نه ماه
جنگ داخلی
نهفته
انتخابات
لیبی در بستری
از اغتشاش
پاتريک
هئيم زاده
ترجمه
حوا بختیاری
علی رغم
اطلاعیه های
پیروزمندانه،
لیبی روزهای
آرامی را نمی
گذراند. تنها
میزان تولید
نفت، که توسط
کمپانی هاای
خارجی
استخراج می
شود به سطح
تولید قبل از
شروع بمباران ها
رسیده است.
مجلس
موسسان که روز
٧ ژوئیه
انتخاب شد در
فضایی از
رویارویی و
درگیری بین
قبایل و تحکیم
قدرت روسای
طوایف فعالیت
خواهد کرد.
دهکده
شقیقه
در کوه نفوسه
لیبی؛
سه روز است
که شبه
نظامیان
زنتان و
مشاشیه در
اطراف این محل
در حال جنگند.
زنتان ها
متعلق به
طایفه ای
هستندکه قیام بر
علیه معمر قذافی
را رهبری کرد،
در صورتی که
قوم ماشاشیا، از
رهبرلیبی که
ماه اکتبر
٢٠١١ کشته شد
، پشتیبانی می
کرد . آقای
مختار ال
اخدر، رهبر
پرنفوذ و فرهمند
زینتان ها،
مجددا شور و
اشتیاق
مبارزه را
بازیافته (١) .
او که به طور
سطحی زخمی شده
بود دوباره به
پست فرماندهی
ارشدش بازگشته
است.
روز ١٣
ژوئن گذشته،
در انتظار
پایان گرفتن
حملات، درمحل
روستای کوچک
ال آوینیا که
خالی از سکنه
اش از طایفه
مشاشیه شده،
جاده مسدود
است . تنها
رزمندگان
زنتان با وانت
های روبازشان
که پر از تجهیزات
و توپ های ضد
هوایی یا موشک
اندازها ست مجوز
عبور دارند و
از کنار
آمبولانس
هایی که مجروحین
را از محل
خارج می کنند
در ترددند . منشا
درگیری ها
خیلی روشن
نیست. زنتان
ها، مشاشیه ها
را به قتل یکی
از افرادشان
در جریان یک
حمله
غافلگیرانه
متهم می کنند،
که با پشتیبانی
افسران سابق
طرفدار قذافی
تدارک دیده
شده بود. زخمی
شدگانی از
جبهه مقابل که
در بیمارستان
گاریان بستری
بودند، تایید
میکنند که
قربانی
عملیاتی
هستند که برای
بیرون راندن
آن ها از زمین
هایشان ترتیب
داده شده بود.
همین مسئله
ماه اوت ٢٠١١
در شهر تاورقه
پیش آمد،
هنگامی که چهل
هزار نفر از
ساکنین شهر به
گفته ی اهالی
مصراته، که
مشکوک به
حمایت از نیروهای
طرفدار قذافی
بودند ، از
شهرشان رانده شدند
و تمامی خانه
هایشان به طور
برنامه ریزی شده
ای تخریب شد .
حضور وزیر
دفاع آقای
اسامه ال
جوویلی و
فرمانده بخش
نظامی غرب ، کلنل
مختار ال
فرنانا، در
صحنه عملیات
می تواند این
باور را القا
کند که مقامات
رسمی لیبی در
حل
اختلاف نقش
داشتند. اما
این افسران
قبل از هر چیز
از طایفه ی
زنتان
هستند.در نتیجه
هم قاضی و هم
طرف دعوا می
شوند . طبق
سناریوی
طراحی شده، و
به روایت رسمی
که مطبوعات طرابلس
هم آن را
منعکس کرده
اند، حمله
توسط نیروهای
وفادار به
رژیم گذشته یا
به وسیله « ستون
پنجم» که
مخالف انقلاب
١٧ فوریه
هستند ، صورت
گرفته است .
بعد از ده روز
نبرد،
بالاخره، مثل
همیشه ، هئیت
های نمایندگی
مرکب از ریش
سفیدان و
حکمای سایر
شهر ها
(مصراته و برقه)
بودند که
توانستند روز
٢٠ ژوئن، به
برقراری آتش
بس دست یابند .
