Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۳ شهريور ۱۳۹۱ برابر با  ۲۴ اگوست ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۳ شهريور ۱۳۹۱  برابر با ۲۴ اگوست ۲۰۱۲
تریبونال لندن، نگاه افشاگر از درون

 

تریبونال لندن، نگاه افشاگر از درون

سردبیری سایت راه کارگر

هر چه  از تریبونال لندن می گذرد حقایق  بیشتری از ساختار درونی، نحوه هدایت ائتلافی که تریبونال را تشکیل داده است و به ویژه نیروهائی که جهت و راستای تریبونال را تعیین می کنند، برملاء می شود. در همین ارتباط بی شک مقاله کوتاه رفیق برهان عظیمی که به طور علنی خطاب به «دوستان و رفقای شرکت کننده در کارزار ایران تریبونال» نوشته شده  بسیار روشنگر است. البته برهان عظیمی در ادامه این مقاله چند مطلب دیگر نیز به رشته تحریر در آورده است که ادامه و نتیجه منطقی نوشته یاد شده در بالا می باشد.

برهان عظیمی همانگونه که در این مقاله  می گوید خود از مدافعین این کارزار می باشد و بنابراین  سخنان او را نمی توان، مانند انتقادهائی که از بیرون به تریبونال لندن مطرح شده است، به دشمنی با این ائتلاف نسبت داد. برای جلوگیری از اطاله کلام ما از خواننده این نوشته می خواهیم که مقاله یاد شده در بالا را مطالعه کند. نکات مهمی مطرح شده توسط برهان عظیمی  به قرار زیر است:

اولاًـ  لیلی قلعه بانی ( از مجاهدین خلق) به گفته برهان عظیمی  نه فقط «سخنگوی اصلی و رسمی و هماهنگ کننده گروه سخن گویان تریبونال است» بلکه « در اطاق فکری پشت پرده ی این نهاد فعالانه ولی شاید ناآگاهانه درتعیین سیاست، ترویج و پیشبرد آن مشغولند!» و بر خلاف قرار و مدارهای جمعی «برای خود "حق وتو" قائل است». از نظر برهان عظیمی این «متدولوژی ناصحیح بورژوا مابانه ( حق ویژه و امتیاز ویژه بر مبنای مالکیت خصوصی) که همه خفه خون بگیرند ....باید به چالش گرفته شود». بدین ترتیب بنا به گفته ی برهان عظیمی،  مجاهدین و اطاق فکری وابسته به آن ها، در ائتلافی که تریبونال لندن بر پایه آن شکل گرفته است، هژمونی را در دست داشته و سیاست های خود را به دیگر شرکای خود دیکته می کنند.

ثانیاً ـ  برهان عظیمی بر موضع گیری بسیاری از رفقای چپ و کمونیست ( زندانیان سیاسی سرشناس و مقاوم زندان های جمهوری اسلامی) که از نظر وی آگاهانه در این کارزار شرکت نکرده اند و معتقد هستند که تریبونال با نهادهای امپریالیستی  سروسری تنگاتنگ دارد، صحه می گذارد و تائید می کند که برخی از افراد بلندپایه تریبونال (که البته ر.برهان عظیمی در این نوشته از آن ها نامی نمی برد) به «طور خزنده ایران تریبونال را به سمت منافع امپریالیسم جهانی برده اند ». علاوه بر آن، برهان عظیمی در مورد قضات تریبونال لندن می گوید که آنها «حقوق دانانی هستند که تاریخاً خدمات خود را بر متن گسترش و دفاع از منافع استراتژیک نظام سرمایه داری امپریالیستی جهانی و استمرار وضع کنونی استثمار شوندگان و ستمدیدگان جهان قرار داده اند» .... . به این ترتیب:  تریبونال تحت هژمونی مجاهدین است و برخی از افراد بلندپایه تریبونال به «طور خزنده ایران تریبونال را به سمت منافع امپریالیسم جهانی سوق می دهند و قضات آن از خدمت گزاران نظام جهانی امپریالیستی هستند».

