Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ برابر با  ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳  برابر با ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

 

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

به مناسبت  آغاز سال تحصیلی

 

نظام آموزشی استبدادی، داعشی و ضدمردمی، سد راه نونهالان و آینده سازان کشور

 

امروز اول مهرماه  وقتی  زنگ ها به صدا در آمدند و سال تحصیلی ۱۳۹۴ـ۱۳۹۳ آغاز شد ۱۲ میلیون و ۲۴۲ هزار نفر دانش آموز به سر کلاس های درس رفتند. این دانش آموزان در ۹۱ هزار و ۸۳۰ مرکز آموزشی کشور که ۳۸ هزار مدرسه شهری و ۵۳ هزار مدرسه روستایی است، مشغول تحصیل خواهند بود.  هم زمان یک میلیون و ۱۳ هزار و ۶۵۵ معلم که از این تعداد ۴۸۱ هزار نفر را معلمان و کارکنان مرد و  ۵۳۲هزار نفر را کارکنان و معلمان زن تشکیل می‌دهند، در مراکز آموزشی حضور خواهند داشت. امسال هم چنین ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دانشجو در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در ۲۵۰۰ موسسه آموزش عالی به تحصیل  دانش مشغول خواهند شد.  هم اکنون ۶۲ هزار استاد در موسسات آموزش عالی کشور به استثنای استادان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در حال فعالیت هستند. اما زمانی که زنگ ها به صدا درآمدند، چند میلیون کودک ایرانی نتوانستنند بر سر کلاس ها حاضر شوند. چند میلیون نفری که به طور دقیق در گزارش سال ۹۰ مرکز پژوهش های مجلس، به این ترتیب آورده شده بود، «بیش از سه میلیون و ۵۰۰ هزار کودک بین ۶ تا ۱۷ ساله از تحصیل بازمانده اند که یا اصلاً به مدرسه نرفته اند یا در طول سال های تحصیلی به دلایل مختلف از تحصیل بازمانده اند». این آمار، منهای کودکان و نوجوانانی است که در سال های قبل از ۱۳۸۵، به دلایل مختلف از تحصیل بازمانده اند و هم اکنون از چرخه نوجوانی وارد جوانی شده و پای در دهه دوم زندگی خود گذاشته اند.  بعضی از مسئولان هم معتقدند که هم اکنون این رقم به مرز ۴ میلیون نفر در سن تحصیل رسیده است، چهار میلیون نفری که به قول آن ها به معنای "تزریق بی سوادی به جامعه" است و  برخي منابع غيردولتي با يک حساب سرانگشتي و ساده تعداد بازماندگان از تحصيل را بين ۶ تا ۷ ميليون برآورد مي کنند.

 

آموزش در کشور تحت حاکمیت استبداد دینی که خود را پرچمدار "انقلاب فرهنگی" می داند، مسئله ای به شدت سیاسی است. تلاش برای تسلط بر عرصه آموزش همواره یکی از چالش های کلیدی در این نظام بوده است. برای تسلط بر عرصه آموزش و جلوگیری از شکست دین از علم، "انقلاب فرهنگی" اول و "انقلاب فرهنگی" دوم سازماندهی شد. بخش گسترده ای از معلمان و استادان بطور مدام اخراج شده اند و می شوند و بسیاری از دانشجویان از تحصیل محروم می گردند. حتی در راه یابی به دانشگاه هم معیارهای عقیدتی آنچنان بی رحمانه بکار گرفته می شود که بسیاری از فرزندان بهائیان و مخالفان نظام از تحصیلات دانشگاهی به بهانه های گوناگون محروم می شوند. به این لیست محروم شدگان باید دانشجویان ستاره دار، دانشجویان اخراجی و دانشجویان زندانی را نیز افزود. روند بازخرید و یا بازنشسته کردن استادان و معلمان مستقل هم امری مرسوم در نظام آموزشی جمهوری اسلامی است. تخصیص بورس های تحصیلی به نورچشمی ها، تخصیص سهمیه به نهادهای امنیتی ، انتظامی و نظامی و وابستگان به گروه های ضربت بیت رهبری  نیز از دیگر مشخصه های نظام آموزشی در استبداد دینی است. قراردادهای مختلف میان وزارت آموزش و پرورش و حوزه های علمیه مذهبی برای اعزام آخوند به مدارس از دیگر شگردهای کنترل نظام آموزشی است.  بر این لیست سیاه باید تفکیک جنسیتی در مدارس و دانشگاه ها را نیز افزود. هدف آپارتاید جنسی حکومت اسلامی  این  است که نگاه زن ستیز خود را بر مراکز آموزشی حاکم گرداند و از حضور فعال زنان در اجتماع  و زندگی عمومی  جلوگیری کند. محرومیت دختران از انتخاب بسیاری از رشته ها؛ به اصطلاح "بومی کردن" ثبت نام دختران دانشجو؛ ایجاد موانع برای دختران مجرد در مراحل تحصیلی و ایجاد تسهیلات برای فارغ التحصیلان متاهل، از شگردهای مرسوم نظام آموزشی و استخدامی جمهوری اسلامی است.

