انقلاب
زنان در
روژئاوا
ژیندا
زکیاوقلو
ترجمه:
طاها زینالی
یادداشت
مترجم:
متنی که در
پیشرو
دارید، ترجمهی
مصاحبهای
است که در ماه
فوریهی ۲۰۱۴
با شش زنِ
فعال در
روژئاوا۱
توسط ژیندا
زکیاوقلو
انجام شده
است. فعالین
زنِ کُرد در
این مصاحبه
ابتدا از
شرایط دشوار
زندگی برای
زنان و
مناسباتِ
خشنِ مردسالارانه
در دورانِ پیش
از خیزشهای
مردمی در
سوریه میگویند؛
سپس در مورد
مبارزات
گستردهی
زنان در
روژئاوا و
دستاوردهایی
که در طی آن تحولات
کسب کردهاند،
صحبت میکنند؛
و در نهایت به
برنامهها و
اقدامات و
پروژههایی
اشاره میکنند
که برای
پیشبرد و
گسترشِ حضور
سازمانیافتهی
زنان در جامعه
در حال انجامِ
آن بودند یا
در دستور
کارشان قرار
داشت. اینک که
بیش از شش ماه
از زمان این
مصاحبه گذشته
است، میتوان
گفت ساختار
متکی بر
برابری زنومرد
که ما امروز
در نبرد مثالزدنیِ
کُردهای روژئاوا
میبینیم، به
لطف ارادهی
آگاهِ زنان
فعال و به
وسیلهی
پیکار جمعی در
قالب سازمانهای
مبارزاتی که
خودِ زنان
بنیان گذاشتهاند
رقم خورده
است. به عبارت
دیگر، تفاوتِ
فاحش میان
وضعیت زنانِ
کُرد در پیش و
پس از تحولات
بنیانکنِ
سوریه، و
دستاوردهای
برابریطلبانهی
مبارزهی
زنان
روژئاوا، که
خود با عنوان
«انقلاب زنان»
از آن یاد میکنند،
نه همچون
جوششی خودبهخودی
بهوجود
آمده، و نه با
کمک صورتهای
استعماری-امپریالیستیِ
فمینیسم که در
ان.جی.اُ. های
عدیده پیکر مییابند
-آنچنانکه
تعداد زیادی
از آنها پس
از اشغال عراق
در اقلیم
کردستان سبز
شدند۲.
زنان
مبارزِ کُرد،
که در وضعیت
تحت حکومت رژيم
اسد سرکوبها
و ستمهای
چندگانهی
اقتصادی و
قومی و جنسیتی
را متحمل میشدند،
در خلق
مناسبات
بدیلی که در
روژئاوا برقرار
شده است نقش
مهمی ایفا
نمودهاند؛
و از طرف
دیگر، نظامِ
خودمختاریِ
سیاسیِ کنونی
در این منطقه
-که با مشارکت سازمانها
و احزابِ
مختلف و
شوراهای
مردمی اداره
میشود- بستر
بهمراتب
مناسبتری
برای شکوفاشدنِ
مبارزاتِ
رهاییبخش
زنان ایجاد
کرده است. با
این حساب میتوان
گفت «انقلاب
زنان روژئاوا»
هم مولود و هم برسازندهی
مناسبات
بدیلی است که
در روژئاوا
برقرار شده
است.
این
رخداد رهاییبخشِ
تاریخی
همچنین بر این
باور صحه میگذارد
که در طی
فرایندِ
انقلاب، یعنی
در وضعیتی که
ستمدیدگان به
میدان آمدهاند
و ساختارهای
حاکم متزلزل
شده است،
مبارزهی
سازمانیافته
و رادیکال
بالقوگیِ این
را دارد که بهطور
نوآورانهای
خود را رشد و
بسط دهد، در
سطح تودهای
همهگیر شود و
چنان نیرو و
خلاقیتی
بیابد که
مناسبات
ارتجاعی و
کهنه را درهمبکوبد
و طرحی نوین
دراندازد؛ به
نحوی که خواستههایی
را جامهی عمل
بپوشاند که تا
پیش از این
حتی در تصور
آن ستمدیدگان
هم ناممکن مینمود.
