Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۰ برابر با  ۱۶ ژوئن ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۰  برابر با ۱۶ ژوئن ۲۰۱۱
بی ناموسان مدافع " نامونس"

عدم امنیت اجتماعی و مانور "امنیت اجتماعی"

سیما ریاحی

 

از ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ باز خیابان های تهران و شهرهای بزرگ در اشغال نیروهای انتظامی، و چادربسر های این نیروست. می گویند برای حفظ به امنیت مردم از دست "اراذل و اوباش" به  خیابان ها می آیند. یا می گویند قصد دارند با بدحجاب  ها مبارزه کنند و محیطی به اصطلاح پاک برای زن و بچه ی مردم بوجود آورند. سی سال آزگار است که این کار را انجام می دهند.  در این دو سال  که مردم معترض فریاد می زنند و یا می خواهند به خیابان ها بیایند، باز طرح های « حفظ امنیت اجتماعی» یا دفاع از باصطلاح "نوامیس مردم" را از کشوهای میزهایشان بیرون می آورند و گشت های شان را به خیابان ها می فرستند. عکس های یادگاری می گیرند و در سایت هایشان منتشر می کنند تا باعث ترس مردم شود.

 

حالا بیائیم و همه ی این حرف ها را باور کنیم. قبول کنیم که  آن ها واقعأ برای دفاع از باصطلاح  "نوامیس" مردم به خیابان می آیند. برای حفظ "امنیت اجتماعی" مزد و حقوق و مستمری و اضافه کار می گیرند. می خواهند مردم آرامش داشته باشند. حتما آرامش نه فقط در خیابان که حتی در چهاردیواری و زیر سقف خانه هایشان. اگر این حرف ها را باور کنیم، با ماجرای تجاوز به زنان شرکت کننده جشن تولد در یک باغ اطراف خمینی شهر اصفهان چه باید بکنیم؟ آن ها مردم نبودند؟  آن زنانی که بی شرمانه مورد تجاوز مشتی ولگرد جانی قرار گرفتند، جرئی از  مردم نبودند؟ آن نیروی چابک و حاضر یراق نیروی انتظامی کجا بود؟  در یک ساعتی که با موبایل از حادثه  مطلع شده بودند تا رسیدن به محل جنایت، چه می کردند؟ چرا خبر این جنایت را می خواستند مخفی کنند؟ چرا حتی چشم بر تظاهرات ده ها هزار نفری مردم خمینی شهر که به  ناامنی اعتراض می کردند بسته بودند؟ تازه وقتی که به همت سایت ها و وبلاگ ها خبر منتشر شد و جهانی گشت، حضرات آقایان  امام جمعه خمینی شهر و مسئول نیروی انتظامی منطقه ، سخن گفتند و درّ فشاندند. گفتند که اگر زنان قدری با حجاب تر بودند این حادثه اتفاق نمی افتاد. حتمأ آقایان خبر داشتند که آن اراذل و اوباش به دروبین های مادون بنفش  از پشت دیوار باغ، حد رعایت حجاب زنان را دیده بودند و به اصطلاح آقایان "تحریک" شده بودند. می توان وقیحانه تر از این در باره قربانیان یک جنایت سخن گفت؟ می توان توهین آمیز تر از این سخن گفت؟ می توان بدتر از این بر زخم روحی این زنان مورد تجاوز واقع شده و مردان و کودکان شوکه شده شان نمک پاشید؟ آخه این امام جمعه و این فرمانده نیروی انتظامی می خواهند حافظ باصطلاح "نوامیس" مردم باشند؟ اگر حد بی حجابی عامل تجاوز محسوب شود آنوقت باید در تابستان ها در کنار دریاهای اروپا، هر روز صد ها تجاوز جنسی صورت بگیرد. اما میدانیم که  کشورهای اسلامی در صدر آمار تجاوز جنسی به زنان قرار دارند.

