فارک
به آتش بس یک
جانبه با دولت
کلمبیا پایان
می دهد
روبن
مارکاریان
نمایندگان"فارک"(نیروی
های انقلابی
مسلح کلمبیا)
که چند ماه در
حال مذاکره با
نمایندگان
دولت کلمبیا
درباره
انعقاد یک
قرارداد صلح در
هاوانا
پایتخت کوبا
بودند پایان
آتش بس یک
جانبه خود با
دولت کلمبیا
را اعلام
کردند. "فارک"
سازمان چریکی
مارکسیستی می
باشد که از
سال 1964درراس
ارتشی متشکل
از دهقانان فقیر
کلمبیائی
علیه دولت
کلمبیا
مبارزه می
کند.هدف
"فارک" پایان
دادن به سلطه
طبقات حاکم در
کلمبیا و
وابستگی این
کشور به سیاست
های جهانخوارانه
دولت آمریکا،
پایان دادن به
سلطه
انحصارات
چندملیتی بر
اقتصاد
کلمبیا،
انجام
اصلاحات ارضی
و برقراری یک
نظام اجتماعی
عدالت جویانه
می باشد. این
مذاکرات
هنگامی شروع
شد که
"سانتوس"
رئیس جمهور
کلمبیا در اوت
2012 اعلام کرد که
او حاضر است
پس از پنجاه
سال جنگ داخلی
مذاکرات با "
فارک" را با
هدف پایان
دادن به جنگ
داخلی شروع
کند. فارک
برای تقویت
فضای مذاکرات
پیشنهاد داده
بود که در
جریان
مذاکرات بین
دو نیروی متخاصم
آتش بس برقرار
شود. اما دولت
"سانتوس" حاضر
نشد آتش بس دو
جانبه را
بپذیرد. در پی
امتناع دولت
برای آتش بس
دو جانبه، "فارک"
اعلام آتش بس
یک جانبه کرد.
"ایوان
مارکز"
نماینده
"فارک"
درمذاکرات
اعلام کرد حکومت
" سانتوس"
حاضر نشده است
یکی از شرایط
اصلی ما را که
فراخواندن
مجلس موسسان
برای تدوین یک
قانون اساسی
جدید است به
پذیرد. او
همچنین اعلام
کرد فارک حاضر
نیست دیگر آتش
بس یک جانبه
با دولت
را ادامه دهد
بنابراین جنگ
داخلی با رژیم
بوگوتا،از سر
گرفته می شود.
کلمبیا
تحت حکومت
رئیس جمهوری
قبلی "اوریب" و
" رئیس جمهوری
کنونی "
سانتوس" به
اقتصاد
استخراج
منابع
زیرزمینی
توسط انحصارات
چند ملیتی
مبدل شده است.
اما برای
تبدیل کلمبیا
به بهشت صنایع
استخراجی ، دولت
پلیسی و شبه
نظامی مبتنی
بر ترور و
سرکوب بیرحمانه
ای برسر کار
است، که با
خلع مالکیت بیش از
چهار ونیم میلیون
روستائی، بومی
و کلمبیائی های
آفریقائی
تبار میلیون
ها هکتار زمین
های آن ها را
به انحصارات
معدن و انرژی
چندملیتی
سپرده است. در
همین ارتباط
است که کلمبیا
رتبه اول در
میان همه
کشورهای جهان
درارتباط با
شاخص(IDP) یا "میزان
جمعیت جابه
جا شده
در داخل یک کشور" (internally
displaced persons)
را به خود
اختصاص داده
است. زنان و
کودکان 70% جمعیت
جا به جا شده
را تشکیل می
دهند و بر
اساس گزارشات
سازمان های
مدافع حقوق
زنان بخش مهمی
از زنان و
دختران جابه
جا شده مورد
تجاوز جنسی
قرار گرفته
اند.علیرغم
اعتراضات
گسترده
سازمان های
مدافع حقوق
زنان دولت
کلمبیا هیچ
اقدامی برای
جلوگیری از
اعمال
شدیدترین
اشکال خشونت
علیه زنان و
دختران
قربانی نکرده
است.
اما
این عملیات
پاکسازی
جمعیت فقرزده
که برخی از
صاحب نظران از
آن معادل
پاکسازی
نژادی تمام عیار
نام می برند
چگونه ممکن
شده است ؟ از
طریق سلاخی و
ترور هر نوع
مقاومت
دربرابردستگاه
های قهریه
رژیم که مجری
این سیاست
هستند. درسال 2011
از 76 رهبر
اتحادیه های
کارگری ترور
شده در دنیا 29
نفر آن ها در
کلمبیا به قتل
رسیدند. در یک
دهه گذشته سه
هزارنفر از
رهبران اتحادیه
های کارگری،
جنبش های
دهقانی، فعالین
حقوق بشر و
رونامه نگاران
توسط نیروی
های امنیتی رژیم
یا جوخه های
مرگ وابسته به
آن، به قتل رسیده
اند. 78% ترور ها
متوجه رهبران
اتحادیه های
کارگری در
مناطق معدنی و
استخراج انرژی
شده است که
روزنامه "فینانشیا
ل تایمز"(Financial Times) از آن به
عنوان فضای
مناسب برای
سرمایه گذاری
و جذب سرمایه
به مقیاس وسیع
نام می برد.بسیاری
از انحصارات
چند ملیتی صنایع
استخراج نیز
تامین کننده
منابع مالی
جوخه های مرگ
شبه نظامی
هستند که
عملیات ترور
نیروهای
امنیتی را
تکمیل می کنند.
