلان
از سنندج:
روزنگار
به تاریخ
۹۶/۶/۱۶.
اولا
که شرایط
کاملا امنیتی
بود و میتوان
گفت قدم به
قدم مامورهای
نظامی در گوشه
وکنار خیابانهای
شهر به حالت
آماده باش
ایستاده
بودند.متوجه
شدم که امکان
گرفتن عکس و
فیلم خیلی
ضعیف است و
قطع بریقین
باآن برخورد
خواهد شد چرا
که سابقا هم
اینکار را در
تجمعات مربوط
به آزاد کردن
"صلاح الدین
دمیرتاش"
انجام دادم که
منجر به ربودن
گوشی تلفنم از
دستم توسط یکی
از
همزبانانم!!!
گردید که باوساطت
یک مامور
نظامی
کرمانشاهی والبته
پافشاری خودم
رهایم کردند و
توانستم گوشیم
را پس بگیرم
که دیروز
ترجیح دادم
دوباره آن صحنه
برایم تکرار
نشود چرا که
اینبار دقیقا
سینما بهمن
واقع در
خیابان
فردوسی سنندج
دور تا دور به
وسیله ی کاور
بسته شده بود
و درون کاور چندین
دستگاه
ازجمله
ماهواره های
هوایی بزرگ دیده
میشد که وقتی
سوال کردم
داستان چیست
گویا فضا را
براین
قرارداده
بودند که
دقیقا در آن
همهمه ی شلوغی
جمعیت ظاهرا
میهمانانی که
نفهمیدیم
اصلا ازکجا
سروکله شان
پیدا شد و برای
چه مراسم یا
برنامه ی
فرهنگی که به
گفته ی خودشان
قرار بود در
سینما بهمن
برگزار شود حضور
داشته باشند و
مامورین مرتب
ازمردم میخواستند
که آن محوطه
را خلوت کرده
و خودروهای
خود را درآنجا
پارک نکنند!!
از صبح اول
وقت هم مرتبا
پرواز
هلکوپترها
برفراز شهر
دیده میشد که
حاکی از
تدابیر
امنیتی شدید
وازقبل برنامه
ریزی شده بود.
در
کل و با اوصاف
موجود جمعیت
حضورشان تنها
فیزیکی بود و
البته که
ظاهرا قرار هم
برهمین منوال
بود که تجمعات
همراه باسکوت
باشد.
در
صفحه ی فیس
بوک عده ای از
دوستان دیدم
که عکسهایی
مبنی بر در
دست داشتن
بلاکارد میان
مردم وجود
داشت که اصلا
دیروز چنین
چیزی نبود و آن
عکسها اگر خوب
به نوشته هایش
دقت شود مربوط
به تظاهرات
چندسال قبل
برای
"کوبانی" است
و نه مربوط به تجمع
مردمی دیروز.
عکسهایی
هم که اکنون
گذاشته ام
مربوط به دیروز
است و این
مسیر هم
"خیابان
فردوسی" مسیر
تردد مداوم من
بعلت
قرارداشتن
محل کارم در
این مسیر است.
......................................................................
برخورد
خشونت آمیز با
شهروندان
بانه ای نقض صریح
حقوق بشر است
دبیرخانه
سازمان دفاع
از حقوق بشر
کُردستان: شورای
مدیریت این
سازمان
برخورد خشونت
بار نیروی
دولتی با
شهروندان شهر
بانه را نقض
حقوق بشر و
رفتاری دور از
مدنیت و
هرگونه
مسئولیت دولتی
می داند و
توقف فوری
اینگونه
رفتارها را خواستار
است. متن
بیانیه در پی
می آید:
در
پی قتل دو
جوان کولبر
کُرد،
شهروندان
برخی شهرهای
کُردستان
[ایران]«روژهلات»
ازجمله مردم
شهر بانه در
صدد برآمدند
تا در حرکتی
مسالمت
آمیز،نسبت به
تداوم کشتار
کولبرها
بویژه دو قتل
اخیر، اعتراض
خود را بیان
کنند. اما
نیروهای
امنیتی،
انتظامی و
نظامی دولتی با
حمله به این
حرکت مدنی و
آرام مردم شهر
بانه، تعداد
بیش از ده نفر
را مجروح و
شماری را
بازداشت کرده
اند، اگرچه
هنوز از تعداد
دقیق مجروحین
و بازداشت
شدگان اطلاع
دقیقی دریافت
نشده است، اما
خبرها از
ادامه رفتار
خشونت بار
نیروهای دولتی
و ادامه
اعتراض مردم
حکایت دارد.
