Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۳ برابر با  ۲۵ اگوست ۲۰۱۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۳  برابر با ۲۵ اگوست ۲۰۱۴
گروه فرهنگ تدبیر پنجشنبه، ۳۰ مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۲۱

«چابک غزال غزل» ایران مصادره شدنی نیست!

 

ارژنگ بامشاد

 

مراسم تشیع و خاکسپاری سیمین بهبهانی با شکوه برگزار شد. حاکمیت زور و تاریک اندیشی که نتوانسته بود سیمین را از مردم جدا سازد و حتی نتوانسته بود او را به تبعید بفرستد و از خاک وطنش دور سازد، اجازه نداد به وصیت او عمل شود و در امام زاده طاهر در کنار همرزمانش احمد شاملو، محمد مختاری ، محمد جعفر پوینده ، هوشنگ گلشیری، غزاله علیزاده  و .... و در کنار عزیزانش، همسر و نوه اش به خاک سپرده شود. تولیت امام زاده طاهر و همه دیگر امام زاده ها زیر نظر بیت رهبری است. بیت رهبری به خیال خام خود برای اجرای فرمان ولی فقیه رژیم که نمی خواست سیمین "عاقبت به خیر" شود، از دفن پیکر سیمین در امام زاده طاهر ممانعت به عمل آورد. اقدام بیت رهبری در عدم اجازه به دفن پیکر سیمین بهبهانی در امام زاده طاهر، در محلی که زمین آن از پیش خریداری شده بود ، یک واقعیت تلخ را یک بار دیگر به عریانی نشان می دهد و آن این که در کشور اسلامی، در کشور تحت حاکمیت داعشی های مستقر، مردم ایران حتی حق انتخاب محل دفن خود را نیز ندارند. ولی فقیه، یا خلیفه مسلمین، نه تنها بر جان و مال و ناموس مردم، که حتی بر محل دفن آنها نیز حاکم است. این همان مقررات و دستوراتی است که امروز خلیفه مسلمین در عراق و شام با خشونت تمام و با بی پیرایگی تام به نمایش گذاشته است و حتی به قول محمد نوری زاد: « ناگهان جنابان داعشی ها به مددشان آمدند و بساط برده داری را مجدداً احیا کردند و چند شنبه بازارهای متعددی در موصل و در شهرهای تسخیرشده ی عراق به راه انداختند و مثل دوران کهن به خرید و فروش برده مشغول شدند و غبار از چهره ی برخی از آیات قرآن روفتند». آیا تصمیمات و اقدامات ولی فقیه در عدم اجازه به رعایت وصیت سیمین بهبهانی، چیزی جز بیان قدرقدرتی ولی فقیه و امام مسلمین و خلیفه مسلمین است؟

 

 اما دستگاه حاکمیت تاریک اندیشی و زور به همین هم بسنده  نکرد و تلاش نمود از طریق وزارات خانه های اطلاعات و ارشاد، مراسم تشییع و خاکساری بانوی غزل ایران را به مراسم عزاداری مذهبی و کنترل شده تبدیل کند. آنها با حذف کانون نویسندگان و فعالان زن از لیست سخن رانان و حتی عدم اجازه به خوانده شدن پیام امیرانتظام، در تلاش بودند که مراسم را از آن خود کنند. آنها حتی اجازه ندادند که پیکر غزال غزل ایران طبق خواسته ی خانواده اش از درب خانه اش، خانه ای که بارها و بارها محل تشکیل نشست های کانون نویسندگان بود،  تشییع شود.  اما حضور گسترده هنرمندان ، روشنفکران ، مبارزان زن و انبوه مردم دوستار سیمین، تلاش های پشت پرده حاکمیت را بر هم زد و فریادهای «درود بر سیمین بهبهانی» یا « «سیمین بهبهانی / در قلب ما می مانی»، و کف زدن های مستمر بجای شعارهای مذهبی این مراسم را به مراسم تجلیل از سیمین بهبهانی تبدیل کرد.

 

خارج شدن مراسم  بزرگداشت سیمین بهبهانی از دست های پشت پرده حاکمیت نشان داد که وقتی مردم به میدان بیایند، وقتی گروه کثیری از فعالان جامعه مدنی وارد میدان شوند، می توان مسیر حرکت ها را تغییر داد. می توان از فرصت ها استفاده کرد. در چنین  شرایطی است که باید به میان مردم رفت، در کنار آنها بود، با آنها همراه شد و از این طریق طرح ها و توطئه های دشمنان مردم را در هم شکست. نباید فراموش کرد که مقاومت بدون وفاداری تام به روح مقاومت و بدون سازماندهی مقاومت نمی تواند ره به جائی ببرد.  نباید از خاطر دور داشت که چهره های بزرگ و ماندگار در انحصار یک جریان و یک گروه نیستند آنها متعلق به همه مردم هستند و باید متعلق به همه مردم بمانند و این شرط ماندگاری آن هاست.

 

این مراسم یک نکته دیگر را نیز به عیان نشان داد. این مراسم نشان داد که دولت روحانی تلاش بسیار گسترده ای را انجام می دهد تا اهل ادب و هنر کشور را به اشکال گوناگون زیر فشار قرار دهد و بویژه نویسندگان، هنرمندان و فعالان مستقل را از میدان به در کند و در میان اهل ادب وهنر کشور شکاف ایجاد کند و از این طریق سیاست های تاریک اندیشانه حاکمیت را به پیش برد. جامعه هنری و ادبی کشور که افتخارآفرینانش هم چون احمد شاملو،  سیمین بهبهانی، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، و.....  بر استقلال هنر و ادب کشور تاکید کرده اند ، طبعآ باید به این سنت ماندگار پایبند بمانند تا راه پرافتخار این پیشروان را ادامه دهند. جامعه  هنری و ادبی کشور متعلق به مردمند و در میان مردم می مانند و رمز ماندگاری شان نیز آن است که در کنار مردم بمانند.  

دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۳ برابر با ۲۵ اگوست ۲۰۱۴

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چهره‌های مختلف در ختم سیمین بهبهانی

به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مراسم ختم سیمین بهبهانی صبح یکشنبه، دوم شهریورماه، در مسجدجامع شهرک غرب برپا شد. در این مراسم چهره‌هایی همچون محمدرضا شجریان، داریوش شایگان، علی‌اشرف درویشیان، سیدعلی صالحی، بهمن فرمان‌آرا، امیرحسن چهلتن، حسین الهی قمشه‌ای، جواد مجابی، ادیب برومند، محمد نوری‌زاد، فریبرز رئیس‌دانا، علی میرزائی، ناصر زرافشان، نصرت‌الله وحدت، ایرج گرگین، محمد متوسلیان، سیروس ابراهیم‌زاده، رویا نونهالی، اسدالله شعبانی، سهیل محمودی، ساعد باقری و افشین علاء حضور داشتند.

این مراسم که از ساعت 11 و با خواندن قرآن آغاز شد با خواندن شعری از سیمین بهبهانی که در وصف شب ولادت حضرت علی (ع) سروده شده است توسط قاری مسجد ادامه یافت.

سپس ابوالحسن تهامی، دوبلور و داماد سیمین بهبهانی، با خواندن متنی درباره زندگی و آثار این شاعر غزل‌سرا به بیان بخشی از ویژگی‌ها و نوع نگاه او به زندگی پرداخت و گفت: ایمان و باور سیمین بهبهانی به قرآن کریم، این کتاب بزرگ، است که باعث می‌شود او در مقابل زورگویی مقاومت کند. سیمین بهبهانی یک زن پیش‌رو و در عین حال پایبند به سنت بود. او زمانی که فرزندانش قصد سفر کردن داشتند خود آن‌ها را از زیر قرآن عبور می‌داد.

تهامی همچنین با خواندن شعری از سیمین بهبهانی که آن را در محکومیت کشتار فلسطینی‌ها توسط رژیم صهیونیستی سروده بود، سخنان خود را ادامه داد و بخشی از خاطرات سیمین بهبهانی را که در کتاب‌های نوشته‌شده‌اش آمده‌اند خواند.

بخشی از مراسم نیز به سخنرانی حجت‌الاسلام حمیدزاده، روحانی مسجدجامع شهرک غرب، اختصاص داشت که در سخنان خود با اشاره به فضیلت قلم، از شعر و به‌خصوص شعر سیمین بهبهانی سخن گفت.

او شعر «من از شب‌های تاریک بدون ماه می‌ترسم / نه از شیر و پلنگ، از این همه روباه می‌ترسم» سیمین بهبهانی را هم خواند که در بخش‌هایی با دست زدن حاضران همراه شد.

در پایان این مراسم ابوالحسن تهامی، داماد سیمین بهبهانی، به ایسنا گفت: هزینه برگزاری مجلس هفتم به خیریه اهدا می‌شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درخدمت و خیانت به سیمین بهبهانی

علی مختاری

مرگ سیمین بهبهانی همه ما را به سوگ نشاند. شاعر آزاده غزل ایران نقاب در خاک کشید و رفت. در آن لحظه که او را در تهران خاک می کردند میلیون ها ایرانی آزاده دوستدار سیمین هر کجا که بودند با اندوه و آه و دریغ، از دور تابوت او را مشایعت کردند. از مراسم خاک سپاری سیمین بهبهانی ده ها گزارش با توصیف و تصویر در رسانه ها منتشر شده است. هریک از این گزارش ها با توجه به امکانات رسانه و توانایی قلمی نویسنده کوشیده اند نقش و جایگاه سیمین بهبهانی را در عرصه فرهنگ و ادب فارسی و در نگاه مردم ایران به او بازتاب دهند. در این میان یک گزارش با سایر نوشته ها متفاوت است. گزارش مدرسه فمینیستی با عنوان«شکوه و عظمت مراسم سیمین بهبهانی: پیروزی برای زنان ایرانی».

گزارشی که "مدرسه فمینیستی" از همان سطر نخستین عمد داشته با نوشته سایر رسانه ها متفاوت باشد و این تفاوت چنان خیره کننده باشد که خوانندگان با زاویه نگاه متفاوت حتما آن را ببینند. فرم، زبان و تصاویر گزارش مدرسه فمینیستی تفاوت چشمگیری با گزارش سایر رسانه ها ندارد و اگر از این جنبه از نظر برخی از خوانندگان ویژگی داشته باشد، نقطه قوت گزارش است و نه ضعف آن. تفاوت این گزارش در پیام آن، قلب اندیشه و عمل سیمین بهبهانی و «از آن خود» کردن و در قماش خود دانستن سیمین بهبهانی است.

گزارش مدرسه فمینیستی که ظاهر باید صدای زنان ایران باشد، استفاده از جریان مراسم تشیع پیکر بهبهانی برای ستایش احساس "وظیفه" و چرخش دولت به سوی مردم، سایه انداختن بر مخالفت و ایستادگی سیمین بهبهانی در برابر حکومت، نادیده گرفتن حذف کانون نویسندگان ایران در جریان مراسم، تنزل خواست جنبش مسقل زنان ایران تا حد واگذاری تالار وحدت برای تدفین جنازه مخالفان حکومت است.