کلمبیا پس از
برزیل و مکزیک
با چهل و شش میلیون
سکنه سومین
کشور پرجمعیت
آمریکای لاتین
است. به این
ترتیب
ده درصد
جمعیت کلمبیا
مشمول
جابجائی از
طریق
یک نظام مبتنی
بر زور و ترور
نظام مند شده
اند.
اما
پاکسازی عظیم
توده ای با
کمک و حمایت
دولت آمریکا،
که کلمبیا
اکنون یکی از
پایگاه های
اصلی نفوذ آن
در قاره
آمریکای
لاتین می
باشد، انجام
گرفته است. در
دهه گذشته
دولت آمریکا
هشت میلیارد
دلار کمک نظامی
به کلمبیا
اعطا کرده و
البته بیش از
هزار نفراز
مستشاران
نظامی دائمی
آمریکا سازمان
دهی ارتش 350
هزار نفری
کلمبیا و
دستگاه های
امنیتی مخوف
آن را به عهده دارند.
ماشین نظامی و
امنیتی
کلمبیا
تکیه گاه اصلی
حکومت کشور در
جنگ داخلی
علیه چریک های
چپ گرا و
بویژه" فارک"
وپاکسازی های
گسترده در مقیاس
میلیونی برای
انحصارات
چندملیتی
استخراج منابع
زیرزمینی و
انرژی است.
کلمبیا
همچنین به یکی
از کشورهای
اصلی استقرار
پایگاه نظامی
آمریکا در
آمریکای
لاتین می
باشد. "برادر
بزرگ" شمالی
اکنون دارای هفت
پایگاه نظامی
در این کشور
است.
رژیم
سرکوب و ترور
کلمبیا
تحت ریاست
اوریب Uribe(
رئیس جمهوری
قبلی) و
سانتوس( رئیس
جمهور فعلی) به بهشت
انحصارات
چندملیتی
صنایع استخرج
مبدل شده است.
آمار زیر
شاهدی بر این
مدعاست :
در
حالی که در طی
سال های 1990 تا 2001
در این کشور 157
اجازه
استخراج معدن
انحصارات
خارجی اعطاء
شده بود از در
دوره 2002 تا 2010
اوریب-سانتوس
تعداد اجازه استخراج
پنج برابر شده
و تعداد آن به 778
فقره رسید.
واگذاری زمین
به انحصارات
استخراجی نیز
ارقام واقعا"
شگفت انگیزی
را نشان می
دهد. در طی ده
سال گذشته 8.4 میلیون
هکتار زمین به
شرکت های
استخراج
معادن و 37
میلیون هکتار
به شرکت های
استخراج نفت
اعطاء شده
است. اعطای
زمین توسط
دولت به
انحصارات استخراج
مواد
زیرزمینی
همچنان شتاب
می گیرد. درسال
2010 میزان زمین
های واگذار
شده به بخش
استخراج معدن
به 5.8
میلیون هکتار
رسید. دراولین
شش ماه 2012
سرمایه گذاری
مستقیم خارجی
با افزایشی
نزدیک به 26% به 9.3
میلیارد دلار
رسید که 82% آن در
بخش انرژی و
معدن سرمایه
گذاری شده
بود. کلمبیا
چهارمین صادر
کننده ذغال سنگ
جهان و
چهارمین
تولید کننده
نفت در
آمریکای
لاتین است.
رشد تولید ناخالص
داخلی کلمبیا
در سال 2011 نزدیک
6% بود که بخش اصلی
آن را صنایع
استخراجی
تشکیل می داد.
تولید ذغال
سنگ که اکثرا"
در دست
انحصارات
خارجی است از 42
میلیون تن در
سال 2010 به 82
میلیون تن در
سال 2010 رسیده و
در سال 2011 با
افزایشی
پانزده درصدی
به 94.6 میلیون تن
رسید. حکومت
کلمبیا در نظر
دارد تولید
ذغال سنگ را
در سال 2019 به 200
میلیون تن
برساند. همین
روند افزایش
در بخش تولید
گاز و نفت هم
به چشم می
خورد. تولید
گاز از سال 1999 تا
2010 از 200 میلیون
متر مکعب به 400 میلیون
متر مکعب
افزایش یافت.
