جنگ و
محیط زیست
اکرم
پدرامنیا
وقتی
سخن از گرمایش
زمین، تغییر
آب و هوا و
نابودی محیط
زیست به میان
میآید تصور
همگان برآن
است که از
آیندهای دور
سخن میگوییم
یا سرعت این
تغییرات
بسیار کند و
فقط شامل
افزایش گرمای
زمین است. بیشتر
مردم گمان میکنند
که سرعت
سازگاری محیط
زیست، از جمله
آبها،
موجودات زندهی
آبزی،
موجودات
خشکی، زمینهای
کشاورزی و
لایهی اوزن و
جو زمین، و همچنین
سرعت سازش
انسان با این
تغییرات میتواند
پایاپای باشد.
منابع بهاندازهی
کافی در دسترساند
و نوآوریهای
سریع
تکنولوژی میتوانند
بهآسانی نقش
منفی ما بر
محیط زیست را
جبران کنند. اما
واقعیت چیز
دیگری است و
امروز ثابت
شده که بسیاری
از فعالیتهای
انسان تاثیر
برگشتناپذیری
بر محیط زیست
میگذارند که
یکی از این
فعالیتها
جنگ است.
پس از
جنگ جهانی
اول، از سال
۱۹۱۸ تا سال
۱۹۳۸ سرعت گرم
شدن قطب شمال
نسبت به سال
۱۹۸۰ تاکنون
دوبرابر بوده
است. ناگفته
نماند که به
دلیل رشد
روزافزون میزان
گازهای
گلخانهای در
این سه دههی
گذشته درجهی
گرمای قطب
شمال یک درجه
افزایش یافته
است. درجه
گرمای سطح قطب
شمال در سالهای
۱۹۳۷ و ۱۹۳۸
بالاترین
درجهی ثبت
شده در سرتاسر
تاریخ بوده و
زمستان سالهای
جنگ
(۱۹۳۹/۱۹۴۰) در
اروپا گرمترین
زمستانها
بودهاند.
همین نشان میدهد
که جنگ جهانی
در تغییر درجه
حرارت نقشی بارز
داشته است.
اما چرا؟
برای
پاسخ دادن به
این سوال
مثالی از حملهی
آلمان به
وردون، شهری
در شمال شرقی
فرانسه میآورم.
ارتش آلمان در
فوریه ۱۹۱۶ یک
میلیون نیرو
به این شهر
فرستاد و به
نسبتِ دیگر
نبردهای جنگ
جهانی اول،
این کارزار
طولانیترین
کارزار بود و
تا دسامبر آن
سال به درازا کشید.
فرانسه و
آلمان صدها
هزار نفر از
مردان جنگیشان
را از دست
دادند. از نظر
تاثیر این
نبرد بر آبوهوا
نیز گفتنی
است که در
پیرامون این
جبههی جنگی
بارندگیهای
شدید رخ میداد
و گاهی تا
چندروز طول میکشید.
میزان بارش در
آن سال ۳۰
درصد بیش از
سالهای پیش
بود و حتا در
جنگل سیاه ۵۰
تا ۸۰ درصد به
میزان
بارندگی
افزوده شد.
زمستان پس از
این نبرد یکی
از سردترین
زمستانهای
قرن گذشته
بود. در نظر
داشته باشید
که نیروی
دریایی،
عملیات
نابودگر جنگیاش
را از پاییز
۱۹۱۶ شروع
کرد، گرچه
زیردریاییها
از سال ۱۹۱۵
دست بهکار
شده بودند و
هر ماه ۱۰۰
هزار تن کشتی
با بارشان
غرق میشدند
که این عدد در
نیمهی دوم
سال ۱۹۱۶ به ۳۰۰
هزار تن در
ماه رسید. اینها
و گردش ناوچههای
بریتانیایی،
روزانه حدود
هزار مایل مربع،
و همچنین
استفاده از
معادن دریایی
بر هوای همهی
آن نواحی و
پیرامون
بریتانیا اثر
شگرفی گذاشت.
در سال ۱۹۱۶
ماه ژوئن
بریتانیا
بسیار سرد و
گرفته بود. در
شمال و شرق
این کشور
باران یکریز
میبارید.
مثلا در
آبردین نزدیک
به ۱۵۰ ساعت
باران بارید.
