کودتا
علیه رابرت
موگابه، جنگ
قدرت بالاییها!
داریوش
ارجمندی
رابرت
موگابه رهبر
۹۳ سالهی
زیمبابوه، پس
از ۳۷ سال بهشکل
محترمانهای
ازسوی ارتش
این کشور از
مقام ریاستجمهوری
برکنار شد.
اگرچه موگابه
تا لحظهی
تنظیم این
نوشته یعنی
یکشنبه ۱۹
نوامبر رسمن
حاضر به کنارهگیری
از مقام خود
نشدهاست،
اما تمامیی
ناظران سیاسی
متفقالقولند
که اکنون شاهد
پایان قطعیی
دوران موگابه
هستیم.
موگابه
پس از تقاضای
ژنرالهای
ارتش برای
کنارهگیری،
پافشاری کرد
که تا زمانیکه
رهبریی حزب
متبوعش جبههی
میهنیی زانو(ZANU.PF)
را برعهده
دارد، حاضر به
استعفا از
مقام ریاست
جمهوری
نخواهد بود.
بلافاصله پس
از این
اظهارات، روز
یکشنبه کمیتهی
مرکزی حزب
حاکم زانو-پیاف،
در اجلاس فوقالعادهی
خود، رسمآ از
موگابه خلع ید
کرد. این
اجلاس همچنین
تصمیم به
اخراج همسر
موگابه (گریس
موگابه) و
انتصاب امرسون
منانگاگوا (Emerson Mnangagwa) بهجای او
شد. امرسون
منانگاگوا
یار دیرینهی
موگابه است که
پیش از این
مقام معاونت
ریاستجمهوری
را برعهده
داشت، اما یک
هفته قبل
بدستور
موگابه
اخراج، و ناچار
به ترک
زیمبابوه شده بود
و تنها پس از
کودتای ارتش
در روز
پانزدهم نوامبر
، پیروزمندانه
به کشور
بازگشت. مخالفان
موگابه مدعی
هستند که دلیل
اخراج امرسون
منانگاگوا از
مقام معاونت
ریاستجمهوری،
تمایلات جاهطلبانهی
گریس موگابه
برای کسب مقام
ریاست جمهوری
پس از همسرش
بوده است.
گریس موگابه
که نزدیک به چهل
سال از موگابه
جوانتر است،
تا همین اواخر
از محبوبیت
زیادی در میان
اطرافیان
رئیسجمهور و
ازجمله در
سازمان
جوانان حزب
زانو- پیاف
و همینطور
سازمان زنان
که رهبریی آن
را برعهده
داشت،
برخوردار بود.
اما اکنون
همه، از ارتش
و ژنرالها
گرفته تا
کمیتهی
مرکزی و
سازمانهای
حزبی، از او
رویگردان
شدهاند. در
بیانیهها و
اظهارات
گوناگون،
مقامات حزبی،
دولتی، نظامی
و همینطور
جریان
اپوزوسیون،
همگی به اشکال
مختلف خواهان
کنارهگیری و
خروج رابرت و
گریس موگابه
از کشور شدهاند
و تهدید میکنند
که درغیراینصورت،
سرنوشت
ناخوشایندی
درانتظار ایندو
خواهد بود!
ازسوی
دیگر رابرت
موگابه، فردی
نیست که بهسادگی
حاضر به کنارهگیری
از قدرت شود.
وی در یک
سخنرانی
طولانی پس از
اعلام
تصمیمات
کمیتهی
مرکزی حزب
مبنی بر خلعید
از او و
همسرش، تأکید
کرد که
تصمیمات
مربوطه را بهرسمیت
نمیشناسد. وی
با اشاره به
کنگرهی پیشروی
زانوپیاف
در ماه آینده
گفت: «من پروسهی
تشکیل کنگره
را هدایت
خواهم کرد تا
هیچ حرکتی که
قصد زیرگرفتن
یا انحراف آن
در برابر دیدهگان
مردم را داشته
باشد، عملی
نشود.»