* * *
متن
مصاحبه
ژیندا
زکیاوقلو
خبرنگار
آژانس خبری
فرات با
«کمیتهی ششنفرهی
زنان» از
کانتون
جزیره۳، که
اخیرا به
دیاربکر۴ سفر
کرده بودند،
مصاحبه نموده
است. این کمیته
با هدف گسترش
پروژههای
مشترک و بهبود
همکاریها
میان سازمانهای
زنان روژئاوا
و کردستان
شمالی۵، با
سازمانهای
محلیِ مختلفی
دیدار میکند.
زکیاقلو
با این شش زن
-نساح، آژین،
سادیا،
ژیندا، نورا و
مونا- در مورد
«انقلاب
روژئاوا» و
نقش زنان در
تحولات سیاسی
و اجتماعی در
آنجا گفتوگو
کرده است.
گفتگویمان
را با نساح
حسین آمنِ ۵۱
ساله آغاز میکنیم.
زکیاوقلو:
حالا که
زندگیِ شما
[پس از انقلاب]
به دو بخش
تقسیم شده،
اجازه بدهید
کمی عقبتر
برگردیم.
زندگیِ اولتان
برای شما
یادآور چیست؟
نساح:
خشونت خانگی
بهقدری همهگیر
بود که به نظر
میرسید همهجا
دیده میشد.
تردیدی ندارم
که این [معضل]
همچنان پابرجاست.
زنان عادت
کرده بودند که
در خانههایشان
زندانی باشند.
همهی زندگیشان
کار خانه بود.
و البته آنها
نمیتوانستند
از خشونت
بگریزند.
امنیت در
زندگیشان
هیچ جایی
نداشت. ما زنها،
که تعدادمان
خیلی کم بود،
به طور
مخفیانه مبارزه
میکردیم.
کاری که ما
کردیم این بود
که در مورد
خشونتِ در
برابر چشمانمان
اطلاعرسانی
کرده و برای
دستیابی به
راهحل تلاش
میکردیم.
زنان بسیاری
در وضعیت
مشابه ما
بودند. هرچه
پیشتر رفتیم
بر تعدادمان
افزوده شده،
ولی به همین
تناسب خشونت
هم افزایش
یافت. با این
وجود، اینک
تعداد بسیاری
از زنانِ
اینجا برای
متوقف کردن
این خشونت
بیرون آمدهاند.
ما این را میدانیم؛
و این منبع
اُمید ماست.
زکیاوقلو:
آیا شما
توانستید که
به همهی
خواستههایتان
پس از انقلاب
جامهی عمل
بپوشانید؟
نساح:
ما خیلی از
خواستههایمان
را بهدست
آوردیم. آنها
در مقایسه با
سایر کشورهای
جهان، قدمهای
مهمی به جلو
بودند. اما
این
دستاوردها
برای ما کافی
نیست. ما به
این درک رسیدهایم
که زنبودنمان
را به رسمیت
بشناسیم. ما
سازمانهایی
را بنیان
نهادهایم، و
در این سازمانها
به عنوان زنان
گرد هم آمدهایم.
سازمانیافتن
به ما کمک کرد
تا به قدرت
ذاتیمان پی
ببریم. ما به
خودمان
افتخار میکنیم
که از خودمان
جایی داشتیم و
آن را برای مبارزه
به اشتراک
گذاشتیم. این
یک انقلاب
زنان است. نباید
فراموش کنید
که شما هم یک
زن هستید. ما
باید این
[انقلاب] را به
اطلاع همهی
جهان برسانیم.
آژین
حسن یکی از زنانی
است که این
انقلاب را هم
در پهنهی
سرزمین و هم
درون خود
رویانده است.