یکی دیگر از
ماههای
وحشتناک آن
سال، ماه
اکتبر بود که
بیوقفه باد
میوزید و
باران میبارید،
و دسامبر آن
سال بینهایت
سرد بود.
گزارشهای
دیگر از سال
۱۹۴۳ نشانگر
تغییرات شدید
آب و هوای
اروپا است، بهگونهای
که تصور میکردند
زمستانهای
سرد گذشته
دیگر برنمیگردد.
جنگ و
آبها
اقیانوسهای
جهان از پی
جنگ زیرورو میشوند.
شرح دقیق
گسترهی
تاثیر جنگ بر
آبها پایانی
ندارد. پس از
هر جنگ، به
دلایل گوناگون
و بیشمار،
مثل آلودگی
ناشی از گذر
کشتیهای حمل
اسلحه و مواد
منفجره، غرق
شدن کشتیهای
حامل مواد
منفجره و
توپخانه،
گرمای ناشی از
انفجارهای پیدرپی،
نفوذ مواد
شیمیایی حاصل
از انفجارها به
آبهای آزاد،
ریختن زبالههای
اتمی به آبهای
آزاد و بسیاری
عوامل دیگر،
جهت جریانهای
آب گرم و سرد،
بدنهی آبها،
حرارت آب و
توزیع شوری،
به ناگزیر
تغییر میکند
و این تغییرات
نهتنها بر
موجودات آبزی
که بر خشکی و
موجودات خشکی
نیز اثر میگذارند
و باعث رخداد
سونامیها،
سیلها و خشکسالی
میشوند.
متاسفانه در
بیشتر موارد
اوضاع هرگز به
وضعیت پیشین
برنمیگردد.
فقط در بهترین
حالت، شماری
از موجودات
آبزی با وضعیت
جدید سازش میکنند
و آن گروه که
نتوانند،
نابود میشوند.
برخی اینها
را هرج و مرجهای
موقت مینامند
ولی بهواقع
تغییر قوانین
سادهی
فیزیکی است،
قوانینی که بر
آبها حاکماند
و جو و آب و
هوا را میسازند.
مثال
خوب دیگر نقش
جنگ بر تغییر
آبوهوا و
افزایش دمای
مناطق جنگی،
حضور نیروهای
آمریکا در
عراق است. در
این کشور پس
از یک دهه جنگ،
میزان آب دجله
و فرات بهشدت
کاهش یافته و
زمینهای
حاصلخیز میان
این دو رود که
یکی از مراکز اولیهی
کشاورزی
انسان متمدن
دیرین است، به
بیابان تبدیل
میشوند.
ویژگی آبوهوایی
عراق بدینگونه
است که از
زمستانهای
سرد و تابستانهای
داغ برخوردار
است، با بارشهای
محدود و کمبود
آب. اکنون پس
از دههها جنگ
در آن کشور
وضعیت بسیار
بدتر شده و
جبران کمبود
بارش بهدلیل
افزایش دمای
منطقه ناممکنتر
شده است. از ۲۸
درصد زمین
حاصلخیز این
کشور سالانه
۲۵۰ کیلومتر مربع
آن به بیابان
تبدیل میشود.
دکتر حسن
جنابی،
نمایندهی
کشاورزی و
مواد غذایی در
بخش کشاورزی و
مواد غذایی
سازمان ملل
متحد دربارهی
تغییرات آبوهوای
عراق مینویسد:
براساس
الگوی جریان
هوا (جیسیام)
آیندهی
ناخوشایندی
برای محیط
زیست این کشور
پیشبینی میشود
و احتمال دارد
از رودهای
دجله و فرات
سیلهایی به
مناطق
کشاورزی
سرازیر شوند.
مطالعهای
نشان داده که
از سطح آب رود
فرات از ۲۸ تا
۷۳ درصد کاسته
خواهد شد…
امروزه
سرعت گرم شدن
هوا، توفانهای
شدیدِ گرد و
غبار و بیابان
شدن زمینهای
کشاورزی نسبت
به دههی پیش
از جنگ بهشدت
افزایش یافته
است…
بهخاطر
تولید
نامناسب و بیرویهی
نفت در این
کشور پس از
حملهی
آمریکا به
عراق، روزانه
هشت میلیون تن CO2 وارد فضا میشود.
(بنا به
گزارشی از سال
۲۰۰۹) بهگفتهی
مایکل تی.