شورای
مدیریت
سازمان دفاع
از حقوق بشر
کُردستان ضمن
بیان تأسف و
تأثر خود از
ادامه ی کشتار
رنجبران و قتل
کولبرهای
زحمتکش کُرد
توسط نیروهای
آتش به سرخود
دولتی،
برخورد خشونت
بار نیروهای
امنیتی و
انتظامی با
مردم و
شهروندان معترض
بانهای را
برخورد خشونت
آمیز با مدنیت
و حقوق بشر می
داند، و
اینگونه
برخوردها را
به عنوان
رفتاری دور از
مدنیت و
مسئولیت
دولتی، غیرقابل
پذیرش ،مردود
و محکوم و از
نظر حقوق بشر
غیر قابل
توجیه قلمداد
میکند. این
سازمان به
فوریت خواهان
توقف برخورد
خشونت بار با
شهروندان شهر
بانه و توقف
ادامه کشتار
کولبران می
باشد و از
دولت جمهوری
اسلامی ایران
می خواهد حمله
به مردم و
معترضان کُرد
را متوقف
نموده و به
نقض حقوق بشر
و سلب آزادی
مردم پایان
دهد.
تاریخ
؛ ۱۴
شهریورماه ۱۳۹۶/
۵سپتامبر ۲۰۱۷
دبیرخانه
سازمان دفاع
از حقوق بشر
کردستان
.......................................................................
اعتراضات
مردم بانه
علیه رژیم
اسلامی ایران
ادامه دارد
میلادی:
٠۵-٠٩-٢٠١٧ -
خورشیدی:
١٣٩۶/٠۶/١۴ -
١٩:٣۴
کوردستان
میدیا: بعد از
کشته شدن دو
کولبر اهل
شهرستان بانه
با شلیک
مستقیم
نیروهای مرزی
این شهر،
شهروندان
بانهای طی
اقدامی
اعتراضی
دوکان و بازار
را در سراسر
شهر تعطیل
کرده و به
تجمع اعتراضآمیز
در مقابل
فرمانداری
بانه دست
زدند.
بنابر
خبر رسیده به
سایت
کوردستان
میدیا، تجمعات
اعتراضی
شهروندان
بانهای در
اعتراض به
کشته شدن دو
کولبر با شلیک
مستقیم
نیروهای
سرکوبگر
رژیم، در
مقابل فرمانداری
این شهر ادامه
دارد.
در
پی اعمال
ضدبشری رژیم و
اعتراض
گسترده مردم
به این اعمال،
نیروهای گارد
ویژه و نیز نیروهای
تروریستی
سپاه اقدام به
شلیک مستقیم به
معترضین حاضر
در تجمعات
کرده که
تاکنون ١٠ زخمی
را در پی
داشته است.
تجمع
اعتراضی
مذکور با
دخالت خشونتآمیز
گارد ویژه به
درگیری
انجامید و
نیروهای گارد
ویژه سعی
کردند که با
پرتاب گاز اشکآور
جمعیت مذکور
را متفرق
کنند.
گزارشگر
کوردستان
میدیا در شهر
بانه گزارش داد
که: بعد از این
رویدادها
ماشین
فرمانداری شهر
بانه از سوی
مردم معترض به
آتش کشیده شده
و معترضین
توانستهاند
به داخل
فرامانداری
وارد شوند و
چندین نفر نیز
از سوی مامورین
و نیروهای
گارد ویژه
رژیم،
بازداشت شدهاند.
به
گزارش این
منبع خبری ١٠
نفر از
شهروندان حاضر
در این تجمع
اعتراضی با
شلیک مستقیم
نیروهای گارد
ویژه زخمی شدهاند.
