ریای
بنگاههای
زود بازده و
ستم بیکاری
بهروز
نظری
در
خبرها آمده
است که دولت
اسلامی بودجه
هنگفتی را برای
ادامه طرح
ورشکسته و
ریاکارانه
بنگاههای
زود بازده
منظور کرده
است. خبر
گزاریهای دولتی
از تصویب ۲۷
هزار میلیارد
تومان برای احیای
جنازه طرح
بنگاههای
زود بازده خبر
داده اند. در
کنار این مبلغ
همچنین قرار
است که از
منابع صندوق
توسعه ملی
برای ادامه
این طرح
استفاده شود.
به گفته مسلم
خانی، مشاور
وزیر کار، " هم
اکنون این
صندوق حدود چهارده هزار
میلیارد
تومان منابع
دارد ولی پیش
بینی می شود
که تا پایان
سال جاری به سی هزار
میلیارد
تومان بالغ
شود. " اختصاص
چنین بودجه ای
به طرح بنگاههای
زود بازده در
حالی صورت میگیرد
که هنوز
هیچگونه
توضیحی در
باره سرنوشت ۲۲
هزار میلیارد
تومانی که در
بین سالهای
۸۴ تا ۸۸ به
این طرح
اختصاص داده
شد ارائه نشده
است. دولت
وعده داده بود
که با اجرای
این طرح و در
فاصله پنج سال
بیش از سه
میلیون شغل
جدید ایجاد
خواهد شد.
اعمال فشار از
سوی دولت بر
بانکها برای
اعطای وامهای
سنگین با بهره
کم و اختصاص
بودجه هنگفت
به این پروژه
نه تنها به
ایجاد فرصتهای
شغلی جدید
کمکی نکرد،
بلکه سیستم
مالی کشور را
با اختلال و
مشکلات جدی
مواجه کرده
است. طرح
بنگاههای
زود بازده
آنچنان شکست
خورد که حتی
بسیاری از
مقامات رژیم و
نمایندگان
مجلس آنرا
ناموفق
خواندند. نزدیک
به ۵۰ درصد از
این طرحها
هیچگاه به
اجرا
درنیامدند،
نزدیک به ۵۰
درصد از این
وامها تنها
به جیب ۱۶۸ نفر
واریز شد، و
هنوز هم معلوم
نیست که بر
سر این طرحها
و وامها چه
آمد.
لاف
زنیهای
احمدینژاد
در باره
ایجاد بیش از
۲ میلیون شغل
جدید در سال
جاری و افزایش
بودجه طرح
بنگاههای
زودبازده بیش
و پیش از هر
چیزی نشان
میدهند که
مسئله بیکاری
و پیامدهای
مصیبت بار آن
آنچنان حاد
است که جمهوری
اسلامی قادر
به انکار و
پوشاندن آن
نیست. در حال
حاضر بیش از
۲۰ درصد از
جمعیت ایران
بیکارند و
روزانه بر تعداد
بیکاران
افزوده
میشود. در
کنار این
سالانه
نزدیک به یک
میلیون نفر
وارد بازار
کار میشوند که
دولت از ایجاد
شغل برای آنان
ناتوان است.
طرح
فریبکارانه
احمدینژاد
برای ایجاد دو
میلیون و
پانصد هزار
شغل در سال
جاری مستلزم
رشد اقتصادی
بیش از ۲۰
درصد است، اما
رشد اقتصادی
ایران در چند
سال گذشته
نزدیک به صفر
بوده و درست
بهمین خاطر
مقامات رژیم
از انتشار
آمار اقتصادی
ایران
خودداری کرده
و میکنند.
بحران
بیکاری با
اجرای سیاست
حذف یارانهها
عمق و ابعاد
فاجعه بارتری
پیدا کرده
است. افزایش
قیمتهای
حامل انرژی و
افزایش قیمت
حمل و نقل به
ورشکستگی و یا
در بهترین
حالت کاهش
ظرفیت تولید و
بازدهی واحدهای
بنگاههای
اقتصادی، و
اخراج هزاران
کارگر منجر
شده است.
اختصاص بودجه
هنگفت به طرح
بنگاههای
زود بازده نه تنها
تأثیری در
کاهش این
بحران نخواهد
داشت، بلکه
آنرا حاد تر
خواهد کرد.