کلیر،
پروفسور صلح و
امنیت جهان در
دانشگاه
همشایرِ
امهرست،
ماساچوست،
هنگامی که
نوادگان ما در
این کلاسها
(اگر چنین
کلاسهایی
باشد) از
استادان خود
بپرسند که
«چرا نیاکان
ما دست به
کاری موثر
نزدند تا از
تاثیرات فاجعهآمیز
بر محیط زیست
و تغییرات آبوهوا
جلوگیری
کنند،» یکی از
پاسخها بیتردید
این خواهد بود
که «بهخاطر
جنگ عراق.» او
همچنین میافزاید،
وقتی تغییرات
آبوهوای
ناشی از حملهی
نظامی آمریکا
و همدستانش
به عراق در
سالهای
آینده
آشکارتر شود،
مردم روی زمین
مجبور خواهند
شد وارد عمل
شوند ولی آن
زمان دیگر برای
پیشگیری از
خشکیِ همهگیر،
توفانهای
شدید و متلاشی
شدن جامعهی
آسیبپذیر
عراق دیر است.
به گفتهی
پروفسور
کلیر، «بنا به
آمار سازمان
انرژی آمریکا
در سال ۲۰۰۵،
نفت خام بیش
از ۴۱ درصد از
انرژی آمریکا
را تامین میکند
و چون دوسوم
نفت جهان در
نواحی خلیج
فارس نهفته،
حملهی
آمریکا به آن
مناطق بهویژه
به کشورهایی
که حاکمانش
عروسکهای
دستنشاندهی
خود آمریکا
نیستند، عجیب
نیست. حالا
گذشته از
میزان بالای
تولید گازهای
گلخانهای در
اثر تولید،
تصفیه و مصرف
نفت، خود جنگ
مقدار بسیار
زیادی دیاکسید
کربن تولید میکند،
زیرا حضور
نیروهای
آمریکا در
عراق بستگی
کامل به
هواپیما و هلیکوپترهای
جنگی و تانکها
و دیگر ماشینها
دارد تا حتا
سادهترین
عملیات جنگی
را به انجام
برسانند.
میانگین مصرف
بنزین برای هر
سرباز
روزانه، ۱۶
گالن است که
۱۶ برابر مصرف
بنزین برای هر
سرباز در زمان
جنگ جهانی دوم
بود. اگر به
این مقدار
کشتیهای
جنگی را در آن
نواحی نیز
بیافزایید،
میزان مصرف
بنزین به سه
میلیون گالن
در روز میرسد،
چیزی برابر با
مصرف روزانهی
کشور بنگلادش.
بهازای هر
بشکه بنزین که
به مصرف میرسد،
۴۳۳ کیلوگرم
دیاکسید
کربن تولید میشود.
میزان دیاکسید
کربنی که در
اثر حمل
سربازان و
تجهیزات جنگی
به منطقه
تولید میشود
نیز باید به
این مقدار
افزوده شود.»
نقش
گرمایش زمین
در برانگیختن
جنگ
نهتنها
جنگ در
تغییرات آبوهوا
نقش دارد که
بهعکس نقش
تغییرات آبوهوا
نیز در
برانگیختن
جنگ تاکنون
بررسی و ثابت
شده است.
براساس
پژوهشهایی
که بهتازگی
انجام شده،
چرخهی طبیعی
آبوهوا نقش
موثری در حفظ
صلح و آرامش
بهویژه در
کشورهای حارهای
دارد. بهدلیل
افزایش دمای
زمین، کمبود
بارندگی و آب
و خشکسالی و
از پی آن
کمبود مواد
غذایی در
کشورهای
آمریکای
جنوبی،
آفریقا، آسیا
و نواحی حومه
اقیانوس آرام
از جمله بخشهایی
از استرالیا
احتمال رخداد
جنگهای
داخلی افزایش
مییابد. در
نواحی دیگر
افزایش
بارندگی و
درنتیجه
افزایش میزان
سیل سبب
نابودی زمینهای
کشاورزی میشود
و به همان
دلیل برشمرده
در بالا خطر
رخداد جنگهای
داخلی بالا میرود.
سرانجام،
تغییرات
ناگهانی در
دمای زمین از
گرم به سرد یا
بهعکس شمار و
شدت توفانهای
نابودکننده
را افزایش میدهد.
