Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ برابر با  ۲۱ فوريه ۲۰۲۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳  برابر با ۲۱ فوريه ۲۰۲۵

 

چپ یک روزنه‌ی امید است

 

 گفتگو با “یان فان آکن” رهبر مشترک حزب چپ آلمان

 ترجمه ی: بابک احمدی

 

چندماه پیش، زمانی که “یان فان آکن” پیش‌بینی کرد که حزبش در انتخابات بوندستاگ بیش از ۵ درصد آرا را به دست خواهد آورد، تقریباً هیچ‌کس این را باور نکرد. اکنون به نظر می‌رسد که او ممکن است حق داشته باشد. او در گفت‌وگو با ژاگوبن JACOBIN توضیح می‌دهد که چگونه این اتفاق افتاد و آینده‌ی حزب چگونه خواهد بود.

وقتی “یان فان آکن” در اکتبر گذشته، همراه با اینس شوردتنرInes Schwerdtner، سردبیر پیشین ژاکوبن، رهبری حزب چپ را به دست گرفتند، آنها سوار کشتی‌ای شدند که در حال غرق شدن بود. در انتخابات پارلمان آلمان ۲۰۲۱، حزب به زیر مرز ۵ درصد سقوط کرده بود، جدایی BSW حزب زارا واگنکنشت به نظر می‌رسید که حزب را تضعیف کرده است و در انتخابات اروپایی و ایالتی پس از آن، شکست پشت شکست رقم خورد. چه در محافل عمومی و چه در گفتگوهای خصوصی، تعداد فزاینده‌ای از مردم تردید داشتند که حزب چپ در آلمان بتواند دوباره خود را بازیابی کند.

اما کمتر از شش ماه بعد، مشخص شد که چپ یک بازگشت چشمگیر داشته است: حزب در نظرسنجی‌ها رشد کرده و تعداد اعضای آن به بالاترین سطح خود رسیده است. اگرچه حزب هنوز به قدرت گذشته‌ی خود بازنگشته است، اما به نظر می‌رسد که آینده‌ای برای آن وجود دارد.

اما پس از انتخابات چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چگونه حزب چپ می‌تواند بهتر از گذشته در زندگی روزمره‌ی مردم حضور داشته باشد، مبارزه برای یک جامعه‌ی عادلانه را در داخل و خارج از پارلمان پیش ببرد و مهم‌تر از همه، در چهار سال آینده از گرفتار شدن در همان بن‌بست جلوگیری کند؟ درباره‌ی این موضوع، رهبر حزب، یان فان آکن، با JACOBIN گفتگو کرده است.

 

تا چندی پیش، وضعیت برای حزب چپ ناامیدکننده به نظر می‌رسید. در سال ۲۰۲۱، بدترین نتیجه‌ی انتخاباتی تاریخ خود را به دست آوردید، از آن زمان انتخابات ایالتی مهمی را هم باختید و در نتیجه از دولت خارج شدید، مانند آنچه در تورینگن رخ داد. اما در عرض چند هفته شرایط تغییر کرد: امروز، حزب چپ در نظرسنجی‌ها به ۷ درصد رسیده است و این بدان معناست که دوباره در پارلمان خواهد بود. چگونه این تغییر را رقم زدید؟

بسیاری از مردم نگرانند که پس از انتخابات بوندستاگ، وحشت در کمین باشد. دریافت‌کنندگان کمک‌های اجتماعی، مهاجران، افرادی که در جنبش‌های اقلیمی فعال هستند – افراد زیادی واقعاً از آنچه در راه است، وحشت دارند. در این میان، حزب چپ یک روزنه‌ی امید است. ضد‌یت ما با فاشیسم ، از دل ما بر می‌آید.

ما روی دو موضوع مشخص تمرکز داریم: اجاره‌ها و هزینه‌های زندگی. نمی‌توان روی سبزها و سوسیال‌دموکرات‌ها حساب کرد. آنها سه سال در قدرت بودند، اما نه در زمینه‌ی کنترل اجاره‌ها و نه در مورد مالیات بر ثروت، هیچ اتفاقی نیفتاد. دلیل استقبال گسترده از ما این است که مردم احساس می‌کنند یک حرکت واقعی در جریان است. آنها می‌بینند که ما موضعی روشن داریم، که می‌جنگیم – و اینکه دوباره چپ بودن لذت‌بخش شده است. شادی باز گشته، انرژی وجود دارد و این انرژی مسری است.

