خصوصی
سازی در آموزش
وپرورش به چه
قیمت؟
محمد
علی رجائی
بروجنی
اول
مهر روز
بازگشایی
مدارس را به
دانش آموزان و
به معلمان،
مخصوصا
اخراج شده
های دهه 60 و 70 و
دهه 80 تبریک
میگویم. گرچه
بسیاری از آنان
دیگر در قید
حیات نیستند.
یا کاملا به
بیرون از مدار
کار فرهنگی و
آموزشی پرتاب
شده اند.
مدافعین فعلی
اصلاح آموزش
وپرورش خوب
میدانند که
مشکلات آموزش
وپرورش با
دولت احمدی
نژاد شروع
نشده است. آنها
میدانند که
دردهه 60
سیاست گذار و
مجری
تغییراتی
بودند که منجر
به پاکسازی
آموزش وپرورش
از معلمان
متعهد و
دگراندیش
وجایگزین
کردن آنان با
معلمان به قول
خودشان مکتبی
گوش به فرمان
و هم عقیده با
خودشان شد.
آنها با گزینشی
و پلیسی کردن
سیستم آموزش و
پرورش، با ایجاد
وگسترش مدارس
به اصطلاح غیر
انتفاعی
-(بخوانید
خصوصی که محلی
برای کسب در
آمد برای
خودشان بود و
هست.)- موجب
تخریب سیستم
آموزشی
وضربات جدی به
نسل جوان شدند.
آنهابا
سیاست گذاری
های خلاف اصل
سی ام (30) قانون
اساسی -که
میگوید: دولت
موظف است
وسایل آموزش و
پرورش رایگان
را برای همه
ملت تا پایان
دوره متوسطه
فراهم سازد و
وسایل
تحصیلات عالی
را تا سر حد
خودکفایی
کشور به طور
رایگان گسترش
دهد.- مسبب
طبقاتی شدن
آموزش وپرورش
بودند که از
یک طرف با
کاهش امکانات
و توجه به
مدارس دولتی
موجب گسترش بی
عدالتی،
تقسیم
نابرابر امکانات
و محروم شدن
بسیاری از
فرزندان طبقات
میانه وپایین
جامعه از
امکانات
بالقوه دولتی
در آموزش
وپرورش شدند.
علیرغم اهداف
اعلام شده
برای سرمایه
گذاری در این
بخش آیا
سرمایه گذاری
از بخش های
دیگر اقتصاد
سرمایه اش را
به این بخش منتقل
کرده است؟ یا
امتیاز این
مدارس در
انحصارخودی
های آموزش وپرورش
است. شما مدیر
کل، مسئول یا
مدیر ناحیه ای
یا مسئول
گزینشی
رانمیبینید
که در حال حاضر
داری مدرسه
غیر انتفاعی
نیست یا در
جایی در این مدارس
شریک وذینفع
نیست.
با تصويب
قانون تاسيس
مدارس
غيرانتفاعي
مشتمل بر21
ماده و 15 تبصره
درجلسه علني 5/3/67
مجلس شوراي اسلامي
وتصويب
بندوماده 3 آن
درجلسه19/7/67 مجمع
تشخيص مصلحت
نظام اسلامـي
مدارس
غيرانتفاعي
در سطوح مختلف
در شهرهاي
مختلف ايران
پس از نزديك
به يك دهـه ( از
اول تيرماه 1359
لغـايت سال
تحصيـلي (69-68)
مجدداً
فعاليت خود را
آغاز كردند.
مدارس
غيرانتفاعي
به بهانه این
اهداف تاسيس شد.
"1.
افزايش
كيفيت آموزشي:
.
2.
ارضاء
نيازهاي
متنوع مردم و
فراگيران [؟!]:
توجه به خواست
و علايق متنوع
وگوناگون
مردم و ايجاد
امكان.
3.
