شیعیان
داعشی ، چه آشی
برای
بلوچستان
پخته اند؟
ارژنگ
بامشاد
در
فضای خون
آلودی که عراق
و سوریه ؛
فلسطین و لبنان،
پاکستان و
افغانستان و
حتی شمال
آفریقا در آتش
جنگ های فرقه
ای و مذهبی می
سوزند ؛ سرها
بریده می شوند
و زنان با
استناد به
آیات قرآن به
بردگی برده می
شوند، ناصر
مکارم شیرازی
که تمام عمرش
را در تفحص
پیرامون « حیض
و نفاس» سپری
کرده ، به سخن
آمده و گفته
است: «اخیرا
مهاجرتهای
مشکوکی از
سیستان و
بلوچستان به
حاشیه شهر
مشهد شده؛ عده
زیادی از نقاط
مختلف جمع شدهاند
که اگر گسترش
پیدا کند،
تبدیل به یک
خطر بزرگ میشود.
بسیجیان در
حاشیه شهر
مشهد باید
حضور داشته
باشند.»[ خبرگزاری
ایسنا روز
پنجشنبه (۲۳
مرداد/ ۱۴ اوت)]
و «اکنون در
اطراف مشهد میبینیم
که اهل سنت در
حال خرید زمین
و خانهها از
شیعیان هستند
تا نسبت
جمعیتی خود را
افزایش دهند.» [خبرگزاری
فارس ۲۵ مهر
۱۳۹۲]
ناصرمکارم
شیرازی گوئی
از قوم مهاجمی
سخن می گوید
که مشغول
اشغال اطراف
مشهد هستند. از
این فسیل های
متحرک باید
پرسید مگر شما
از بلوچ ها که
از پنج هزار
سال پیش
تاکنون در این
خطه زندگی می
کنند، ایرانی
تر هستید؟ مگر
مشهد ملک طلق
شماست. مگر
ایرانی های
حتی غیرمسلمان
نمی توانند در
مشهد سکونت
داشته باشند؟
اگر قرار باشد
بلوچ ها فقط
در بلوچستان
ساکن باشند،
کردها فقط در
کردستان و
آذری ها فقط
در آذربایجان،
آنوقت تکلیف
ایران چه می
شود؟ تکلیف تهران
بزرگ چه می
شود؟ آیا قصد
تیکه تیکه
کردن ایران را
در سر می
پرورانید؟ آیا
این به معنای
آن نیست که
کشور را نابود
می کنید و
آپارتاید
مذهبی ایجاد
می کنید؟ اگر
قرار باشد که
اهل سنت و
مردم سیستان و
بلوچستان در
مشهد حق خرید
خانه و حق
سکونت نداشته
باشند پس باید
به مردم این
استان هم حق
بدهید تا
خواهان خروج
همه غیر بلوچ
ها و غیر سیستانی
ها از این
استان شوند.
می دانید چه
می گوئید و چه
می کنید؟ این
حق هر شهروند
ایرانی است که
در هر گوشه
این مرز و بوم
خانه بخرد،
کار کند، زندگی
کند و از
تمامی حقوق
برابر یک
شهروند ایرانی
برخوردار
باشد. حتی اگر
اهل سنت باشد،
درویش باشد،
بهائی باشد،
چپ باشد، راست
باشد،
لامذهب
باشد، کرد
باشد، ترکمن
باشد، عرب
باشد، بلوچ
باشد. چنین
تفکر داعشی،
همان تفکر
نفرت انگیزی
است که
یهودیان
بنیادگرا در
اسرائیل و
فلسطین بکار
گرفته اند و
گتوهای عرب
نشین ایجاد
کرده و بنام
دولت یهودی با
جنایت از آن
دفاع می کنند. سخنان
ناصر مکارم
شیرازی، هیچ
تفاوتی با
سخنان و ایده
های خاخام های
ارتودکس
یهودی و
تفکرات داعشی
های مسلط بر
بخشی از عراق
ندارد. داعشی
هائی که ایزدی
ها ، شیعیان،
مسیحیان و
کردها را از
دم تیغ می گذرانند
و مجبور می
کنند تا به
دین آنها
ایمان
بیاورند، یا
جزیه
بپردازند و یا
کشته شوند.