همچنین
آژانس
خبررسانی
کُردپا در
خبری اعلام
کرده که
نیروهای
امنیتی شهر
بانه چندین
نفر از
شهروندان حاضر
در تجمعات
اعتراضی در
مقابل
فرمانداری بانه
را بازداشت
کردهاند.
تا
کنون هویت سه
نفر از
بازداشت
شدگان مشخص شده
که عبارت است
از: کوردو
حسینپور،
جلال ساوان و
احمد شفیعی.
گفته
میشود
نیروهای سپاه
و نیروهای
اطلاعاتی-امنیتی
رژیم برای
کنترل وضعیت
در تمام نقاط
شهر مستقر شدهاند
و هلیکوپترهای
نظامی برای
ایجاد فضای
رعب و وحشت به
صورت مستمر بر
فراز شهر به
پرواز در میآیند.
لازم
به ذکر است که
بعد از
نارضایتیهای
شهروندان شهر
بانه در مقابل
فرمانداری این
شهر، نیروهای
نظامی رژیم
اسلامی ایران
در کوردستان
ایران به حالت
آماده باش
کامل درآمدهاند.
................................................................................
مساله
کُرد، مساله
گرسنگان،
کارگران و پا
برهنه گان
بهرنگ
زندی:
اعتراضات
اخیر کردستان
ثابت کرد که
جمهوری اسلامی
از اپوزیسیون
متحزب و
سازمان یافته
هنوز وحشت
دارد. به فعل
"وحشت دارد"
دقت کنید. نمی
ترسد، واهمه
ندارد، ترس
پنهانی
ندارد، به معنای
تمام کلمه
وحشت دارد. هر
چند که وضعیت
با چند دهه
گذشته در
کردستان فرق
دارد و سازمان
های پرو
جمهوری
اسلامی رشد
کرده اند. هر
چند نسل جدید
در کردستان با
جنگ ۲۴ روزه و محاصره
شهر و کشتار
دسته جمعی تا
اندازه ای بیگانه
است، اما
مساله کُرد در
کردستان
ایران کماکان
بر سر جایش
است. مساله
کُرد در
کردستان ایران
برخلاف
کردستان
ترکیه برآیند
اتوریته
فاشیستی و
نژادی مرکز
نیست. مساله
کُرد نه تاسیس
مسجد اهل سنت
در پایتخت
است، نه تدریس
زبان کُردی در
دانشگاه
است-کما اینکه
هم اکنون
تدریس می شود-
و نه پوشیدن
لباس کُردی
است- کما
اینکه پوشیدن
این لباس در
ایران مانعی
ندارد. اگر
مساله کُرد
این ها بودند
قطعا دیگر ما
با اعتراضی در
این مناطق رو
به رو نمی
شدیم. مساله
کُرد نتیجه
مستفیم تضاد
طبقاتی حاشیه
و مرکز است.
این تضاد را
هرگونه تعبیر
کنید قطعا
تعابیر عدم
توسعه یافتگی
و استحاله بورژوازی
کُرد با
حاکمیت فعلی
در حاشیه های
آن قرار می
گیرد. مساله
کُرد در بُعد
سیاسی اش سازمان
یافته و متحزب
ظاهر می شود.
حتی جنبش ناسیونالیستی
اش نمی تواند
این تضاد را نادیده
بگیرد و در
مقاطع مختلف
نقاب
سوسیالیستی و
انترناسیونالیستی
بر صورتش زده
است. مساله
کُرد، مساله
شکم سیران،
بُنکداران
مرزی، سرمایه
داران با شال
شش گره بر کمر
نیست. مساله
کُرد، مساله
گرسنگان،
کارگران و پا
برهنه گان
است. اگر جنبش
ناسیونالیسم
کُرد می گوید که
کوچه و خیابان
تان خاکی است
و همانند مرکز
آسفالت نیست و
اگر من کاره
ای شوم وضع
تان تغییر می
کند قطعا آدرس
اشتباه به
مردم این
جغرافیا می
دهد. مساله
کُرد نه با
استحاله
بورژوازی
کُرد با مرکز
حل خواهد شد و
نه با آسفالت
کردن راه های
خاکی
روستاها،
مساله کرد زمانی
حل خواهد شد
که ستمدیدگان
کردستان به پا
خیزند. کما
اینکه آنچه به
اسم اعتراض و
خیزش در این
منطقه ثبت شده
است، نتیجه
مستقیم خیزش
ستمدیدگان
طبقاتی بوده
است. این خیزش
ها فرقی که با
مرکز دارد این
است که همیشه
سازمان یافته بوده
و تا زمانی که
مساله کُرد بر
سر جایش باشد
در همین شکل
باقی خواهد
ماند.