بیلان موقت
این پیکارها بالغ
بر صد کشته و
پانصد زخمی
است. و چون
چیزی بین دو
طایفه حل و
فصل نشده،
بروز موج
جدیدی از خشونت
ها دور از
انتظار نیست .
پایان
رسمی جنگ
داخلی، روز ٢٣
اکتبر ٢٠١١ ،
اطلاعیه های
فاتحانه رئیس
جمهور وقت
فرانسه ، آقای
نیکولا
سارکوزی و
نخست وزیر
بریتانیا ،
آقای دیوید
کامرون را به
دنبال داشت ،
برای آن هایی
که اقدام
نظامی تحت
رهبری و حمایت
پیمان آتلانتیک
شمالی ( ناتو) ،
تنها راه برای
پشتیبانی از
مردم و حل
بحران لیبی به
شمار می رفت .
از آن پس،
درگیری ها بین
نیروهای شبه
نظامی و طوایف
در منطقه
طرابلس و در
جنوب کشور قطع
نشده . معمولا
درمناطق
روستایی,
دعواهای بین
طوایف قدمتی
طولانی داشته
گاهی به دوران
عثمانی برمی
گردند .
در تمام طول
فرمانروایش،
قذافی از این
رقابت هابرای
تحکیم قدرت خود
بهره می جست.
گاهی نیز با
اعطای زمین یا
دادن اعتبار
به قبایل کوچک
و فقیر تر یا
کم وجهه، مراتب
و طبقه بندی
های مرسوم را
بر هم می زد :
بدین ترتیب
درسال ١٩٧٨ ،
به مشاشیه ها،
که ابتدا در
مناطق صحرایی
جنوب کشور
ساکن بودند، زمین
هایی در منطقه
ی چراگاه ها
که قبلا متعلق
به زنتان ها
بود، را
واگذار کرد.
اختلاف
بین طرفداران
و مخالفین
قذافی در شرایطی
دوباره ظاهر
شده که همه ی
طرف ها تا به
دندان مسلح
هستند و دیگر
دولتی که قادر
به حکمیت و
داوری در مورد
اختلافات
باشد ، وجود
ندارد . در
شهرها و مناطق
مرزی اغلب بر
سر کنترل و در
دست گرفتن
انواع و اقسام
قاچاق که در
نبود ساختار
های دولتی
رونق یافته ،
جنگی بر پاست.
احتمال
این که اقتصاد
مافیایی که در
طول جنگ داخلی
توسعه یافته و
به ادامه
خشونت ها دامن
می زند،
ماندگار شود
زیاد است .
ساکنین
طرابلس نسبت
به درگیری های
شقیقه که در دو
ساعتی شهرشان
واقع شده بی
تفاوت هستند و
همین طور در
مورد
مناقشاتی که
در سطح کشور
جریان دارد .
پلاکارد هایی
که شهروندان
را به شرکت در
اولین
انتخابات
لیبی در روز ٧ ژوئیه فرا می
خواند در کنار
نوشته های شبه
نظامیانی که
پایتخت را فتح
کرده بودند و
کاریکاتورهایی
از رهبر معدوم
قرار گرفته.
از لحاظ
سمبولیک
مسئله حائز
اهمیت است :
انتخاب مجلس
موسسان مرکب
از دویست عضو برای جایگزینی
شورای ملی
انتقالی فعلی
، به عنوان مرجع
نمایندگی
مردم لیبی .
این مجلس دولت
جدید را
انتصاب کرده و
قانون اساسی
آینده را
تدوین می کند
که بعدا به
رفراندوم
گذاشته خواهد
شد . مردم بی صبرانه
در انتظار
برگزاری این
انتخابات
هستند و به
طور گسترده در
لیست های
انتخاباتی
ثبت نام کرده
اند (دو
میلیون و
هفتصد هزار
نفر از سه میلیون
و چهار صد
هزار نفر واجد
شرایط شرکت در
انتخابات).
از نظر
تجهیزات،
اوضاع به شکل
مطلوبی پیش می
رود . کارت های
رای دهندگان توزیع
شده و
دفاتر رای
گیری
باپشتیبانی
کارشناسان
سازمان ملل
سازمان دهی
شده است .