 

کارزار فعال خانه‌به‌خانه‌ی شما توجه زیادی را جلب کرده است. در لایپزیگ، نام دوی نگوین Nam Duy Nguyen با همین روش توانست در انتخابات ایالتی یک کرسی مستقیم کسب کند. در مناطق لیشتنبرگ و نویکُلن، اینس شوردتنر و فِرات کوچاک نیز با همین استراتژی در تلاشند که کرسی‌های مستقیم در سطح فدرال را به دست آورند. آیا این صرفاً یک تاکتیک انتخاباتی است یا نشان‌ دهنده‌ی روحیه‌ی جدیدی در حزب؟

ما اکنون در حال پایه‌گذاری کار چهار سال آینده هستیم. البته که هدف ما ورود به بوندستاگ [پارلمان آلمان] است تا بتوانیم تغییرات اساسی ایجاد کنیم، اما کار ما فقط به فعالیت پارلمانی محدود نمی‌شود. ما تنها از طریق همکاری با جامعه می‌توانیم سقف قیمت اجاره‌ها را به واقعیت تبدیل کنیم.

پس همیشه مسئله‌ی اکثریت اجتماعی و فشار لازم از خیابان هم مطرح است. کار در پارلمان و بسیج نیرو در خیابان باید دست در دست هم پیش برود. این می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد، مثلاً مفهوم «حزب حامی»: یعنی اینکه در محل حضور داشته باشیم، وقتی مردم مشکلی دارند، ما اولین کسی باشیم که به آنها گوش می‌دهد، نیرویی که همراه با مردم مبارزه می‌کند.

 

آیا می‌توانی چند نمونه‌ی مشخص بیاوری که نشان دهد چطور این ایده‌ی «حزب حامی» را اجرایی می‌کنید؟ شما همچنین تصمیم گرفتید که حقوق نمایندگان را در سطح متوسط دستمزدها محدود کنید، مشابه آنچه در حزب کمونیست اتریش (KPÖ) انجام می‌شود. این چه تاثیری در حال مردم یک حوزه‌ی انتخاباتی دارد؟

اول از همه، ما با برنامه‌ی «حزب چپ کمک می‌کند»، به‌طور عملی به مردم مشاوره می‌دهیم، مثلاً در مشکلات مربوط به صاحبخانه یا اداره‌ی کار. همچنین می‌خواهیم که تمام نمایندگان بوندستاگ، به‌صورت منظم جلسات مشاوره‌ی اجتماعی برگزار کنند، و آن را خودشان انجام دهند، نه کارکنان‌شان. وقتی با چشمان خودت ببینی که واقعاً چه می‌گذرد، روی زمین می‌مانی.

من می‌توانم از تجربه‌ی هامبورگ برایت بگویم. ما در مناطقی با برج‌های مسکونی کار می‌کنیم و سال‌هاست که نه فقط در زمان انتخابات، بلکه همیشه آنجا حضور داریم. اگر مشکلی پیش بیاید – در مدرسه‌ای مسئله‌ای وجود داشته باشد، مسیر اتوبوس‌ها نامناسب باشد، یا هر مسئله‌ی روزمره‌ی دیگری – مردم به سراغ ما می‌آیند. مهم است که این مشکلات را به پارلمان ببریم یا در سطح محلی برای حل آنها اقدام کنیم. مردم در درازمدت متوجه می‌شوند: «این‌ها همیشه هستند، روی آنها می‌توان حساب کرد، و آنها واقعاً می‌توانند کاری انجام دهند.»

 

از ابتدای سال، تقریباً ۳۰,۰۰۰ نفر جدید به حزب پیوسته‌اند و اکنون تعداد اعضای حزب چپ به ۸۰,۰۰۰ نفر رسیده است. آیا برنامه‌ای دارید که چگونه اعضای جدید را در درازمدت درگیر و فعال نگه دارید؟

این خودش یک چالش است. وقتی اینس شوردتنر و من کار را شروع کردیم، گفتیم که ساختار حزب یعنی تقویت شاخه‌های محلی. اولین کار این بود که وضعیت موجود را تثبیت کنیم. اما ناگهان حتی در عمیق‌ترین نقاط شوارتس‌والد، جایی که شاید قبلاً یک نفر بیشتر عضو نبود، حالا ده تا پانزده نفر جدید عضو شده‌اند که می‌خواهند فعال باشند – بیشتر هم جوان‌ها. بسیاری از آنها دانش‌آموزند، یا مادران مجرد، معلمان، مربیان مهدکودک، پرستاران – کسانی که حالا تصمیم گرفته‌اند خودشان را سازماندهی کنند. اکثراً زنان هستند، و این خودش یک تحول جدید است. معمولاً احزاب مردسالارتر هستند.

