اینترنت
حلال یا ذبح
اسلامی
اینترنت در
ایران؟
بهروز
نظری
در چند روز
گذشته بحث
سرنوشت
اینترنت در
ایران به یکی
از مهمترین
مباحث سیاسی و
اجتماعی در
ایران تبدیل
شده است.
خبرگزاریهای
رژیم در روز
جمعه از طرح
"اینترنت
حلال" خبر
دادند و اعلام
کردند که
سازمان بسیج مهندسین
فاوا که اخیرا
به منظور
مقابله در "جنگ
نرم" تأسیس
شده است، پاک
سازی اینترنت
را در دستور
کار خود قرار
داده است. بنا
به این گزارش
هشت هزار
بسیجی آمادگی
خود را برای
اجرای این طرح
اعلام کرده
اند.
طرح پاکسازی
اینترنت که به
گفته مقامات
رژیم شامل شش
مرحله است،
قرار است
ابتدا با آسیب
شناسی
اینترنت آغاز
شده، با تفکیک
اینترنت پاک
از اینترنت ناپاک
ادامه پیدا
کند، و در
نهایت با همّت
دستگاههای
امنیتی رژیم
به شکلگیری
اینترنت حلال
منجر شود.
ایده
"اینترنت
حلال" برای
نخستین بار در
فروردین ماه
سال جاری از
سوی علی آقا
محمدی، معاون
نظارت و
هماهنگي در
سياست هاي اقتصادي
معاون اول
احمدینژاد،
مطرح شد. آقا
محمدی با
اعلام اینکه
مقدمات راه
اندازی شبکه اینترنت
حلال در ایران
فراهم شده،
گفته بود که "با
راه اندازي
شبكه اينترنت
حلال شاهد
تحولات بزرگي
در عرصه دولت
الكترونيك،
تجارت الكترونيك
و بانكداري
الكترونيك
خواهيم بود و
تمام خدمات
الكترونيكي
از طريق اين
شبكه در اختيار
كاربران
اينترنت
داخلي قرار مي
گيرد ."
او و دیگر
مقامات رژیم
با اشاره به
تجربه
اینترنت بومی
در چین، از
برنامه خود
برای توسعه
اینترنت حلال
و وصل کردن
سایر کشورهای اسلامی
به آن خبر
داده اند. با وجود
لیست کردن
الفاظ دهان
پرکنی همچون
دولت، تجارت و
بانکداری
الکترونیک از
سوی مقامات
رژیم و برنامه
گسترش این
شبکه به دیگر
دولتهای
ارتجاعی و خواب
جمهوری
اسلامی برای
تشکیل
امپراتوری دیجیتالی
در منطقه،
تردیدی
نمیتوان داشت
که هدف اصلی
این طرح و
بسیج هزاران
نفر از
نیروهای امنیتی
رژیم به همین
منظور، چیزی
نیست مگر
کنترل و
سانسور
اینترنت.
پروژه کنترل
اینترنت که در
ماههای گذشته
با عناوین
اینترنت ملی و
اینترنت پاک
مطرح میشد،
اکنون تحت عنوان
اینترنت حلال
دنبال میشود.
برنامه رژیم برای
حلال کردن
اینترنت اما
نه تنها از
نظر اهداف آن
بلکه از جهات
گوناگون و از
جمله امکان به
اجرا درامدن
آن قابل تعمق
است.
اولا، طرح
شبکه اینترنت
حلال در کشوری
که سرعت
اینترنت در آن
حتی از
کشورهای تحت
اشغال و ویران
شده ای همچون
عراق و
افغانستان
کمتر است، در
کشوری که
بازداشت
خبرنگاران و
وبلاگ نویسان
در آن حادثهای
روزمره است، و
در رژیمی که
بطور مدام بعنوان
یکی از دشمنان
اصلی اینترنت
معرفی میشود،
بیش از هر
چیزی نماینگر
شکست تلاشهای
جمهوری
اسلامی برای
کنترل فضای
مجازی و سرکوب
جنبشهای
اجتماعی و
سیاسی است.
طرح شبکه
اینترنت حلال
بهمین خاطر
یاد آوار
طرحهای دیگر
رژیم و تاکید
مکرر مقامات
آن بر لزوم یک
انقلاب فرهنگی
دیگر است. نه
فقط تجربه
چین، بلکه
مصر، تونس،
برمه و دیگر
کشورها نشان
میدهند که
تلاش برای
"پاکسازی"
اینترنت صورت
مسئله اصلی،
یعنی
نارضایتی
عمیق توده ای
را پاک نخواهد
کرد.
ثانیا،
پاکسازی
اینترنت، حتی
در صورت امکان
آن، گرهی از
مشکلات دولت
ولایی نخواهد
گشود. نیت
کنترل
تکنولوژی و
رسانهها
همواره با
اثرات غیر
قابل کنترل
همراه هستند.