...................................................................................
میدانی
چه میگذرد؟
مسلم
احمدی:
نشستهای
چند صد
کیلومتر
دورتر از
شَهرت و همشهریهایت
را میبینی که
در خیابانهایی
آشنا ایستادهاند
با بانهای که
ایستانده بود
ایستادگی را
به تماشای خصم
با دستهایی
پشت کمر و چشمهایی
مسلح به آتشِ
نگاه و گلویی
مجهز به غرش صدا.
میدانی چه میگذرد.
میدانی در تکتکِ
آن سینهها
زندانیِ
سُرخی دیوانهوار
میلههای
گوشتی زندانش
را میکوبد که
بیرون بیاید و
فریاد بزند
همهی خونِ
این همه سال
ستم را بر سر
دژخیمانی که حتی
زبانش را هم
نمیفهمند. میدانی
چه میگذرد.
در حالی که
گلوی جوانان
این شهر از
ستمی که
سیستماتیک بر
همهی
کردستان (نه
فقط آن استانی
که به نیرنگ
اسم کردستانَش
گذاشتهاند
که همهی آنچه
کردستان است)
میرود فریاد
سر کرده است
و در همان
خیابانی که
صدای پاهای
این مردم را
چون برآورده
شدن آرزویی در
بغل گرفته، در
پشت دیوارهای
سینما بهمناش
مشتی بازندهی
مُردارخوار
به اسم هنر و
رسانه جمع شدهاند
و آبروی ریختهشان
را جشن گرفتهاند.
رسانهی ملّی!
در چهرههای
تکتکتان
همراهِ هر
نگاهی تُف
انداختهام و
هزار دشنام.
استاندارتان
نشسته در
حضورتان. همان
استانداری که
تنها در سال 95
شاهد کشته شدن
بیشتر از صد
کولبر در لباسهای
کُردی به خون
آغشتهشان
بوده. همان
استانداری که
روز قبلش دو
کولبر همزبانتان
را قاچاقچی
خوانده بوده. در
کنار که نشستهاید؟
خندههایتان
آغشته است به
خونِ سرد و
ریختهی
کولبرهای
کشته شده و
امیدوارم
آغشته شود به خونِ
گرمِ خودتان
وقتی که وقتِ
به درک واصل
شدنتان برسد.
در معیت سپاهیهای
تروریست و
نمایندهی
سفیه ولایت
وقیح و
استاندار
کثیفتان
بنشینید پشتِ
دیوارهایی که
آن سویَش
فریادهای ما
راه را قرق
کرده. بنشینید
و خندههای
کفتارگونهتان
را تا انتها
مصرف کنید که
آخر سر ما شما
بیمصرفها
را به زبالهدانِ
تاریخ خواهیم
انداخت.
بعضیها
را دیدم نشسته
بودند و بعضیها
روی صحنه
رفتند و بضیها
ساز زدند و
خواندند و
خندیدند و
چشمشان را روی
مردمی که چند
متر آن طرفتر
گلو پاره میکردند
بسته بودند.
گوشتان را هم
بسته بودید رئیس
رسانهی ملّی
(!) که البته شما
هم حتماً جزء
این ملّت هستید
فرمودهاند
که: کردستان
استانی مهم با
مردمی غیور،
مرزبان و
سلحشور است.
بله آقای دکتر
علی عسگری این
بوزینههایی
که با لباس
کُردی پیش
پایتان خم و
راست میشوند
دوست دارند
رجلِ تهراننشین
تعریفشان
کنند. بگویید
که حرفهای
شما سندِ
هویتشان است
که اگر نگویید
نیست و نابود
میشوند.
