فیوز
مشتعل جنگ:
جمهوری
اسلامی،
اسرائیل و ایالات
متحده
بهروز
نظری
بنیامین
نتانیاهو در
سخنرانی روز
پنجشنبه خود
در مجمع عمومی
سازمان ملل متحد
بار دیگر بر
لزوم تعیین خط
قرمز برای
برنامه هسته ای
جمهوری
اسلامی تاکید
کرد. مجامع
عمومی سازمان
ملل همواره
لحظات مضحک و
یا واکنشها و
حرکات غیر
متعارف و عجیبی
تولید میکنند.
سخنرانیهای
احمدینژاد
در سازمان ملل
معمولا از این
دسته لحظات بوده
اند. نتانیاهو
اما اینبار
گوی سبقت را
از همه ربود.
در یک دست او
نقاشی بمبی
بود که شبیه
بمب های
فیلمهای
کارتون بود، و
در دست دیگر ماژیک
قرمزی که او
برای کشیدن خط
قرمز روی نقاشی
ابلهانه خود استفاده
کرد. او با این
حرکت می خواست
اعلام کند که
خط قرمزها را
اسرائیل
خواهد کشید.
آخرین نفری که
در مجمع عمومی
سازمان ملل از
تکنیک
استفاده از نقاشی
و عکس برای
تفهیم سخنان
خود استفاده
کرده بود،
کالین پاول،
وزیر امور
خارجه دولت
جورج بوش بود.
حدود ۶ هفته
پس از سخنرانی
پاول در
سازمان ملل
جنگ تازه ای
علیه عراق
آغاز شد، جنگی
که همچنان
عواقب فاجعه
بار آن در منطقه،
جهان، و بیش
از همه عراق، ادامه
دارد.
نتانیاهو
در مجموع حرف
تازه ای برای
گفتن نداشت.
او بار دیگر
ایران را
بزرگترین خطر
جهانی
خواند، و نه
دستیابی به
سلاحهای
هسته ای بلکه
غنی سازی را
خط قرمز مورد
نظر خود اعلام
کرد. او
همچنین، و نه
برای اولین
بار، زمان دستیابی
جمهوری
اسلامی به
سلاح هسته ای
را تمدید کرد.
از سال ۱۹۹۲
میلادی به این
طرف نتانیاهو
و دیگر شرکای
او در دستگاه
حاکمه
اسرائیل و ایالات
متحده، در
ارزیابی خود
از زمان
دستیابی
جمهوری
اسلامی به بمب
هسته ای،
بارها تجدید
نظر کرده اند.
بر همین اساس
تاریخ حمله
قریب الوقوع
اسرائیل به
ایران بار دیگر
عقب افتاده و
قرار است نه
پیش از
انتخابات ریاست
جمهوری ایالات
متحده که در
بهار آینده
آغاز شود.
نتانیاهو در
سخنرانی خود
در ششم مهر از
استراتژی اوباما،
که تا دو هفته
پیش مورد
انتقاد شدید
مقامات
اسرائیل قرار
میگرفت،
ستایش کرد.
روشن است که
مقامات
اسرائیلی
پیام اوباما
را دریافت
کرده اند.
اوباما یکبار
دیگر این پیام
را با صراحت
در دوم مهر
ماه و در
مصاحبه ای با
شبکه
تلویزیونی سی
بی اس تکرار
کرده و گفته
بود که ایالات
متحده سیاست
خارجی خود را
بر اساس منافع
ملی خود
گرفته و به «پارازیتهای
مزاحم»
توجّهی
نخواهد کرد.
مخالفت
رامنی،
کاندیدای جمهوری
خواهان و از
شرکای نزدیک
نتانیاهو، با
حمله نظامی به
ایران، بنوبه خود
در عقب نشینی
نتانیاهو
موثر بوده
اند.
فیوز
جنگ با وجود
این عقب نشینی
اما همچنان میسوزد
و نتانیاهو با
دست خالی به
اسرائیل باز
نمیگردد. علم
کردن مترسک
هسته ای
ایران نه تنها
همچنان در
تشدید فشارها
و تحریمهای مرگبار
ایالات متحده
و متحدانش
علیه مردم
ایران نقش ویژه
ای ایفا میکند،
بلکه فراتر
از آن، در به
حاشیه رانده شدن
هر چه بیشتر
مسئله فلسطین
کلیدی است.