پیش از
این، کریس
موتسوانگوا، (Chris Mutsvangwa) دبیر
جمعیت
مبارزان جنگ
استقلال(۱)
که
رهبریی
کارزار
برکناریی او
را برعهده
دارد در
آستانهی
برگزاری
اجلاس کمیتهی
مرکزیی حزب
در گفتگو با
خبرگزاری
رویتر اعلام
داشته بود:«ما
تا پایان راه
خواهیم رفت.
او (موگابه) تا
دوشنبه فرصت
خواهد داشت که
کنارهگیری
کند وگرنه سهشنبه
در پارلمان به
اعلامجرم نسبت
به او اقدام
میکنیم». به
گزارش
خبرگزاری RT
وی پس از بیاعتناییی
موگابه به قطعنامهی
کمیتهی
مرکزی، وی را
به «کور و کر»
بودن در برابر
خواستهای
مردم متهم کرد
و وعده داد که
رسیدگی به جرایم
موگابه در روز
سهشنبه در
پارلمان صورت
خواهد گرفت. به دنبال
آن وزیر امنیت
سایبریی
زیمبابوه نیز
به پژواک همین
تهدید پرداخت.
در این میان
رهبر
اپوزوسیون،
مورگان
تسوانگیرای (Morgan Tsvangirai) از حزب
جنبش
دمکراتیک
برای تغییر
نیز در اظهارات
مشابهی
موگابه را
متهم کرد که
به بازیی
خطرناکی
مشغول است که
تمام کشور را
به فنا خواهد
داد. به
عبارت دیگر
بعید بهنظر
میرسد که با
توافقی که
میان رهبران
سیاسی و نظامی
کشور در مورد
خلع ید از
موگابه وجود
دارد، وی از
شانس چندانی
برای باقیماندن
بر مقام خود،
چه در رهبری
حزب حاکم زانوپیاف،
و چه ریاست جمهوری
داشته باشد.
حتی گفته میشود
که دولت چین
یعنی بزرگترین
شریک تجاری
زیمبابوه که
تا این اواخر
بزرگترین
پشتیبان بینالمللیی
وی محسوب میشد
نیز ترجیحن
خواهان
جانشینیی
امرسون منانگاگوا
میباشد.
خبرگزاری
دویچهوله در
مقالهای بهقلم
هانس اسپراس
(۲) گزارش میدهد
که چینیها در
جریان دیدار
منانگاگوا از
این کشور در
سال ۲۰۱۵ از
تمایل این
کشور برای
جانشینیی وی
پرده برداشتهبودند.
در این مقاله
آمده است که
چین برای محافظت
از سرمایهگذرایهای
عظیم خود، بیشاز
هر چیز بدنبال
ثبات سیاسی در
زیمبابوه میباشد،
امری که ظاهرآ با
ابقای موگابه
و جناح طرفدار
وی در قدرت
سازگار نیست.
موضوع دخالت و
یا حداقل
اطلاع و همدلی چین با
کودتاچیان،
زمانی به اوج
رسید که تنها
یک هفته پس از
بازگشت ژنرال
کونستانتینو
چیونگا (Constantino Chiwenga) رئیس قوای
مسلح
زیمبابوه از
چین، شاهد
حضور تانکها
و سربازان در
خیابانهای
هراره به رهبری
شخص چیونگا
بودیم. البته
وزارت امور خارجه
چین در روز
چهارشنبه
هرگونه دخالت
این کشور در
امور داخلیی
زیمبابوه را
رسمآ رد کرد،
اما بسیاری از
ناظران
سیاسی، حتی
اعلام بیطرفی
از جانب چینیها
را شاهدی بر
همدلی این
کشور با
مخالفان
موگابه تلقی
میکنند، چراکه
چین در طول
تمام سالهای
حاکمیت
موگابه و حزب
زانوپیاف و
پیش از آن در
دوران
مبارزات
استقلال، بزرگترین
پشتیبان وی
بودهاست. حتی
پس از کارزار
موگابه در
زمینهی
مصادرهی
زمینهای
بزرگمالکان
سفیدپوست در
سالهای
آغازین قرن
بیستویکم و
بحران سیاسیی
ناشی از آن با
دولتهای
غربی، چین
روابط
تنگاتنگ و
سرمایهگذرایهای
اقتصادی با
زیمبابوه را
ادامه داد تا
اینکه امروز
به بزرگترین
شریک تجاری
این کشور بدل
شده و ارز چین
به عنوان یکی
از ارزهای
رسمیی
زیمبابوه
محسوب میشود.