تقسیم بندی
های
انتخاباتی،
که به طور
رسمی و بر
پایه ی آخرین
سرشماری سال
٢٠٠٦ تعیین
شده، تا به
حال تنها توسط
بخشی از مردم
برقه که تصور
می کنند این
تقسیم بندی به ضرر
آن ها ست ،
مورد اعتراض
قرار گرفته .
از نظر
سیاسی مجلس
موسسان باید
صدو بیست منتخب
مستقل داشته
که با اکثریت
آرا از میان
چهار هزار
کاندیدا
برگزیده شده
باشد و هشتاد
نماینده به
تناسب آرای به
دست آمده از
لیست های تهیه
شده از سیصد و
هفتاد حزب که رسما
وارد مبارزه انتخاباتی
شده اند.
تناسب قوا از
جهت سازمان
دهی، امکانات
و
آگاهی سیاسی
به نفع احزاب
نزدیک به
اخوان
المسلمین و به
ویژه دو حزب
از میان آن ها :
حزب عدالت و
بنیان آقای محمد
حسن سووان که
در رژیم سابق
به دلیل تعلقش
به اخوان
المسلمین
زندانی بود ،
و حزب وطن که
عضو بنیان
گذار آن ،
جهادگرایی که
از مواضع
افراطی خود
برگشته به
نام
آقای
عبدالحکیم
بلحاج که در
ماه اوت ٢٠١١
خود را
فرماندار
نظامی طرابلس
اعلام کرده
بود ، می باشد .
گفته می شود که
این احزاب از
پشتیبانی
مالی و
سازمانی قابل
توجه قطر
برخودار
هستند . مهم
ترین احزاب غیر
اسلامی این جا
به نام
«لیبرال ها»
شناخته شده اند که اصلا
به معنی رد
ایدئولوژی
اقتصادی
نئولیبرال
که در
کشور از جانب
همه پذیرفته
شده است ، نمی
باشد .
شناخته
شده ترین این
احزاب ائتلاف
نیروهای ملی
است به رهبری
محمود جبریل .
دستیار سابق
سیف ال اسلام
قذافی ، پسر
دوم دیکتاتور
که در
لیبرالیزاسیون
اقتصاد کشور
در جریان سال
های ٢٠٠٠ نقش
داشت، این کار
آفرین
ثروتمند به
اتفاق آقای
مصطفی عبدالجلیل،
یکی از اعضای
بنیان گذار
شورای ملی
انتقالی و در
جریان جنگ
داخلی از
مخاطبین ویژه
آقای نیکولا
سارکوزی و برنار
هانری له وی
بود . هم چنین
در منطقه ی
شرق، حضور حزب
جبهه ملی، با
نام گذاری
جدید حزب جبهه
ملی نجات که
در سال ١٩٨١در
تبعید، در انگلستان، توسط
آقای محمد
یوسف المقریف
پایه ریزی شد .
اگر چه این
انتخابات
مورد توجه
اکثریت شهروندان
لیبیایی قرار
گرفته ( بدون
آنکه دو هفته
قبل از
انتخابات از
هویت کاندیدا
ها ی شرکت کننده
درحوزه ی
انتخابیه شان
اطلاع داشته
باشند ) اما
این امر در
مورد افرادی
که قدرت را به
زور اسلحه در
هر شهر ، قبیله
یا محله ای از
پایتخت در دست
گرفته اند و
برای چیزی هم
کاندید نشده
اند ، صادق
نیست . نتیجه
آرا هر چه
باشد ، این
خطر وجود دارد
که قدرت واقعی
در دستان
انحصارگران
خشونت باقی
بماند، چرا که
هیچ نفع و
جاذبه ای در
این حیات
سیاسی نو پا
نمی یابند. از
آن میان ، می توان
به افسران
سابق ارتش،
مانند کلنل
سالم جوها در
شهر مصراته یا
کلنل سالم
ووار در شهر بنی
ولید اشاره
کرد ، مسئولین
سابق رژیم
گذشته که
اوایل
ناآرامی ها به
انقلاب
پیوستند ، و یا
کسانی مانند
آقای
عبدالمجید میلیکتا
در شهر
طرابلس، یا
غیر نظامیانی
که در جریان مبارزات
جنگ به چهره
های شناخته
شده ای تبدیل
شدند .
