بزرگترین
گورستان
دریایی
نوشتهی
انیا رسی
ترجمهی
مصی ش.
در
روزهای اخیر
تراژدیهای
جدیدی دریای
مدیترانه را
لرزاند. هنوز
بر 300 مهاجر غرق شده
در چهارده
آوریل میگریستیم
که کشتار جدید
دیگری در شب
هیجده و نوزده
آوریل در
کانال سیسیل،
بین لیبی و
ایتالیا اتفاق
افتاد. گارد
ساحلی خبر از
کشته شدن 700 تا 900
نفر را میدهد.
در تاریخ بیست
آوریل، قایقی
دیگر که حداقل
حامل 100 نفر
بوده است، در
یونان نزدیک
رودز غرق میشود.
آنچه که این
روزها اتفاق
میافتد،
باید قتلعام
نامیده شود،
نه مرگی
اجتنابناپذیر.
قتلعامی که
توسط قوانین
شدید امنیتی
اتحادیه
اروپا و دولتهای
ناسیونالیست
عضو آن در
بروکسل، تحت
نام «مهاجرت
غیرقانونی»
هدایت میشود.
جبری
در کار نیست!
[این مرگها
اجتنابپذیر
هستند]
این
فجایع انسانی
نتیجه مستقیم
بستهشدن
مرزهای اروپا
توسط تصمیمات
اتحادیه اروپا
و رهبرانشان
میباشد.
مرزها به روی
هزاران هزار
انسان که از جنگ
و فلاکت فرار
میکنند،
بسته شده
است. جنگ و
فلاکتی که
کشورهای
امپریالیست
اروپایی در آن
مسئولیت
سنگین و
خونینی را به
دوش میکشند،
چگونه میتوان
نقش این دول
را در آشوبی
که در لیبی
برقرار است،
انکار کرد؟ چگونه
میشود
مسئولیت
امپریالیسم
را در برپایی
جنگهای
فعلی، گذشته و
یا جنگهای
فرسایشی در
ساحل عاج،
عراق، سوریه و
یا سومالی
انکار کرد؟
در
حالیکه برای
سیل عظیمی از
انسانها
ورود قانونی
به اروپا غیرممکن
شده است، صدها
هزار تن از
کسانی که از
جنگ و خشونت
فرار میکنند،
برای رسیدن به
اروپا از طریق
جادههایی
خطرناک و
طولانی با
پرداخت پولی
کلان تمام
تلاش خود را
به کار میگیرند؛
این مهاجرین
با به خطرانداختن
جان خود سفر
به غایت سختی
را در پیش میگیرند.
در واقع اروپا
با ندادن
ویزا، آنان را
محکوم به چنین
سفر پرمخاطرهئ
کرده است،
سفری که در آن
خطر سرقت،
گرسنگی، سرما،
تجاوز و مرگ
بیداد میکند.
سفری که توسط
قاچاقچیان بیوجدان،
که گذران
زندگیشان از
طریق قاچاق
انسان است،
ترتیب داده میشود.
مهاجرت
غیرقانونی،
یک سیاست
ریاکارانه و
جنایتکارانه
سالهاست
که پس از هر
تراژدی،
رهبران اروپا
جلسات
«اضطراری» میگذارند
تا علیه شبکهها
و قاچاقچیان و
مهاجرت
غیرقانونی
راهکاری را
در پیش
بگیرند. اما
مهاجرت
غیرقانونی چه
چیزی جز محصول
بستهشدن
مرزها میباشد؟
مبارزهی
واقعی با
مهاجرت
غیرقانونیْ
به رسمیتشناختن
مهاجرت است.
اما این سمت و
سویی نیست که
رهبران اروپا
اتخاد کنند.
در عوض، ما میشنویم
که در حال
حاضر از
مبارزه با
قاچاقچیان،
محاصره نظامی
سواحل شمال
افریقا و
کنترل بیشتر
…، اقداماتی
که باز باعث
کشتهشدن
بیشتر
مهاجرین
خواهد شد،
صحبت میکنند.