از همان زمان که بهبهانی بر بستر بیماری افتاد ماموران امنیتی که پیوسته رفت و آمد و مناسبات سیمین را با مخالفان و چهره های سرشناس چپ زیر نظر داشتند به این فکر افتادند نمایش سناریوی تغییر رویکرد حکومت نسبت به هنرمندان و روشفکران را پیگیری کنند و اگر در زمان زیست سیمین نتوانستند او را مثل برخی چهره های ادبی و هنری به مراسم دولتی بکشانند، در جریان مراسم تدفین وی با حذف چهره های مخالف سرشناس، جلوگیری از برآمد کانون نویسندگان ایران و حضور نویسندگان و هنرمندان همنشین دولت، سیمین را "از آن خود" کنند. گزارش مدرسه فمینیستی اپیزود پایانی این سناریو است و همین است که این گزارش را با سایر نوشته ها متفاوت می کند.

مدرسه فمینیستی با تاکید و تلقی واگذاری تالار وحدت به عنوان مکان عمومی برای تشیع پیکر سیمین به نشانه "پیروزی" می نویسد: «حرمت قلم و نفوذ غزل سیمین سبب شد که برخی سر تعظیم بر جایگاه و محبوبیت بانوی غزل ایران فرود بیاورند و دوستداران سیمین بهبهانی بتوانند پیکر پاکش را از مکانی عمومی یعنی تالار وحدت تشییع کنند. این پیروزی کمی نبود برای او، و برای همه ما که قلب مان را در این روزهای واپسین حیات اش به او سپرده بودیم.

از وظایف دولت ها در هر کشوری، پاسداشت حرمت مفاخر ملی آن کشور است. حال که به دلیل وجهه ملی و محبوبیت گسترده سیمین بهبهانی، دولت پذیرفت که این وظیفه اولیه اش را انجام دهد و مکان عمومی را در اختیار گذارد، جای امیدواری دارد و نشان دهنده یک چرخش آرام به نفع جامعه مدنی است.»

مدرسه فمینیستی توضیح نمی دهد چه کسی و کدام گروه خواهان تشیع پیکر سیمین از تالار وحدت بود. آیا انتخاب تالار وحدت خواست و وصیت سیمین بهبهانی بود. اگر سیمین از منزل شخصی خود همانجا که بارها جلسات برگزاری کانون نویسندگان را ترتیب داده بود تشییع می شد از حرمت و نفوذ او و استقبال مردم کم می شد. چرا باید واگذاری تالار وحدت برای تشیع پیکر سیمین نشانه پیروزی زنان باشد. اگر واگذاری تالار وحدت نشانه احترام حکومت و دولت به حرمت و نفوذ سیمین بهبهانی باشد، و آن را پیروزی زنان تعبیر کنیم ، مخالفت شهرداری کرج با خاک سپاری سیمین بهبهانی در امامزاده طاهر را باید چگونه تعبیر کرد. فقدان نفوذ سیمین و شکست زنان؟

تا به حال وصیت رسمی سیمین بهبهانی منتشر نشده است. در مورد محل خاک سپاری وی روایت متفاوتی نقل شده است. این که بازماندگان سیمین بهبهانی در مورد محل خاک سپاری او حق تصمیم دارند و روایت آنان مبناست تا زمانی که خلاف آن در میان نباشد، امری بدیهی و قابل احترام است. اما همین نوشته مدرسه فمینیستی نشانه آن است موضوع بر سر انتخاب یک وجب خاک در تهران و یا کرج نیست. موضوع خود سیمین، عملکرد و جایگاه او است. موضوع بر سر آن است که تدفین سیمین زن صاحب نام و "با نفوذ" در امامزاده طاهر در کنار شاملو، گلشیری، مختاری، غزاله علیزاده و... که نماد مخالفان جمهوری اسلامی هستند، معنی دار و افزودن بر "دلواپسی" حکومت است.

مدرسه فمینیستی در گزارش خود برای سیمین بهبهانی هویت، حدود و ثغور نظری تعیین می کند و تا آنجا پیش می رود که می کوشد رفتار انسانی و مدنی سیمین بهبهانی را تعامل با حکومت و استبداد قلمداد کند. گزارشگر مدرسه فمینیستی با نیش قلم مرزهای سیاسی را به هم می ریزد، بهبهانی را درون دایره سیاسی مطلوب خود که ترکیبی از حکومت و اصلاح طلبان است جای می دهد و یاران نزدیک بهبهانی را که می کوشیدند به وصیت او عمل شود، در کنار حزب اللهی ها متهم به برخورد ایدئولوژیک می کند. مدرسه فمینیستی می نویسد: «همانطور که سیمین بهبهانی در زمان زیست پُرشکوه اش فارغ از خط کشی های مرسوم ایدئولوژیک، دست مادرانه اش را بر سر همه گروه ها می کشید و حتا بدخواهانش را نیز با زبان تلخ نمی آزرد، سرانجام با احترام بسیار و با حضور همه این گروه های متنوع فکری و عقیدتی که به احترامش آمده بودند مشایعت شد. هر چند اندک افراد تندرو از دو سر طیف (خارج و داخل حاکمیت) که با رویکرد غیرایدئولوژیک سیمین بهبهانی بیگانه اند، مراسم او را تحریم کردند،»

آیا سیمین بهبهانی آن گونه بود که مدرسه فمینیستی توصیف می کند. آیا می توان مثل گزارشگر مدرسه فمینیستی با استفاده از عبارت "تلخی زبان" بین بهبهانی و مخالفان رادیکال حکومت مرز کشید و بهبهانی را در کنار اصلاح طلبان گذاشت. بیوگرافی بهبهانی در دسترس همگان است: بهبهانی که مردم ایران می شناسند مظهر عصیان زنان کشور علیه ارزش های حکومت اسلامی بود. همین کولی، شعر اخیر او نفی ارزش های رژیم است. بهبهانی عضو کانون نویسندگان ایران، یکی از پایه گذاران دوره سوم کانون و مدتی دبیر کانون نویسندگان ایران بود. بر کسی پنهان نیست که رژیم در طول عمر خود برای نابودی کانون و خاموشی صدای اعضای آن از جمله سیمین بهبهانی تا حد انداختن دسته جمعی اتوبوس نویسندگان به دره و راه اندازی قتل های زنجیره ای پیش رفته است. در چنین شرایطی سیمین از کوشندگان فعال کانون و در کنار کسانی بود که مدرسه فمینیستی ادعا می کند این افراد به دلیل "برخورد ایدئولوژیک" مراسم تشیع وی را تحریم کردند.

این بهبهانی کانون نویسندگان، بهبهانی مخالف حکومت، بهبهانی سازش ناپذیر در برابر سیاست زن ستیز جمهوری اسلامی بود که نماینده کمپین یک میلیون امضا شد تا به نیابت از طرف فعالان جنبش زنان در مجامع بین المللی شرکت کند. آیا بهبهانی نماینده کمپین یک میلیون امضا در مراسمی شرکت می کرد که حتی به نزدیکترین زنان به او هم اجازه ندهند از تریبون مراسم ختمش با وی وداع کنند.

مدرسه فمینیستی از این که در مراسم ختم بهبهانی به زنان امکان ندادند پشت تریبون بروند، "یواشکی" از گردانندگان پشت صحنه گلایه می کند، اما توضیح نمی دهد چه کسی و چه جریانی مانع از آن شد از جمع زنانی که نام آنان در گزارش ردیف شده است، حتی یکی از آنان به پشت تریبون راه یابد. در مراسمی که به ادعای مدرسه فمینیستی " از آن خود" و از آن زنان ایران شده است، اصولا نباید مانعی در این حد می بود که یکی از زنان نتواند پشت تریبون برود و یا یکی از مردان سخنران به احترام سیمین بهبهانی از نقش او در کانون نویسندگان در دفاع از آزادی صحبت کند. به نظر می آید "از آن خود" مدرسه فمینیستی با "از آن خود"ی که به معنی جنبش مستقل از دولت فهمیده می شود متفاوت است.

جلوگیری از حضور چهره های فعال زنان در پشت تریبون و حذف نام کانون نویسندگان در مراسم تصادفی نبود و گزارش مدرسه فمینیستی هم به ما نمی گوید مراسمی که در آن زنان و کانون نویسندگان حذف شده اند را چگونه می توان در خدمت زنان ایران و پاسداشت راه آزادیخواهانه سیمین بهبهانی یکی از چهره سرشناس جنبش زنان تلقی کرد.

 

تلخ است، اما واقعیت دارد. برای آن که «خط اعتدال» آبروداری کند، یکی مرتب مجبور است در همان زمان که در خلوت کار دیگر می کند، در برابر مردم تکرار کند به «وعده ها وفادار» است و دیگری مدعی شود برگزاری مراسم تشییع سیمین بهبهانی در تالار وحدت، نشانه ی اجرای «وعده ها» و «چرخش در حاکمیت» است!

يکشنبه  ۲ شهريور ۱٣۹٣ -  ۲۴ اوت ۲۰۱۴

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شکوه و عظمت مراسم سیمین بهبهانی: پیروزی برای زنان ایرانی

 

مدرسه فمینیستی: سرانجام، پیکر سیمین بهبهانی بانوی غزل ایران، همراه بدرقه هزاران نفر از هموطنان اش، باشکوه و احترام، در تالار وحدت تشییع و در آرامگاه خانوادگی خود، به خاک سپرده شد. آوای «سیمین بهبهانی / در قلب ما می مانی»، ترنم شعارآهنگی بود که از همان روزهای نخستین بستری شدن سیمین بهبهانی در بیمارستان پارس، ورد زبان بسیاری از ما ایرانیان شده بود

و در مراسم تشیع پیکرش در تالار وحدت نیز با قدرت و جسارت بیشتری، به بانگ بلند ـ از ته دل همه ما ـ بازتاب یافت.

 

سیمین بهبهانی به عنوان یکی از مفاخر ملی مان، در روز جمعه 31 مرداد 1393 از تالار وحدت که یکی از مکان های مهم فرهنگی و هنری پایتخت ایران است از سوی دوستداران اش بدرقه شد. هر چند هیچ گاه نگذاشته بودند که سیمین بهبهانی در زمان حیات اش شب شعری در تالار وحدت برگزار کند اما بالاخره حرمت قلم و نفوذ غزل سیمین سبب شد که برخی سر تعظیم بر جایگاه و محبوبیت بانوی غزل ایران فرود بیاورند و دوستداران سیمین بهبهانی بتوانند پیکر پاکش را از مکانی عمومی یعنی تالار وحدت تشییع کنند. این پیروزی کمی نبود برای او، و برای همه ما که قلب مان را در این روزهای واپسین حیات اش به او سپرده بودیم.