 

کاش ماجرا فقط به همین جا ختم می شد. وقتی تظاهرات ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ ، همین چند روز پیش اتفاق افتاد، مهدی خزعلی پسر آیت الله خزعلی در وبلاگ خودش نوشت:« ده دقیقه ای که کنار نیروهای ضد شورش برای آزادی رفیقمان ایستاده بودم، خیلی ها را دستگیر کردند، بیشتر دختران را دستگیر می کردند! من هر چه دقت کردم که ملاک دستگیری، دستگیرم شود، چیزی دستگیرم نشد! همه آرام و بی صدا حرکت می کردند و به یکباره یکی را از میان جمع انتخاب کرده و به داخل مینی بوس هدایت می کردند، تنها ملاک، تشخیص آن نیروی ضد شورش بود، شاید هم بیشتر خوشگل ها را سوا می کردند، شوخی نمی کنم، آنچه با چشمان خود دیدم تحریر می کنم، دختران جوان و زیبا رو را بازداشت می کردند! شاید آنها را اسیر یا غنائم جنگی می دیدند! یا می خواستند اگر وقتی برای امر به معروف و نهی از منکر می گذارند، صرف زیبارویان شود! این واقعیت دردناکی بود که با چشمان خویش دیدم، بیگناهانی که حتی شعاری نداده بودند! شاید به خانه می رفتند، یا به مهمانی!».

 خب، این نیروی انتظامی که دختران زیبا رو را به عنوان غنائم جنگی دستگیر می کند، حافظ "نوامیس" مردم است یا دزد "نوامیس"؟ این را کسی می نویسد که از خودی هاشان هست. دختران زیادی درد و رنج شکنجه های این وحشیان را در زندان ها کشیده اند. چه بسیار که مورد تجاوز جنسی این اراذل و اوبا ش حکومتی مزد و مواجب بگیر قرار گرفته اند. اگر آن اراذل و اوباش به باغی در خمینی شهر هجوم می برند و جنایت می کنند، این ها در زندان ها و بازداشتگاه هایشان دست به جنایت شرم آور تجاوز جنسی به زنان  و دختران مردم می زنند. ترانه موسوی را که فراموش مان نمی شود. تجاوز به پسران جوان در کهریزک که فراموش مان نمی شود. و این متجاوزان جنسی، این اراذل و اوباش انیفورم پوش، در ازای این جنایت هایشان مزد هم می گیرند، ترفیع درجه هم می گیرند و آن وقت فرماندهانشان در رسانه ها می گویند وظیفه نیروی انتظامی و دیگر نهادها، دفاع و حفظ حرمت و کرامت مردم و تامین امنیت اجتماعی  است. آن ها از نظام جنایت پیشه ای دفاع می کنند که زن را به چشم کالا می نگرد و پایه های مردسالاری را محکم می کند. آن ها حافظین حرمت و شرف انسانی مردم نیستند. آن ها بی  شرمانی  هستند که بطور سازمان یافته به کرامت  انسانی و به حقوق شهروندی زنان و مردان کشور توهین می کنند. این را با فریاد بلند باید داد زد.

 

وقتی این حوادث را درکنار هم بگذاریم، یک نکته روشن می شود. آنچه برای حکومت اسلامی ارزشی ندارد امنیت اجتماعی مردم و حقوق شهروندی شان است.  تمامی این هزینه ها و لشکرکشی به خیابان ها برای حفظ حکومت و اعتقادات رسمی شان است. اما مردم ما مدت هاست که با این افکار متعلق به گذشته در افتاده اند. به همین دلیل است که رژیم اسلامی به وحشت افتاده است. حالا که حکومت به وحشت افتاده است، باید بیش از گذشته روی دستآوردهای کنون خودمان تکیه کنیم. باید بتوانیم با نافرمانی مدنی در ابعاد توده ای دستورات حکومتی را به چالش بطلبیم .  آن ها می دانند که عقب رفتن روسری دختران جوان، نوعی نافرمانی مدنی است. آن ها می دانند که پوشش جوانان و دهن کجی به بایدهای این حکومت هم نوعی نافرمانی مدنی است. حکومت فهمیده است که همین دختران و پسران جوان که بایدهای این حکومت را به بازی می گیرند، در روزهای تظاهرات و گردهم آئی ها، در خیابان ها نقش بزرگی بازی می کنند. به همین دلیل است که حکومت اسلامی در برابر نسل جوان این کشور و زنان  ومردان آزاده اش، نیروهایش را به میدان ها و خیابان ها می فرستد. اما در این جنگ هر روزه و مشخص، بازنده ی اصلی حکومت اسلامی خواهد بود.ُ

۲۶ خرداد ۱۳۹۰

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©