از
عملیات
مرنسترم تا
تریتون
از
آغاز سال جدید
تا کنون، 1650 نفر
در طول عبور
از مدیترانه
جان خودشان را
از دست دادند
و «فصل زیبا»
تازه شروع شده
است. در واقع
در بهار و
تابستان، غرقشدن
قایقها دو
برابر میشود.
از آنجا که
شرایط بهتر آبوهوا
این امکان را
برای صاحبان
قایقها
ایجاد میکند
که عبور بیشتر
و دسته جمعی
را برنامهریزی
کنند و همچنین
تعداد
دواطلبان سفر
هم بیشتر است؛
و از آنجا که
قایقها اغلب
کهنه و شکسته
هستند، و با
توجه به تعداد
زیاد مسافرین
که هیچ ربطی
به گنجایش
واقعی این
قایقها
ندارند خطر
غریق دو چندان
میشود،
بنابراین
باید منتظر
غرقشدن بیشتر
قایقها
باشیم.
سال 2014،
سال رکورد مرگ
و میر مهاجرین
در دریای مدیترانه
بود: 340۰ نفر سال
گذشته جان خود
را در راه
عبور از
مدیترانه از
دست دادند، و
این مسله باعث
شده است که
دریای
مدیترانه، با
وجود عملیات
مرنسترم و
تریتون، به
عنوان خطرناکترین
و کشندهترین
مسیر مهاجرت
در دنیا
شناخته شود.
مرنسترم
عملیاتی بود
با اهداف «بشردوستانه»
که توسط نیروی
دریایی و گارد
ساحلی و
ماموران گمرک
ایتالیا و
دولت انریکو
به کار گرفته
شد، که چندان
کارایی نداشت
و با وجود این
عملیات 600 نفر
جان خود را از
دست دادند.
با
توجه به اصل
کنترل توسط
ارتش ایتالیا
بر آبهای
کانال سیسیل
بین جزیزه
لامپهدوزا و
سواحل لیبی،
وظیفه اصلی
این برنامه عملیاتیْ
تنها امنیتی
کردن منطقه
نبوده، بلکه یاری
رساندن و نجات
دادن افراد در
دریا بوده
است. طبق آمار
وزیر کشور این
عملیات به 100,000
مهاجر یاری
رسانده است که
بین این تعداد
6000 کودک بوده
است، امری که
البته مانع
نشده است
تعدادی [از
آنها] پس از
اقامت در
بازداشتگاه
از کشور اخراج
شوند. این
برنامه یا
عملیات یاریرسانی
در اکتبر 2014 به
بهانهئ
هزینه زیاد
متوقف شد.
دولت رنزی
هزینه زیاد این
عملیات را، 10
میلیون در
سال، بهانه
قرار داد و
مطرح کرد که قصد
ادامهی این
برنامه را
بدون کمک مالی
اتحادیه
اروپا ندارد و
از طرف دیگر،
افرادی در خود
دولت و همچنین
افرادی در
اتحادیه
اروپا ( بیشتر
راستگرایان)
مرنسترم را در
نقش «پلی» برای
جلب بیشتر
کاندیداهای
مهاجرت از افریقای
شمالی
دانستند و
خواهان توقف
این عملیات
شدند.
اینچنین
بود که
مرنسترم در
نوامبر 2014 با یک
برنامه متوسط
همراه با
بودجهئ اندک
(۲,۸ میلیون
یورو) و در
چهارچوب
آژانس اروپایی
فرانتکس به
نام تریتون
جایگزین شد،
این برنامه
هدفش نجات جان
انسانها
نیست، بلکه
هدف اصلیاش
امنیت سواحل و
مبارزه با
مهاجرت است.
تنها
راهحل،
گشودن مرزهای
اروپا
با
توجه به بزرگی
این ترژدیها،
غیرممکن است
که مانند لورا
بلدرنی، یکی از
شخصیتهای چپ
ایتالیا و
رئیس مجلس
نمایندگان،
بازگشت به
برنامه
مرنسترم را به
عنوان تنها
راهحل مدنظر
بگیریم. دقیقا
بدینخاطر که
آن عملیات
ترکیبیِ نیمی
بشردوستانه
و نیمی ارتشی،
کاری جز تائید
کشتار افراد
در دریای
مدیترانه در
گذشته و حال
نمیتواند
انجام دهد.
