یادداشت
کارگری هفته
جنبش کارگری
و سه گرایش در
حوزه سازمان
یابی
رضا
سپیدرودی
اگر
چه در نگاه
عمومی به جنبش
کارگری آن چه
دیده می شود
فعالیت های
نامنظم و
نامنطبق بر
برنامه است،
اما بخشی از
این عدم
انطباق محصول
عملکرد
متناقض گرایش
ها و شاید
بهتر است گفته
شود سنت های
سازمان یابی
موجود در درون
جنبش کارگری
در سه دهه
اخیر است. در
این مورد
حداقل سه
گرایش را می
توان از هم
تشخیص داد.
الف ـ گرایشی
که به مختصات
عمومی کار
سازمان یابی و
منطق درونی آن
در مسیر ایجاد
تشکل های
مستقل پایه ای
باور دارد و
کم و بیش و با
وجود نقاط قوت
و ضعف در این
چهارچوب حرکت
می کند. همین
گرایش است که
برغم فراز و
فرودهای
مختلف توانسته
است دو تشکل
اصلی
سندیکایی
شرکت اتوبوس رانی
تهران و حومه
و سندیکای
نیشکر هفت تپه
را ایجاد کند
و با وجود
هزینه های
بسیار سنگین آن
را تداوم دهد.
این سنت برکنار
از نوسانات
مقطعی یا
موردی نقطه
عزیمت خود را
بر مطالبات
پایه ای واقعی
طبقاتی توده
کارگران، کار
پیگیر و
طولانی مدت در
زمینه آشنایی
کارگران با
حقوق شان و
تنظیم رابطه
با دیگر گرایش
های موجود در
جنبش کارگری
در جهت
همبستگی و
اقدام مشترک
با لحاظ شرایط
سرکوب و ویژگی
های آن قرار
داده است.
ب ـ گرایشی
که در واقع
سازمان یابی
در میان
کارگران و
زحمتکشان یا
حتی اقشار
آسیب پذیر را
عملا به عنوان
ظروفی برای
یارگیری حزبی
و گروهی تلقی
می کند. تشکل یابی
در این سنت در
واقع پوششی
است برای
فعالیت حزبی.
منطق
سازماندهی
نیز از
ملزومات ایدئولوژیک
حزبی و گروهی
تبعیت می کند
و به کائنات
واقعی توده
طبقه یا شرایط
مبارزه
طبقاتی از
همین زاویه
نگاه می کند.
مثلا در حالی
که در بسیاری
از واحدهای
تولیدی شرط
فعالیت پیگیر و
مداوم و ضربه
نخوردن روند
ادامه کاری،
علنی نشدن
کادرهای اصلی
سازمان ده
اعتراضات کارگری
است و رژیم در
پی هر اعتصاب
موثری بلافاصله به شکار
فعالان و
سازمانگران آن
رو می آورد،
طرح شعار
تشکیل مجامع
عمومی یا
نظایر آن را
به عنوان ظرف
اعتراض
کارگری مطرح
می کند، چرا
که تفسیرش از
آموزه های
ایدئولوژیک
می گوید که
تشکیل این
مجامع می
تواند بعدها در
دوره انقلابی
نطفه قدرت های
شورایی باشد و
از این طریق
به شکل گیری
شوراها و نظام
شورایی بیانجامد.
چنین نگاهی به
اعتراضات
کارگری در شرایطی
که اعتراض
سازمان یافته
معمولا با وحشی
گری تمام از
سوی حاکمیت
سرکوب می شود،
میزان حساسیت
نسبت به
فعالین
کارگری
بالاست و بخش قابل
توجهی از
کارگران عملا
از ترس از دست
دادن کار در
مجامعی از این
نوع شرکت نمی
کنند، و اصلا
چنین مجامعی
تشکیل نمی
شوند، عملا به
رها کردن
کارگران و
خواست های
آنها به حال
خود منجر می
شود. این سنت
که به دنبال زود
ثروتمند شدن و
شکار کادر و
نیروی حزبی در
پوشش ایجاد
چنین
نهادهایی است
روش برخوردش
با کارگران
"تکان از
بیرون" یا "از
کنار" است. از
آنجا که قرار
نیست تشکلی
پایه ای و
طبقاتی تشکیل
شود که در همه
حال از منافع
حیاتی کارگر
به عنوان فروشنده
نیروی کار
دفاع کند، بلکه
قرار است ظرفی
علنی یا نیمه
علنی پدید آید
که فرصت شکار
نیرو برای
گرایش مورد
نظر فراهم
کند، حرکت این
سنت در جنبش
کارگری یک گام
به پیش و دو
گام به پس است.
بخشی از
شعارهایش
بکلی غیر
واقعی و صرفا
ایدئولوژیک
است، جایی هم که
شعارهایش
زمینه پیشروی
دارد، افق و شیوه
اقدام به
صراحت یا به
تلویح
خدمتگذار ایدئولوژی
است.
ج ـ سومین
گرایش موجود
در جنبش
کارگری با
ذهنی گرایی
مفرط و برخورد
غلیظ
ایدئوژیک در
حوزه سازمان
یابی مشخص می
شود. از نظر
این گرایش هر
مبارزه
کارگری به
شرطی مبارزه
کارگری است که
آگاهانه علیه
نظام سرمایه
داری باشد و
آگاهانه ضربه
زدن به این
نظام را هدف
قرار داده
باشد. تازه
شکل های ضربه
به نظام
سرمایه داری
هم از پیش
تعریف شده
هستند و هر
اعتراضی در
این ظرف های
نمی گنجد. انکار
اهمیت سطوح
متفاوت
سازمان یابی
بخش های مختلف
نیروی کار،
انکار نقش و
جایگاه مطالبات
بی واسطه در
عزیمت به سوی
هر نبرد جدی
مطالباتی،
انکار اصل
تعدد گرایش
های کارگری و
همبستگی و
اتحاد آنها،
انکار جایگاه
اتحادیه به
عنوان اصلی
ترین شکل
مبارزه
کارگران، این
گرایش را به
ترویج نخبه
گرایی قیم
ماّبانه در
میان طبقه
کارگر و
مقابله مخرب
با سازمان
یابی سندیکایی
کارگران
کشانده است.
بدون
مقابله فعال
با دو گرایشی
که یکی
استقلال تشکل
های توده ای
طبقاتی را برنمی
تابد و دیگری
عملا نقشی جز
تخریب و تفرقه
در میان جنبش
کارگری بازی
نمی کند، نمی
توان راه
پیشروی جنبش
کارگری در
سازمان یابی
توده کارگران
را گشود.
۱۸
فروردین
۱۳۹۱ـ ۶ آوریل
۲۰۱۲