ترکیب
و موزائیکی از
مناطق و طوایف
که بیش از همیشه
تکه تکه شده
در
مصراته،
سومین شهر
کشور که در آن
نزدیک دویست و
پنجاه شبه
نظامی
برای چهار صد
و پنجاه هزار
نفر
وجود دارد، مورد احترام
ترین و
احتمالا پر نفوذ
ترین فرد آقای
جوهاست که
رهبری شورای
نظامی شهر را
در مدت جنگ به
عهده داشته
است .هر چند او
از هر پست و
مسئولیت رسمی
استعفا داده
اما بازدید
کنندگانش را
در کادر مجلل
شورای محلی می
پذیرد . او از
این پس مشغول یافتن
امکان تغییر
شغل برای سی
هزار شبه
نظامی مصراته
است که تعدادی
از آن ها تحت
فرماندهی
شورای عالی
امنیت شهر
قرار خواهند
گرفت که از
لحاظ تئوریک
به وزارت کشور
وابسته است و
سایرین به
شاخه محلی
بخشی تحت
عنوان «سپر
لیبی» مرتبط
هستند
که حداقل در
روی کاغذ
وابسته به وزارت
دفاع می باشد .
هنگامی که
از او در مورد
آینده و آمال
سیاسی اش سوال
می شود ،
تایید میکند
مایل است «
شهروند
لیبیایی مثل
سایرین باشد،
به هوایی که
تنفس می کند،
آبی که می
نوشد و کمی
نان قناعت کند
» . آقای جوها
مظهر انسان های
مقتدر جدیدی
است که امکان
کمی برای
تاثیر گذاری
در سطح ملی
دارند اما از
مشروعیت و
قدرتی بیشتر
از تکنوکرات
های گمنامی که
با معیار
صداقت و
صلاحیت های
مدیریتی
انتخاب شده
اند،
برخوردار می
باشد .
برای تثبیت
مواضعشان ،
تمام این خرده
رهبران جنگی
محلی سرکردگی
اجتماعاتی را
به عهده گرفته
اند که تنها
مخرج
مشترکشان
استفاده از
واژه سحر آمیز
«انقلابی» است.
در هر شهر
بزرگ تعداد
غیر قابل شمارشی
از اتحاد ها،
اجتماعات،
ائتلاف ها ،
شورا ها، انجمن
ها وجود دارد،
که رسالت خود
را در دفاع از
تمام
انقلابیون
لیبی قویا ابراز
می کنند ، اما
خیلی زود تنها
به نمایندگی از
شهر خود یا فقط چند
محله مثلا در
طرابلس بسنده
می کنند .
برای آقای
ال اخدر، که
از تجمع
انقلابیون
لیبی می باشد،
در تشخیص شبه
نظامیان
واقعی باید آن
دسته که از
ابتدا حضور
داشتند که خود
آن ها به
مبارز و غیر
مبارز تقسیم
می شوند را در
نظر داشت و
آنهایی که در
پایان به جنبش
پیوستند که
انقلابیون
اسپری لقب
گرفتند که
نقششان در
هنگام سقوط
طرابلس به
نوشتن شعار
های انقلابی
محدود می شد .
از دید او
مسئله «
محافظت از
انقلاب » است ؛
چیزی که در
عمل باید خود
را به ضد قدرت
در برابر
نهادهایی که
از این
انتخابات
بیرون خواهد
آمد ، قرار
دهد.
هر چند،
شورای ملی
انتقالی،
برقراری
آشتی ملی را
به عنوان یکی
از شعار هایش
تعیین کرده
اما تحقق این
امر دشوار می
نماید . تجربه
زندان نمونه
شهر مصراته با
وجود این که
در مقیاس کشور
جزیی به نظر
می رسد ، اما
شایسته ذکر می
باشد .در شهری
که کیش شهید پروری
حاکم بوده و اندیشه
ی بخشش مردود
شمرده می شود
، رئیس زندان
آقای فتحی
عبدالسلام
دار با ریشی
بلند، به
بازدید
کنندگان طرح اسلامی
اعاده حیثیت
از دشمنان
دیروز ، را
معرفی می کند .
او آشکارا خود
را طرفدار سلفی
ها با تمایلات
وهابی می
داند، و
زندانش را
بدون پنهان
کاری در معرض
دید قرار می دهد
که در آن
هفتصد و بیست
زندانی که
اکثرا از
مبارزین
طرفدار قذافی
هستند،محبوسند.