 

از وظایف دولت ها در هر کشوری، پاسداشت حرمت مفاخر ملی آن کشور است. حال که به دلیل وجهه ملی و محبوبیت گسترده سیمین بهبهانی، دولت پذیرفت که این وظیفه اولیه اش را انجام دهد و مکان عمومی را در اختیار گذارد، جای امیدواری دارد و نشان دهنده یک چرخش آرام به نفع جامعه مدنی است و باید امیدوار بود که این اقدام دولت به همه مفاخر ملی مان فارغ از جنس و مذهب و قوم و زبان و عقیده سیاسی شان، تعمیم یابد و به رویه ای ماندگار تبدیل شود. چرا که اساساَ یکی از وظایف مهم دولت است که به نمایندگی از ملت، چنین وظیفه ای را برعهده بگیرد و مکان های عمومی کشورمان را که متعلق به همه مردم است وقف چنین مراسمی نماید. هر چند باید آرزو کرد که در قدم بعد، دولت دیدگاه متولی گرایانه اش را نیز اصلاح کند و بگذارد جامعه مدنی، بدون دخالت دولت، اجرای کامل چنین برنامه هایی را برعهده گیرد و مانند بسیاری از دولت های ممالک پیشرفته، صرفا نقش تسهیلگری را در این میان بازی کنند.

 

به هرحال مراسم باشکوه خاکسپاری اش با حضور گسترده مردم و نحوه ی شعارها و نوع ابراز احساسات، از حالت رسمی و کلیشه ای عبور کرد و آنچنان که غزل های خود او بود بدیع و بدعت گزار شد. در واقع مردم با حضور گسترده خود و به دست گرفتن فضای مراسم، آنرا «از آن خود» کردند و به جای عزاداری، مراسم را به تجلیل و بزرگداشتی به یاد ماندنی برای این بانوی فرهیخته ارتقاء دادند.

 

همانطور که سیمین بهبهانی در زمان زیست پُرشکوه اش فارغ از خط کشی های مرسوم ایدئولوژیک، دست مادرانه اش را بر سر همه گروه ها می کشید و حتا بدخواهانش را نیز با زبان تلخ نمی آزرد، سرانجام با احترام بسیار و با حضور همه این گروه های متنوع فکری و عقیدتی که به احترامش آمده بودند مشایعت شد. هر چند اندک افراد تندرو از دو سر طیف (خارج و داخل حاکمیت) که با رویکرد غیرایدئولوژیک سیمین بهبهانی بیگانه اند، مراسم او را تحریم کردند، اما انبوهی از مردمان این سرزمین از همه طیف های سیاسی و فرهنگی ـ چه از نیروهای درون و چه برون از حاکمیت ـ سر تعظیم فرود آوردند و مراسمی باشکوه در فراق سیمین بهبهانی را در تاریخ معاصرمان رقم زدند. رنگین کمانی از گرایش های مختلف در مراسم حضور به هم رساندند: از زنان سکولار و اصلاح طلب و ملی مذهبی تا کنشگران مدنی و سیاسی و اجتماعی و از فعالان جنبش زنان؛… از گروه های اجتماغی مختلف همچون مادران صلح و مادران شهدای جنبش سبز همچون پروین فهیمی و شهناز معصوم بیگی و اکرم نقابی، و همچنین اعضای خانواده های زندانیان سیاسی همچون همسر بهاره هدایت و معصومه دهقان و فعالان سندیکایی همچون فرشته اسانلو و فاطمه گلگری (مادر منصور اسانلو)، و مادران پارک لاله همچون منصوره بهکیش و ژیلا مکوندی و نیز زنانی همچون پوران فرخزاد، فاطمه راکعی (اصلاح طلب) و ناهید توسلی (ملی مذهبی)، نیز زنان بازیگری همچون مهناز افشار و مریم بوبانی، و زنان نویسنده و مترجم همچون فریبا وفی، طاهره علوی، مژده دقیقی و فعالان جنبش زنان همچون نسرین ستوده، نرگس محمدی، طلعت تقی نیا، نوشین احمدی خراسانی، شیما قوشه، ناهید کشاورز، شیوا نظرآهاری، ویدا بیگلری، پروین ضرابی، سولماز ایکدر، فیروزه مهاجر، عالیه مطلب زاده، محبوبه کرمی و… بسیاری دیگر از کنشگران مدنی و حقوق کودک در کنار هم برای ادای احترام به این زن برجسته ایرانی گرد هم آمدند.

 

نگاه خشونت پرهیز سیمین خانم و زبان مهربانه اش که برای همه فرزندان ایران زمین، فارغ از نوع ایدئولوژی شان، دل می سوزاند، این بار نیز همچون «نسیم وصال» و روح لطیف «همبستگی ملی»، سرانجام بر زبان خشونت گرا و تفرقه آمیز تندروهای دو سر طیف، فائق آمد و توانست در زمان مرگ اش نیز به مانند ریسمانی محکم، نیروهای گوناگون میانه و خشونت پرهیز سرزمین اش را بار دیگر به وحدت برساند. حضور پُرتعداد مردم و محبوبیت اش در میان مردمی که از خشونت و خط و خط کشی ایدئولوژیک خسته هستند نیز نشان داد که سیمین بهبهانی به درستی نیاز زمانه اش را تشخیص داده بود.

 

همه این دستاوردها را یک «زن» ایرانی و تاریخ ساز (حتا پس از مرگ اش) سبب شد، آن هم در جامعه ای پدرسالار که هنوز حتا مردان برجسته و تاثیرگذارش نیازمند آموزش برای شناخت از ناخودآگاه ذهن شان و بازنگری در پستوهای جنسیت گرای «زبان روزمره»ی خود هستند. اما چه باک ما دختران سیمین بانوی سرزمین مان، از منش او آموخته ایم که می بایست با همان بردباری و زبان خشونت پرهیز، در عمل و سخن خود، به تدریج و گام گام به یکایک مردان این سرزمین آموزش دهیم.

 

از سوی دیگر، می دانیم که تازه اول راه مان است و باید همچون سیمین بهبهانی اندک، اندک و با تلاش و پیگیری مستمر به مردان سرزمین خود بیاموزیم که وقتی در مراسمی ملی و همگانی قرار است از هر طیف سخن بگویند نباید زنان را، فراموش کنند و نیمه دیگرشان را از تریبون های عمومی محروم نمایند. مگر زن شاعر و فرهیخته و نویسنده و پژوهشگر و هنرمند در مملکت مان کم داریم که نتوانند برای بانوی غزل ایران چند کلمه ای سخن بگویند. مگر در همین رویدادهای سال 1388 دسته، دسته زنان نبودند که وقتی خشونتی به مردان روا می شد خودشان را سپر بلا می کردند و مردان و پسران شان را پشت سرشان قایم می کردند تا از خشونت در امان بمانند؟ حال آیا حق آن ندارند که چند جمله ای در مراسم بانوی غزل سرزمین شان سخن برانند؟

 

از سوی دیگر مردان فرهیخته سرزمین مان نیز مثل ما زنان می توانند از منش سیمین بهبهانی بیاموزند و برای احقاق حقوق نیمه دیگرشان، گام بردارند و رعایت همین موارد تبعیض آمیز، می تواند آغاز همبستگی و همکاری دو جنس برای استقرار برابری و آزادی باشد.

 

البته به رغم همه این تبعیض های تاریخی که همیشه برای زنان وجود دارد، باز هم باید خرسند بود و این مراسم باشکوه را پیروزی برای زنان قلمداد کرد، زیرا اجتماع بزرگ و باشکوه دیروز، مراسمی نمادین از «همبستگی» آگاهانه ی نیروهای عقل گرا و میانه رو جامعه بود که مرکز و محور شکل گیری آن، یک زن بود: سیمین بهبهانی. این «اتفاق تاریخی» و مثبت در شرایطی به وقوع پیوست که نه تنها جامعه ما در وضعیت دشوار و پر تنش قرار گرفته، بلکه منطقه خاورمیانه نیز با خشونت های ایدئولوژیک و خونفشان گرفتار است. در عین حال فراموش نکنیم که این مراسم تاریخی از برکت وجود یک «زن»، در قلب پایتخت کشورمان تحقق یافت؛ و همه مردان به احترام یک زن بود که کلام و شعر و آوازشان را نثار کردند و همین پیروزی بزرگی است که بی شک تلخی های کوچک را از کام ما زنان، می زداید.

 

وقتی شماری از زنان حاضر در بهشت زهرا به استقبال آواز «قمرالملوک وزیری» شتافتند و درحالی که دست ها را به هم گره داده بودند «مرغ سحر، ناله سر کن/ داغ مرا تازه تر کن…» را خواندند[1]، هنگامی که نرگس محمدی و نسرین ستوده به نمایندگی از برخی از زنان حاضر در مراسم خاکسپاری، پیکر نازآیین سیمین بهبهانی را به یاری دیگر مشتاقان سیمین، در مقبره اش قرار دادند، وقتی عده ای از زنان توانستند زیر تابوت سیمین بانو را بگیرند و او را اگر شده برای چند قدم، مشایعت کنند، و… همه اینها پیروزی های کوچک اما ماندگار برای ما زنان است چرا که شاید در طول تاریخ معاصرمان کمتر موردی پیدا شده که پیکر بانویی برجسته و مستقل آن هم زن منتقدی که در کمال شهامت، عملکرد نهادهای رسمی و وضعیت تبعیض آمیز زمانه خود را به پرسش می گرفت، این گونه با احترام و عظمت و از سوی این خیل عظیم مردم و نیروهای مختلف فکری، تشییع شده باشد. و این هم بی تردید به خاطر رویکرد غیرایدئولوژیک سیمین بهبهانی، و تأثیر گفتار ملی و فراگروهی اش به ثمر نشست.

 

یاد و خاطره سیمین بهبهانی گرامی و ماندگار باد که زندگی و قلم اش تاریخ رنج زنان هموطن اش و زبان گویای دردهای سرزمین اش بود و سرانجام حتا مرگ و تشیع پیکرش نیز به نقطه عطفی در تاریخ زنان کشورمان تبدیل شد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کانون نویسندگان ایران در " مراسم تحمیلی و ریاکارانه " خاکسپاری بانوی غزل سیمین یهبهانی شرکت نخواهد کرد !