جنایات
اسرائیل علیه
فلسطینیان
همچنان ادامه
دارد و
شناسایی
اورشلیم
بعنوان
پایتخت اسرائیل
از سوی احزاب ایالات
متحده
و همدستی
آشکار آنان در
ترور و شکنجه
روزانه
میلیونها
فلسطینی دقیقا
آن چیزی است
که نتانیاهو
از آن بعنوان
پیگیری اهداف
مشترک
اسرائیل و ایالات
متحده از آن
یاد کرد و
مورد ستایش
قرار داد. جنگ
داخلی در
سوریه و
انزوای جهانی
جمهوری
اسلامی، دو
دولت منطقه را
که همواره نه
در عمل بلکه
در حرف طرفدار
فلسطین بوده
اند را، ساکت
کرده است. در
سازمان ملل دیگر
صدایی درباره
فلسطین بگوش
نمیرسد.
در
کنار این
نباید فراموش
کرد که جنگ نه
چندان خاموش
در منطقه
همچنان ادامه
دارد. با اوج
گیری مناقشه
هسته ای
هزینههای
نظامی دولتهای
منطقه نیز
بشدت افزایش
پیدا کرده
است. در اواخر
سال ۲۰۱۱
میلادی دولتهای
خلیج
قراردادی بالغ بر ۱۲۳
بیلیون دلار
با ایالات
متحده برای
خرید جنگنده،
هلیکوپتر،
موشک، تانک و
دیگر سلاحها
و تکنولوژیهای
نظامی امضأ
کردند. چنین
قراردادی در
"دوران صلح"
بی سابقه
بوده است. سهم ایالات
متحده در
بازار فروش
مرگ در جهان ۷۸ درصد
است و کشورهای
منطقه
بزرگترین و از
پروپا قرصترین
مشتریان این
بازار هستند. مشاوران
انتخاباتی
اوباما تلاش
میکنند تا از
او بعنوان کسی
که به جنگ
عراق پایان
داد، بن لادن
را کشت، به سقوط
دیکتاتوری
قذافی کمک
کرد، و
بالاخره کسی
که قرار است
سربازان
آمریکایی در
افغانستان را
به آغوش
خانوادههایشان
بازگرداند،
نام ببرند.
اما، حقیقت
این است که
مداخله نظامی ایالات
متحده در
منطقه همچنان
ادامه دارد.
در کنار حضور
نظامی قابل
توجه ارتش این
کشور در عراق
و افغانستان و
لیبی، شعلههای
جنگ به کشورهای
دیگر و از
جمله یمن و
پاکستان نیز
کشیده شده
است. حملات
هواپیماهای
نظامی ایالات
متحده در یمن
در چند سال
گذشتهِ به
کشته شدن بیش
از ۷۰۰ نفر
منجر شده، و
بنا به گزارش
سازمانهای
حقوق بشر در ایالات
متحده
چنین حملاتی
در پاکستان از
سال ۲۰۰۴ به
اینطرف بیش از
سه هزار نفر
کشته به جا
گذاشته است.
هزاران نفر
دیگر نیز در
این حملات مجروح
شده اند. همین
گزارشات حاکی
است که اکثریت
قربانیان غیر
نظامی بوده
اند.
بی
جهت نیست
که سخنان
مورسی در
سازمان ملل
و پیشنهاد او
برای تبدیل
کردن
خاورمیانه به
منطقه ای آزاد از
سلاحهای
هسته ای تا
پایان سال ۲۰۱۲
نادیده گرفته
شد. اسرائیل و ایالات
متحده از
مخالفان
سرسخت چنین
طرحهایی
هستند و رسانههای
غربی بخش
عظیمی از
ساعات و صفحات
خود را به
کارتون و سخنان
کارتونی
نتانیاهو
اختصاص دادند.
مقاومت ایالات
متحده
دربرابر فشارهای
اسرائیل از موضع صلح
طلبانه نیست.
هزینههای سه
جنگ آشکار در
منطقه و
مداخلات
پنهانی و
آشکار در دیگر
کشور ها،
انقلابات
عرب، و تحولات
پس از آن،
محدودیتهای
امپریالیسم
را بخوبی به
نمایش گذاشته
اند. کشته شدن
سفیر ایالات
متحده در لیبی،
و حمله به
سفارت ایالات
متحده در دیگر
کشورها و
واکنشهای
خشن به آخرین
محصولات
"هنری"
نژادپرستان
ضدّ مسلمان
آمریکا و
اروپا نشان
میدهند که منطقه
به بشکه
باروتی تبدیل
شده که هر آن
ممکن است
منفجر شود. با
علم به این واقعیتها
است که حتی
رسانههایی
همچون تایمز
مالی که از
جمله
سخنگویان
اصلی سرمایه
جهانی است در
مقاله ای در
ششم مهر ماه
پرسید که "اگر
میتوان به
کره شمالی
تضمینهای
امنیتی داد
چرا به ایران
نه؟"
واکنشهای
اخیر مقامات
جمهوری
اسلامی در متن
و حاشیه مجمع
عمومی سازمان
ملل نیز قابل
توجه اند.