ايجاد تنوع
در محتوي و
خدمات آموزشي:
باتوجه به
دخالت بيشتر
مردم،در امر
سازماندهي
برنامه ريزي و
هدايت
جريانات
آموزشي در اين
مدارس، امكان
توجه به علايق
و خواست هاي
متنوع
يادگيرندگان
و والدين
بوجود مي
آيد.شعار مهم
اين مدارس
عرضه خدمات
متنوع تر
متناسب با خواست
و نيازها و
علايق
فراگيران است.
4. تنوع
در روشهاي
عرضه مطالب:
به تبع تغيير
و تنوع محتوي
و مطالب
،روشهاي آموزشي
نيز تغيير مي
كند و تنوع مي
پذيرند.
معلمان نيز با
روشهاي جديد
عرضه مطالب
آشنا مي شوند.
5.
كاهش فشار
ناشي از
انتظارات مردم
از دولت در
مورد آموزش
وپرورش.
6.
انجام بهتر و
مؤثرتر رقابت.
7.
وجود
بوروكراسي
خود جوش در مدارس
خصوصي[؟!!]
8.
امكان بروز
شايستگيها و
استعدادهاي
معلمان.
9.
امكان
افزايش قدرت
انتخاب و تصميم
گيري مديران
"
دلایلی
که در توجیه
این برنامه
آوردند این بود:
"
1-اهميت حفظ و
ارتقاء سطح
سرمايه گذاري
آموزشي به
لحاظ نقش
اثبات شده آن
در توسعه
اقتصادي و
اجتماعي.
2-بروز
بحران در
منابع درآمد
به علت كاهش
صادرات نفت
.3-بالا
بودن نرخ زاد
ولد.
4-بالارفتن
هزينه هاي
آموزشي از
قبيل زمين؛ لوازم
آموزشي
.5-كسب
تجربه از شكست
كشورهاي دولت
سالار و تمركز
گراي
سوسياليست
6-ضرورت
دريافت هزينه
آموزشي
ازفرزندان
طبقات
ثروتمند
جامعه به لحاظ
عدالت
اقتصادي
.7-لزوم
مشاركت مردم
دركار تعليم
وتربيت فرزندان.
8-اخذ
وجوه از
طبقات
پر درآمد و
تزريق آن به
طبقات
كم درآمد[!!]
9-توزيع
مجداً درامد
از طريق ايجاد
پتانسيل لازم
در طبقات كم
درآمد براي
افزايش نسبي
سطح درآمد و در
نتيجه كاهش
اختلاف سطح
درآمد براي
افزايش نسبي
سطح درآمد خود
و در نتيجه
كاهش اختلاف
سطح درآمد
طبقات
پردرآمد وكم
درآمد. "
آیا
این اهداف و
توجیهات برای
رسیدن درست
بود و به آنها
رسیدیم. بله
فقط به رقابت
های بیمارگونه
برای رتبه های
بالای کنکور
وتصمیم گیری های
خودسرانه
مدیران وعدم
نظارت بر کار
آنان رسیدیم.
ولی
آیا واقعا «اخذ
وجوه از طبقات
پر درآمد و تزريق
آن به طبقات كم
درآمد"
و "توزيع
مجداً درآمد"
انجام
شد."حداقل به
هدف"افزايش
كيفيت
آموزشي"
رسیدیم. یا
درپی سیاست خصوصي
سازي آموزش و
پرورش که
ظاهرا برای
کاهش فشار بر
بودجه دولت
انجام شد،
زمينه تخریب سیستم
آموزشی و
نارضايتي
ازآن را
بدنبال داشت،
آنها با
ايجاد يک
بازار رقابتي
در سیستم آموزشی
کشوربا گسترش
مدارس نخبه
پرور دولتی
وخصوصی از طرف
دیگر مروج رشد
نوعی نخبه
پروری وتولید
نیروی کار
زبده و متخصص
برای فرار از
کشور و جذب
شدن در سیستم
های کشور های
پیشرفته
سرمایه داری شدند. خیانتی
دوسویه به
سرمایه های
انسانی وملی
کشور حالا
بعضی یادشان
افتاده که
آموزش وپرورش
با مشکل
روبروست آیا
همه مشکلات از
دولت دهم
ویازدهم شروع
شد و تمام مسئله،
سرتقسیم پست ها
ومسئولیت
هاست.