 

علاوه بر ویژه گی های آپارتاید جنسی و آپارتاید عقیدتی در نظام آموزشی جمهوری اسلامی، خطر خصوصی سازی و خودمانی سازی  گسترده نظام آموزشی و کالائی کردن آموزش به جان نظام آموزشی کشور افتاده است. کالاسازی و خصوصی شدن آموزش  حتی در بخش دولتی،  که گاه به بهانه های مختلف از مردم پول می گیرند، کیفیت  نظام  آموزشی که باید دولتی و رایگان باشد، به شدت کاهش یافته و ضربات اقتصادی، اجتماعی،  فرهنگی و سیاسی بر کل جامعه وارد می سازد. این نگاه کالائی به آموزش تا جائی پیش رفته است که حتی در استخدام معلمان و بویژه معلمان پیش دبستانی به قراردادهای موقت و پیمانی متوسل شده اند و حتی از استخدام و بیمه معلمان خودداری می کنند. وضعیتی که معیشت و آیندۀ کاری معلمان را با خطرات جدی روبرو می سازد و تمرکز آن ها بر آموزش کودکان را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد. عدم امنیت شغلی، کافی نبودن حقوق، نبود بیمه های درمانی ، عدم توجه به بیمۀ بازنشستگی، شرایط کاری معلمان و استادان را با وضعیت بسیار نامناسبی روبرو کرده است. چنین روندی به نظام آموزشی کشور و به کیفیت آموزش جوانان ضربات جبران ناپذیری می زند. اما جدا از آپارتاید جنسی و آپارتاید تحصیلی باید از آپارتاید استخدام فارغ التحصیلان  و عدم برنامه ریزی برای جذب دانش آموختگان کشور نیز سخن گفت. فرار مغزها یکی  از پدیده های ویرانگر در کشوری است که فضا برای ادامه تحصیل، شغل و زندگی بهتر در چشم انداز وجود ندارد. چندی پیش رضا فرجی دانا، وزیر علوم  برکنار شده، اعلام کرد: « هر سال ۱۵۰ هزار نفر از نخبگان ایران، کشور را ترک می کنند.» این یعنی ماهی ۱۲ هزار و ۵۰۰ نفر یا روزی ۴۱۰ نفر از نخبگان کشور بدون قصد بازگشت به خارج سفر می کنند. سفر بدون بازگشتی که به گفته وزیر علوم، باعث می شود «سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار» به کشورهای دیگر کمک کنیم و خودمان ضرر ببینیم؛ یعنی برای هر یک دانش آموخته مهاجرت کرده، یک میلیون دلار. ضرری که باعث شده ایران در زمینه فرار مغزها در میان کشور های دنیا در رتبه دوم قرار گیرد. روشن است که چنین وضعیتی ورشکستگی استبداد دینی را در زمینه آموزش و جذب  نیروهای مستعد به نمایش می گذارد. آنها همان طوری که رودخانه ها و دریاچه ها را خشکاندند؛ جنگل ها را نابود کردند؛ صنایع را ورشکسته ساختند؛  اعتیاد و دیگر آسیب های اجتماعی را توده ای ساختند؛  و نیمی از جمعیت کشور را از چرخه زندگی عمومی عقب راندند ، در آموزش هم ویرانگرانه عمل کردند  تاجائی که چندین میلیون کودک را از چرخۀ آموزش اجباری خارج ساخته اند. کودکی که از دایره  آموزش اجباری خارج می شود تا پایان عمر از چرخه زندگی به بیرون پرتاب می گردد.