تولید نفت از 595
میلیون بشکه
در سال 2008 به 923
میلیون بشکه
در سال 2011
افزایش یافت و
پیش بینی می
شود که بزودی
مرز یک میلیون
بشکه را در
نوردد. با
توجه به بحران
مالی جهانی و
بالا رفتن
ارزش طلا
تولید طلا نیز
از 40 تن در سال
به 80 تن افزایش
یافته است.
اما
این ثروت های
طبیعی که به
هزینه سرکوب
های خونین،
جابه جا کردن
میلیونی
جمعیت
روستائی
برقراری یک
حکومت سرکوب و
ترور به دست آمده
چه حاصلی برای
مردم کلمبیا
داشته است. نباید
تردیدی داشت
که در این جا
نیز کلمبیا از
رکود داران
آمریکای
لاتین است :
کلمبیا
در کنار
گواتمالا از
آن جمله
کشورهای آمریکای
لاتین است که
دارای بیشترین
سطح اختلافات
طبقاتی است.
ضریب جینی (1) Gini
coefficient یا
ضریبی که
اختلاف طبقاتی
را نشان می
دهد در کلمبیا
0.58 است.
در حالی که
اقتصاد مبتی
بر استخراج
منابع زیرزمیی،
ثروت سرشاری
برای
انحصارات
چندملیتی و بورژازی
کمپردار کلمبیا
به وجود آورده
است طبقه
کارگر، عموم
مزدو حقوق
بگیران و
روستائیان
فقیر در شرایط
اقتصادی و
اجتماعی به
شدت تبعیض
آمیز و
ناعادلانه ای
به سر می برند. بیکاری
در این کشور
بالای 12% می
باشد، حدود
چهل درصد
اشتغال در بخش
غیررسمی
اقتصاد است و
بیش از چهار میلیون
روستائی که
توسط دولت خلع
مالکیت و جابه
جا شده اند در
آلونک ها حاشیه
شهرها در
وضعیت بسیار
رقت باری زندگی
می کنند.
پلیس و
دستگاه های
امنیتی با
سرکوب بسیار
خونین، و نیز
جوخه ها مرگ غیررسمی
مرگ با ترورهای
زنجیره ای
فعالین
کارگری و
رهبران جوامع
روستائی ضامن
توسعه الگوی
صنایع
استخراج وابسته
به انحصارات
چندملیتی
خارجی هستند
که با سرعت در
حال رشد می
باشد. آری،
رهبران جوامع
روستای باید
بیرحمانه
سرکوب شوند تا
زمین های خلع
شده در اختیار
انحصارات چند
ملیتی قرار داده
شود و رهبران
کارگری باید
به شکل زنجیره
ای ترور شوند
تا به قول "فینانشیا
ل تایمز" فضای
مناسب برای
سرازیر شدن
سرمایه خارجی
فراهم آید.
تاثیر
الگوی توسعه
بر مبنای
صنایع
استخراج بر روی
بخش های تولیدی
کاملا" منفی
بوده است. رونق
صنایع
استخراج- که
تنها پنج درصد
نیروی کار
کلمبیا را
دراستخدام
خود دارد-
موجب تقویت
پزو peso
ارز کلمبیا به میزان
ده صد شده است
و با افزایش قیمت
کالاهای تولیدی
کلمبیا – نظیرقهوه
– در
بازارهای
جهانی قدرت
صادرات بخش
تولیدی کشور
کاهش یافته و
بخش زیادی از
صنایع مزبور
که بخش اصلی
مزدو حقوق
بگیران در آن
اشتغال دارند
با ورشکستگی مواجه
شده اند.
با
چنین سمت گیری
اقتصادی و
دستگاه دولتی
حافظ آن روشن
بود که
"سانتوس" و
بورژوازی
کمپرادرکلمبیا
و به ویژه
برادر بزرگ
شمالی نمی
توانند درخواست
های حداقل
"فارک" با
تضمین وارد
کردن این
مطالبات در
قانون اساسی
توسط
فراخواندن
مجلس موسسان را
به پذیرند. در
کلمبیا
مبارزه برای
آزادی و برابری
همچنان ادامه
دارد.
**************************************************************
(1)ضریب
جینی( Gini
coefficient)
شاخصی است که
توسط "کورادو
جینی" جامعه
شناس و متخصص
آمار
ایتالیائی
ابداع شده و
میزان تقسیم
نابرابر
درآمد و سطح
اختلاف
طبقاتی را
نشان می دهد.
اگر ضریب جینی
صفر باشد یعنی
برابری کامل
درآمد برقرار
است. برعکس
ضریب جینی یک(
عدد مبنای
مقایسه صد می
باشد) به
معنای
نابرابری
کامل می باشد
یعنی یک نفر
دارای همه
ثروت های
جامعه است. بر
اساس تخمین
های موجود در
میان بیش از 130
کشور سوئد با
جینی 23 درصد
دارای کمترین
نابرابری
تقیسم ثروت و
متقابلا"
نامیبیا با جینی
70.7 درصد دارای
نابرابرترین
تقسیم ثروت در
جهان است.
5بهمن
1391ـ 24 ژانویه 2013