اما
جدا از تبلیغ
آپارتاید
مذهبی و بی
اعتنائی آشکار
به حق برابر
شهروندی در
کشور، سخنان
ناصر مکارم
شیرازی که به
لطف سرسپردگی
اش به ولی
فقیه و
دریافت مستمری
فراوان، مدام
در رسانه های
حکومتی حضور
دارد، می
تواند آتشی در
بلوچستان بر
پا کند.
دمیدن بر
کینه و نفرت
مذهبی و هشدار
دادن نسبت به
حضور اهل سنت
در اطراف
مشهد، این
حقانیت را
برای بخش
داعشی اهل سنت
و یا
ناسیونالیست
های بلوچ به دنبال
می آورد که از
فارس ها و
شیعیان ساکن
بلوچستان به
عنوان
نیروهای
"اشغالگر"
سخن بگویند و
از آن ها
بخواهند که
خاک بلوچستان
را ترک کنند.
مگر نه است که
«هر چی عوض
داره گله
نداره»؟.
واقعیت این
است که سیاست
حاکمیت
جمهوری اسلامی
در قبال اهل
سنت ،
بهائیان،
دراویش، حتی
دگراندیشان
شیعه و دین
ناباوران،
همان سیاستی است
که داعش در
عراق و شام به
پیش می برد.
اگر داعش
امروز نیروئی بیرحم
، خشن و
آنارشیک است،
سیاست داعشی
جمهوری
اسلامی به
مرحله
استقرار
رسیده و خصلت
قانونی نیز به
خود گرفته
است. فراموش
نکرده ایم که حاکمیت
اسلامی با
همین خشونت و
بیرحمی
مخالفان خود
را در
دهۀ شصت تمام
کش کرد و در
زندان هایش با
فتوای رهبر
وقت، هزاران
زندانی سیاسی را به
دار آویخت. در
زندان ها به
دختران
زندانی تجاوز
کرد و تجاوز
به دختران
باکره را با توجیه
مذهبی به پیش
برد. آنها با
همان خشونتی
پایه های قدرت
خود را مستقر
کردند که
امروز داعش در
عراق و سوریه
می کند. از این
روست که سخنان
ناصرمکارم
شیرازی بدون هیچ
محدویتی در
رسانه های
دولتی با آب و
تاب انعکاس می
یابد و هیچ کس
نیز نقدی بر
آن نمی نویسد ،
سخنی علیه آن نمی
گوید و هیچیک
از مقامات
رسمی هم به این
سیاست خطرناک
که می تواند
مشکلات
امنیتی جدی در
بلوچستان ایجاد
کند، اعتراض
نمی کند. در
کشوری که
شخصیت های اقلیت
های ملی ،
مذهبی و
فرهنگی نمی
توانند
مقامات بالای
حکومتی را
دراختیار
بگیرند؛ در
کشوری که
مناطق ملی مثل
بلوچستان نمی
توانند
استاندار
بلوچ داشته
باشند، در
کشوری که اهل
سنت نمی
توانند در
پایتخت مسجدی
از آن خود داشته
باشند، در
کشوری که
فرزندان
بهائیان حق
تحصیلات
دانشگاهی
ندارند و حتی
در خیابان های
زاهدان حتی از
حق عینک فروشی
هم محروم می
شوند؛ در
کشوری که
دراویش حق
اجرای
آزادانه
مراسم خود را
ندارند،
سیاست داعشی
مستقر شده و
لباس قانون
نیز بر تن
کرده است. بی
جهت نیست که
سخنان ناصر
مکارم شیرازی
اعتراضی را بر
نمی انگیزد.