زکیاوقلو:
این اشتیاق
برای مبارزه
در شما، چه به عنوان
فرد و چه
اجتماع زنان،
از کجا نشأت
گرفته است؟
آژین:
از زندگیِ
خودم! قبل از
انقلاب، من
وجود نداشتم؛
من هستیِ خودم
را تعمق نکرده
بودم. من
ازدواج کرده
بودم و نمیتوانستم
که جدا شوم. من
دو فرزند
دارم. هیچ حق و حقوقی
نداشتم. پیش
از انقلاب،
چیزی بهنام
حقوق زنان
وجود خارجی
نداشت. من هشت
سال بود که با
همسرم ازدواج
کرده بودم؛ و
در این مدت،
او بههیچوجه
من را درک
نکرد، و من هم
همینطور، و
هیچکدام از
ما درک درستی
از زندگی
نداشتیم. بین
ما فاصلهی
بسیاری بود.
من قادر نبودم
که از او جدا
شوم؛ من نه
اعتمادبهنفس
این کار را
داشتم و نه
شرایط عینی
چنین عملی را
[چرا که پس از
چنین عملی]
خانوادهام
من را طرد میکردند
و نظام حاکم
من را به
رسمیت نمیشناخت.
من در تماممدت
به خاطر
فرزندانم به
این وضع ادامه
دادم.
زکیاوقلو:
آگاهی تو
چگونه دگوگون
شد؟ چهشد که
سرنوشت تو و
سرنوشت
روژئاوا عوض
شد؟
آژین:
با چند نفر از
اعضای سازمانهای
زنان آشنا
شدم. آنها
خیلی قوی به
نظر میرسیدند.
به
[رهنمودهای]
آنها گوش
دادم، و من هم
به فعالیت در
حوزهی زنان
پیوستم؛
آنگاه بود که
شروع کردم به
درککردنِ
هویتام،
سرزمینام و
فرهنگام، که
از من دزدیده
شده بود. پس از
آن زندگیِ من
دگرگون شد.
حضور در
مبارزه سبب شد
تا قدرتام را
بازیابم. از
همسرم جدا شدم
و بچههایم را
با خود بردم.
اکنون جدا
زندگی میکنم.
جنگ، مبارزه…
اینها
مفاهیمی
هستند که چه
در خانهمان و
چه در درونمان
حکمفرما شدهاند،
همچنان که در
سرزمینمان.
من به انسانبودنام
و زنانگیام
آگاه شدم.
نورا
ژژیل نمیتوانست
این روزها را
پیش از انقلاب
حتی تصور کند.
زکیاوقلو:
شکی نیست که
واردشدن به
وضعیت امروز
برای شما
اصلاً آسان
نبوده است.
آیا میتوانید
بگویید که «ما
بهطور
معناداری
خودمان را از
خودِ آنروزهایمان
آزاد کردیم»؟
نورا:
در گذشته هم
مبارزات زنان
وجود داشت. اینطور
نیست که چنینچیزی
موجود نبود.
با این حال،
ما در حال
صحبت کردن در
مورد انقلاب
هستیم. هیچ
انقلابی به
آسانی رقم نمیخورد.
وقوع این
انقلاب هم با
سهولت همراه
نبوده است.
خیلیها در
این مسیر جانشان
را فدا کردند.
مردم کُرد،
خلقی هستند که
در طول تاریخ
در حال مبارزه
بودهاند.
حالا این مسیر
دیگرگونهای
[که در
برابرمان
گشوده شده
است] ما را به
خود جلب کرده
است. باید
زندگی را
همانطور که
هست پذیرفت،
ولی تنها باید
در برابر آنچه
شایسته است سر
خم کرد… ما
هرگز سرنوشت
قبلیمان را
نپذیرفته
بودیم؛ در
آینده نیز
چنین سرنوشتی
را نخواهیم
پذیرفت.
زکیاوقلو:
شما هم شاهد
ساختنِ تاریخ
بودید و هم در
ساختنِ آن نقش
داشتید. برای
ما بگویید در
چند روز گذشته
چه چیزی را
تجربه کردید؟
نورا:
ما در جنبش
زنان چیزهای
زیادی در مورد
این وضعیت نمیدانستیم.
ولی در طی این
فرایند ما در
کنار یکدیگر
آموختیم و
آگاه شدیم.
جنگ و انقلاب
بخشی از زندگیمان
شد. حالا ما سازمانهایی
را تاسیس کردهایم.