 

 

واقعیت این است که نگاه آموزشی داعشی جمهوری اسلامی ضربات سنگینی به آموزش در کشور وارد ساخته است. این نگاه که بر جزمیات دینی استوار است اساسآ با علم که بر پژوهش و پرسش گری استوار است در تباینی آشکار قرار دارد. اما آن ها که شکست دین از علم را بر نمی تابند در تلاشند با هر وسیله ممکن جلو سرعت پیشرفت علم و نو آوری را بگیرند و تنها در مواردی که علم می تواند در استحکام پایه های قدرت شان مورد بهره برداری قرار گیرد به آن می چسبند. تاکید رهبر جمهوری اسلامی بر فن آوری بویژه در مسائل نظامی و انرژی اتمی را در این راستا می توان مورد توجه قرار داد. در حالی که بحران های زیست محیطی کشور را به لبه پرتگاه کشانده است؛ آسیب های اجتماعی جامعه را بسوی تلاشی پیش می برد؛ اقتصاد کشور در آستانه سقوط قرار گرفته و زندگی میلیون ها انسان در معرض تهدید است؛ حاکمیت دینی تلاش می کند علم را به زنجیر بکشد و نیروهای خودی را در دایره آموزش بالا ببرد و استعدادهای درخشان فرزندان این مرز و بوم را از ریشه بخشکاند و یا از مدار بارآوری خارج سازد. اما اداره یک جامعه مدرن و امروزی، خشک اندیشان دینی و پرچمداران داعشی را با شکستی سخت روبرو ساخته است. این شکست در همه عرصه ها خود را به عریانی نشان می دهد. آنها مجبورند در برابر دست آوردهای علمی زانو بزنند. در عصر ارتباطات دیجیتالی باید در برابر نوآوری های علمی سر تسلیم فرود آورند و با نسلی پرشور از دختران و پسران روبرو شوند که  بایدها و نبایدهای آنها در همه عرصه ها را به چالش می کشند و صفوف داعشی های تندور و کندرو را به هم می ریزند و به جان هم می اندازند.

 

اگرنیروی عظیمی که در بخش آموزش حضور دارند به میدان نیایند پیروزی اخلاقی و عملی  نسل امروز بر نیروهای داعشی و شکست جزم اندیشی دینی در برابر نیروی زندگی و نوآوری های علمی نمی تواند پایدار بماند. این نیروی عظیم، این نونهالان و آینده سازان کشور، این جوانان پرشور دانشگاهی، انبوه معلمان، استادان و کارکنان بخش آموزش، نیروئی غیر قابل جایگزین هستند. آنها را نمی توان از چین و ماچین وارد کرد؛ آن ها کالا نیستند؛ ریشه در این آب و  خاک دارند؛ آنها نیروی فرداهای روشند. اما این نیرو برای این که بتواند نقش آینده سازی خود را به خوبی ایفا کند، باید متشکل شود. آن ها می توانند شبکه های همبستگی توده ای و سراسری ایجاد کنند. آنها به اتکای این شبکه های همبستگی می توانند سازماندهندۀ نافرمانی مدنی در هر آن جائی باشند که به خواسته هایشان بی اعتنائی ؛ به حقوق شان بی توجهی و به غرورشان توهین می شود. تنها از این طریق است که می توان نظام آموزشی دمکراتیک و مردمی بوجود آورد و نظام آموزشی استبدادی، داعشی و ضدمردمی را عقب راند. آموزش، پایه های زندگی فردای این کشور را می سازد. این عرصه را نباید به داعشی های امتحان پس داده واگذار کرد.

 

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

سه-شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ برابر با ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©