 

و آن ۱۵ عضو جدید در وسط جنگل‌های شوارتس‌والد چه می‌کنند؟

ساختن حزب یعنی اینکه در سال‌های آینده، ابزارهای لازم را در اختیار شاخه‌های محلی تازه احیا شده بگذاریم. نیاز به آموزش‌های سازمانی و محتوایی داریم: چگونه یک جلسه‌ی اعضای محلی را برگزار کنیم؟ چگونه یک جلسه‌ی مشاوره‌ی اجتماعی ترتیب دهیم؟ در دفاتر انتخاباتی، افرادی هستند که می‌دانند چگونه یک مشاوره را مدیریت کنند، اما باید درباره‌ی ساختارهای جدید و روش‌های مشارکت نوین هم فکر کنیم، مثلاً در فضای دیجیتال.

یادم هست اولین باری که در هامبورگ در یک جلسه‌ی حزبی شرکت کردم، خیلی عادت نداشتم. همه می‌دانند که وقتی جوان‌ها به حزب می‌آیند، نمی‌خواهند درگیر بحث‌های طولانی و خسته‌کننده‌ی آیین‌نامه‌ای شوند – آنها می‌خواهند عمل کنند.

یکی از سوالاتی که زیاد مطرح می‌شود این است که چرا حزب چپ تا این حد برای کارگران جذاب نیست؟ این یکی از دلایلی است که حزب BSW برای جدایی خود مطرح کرده است.

BSW می‌تواند این را به‌عنوان یک افسانه‌ی تأسیسی برای خود تعریف کند، اما چیزی صرفاً چون مرتب تکرار می‌شود به معنی آن نیست که واقعیت دارد. این داستان چپ «وُک» از همان ابتدا نادرست بود. این فقط یک ترفند از طرف زارا واگن‌کنشت بود تا کتاب‌هایش را بهتر بفروشد.

ببین که ما در واقعیت چه کرده‌ایم، سخنرانی‌های رهبران قبلی را گوش بده یا به طرح‌های ما در بوندستاگ نگاه کن. این ادعا که ما سیاست هویتی را در اولویت قرار داده‌ایم یا فقط به مصرف‌کنندگان شیر جو دوسر پرداخته‌ایم، یک مزخرف عوام‌فریبانه است. ما سیاستی را برای طبقات پایین و علیه طبقات بالا دنبال می‌کنیم. ما بر موضوعاتی تمرکز می‌کنیم که مردم را متحد می‌کند – نه آن‌هایی که آن‌ها را از هم جدا می‌کند.

وظیفه‌ی ما این است که دوباره مسائل اقتصادی، عدالت اجتماعی و پرسش‌های مربوط به برابری را در مقابل این گفتمان مهاجرتی تفرقه‌افکن، در مرکز توجه قرار دهیم. ما دقیقاً درباره‌ی موضوعاتی صحبت می‌کنیم که بیشتر مردم را درگیر کرده است: اجاره‌های بسیار بالا و افزایش قیمت‌ها. گِرِگور گیزی یک‌بار از کسی نقل کرد که گفته بود: «در مورد پناهندگی شما عقلتان را از دست داده‌اید، اما من همچنان به شما رأی می‌دهم، چون سیاست اجتماعی مهم است.» و شاید هم چیزی شبیه به آگاهی طبقاتی.

 

اگر کسی بگوید: «من هم طرفدار مالیات بر ثروت و کنترل اجاره‌ها هستم، اما نمی‌خواهم این همه خارجی اینجا باشند»، چه کار می‌کنید؟

ما در گفت‌وگوهای خانه‌به‌خانه تجربه‌های فوق‌العاده‌ای در این زمینه داشته‌ایم. اگر کسی از همان ابتدا بگوید که قطعاً به حزب AfD رأی خواهد داد، ما بلافاصله در را به روی او نمی‌بندیم، بلکه سعی می‌کنیم گفت‌وگو را ادامه دهیم. و چیزی که در این مکالمات تجربه می‌کنیم، اغلب بسیار معنادار است. بسیاری از این افراد تلاش می‌کنند ما را از سر خود باز کنند و لحن نژادپرستانه در حرف‌هایشان موج می‌زند. اما وقتی صحبت را به مشکلات واقعی‌شان می‌کشانیم، خودشان شروع به صحبت درباره‌ی مسائل اجتماعی می‌کنند، از اجاره‌های بالا شکایت می‌کنند و می‌گویند که دستمزد واقعی‌شان کاهش یافته است.