این را فریبرز رئیس دانا در صفحه فیسبوک نوشته است :

"سیمین عزیزم. بدرود. با تو در جائی که دیگران هم هستند بدرود می گویم. این بار نمی توانم پنهان با تو درد دل کنم . امروز ساعت 7 بامداد(30 مرداد1392) با تو حرف آخرم را می زنم . کوتاه اما گویا . تو که زبان مرا خوب می دانی . این کرکس ها که اند که در تدارک رهسپاری تو به بهشت شاعران هر روز خودشان را داخل معرکه می کردند و در گوش فرزندانت وزوز می کردند واز سوی دو وزارت پیام می آوردند و در رسانه ها هم ظاهر می شدند تا همزادی نام تو وکانون نویسندگان را بزدایند. تو که این ارقه های وابسته به فدرت و موا جب بگیر و مبتلا به عادات ضد بشری و جبانهای خو دفروخته را می شناسی و دهها بار ، پیش من دستکم دل شکسته اترا ازاین ادمها فریاد زده ای. آنها آمدند و کار خودشان را کردند و متاسفانه زور مانرسید که به فرزندانت یاد آور شویم شان پر کرامت و آزاده و مستقل ترا . تو بودی که گفتی مبادا مرا به امامزاده طاهر نبرید، مبادا بیاوریدم در این بهشت زهرای عزا زده و مبادا از جلوی این تالار دولتی آبرو باخته راهم بیندازید. فرزندان نازنینت این را خوب می دانستند تمام تلاششان راهم کردند، اما ناگهان تسلیم شدند؛ در عرض چند ساعت . کرکسها در گوش آنان چه گفتند که وصیت تو فراموش شد. مراسم بدرقه و بدرود با تو از جلوی منزلت لغو شد و به تالار وحدت آمد و بجز آن به ما نیز گفتند اجازه حرف زدنی هم در مراسم مادر ما ندارید و سخنرانان تعیین شده اندا و ترا به اتاقی تنگ و تاریک خواهند برد به نام مقبره ی خانوادگی که بر سر در آن اصلا نامی از فامیل تو و فرزندانت بر آن حک نیست. سیمین جان مرا میشناسی خوب و میدانی که باید هم واکنش من همین باشد. بارها ازاین بابت مرا تشویق کرده ای: من و تقریبا همه ی دوستان کانون به انتخاب خودشان با تو از همین جا بدرود می گوئیم و به احترام نام بلندت که خاتون غزل آزادی و از سر داران کانون نویسندگان ایران بودی در مراسم فردا و هیچ یک از مراسم تحمیلی ریا کارانه از این دست شرکت نخواهیم کرد. از نظر ما این خواست تواست . شاید از نظر دیگران می بایست در تشریفات دولتی ای شرکتت می دادند که همین دیشب یکی از متولیانش گفته بود «امزاده طاهر جای نویسنده و شاعر و مطرب و ...نیست»."

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کمک از غیب رسید!

محمد نوری زادد

یک: دیروز - جمعه صبح - رفتم تا با سیمین بهبهانیِ گرانقدر وداع کنم. مردمان از هر سو می آمدند و بر جمعیت شان افزوده می شد. ابتدای سخن با داماد سیمین، جناب تهامی نژاد بود که با آن صدای زلال و پخته اش - که خود دوبلوری کهن سابقه است - چه نیک از فروشدنِ سیمین به زندگیِ جاوید گفت. که اگر جسم سیمین زوال پذیرفته، روحش به تعالی درآمده و چون حافظ و سعدی و مولانا در تکاپوی جاودانگی است. سخن بعدی با نویسنده ی سرشناس جناب جواد مجابی بود که از سیطره ی سیمین بر حوزه های ادبی سخن گفت. و این که: سیمین، در زمانی به سراغ غزل رفت که غزل پیرشده بود و وی برشاخه های فرسوده ی آن جوانه زد.

خواننده ی خاطره ها، صدیق تعریف نازنین از دلِ مجروح خود گفت و برای ما و برای سیمین " دوره ی رهایی فرا می رسد" را خواند. نیز استاد قلم جناب محمود دولت آبادی با آن صدای رگه دار و گرم و خسته اش از سترگیِ نقش سیمین درمیان دو عدم سخن راند. و از جایگاه وی در ساحت شعر و غزل و ادب فارسی. استاد مسلم آواز ایران: شجریانِ شریف از مادرانگیِ نقش و سهم سیمین در شعر و ادب این روزهای ما گفت. همایون نیز با ترنم صدای آسمانی اش " کولی" را خواند: رفت آن سوار، کولی/ با خود تو را نبرده. شهریار آواز ایران جناب شهرام ناظری نیز با ضرباهنگی پتک گونه، این شعر سیمین را خواند: دوباره می سازمت وطن...

در این مراسم عزیزان فراوانی را دیدم. سوزناک تر از همه، همسر جناب امیرانتظام بود که می گریست و به من شکایت می کرد از برگزار کنندگان مراسم. که چرا اجازه ندادند من پیام امیرانتظام را در سوگ سیمین بخوانم. امیر انتظامی که به سیمین عشق می ورزد و ازسالهای دور با وی محشور بوده و با اشعار او زندگی کرده است. به وی گفتم: بانوی خوب، بعضی از اسمها بر تن و بدن جماعتی رعشه می دوانند. اسم همسرشما نیز از همین هاست. که به محض جاری شدن در یک محفل و یک دستگاه دولتی یا جایی که به طریقی وابسته به مراقبت های دولتی است، بساط آرامش آنجا را به هم می ریزد. و گفتم: شما بخاطر خود سیمین از کسی گلایه مکن که ما این روزها مثل همسرشما - که آیت الله گیلانی را بخشود – به بخشایشی بزرگ نیازمندیم.

پیکر سیمین را غریبانه به سمتی بردند که باید. غریبانه از این روی که وی فراتر از بسیاری از بزرگان دینی و آیت الله های خاموش و بی تپش، بلند آوازه بود و تأثیرگذار. پردازشِ جوّی امنیتی برای تشییع و تدفینِ وی، پسندیده و شایسته ی جایگاه این بانوی پاک سخن نبود. صدا و سیما و بسیاری از رسانه های حکومتی از تماشای کوچ او رخ بر تافتند. اصلاً نه انگار که وی بسیار فراتر از افرادی چون آیت الله نوری همدانی به خانه ها و خاطره ها رسوخ کرده است. حالا شما بیا و تصور کن که فردا همین جناب آیت الله مهدوی کنی دست از حیات نباتی اش بشوید و رضایت بدهد که به سرای باقی قدم بگذارد. که اگر این رضایت رخ بدهد، کل مملکت را در جادویِ جلیل القدریِ وی به عزا می نشانند حکومتیان.

دو: می گویم: اگر بخواهیم برای سینمای ایران روزی مناسب بر گزینیم و در آن روزِ خاص، به تجلیل از سینمای ایران بپردازیم، آن روز، روز بیست و هشت مرداد است. همین چند روز گذشته، سالروز فاجعه ی سینما رکس آبادان بود. حادثه ای که بنا به قول مشهور، توسط اسلامیون انقلابی تدارک دیده شد تا هم صنعت نفت را در خوزستان و در کل کشور به تعطیل کشاند، و هم نفرت مردم از رژیم گذشته را به اوج رساند. من چند ماه پیش در محفلی شنیدم که در آن روزهای منتهی به انقلاب، وقتی خبر می پیچد که در آبادان چه فاجعه ای رخ داده، همین جناب نوری همدانی به جمع حاضر می گوید: آتش زدن آن سینما کار خودِ ما بوده.

سه: شاید جناب دکتر محسن کدیور، نخست کسی بود از اندیشمندانِ دینی که بر ضرورت پاکسازیِ مرام برده داری از حوزه ی فکریِ مراجع و بزرگانِ دینی اصرار ورزید. این که: زمان سپری شده و سخن گفتن از برده و برده داری در این روزگار، سخن گفتن از جهالت متعصبی است که ره توشه اش خراش انداختن به جمال خرد وانسانیت است. یعنی اگر در دوردست های تاریخ – بنا به هر دلیل – برده داری مرسوم بوده، اکنون در این عصر، چرا نباید این رویه ی نامبارک توسط آیت الله های ما طرد و تقبیح شود؟

خلاصه این که هیچ یک از آیت الله های ما حاضر نشدند به آیات برده داریِ قرآن جوری بنگرند که: فصلشان گذشته و دوره اشان سپری شده. آنها مصر بوده اند و هستند که: یک به یکِ آیات قرآن با هر محتوایی که دارند، ضروری و بی اعوجاج اند برای همه ی عصرها. هرچه هم می پرسیدید آقایان، در این عصر، من چرا باید احکام قرآن در خصوص برده داری و حقوق زن و ارث و دیات و احکام برتری و چیزهایی از این قبیل را ابدی و ضروری و لازم الاجرا بدانم، جز سکوت پاسخی نمی شنیدید. چرا؟ چون برای جنابان آیت الله ها، خدشه انداختن به محتوای یک آیه از قرآن، به سیلابی منجر می شود که نمی شود جلویش را گرفت. پس چه بهتر که جلوی سیل را از همین ابتدای مسیل گرفت. این که: همین که هست. می خواهید بخواهید می خواهید نخواهید.

خلاصه آیت الله های ما روزگار دشواری را سپری می کردند در این خصوص. که ناگهان جنابان داعشی ها به مددشان آمدند و بساط برده داری را مجدداً احیا کردند و چند شنبه بازارهای متعددی در موصل و در شهرهای تسخیرشده ی عراق به راه انداختند و مثل دوران کهن به خرید و فروش برده مشغول شدند و غبار از چهره ی برخی از آیات قرآن روفتند. این روزها داعشی ها مردها را که می کشند هیچ، زن ها ودخترها و پسربچه های ناب و ناز را که برای خود گلچین می کنند هیچ، باقی مانده ها را به سمت بازارهای برده گسیل می کنند تا پول برده های فروخته شده به خزانه ی اسلامی واریز شود برای تقویت و گسترش اسلام در نواحیِ عراق و شام. می گویم: باورکنید همه ی آیت الله های ما اگر بفرض محال دور هم جمع شوند و اسلام و کشتار داعشی ها را محکوم کنند، هرگز اما دست به آیات مربوط به برده در قرآن نمی برند. من سخن پنهان قرآن را می شنوم که ضجه می زند و فغان بر می آورد که: مرا از دست این جماعت برهانید.

محمد نوری زاد

یکم شهریور نود و سه - تهران

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مراسم تشييع سیمین بهبهانی با حضور هزاران نفر در تالار وحدت برگزار شد

غزل خداحافظي

 

روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۲۷۷  تاریخ چاپ: ۱۳۹۳/۰۶/۰۱ 

یاسین نمکچیان: ساعت 9 صبح روز جمعه 31 مرداد ماه 1393 است و آفتاب از دقایق نخستین یک روز تعطیل بساطش را در آسمان پهن کرده است. ساعت 9 صبح آخرین روز مرداد ماه است و خیابان‌های اطراف تالار وحدت، جایی برای سوزن انداختن پیدا نمی‌شود. آنها که با ماشین آمده‌اند مجبورند چند کوچه و خیابان با تالار وحدت فاصله بگیرند تا خودشان را به مراسم تشییع شاعری برسانند که اواسط هفته بعد از 87 سال زندگی با دنیا بدرود گفت.

 صبح یک روز تعطیل است و مردم دسته دسته روزشان را با بدرقه شاعری آغاز می‌کنند که عمری برای آنها سروده بود. جمعیتی که در تالار وحدت ایستاده‌اند یکصدا نام سیمین بهبهانی را فریاد می‌زنند. مجری برنامه سید عباس سجادی است. شاعر و مدیرعامل بنیاد نیاوران که سمت مشاور معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم یدک می‌کشد. سجادی در سال‌های اخیر همواره اجرای برنامه‌ها به مناسبت مرگ چهره‌های مشهور را برعهده داشته است.