بعنوان مثال
تجربه سواد
آموزی در
اروپا از این
جهت گویا است. جنبش
سواد آموزی در
اروپا در
ابتدا به
منظور تشویق
محرومان به
خواندن انجیل
و تربیت
شهروندان
مطیع صورت
گرفت. اما در
عمل راهی وجود
نداشت که
بتوان به مردم
یاد داد چگونه
انجیل را
بخوانند بدون
آنکه توانایی
آنان را برای
خواندن
مطبوعات
رادیکال سلب
کرد. نیت
طبقات حاکمه
برای کنترل
کارگران مانع
از رشد و
محبوبیت
نشریات
کارگری و شکل
گیری جنبشهای
عظیم کارگری
در کشورهای
اروپا نشد.
نیت رژیم برای
حلال کردن
اینترنت نیز
نمیتواند از این
قاعده تاریخی
مستنثی باشد.
ثالثا، از
همین حالا
بسیاری از
مقامات رژیم نسبت
به اجرایی
بودن طرح شبکه
حلال اینترنت
ابراز تردید کرده
اند. بعنوان
مثال بهروز
جعفری، عضو
کمیسیون
فرهنگی مجلس
اسلامی، ضمن
تاکید بر لزوم
پاکسازی
اینترنت و
کنترل آن
اعتراف کرده
است که طرح
اینترنت حلال
غیر قابل اجرا
است. او در مصاحبه
ای با
خبرگزاری
فارس گفته
است: "بنده اين
موضوع را
شنيدهام ولي
فكر نميكنم
اين طرح
عملياتي باشد.
البته ضرورت
راهاندازي
اين اينترنت
احساس ميشود و
اگر بتوانيم
فضاي مجازي را
به گونهاي
تغيير دهيم تا
مردم به سمت
قسمتهاي غير
اخلاقي
نروند، خوب
است ولي از
نظر اقدام
عملي بنده
ترديد دارم. " تجربه
تلاشهای
پیشین رژیم
برای ممنوع
کردن ویدئو و
ماهواره هنوز
از یاد بسیاری
از مقامات
رژیم نرفته است.
هر چند سیستم
اینترنت،
برخلاف ویدئو
و ماهواره،
این توانایی
را به رژیم
میدهد که کّل
شبکه اینترنت
را بدون وارد
شدن به
خانههای مردم
و یا ممنوع
کردن فروش
آنها قطع کند،
حقیقت این است
که دستگاههای
اداری و
امنیتی رژیم
بشدت به همین
سیستم وابسته
هستند. قطع
خطوط تلفن و
اینترنت
سیستم مالی،
آموزشی،
اداری و امنیتی
کشور را فلج
خواهد کرد.
تنها راه برای
حلال کردن
اینترنت ذبح
آن است.
رابعا،
نباید فراموش
کرد که جمهوری
اسلامی نظامی
یکپارچه
نیست، سیستم
سیاست گذاری
در این نظام
تابع هیچ
قانون روشنی
نیست، و
جناحها و
دستگاههای
مختلف رژیم
بسته به منافع
سیاسی و
اقتصادی خود
مرتبا جا عوض
میکنند. تجربه
مطبوعات و
دیگررسانهها
در ایران باز
هم از این جهت
گویا است. در
نظامی که با
وجود توافق
همه جناحهای
آن بر "فرهنگ
اسلامی"
تعریفهای
متفاوت و متناقضی
از "فرهنگ
اسلامی"
ارائه میشود،
امکان شکل
گیری توافقی
بر سر اینکه
چه سایت یا چه
محتوایی در
فضای مجازی
حلال یا حرام
است وجود ندارد.
تفسیرهای
دلبخواهی و
متناسب با
شرایط و صفبندیهای
سیاسی در
گذشته به حذف
مطبوعات افراد
وفادار به
نظام و یا حتی
ممنوع کردن و
یا سانسور
روزنامهها و
سایتهای
مقامات اصلی دولت
و عزیز
دردانههای
دیروزی رژیم
منجر شده است.
طرح اینترنت
حلال از این
جهت نیز
تناقضات و
عواقب غیر
قابل پیشبینی
خود را خواهد
داشت. آنچه که
به این تناقض
خواهد افزود
رقابت سیاسی
دستگاهها و
نهادهایی است
که همه خود را متولی
اینترنت در
ایران
میدانند. در
تلاش برای
اجرای این طرح
نهادهای
مختلفی از
جمله وزارت
ارتباطات،
وزارت کشور،
وزارت
اطلاعات، وزارت
فرهنگ و ارشاد
اسلامی،
دستگاه
قضایی، شورای
عالی انقلاب
فرهنگی، صدا و
سیما و دیگر نهادهای
رژیم از منافع
خود دفاع
خواهند کرد.
به این نهادها
باید نهاد
جدید التاسیس
سازمان بسیج
مهندسین
فاوا، سپاه
پاسداران
(مالک شرکت مخابرات)
و نهادهای زیر
مجموعه آن از
جمله "قرارگاه
جنگ سایبری
جمهوری
اسلامی" را
افزود. با
اضافه کردن
دفتر رهبری،
شورای
نگهبان، مجمع
تشخیص مصلحت و
کمیسیونهای
مختلف مجلس اسلامی
به این کوکتل
ناهنجار
میتوان تصور
کرد که طرح
اینترنت حلال
با چه موانع
عظیمی در عرصه
سیاست گذاری
روبرو است.
۱۵ خرداد
۱۳۹۰ / ۵ ژوئن
۲۰۱۱