ببینید،
فقط ببینید میتوانید
این لکههای
ننگ را
ببینید. اینها
که نه مردم را
دیدند و نه
صدایشان را
شنیدند، شما
ببینید میتوانید
اینها را
ببینید. جای
شاعر متعهد و
خلقی آقای رضا
علیپور و
مجوز کتابهایشان
خالی بوده
احتمالاً.
..................................................................................
کولبر به
مثابه پسماند
نریمان
محمدی
کولبر یک
فرد نیست،
کولبر یک نماد
است؛ نمادِ لذت
به سرقت رفته
یک ملت. کولبر
نماد یک انسان
به تمام معنا
است؛ انسانی
که همه چیزش
را دزدیده
اند؛ انسانی
که همه کس، او
را دزدیده
است؛ انسانی
که حکومت،
مردم، طبیعت،
اقتصاد، فرهنگ،
جامعه و حتی
خدا هم لذتِ او
را دزدیده
است: لذتِ
زندگیش
را.کولبر نماد
انسانی است که
هر روز «زندگی»
خود را در
میدانِ مینی
از گورهای به
جای مانده از
آوارِ حماقت¬ تمدن های
پوشالی
هزاران ساله
به دوش می کشد
و به جنگِ
زندگی می رود.
کولبر، یک
سوژه اخراج شده
از جهان
نمادین است؛
سوژه ای که حتی
از هستی هم
اخراج شده
است. کولبرِ
اخراج شده از
جهان نمادین،
به کوهستان می¬رود،
به مرز؛ به
جایی که نه
این جهان است
و نه آن جهان.
مرز، تعلقِ
معنایی به هیچ
جایی ندارد؛
در میانه گیر
افتاده است.
مرز مفهوم
میان زندگی و
مرگ است. به
مرز که می
روی، یا از
مرگ فرار می
کنی یا به
وادی مرگ قدم
می گذاری. اما
کولبر، از یک
مرگ به مرگی
دیگر فرار می
کند. کولبر در جهانِ
مرگ ها، در
تاریخی از
مرگ، زندانی
شده است.
کولبر،
زندگیِ
مازادِ خودش
را بر دوش می کشد
و به استقبال
مرگ می رود. او
از هستی اخراج
شده است و گور
بر دوش در
سرزمین مرگ،
در ولایتِ
اخراج شده ها،
در گورستانِ
زندگی، در
مرزِ مرگ ها
پرسه می زند و
سرگردان است.
کولبر، یک گور
به دوش است.
گور یک نشانه
عظیم از آغاز
مرگ است. وقتی
به گور نزدیک
می شوید، عملا
دارید به
تجربه مرگ
نزدیک می
شوید. هنوز هم
بسیاری از گور
می ترسند، چون
بوی مرگ می
دهد؛ چون از
درون آن بوی
نیستی و ویرانی
به مشام می
رسد. فاجعه
ترس آنگاه به
اوج می رسد که
نام گورستان
به میان می
آید. گورستان
نوعی تکثیر
مرگ های در
گور است. در
گورستان است که
مرگ عینیت
پیدا می کند.
شاید گور یک
نشانه باشد،
اما گورستان
دیگر نشانه
نیست. گورستان
محل تجمع مرگ
است. گور
لزوما به این
معنا نیست که
قبری وجود
داشته باشد،
بلکه هر نوع
استقبالی از
مرگ، هر نوع
به وادی مرگ
فرستادنی می
تواند نشانی
از گور به
همراه داشته
باشد. کولبر،
هر روز صبح از
خواب بیدار می
شود، گور خود
را بر دوش می
گذارد و وارد
میدان مرگ ها
می شود. او به
هر سوی که می
رود، مرگ را
می بیند. مرگ
چون هیولایی
عظیم سراسرِ
وجودش را
تسخیر کرده
است. اما پرسش
مرگ، یک پرسش
سیاسی است.
قدرت است که
مرگ را تعریف
می کند؛ همان قدرتی
که سیاست را
تعریف می کند،
هستی را تعریف
می کند، مرز
را تعریف می
کند. قدرت است
که می کشد،
قدرت است که
می میراند. سیاست
رخ نمی دهد،
تعریف می شود؛
هستی اتفاق
نمی افتد،
بلکه تعریف می
شود؛ مرز شکل
نمی گیرد، بلکه
تعریف می شود.