 

 

  انفجار جمعیت

ساعت 9:30 دقیقه صبح آدینه است، اما در این خیابان نشانه‌ای از تعطیلی آخر هفته پیدا نمی‌شود. پیکر شاعر را به حیاط تالار وحدت می‌آورند و ناگهان انفجار شکل می‌گیرد. سیدعباس سجادی از جمعیتی که نام شاعر را تکرار می‌کنند و کف می‌زنند درخواست می‌کند که به احترام نام بزرگ سیمین سکوت کنند. جمعیت اما کار خودش را انجام می‌دهد. در لابه‌لای هیاهوی جمعیت، داماد سیمین بهبهانی که دوبلور مشهوری است و علاقه‌مندان سینما صدایش را به‌خوبی در خاطر دارند پشت تریبون می‌رود. او حضور مردم را شگفت‌انگیز می‌داند و حیرت‌زده می‌شود از اینکه مردم این‌گونه قدر هنرمند خود را می‌دانند.

او رفتن سیمین را آغاز زندگی جاودانه غزل‌بانوی شعر پارسی می‌داند. او می‌گوید که چند روز پیش فقط جسم او زوال گرفت، اما آنچه از کارگاه ذهن و اندیشه او تراویده همواره با ما است.

در روزهای اخیر حرف و حدیث‌های زیادی درباره محل دفن سیمین بهبهانی در فضای مجازی منتشر شده بود. می‌گفتند سیمین دوست داشت در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده و مراسم تشییع او از خانه‌اش در خیابان زرتشت برگزار شود. عصر روز پنج‌شنبه اما خبر دیگری در خبرگزاری‌ها منتشر شد که حکایت دیگری را روایت می‌کرد. خانواده بهبهانی ناگهان تصمیم گرفته بودند مراسم تشییع را از تالار وحدت به سوی بهشت زهرا برگزار کنند. بخش مهم حرف‌های تهامی درباره همین موضوع بود.

او با اشاره به وصیت سیمین بهبهانی برای محل خاکسپاری اشاره کرد و گفت: سیمین بهبهانی برای محل خاکسپاری‌اش وصیت کرده که یا در امام‌زاده طاهر در کنار شوهر و نوه‌اش به خاک سپرده شود یا در کنار مزار پدرش در آرامگاه خانوادگی‌ آنها در بهشت‌ زهرا، که نهایتا خانواده او گزینه‌ دوم را برگزیدند؛ همین. تاکید تهامی روی واژه همین واکنش‌هایی را به همراه داشت، اما شعرخوانی داماد شاعر فضا را اندوهگین کرد. او غزلی را برای مردم خواند که شاعر 18 سال پیش درباره مرگش نوشته بود:

یک‌متر و هفتادصدم افراشت قامت سخنم

یک متر و هفتاد صدم از خاک این خانه منم

 

 سیل جمعیت ستاره‌ها

حالا نوبت به شاعری رسیده که شاید برای سخنرانی نسبت به بقیه گزینه مناسب‌تری است. دکتر جواد مجابی شاعر و نویسنده‌ای که سال‌ها درکنار بهبهانی برای ادبیات این مملکت زحمت کشیده پشت تریبون می‌رود و همراه با مردم نام سیمین را فریاد می‌زند. او سپس به جایگاه بهبهانی در غزل معاصر اشاره می‌کند و معتقد است که پس از شهریار بهبهانی توانست شاخه تازه‌ای به درخت ادبیات کهن ایران اضافه کند و روح تازه‌ای به غزلی که تقریبا پیر شده بود ببخشد. نکته مهم این تشییع جنازه حضور هنرمندان برجسته عرصه‌های مختلف است.سر که می‌چرخانی در هر سو چهره‌های آشنایی را می‌بینی که نام‌های شاخصی را یدک می‌کشند. از بهمن فرمان‌آرا، گوهر خیراندیش، رویا نونهالی، مهناز افشار، پوری بنایی، سیروس ابراهیم‌زاده، اکبر زنجانپور گرفته تا فرهاد فخرالدینی، عبدالحسین مختاباد، همایون شجریان، شهرام ناظری، صدیق تعریف و...ادبیاتی‌ها هم آمده‌اند تقریبا تمام چهره‌های مشهور خودشان را رسانده‌اند.از شمس لنگرودی که تازه از سفر خارج بازگشته است تا شاعران و نویسندگان دیگری همچون علی دهباشی، علی باباچاهی، فاطمه راکعی، محمود معتقدی، اسدالله امرایی، احمد پوری، عبدالجبار کاکایی و...

با حضور این همه چهره مشهور انتخاب سخنران کار سختی است اما مجری از صدیق تعریف خواننده موسیقی سنتی و خواننده تیتراژ مشهور سریال امام علی می‌خواهد که پشت تریبون برود. تعریف در سال‌های گذشته با بهبهانی همکاری داشته است و در آلبوم «آبگینه» تصنیف‌های زیبایی را با شعرهای شاعر اجرا کرده است اما حالا ترجیح می‌دهد غزل «همچو نور از چشمم رفتی و نمی‌آیی» شاعر را آواز بخواند و بعد از آن هم تصنیف مشهوری با مطلع «از نگاه یاران به یاران ندا می‌رسد» که سروده زنده‌یاد فریدون مشیری است. تعریف که کارش به پایان می‌رسد نویسنده برجسته ایران محمود دولت‌آبادی با تشویق حاضران حرف‌هایش را آغاز می‌کند.

او بهبهانی را انسانی می‌نامد که عمری با کار و عزت زیست و با کار و عزت هم خاموش شد. انسانی پیروز بین دوعدم. خالق رمان ماندگار کلیدر می‌گوید: سیمین بهبهانی آثار متنوعی دارد؛ از آثاری صریحا اجتماعی تا آثاری صریحا تنهایی، آثاری در لحظات ناب انسانی، که دیگر جایی برای سخن من نمی‌گذارد. او خود آنچه را لازم بوده سروده است و در ادامه هم غزلی از سیمین را روایت می‌کند.

 

 دعوت دولت آبادی از استاد شجریان

 آخرین جمله محمود دولت‌آبادی بین جمعیت هیاهو راه می‌اندازد. او می‌گوید اینجا هنرمندان گوناگونی هستند ازجمله موزیسین‌ها و از میان آنها تاج موسیقی ایران شجریان هم حضور دارد و این‌گونه از استاد آواز ایرانی استقبال می‌کند تا پشت تریبون برود. محمدرضا شجریان با اشاره به حضور مردم زیر آفتاب سوزان آخرین روز مرداد ماه می‌گوید: معاون هنری وزارت ارشاد به من گفت که نشد برای این مکان سایه‌بان درست کنند تا مردم از آفتاب در امان بمانند و من در جوابش گفتم مهم نیست و تحمل مردم ما بیشتر از این‌حرف‌ها است.

شجریان می‌گوید که از طرف هنرمندان موسیقی اینجا آمده تا به غزل‌بانوی ایران عرض احترام کند. او می‌گوید: سیمین بهبهانی زنی است که تاریخ‌ساز شد. او به همه جهان به عنوان خانواده می‌نگریست و فکرش صلح و دوستی و صفا برای آنها و پشتوانه فکری‌اش دفاع از حقوق زن و مادری بود. شجریان با گفتن این سخن که جهان را مردان می‌سازند و مردان را زنان، به همه تسلیت گفت و افزود: سیمین همیشه در تاریخ ما زنده است و در ما زندگی می‌کند. او به همه به شکل یک مادر محبت می‌کرد و امیدوارم بیش از پیش ما قدر مادران‌مان را بدانیم.

 

 پایان یک روز باشکوه

در ماه‌های اخیر آلبوم «نه فرشته‌ام، نه شیطان» با آهنگسازی تهمورس پورناظری و صدای همایون شجریان و شعرهایی از سیمین حسابی جایش را بین مردم باز کرد.حتی از کنسرت همین آلبوم در روزهایی که شاعر روی تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد استقبال عجیب و غریبی شد و چندین هزار نفر به تماشای این کنسرت رفتند. همایون قطعه‌ای از همان آلبوم را که سروده سیمین بهبهانی بود برای مردم خواند و قرار بود مراسم با قدردانی علی بهبهانی پسر ارشد سیمین که سال‌ها با مادرش زندگی می‌کرد به پایان برسد اما حیف بود که شهرام ناظری این همه راه را بیاید و برای مردم برنامه‌ای اجرا نکند. مردم خواننده نامدار را تشویقش کردند و وقتی ناظری شعر معروف «دوباره می‌سازمت وطن را» خواند همراهی‌اش کردند.

ساعت 11 صبح جمعه است.آخرین روز مرداد ماه و در خیابان حافظ و حوالی تالار وحدت جایی برای سوزن انداختن پیدا نمی‌شود. مردم پیکر بی‌جان شاعر بلندآوازه را روی دوش می‌گذارند و زمان زیادی طول می‌کشد تا از حیاط تالار به بیرون بروند و سیمین را به آمبولانسی بسپارند که قرار است او را به خانه ابدی‌اش ببرد. جمعه 31 مرداد است و این خیابان نشانی از یک روز تعطیل ندارد.خانه ابدی او مقبره خانوادگی‌اش در قطعه 72 بهشت زهراست. دیگر کسی شاعر محبوب را در خیابان زرتشت نخواهد دید. دیگر کسی در برنامه‌های فرهنگی حضور مادرانه سیمین بهبهانی را درک نخواهد کرد. او به ادبیات پیوسته است و جمعه آخرین دیدار است. دیداری که هرگزتکرار نخواهد شد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حضور پررنگ هنرمندان در تشییع «سیمین»

یک‌متروهفتادصدم گورش به خاک وطنش

عسل عباسیان:جمعه، روز بدی بود. همان‌طور که فرهاد سال‌ها پیش با آوازش پیش‌بینی می‌کرد. انگار اصلا این ترانه را سال‌ها پیش، برای جمعه‌ای که آخرین روز مرداد1393 بود خوانده است. ماجرای جمعه بد از این قرار بود: از ساعت 5/8 صبح شمار بسیاری از علاقه‌مندان به فرهنگ و ادب ایران‌زمین، در مقابل تالار وحدت جمع شده بودند و اتفاقا در ساعت مقرر تشییع، از بلندگوی ماشین‌هایی که رادیوهایشان را روی موج شبکه پیام تنظیم کرده بودند «دلم گرفته‌ ای دوست، هوای گریه با من» سیمین با آواز همایون شجریان به گوش می‌رسید. سیمین غزل ایران، ساعت 9صبح بر شانه دوستدارانش که «لااله‌الا‌الله» می‌گفتند و «درود بر سیمین بهبهانی» سر می‌دادند، تشییع شد و به جایگاه ویژه محوطه تالار وحدت رسید.

جمعیت حاضر که اغلب عکس‌های سیمین بهبهانی را در دست داشتند و از مراسم عکس و فیلم می‌گرفتند، در فواصل مختلف برنامه «سیمین بهبهانی در قلب ما می‌مانی» می‌گفتند. همچنین در آغاز و پایان مراسم سرود «ای ایران» خواندند و هنگام خروج از تالار وحدت «یار دبستانی» را زمزمه کردند.

