همدستانِ
فریب کار
اختلاف
در حرف، توافق
در تخریب محیط
زیست
مازیار
واحدی
هرچه
به انتخابات
اسفندماه
نزدیک تر می
شویم دودوزه
بازی باندهای
وابسته به
حکومت در حوزه
محیط زیست
بیشتر می شود.
هرکدام از این
جناح ها سعی
می کنند جناح
دیگر را مسبب
آن بلائی جلوه
دهند که بر سر
محیط زیست
آورده اند.
آنها کماکان
معضلات محیط
زیستی را برای
یارکشی جناحی
بکار می گیرند
و در این
وانفسا سعی
دارند از این
نمد برای خود
کلاهی درست
کنند. کافیست
بیننده کمی از
زد و بندهای
بین انها
فاصله گرفته و
ماجرا را از
منظر منافع و
ضررهائی که
برای مردم
دارد ارزیابی
کند تا به یک
نتیجه درست
برسد. در این
صورت نتیجه
چیزی جز این
نخواهد بود: اختلافات
آنها تنها در
حوزه حرف است.
وگرنه در عمل
هردوی این
جناحها با هم
توافق دارند.
این توافق در
بی توجهی به
معضلات محیط
زیست، در
تخریب محیط
زیست و در بی
عملی در حل
بحران محیط
زیست خود را
نشان می دهد. برای
اثبات این امر
خوب است که به
چند خبر در
حوزه محیط
زیست نگاهی
بیاندازیم.
درآمدها
کاهش می یابند؛
پیش بینی کرده
اند که درآمد
نفت در سال
آینده نسبت به
سال 1390 به یک ششم کاهش
خواهد یافت.
بحران آب شدت
خواهد یافت؛ می
گویند هشتاد
درصد ذخیره آب
تجدید پذیر از
کف رفته است.
بیماری های
واگیرداری که
سالها پیش
ریشه کن شده
بودند دوباره
در بین مردم
شایع شده اند؛
سالک – فلج
اطفال و
مالاریا
دوباره
برگشته اند.
وعده و وعیدها
در مورد نجات
دریاچه
ارومیه دروغ
از اب درآمده
اند؛ در آنجا،
بخور بخور به
شکل دیگری خود
را نشان می
دهد؛ کشت و
کار و
پیمانکاری به
داخل محدوده
قانونی پارک
ملی نفوذ کرده
است. مافیای
خودروسازی
کماکان با
قدرت سیاستهای
خود را به
جامعه تحمیل
می کند؛ قیمت
خودروها و
موتورسیکلت
های برقی که
به عنوان
جایگزین
وسایل نقلیه
آلاینده
معرفی می شوند
به قدری
بالاست که
احتمال مورد
استفاده قرار
گرفتن آنها از
سوی عموم
غیرممکن است. و
یا این خبرکه
حکومت بجای
تامین هزینه
برای تجهیز
سیستم حمل و
نقل عمومی،
وام خرید
خودرو به
شهروندان می
دهد. همه این
خبرها نشان می
دهند که عزمی
برای مقابله
با معضلات
محیط زیستی
دیده نمی شود.
راهکاری وجود
ندارد. اما تا
بخواهید
وقاحت در بین
آنها بیداد می
کند.
وقاحت را
به حدی رسانده
اند که علیرغم
همهِ گندی که
به محیط زیست
و طبیعت وارد
آورده اند با
پرروئی اعلام
می کنند که
این آن دیگران
هستند که گند
زده اند و نه
ما. جالب این است
که هردوی آنها
به فرمایشات
رهبر اقتدا می
کنند. هردوی
آنها معتقدند
که برنامه ششم
توسعه توان
مقابله با
بحران محیط
زیست را دارد.
پس برنامه ششم
توسعه نقطه
اشتراک
آنهاست.
