Deprecated: Function utf8_encode() is deprecated in /mnt/web205/e0/39/5274439/htdocs/new/browsf.php on line 66 سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر)
Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۹ تير ۱۳۹۴ برابر با  ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۹ تير ۱۳۹۴  برابر با ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵
در گرامی داشت ِ مادر صمدی

 

 

در گرامی داشت ِ مادر صمدی

 

جاودانند و دیر می پایند

 

مادرانی که شیر می زایند

 

مادر صمدی به هستی ِ بیکران پیوست . شیر زنی که تقدیراش« فرخنده بختیار نیلاوره » یش میخواست ؛ در پیوستی مادرانه به دلبندانش ، به گذر گاه ِ تغییر گام نهاد و پابه پای فرزندانش چندان در این راه پیش رفت که خود به پرچمداری پیشرو ، کوهی قابل اتکّاء ، مادری از مادران ِ نسل ِ سترگ : « مادر صمدی» مبدل شد و بدینسان بدست ِ خویش ، تولدی دیگر و حیاتی دیگر یافت .

 

مادرصمدی همچون سایر مادران ِ نسل ِ مقاومت ، ایستادگی کرد و به رنج و شکنج ِ فرزندانش صبوری ورزید اما : « اونه تنها همچون مادران نسل مقاومت ایستادگی کرد بلکه خود با سیاهی ها و بی عدالتی ها جنگید»(۱) . مادر صمدی در سرتاسر سالهای نخستین ِ مصادره ی انقلاب و سیطره ی ارتجاع ؛ همپا و دوشادوش ِآن نسل ِ سترگ بر علیه وضع موجود– که همان فرایند ِ اِعمال و تحکیم ِ سلطه ی نوارتجاع ِ شوم ِ جمهوری ِ جُرم و جنایت بود– به اعتراض برخاست . مادرصمدی ، در همین راستا ، همراه با سایر مادران ِ اصفهان در سال ۱۳۵۹ دستگیر و مدتی بازداشت شد و زندان را تجربید .

 

سال ۱۳۶۰ فرارسید . ضد انقلاب ِ تکیه زده بر اریکه ی قدرت ، مصمم به تعیین تکلیف ِ نهایی ِ خود با نسل ِ انقلاب و سیطره ی کامل بر جامعه و اِعمال ِ بی منازع ِ قدرت ؛ رویارویی یی نابهنگام را تدارک ، و نبردی بکلی نابرابر را برتمامت ِ آن نسل و جامعه تحمیل ساخت . مادر صمدی اینبارو اینهنگام نیزپای در میدان در صفوف مقدم مقاومت و در پایگاهها مستقر شد و نقش ِ خویش گرفت . مادری کرد . پشتیبانی دلارام بود و حضوری دلاورانه داشت .

 

سال ۱۳۶۲مجدداً و این بار در یورشی شبیخون وار به همراه دخترانش – نادره و طاهره – دستگیر ؛ و پس از سپری کردن مدتی در شکنجه گاه های اطلاعات ِ سپاه ِ کرمانشاه ، یکراست به شعبه ی هفت دادستانی مستقر در اوین – خوفناکترین و درنده ترین شعبه ی بازجویی و شکنجه ی زندانیان ِ دهه ی شصت – منتقل گردید . بیش از ۹ ماه را در سلول انفرادی گذراند . اعتصاب غذای یک ماهه ای را در کارنامه اش به ثبت رساند . بازجویان ِ درنده خوی و دیو صفت ِ شعبه ی هفت را دست انداخت و به استهزاء گرفت ! و سر انجام پس از دوسال آزاد شد در حالی که دخترانش همچنان در زندان و در لابلای دندان های کفتاران ِ اوین بودند و یگانه فرزند ِ ذکورش – وحید – نیز در همان زندان بسر می برد و حبس می کشید .

 

مادر صمدی از این پس نقش و رسالتی دیگر یافت : به خیل ِ مادران ِ نستوه و بردباری پیوست که سال های سال ازاین زندان به آن زندان ، در زمهریر ِ زمستان و هُرم ِ تابستان ، پای کوفتند تا مگر دقایقی از پشت ِ شیشه های دوجداره ی سالن های ملاقات ، فرزندان ِ دلبند و عزیزان ِ جگر گوشه شان را ببینند و عشق و امید را نثارشان کنند .

 

مادر صمدی سالیان سال رنج کشید چندانکه خود به تلّی از اندوه مبدل شد اما ، آن کوه ِ اندوه ، از نقش ِ وجودش مجسمه ی بردباری ساخت . یاسمین – دخترش – درجریان ِ فروغ جاودان به شهادت رسید وبه بی مزاران پیوست . دخترانش– طاهره و نادره – سالها بعد «آزاد» شدند در حالی که آسیب های جبران ناپذیری از دوران شکنجه و زندان دیده بودند . مادر صمدی قتل عام شصت و هفت را در آن دوران ِ قطع ملاقات ها و کشتارها همراه با دلهره های مادران ، تجربید چرا که وحید – فرزندش – همچنان در زندان بود . قتل عام شصت و هفت اما پایان ِ صبر و انتظار مادر نبود . مادر می بایست چند سالی را باز هم در مسیر زندان وسالن ملاقات طی میکرد چرا که فرزندش شرایط فاتحان ِ حقیر را برای« آزادی » نمی پذیرفت .

 

مادر صمدی پس از سپری کردن سال هایی دشوار در ایران ؛ سر انجام پای در راه هجرت گذاشت و به همراه فرزندانش در تبعید و غربت جای گرفت . مادر صمدی آن آموزگار شرف و شجاعت ، ایستادگی و بردباری ؛ در این دوره از زندگانی اش نیز آموزنده زیست :

 

جهتگیری ِ طبقاتی و وفاداری ِباورمندانه داشت : سهم ِ خویش راهمواره و تا آخرین مرحله ی حیاتش به جنبش کارگری از ممر ماهیانه اش به صندوق حمایت از کارگران ِ در گیر در ایران ، پرداخت .

 

دست از طلب بر نداشت و به جستجوی نوه های دلبنش – از دخترش یاسمین– برخاست که در کودکی از پدر و مادرشان جدا و هر کدام به خانواده ای در اروپا سپرده شده بودند. آنها را یافت و بهم رساند و از عشق و مهربانی سرشارشان ساخت . روشن اندیش و پیشرو بود با آنکه سواد نداشت . اثر گذار و پرافتخار زیست . مستقل و منتقد ماند . وسر انجام

 

سرافراز و سربلند رفت و نامش بر سر– صفحه ای از تاریخ معاصر ایران نقش بست ! بی گمان ، ایران فردای ما و فردای ایران ِ ما نیازمند چنین مادرانی ست . مادرانی پروراننده و تکیه گاه چنان نسل ِ سترگی که به فراپیش بنگرند و به تغییر و دگرگونی برخیزند .

 

یاد مادر صمدی گرامی ، نامش جاودان ، و عمر دخترانش طاهره و نادره و فرزند برومندش– وحید – مستدام باد !

 

وزیر فتحی

 

شنبه, ۶ تیرماه ۱۳۹۴ برابر با ۲۷ ژوئن ۲۰۱۵

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©