قدرت با
همیاری
ایدئولوژی،
متهم ردیف اول
است؛ همان
قدرت
ایدئولوژیکی که
کولبر را به
استثمار می
کشد، او را به
تاراج می برد،
وجودش را
تحقیر می کند،
هستیش را بر
فنا می دهد و
آخر سر، به
فرمانِ خدا و به
دست طبیعت، در
میدان
انباشته از
گورهایی که هر
روز لذتِ به
سرقت رفته
زندگیش را در
آن ها جستجو
می کرد، دفن
می کند! کولبر
نماد انسانی است
که حتی نامش
هم بازیچه ی
دست ایدئولوژی
های کثیف می
شود؛ حتی مرگش
هم در کارناوالی
از توحش زامبی
های حقوق بشری
به بازی گرفته
می شود. کولبر
یک مازاد است،
یک پسماند، یک
اخراج شده.
کولبر یک فرد
نیست، کولبر
یک نماد است؛
نمادِ لذت به
سرقت رفته یک
ملت؛ لذتی که
در گورستان
مرگ ها دفن
شده است. آغازِ
نبشِ قبرِ
گورستان،
خیابان است،
خیابان.....
خیابان،
آغازِ تعریف¬ زدایی از
همه چیز است،
از قدرت، از
سیاست، از ایدئولوژی،
از کولبر، از
مرز........
..............................................................................
با
تشدید فضای
امنیتی شهرها
نمی توان مردم
کردستان را
مرعوب کرد
بنابه
گزارش های
رسیده، در پی
تشدید فضای
امنیتی در شهر
بانه، شهر
سنندج نیز روز
چهارشنبه ۱۵
شهریور ماه از
سوی نیروهای
انتظامی رژیم
به شدت
میلیتاریزه و
امنیتی شده
است. این
گزارش ها حاکی
از آن هستند
که رژیم
جمهوری
اسلامی به دلیل
ترس از گسترش
اعتراضات
مردم، شمار
زیادی از
ماموران و
نیروهای لباس
شخصی خود را
در سطح شهر به
ویژه در مقابل
و اطراف
استانداری و
فرمانداری و
همچنین در
محلات پر رفت
و آمد شهر مانند
خیابان ششم
بهمن، خیابان
سیروس و میدان
اقبال مستقر
کرده و نسبت
به برگزاری
هرگونه تجمعی
هشدار داده و
مردم را تهدید
کرده است. این
اقدامات
نیروهای
امنیتی رژیم
در پی آن انجام
گرفت که
انتظار می رفت
در روز چهار
شنبه مردم
سنندج در
حمایت از
اعتراضات
مردم شهر بانه
علیه کشتار
کولبران دست
به راهپیمایی
بزنند. با این
حال فعالین
سیاسی و
اجتماعی در
سنندج با
انتشار
فراخوانی
اعلام کرده
اند که در
حمایت از مردم
شهر بانه و در
اعتراض به کشتن
کولبران، روز
پنجشنبه دست
به اعتراض عمومی
خواهند زد.
نیروهای
امنیتی رژیم
در حالی فضای
شهر سنندج را
امنیتی کرده
اند که مردم
شهر مریوان
نیز همچنان
تحت تدابیر
حکومت نظامی
اعلام نشده
بسر می برند.
نیروهای مسلح
رژیم در مکان
های دولتی و
محله های
مرکزی این شهر
مستقر شده و
از ترس گسترش
اعتراضات
مردم تجمع های
چند نفره را
متفرق کرده
اند.
این
اقدامات رژیم
و تشدید فضای
سرکوب در شهرهای
بانه، سقز،
مریوان و
سنندج و تدارک
لازم برای ایجاد
چنین فضایی در
شهرهای دیگر
کردستان نشان
می دهد که
رژیم جمهوری
اسلامی بر چه
دریایی از
نفرت و انزجار
عمومی،
حاکمیت ننگین
خود را ادامه
می دهد. سران و
کارگزارن این
رژیم به خوبی
می دانند
خواسته های
برحقی که مردم
شهر بانه برای
احقاق آن به
مبارزه
برخاسته اند،
مطالبه و
خواست قلبی
همه مردم حق
طلب و مبارز کردستان
و همه
آزادیخواهان
در سراسر
ایران است.