حال که این
جور است
بایستی از
آنها پرسید در
کجای برنامه
ششم توسعه طرح
روشنی برای
مقابله با
آلودگی هوا
وجود دارد؟ آیا
در این برنامه
طرحی برای
مبارزه با
فروش تراکم
وجود دارد؟
مگر نه این
است که به
اذعان خودتان
بیشترین
آلودگی هوا را
وسایل نقلیه
شخصی و موتورسیکلتها
تولید می
کنند، پس شما
کدام طرح را
برای گسترش
سیستم حمل و
نقل عمومی در
برنامه ششم
باصطلاح
توسعه اتان
گنجانده اید؟
راستش را
بخواهید هیچی.
مگر همین شما
نبودید که
سالها پیش طرح
داده بودید در
افقی که جمعیت
تهران به ده
میلیون نفر میرسد،
هفتاد و
پنج درصد
از زیرساختهای
حمل و نقل نیز
آماده شود. پس
چی شد؟ مدتهاست
جمعیت به این
تعداد رسیده
اما زیر ساختهای
حمل و نقل
عمومی ما به بیست و
پنج درصد
هم نرسیده
است. راستش
حتی اگر سعی
کنیم
خوشبینانه به
وعده و وعیدهائی
که می دهند هم
برخورد کنیم
جائی برای
امیدواری
باقی نمی
ماند. به گفته
رئیس سازمان
حفاظت از محیط
در استان
خوزستان بیش
از سیصد و چهل
هزار منبع
تولید گرد و
غبار و ریزگرد
وجود دارد که این
رژیم توان
رسیدگی به ده
درصد آن در
طول یک سال را هم
ندارد. تازه
این با درآمد
امروز است، در
حالی که
خودشان اعلام
کرده اند که
قیمت نفت سال آینده
از این هم
کمتر خواهد
شد. تازه این
در صورتی است
که ملاحظات
زیست محیطی را
در الویت برنامه
خود قرار داده
باشند، که
چنین هم نیست.
این را برنامه
ششم توسعه
اشان می گوید.
نه تنها چنین
نیست بلکه برعکس
بدترین
شکل بهره
برداری از
طبیعت را باد
می زنند. مگر
بخش عمده تملک
منابع طبیعی،
زمین خواری،
کوه خواری و
تغییر کاربری
جنگلها توسط
همین ها و
وابستگانشان
صورت نگرفته
است. سوال این
است آیا دولتی
که نمی تواند
یک پاسبان در
خانه مسئولین
بفرستد،
چگونه می
تواند از زمین
خواران
حکومتی خلع ید
کند. رژیمی که
بزرگترین
موسسات مالی
آن، که اتفاقا
همه آنها زیر
نظر مستقیم
رهبر هستند؛
از زیر بار
پرداخت
مالیات شانه
خالی می کنند،
چاره ای جز این
ندارد که بار
مالی خود را
بدوش مردم
زحمتکش
بیاندازد.
این
جناحها سعی می
کنند که مردم
را گیج کنند.
هرکدام که
آمدند قبلی ها
را مقصر اعلام
کردند. غافل از
اینکه همه
آنها در پی
اجرای منویات
رهبرشان هستند.
رهبری که
سیاست اقتصاد
مقاومتی اش به
سیاست های
نئولیبرالی
بانک جهانی
پهلو می زند.
همان سیاستی
که نه تنها
منافع مردم را
فدای
سودپرستی بخش
خصوصی می کند
بلکه با تمام
امکانات
داشته های
مردم و مملکت
را به غارت
برده و مورد
چپاول قرار می
دهند. این غارت
می تواند همه
چیز، از جمله
محیط زیست، را
شامل شود.
تجربه
تاکنونی نشان
داده است که
اختلاف بین
آنها تنها در
حرف است.
وگرنه درعمل
همه آنها با
توافق کامل در
پی اجرای
فرامین رهبری
هستند که محیط
زیست برایش همان
قدر بی ارزش
است که جان و
زندگی مردمان.
در مورد
برنامه ششم
توسعه بیشتر
خواهیم گفت.َ
جمعه
۲۵ دی ۱۳۹۴ برابر
با ۱۵ ژانويه
۲۰۱۶