و همچنین
فهمیدیم که
[ما زنها]
خودمان باید
اختیار
سازمان را در
دست بگیریم.
ما به نقشی که
بر عهدهیمان
است و به
ماموریتمان
واقف هستیم.
ما در مورد هر
کاری که قصد
انجاماش را
داریم تأمل میکنیم،
مباحثه میکنیم
و به پژوهش میپردازیم.
ما در حال
انعقاد پیماننامه
با سازمانهای
فعال در «جنبش
زنانِ کُرد»
در سرتاسر
جهان هستیم؛
ما با این
فعالین مشورت
میکنیم و
شیوههای کنشگری
را میآموزیم.
اکنون بیش از
۷۵ درصد زنان
در روژئاوا
سازماندهی
شدهاند. آنها
قاطعانه در
پهنهی نبرد
مشغول بهکار
هستند. و یا
این که در حال
تجربهکردنِ
بیدارسازیِ
درونی خود
هستند. شاید
اسلحه بهدست
گرفتهاند، و
یا در نوشتن
قوانین
مشارکت میکنند؛
اینجا یا آنجا
فرقی ندارد.
مبارزهی
زنان در
روژئاوا
مبارزهی
مردمِ کُرد
است. پس از
انقلاب،
نیرویی که این
زنان در خود
یافتند برای
زنانِ بسیاری
[در این
سرزمین] الهامبخش
شد، و شاید
برای زنان و
جوامع در
بسیاری از
جاهای دنیا،
که سرکوبهای
مشابهی را
تجربه میکنند،
نمونهای
عینی شود. ما
زنجیرهایمان
را از هم
گسیختهایم و
خودمان را از
بند رهانیدهایم.
ژیندا
سژموس ۲۶ ساله
است. او دو فرزند
دارد. شعلههای
مبارزه در
چشمان او میدرخشد.
زکیاوقلو:
وقتی به گذشته
میاندیشی،
چه احساسی به
تو دست میدهد؟
ژینا:
احساس عظیمِ
قدرت! من میخواهم
امیدوارم
باشم که ما آن
روزهای سیاه
را پشتسر
گذاشتهایم.
آنروزها
بسیار دشوار
بود؛ از هر
نظر وضعیت
بغرنجی بود.
من دو فرزند
داشتم که در
حال بزرگکردنِ
آنها بودم؛
جنگ منجر به
این شد که من
به عنوان یک زن
به آگاهیِ
فردی دست
یابم. البته
همهچیزِ آن
بسیار سخت
گذاشت. ما
جوانان نقش
خود را در
انقلاب ایفا
کردیم و به
رسالت ویژهی
خود عمل
کردیم.
روژئاوا
ناحیهای است
که از دارایی
طبیعیِ شگفتانگیزی،
چه بر روی
زمین و چه زیر
زمین، برخوردار
است. منابع
طبیعی ما
بسیار غنی
است؛ و جمعیت
جوان ما خیلی
بزرگ است. ما
کارهای زیادی
برای انجامدادن
داریم و زمانی
برای تلفکردن
نداریم. اگر
ساختارهای
همکاری قادر
هستند همه را
گردهم آورند،
پس امکان
معیشت برای
زنان را هم
فراهم خواهند
کرد. اکثریت
عظیمِ
مهاجران به
دلیل مردانهبودنِ
جنگ مهاجرت میکنند.
بیشترِ کسانی
که جان خود را
از دست دادند
و یا سرباز
شدند، مرد
هستند. به
همین دلیل ما اینک
جمعیتِ بزرگی
از زنانِ جوان
داریم. ما قصد
داریم پروژههای
جدیدی را خلق
و ایجاد کنیم
تا امکانِ بهکارگیریِ
این جمعیت
زنان جوان
فراهم گردد.
در این مسیر،
ما سزاوارِ
آزادیمان
هستیم، آزادیای
که با سختیهای
بیشماری به
دست آمده است.
سادیا
عبدلله ۳۸
ساله است. او
معلم زبان
انگلیسی است،
و دارای مقام
اجرایی در شورای
قانونگذاریِ
کانتونِ
جزیره است و
هماکنون در
آمادهسازی
پیشنویس
قانون مشارکت
دارد.