وقتی
که داعشی های
شیعه با چنین
وقاحتی از حضور
بلوچ ها واهل
سنت در اطراف
مشهد اظهار
نگرانی می
کنند و یا
کارگران بلوچ
در خوزستان را
از دیگر
کارگران جدا
می کنند و به
امام جمعه اهل
سنت زاهدان
اجازه خروج از
کشور نمی
دهند، دارند
بمب ساعتی در
بلوچستان کار می
گذارند. به این
بیانیۀ داعشی
های سنی در
هیئت جیش
العدل در جمعه،
31 مرداد ماه 1393 توجه
کنید: «پایان
این فرصت ترکء
بلوچستان ، پایان
سال 1394 می باشد و
پس از آن هر
بیگانه ظالمی که
به این
اعلامیه صادر
شده توجه و
التفاتی ننموده
باشند به
مثابه دشمن با
آنان برخورد
خواهد شد
.همچنین به
عوامل فریب
خورده
بومی(بلوچ) که
جذب بدنه
تروریستی
سپاه و بسیج و
وزارت اطلاعات
گشته اند و
دست ظالمین بر
ظلم و ستم
بیشتر بر علیه
ملت خویش گشته
اند هشدار می
دهیم که تا
پایان این
تاریخ، فرصت
برگشت و توبه
شماست تا از
ظلم و جنایت و
خدمت در
راستای اهداف
این رژیم دست
کشیده و به آغوش
پر مهر ملت و
عفو سازمان
بپیوندید. پس
از نشر این
اعلامیه
هشدار، این
تاریخ قابل
تمدید نیست و
غیر بومیان
شاغل چه در
ادارات و
ارگانهای
نظامی و غیره
باید بصورت
خودجوش و شخصا
در جهت انتقال
خویش درخواست
نمایند زیرا
رژیم حکم
انتقالی برای
آنان صادر
نخواهد کرد و
خواهان کشته
شدن آنان در
بلوچستان است ـ
سازمان جیش
العدل ».
روشن
است که ادبیات
داعشی های سنی
از کجا نشآت
می گیرد. حتی
منشاء موزیک
های تهیجی
آنها، حالا
دیگر بر کسی
پوشیده نیست! آنها
تجارب داعشی
های عراق و
شام را بخوبی
یاد گرفته اند
و حتی به نظر
می رسد پرچم
های سیاه الله
اکبرشان در
همان کارخانه هائی
تولید می شود
که پرچم های
داعشی های
عراق و سوریه. کاروان
های خودروهای
تندروشان از
همان منابعی
تهیه می شود
که خودروهای
داعشی ها عراق
و شام. از این
روست که باید
خطر این داعشی
های سنی در
سیستان و
بلوچستان را
جدی گرفت. اگر
آن ها بتوانند
همسوئی،
همدلی و
همراهئی
طوایف بزرگ
بلوچ را بخود
جلب کنند،
آنگاه باید
نظاره گر همان
حمام خونی در
بلوچستان
باشیم که
امروزه در
عراق و سوریه
شاهد آن
هستیم. سخنان
ناصر مکارم
شیرازی برای
چنین گروه هائی
"برکت" خواهد
بود تا با طیب
خاطر به
یارگیری و
سربازگیری
بپردازند. به دیگر
سخن آنچه
منطقه
بلوچستان را می
تواند به بمب
ساعتی بسیار
خطرناکی
تبدیل کند،
نگاه و سیاست
امنیتی، فرقه
گرایانه و
آپارتاید
مذهبی شیعیان
داعشی است که
گاه از زبان
ناصر مکارم
شیرازی گفته
می شود، گاه توسط
قلم به مزدان
کیهان و
زاهدان پرس نوشته
می شود و گاه
در تصمیمات
سپاه و
نهادهای
امنیتی استان
تجلی می یابد.
بیگانه فرض
کردن مردم
بلوچ که
ایرانی ترین
ملت این
کشورند، بی
احترامی به
اعتقادات
مذهبی شان و
عدم
کارآفرینی
برای نسل جوان
و تحصیل کرده
اش می تواند
کینه ،
نفرت ملی و
مذهبی در این
استان را به
جائی برساند
که کل این
استان منفجر
شود و آنگاه
برای خاموش
کردن این آتشفشان
شعله ور خیلی
دیر خواهد
بود.
از
یاد نبرده ایم
که بسیاری از
داعشی های
شیعه در مجلس
شورای اسلامی
حتی از انتخاب
زنان با استعداد
بلوچ در مقام
فرمانداری و
یا انتصاب برخی
از
استعدادهای
درخشان بلوچ
در مقامات استانی
ابراز نگرانی
کرده اند.
آنها مدافع
همان سیاست
های بشدت ضد
ملی اند که
زمانی توسط
اسدالله علم
در هئیت به کارگماری
بیرجندی ها در
مقامات کشوری
و لشکری صورت
می گرفت و یا
در زمان هشت
ساله احمدی
نژاد در هیئت
بکارگماری
زابلی ها در
مقامات
گوناگون
شهرهای
بلوچستان
تجلی می یافت.