مسلهئ مهم
فقط نجات جان
انسانها در
مدیترانه
نیست، بلکه
زیر سوالبردن
سیاست خارجیستیزیست
که مرزهای اروپا
را میبندد.
بنابراین
چالش و پرسش
اصلی این است
که اصل سیاست
بیگانهستیزی
و امنیتی که
اروپا در پیش
گرفته است، زیر
سوال قرار
گیرد و با آن
است که باید
مبارزه شود،
چنین سیاستی
که توسط
رهبران سیاسی
و دولتی پیاده
میشود، چارهای
برای صدها
هزار نفر
مهاجر در حال
فرار از جنگ و
بازداشت و
شکنجه باقی
نمیگذارد،
جز راه بیابان
را در پیش
گرفتن، راهی که
صدها هزار نفر
در آن جانشان
را از دست میدهند،
و یا برای مدتهایی
مدید در مناطق
خاص در دست
قاچاقچیان
لیبی، مصر و
مراکش نگاه
داشته میشوند،
جایی که مورد
آزار و اذیت
از سرقت تا
تجاوز و شکنجه
و دیگر
سوءاستفادهها
و تبعیض قرار
میگیرند و
اینگونه مدتها
در انتظار می
مانند تا نوبت
عبورشان برسد.
بعد به صاحبان
قایق تحویل
داده میشوند
که آنان نیز
به نوبهی خود
از مهاجرین
اخاذی میکنند،
مهاجرینی که
تنها امیدشان
پیوستن به سیسیل
و سواحل مالت
است، و پس از
چند روز تحمل
سرما و گرسنگی
… یا قایقشان
غرق میشود و
یا اگر شانس
بیاورند توسط
کشتیای
تجاری و یا یک
کشتی جنگی
نیروی دریایی
ایتالیا
دستگیر میشوند.
و اگر هم عبور
به خوبی انجام
شود و زنده بمانند،
باز در معرض
انواع و اقسام
رنج و تبیعض و
نقض حقوق
انسانی، یعنی
یک سری از
قوانینی که
«نمایندگان
سیاسی» ما
برایشان
تدارک دیدهاند
هستند.
برای
جنبش کارگری و
جوانان، در
زمانی که دستراستیهای
افراطی رو به
رشد هستند
وسیاست
امنیتی را در
داخل و در
مرزها پیاده
میکنند،
همبستگی
طبقاتی با
خواهران و
برادران
مهاجر نه تنها
یک ضرورت
سیاسیست، که
یک ضرورت
انسانیست.
بازگشت به
برنامه
مرنسترم به
تنهایی کافی نیست،
بلکه باید به
«مهاجرت
غیرقانونی» به
مثابه جرم
پایان داده
شود و حق رفت
وآمد آزاد
گذاشته شود،
این یعنی پایان
دادن به داشتن
ویزا که حق
هیچ انتخابی را
جز پذیرش راههای
پرمخاطرهی
سفر برای
مهاجرت باقی
نمیگذارد.
و
البته کسانی
که از این سفر
پرمخاطره جان
سالم به در میبرند،
در ادامه
وضیعت یک
کارگر بدون
اقامت را با
خود حمل میکنند
که وضع اسفبار
دیگریست. راهحل
واقعی،
بازگشایی
مرزها برای
تمام کسانی که
به دلایل
گوناگون
مجبور به فرار
از کشورهای خود
هستند میباشد
و نیز به کارگرفتن
بودجهای که
صرف کنترل
مرزها، سرکوب
و مبارزه با
مهاجرت میشود،
در جهت بهبود
اجتماعی و
اقتصادی
مهاجرین که در
اروپا اقامت
میگزینند.
اعطای اقامت
به تمام کسانی
که هیچ برگ و
مدرکی ندارند
و برخوردار
کردن آنان از
حقوق کامل
اقامت و
شهروندی.
21
آوریل 2015
مترجم:
مصی ش.
*
این مقاله
ترجمهای از
این منبع است:
Le plus grand cimetière marin / Enea Rossi
برگرفته
از :«پراکسیس»
27 April 2015
http://praxies.org/?p=4918