این به این معنا نیست که آن‌ها فوراً به ما رأی خواهند داد. اما آنچه که با این گفت‌وگوها به دست می‌آوریم، این است که مسائل اجتماعی دوباره به نقطه‌ی کانونی ذهن مردم تبدیل می‌شود. خودم بارها این را تجربه کرده‌ام: کسی که اول می‌گوید «من می‌دانم که AfD را انتخاب می‌کنم»، ده دقیقه بعد با چشمان اشک‌آلود از این می‌گوید که چگونه بیمه‌ی درمانی او را فریب داده است و همسرش که در اتاق بالا در حال مرگ بر اثر سرطان است، به حال خود رها شده. در این لحظه می‌توان از او پرسید: «اما چرا شما به پایین لگد می‌زنید و نه به بالا؟» این وظیفه‌ی ماست که این سوالات را در ذهن مردم طنین‌انداز کنیم.

 

تو اخیراً در چندین مصاحبه گفته‌ای که زارا واگن‌کنشت دیدگاهی نزدیک به کرملین دارد. موضع تو در مورد جنگ روسیه علیه اوکراین چیست؟

او نمی‌تواند صریحاً بگوید که اوکراین حق موجودیت دارد. او همیشه فقط می‌گوید که «اقتصاد آلمان به دلیل قیمت بالای انرژی دچار مشکل شده است.» انگار فقط مهم این است که ما گاز ارزان داشته باشیم، حتی اگر این به معنای پر کردن صندوق جنگ کرملین با ۵۰۰ میلیارد یورو باشد. این همان دیدگاه کرملین است.

من قاطعانه مخالف ارسال تسلیحات هستم، اما در عین حال یک بین‌الملل‌گرا هستم. به‌عنوان یک چپ‌گرا، من همیشه در کنار ستمدیدگان، سرکوب‌شدگان و قربانیان جنگ ایستاده‌ام. به همین دلیل، من این جنگ را از دیدگاه مردم اوکراین می‌بینم. آن‌ها به چه چیزی نیاز دارند؟ آن‌ها به حمایت در برابر تجاوز روسیه نیاز دارند. اما من می‌گویم: بدون سلاح، زیرا بین «راه‌حل نظامی» و «هیچ کاری نکردن»، گزینه‌های بسیار زیادی وجود دارد. تحریم‌های هدفمند علیه الیگارش‌های روسی یک ابزار مهم است. اگر خواهان مذاکره هستیم، باید فشار ایجاد کنیم. ولی زارا واگن‌کنشت هرگز نمی‌گوید که این کار چگونه باید انجام شود.

 

تو سابقه‌ی فعالیت به‌عنوان بازرس سلاح‌های بیولوژیکی را داری و در سطح بین‌المللی هم تجربه داری. دو موضوع بزرگ، یعنی غزه و اوکراین، چپ‌های جهان را به‌شدت دچار اختلاف کرده است. تو سیاست خارجی و ژئوپلیتیک چپ را چگونه تعریف می‌کنی؟

من فکر می‌کنم که ما درباره‌ی غزه موضعی بسیار روشن داریم. هیچ جنایت حقوق بشری نمی‌تواند توجیه‌کننده‌ی جنایت دیگری باشد. حمله‌ی ۷ اکتبر یک اقدام تروریستی بدون هیچ اما و اگری بود. و جنگ وحشیانه‌ی اسرائیل در غزه نیز یک جنایت است. حتی ۷ اکتبر هم نمی‌تواند توجیهی برای آن باشد. بنابراین: هیچ ارسال سلاحی به اسرائیل نباید انجام شود و فلسطین باید به‌عنوان یک کشور به رسمیت شناخته شود.

خط‌مشی ژئوپلیتیکی من این است: من می‌خواهم که آلمان یک قدرت صلح باشد. این یعنی تمام سیاست خارجی ما باید بر این اصل استوار باشد که جنگ‌ها را با ابزارهای صلح‌آمیز متوقف کنیم. این شامل میانجی‌گری بین طرف‌های درگیر و ایجاد چارچوب‌های اقتصادی عادلانه نیز می‌شود.