زکیاوقلو:
یکی از
معنادارترین
دستاوردهای
مبارزهی
آزادیخواهانهی
کِرد، همین
روندی است که
همهی شما آن
را زندگی کردهاید.
در نهایت، این
دستاوردها در
حال تبدیلشدن
به پیشنویس
قانون هستند،
و شما در این
مورد بحث و تبادلنظر
میکنید.
مسئولیت
سترگی بر دوش
شماست، اینطور
نیست؟
سادیا:
قطعا! آنچه
پیشتر در
تاریخ اتفاق
افتاده است،
هماکنون نیز
در حال اتفاقافتادن
است. کُردها
برای آزادیِشان
و برای زندهماندنشان
پیکار کردهاند.
و این پیکار
همچنان در
جریان است. با
درنظرگرفتنِ
جانهای
بسیاری که [در
این راه] فدا
شدهاند،
تهیهکردنِ
قوانین
مسئولیت
بسیار دشواریست.
ما حتی نمیتوانستیم
این واقعیت را
که اکنون
قوانینِ [سرزمینمان]
را به دست خود
مینویسیم،
در اذهانمان
تصویر کنیم.
این یک وظیفهی
هیجانانگیز
و البته مهم
است.
زکیاقلو:
کار شما چقدر
پیشرفت داشته
است؟ میتوانید
کمی دربارهی
نوع ادارهی
مجلس قانونگذاری
شرح دهید؟
سادیا:
پیش از
انقلاب، زنان
توانایی
ایراد سخن و
یا اتخاذ یک
تصمیم را نداشتند.
ولی حالا ما
از چنین
قابلیتهایی
برخورداریم؛
و در همهی
حوزهها فعال
هستیم. اکنون
ما یک ساختار
اجراییِ موقت
داریم. به
زودی یک
انتخابات
برگزار خواهد
شد. ما ۴۰ درصد
برای زنان سهم
[در این
ساختار] بهدست
آوردهایم.
اگرچه در تلاش
بودهایم تا
این سهم را تا ۵۰
یا ۶۰ درصد
بالا ببریم.
ما در راستای
ایجاد یک نظام
مدیریت
اشتراکی تلاش
میکنیم. برای
نمونه، یکی از
نمایندههای
ما در کانتونِ
جزیره یک
مسیحی است.
سعی ما بر این
است که به
تمام خواستهها
پاسخ بدهیم.
مونا
عبدلسلامِ ۴۳
ساله سخنگوی
«جامعهی زنان
سارا» است.
زکیاوقلو:
«جامعهی زنان
سارا» در
«انقلاب
روژئاوا» چه
نقشی ایفا کرد؟
مونا:
ما زنانی
بودیم که برای
مخالفت با
خشونت به هم
پیوستیم. پیش
از انقلاب، ما
پروژههای
متنوع داشتیم.
مبارزهی ما
فقط برای
کُردبودن و یا
زنبودن
نبود، بلکه
زمانیکه شما
در یک مبارزه
هر دوی اینها
را دارید کار
بهمراتب
دشوارتر میشود.
ما در «جامعهی
زنان سارا»
خواهان این
بودیم تا از
بروز خشونت
علیه زنان، چه
در طول جنگ و
چه پس از آن،
جلوگیری کنیم
و همچنین در
راستای بهدستآمدنِ
آزادی فردیِ
زنان [در
جامعه] تلاش
نمودیم. من
شخصاً چون
شاغل بودم، پیشتر
هم میتوانستم
که [به تنهایی]
به بیرون از
خانه رفتوآمد
کنم؛ ولی
عموما بیرونرفتن
از خانه برای
زنان سختیهایی
به همراه
داشت. زنان
نمیتوانستند
از طرف خودشان
اظهارنظر
کنند. آنهایی
که هدف خشونت
واقع میشدند،
قادر نبودند
برای کمک به
سازمانهای
زنان مراجعه
کنند. در یک
کلام، ما
اصلاً به حساب
نمیآمدیم.