تغييرات
نوين در سياستهاي
آموزشي ظاهرا
بر اساس
رهنمود های
بانک جهانی
وصندوق بین
المللی پول
برای ایجاد
زمينه مشاركت
بخش خصوصي در
اشكال
واندازههاي
مختلف،
در بخش آموزش
وپرورش بسیاری
از کشور های جهان
اعمال شده
است. در
برنامه بخشهاي
اجتماعي بانك
جهاني
پيشنهاد به حداكثر
رسانيدن بهره
وري و كاهش
هزينههاي
دولتي از طريق
تحميل هزينه
به كاربران و
خصوصي سازي؛
تعديل نيروي
انساني در بخش
آموزش و پرورش
و اخراج
معلمين
وكارگران
وخصوصي سازي
نظام بهداشت و
درمان و
همچنين خصوصي
سازي آموزش و
پرورش ارائه
شده است.
سیاست گذاری
های جدید
آموزش وپرورش
بر اساس
رهنمودها،
دستورالعمل ها
و سیاست های
بانک جهاني يكي از
دلايل اصلي
خصوصيسازي
را افزايش
منابع مالي ميداند
همسويي دارد.
دلیل دیگر
تقويت مشارکت
مردم و اولياء
در امور مدرسه
ذكر شده است.
به علاوه کاهش
تصديگري
دولت و کوچکتر
شدن بدنه دولت
و واگذارکردن
امور مردم به
دست خودشان
بيان شده است.
در صورتی که
این مشارکت
مردمی صرفا
مالي و چیزی
جز پرداختن
پول شهریه
نیست. همچنین
محل کسب درآمد
برای خودی های
آموزش وپرورش
بعد از بازنشستگی
یا در
اواخرخدمتشان
است!! ..
آموزش
وپرورش یکی ازبخش
هایی ست که
هزینه کردن
دولت برای آن
نه تنها جایز
بلکه واجب
است، این
هزینه در
ایران می
تواند و می
باید از
مقداری که هست
بسیار بیشتر
باشد. به
عنوان مثال
دولت می تواند
هزینه های غیر
بازده دار و
بیهوده ای که
در امور دیگر
صرف می کند را
به آموزش و
پرورش منتقل
کند. چرا که در
بسیاری ازاین
موارد دولت
قانونا ملزم و
موظف به هزینه
کردن در این
امور نیست.
لیست اموری که
دولت نمی
بایست در آنها
هزینه کند و
اینک هزینه می
کند بسیار
طولانی است. تمامی
این هزینه های
غیر ضروری را
می توان و باید
در آموزش،
بهداشت
ودرمان، بیمه
و چند عرصه
دیگری که
دخالت دولت در
آنها قانونی،
موجه و واجب
است صرف کند.
این ها محاسبات
ساده و قابل
پیش بینی و
برنامه ریزی
است.
بودجه
وزارت آموزش و
پرورش از
درآمد ملي
متاسفانه
علیرغم همه
ادعاهای
فرهنگی... در
چهار دهه
گذشته سير
نزولي
داشته است.
(دهه 50، 30-25% کل
بودجه، دهه 60،
25-20%، دهه 70، 20-15%،
دهه هشتاد، 12-8%) و
کسري 27% بودجه
آموزش و پرورش
در 5/2 دهه گذشته
(مرکز پژوهشهاي
مجلس، 1383) که
باعث کاهش
کيفيت و
کارآيي نظام
آموزشي و عدم
پاسخگويي به
نيازهاي جامعه
شده است. جالب
اینکه بخشی از همین
بودجه به غایت
آب رفته وکاهش
یافته، باز به
مدارس غیر انتفاعی
و نخبه پرور
اختصاص دارد.