خواسته هایی
که مردم مبارز
شهر بانه برای
تحقق آن شهر
را به اعتصاب
کشیدند و به
خیابان ها
آمدند از حقوق
پایه ای هر
انسانی است.
خواست معرفی،
محاکمه و
مجازات آمران
و عاملین قتل
کولبران،
خواست پایان
دادن به کشتار
کولبران و
ایجاد شغل و
یا تأمین بیمه
بیکاری برای
آنان، خواست
پایان دادن به
فضای امنیتی
در شهرهای
کردستان،
خواست
برکناری و
مجازات فرماندار
شهر به دلیل
نقشی که در
کشتار
کولبران و به
خشونت کشاندن
اعتراضات
آنان داشته است،
خواست آزادی
بازداشت
شدگانی که در
اعتراض به این
جنایات روانه
زندان شده
اند، اینها همه
خواسته هایی
هستند که ریشه
در درد و رنج و محرومیت
هایی دارند که
رژیم
جنایتکار
جمهوری
اسلامی در طی
۳۸ سال گذشته
به زور سرکوب
به مردم
کردستان
تحمیل کرده
است.
شرایط
سخت و دشوار
زحمتکشان
نوار مرزی و
کشتار
کولبران بخشی
از پیامدهای
سیاست
شوونیستی
جمهوری اسلامی
علیه مردم
کردستان است
که طی بیش از
سه دهه گذشته
با تکیه به
میلیتاریزه
کردن این منطقه
و اعمال سیاست
های
سرکوبگرانه
به اجرا در آمده
است. دو سال
قبل مردم شهر
سردشت با خشم
و اعتراض علیه
کشتار
زحمتکشان
نوار مرزی که
منجر به کشته
شدن یکی از
نیروهای
سرکوبگر رژیم شد،
به کارگزاران
رژیم جمهوری
اسلامی در کردستان
نسبت به ادامه
این جنایات
هشدار دادند.
اما رژیم
جمهوری
اسلامی مانند
همه رژیم های
جنایت پیشه از
این تجربه ها
درس نمی گیرد. این
بار اعتصاب و
اعتراض مردم
مبارز شهر
بانه گوشه ای
دیگر از ظرفیت
های جنبش
انقلابی کردستان
و فوران خشم و
نفرت
مردمعلیه
جنایات رژیم در
حق کولبران
زحمتکش را به
روی صحنه
سیاسی کردستان
آورد. این نوع
هشدارها و
اعتراضات
نشان می دهند
که کولبران
این انسان های
شریف و
ستمدیده از
حمایت و همدلی
مردم کردستان
برخوردار
هستند و شانه
بالا انداختن
در برابر خواسته
های برحق مردم
برای رژیم
جمهوری
اسلامی بسیار
گران تمام
خواهد شد.
اعتصاب
و اعتراض مردم
شهر بانه که
طی آن صحنه های
پرشوری از
مبارزه جویی
علیه زور و
اجحاف رژیم به
نمایش گذاشته
شد و حمایت و
ابراز
همبستگی مردم
شهرهای دیگر
از این
اعتراضات
نشان می دهد
که رژیم
جمهوری
اسلامی نمی
تواند به همان
سیاق گذشته به
جنایات خود
علیه مردم
کردستان
ادامه دهد. اعتصاب
و اعتراض مردم
مبارز شهر
بانه که گوشه
ای از نیروی
محرکه جنبش
انقلابی
کردستان را به
غلیان در آورد
و اقدامات
رژیم برای ممانعت
از گسترش این
اعتراضات به
شهرهای دیگر کردستان،
بر این ضرورت
تأکید می کند
که فعالان و
پیشروان جنبش
های اجتماعی و
مبارزان
سیاسی در
شهرهای
کردستان برای
واکنش و عکس
العمل به موقع
در قبال چنین
رویدادهایی
که در آینده
نیز تکرار
خواهند شد
لازم است
آمادگی لازم را
در صفوف خود
بوجود آورند.