زکیاوقلو:
حالا قوانین
تا چه اندازه
در جای خودش قرار
گرفته است، و
حقوق [زنان]
چقدر شفاف و
کافی به رسمیت
شناخته شده
است؟
مونا:
نخست این که
زنان هم
قوانین را مینویسند؛
که این موفقیت
بسیارمهمی
است. زنان زیادی
در سازمانهای
زنان، که توسط
خود زنها راهاندازی
شدهاند،
مشغول به
فعالیت هستند.
این سازمانهای
زنان و نیز
ساختار
سیاسیِ کنونی
از زنها حمایت
میکنند تا
برای کسب
دستاوردهای
آزادی زنان در
جامعه نقشی
مهم ایفا
کنند. اکنون
زنها به درجهی
معینی از
آگاهی در مورد
حقوق خود
رسیدهاند.
اگر مشکلی
متوجه آنها
شود، دیگر میدانند
که به کجا
مراجعه کنند و
به چه مرجعی
[شکایتشان
را] توضیح
دهند. حالا آنها
میدانند
چگونه سازماندهی
کنند و چطور
باید این نظام
را تغییر دهند.
”ما
خواستار
نابودکردنِ
خانوادههایمان
نیستیم، بلکه
خواهان
برابریِ زنان
هستیم.“
«جامعهی
زنان سیرین» و
«جامعهی زنان
سارا کدین» -در
طی این دیدار-
برای این که همچون
سازمانهای
خواهر با
یکدیگر پیوند
یابند، در حال
گفتوگو
هستند. این شش
زن از روژئاوا
با [فعالین این
دو سازمان] در
رابطه با این
پرسشها به
مباحثه و
تبادلنظر میپردازند
که بهتر است
چه نوع پروژههایی
را پیش ببرند
که مبارزات
زنان را سمتوسو
دهند، و اینکه
چگونه مشارکت
بیشتری را جلب
کنند و زنان
بیشتری را
سازماندهی
کنند. آنها
در طی این
دیدار
تجربیات شخصی
و -نیز- مشترکشان
را با زنان
دیاربکر به
اشتراک میگذارند.
زکیاوقلو:
شما وزارت
زنان و
خانواده را
پایهگذاری
کردهاید. این
نهاد وزارت،
آنطور که از
ناماش برمیآید،
قادر است در
خارج از
خانواده از
هستی زنان
دفاع کند و آنرا
مورد حمایت
قرار دهد. در
بسیار از
کشورها، از
جمله در
ترکیه، درکی
هست بر مبنای
اسلامِ
محافظهکارانه
که قصد دارد
پیگیریِ حقوق
زنان را زیر سایهی
وزارت
خانواده قرار
دهد. با این
اوصاف، به نظر
ما چنین نامی
برای وزارتی
که بنیانگذاری
کردهاید
درست است؟
سادیا:
ما بهطور
مشخص از
کارهایی که در
طی حضورمان در
اینجا انجام
دادهایم
خیلی راضی
هستیم. ما
نشستهای
متعددی
برگزار کردیم.
از بحثها
یادداشتبرداری
کردهایم و به
پیشنهادها
گوش دادهایم.
به محض این که
به قامیشلو
بازگردیم،
حول این
پیشنهادها
شروع به کار
میکنیم. تنها
دلیلی که زنان
در برابر
خشونت سر تعظیم
فرود میآورند،
مسالهی
اقتصاد است!
دلیل این که
زنانی که
خواهان پایاندادن
به ازدواجشان
هستند قادر به
این کار نبودهاند،
این است که آنها
هرگز آزادی
اقتصادی
نداشتهاند.
اگر آنها
دارای شغلهایی
بودند که
مخارجشان را
تأمین میکرد،
هیچ زنی را
نمییافتید
که در برابر
خشونت تسلیم
شود. در روژئاوا،
اکثریت عمدهی
زنان هستیبخشِ
خانوادههایند
و آنها هستند
که خانواده
را حفظ میکنند.