متاسفانه
بنا به گفته
وزیر اقتصاد: 600
میلیارد دلار
ثروت کشور در
این چند ساله
به غارت رفته
و سر مردم
ایران کلاه
بزرگی رفته که
در تاریخ
ایران
وحتی جهان بی
سابقه است.
اگر جلوی این
میلیاردها دلار سوء
استفاده و
اختلاس و
امثالهم که سر
به فلک میزند.
گرفته شود.
میبینیم که نه
تنها بودجه آموزش
و پرورش را
میتوان
بسیارخوب
تامین کرد بلکه
سر ریز هم
میکند. چندان
که نیازی به
این دکان های
مشارکت های
مبتذل برای
کسب درآمد و
تامین بودجه
هم نیست. چه بسیاری
از این به
ظاهر مشارکت
ها بدون حتی
اندکی سرمایه
صورت میگیرد.
این به ظاهر
سرمایه گذاران
نه تنها
سرمایه ای
ارایه
نمیکنند بلکه
وقتی امتیازی
بدست می آورند
تازه شروع
میکنند به
تامین هزینه
اجاره
محل_اکثر
نامناسب وغیر
استاندارد- و
حقوق معلمین
با خرج کردن
از کیسه پول
ثبت نامی که
ازدانش
آموزان
دریافت کرده
اند. بسیاری
از آنها حداقل
یک محل مناسب
آموزشی هم به
عنوان پایه
سرمایه گذاری
وکارشان
ندارند. برای
نمونه در
اصفهان از بین
تمام این گونه
مدارس سه
مدرسه امام
صادق، امام
باقر وسادات
است که محلی
نسبتا مناسب
از خودشان
دارند. آنهم
نه برای
دختران و یا
تمام مقاطع تحصیلی.
بسیاری از این
مدارس از
حداقل فضای آموزشی
وحداقل
امکانات
آزمایشگاهی،
کارگاهی،
ورزشی، حتی از
میز وصندلی
استاندارد هم
بر خوردار
نیستند. با
این امکانات
حد اقلی
بهترین دانش
آموزان را با
معدل های
بالا
همراه با
معلمان با
تجربه تر جذب
میکنند. و در
بدترین فضاهای
آموزشی مثل
آشپز خانه،
انباری و پارگینگ
خانه های
استیجاری
تعلیم میدهند.
دستشویی بعضی
از این مدارس
مثل توالت های
صحرایی زمان
جنگ با
اتاقک
های فلزی
ساخته شده که خنده
دار است.
وضعیت بسیاری
از این مدارس
از مدارس
دولتی به
مراتب بدتر
است. در کجای
دنیای چنین
وضعی بر عرصه
خصوصی آموزش
وپرورش حاکم
است؟
البته
کل سيستم
آموزشي ما چه
دولتی وچه
خصوصی از
پرورش
استعداد ها
وتوان های سه
گانه ذهنی دانش
آموزان غافل
است.
یعنی به عرصه
خرد و عقل
نظري و مفاهيم
عقلاني، دوم
عرصه ذوق و
شناخت حسي و
هنري و سوم
عرصه عقل عملي
(اراده، ادب،
تدبير و
اخلاق) و
مفاهيم قلمرو
آزادي و انسان
اجتماعي.
و
پرورش
استعدادها و خلاقيت
هنري توجه نميشود.
برایش
برنامه، معلم
و راهنما
نداریم.
ازتمام این
عرصه ها
منحصراً به
جزءکوچکی از
بخش عقل نظري
و پرورش
عقلاني و
مفاهيم علمي
اكتفا كردهايم.
اين هم بهواسطه
نيازمندی
های
چرخ توليد و
توسعه
اقتصادی است.