تقریبا همه زندانیان
ریش بلند و
سرهای
تراشیده شده
دارند . آن ها
به تعریف و
تمجید از رئیس
زندان پرداخته
و می گویند او
با همه خوب
رفتار کرده و
به شکایات آن
ها در موارد
مختلف روزمره
توجه می کند .
بر خلاف اخوان
المسلمین ،
سلفی ها جاه
طلبی سیاسی
آشکاری را به
نمایش نمی
گذارند و از
جهادگرایان
افراطی که
مسئولیت
سوقصد های چند
هفته اخیر بر
علیه منافع
خارجی در شرق
کشور و همین
طور در مصراته
را به عهده
گرفته اند،
متمایز هستند .
در پشت
تصویر رسمی از
یک لیبی متحد،
در حرکت به
سوی شکوفایی و
آزادی ، که
توسط شورای
ملی انتقالی و دفاتر
سفارت
کشورهای غربی
که در جنگ
سهیم بودند ،
به نمایش
گذاشته می شود
، حقیقتی
نگران کننده
پنهان است .
هیچ وقت
این قدر
آمیزه و ترکیب
مناطق ، شهر
ها و طوایف از
هم گسسته به نظر
نمی آمد، و
هرگز این
تعداد فئودال
محلی که
هر یک قوای
نظامی مستقل
خود را داشته
باشند، وجود
نداشت .
اگر
مسائل ساخت و
تشکیل دولت و
اتصال و
ارتباط محلی
به ملی در راس
مشکلات قرار
گرفته اند، هیچ
کس هنوز توان
تشخیص این که
تغییرات چه
شکلی خواهد
گرفت را ندارد
. احتمال
این که
موقعیت «نه
صلح ، نه جنگ داخلی
» با وجود
خشونتی
پایدار،
ماندگار شود،
زیاد است –
بدون شک کمتر
از چیزی که در
عراق بعد از
تهاجم
امریکایی ها
در سال ٢٠٠٣
دیده شد ، اما
همان نگرانی
ها برای آینده
وجود دارد .
در زمینه
اقتصادی
بازگشت
کمپانی های
نفتی خارجی
،عمدتا شرکت
ایتالیایی Ente Nazionale
Idrocarbure (E N) ، شرکت
فرانسوی
توتالTotal ،
شرکت آلمانی
وینترشالWintershall ،
شرکت
اسپانیایی
رپسلRepsol و شرکت های
امریکایی اکسون و
ماراتن اویل ؛
که قبل از جنگ
در لیبی حضور
داشتند و اکثرا
بر روی
میادینی که امنیتشان
توسط شبه
نظامیان
طوایف محلی
تامین می شود،
فعالیت می
کنند.
این موضوع به
لیبی امکان
داده از اواخر
ماه مه ٢٠١٢
سطح تولید خود
را به میزان
قبل از مداخله
نظامی یعنی ٦/
١میلیون بشکه
در روز
برساند.
بازار برای
بازسازی لیبی
که دویست
میلیارد دلار
برای مدت بیست
سال برآورد
شده می تواند
به دلیل جو
خشونت موجود،
پیچیده تر از
آن چیزی باشد
که شرکت های
خارجی پیش
بینی کرده
بودند. در عوض
، عدم ثبات می
تواند مولد
دورنماهای
سود آور مهمی
برای موسسه
های امنیتی و
شرکت های
نظامی خصوصی –
که بیش از ده
ها بنگاه از
این دست فقط
از کشور
فرانسه تا به
حال در لیبی
حضور دارند،
باشد . همه این
ها با پول و
سرمایه مردم
لیبی که به
نامشان، ناتو
وارد جنگ شده .
پاورقی:
١- مقاله « برنده
جنگ لیبی کیست
؟ » لوموند
دیپلماتیک ،
دسامبر ٢٠١١
http://ir.mondediplo.com/article1755.html
به قلم
فرستاده ویژه
ما : آقای
پاتریک هئیم
زاده
دیپلمات
سابق فرانسه
در طرابلس از
سال ٢٠٠١ تا
٢٠٠٤
نویسنده ی
کتاب : از درون
لیبی قذافی –
ناشر ژان کلود
لاتس پاریس
٢٠١١