 

در ماه‌های اخیر، اختلافات داخلی که معمولاً حزب چپ را درگیر خود کرده بود، تا حد زیادی فروکش کرده است. آیا این فقط به این دلیل است که برخی افراد حزب را ترک کردند، یا تو و اینس شوردتنر فعالانه روی کاهش این اختلافات کار کرده‌اید؟

ما با خروج طرفداران واگن‌کنشت، از شر بزرگ‌ترین اختلافات داخلی خلاص شدیم. اکنون یک فضای اعتماد متقابل داریم، به‌طوری که می‌توانیم تضادهای احتمالی را به‌صورت جدی حل کنیم. این تضادها هنوز هم وجود دارند، اما ما دیگر آن‌ها را به فضای خارج از حزب نمی کشانیم – و این اتفاق بسیار خوبی است.

در سخنرانی انتخاباتی‌ام گفتم: «رفقا، اگر با من مشکلی دارید، آن را مستقیم به خودم بگویید، نه در شبکه‌های اجتماعی.» امروز همکاران حزبی‌مان مستقیماً با ما تماس می‌گیرند تا انتقاداتشان را مطرح کنند. و ما هم اگر اشتباهی کرده باشیم، آن را قبول می‌کنیم. این سبک جدید ما در ایجاد اتحاد است.

 

شعار انتخاباتی شما این است: «همه می‌خواهند حکومت کنند، ما می‌خواهیم تغییر ایجاد کنیم.» آیا این دو از هم جدا هستند؟

بله، قطعاً. این یعنی ما مخالف حکومت کردن نیستیم. اگر قرار باشد صدراعظم شوم، اصلاً رد نمی‌کنم! اما برای ما قدرت حکومتی یک هدف به خودی خود نیست. اگر بدانیم که ورود به دولت هیچ تغییری ایجاد نمی‌کند، نباید وارد آن شویم. اما اگر بتوانیم کنترل اجاره‌ها را به شیوه‌ای مؤثر اجرا کنیم و مالیات بر ثروت را به‌گونه‌ای تصویب کنیم که واقعاً به ابرثروتمندان فشار بیاورد، آن‌وقت بسیار موفق بوده‌ایم.

 

شما با حمایت از دولت اقلیت CDU در تورینگن به چه چیزی دست پیدا می‌کنید؟

چندان زیاد نیست، اما هدف این است که از روی کار آمدن AfD [حزب راست اراطی آلترناتیو برای آلمان] جلوگیری کنیم. این نتایج انتخابات است. من تمام عمرم یک موضع کاملاً مخالف با CDU داشته‌ام. اما اگر تنها راه برای جلوگیری از به قدرت رسیدن AfD باشد، پس درست است.

 

فرض کنیم انتخابات خیلی بهتر از حد انتظار پیش برود و حتی یک ائتلاف چپ‌گرا بین سوسیال‌دموکرات‌ها، حزب سبزها و شما ممکن شود. چطور می‌توان در چنین شرایطی تغییر ایجاد کرد و صرفاً تأمین‌کننده‌ی اکثریت نبود؟

اگر از نظر عددی امکان تشکیل چنین دولتی وجود داشته باشد، وارد مذاکرات می‌شویم. اما اگر در این مذاکرات نتیجه‌ای حاصل نشود—مثلاً فقط یک کنترل اجاره با هزاران تبصره و استثنا که در واقعیت هیچ چیزی را تغییر ندهد—ما این بازی را انجام نخواهیم داد. باید تغییر واقعی در سیستم محاسبه‌ی اجاره ایجاد شود، وگرنه ما را دست انداخته‌اند.

راز موفقیت من این است: کسانی که مذاکره می‌کنند نباید بعداً در دولت باشند. این یعنی هیچ‌کس پشت میز مذاکره با این فکر نمی‌نشیند که “اگر الان کوتاه بیایم، وزیر می‌شوم!” اما در عین حال نباید هم اشتباه کرد و گفت: «ما ۹۰ درصد خواسته‌هایمان را گرفتیم، اما چون ۱۰ درصد باقی مانده برآورده نشد، وارد دولت نمی‌شویم.»

مثلاً ما در مورد مالیات بر ثروت، نرخ ۱۲ درصد را برای میلیاردرها پیشنهاد می‌دهیم. اما اگر در نهایت ۱۰ درصد تصویب شود، می‌توانم با چنین مصالحه‌ای کنار بیایم. اما اگر در آخر هیچ مالیاتی بر ثروت تصویب نشود، پس هیچ ائتلافی هم با ما شکل نخواهد گرفت.

برگرفته از:«اخبار روز»

https://akhbar-rooz.com/1403/12/02/9111/

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2025 ©