که نياز به
پرورش نيروي
کار مولد بی
فکر و اندیشه
یعنی نوعی
ابله فنی (Fachidiot)
دارد.
سیستم
آموزشي در
اين مسير
ازهمکاری بيدريغ
خانوادهها
به دلیل چشم و
همچشميها و
رقابتهاي
ناسالم
حسابگريهاي
اقتصادي برای
آینده
فرزندان خود،
نيز بهرهمند
است. خانوادهها
بخش عمده
درآمد خود را
پس از تغذيه و
مسكن در راه
تحصيل علم و
دانش ( به همین
مفهوم محدود )
فرزندان صرف
ميكنند و آنها
را تا كسب
بالاترين
مدارك علمي و
دانشگاهي قدم
به قدم دنبال
ميكنند. با
آنان درس ميخوانند
و رنج ميبرند
و امتحان ميدهند
و اين به
اضطراب و
دغدغه عمومي
جامعه تبديل
شده است.
اينكه
حاصل اين همه
تلاش، هزينه و
صرف نيرو چيست
و چه دستاورد
اجتماعی دارد
محاسبه نشده
است.
تقريباً
بسياري از
جنبههاي مهم
كار مانند
دانشدوستي،
پژوهش علمي،
كار خلاق بعد
از تحصيل و مهمتر
از همه «وجدان
علمي» پرورش
كافي نمييابد.
تأمل كردن،
پژوهيدن و
انديشيدن
آموخته نميشود،
صرفاً دريافت
بعضي محفوظات
تا پاي ميز امتحان
و بهدستآوردن
نمره و رتبه و
گرفتن مدرك
مهم است و از آنجا
دورتر نميرود.
و آن تعداد
اندكي هم كه
با نوعي نخبهپروري
و مراقبت ويژه
جلوتر ميروند
و به تواني
دست مييابند،
پيچ و مهره و
چرخ دنده
کشورهای پیش
رفته سرمایه
داری ميشوند
و براي ما جز
هزينه و رنج و
آهي باقي نميماند.
دستاورد
فردی این
برنامه ها
آنهم در بعضی
از این مدارس
چند قبولی با
رتبه های بالا
در کنکور است.
که این هم
نتیجه تلاش و
پتانسیل خود دانش
آموزان دست
چین شده با
معدل های
بالا، همراه
با کلاس کنکور
های اضافی و
معلم خصوصی و
مشاور است، و
نه کار
اختصاصی این
نوع مدارس.
متاسفانه و
بدتر از همه
این ها تربیت
دانش آموزانی
بی انگیزه
واحساس
مسئولیت اجتماعی،
غیرمتعهد به
جامعه خود، با
شیفتگی فوق العاده
برای کسب در
آمد، در آوردن
پول وجبران هزینه
ها،
دست آخر هم
رفتن به خارج
و برنگشتن است. خوب
این چه مشارکت
وسرمایه گذاری
وچه توسعه
وگسترش علم
وفرهنگ است؟
چه بهره ملی
از این برنامه
ها گرفته
میشود؟
نمیدانم. حال
باید پرسید
خصوصی سازی در
آموزش وپرورش
با چه قیمت و
تاوانی برای
جامعه و به
نفع چه کسانی انجام
شد. پس
کجایید؟
آقایان
بازرسان
وگزینش گران
آموزش وپرورش
که معلمی را
به اتهام
گرایش سیاسی
متفاوت یا به
جرم
دگراندیشی یا
انتقاد به
کارشما، یا
زاویه داشتن
با گرایش شما،
یا مطالعه
کتابی یا
تایید انشایی
اخراج میکردید.
این که بعد
ازشما چه کسی
چه گندی زد و یا
چه قدر غارت
کرد توجیهی
برای کار شما
نیست. خشت اول
را شما کج
نهادید. در
واقع شما کوه
را با موشی
زایاندید.
برگرفته
از:«در فلسفه و
فرهنگ»
http://maliradjaee.blogfa.com/post-28.aspx