طی سالیان
گذشته جنبش
کارگری در
کردستان در
راه مبارزه
برای احقاق
مطالبات خود،
مقاومت زنان
علیه سیاست زن
ستیزانه
رژیم، مبارزه
جوانان علیه
بی حقوقی های
فردی و
اجتماعی،
مبارزه علیه
تخریب محیط
زیست، اعتراض
علیه مجازات
اعدام، اعتراض
علیه ناأمنی
جاده ها و ...
رهبران و
فعالینی را پرورده
و به جلو صحنه
مبارزه علنی
در کردستان آورده
است، که مرتبط
شدن و هماهنگی
عملی این چهره
ها، می تواند
آمادگی عکس
العمل به موقع
در برابر این
رویدادها را
بالا ببرد و پیشروی
جنبش انقلابی
کردستان را
تضمین کند.
http://cpiran.org/archive/2017/9/sokhan/page6.html
2017-09-07 |
۱۳۹۶-۰۶-۱۶
............................................................................
کودار
به کشتار
کولبران و
اعتراضات
مردمی در بانه
واکنش نشان
داد
جامعه
دمکراتیک و
آزاد روژهلات
کردستان
[ایران]-کودار
با انتشار
بیانیهای با
عنوان "دفاع
از کولبران،
وظیفه اخلاقی
خلقهای کردستان
است"، ضمن
محکوم نمودن
اقدامات
نیروهای
امنیتی در
کشتار
کولبران، از
تمامی خلق کرد
در شهرهای روژهلات[کردستان
ایران] خواسته
است که به
پشتیبانی از
اعتراضات مردم
بانه برخیزند.
متن بیانیه
کودار بدین
شرح است:
سیاستهای
حکومت ایران
مبنی بر سرکوب
داخلی و سازش
با غرب فشار و
سرکوب را در
فضای سیاسی ـ
اجتماعی درون
ایران به
بدترین و
شدیدترین وضع
اعمال و تجویز
میکند و راه
را برای
هرگونه شکنجه
و کشتاری باز نموده
است. این
موضوع، آزادی
عمل و حاشیهی
امنی را برای
نیروها و جریانات
قدرت طلب و
نژادپرست
مهیا کرده است.
جانباختن دو
تن از کولبران
کرد در اثر
تیراندازی
نیروهای
نظامی ایران،
مایه تأسف و
تأثر جامعه
دمکراتیک و
آزاد روژهلات
کردستان-کودار
و خانواده
قربانیان است.
این کشتار
یادآور تظلم و
واقعیتی تلخ
است. شرایط
معیشتی بسیار
دشوار و بحران
اقتصادی در
روژهلات
کردستان بهویژه
در مناطق مرزی،
موجب شده تا
تعدادی از هموطنان
کرد، ناچار
گردند جان خود
را به خاطر لقمه
نانی به خطر
بیاندازند. کولبران
کردستان
اراده خلقی
را نشان میدهند
که تن به ذلت و
تسلیمشدن
نمیدهد و با
جان خود از کرامت
و شرافت خویش
و جامعهاش
صیانت بهعمل
میآورند.
جامعه
دمکراتیک و
آزاد روژهلات
کردستان-کودار،
جانباختن این
کولبران را به
جامعه
کردستان، خلق
شهر بانه،
جامعه
کارگری، به
ویژه خانوادهها
و بازماندگان
تسلیت عرض مینماید
و اعلام میدارد
که ما به
رسالت و وظیفه
خود مبنی بر
دفاع از
خلقمان
پایبند و
متعهد میباشیم.
بهعنوان
کودار به
پاخاستن
خلقمان در
شهرهای بانه،
مریوان و
سردشت را برحق
میدانیم و
حمایت قاطع
خود از خلق
برای احقاق
حقوقشان را
اعلام میداریم.
از خلق کرد
روژهلات
کردستان
بویژه شهرهای
مرزی روژهلات
که کولبران
روزانه در آنها
کشتار میشوند،
میخواهیم در
حمایت از شهرهای
بانه، مریوان
و سردشت به پا
خیزند و مطالبات
برحق خود را
به کرسی
بنشانند.
۰۵/۰۹/۲۰۱۷
جامعه
دمکراتیک و
آزاد روژهلات
کردستان - کودار
..........................................................................