ثالثاًـ  شهادت های شاهدان و قربانیان جنایات جمهوری اسلامی در جریان یک هفته کار تریبونال به گونه ای سازمان یافته بود که به خط قرمزهای تعیین شده از سوی اطاق فکری، افراد بلند پایه و قضات معلوم الحال نزدیک نشوند. برای این کار روش هائی به کار گرفته شده بود که به نیروهای چپ و رادیکال امکان طرح مسائل داده نشود ومتقابلاً وقت مجاهدین برای تعریف و تمجید از خود و گریز از مسائل حساس مطرح، محدودیتی نداشته باشند. برهان عظیمی شیوه کار را این گونه توضیح می دهد.

-         ابتدا طی یک دوره آزمایشی شهادت ها را برگزار کرده اند که بدانند شهادت ها در چخ مسیری پیش خواهند رفت.

-         با شناخت قبلی از افراد، زمانی که فرد در حال شهادت دادن بوده است با طرح سوالات غافلگیر کننده زمان شهادت را سوزانده اند تا شهادت دهندگان از مسیر از پیش تعیین شده توسط آن ها خارج نشوند. از جمله این سوالات منحرف کننده این بوده است که سند خانه و یا مدرک و اسناد ارائه شده برای آزادی از زندان چه بوده است.

-         چنین روشی اجازه نمی داده است که شهادت دهندگان درباره همدستی همه جناح های رژیم اسلامی در قتلعام ها، سکوت همه نهادهای حقوق بشری نظام جهانی امپریالیستی در ارتباط با جنایات و کشتار رژیم اسلامی و ماهیت نهادهای حقوق بشری وابسته به نظام جهانی امپریالیستی افشاء کنند.

-         متقابلاً قضات به او( احتمالاً لیلی قلعه بانی)  "به طور یک جانبه و جانبدارانه اجازه داده شد که از این فرصت برای دل خنک کردن خویش از بابت این که بر او و دیگر یازانش چه گذشت صحبت کند".

 

 

معنای این گزارش افشاگرانه از درون را می توان چنین جمع بند کرد :

مجاهدین با برخورداری از حق ویژه و وتو بر تریبونال لندن سوار شده و از طریق اطاق فکری سری و پشت پرده خود سیاست هایشان را به تریبونال، دیکته می کنند. شرکای سیاسی مجاهدین که متاسفانه جریانات چپی هستند که بسیاری از خانواده های عزیز از دست داده را با خود به تریبونال بردند، ناچارند خظ قرمزهای تعیین شده توسط مجاهدین و بلندپایگان و قضات تریبونال ( یا مجریان سیاست های امپریالیستی را) رعایت کنند و از جمله درباره تحریم ها و تهدیدهای جنگی موضع گیری نکنند. تریبونال از طریق برخی از افراد بلند پایه ( که برهان عظیمی از نام بردن آن ها خودداری کرده و در نوشته های بعدی از جمله به پیام اخوان رئیس تیم دادستانی اشاره می کند) و قضات خود، که خدمت گزار نظام جهانی امپریالیستی هستند، در خدمت منافع استراتژیک امپریالیسم قرار دارد.  

برهان عظیمی در ادامه می گوید اگر رفقای رادیکال و کمونیست و انقلابی با راه کارهای ریاکارانه ایران تریبونال آچمز شوند و لب به سخن نگشایند آن وقت در قبال تشبثات و اهداف امپریالیسم جهانی در استفاد ابزاری از این نهاد ( ایران تریبونال) .... خلع سلاح شده اند....( خط  تاکید از ما ست)

هشدار برهان عظیمی اذعان به این واقعیت است که نیروهای چپ شرکت کننده در تریبونال نه فقط خود دنباله رو سیاست های مجاهدین شده اند بلکه زندانیان سیاسی جان بدر برده، فعالان و خانواده های شهدا وزندانیان سیاسی را  به ابزار بهره برداری مجاهدین و بلندپایگان و قضاتی که خدمت گزار منافع و سیاست های امپریالیسم جهانی هستند، مبدل ساخته اند.  

دو روش برخورد!

