گزارشی از مبارزه کارگران شرکت شهاب خود رو

گزارش ارسالی: و حالا عملا شرکت در دست ما کارگران است. حتی شب ها تعدادی از کارگران در شرکت نگه بانی ميدهيم تا آنها هوس برگشت به شرکت را نکنند.

شرکت شهاب خودرو در کيلومتر ۹ جاده مخصوص تهران کرج قرار دارد .اين شرکت وابسته به استان قدس رضوی است.ظاهرا اين شرکت نيمه خصوصی نيمه دولتی ميباشد ولی در اصل واعظ طبسی مسئول استان قدس رضوی است همه کار اين شرکت است.

شهاب خودرو نزديک به ۷۰۰ کارگر که تقريبا ۱۵۰ نفر استخدامی و ۱۰۰ نفر قرار دادی دارد که قرار داد کارگران قرار دادی به اتمام رسيده و قرار دادشان تمديد نخواهد شد. بقيه که حدود ۴۵۰ کارگر هستيم به اصطلاح پيمانکار انی با بالای ۱۰سال سابقه و بيشتر محسوب می شويم .دو ماه است که حقوق نگرفته ايم .اگر حقوقی هم دريافت کنيم بيمه از حقوق ما کسر و بيمه ما تمديد می شود. در غير اينصورت دفترچه بيمه ما فاقد اعتبار خواهد بود و اگر اتفاقی بيفتد بايد از جيب خودمان هزينه های لازم را پرداخت کنيم. مدتها است که هزينه سرويس اياب و ذهاب و نهار ما قطع شده است. هر روز بايد ۲ تا ۳ هزار تومان از جيب خودمان هزينه رفت و برگشت را پرداخت کنيم .اضافه کار ما کارگران را قطع کرده اند. همين مسئله باعث شده است که زندگی ما کارگران دها برابر سخت تراز قبل شود.

اخرین مدير شرکت شخصی بود با نام آقای حيدری .او قبلا مدير شرکت سايپا آذين بود ولی به علت دغل کار بودنش توسط کارگران از آن شرکت اخراج شد.او وقتی به شهاب خود رو آمد با وعده وعیدهای دروغين ما کارگران را فريب داد.بعد از مدتی حدود دويست ۲۰۰ نفر از اقوام و دوستانش را با حقوق بالا وارد شرکت کرد.حقوق اين ۲۰۰نفر بيشتر از حقوق ما ۷۰۰ نفر کارگران شرکت بود.

مدير شرکت تا امکان کار وجود داشت خرج های اضافی و... ميکرد.ولی وقتی امکانات به اتمام رسيد اضافه کاری ،ناهار ، بيمه، بيمه تکميلی کارگران را قطع کرد. تا اينکه گفت شرکت ۲ ماه بدون حقوق تعطيل است. برويد خانه هايتان تا بعد ببينم چه ميشه کرد. اينجا بود که ما کارگران به خود آمديم .چند بار به اوهشدار داديم ولی جواب نداد تا اينکه روز اول اسفند صبر ما تمام شد. ما ۷۰۰ نفر کارگر دست های خود را مشت کرده و مدير شرکت حيدری و تمامی عواملش را که با حقوقهای گزاف وارد شرکت کرده بود از شرکت اخراج کرديم.

به محض اطلاع از موضوع نيروهای امنيتی وارد شرکت شدند و تهديدات خود را شروع کردند. ولی وقتی دیدند با کارگران متحد نمی توانند کاری بکنند، با حيدری تماس گرفتنه و او را به شرکت کشاندند تا جوابگوی کارهايش باشد.

حیدری با کمک نيروهای امنيتی به دفتر کارش وارد شد و به خيال خويش ميخواست صحبت کند و جو را آرام کند. ولی وقتی خواست صحبت کند با مخالفت شديد ما کارگران وهو کردنش رو برو شد.ما کارگران به جان آمده به طرف دفتر شرکت هجوم برديم و دفترمدير را محاصره کرديم .مدير بی لياقت و دغلکار در مقابل کارگران متحد مثل بيد ميلرزيد.

در آخر مدير با تونلی از دستان به هم چسبيده که در دو طرف دفتر تشکيل شد ه بود رو برو شد. او در حفاظت نيروهای امنيتی و با زحمت زياد توانست از آن تونل عبور کند. شرکت از او آدمهايش خالی شد و حالا عملا شرکت در دست ما کارگران است. حتی شب ها تعدادی از کارگران در شرکت نگه بانی ميدهيم تا آنها هوس برگشت به شرکت را نکنند.

ولی متاسفانه هنوز حقوق دوماهمان را دريافت نکرده ايم .فاقد بيمه هم هستيم که برای بدست آوردنشان بايد به مبارزه مان آدامه دهيم.

زنده باد اتحاد کارگران