ما
کجایِ این
زلزله
ایستادهایم؟
خسرو
صادقی بروجنی
«باید
به دنبال علل
اساسی گشت.
معلولها فقط
ما را وادار
به گلایه میکند»
(دفاعیات
خسرو گلسرخی)
«الان آب
دنیا را می
برد. طوفان
نوحه. بدبخت و
خانه خراب
شدیم. ای خدا
سگ گناهکاری
هستم به درگاهت.
رحمت به این
بچه هام بیاد.
هاپ هاپ هاپ!
ای خدا سگ
روسیاهی هستم
به درگاهت» من
می دانستم که
آب دنیا را
نمی برد. آب
فقط خانه های
گلی را می برد.
خودم روزها از
میان آشورا تا
آن بالای شهر
رفته بودم.
خانههای
سنگی و آجری
را آب نمیبرد»
(آبشوران،
علی اشرف
درویشیان)
«حوادث طبیعی
رویدادهایی
اجتماعی و
طبقاتی هستند.
این حقیقت
وقتی آشکارتر
میشود که
اثرات یک
طوفان یا
زلزله را بر
طبقات مختلف،
زیر ذرهبین
ببریم. در
طوفان
کاترینا این
فقرا و به حاشیهراندهشدگانِ
نیواورلئان
بودند (عمدتاً
آفریقایی-آمریکاییها)
که مُردند یا
مفلس رها شدند»
(هیچ چیز
طبیعی در
بلایای طبیعی
وجود ندارد، دیوید
هاروی)
زلزله
در مناطق غربی
ایران و مناطق
شرقی عراق تاکنون
بیش از ۴۰۰
کشته و ۷۰۰۰
مجروح برجای
گذاشته است.
مسئولان
دولتی همچون
هر واقعه دیگر
به مردم امید
میدهند که با
تمام توان در
حال
آواربرداری،
نجات مصدومان
و رساندن
آذوقه و کمک
های پزشکی و
درمانی به
مردم آسیب
دیده هستند.
اکثر مردم نیز
همسو با رسانههای
رسمی (که خیلی
زود منقوش به
نوار مشکی
شد)، «وطنم
تسلیت»،
«ایران من
تسلیت» و … را در
شبکههای
اجتماعی سر میدهند
و گروههای
خودجوش مردمی
برای جمع آوری
و ارسال کمک
به مناطق
زلزله زده
تشکیل شده
است.
در این
بین عکسهایی
از ویرانی
مسکن مهر
شهرستان سرپل
ذهاب منتشر شد
که نشان میدهد
«۹۰ درصد مسکن
مهر خراب شد» و
در ساخت این
نوع مساکن
حداقلهای
استاندارد
برای ایمنسازی
مقابل چنین
حوادث طبیعی
پیش بینی نشده
و کمیت از کیفیت
پیشی گرفته
است (به خاطر
بیاوریم
موردِ مشابه
فروریختن
ساختمان
پلاسکو را که
پای هیچ بلای
طبیعی در میان
نبود).
طرفداران
دولت فعلی سعی
میکنند با
انتشار وسیع
این تصاویر
عملکرد دولت قبلی
را به درستی
زیر سوال
ببرند و الان
که «تغاری
شکسته و ماستی
ریخته است»،
با بازیِ
سیاسی خود،
«جهان را به
کام خویش سازند».
اما اگر دولت
گذشته مسکن
مهر را بد
ساخت، دولت
کنونی کجاست
تا مصدومان و
کشتهها را از
زیر آوارِ
ناکارآمدی
مسئولان و
فساد خارج
کند؟
همزمان
تصاویر
ویرانی یک
بیمارستان
نیز منتشر می
شود. بیمارستان
تازه سازی که
عمرش به یک
سال نمیرسد.
سازهای که با
توجه به نوع
کاربری و
منطقه مرزی که
در آن واقع
شده طبیعتاً
باید از
استحکام لازم
و قابل قبولی
برخوردار
باشد. تصاویر
و صداهایی از
مردم آسیب
دیده در شبکههای
مجازی منتشر
میشود که
فریاد میزنند
تاکنون هیچ
کمکی به آنها
نرسیده است.
نیروهای
امدادی که هیچ
امکاناتی
ندارند، و
همزمان
مسئولان رسمی
که در رسانههای
رسمی از ارسال
دهها تن
اقلام و آذوقه
خبر به این
مناطق میدهند
و اینکه تلاش
شده است هیچ
کمبودی وجود
نداشته باشد.
اظهار نظری که
صرفاً یک ژست
مدیریتی است و
با واقعیت
موجود
ناهمخوان!
میتوان
پروفایلها
را مشکی کرد،
تسلیت گفت،
گریه کرد،
مویه کرد،
همدردی کرد،
«وطنم پاره
تنم» سرداد و …
اینها مصداقهای
همان گلایههایی
است که از
معلولها
برخاستهاند.
اما میتوان
برگشت و نیم
نگاهی نیز به
صدای اعتراض
کارشناسانی کرد
که طی این سالها
از کیفیت
نامناسب و
«بساز، بنداز»
مسکن مهر گفتهاند.
میتوان
صدای کسانی را
شنید و با آنها
همراه شد که
نظم اجتماعی-
اقتصادی
کنونی را زیر
سوال میبرند،
نظمی که حتی
در ساخت یک
بیمارستان به
عنوان مسکن
بیماران نیز
آن چه برایش
اهمیت دارد نه
جانِ انسانها،
بلکه سودی است
که پیمانکار
خصوصی یا دولتی
میتواند از
هر تیر آهن
باریک تر
ببرد! آری.
اینک این
فاجعهای
طبیعی است که
دست در دست
فاجعهای
انسانی،
هستیِ محروم
ترین مردم
مناطق غربی
ایران و مناطق
شرقی عراق را
هدف گرفته
است.
از
بلایایی
طبیعی گریز نیست
و با مدیریتی
کارآمد،
انسانی و
غیرسودمحور
میتوان آسیب
و خسارت
انسانی را به
حداقل میزان ممکن
کاهش داد اما
با نیروی همان
مردم میتوان
از تداوم
بلایای
انسانی
جلوگیری کرد.
فاجعهیِ
فساد،
سودورزی و
ناکارآمدی که
محصول طبیعی
نظام اقتصادی-
اجتماعی است
که در آن زندگی
میکنیم.
منبع
:
http://www.khosrosadeghy.com/?p=1042