این سیاست های
امنیتی
ورشکسته در
استانی که یکی
از استراتژیک
ترین استان
های کشور است
و در نوک
پیکان سیاست
های مخرب دشمنان
این مرز وبوم
قرار دارد، می
تواند فاجعه
بار باشد. از
یاد نبرده ام
که چگونه
مقامات
امنیتی موساد
اسرائیل با
پاسپورت های
امریکائی به
نیروهای
«جندالله»
آموزش های
لازم را
میدادند. از
یاد نبرده ایم
که نوام
چامسکی چگونه
از طرح آمریکا
برای اشغال چابهار
و بلوچستان در
چهارچوب طرح
حمله به ایران
پرده برداشت.
بنابراین در
استانی که
چنین مورد
توجه دشمنان
این مزر وبوم
است، در
استانی که
چنین به راحتی
می تواند شعله
ور شود، بی اعتنائی
به مردمان آن
و بی توجهی به
خواست ها و
نیازهای ملی
شان و بی
احترامی به
اعتقادات و فرهنگ
و آداب و رسوم
شان می تواند
فاجعه بار باشد.
بلوچستان
امروز، یک
استان
دورافتاده و
عقب مانده
نیست. هر چند
برای رشد
اقتصادی آن از
طرف دولت های
جمهوری
اسلامی کاری
انجام نگرفته
است وبسیاری
از ظرفیت های
آن
بلااستفاده مانده
است. و آنچه که
باعث رشد و
گسترش استان
گشته به همت ساکنان
بلوچ و غیر
بلوچ آن بوده
است. فعالیت
هائی که گاه
با کارشکنی
های آشکار مقامات
حکومت مواجه گشته
است. از یاد
نبرده ایم که
حتی بودجه های
اندک اختصاص
داده شده برای
پیشرفت استان،
گاه تمامآ
مورد استفاده
قرار نگرفته
است. گوئیا عمدی
در کار است که
این استان عقب
نگهداشته شود. اما این
استان از
جمعیتی بشدت
جوان و تحصیل
کرده
برخوردار است.
میزان جوانان
دختر و پسر
دانشگاهی در
این استان رشد
بسیار چشم
گیری دارد. حضور
زنان در مشاغل
گوناگون
استانی نشان
داده است که تا
چه حد
استعدادهای
درخشان در
جامعه زنان استان
نهفته است.
مردم بلوچ را
نه داعشی های
سنی بلکه نسل
جوانی باید
نمایندگی کند
که در سوگ
بانوی غزل
ایران سر از
پا نمی شناسد
و به پیوندهای
ملی و فرهنگی
با مردم سراسر
کشور همت می
گمارد. مردم
بلوچ را باید
دختران و
پسران جوان و
تحصیل کرده ای
نمایندگی
کنند که با
ظرفیت های این
استان آشنائی
دارند و تمام
تلاش شان را
بکار می گیرند
تا پیوندهای
بلوچستان با
دیگر مناطق کشور
مستحکم تر
گردد. به این سرمایه
های درخشان
انسانی باید
میدان داد، به
آنها باید
اعتماد کرد.
اما مقامات حکومتی
نسبت به این
نسل جوان به
دیده تحقیر و
بدگمانی می
نگرد. تنها با
اتکا به این
نیروی جوان و
پیشرو که دل
در گرو پیشرفت
دارد می توان
همزیستی
مسالمت آمیز و
درخشان مردم
چهارگوشه
کشور در این
استان را که
منّت دار مهر
و محبت بلوچ
ها و فرهنگ
زیبای مهمان
نوازانه شان هستند
تداوم بخشید و
مانع رشد
دشمنی ها شد.
باید به داعشی
های شیعه چه
در استان و چه
در مرکز و چه
در سراسر کشور
گفت، سخنان
فسیل های
متحرکی همچون
ناصر مکارم
شیرازی می
تواند فاجعه
بیافرند. از
یاد نبرید که :
«آن ها که باد
می کارند، توفان
درو می کنند».
چهارشنبه
۵ شهريور ۱۳۹۳
برابر با ۲۷
اگوست ۲۰۱۴