هژمونی طلبی مجاهدین خلق به هیچ وجه امر تازه ای نیست. کسانی که تاریخ شکل گیری «شورای ملی مقاومت مجاهدین» را به خاطر دارند، می دانند که همه نیروهای سیاسی و شخصیت های منفرد، این تشکل را به خاطر سیاست های هژمونیستی، فرمانده مابانه و تک روانه  مجاهدین خلق، ترک کردند. نکته تازه این است که بخشی از نیروهای سیاسی چپ مانند اقلیت، کمیته مرکزی راه کارگر و... وارد ائتلافی شده اند که ریش و قیچی آن در دست  اطاق های فکری متعلق به مجاهدین به مثابه نیروی پیش برنده سیاست های قدرت های امپریالیستی می باشد.

تفاوت دیگر فعالینی نظیر برهان عظیمی با نیروهای چپی که همسو با سیاست های مجاهدین عمل کرده اند و با اصرار و ابرام همچنان در راه انحراف از منافع مردم گام بر می دارند،  در این است  که با دیدن حقایق به طور علنی به افشاگری پرداخته  و بدین ترتیب مانع از سقوط بخشی از نیروها ی مبارز و پیکارجو در دامچاله ی پروژه های امپریالیستی می شوند. ما علیرغم اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک با ر. برهان عظیمی صدافت و جسارت انقلابی ایشان را در فاش گوئی و هشدار دهی تحسین می کنیم و از همه نیروهای آگاه و صادق تریبونال می خواهیم که همین روش صادقانه و مسئولانه را در پیش گیرند.

ضرورت تریبونال همچنان یک وظیفه غیرقابل چشم پوشی است

محاکمه سران رژیم جمهوری اسلامی به خاطر جنایات عظیمی که انجام داده اند یک وظیفه غیرقابل چشم پوشی است. اما این حقیقتی غیرقابل کتمان است که دادگاهی مانند راسل باید دادگاهی در خور و شایسته این نام باشد. از این رو:

الف، چنین دادگاهی به هیچ وجه نباید به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به منابع مالی قدرت های امپریالیستی متکی باشد.  زیرا هزینه های که امپریالیست های اینجا و آنجا و تحت پوشش نهادهای "حقوق بشری" می کنند نه تنها بی چشمداشت نیست بلکه با شروط خاصی نیز همراه خواهد بود. بنابراین شفافیت در این عرصه ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

ب، هیئت قضات و دادستانی چنین دادگاهی باید از افراد و شخصیت های  مترقی و خوشنامی تشکیل شود که مواضعی شفاف و روشن هم در برابر دیکتاتوری های خون آشامی نظیر جمهوری اسلامی دارند و هم به طور قاطع با سیاست های جهاخوارانه قدرت های امپریالیستی مخالف هستند.

ج، دادخواهی ما علیه جنایت جمهوری اسلامی و به مجازات رساندن عاملان و آمران آن وظیفه ای مقدس در برابر مردم آزای خواه ایران است و به هیچ نباید به ابزار بهره برداری کسانی مبدل شود که پاسخ گوئی شان نه مردم ایران بلکه اربابان قدرت مدار و جهانخوار می باشد.

با پیام اخوان (رئیس تیم دادستانی) ها  با قضاتی نظیر «سرجفری نایس»( Sir Geoffrey Nice) ، موریس کاپیتورین و  «جان کوپرکیو سی»( John Cooper QC) و نظایر آن ها یعنی با ترکیب تیم قضات و دادستانی و «اطاق فکری فرماندهی این کارزار»، روشن است که چنین کارزاری به جای دادخواهی تاریخی عدالت جویانه علیه جمهوری اسلامی درخدمت کدام سیاست ها قرار خواهد گرفت. نیروهای مسئول و آگاه کارزار، جان بدربردگان مسئول و خانواده های داغ دیده شهدا و زندانیان سیاسی  که ناخواسته و از طریق « اطاق فکری پشت پرده و سری» به این مسیر رانده شده اند باید به وظیفه روشنگرانه خود عمل کنند. درنگ جایز نیست. فردا ممکن است دیر باشد!

سوم شهریورماه ۱۳۹۱ ـ ۲۴ اگوست ۲۰۱۲

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©