سومین
سالگرد
انقلاب مصر:
شکل دیگری از
خیانت به
انقلاب مردم
روشنگری:
۲۵ ژانویه
امسال، سومین
سالگرد انقلاب
مصر بازهم
روزی خونین
بود وجسدها را
به گورستان،
تن ها ی زخمی
را به
بیمارستان و
معترضان را به
زندان روانه
کردند.
در مصر هم مثل
ایران به
انقلاب مردم
خیانت شد. در
هردو، راه خیانت
به این دلیل هموار
شد که
ضدانقلاب خود
را
همدل و همراه
مردم در راه
مبارزه برای
آزادی وانمود
میکرد. در
ایران
ضدانقلاب عبا
و عمامه بر
سرداشت و
مذهبی بود، در
مصر ضدانقلاب
چکمه پوش و
ظاهرا سکولار
است. اولی
ادعامیکرد
برای آزادی مردم
از زور چکمه
تلاش میکند،
دومی ادعا
میکند برای آزادی
مردم از
استبداد شرعی.
اما
هردوی آنها-
همه آنها،
ضدانقلاب های
غالب و مغلوب،
در ایران و در
مصر، در گذشته
و حال – در یک
چیز مشترک
اند، خود
مستبد و عمله
استبداد
هستند. این
انقلاب ها
حداقل یک درس
مشترک به ما
میدهند و آن
این که در
تجربه اندوزی
از تاریخ، شکل
نه تنها مهم
نیست بلکه
ممکن است
موجب
گمراهی هم
بشود. چنانکه
به انقلاب مصر
در همین مدت
کوتاه دوبار
خیانت شد اول
بوسیله مرسی بعد
بوسیله سیسی،
اول با تسبیح
بعد چکمه. «میزان»
نه شکل، که
محتواست. نه
تنها معیار
قضاوت بلکه
ستاره راهنما
برای نقشه ی
راه ، وفاداری
به دمکراسی و
اصول آزادی
است. مهم نیست
چه کسی را
سرکوب میکند،
میزند،
میکشد، مهم
این است که
سرکوب میکند،
میزند، میکشد.
اگر هویدا را
ظالمانه
محاکمه و
اعدام میکند،
سهراب و ندا
را هم
مظلومانه
خواهد کشت،
اگر به مرسی ظلم
میکند، چکمه
اش را روی
گرده مردم
واکس خواهد زد…
و وای
به وقتی که
مرسی ها «
مظلوم» واقع
شوند.
درانقلاب
ایران حداقل
حکومت عمامه و
عبا، چهره
کریه خود را
به مردم نشان
داده است. در
مصر متاسفانه
مرسی در نظر
بخش بزرگی از
مردم مصر در
همان جایگاهی
قرار گرفته که
خمینی در زمان
تبعیدش در نظر
هوادارانش و
خیل فریب
خوردگان بعدی
انقلاب ۵۷
قرار داشت. یک
سال پیش
بسیاری از
فعالان
دمکراسی در
مصر خوشحال
بودند که
برخلاف
انقلاب ایران
، فریب تسبیح
بدستان را
نخورده اند و
مبارزه با
مرسی و
طرفداران
حکومت شرعی
را
ادامه میدهند.
اما امروز هم
خونتای نظامی
بر مصر حکومت
میکند هم مرسی
شده است
قهرمان بخش
نسبتا بزرگی از
مردم. برعکس امروز
بسیاری از
کنشگران دموکراسی
در ایران
میتوانند
آسوده خیال
باشند که
حکومت عبا و
عمامه دیگر تا
دراز مدتی دور
از چشم
انداز،
در دل مردم
ایران جا باز
نخواهد کرد.
اما تا رهایی
از استبداد مذهبی
حاکم بر ایران
و آسودگی خاطر
از بازگشت اشکال
دیگر استبداد
هنوز راه
درازی در پیش
است. هرچند
برای داشتن و
حفظ آزادی حتی
بعد از بدست
آوردن آن هم
باید تلاش کرد
و در این معنا
«آسودگی خیال »
هرگز وجود
ندارد. خونین
شدن سومین
سالگرد انقلاب
مصر این حقیقت
را هم یک بار
دیگر یادآوری
کرد.
سه
ساله ی انقلاب
مصر در هنر و
موسیقی مصر
پژواک گویا و
گاه بسیار
زیبایی داشت.
شبکه
الجزیره گزارشی
از آن را به تصویر
کشیده که در
لینک زیر
میتوانید آن
را ببینید.
http://www.aljazeera.com/indepth/interactive/2014/01/egypt-turmoil-told-art-it-inspired-20141211312417792.html
دومین نماهنگ
در این
مجموعه
« صدای آزادی»
، معروف ترین
سرود انقلاب
در اوج آن بود
و ترجمه شعر
آن در همان
زمان در
روشنگری آمد:
«صدای آزای»
به
اعتراض
برخاستم و
گفتم دیگر
بازنمیگردم.
با خون
روی همه جاده
ها نوشتم.
ما
صدای خود را
به گوش های
ناشنوا
رساندیم و دیوارها
را به زیر
کشیدیم.
اسلحه
ما رویاهای ما
بود،
و فردا
برای ما روشن
بود.
زیرا
زمان درازی
انتظار کشیده
بودیم:
ما
جستجو
میکردیم، اما
جایی برای خود
نمی یافتیم.
هر
گوشه و خیابان
کشورما
صدای
آزادی ما را
فرا میخواند.