ابوالحسن تهامی، دوبلور و داماد سیمین بهبهانی، حضور مردم را در مراسم تشییع این شاعر شگفت‌انگیز خواند و از طرف خانواده بهبهانی از مردم سپاسگزاری کرد.

تهامی رفتن سیمین بهبهانی را آغاز زندگی جاودانه غزل‌بانوی شعر پارسی خواند و گفت: «چند روز پیش فقط جسم او زوال گرفت اما آنچه از کارگاه ذهن و اندیشه او تراویده همواره با ماست. او از این لحظه زندگی جاویدش را آغاز می‌کند و همیشه از رهگذر غزل، داستان و گفتارهایش همچون حافظ‌، سعدی‌، مولانا‌ و دیگر بزرگان ادب جهان زنده است.» و درباره محل خاکسپاری سیمین گفت: «سیمین بهبهانی برای محل خاکسپاری‌اش وصیت کرده بود که یا در امامزاده طاهر در کنار شوهر و نوه‌اش به خاک سپرده شود و یا در کنار مزار پدرش در آرامگاه خانوادگی‌‌اش در بهشت‌‌زهرا(س)، که نهایتا خانواده او گزینه‌ دوم را برگزیدند.» و بعد با حزن و اندوهی که در صدایش هویدا بود، غزل «یک‌متر‌و‌هفتادصدم افراشت قامت سخنم / یک‌متروهفتادصدم از خاک این خانه منم» را خواند؛ غزلی که سیمین بانوی غزل 18سال پیش سروده‌اند و با این بیت به پایان می‌رسد: «70سال این گُله‌جا، ماندم که از کف نرود/ یک متر و هفتاد صدم: گورم به خاک وطنم.»

جواد مجابی دیگر سخنران این مراسم سخنانش را این‌طور آغاز کرد: «شاعر را نمی‌بینم، شاعر رفته و به تن غایب است. شیرینی از دل ما رفته است. شاعر در شعر خویش نهان است. شعر او همه جا بر زبان است. شاعر در ما و در جان ماست.» این شاعر و نویسنده سپس به جایگاه سیمین بهبهانی در غزل معاصر اشاره کرد و گفت: «سیمین بهبهانی پس از شهریار توانست شاخه تازه‌ای به درخت ادبیات کهن ایران اضافه کند و دوباره غزلی را که تقریبا پیر شده بود، در عرصه فرهنگی ما ظاهر کند. شاعری بزرگ می‌شود که هم‌سرنوشت ملتش شود و سیمین بهبهانی هم‌سرنوشت ملتش بود. شاعر از انسان و جهان همواره پرسش‌های بنیادینی را مطرح می‌کند و این همان چیزی است که سیمین از آنها سخن می‌گوید. سیمین بهبهانی در امروز می‌زیست، فردا را می‌دید و از گذشته آگاه بود. او مصلحت‌اندیش نبود و هیچ‌گاه مسایل فردی را مطرح نمی‌کرد. او به مردم کشورش وفادار بود. سیمین در شعرهایش سد شعر محفلی و نخبه‌گرا را شکست و شعرش در بین مردم رفت. او غم انسان امروز را می‌خورد و به تمام مغلوبان سراسر جهان فکر می‌کرد. سیمین بهبهانی به عنوان یکی از شاخص‌های مهم فرهنگی ایران در تاریخ ایران باقی خواهد ماند.» پس از صحبت‌های جواد مجابی، صدیق تعریف، غزل «همچو نور از چشمم رفتی و نمی‌آیی» سیمین بهبهانی را به آواز خواند و حضار با او همراهی کردند و بعد تصنیف «از نگاه یاران به یاران ندا می‌رسد» سروده فریدون مشیری را نیز با جمع زمزمه کرد. سپس محمود دولت‌آبادی پشت تریبون رفت و با جمع هم‌صدا شد: «درود بر سیمین بهبهانی» و خطاب به حاضرین گفت: «سیمین بهبهانی انسانی بود که عمری با کار و عزت زیست و با کار و عزت خاموش شد، انسانی پیروز بین دو عدم. بهبهانی مثل همه آدم‌های دیگر مثل من و شما لحظات گوناگون و متنوعی در زندگی خود داشته است و در این لحظات آثار متعددی آفریده که الان فرصت شاخه‌بندی آثار او نیست. سیمین بهبهانی آثار متنوعی دارد؛ از آثاری صریحا اجتماعی تا آثاری صریحا تنهایی و از آثاری در لحظات ناب انسانی، که دیگر جایی برای سخن من نمی‌گذارد. او خود آنچه را لازم بوده سروده است.» نویسنده «کلنل» پس از این، غزل «ببین به هیات نیلوفر فرانشستن بودا را / نگشته دامن پاکش‌ تر، گذشته آب ز سر ما را»ی سیمین را برای حاضران خواند و غزلی متفاوت و عرفانی توصیفش کرد. «دولت‌آبادی» سپس گفت، اینجا هنرمندان گوناگونی هستند که از میان آنها تاج موسیقی ایران «شجریان» است، و تریبون را به او سپرد تا در میان تشویق «درود بر شجریان» حاضران، به سمت تریبون بیاید. خسرو آواز ایران، با اشاره به گرمایی که ناشی از آفتاب تند بود سخنش را چنین آغاز کرد: «وقتی معاون هنری گفتند که نشده برای این مکان سایه‌بان درست کنند، گفتم مهم نیست.» این هنرمند و رییس شورایعالی خانه موسیقی سخنانش را چنین به پایان برد: «من از طرف هنرمندان موسیقی اینجا آمدم تا به غزل‌بانوی ایران عرض احترام کنم. سیمین بهبهانی زنی است که تاریخ‌ساز شد. او به همه جهان به عنوان خانواده می‌نگریست و فکرش صلح و دوستی و صفا برای آن‌ها و پشتوانه فکری‌اش دفاع از حقوق زن و مادری بود. ملتی که بی‌بهره از این زندگی است، مردنی است. به همه شما تسلیت می‌گویم. سیمین همیشه در تاریخ ما زنده است و در ما زندگی می‌کند. او به همه به شکل یک مادر محبت می‌کرد و امیدوارم بیش از پیش ما قدر مادران‌مان را بدانیم.»

پس از پدر، نوبت پسر بود که در سوگ سیمین خطاب به علاقه‌مندان شعر و ادب ایران‌زمین بگوید. همایون شجریان هم بعد از رفتن پشت تریبون با جمع همراه شد و گفت: «درود بر سیمین بهبهانی» و بعد آواز «رفت آن سوار کولی» سر داد.

شوالیه آواز ایران - شهرام ناظری- هم بخشی از غزل «دوباره می‌سازمت وطن» سیمین بهبهانی را به آواز خواند و مردم هم با او همراه شدند. در پایان نیز علی بهبهانی، فرزند ارشد سیمین بهبهانی و همراه همیشگی او، در سخنان کوتاهی گفت: «مادرم همه وطن و مردمش را دوست داشت و دلش می‌خواست یک‌متروهفتادصدم گورش خاک وطنش باشد.»

در میان افراد حاضر در مراسم خاکسپاری، چهره‌ افرادی چون داریوش شایگان، بهمن فرمان‌آرا، جعفر پناهی، نسرین ستوده، ضیاء موحد، فرهاد فخرالدینی، محمد بسته‌نگار، عشلی مرادخانی، علی دهباشی، اکبر زنجانپور، علی میرزایی، ناستین مجابی، علی باباچاهی، یغما گلرویی،  فاطمه راکعی، محمود معتقدی، شمس لنگرودی، احمد پوری، حافظ ناظری، ناصر فیض، ساعد باقری، عبدالحسین مختاباد، سهیل محمودی، جمال میرصادقی، گوهر خیراندیش، رویا نونهالی، مهناز افشار، پوری بنایی، سیروس ابراهیم‌زاده، مریم بوبانی، جواد لشگری، ناهید کبیری، ناهید توسلی، شهاب مقربین، اسدالله امرایی و... به چشم می‌خورد. دو غزلسرای بزرگ معاصر محمدرضا شفیعی‌کدکنی و هوشنگ ابتهاج (سایه) هم در مراسم تشییع غایب بودند. همچنین اعلام شد که مراسم یادبود این بانو یکشنبه دوم شهریور از ساعت 11 تا 12 ظهر در مسجد جامع شهرک غرب برگزار می شود.

مراسم تشییع سیمین بانوی غزل، در حالی به اتمام رسید که هیچ زنی برای صحبت از او پشت تریبون نرفت.

بعد از اعلام زمان و مکان مراسم یادبود، پیکر سیمین بانوی غزل بر دوش تشییع‌کنندگان، که تمام محوطه تالار وحدت و خیابان‌های منتهی به آن را پر کرده بودند، بدرقه و برای خاکسپاری به مقبره خانوادگی شماره72 واقع در بهشت‌زهرا(س) منتقل شد. ساعتی بعد، در مقابل مقبره شماره72 خیل دوستداران ادب پارسی، «دوباره می‌سازمت وطن» و «ای‌ایران» می‌خواندند. در این بین «سیمین غانم» هم مردم را همراهی می‌کرد و اینگونه جمعه بد، با خاکسپاری سیمین بانوی غزل به پایان رسید.

 

لینک خبر :  http://sharghdaily.ir/?News_Id=41870

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 آرمان ـ شنبه ۱ شهريور ۱۳۹۳ برابر با ۲۳ اگوست ۲۰۱۴