اکنون بهگفته
هانس اسپراس
از دویچهوله،
بهنظر میرسد
که طرح موگابه
برای قانونگذرای
در زمینهی
بومیسازی
اقتصاد و
اقتدار
اقتصادیی
بومیان
زیمبابوه که
در ماه مارس
۲۰۱۶ اعلام شد،
موجبات
نگرانیی جدیی
سرمایهگذاران
چینی و دولت
این کشور را
فراهم کرده است.
همچنانکه
اشاره شد پیش
از این نیز
موگابه با مصادرهی
زمینهای
مالکان سفیدپوست،
موجبات خشم
دولتهای
آمریکا و
بریتانیا و
دولتهای
غربی را فراهم
کردهبود. در
آن زمان
بسیاری حرکت
موگابه را
نوعی قمار
پوپولیستی
قلمداد کردند.
نخست اینکه او
بیست سال پس
از انقلاب و تنها
پس از اوجگیری
نارضایتیهای
وسیع تودهای
از سیاستهای
اقتصادی دولت
(دیکتهشده ازسوی
IMF صندوق بینالمللی
پول) چنین
اقدامی را در
دستور کار
قرار میداد.
علاوه براین
بخش بزرگی از
زمینهای
مصادره شده،
به ژنرالهای
حامیی وی
بخشیده شدند و
همزمان بخش
عمدهی
دهقانان
فقیری که صاحب
زمین شده
بودند، بدلیل
عدم
برخورداری از
کمکهای فنی و
اقتصادیی
لازم، عملآ به
ورشکستگی
دچار شدند.
درنتیجهی
این سیاستها
(وصد البته
تحریمهای
خارجی) تولید
ناخالص ملی به
نصف کاهش یافت
و اقتصاد کشور
با بحران کمنظیری
روبرو شد. این
همه، در کنار
اجرای
بیرحمانهی
سیاستهای
بانک جهانی و
صندوق بینالمللیی
پول، وضعیت
معیشتیی
تودههای
تهیدست کشور
را به جهنمی
تمامعیار
بدل کرد.
همزمان، فساد
همهجانبه و
سرکوب خشن
اعتراضات،
موجب رویگردانیی
روزافزون
تهیدستان و
کارگران
زیمبابوه از موگابه
شد. اعتراضات
و اعتصابات
گسترده در سالهای
اخیر، و
همچنین شکست
او در
انتخابات
اخیر که
درنهایت با
تقلبهای
وسیع
انتخاباتی و
دستگیری و ضرب و
شتم
مخالفان و
معترضان، به
پیروزی تبدیل
شد، نمونههای
دیگری از روند
رویگردانی
پابرهنهها
از این رهبر
انقلابیی
قدیمی میباشند!
هوراس
جی. کمپل (۳)
استاد
دانشگاه غنا
در رشته مطالعات
آفریقایی ونویسندهی
چندین کتاب
(۴) در رابطه با
زیمبابوه و
آفریقا، در
مصاحبهای در
روز هجدهم
نوامبر با
شبکه خبری (therealnews.com) در این
زمینه میگوید:«زحمتکشان
زیمبابوه در
طول بیست سال
گذشته همواره
برای دستیابی
به یک زندگی
بهتر مبارزه
کردهاند.
آنها اعتصاب
براه انداخته،
تظاهرات کرده،
احزاب سیاسی
تشکیل داده،
و در سال ۲۰۰۸
در انتخابات
به پیروزی
رسیدند.
انتخابات اما
بوسیلهی
استثمارکنندگان
مردم، یعنی
موگابه، حزب زانوپیاف
و نظامیان به
خشونت علیه
مردم کشیده
شد».