سخنان احمدینژاد
درباره
آمادگی
جمهوری
اسلامی برای
مذاکره با ایالات
متحده و
تاکید او بر
اینکه دولت
اسلامی در
صورتی که
بتواند
اورانیم غنی
شده را از کشورهای
دیگر خریداری
کند فعالیتهای
هسته ای خود
را تعلیق
خواهد کرد،
نشانه هراس
جمهوری اسلامی
از تعمیق
بحران است.
پیش از این
نمایندگان
گروه پنج به
اضافه یک از
آخرین دور
ملاقات و
مذاکرات خود
با نمایندگان
جمهوری
اسلامی ابراز
رضایت کرده
بودند، امری
که در دو سال
گذشته بی
سابقه بوده است.
حضور آشکار و
علنی بیش از
پیش رفسنجانی
و بویژه
سخنرانی اوِ
به مناسبت
سالگرد جنگ
ایران و عراق
بنوبه خود از
تشدید تحرکات
درونی رژیم
برای مقابله
با بحران
کنونی خبر
میدهد. تعبیر
مثبت
رفسنجانی از
نوشیدن جام
زهر توسط خمینی
و همچنین
تاکید او بر
لزوم تنش
زدایی در عرصه
جهانی، نه
صرفاً
یادآوری یک
"خاطره" که
پیام مشخصی با
معنای مشخص
برای شرایط
مشخص کنونی
بود. او در سخنان
خود در ششم
مهر گفت: "با
تدابیر امام
راحل و مسولان
کشور، توانستیم
پس از جنگ از
انزوای بین
المللی خارج و
با در پیش
گرفتن سیاست
تنش زدایی،
دروازههای
سرمایه گذاری
و تسهیلات
خارجی را
برای احیا
تولید و ساخت
بنیانهای
اقتصادی
فراهم و با
مشارکت همه
جناحها و
نیروهای
دلسوز و
وفادار به
انقلاب و نظام،
دولتی همدل و
مورد حمایت
رهبری معظم
انقلاب ایجاد
و روند پیشرفت
کشور را تسریع
بخشیم." واکنشهای
برخی از نمایندگان
مجلس و رسانههای
جمهوری
اسلامی به
سخنان احمدینژاد
در نیو یورک و
تشدید
اختلافات
جناحی رژیم
اسلامی نشان
میدهند که
مشارکت و
همدلی مورد نظر
رفسنجانی
بدون خونریزی
داخلی هر چه
بیشتر جمهوری
اسلامی ممکن
نیست. در کنار
این نباید
فراموش کرد که
جمهوری
اسلامی بسیار
شکننده تر از
هر زمان دیگر
است. آنچه که مقامات
جمهوری
اسلامی را
وادار کرده تا
به عقب نشینیهای
هر چه بیشتری
دست بزنند
دقیقاً همین
شکنندگی و بی
مشروعیتی
نظام، و
انباشته شدن
خشم مردم ایران
است. تجربه
نشان میدهد
امتیاز دهی و
معاملات
جمهوری
اسلامی در عرصه
جهانی
همواره با
تشدید تعرض به
حقوق کارگران
و زحمتکشان
ایران همراه
بوده است. موج
جدید اعدام ها،
بازداشت و
سانسور، و
بسیج هر چه
بیشتر نیروها
و دستگاههای
امنیتی
جمهوری
اسلامی حاکی
از هراس مقامات
رژیم و تدارک
برای مقابله
با انفجارهای
توده ای است.
نظام اسلامی
بدون شرایط
مداوم جنگی
قادر به حفظ
خود نیست. با
هوشیاری باید
به شکل گیری
هستهها و
شبکههای
مستقل مبارزه
برای صلح و
آزادی دست
زد و مقابله
با اقتصاد
مقاومتی
ولایی، که
معیشت مردم
ایران را بیش
از گذشته مورد
حمله قرار داده،
در هر کارخانه،
مدرسه،
دانشگاه و
محله را
سازمان داد.
۹ مهر ۱۳۹۱
/ ۳۰
سپتامبر ۲۰۱۲