بدرقه‌ای در شأن بانوی غزل شعر پارسی

آرمان: صبح دیروز 31 مردادماه در محوطه‌ تالار وحدت، بزرگان ادبیات و هنر کشور با سیمین بهبهانی؛ غزل‌بانوی شعر پارسی وداع کردند؛ مراسمی با شکوه که به راستی در شأن این شاعر فقید بود؛ که البته جز این هم انتظار نمی‌رفت. در این مراسم، بزرگانی همچون محمدرضا شجریان، محمود دولت‌آبادی، جواد مجابی، علی باباچاهی، بهمن فرمان‌آرا، یغما گلرویی شهرام ناظری، اکبر زنجانپور، همایون شجریان و بسیاری از نام‌آوران عرصه فرهنگ و ادبیات حضور داشتند و این حضور، حکم قدرشناسی از تلاش‌ها و فعالیت‌های دلسوزانه و صادقادنه سیمین را داشت. ابوالحسن تهامی؛ پیشکسوت عرصه دوبله و داماد سیمین بهبهانی به عنوان نخستین سخنران این مراسم ضمن تشکر از حضار و مشایعت‌کنندگان، اظهار داشت: «امروز آغاز زندگی جاودان غزل بانوی شعر پارسی است. او امروز باحضور شما زندگی جاویدش را آغاز خواهد کرد.» وی همچنین به اشاره به وصیت‌نامه زنده‌یاد بهبهانی و انتخاب آرامگاه خانوادگی در بهشت زهرا(س) برای تدفین، ادامه داد: «سیمین همیشه مانند حافظ و مولانا و سعدی، لامارتین و شکسپیر، میلتون و... زنده خواهد ماند. پس چه باک که پیکر او در این گورستان به خاک سپرده شود یا در تربت گورستان دیگری.» جواد مجابی؛ شاعر و نویسنده در این مراسم  در مورد سیمین بهبهانی اظهار داشت: «شاعر رویای مردمش را درک کرده و آن‌ها را در آثارش با آنها مطرح کند، این مساله همواره در شعر بهبهانی وجود داشت.» محمود دولت آبادی؛ نویسنده و خالق آثار شهیری چون کلیدر، سیمین بهبهانی را انسانی پیروز که بین دو «عدم» زندگی کرد خواند و در رابطه با اشعارش گفت: «آثار اجتماعی تا آثار تنهایی در آثار سیمین بهبهانی به چشم می‌آید. او همچنین اشعاری پیرامون آزادی و حقوق زنان و توجه به لحظات ناب انسانی در میان آثار خود دارد.» دولت‌آبادی در ادامه شعری از سیمین را با مطلع «بین به هیئت نیلوفر، فرا نشستن بودا را» قرائت کرد. محمدرضا شجریان؛ رئیس شورای عالی خانه موسیقی به نمایندگی از هنرمندان عرصه موسیقی در توصیف این بانوی هنرمند گفت: «سیمین بهبهانی تاریخ ساز بود زیرا به ادبیات و غزل و به همه جهان به چشم یک خانواده نگاه می‌کرد وبه دنبال گسترش دوستی ومحبت در جهان بود وبه حقوق زن نیز اهمیت زیادی می‌داد.» وی همچنین با اشاره به جمله ای از دادبه که گفته است «جهان را مردان می‌سازند و مردان را زنان. ملتی که بی‌بهره از این امر باشد، مرده است.» سیمین را مادری پرمهر خواند و از جانب هنرمندان خانه موسیقی به ساحت مادری و زنیت بهبهانی که در ادب و غزل ایران تاریخ ساز شده است تسلیت گفت. وی گفت:«بهبهانی زنی بود که همه جهان را به شکل خانواده خود دید و آنها را به صلح و صفا دعوت کرد و پشتوانه حقوق زن و مادری شد.» صدیق تعریف، همایون شجریان و شهرام ناظری در بخش هایی از این مراسم، اشعاری از سیمین را به صورت آوازی خواندند که مایه تسلی و خشنودی دوستداران سیمین و آثارش شد. در پایان؛ پیکر زنده یاد سیمین بهبهانی به مقبره خانوادگی وی درقطعه ۷۲ بهشت زهرا منتقل و به خاک سپرده شد

لینک خبر :  http://armandaily.ir/?News_Id=87329

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گروه فرهنگ تدبیر پنجشنبه، ۳۰ مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۲۱

قوت گرفتن شایعات درباره جلوگیری از دفن بانوی غزل ایران در امامزاده طاهر کرج

وصیت ناکام سیمین بهبهانی

بهبهانی سال ها پیش در جوار مقبره همسرش، محل دفن خود را خریداری کرده بود اما به نظر می رسد دردسرهایی که حضور قبر احمد شاملو برای متولیان این محل داشته، دلیل اصلی مخالفت (یا هر اتفاق دیگری!) با دفن سیمین بهبهانی در این محل بوده است

 وصیت ناکام سیمین بهبهانی

گروه فرهنگ تدبیر: جمعه، روز خداحافظی با "بانوی غزل" است. سیمین بهبهانی فردا به خاک سپرده می شود.

از روز گذشته شایعاتی مبنی بر مخالفت شهرداری کرج با دفن این شاعر پرآوازه ایران در امامزاده طاهر شنیده می شد. بهبهانی سال ها پیش در جوار مقبره همسرش، محل دفن خود را خریداری کرده بود اما به نظر می رسد دردسرهایی که حضور قبر احمد شاملو برای متولیان این محل داشته، دلیل اصلی مخالفت  (یا هر اتفاق دیگری!) با دفن سیمین بهبهانی در این محل بوده است.

هنوز هیچ منبع رسمی این خبر را تایید نکرده است اما علی بهبهانی که جزئیات برنامه های تشییع مادرش را تشریح می کرد، خبر داد که "سیمین" در بهشت زهرا به خاک سپرده می شود نه در امام زاده طاهر.

به گفته فرزند سیمین، پیکر این شاعر بزرگ صبح جمعه(31 مردادماه) ساعت 9 صبح از مقابل تالار وحدت تشییع می‌شود و در مقبره خانوادگی بهبهانی در بهشت زهرا به خاک سپرده خواهد شد.

او با تأکید بر اینکه برگزارکننده این مراسم خانواده سیمین بهبهانی است،درباره خواسته این شاعر مبنی بر خاکسپاری در جوار همسر و نوه‌اش در امامزاده طاهر کرج گفت،متأسفانه این امر مقدور نشد.

 

رخدادی که بار دیگر جفای مسئولان به اهل فرهنگ را عیان کرد. که حتی وصیت یک شاعر بلندآوازه درباره محل دفنش، فدای مصلحت های مبهم می شود. تا بر خلاف آن چه که سیمین بهبهانی در یکی از شعرهایش گفته بود رویایش برای دفن در نقطه ای که دوستش می داشت تعبیر نشود و "از کف برود".

"هفتاد سال این گله جا ماندم که از کف نرود

یک متر و هفتاد صدم : گورم به خاک وطنم"

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خاکسپاری سیمین بهبهانی با کف زدن و خواندن سرود!

جهان نیوز ـ تاریخ انتشار : جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۰۴

 

مراسم تشییع پیکر سیمین بهبهانی با حضور جمعی از مردم و هنرمندان در تالار وحدت در حالی برگزار شد که شرکت کنندگان در این مراسم با امتناع از خواست مجری این برنامه برای حفظ حرمت شرعی مراسم تشییع و فرستادن صلوات و قرائت فاتحه، در حرکتی عجیب تنها باکف زدن و نیز بیان عبارت «درود بر سیمین بهبهانی» پیکر وی را به سمت بهشت زهرا مشایعت کردند!

خاکسپاری سیمین بهبهانی با کف زدن و خواندن سرود!

به گزارش جهان به نقل از مهر، مراسم تشییع پیکر سیمین بهبهانی شاعر معاصر صبح امروز با حضور چهره‌هایی همچون علی مرادخانی (معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)، بهمن فرمان‌آرا، جعفر پناهی، نسرین ستوده، ضیاء موحد، فرهاد فخرالدینی، علی دهباشی، اکبر زنجانپور، علی میرزائی، علی باباچاهی، یغما گلرویی، محمد نوری‌زاد، فاطمه راکعی، محمود معتقدی، ناصر فیض، ساعد باقری، عبدالحسین مختاباد، گوهر خیراندیش، رویا نونهالی، مهناز افشار، سیروس ابراهیم‌زاده، مریم بوبانی، محمد متوسلیان، منوچهر حسن‌زاده، ناهید توسلی در مقابل تالار وحدت برگزار شد.

 

ابوالحسن تهامی داماد سیمین بهبهانی در این مراسم در سخنان خود با تشکر از مردم به خاطر بدرقه سیمین بهبهانی گفت: امروز آغاز زندگی جاودان غزل بانوی شعر پارسی است. چند روز پیش تنها پیکر او بود که زوال گرفت اما آن چه که از گذرگاه ذهن او تراویده است تا جاودان، جاوید با ما است. او امروز باحضور شما زندگی جاویدش را آغاز خواهد کرد.

 

وی ادامه داد: سیمین از رهگذر داستان و غزل و گفتارش همیشه مانند حافظ و مولانا و سعدی، لامارتین و شکسپیر زنده خواهد ماند پس پیکر او را که خدا آفریده است تا به خاک برود را چه باک که در این گورستان به خاک سپرده شود یا تربت گورستان دیگری.

 

تهامی افزود: او در وصیتش گفته بود مرا یا در امامزاده طاهر کنار شوهر و نوه ام و یا در آرامگاه خانوادگی ام کنار گور پدرم در بهشت زهرا به خاک بسپرید و فرزندانش گزینه دوم را انتخاب کردند.

 

وی در پایان گفت: خداوند به او هوش و استعدادی فراتر از مردم داده بود و در عین حال سیمین بهبهانی همیشه درمقابل آن فروتنی می کرد و خودش را پایین تر از جایگاهش می‌دانست.

 

در ادامه این مراسم جواد مجابی نویسنده و شاعر در سخنانی اظهار داشت: شاعر را نمی بینیم، شاعر رفته و به تن غایب است، شیرینی از دل ما رفته اما نه؛ شاعر در شعر خودش نهان است. شعرش همه جا به زبان است، شاعر در ما و جان اوست.

 

وی ادامه داد: غزل از رودکی تا شهریار عمر کرده و به دوران پیری رسیده بود که سیمین بهبهانی توانست شاخه ای تازه بر درخت کهن آن اضافه کند و غزل را که در برابر شعر نیمایی منزوی بود دوباره ظاهر کرد.

 

مجابی ادامه داد: شاعری ماندگار است که هم سرنوشت ملت خود باشد و سرگذشت او سرگذشت ملتش و مردم جهان ونیز روایتگر شادی‌ها و رنج‌ها وترس‌های آنها باشد. شاعر باید بتواند رویای مردم وطنش را درک کند و با آنها مطرح کند و سپس رویاهای مشترک و پرسش‌های ابدی جهان را مطرح کند و این مساله همواره در شعر بهبهانی تکرار شده است. او از تقویم امروز در شعرش می‌گذرد و آن را به تاریخ می‌سپارد اما شعرش سند روزگار ملتش است. آن چه بر ملت ایران رفته و شعر او و شاعری چون شاملو قابل رویت است.

 

این شاعر ادامه داد: سیمین در امروز زیست و فردا را دید و در عین حال از گذشته آگاه بود. تاریخ به او آموخت که همواره حقیقت پیروز است در عین حال خودش نیز هیچگاه مصلحت اندیش نبود و همواره به فرهنگ و مردم خودش احساس بدهکاری می کرد. او توانست سد شعر محفلی و نخبه گرا را بشکند و از مسایل اصلی زمان خودش راز بگشاید.

 

وی در پایان تاکید کرد: بهبهانی غم انسان را خورد و به محرومان دنیا فکر کرد و هر جا که ظلمی دید با شعرش به آن اعتراض کرد به همین خاطر است که او به عنوان یک شاخصه فرهنگی مهم ایران باقی خواهد ماند.

 

سخنران بعدی این مراسم صدیق تعریف خواننده ایرانی بود که به خواندن دو قطعه آواز از جمله تصنیف «از نگاه یاران به یاران ندا می رسد» بسنده کرد.

 

در ادامه این مراسم محمود دولت آبادی نویسنده برای سخنرانی به جایگاه دعوت شد.