اینها
تاثیرات
کوتاه مدت
تغییرات آبوهوا
است. تاثیرات
دراز مدت
دربرگیرندهی
تغییر در سطح
دریاها است که
خرابی
ساختمانهای
ساحلی را در
پی دارد و
شیوع بیماریهای
واگیردار مثل
مالاریا و
حصبه، که خود
منجر به مرگومیر
بیشتر بهویژه
در میان
کودکان میشود.
از سال
۱۹۵۰ تا سال
۲۰۰۴ علت دستکم
۲۴۰ مورد جنگهای
داخلی در جنوب
اقیانوس
آرام،
تغییرات آبوهوا
و گرمایش زمین
بوده است. بهگفتهی
مارشال
بارکلی،
استاد اقتصاد
دانشگاه
برکلی
کالیفرنیا،
«پیشبینی میشود
که گرم شدن
بیشتر زمین
تا سال ۲۰۳۰
جنگهای
مسلحانه را در
آفریقا تا ۵۴
درصد افزایش دهد
و منجر به مرگ
۳۹۳ هزار نفر
در این جنگها
شود.»
تغییرات
دما میتواند
به دو صورت بر
مردم فشار
وارد آورد:
ِال
نینو، یا
افزایش ناگهانی
دما و خشکسالی
در مناطق
جنوبی
اقیانوس آرام
که هر سه تا
هفتسال یک
بار رخ میدهد.
بنا به آمار
پژوهشگران
مجلهی The Nature ورود به
فاز ال نینو
خطر رخداد جنگهای
داخلی را در
سراسر نود
کشور حارهای
جنوب اقیانوس
آرام تا
دوبرابر
افزایش داده و
یکی از پنج
دلیل کشمکشهای
جهانی در نیم
قرن گذشته
بوده است.
سولومون
هسانژ، رئیس
این گروه
پژوهشی میگوید،
«همین بزرگترین
گواه است بر
اینکه
تغییرات آبوهوا
اصلیترین
عامل رخداد
خشونت در
سراسر جهان
است.»
لا
نینو، یا کاهش
ناگهانی دما
که در برخی
مناطق، آسیبهای
جدی به محصولات
کشاورزی وارد
میآورد و
خشکسالی و
گرسنگی ناشی
از آن کشمکشها
و جنگهای
داخلی را برمیانگیزد.
از
میان عوامل
موثر در ایجاد
کشمکش و جنگهای
داخلی تاکنون
به تغییر آبوهوا
کمترین
اهمیت داده
شده، اگرچه
موثرترین نقش
را دارا است.
با آنکه شاخ
آفریقا دهههای
پیدرپی است
که با خشکسالی
مواجه است،
آمار مرگومیر،
بیشتر بهخاطر
جنگهای
داخلی ناشی از
خشکسالی است
تا گرسنگی و
بیماریهای
واگیردار. بهگفتهی
پژوهشگران The Nature امروزه
ما بیش از
دانش و
تصورمان در
برابر تغییرات
آبوهوا آسیبپذیریم.
www.pedramnia.com
برگرفته
از وبسایت
«مهرگان»
[۱] Drummond, A.J.; ‚Cold winters at Kew Observatory, 1783-1942’; Quarterly
Journal of Royal Met. Soc., No. 69, 1943, pp 17-32, and: Drummond, A.J.; Discussion of the paper: ‚Cold winters at Kew Observatory, 1783-1942’; Quarterly
Journal of Royal Met. Soc., 1943, p. 147ff.
[2] Lewis,
Lilian, F.; ‘Snow-cover in the British Isles in January and February of the
severe winters 1940, 1941 and 1942’, in: Quarterly Journal of Royal Met. Soc.,
1943, pp. 215-219.
[۳] Lumby, J.K..; ‘Seasonal changes of deepwater temperatures’; Quarterly
Journal Royal Meteorological Society, Vol.67, July 1941, pp.234-238
[4] Winton,
John; ‘Convoy – The defense of sea trade 1890-1990’, London 1983.
[5]
http://www.climateimc.org/en/original-news/2013/04/17/video-iraq-faces-water-scarcity-floods-desertification-and-climate
[6]
https://www.commondreams.org/archive/2007/12/07/5696
[7]
http://www.nature.com/news/2011/110824/full/news.2011.501.html
[8]
http://www.econ.gatech.edu/files/seminars/sipic.pdf