پروفسور
کمپل ضمن
محکوم کردن
کودتای اخیر
علیه موگابه،
آنرا جنگ قدرت
در درون هیئت
حاکمه اعلام
میکند. به
گفتهی او «در
یک طرف این
نزاع، رابرت و
گریس موگابه،
جاناتان مویو
(وزیر علوم
عالی که هفتهی
گذشته بوسیلهی
ارتش دستگیر
شد) و گروه
موسوم به G40،
و در طرف دیگر
بخشی از
دستگاه نظامی
و امنیتی کشور
برهیری
منانگاگوا
(معاون رئیسجمهور)
و چیونگا
(رئیس قوای
مسلح) قرار
دارند.» او در
ادامه یادآور
میشود که
«مخالفان
کنونیی
موگابه در طول
تمام این سال ها
از یاران و
همراهان او
بودهاند و
نزاع میان
بالاییها
بیش از هرچیز
بر سر کنترل
منابع ثروت و
قدرت سیاسی و
تسلط بر تودهی
زحمتکش کشور
میباشد...در
طول بیست سال
گذشته این
جماعت میلیاردها
دلار از ثروت
عمومی را به
غارت برده و
در مقابله با
خواستهای
زحمتکشان
متحد بودهاند...نظام
پزشکی کشور در
این دوره
متلاشی شده و
بطور مثال
درست زمانیکه
دوهزار نفر
بدلیل ابتلا
به بیماری
ایدز درحال
مرگ بودند،
دولت موگابه
برای اجرای
برنامههای
بانک جهانی و
آیاماف، به
قطع سرویس
بهداشتی برای
تهیدستان اقدام
کرد...موگابه و
نظامیان
همزمان با
غارت ۱۷ میلیارد
دلار ثروت
بدست آمده از
تجارت الماس،
به همراه جورف
کابیلا به
لشکرکشی در
کنگو
پرداختند... در
طول این سالها
مذاکره میان
رهبران دولت،
اپوزیسیون و
ارتش بر سر
انتقال قدرت
درجریان
بوده، اما
دراینمیان
کلامی در مورد
بازگرداندن
ثروتهای بهغارت
رفته ازسوی
آنها به میان
نیامدهاست».
هوراس
جی. کمپل در
پایان
یادآوری میکند
که حزب جنبش
دمکراتیک
برای تغییر
یعنی جریان
اصلیی اپوزیسیون،
با پاکسازیی
سوسیالیستها
از صفوف خود
عملآ در کنار
سایر جریانات
نئولیبراایستی
حاکم قرار
دارد و ازاین رو
جنبش عدالتخواهی
کارگران،
زنان،
کارگران کشاورزی
پلانتاژها، و
تمامی
زحمتکشان
زیمبابوه
باید با
هشیاری، به
نظامیان
اجازه ندهند
که بر موج
نارضایتی تودهای
سوار شوند و
ثمرهی بیست
سال مبارزهی
زحمتکشان را
نصیب حاکمان
کنند.
در
پایان باید
خاطرنشان کرد
که علیرغم
لجاجت رابرت
موگابه، بهنظر
میرسد که
سرنوشت او بهمثابه
رئیسجمهور
زیمبابوه به
پایان
گریزناپذیر
خود رسیده
است. اما جدا
از اینکه چه
توافقاتی در
مورد سرنوشت
موگابه و
ترکیب دولت
آیندهای این
کشور در میان
بالاییها
صورت بگیرد،
باید گفت که
این سرنوشت
حاویی
تجربیات مهمی
برای
زحمتکشان
زیمبابوه و سایر
کشورهای جهان است.
تحولات جاری
در زیمبابوه
شاید بیش از
هر چیز بر این
حقیقت دلالت
کند که تنها
تکیه بر گذشتهی
انقلابی و
مردمی نمیتواند
و نباید
توجیهی برای
حاکمیت دائمالعمر
رهبران سیاسی
و نادیدهگرفتن
ضرورت حیاتی
دمکراسی در
نظامهای
سیاسیی
فراروئیده از
انقلابات
تودهای باشد.
سرنگونی
انقلابی
رژیمهای
استبدادی،
تنها آغاز راه
است. اردوی
انقلابی کار
میبایست با
جدیتی دائمی،
برای نهادینهکردن،
تحکیم و گسترش
همهجانبهی
آزادی و
دمکراسی
بجنگد.