 

وی سیمین بهبهانی را انسانی زیسته و درگذشته با کار و عزت معرفی کرد و گفت: بهبهانی انسانی پیروز میان دو عدم است. او مانند همه آدم ها لحظات گوناگون و متنوعی در زندگی خود داشته و در آنها آثار متنوعی آفریده است. از آثاری صریحاً اجتماعی تا صریحاً تنهایی، آثاری مشخصاً درباره آزادی زنان و مشخصاً در اعتراض به ستم اجتماعی و آثاری درباره لحظات ناب انسانی.

 

محمدرضا شجریان رئیس شورای عالی خانه موسیقی نیز سخنران دیگری بود که به پشت تریبون در این مراسم دعوت شد.

 

وی در ابندای سخنان خود گفت: سلام و درود به شما مردمان حق‌شناس، ما شرمنده‌ایم که در این هوای آفتابی و زیر این گرما ایستاده‌اید. روز گذشته معاونت هنری می‌گفتند که برای حضور مردم در مراسم تشییع‌جنازه سیمین بهبهانی سایه‌بانی را در نظر بگیریم تا مردم خسته نشوند اما بنده گفتم تحمل مردم ما بیشتر از اینها است.

 

وی با اعلام ای که از جانب هنرمندان خانه موسیقی به ساحت مادری و زنیت بهبهانی که در ادب و غزل ایران تاریخ ساز شده است تسلیت می‌گوید، گفت: بهبهانی زنی بود که همه جهان را به شکل خانواده خود دید و آنها را به صلح و صفا دعوت کرد. او با پشتکار به خود پشتوانه حقوق زن و مادری شد.

 

وی ادامه داد: من سخنی به نقل از استاد «دادبه» عرض می‌کنم و آن این که جهان را مردان می‌سازند ومردان را زنان. ملتی که بی‌بهره از این زندگی باشد مردنی است. من آمده ام امروز بگویم که سیمین برای همیشه زنده است و زندگی می‌کند هرچند که امروز مادری پر از مهر از میان ما رفته است اما می‌شود امید داشت که بیش از این قدردان مادران و زنان سرزمین مان باشیم.

 

در ادامه این مراسم همایون شجریان نیز به خواندن تصنیف (کولی) از تازه‌ترین آلبوم خود پرداخت. همچنین شهرام ناظری نیز با حضور به روی سن به خوانش غزل «دوباره می‌سازمت وطن» از سیمین بهبهبانی پرداخت. همچنین علی بهبهانی فرزند ارشد سیمین بهبهانی نیز در سخنان کوتاهی مادر خود را مادری تیپیک معرفی کرد گفت: او به معنای واقعی وطن و مردمش را بسیار دوست داشت و به همین خاطر تصمیم گرفت که یک متر و هفتاد سانت گورش از خاک وطنش باشد.

 

در پایان این مراسم پیکر سیمین بهبهانی در حالی از تالار وحدت به سمت بهشت زهرا تشییع شد که جمعیت حاضر علیرغم تاکید و درخواست چندین باره عباس سجادی مجری مراسم، به جای بیان عبارت مرسوم در مراسم تشییع همانند «لاالله الا الله» و نیز قرائت فاتحه به بیان عباراتی چون «درود بر سیمین بهبهانی» و «سیمین بهبهانی در قلب ما می‌مانی» بسنده کرده و در حین مراسم تشییع نیز به خوانش سرود «ای ایران، ای مرز پرگهر» پرداختند.

 

یادآوری می شود بنا بر اعلام خانواده بهبهانی پیکر وی امروز در مقبره خانوادگی بهبهانی واقع در بهشت زهرا به خاک سپرده خواهد شد و مراسم ترحیم وی نیز روز یکشنبه از ساعت ۱۱ تا ۱۲:۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار می‌شود.

 

سیمین بهبهانی بامداد سه‌شنبه،۲۸ مردادماه در سن ۸۷ سالگی بر اثر ایست قلبی و تنفسی در بیمارستان پارس تهران درگذشت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گزارش ایلنا از مراسم تشییع پیکر بهبهانی، سیمین بهبهانی همچون حافظ ومولانا همیشه زنده است

در مراسم تشییع سیمین بهبهانی هنرمندانی همچون محمدرضا شجریان،همایون شجریان، شهرام ناظری، صدیق تعریف، محمود دولت آبادی، جواد مجابی، ابوالحسن تهامی‌نژاد سخنرانی کردند.

مراسم تشیع پیکر سیمین بهبهانی شاعر و غزلسرای نام آور ایران صبح امروز جمعه ۳۱ امرداد با حضور خیل علاقه مندان وی وهمچنین اهالی ادبیات وموسیقی وبزرگان این عرصه در تالار وحدت برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا در ابتدای این مراسم ابوالحسن تهامی‌نژاد پیشکسوت دوبله و داماد سیمین بهبهانی طی سخنانی با تشکر از کسانی که امروز برای تشیع پیکر بهبهانی آمده‌اند گفت: امروز آغاز زندگی جاودانه سیمین بهبهانی است و چند روز پیش فقط جسد وی زوال پیداکرد. غزل بانوی شعر ایران امروز زندگی جاودانه‌ای را شروع کرده است و ا ز رهگذر غزل وشعر سیمین بهبهانی همچون حافظ ومولانا همیشه زنده وپاینده است و باکی نداریم که امروز فقط پیکرش را به خاک بسپاریم

وی ادامه داد: سیمین بهبهانی گفته بود یا من را در امام‌زاده طاهر درکنار مزار همسرم دفن کنید یا آنکه مرادر بهشت زهرا درکنار مزار پدرم وفرزندان بهبهانی گزینه دوم را انتخاب کردند همین.

جواد مجابی شاعر ونویسنده نیز طی سخنانی گفت: امروز شاعر ما رفته است و تن به خاک سپرده است وشیرینی نیز از کام ما رفته وزوال پیدا کرده است اما شاعر در دل ما نهان است و او در جان ما ست

وی با اشاره به نقش بهبهانی در غزل امروز ایران گفت: غزل از زمان رودکی تاشهریار قدمت داشته است و سیمین بهبهانی در دوره‌ای که غزل پیر شده بود و رو به فرتوتی می‌رفت شاخه تازه‌ای بر آن اضافه کرد وغزل امروز از شعر بهبهانی دوباره جان گرفت. سیمین بهبهانی شاعری بودکه ماندگار شد و یکی از دلایل این ماندگاری این بودکه سرگذشت مردمش شد.

مجابی ادامه داد: شاعری می‌ماند که رویاهای مردم و وطنش را درک کند ودر شعر خود بگوید و آن‌ها را به اشتراک بگذارد.

وی ادامه داد: درآینده، آیندگان می‌توانند از روی اشعار افرادی همچون سیمین بهبهانی وشاملو تاریخ ایران را بخوانند وبشناسند زیرا این شاعران حرفهای مردمانشان را ابدی کردند.

وی ادامه داد: سیمین بهبهانی مصلحت اندیش نبود وحقیقت را می‌گفت زیرا تاریخ نیز گواهی می‌دهد که حقیقت همیشه پیروز است سیمین بهبهانی سد شعر محفلی و نخبه گرا را شکست وراهی برای ورود شعر به میان مردم باز کرد به همین دلیل شعر وی صدای دل مردم است و هر جا ظلمی به مردم می‌رفت در شعر سیمین بهبهانی دیده می‌شد.

صدیق تعریف استاد موسیقی وآواز طی سخنانی گفت: من امروز با دلی مجروح به میان شما آمدم وحضور شما امروز دراین مراسم نشان می‌دهد که سیمین بهبهانی در قلب و روح ما جاودانه است

صدیق تعریف قطعاتی را به یاد سیمین بهبهانی خواند.

محمود دولت آبادی نویسنده و از دوستان بهبهانی نیز طی سخنانی گفت: سیمین بهبهانی انسانی پیروز بود که بین دو عدم زندگی می‌کرد سیمین بهبهانی مانند همه ما و همه آدم‌های دیگر نظرات گوناگون داشت و آثار متنوعی را آفریده است.

وی ادامه داد: در شعر سیمین بهبهانی می‌توان از آثار اجتماعی تا آثار تنهایی را دید اشعاری پیرامون آزادی و حقوق زنان و اعتراض به ظلم اجتماعی و توجه به لحظات ناب انسانی در آثار وی دیده می‌شود.

محمدرضا شجریان رئیس شورای عالی خانه موسیقی و استاد آواز نیز طی سخنانی گفت: من ابتدا تصور می‌کردم که امروز بسیاری ما در سختی قرار بگیریم حتی مراد خانی گفته بود که بهتر است برای مراسم امروز سایه‌بان بگذاریم اما من به وی گفتم مردم ما تحملشان بیشتر از این حرفهاست.

وی ادامه داد: من امروز به نمایندگی از هنرمندان موسیقی خدمت شما آمدم تا تسلیت بگویم زیرا امروز ما داغدار هستیم.

شجریان افزود: سیمین بهبهانی تاریخ ساز بود زیرا به ادبیات و غزل و به همه جهان به چشم یک خانواده نگاه می‌کرد وبه دنبال گسترش دوستی ومحبت در جهان بود وبه حقوق زن نیز اهمیت زیادی می‌داد.

شجریان با اشاره به جمله‌ای از دادبه گفت: جهان را مردان می‌سازند و مردان را زنان ملتی که بی‌بهره از این امر باشد زندگی نمی‌کند بلکه مرده است.

وی ادامه داد: سیمین بهبهانی برای همیشه زنده است زیرا یک مادر پر مهر بود و ما باید به یاد سیمین بهبهانی قدر دانی مادران خود باشیم.

علی بهبهانی فرزند سیمین بهبهانی طی سخنانی با تشکر از کسانی که امروز حضور پیدا کردند گفت: سیمین بهبهانی نمونه یک مادر واقعی بود که مردمش را خیلی دوست داشت.

همایون شجریان قطعه رفت آن سوار کولی را به صورت زنده اجرا کرد. شهرام ناظری نیز شعر دوباره می‌سازمت وطن را به صورت زنده خواند.

در این مراسم که اجرای آن عباس سجادی بر عهده داشت هنرمندانی همچون جعفر پناهی، بهمن فرمان‌آرا، امین الله رشیدی، با باچاهی، جواد مجابی، ویکتوریا دانشور، اکبر زنجانپور، علی دهباشی، مریم بوبانی، مهناز افشار، یغما گلرویی، سیروس ابراهیم‌زاده، محمد متوسلانی، ناهید توسلی، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، فرهاد فخر ا لدینی، عبدالحسین مختاباد، علی مرادخانی، محمود دولت آبادی، صدیق تعریف، فاطمه راکعی، همایون شجریان، پوری بنایی، سهیل محمودی حضور داشتند.

پیکر سیمین بهبهانی به مقبره خانوادگی وی درقطعه ۷۲ بهشت زهرا منتقل شد.

مراسم بزرگداشت وی ساعت ۱۱ الی ۱۲: ۳۰ دقیقه در مسجد جامع شهرک غرب روز یکشنبه ۲ شهریوری برگزار می‌شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©