تاکنون اینگونه
بوده که از
این نقش زنان
سوءاستفاده
شده است. و
حالا هم
اینطور نیست
که بگوییم
دیگر چنین سوءاستفادهای
بههیچوجه
صورت نخواهد
پذیرفت. ما
خواهان درهمکوبیدنِ
مفهوم
خانواده
نیستیم، آنچه
ما میخواهیم
این هست که
بین زنان و
مردان در
ساختار
خانواده
برابری
برقرار شود.
ما در مورد
وزارت
خانواده سخن
میگوییم،
چرا که ما میتوانیم
[در ساختار
سیاسی] چه در
حوزهی
اقتصاد و
اشتغال و چه
در حوزهی
امنیت
اجتماعی
تاثیرگذاری
داشته باشیم.
زکیاوقلو:
در ترکیه پیشتر
نام چنین
وزارتخانهای
«زنان و
خانواده» بود.
بعدها قسمت
«زنان» از نام
آن حذف شد و
تنها
«خانواده»
برجای ماند.
آیا از اینکه
در مورد شما
هم چنین
اتفاقی
بیافتد واهمه
ندارید؟ آیا
هیچ ضمانت
قانونی در این
مورد کسب کردهاید؟
سادیا:
قوانین ما
شفاف است.
زنان حق حضور
در همهی
مراتب و
جایگاههای
دولتی را
دارند. ۴۰
درصد از اعضای
مجمع قانونگذاری
در روژئاوا
زنان هستند.
ما این تناسب
را تا ۵۰ درصد
افزایش
خواهیم داد.
در ساختار قانونگذاری
ما، امکان
تغییر قوانین
انسانها
مطابق میل و
سلیقهی شخصی
وجود نخواهد
داشت. زنان میتوانند
در جاهایی که
ضروری میبینند،
اقداماتی از
آندست [که
شما گفتید] را
متوقف کنند.
البته همینجا
باید بگویم که
ما انتقاداتی
در همین حوزه
دریافت کردهایم
و اکنون با
دقت در حال
بازبینی
رویکردمان [در
این حوزه]
هستیم.
زکیاوقلو:
در بسیاری
جاها در جهان،
زنان به حکمِ
دین و مذهب
هدف خشونت
واقع میشوند.
چندی پیش در
روژئاوا،
فتوایی صادر
شد که میگفت:
«زنان و
مایملکِ
کُردها حلال
است». شما برای
متوقفکردنِ
خشونتی که به
حکم دین علیه
زنان در جریان
است، چه میکنید؟
مونا:
برای قتلهای ناموسی
هیچ حکمی بر
مبنای دین
وجود ندارد.
برنامهی ما
این است که
این معضل را
در قوانینمان
زیر چترِ
تبعیضِ خشونتآمیز
قرار دهیم.
هستند کسانی
که میخواهند
به نام دین
جان زنان را
بگیرند. در
چند سال اخیر،
سیاستِ اسلامگرایان
افراطی این
بوده که به
زنانِ کُرد تعارض
کنند. فتوایی
که صادر شده،
نمونهای در
همین راستاست.
ما در برابر
این رویه مبارزه
میکنیم. برای
ما امکان
ندارد که شانهبهشانهي
کسانی کار
کنیم که درک و
باورشان حق
زیستن را نفی
میکند.
منبع: این
متن ترجمهای
است از متنی
که در دو بخش و
با نام The Women Of Rojava Have Broken Their Chains – PartI و The Women Of Rojava Have Broken Their Chains – Part II در
تاریخ ۲۳
فوریهی ۲۰۱۴
منتشر شده است..
پانوشتها:
۱ روژئاوا،
نام کُردیِ
کردستان
سوریه است.
۲ رجوع
کنید به مقالهی
تحلیلیِ
ارزشمندِ
شهرزاد مجاب، با نام «بازسازی
پس از جنگ،
امپریالیسم و
ان.جی. او.های
زنان در
کردستان».
۳ کانتون
جزیره، یکی از
سه کانتون
روژئاوا است.
۴ دیاربکر،
یکی از مهمترین
و بزرگترین
شهرهای
کُردنشین در
ترکیه است.
۵ منظور
از کردستان
شمالی، مناطق
کردنشین در ترکیه
است.
توسط:
پراکسیس | 19
August 2014 |
http://praxies.org/?p=4219