طرح بنگاههای
زود بازده
طرحی است برای
چپاول اموال
عمومی، بسط
اقتصاد صدقه ای،
و فربه کردن
دستگاه سرکوب
رژیم که به
بزرگترین
واحد سرمایه
در ایران
تبدیل شده
است. این طرح
نه در حفظ
اشتغال و
ایجاد فرصتهای
شغلی جدید
بلکه فقط و
فقط در
انباشتن جیب
دستگاه نظامی
- امنیتی رژیم
و وابستگان آن
"زودبازده" بوده
است.
طرحی
که در ۵ سال
گذشته هیچ
گونه بازدهی
نداشته است در
سال جدید نیز
هیچ بازدهی
نخواهد داشت.
حقیقت این است
که نظامی که
عامل اصلی
فقر و فلاکت و
بیکاری است،
نظامی که
کارگران را
دسته دسته
اخراج میکند،
ابتداییترین
حقوق انسانی
آنان را
لگدمال میکند و
رهبران و
فعالین جنبش
کارگری را
بازداشت و
شکنجه میکند،
و در نظامی که
بیش از ۸۰
درصد کارگران
با قراردادهای
موقت و بدون
هیچ مزایا و
حقی استخدام
میشوند، به
وعدههای
عاملان اصلی
بیکاری در
ایران
نمیتوان
اعتماد کرد.
همچنین نباید
فراموش کرد در
کشوری که فساد
دولتی در آن
بیداد میکند
و در کشوری که
در لیست جهانی
فساد دولتی در
رتبه ۱۶۸ قرار
دارد، و در
نظامی که
هیچگونه نظام
حسابرسی و
علنیت وجود
ندارد، اعطای
وام نه به
منظور ایجاد
اشتغال بلکه تشدید
فساد و چپاول
منابع ملی
صورت میگیرد.
شورای عالی
اشتغال
که جلسات آن
بطور نامنظم و
تنها به منظور تکرار
مجدد دروغهای
پیشین دولت
تشکیل
میشود، اساسا
مرکب است از
اعضای هیأٔت
دولت. رژیم
حتی از دادن
حق رای به دو
نماینده کارگری
که از
میان نهادهای
وابسته به
رژیم و توسط
وزیر کار
انتصاب میشوند خود
داری کرده
است.
در
چنین نظام و
ساختاری
طرحهای
اشتغال رژیم که
در آن شاغل
کسی قلمداد
میشود که در
هفته یک ساعت
کار میکند، و
دور کاری و
احیای نظام
برده داری
استادی و شاگردی
در دستور قرار
گرفته است،
طرحهایی
هستند برای
رسمیت دادن به
بیکاری،
افزایش استثمار
و بهره کشی
از کارگران و
ایجاد شکاف در
میان صف عظیم
بیکاران
کشور. در چنین
شرایطی تنها کارگران
کشور هستند که
در ریشه کن
کردن بیکاری
ذینفع اند.
بهمین دلیل
سازمان یابی
بیکاران برای
متحد کردن همه
کارگران و
تقویت همبستگی
سراسری آنان
اهمیت حیاتی
دارد.
انقلابات
دنیای عرب،
اعتراضات
عظیم در بسیاری
از کشورهای
جهان و بویژه
شورش عظیم
مردم اسپانیا
از نیروی
انفجاری لشکر
عظیم بیکاران
خبر داده اند.
اعتراف رژیم
به بحران بیکاری
و تلاش برای
احیا ی طرح
بنگاههای
زودبازده گامی
است در جهت
بیرون کشیدن
چاشنی این بمب
خطرناک از
طریق تزریق
پول به دستگاههای
امنیتی، و
حربه ای است
برای تقویت
باند احمدینژاد
در انتخابات
آینده. در
شرایطی که
جنبش
مطالباتی در
ایران روز به روز
گسترده تر
میشود و
نارضایتیهای
سیاسی و
اقتصادی در هر
کارخانه،
دانشگاه،
مدرسه و محلی
به حوادث
روزمره تبدیل
شده اند،
مبارزه علیه
بیکاری و
اقدام برای
سازمان یابی
لشکر عظیم و
عمدتا جوان
بیکاران
حیاتی است.
انقلابات عرب
و انفجار بغض
و خشم جوانان بیکار
نشان داده و
میدهند که
زمانی که
مردم به صحنه
میایند هیچ
چیزی غیر ممکن
نیست.
۱
خرداد ۱۳۹۰ /
۲۲ مه ۲۰۱۱