کیش
بغداد به دولت
اقلیم
رضا
شاهمرادی
ایجاد
یک کشور مستقل
کُردی، آرزوی
دیرینه ی کُردها
است و تقریبا
اکثر مبارزات
آنها هم بر سر
دست یابی به
حق تعیین
سرنوشت خود
شکل گرفته است.
این خواسته
قدمتی به
درازای تمام
تاریخ مبارزات
کُردها دارد و
بررسی آن
نیازمند
اشراف به
وضعیت منطقه و
تاریخ پرفراز
و نشیب کُردها
دارد. حق
استقلال
خواهی کُردها
را باید در
ظرف کردستان
بررسی کرد و
مقایسه ی آن
با جنبش های
استقلال
طلبانه ی
معاصر در
خاورمیانه
موجب خطا و
نتیجه گیری
غیرواقع
بینانه خواهد
شد. از روزی که
بحث همه پرسی
اقلیم کردستان
توسط حزب
دموکرات و شخص
مسعود
بارزانی مطرح
شد، موجی از
شعب و خوشحالی
کُردستان را فراگرفت
و جمع کثیری
از از کُردهای
روژهلات[کردستان
ایران]، باکور
[کردستان
ترکیه] و روژآوا [کردستان
سوریه] هم پا به
پای مردم
باشور (اقلیم
کُردستان) به
شرور و
شادمانی
پرداخته و بر
این باور
بودند که این
اقدام می
تواند در
راستای
خواسته ی
دیرین آنها
باشد و حداقل
به بخشی از آن
جامه ی عمل می
پوشاند. لذا
همه پرسی اقلیم
کُردستان
محدود به
مرزهای
جغرافیایی این
منطقه نماند و
دیگر مناطق
کردنشین را
نیز تحت تاثیر
قرار داد.
بنابراین
تقلیل موضوع
استقلال
کُردستان به
اقلیم و شخص
بارزانی،
ناشی از عدم
شناخت جامعه
کُردها است و
تحلیل مسایل
را هم دچار
خطا خواهد کرد
و این مساله
به همه
کُردهای دنیا
ارتباط دارد و
نتیجه آن هرچه
باشد برروند
مبارزات مردم
کُرد تاثیر مثبت
یا منفی بجا
خواهد گذاشت.
برهمین اساس
در کنار کسانی
که با برگزاری
همه پرسی موافق
بوده و آرزوی
دیرینه ی خود
را در اقلیم
کُردستان در
شرف وقوع می
دیدند، خیل
کثیری از کُردها
و در طیف
مقابل طرح این
موضوع در
شرایط فعلی را
یک اقدام
عجولانه و
اشتباه
قلمداد کرده و
با آن به
مخالفت
برخاستند که
عمده ترین طیف
سیاسی مخالف و
در داخل اقلیم
هم حزب گوران
و بخشی از
بدنه ی
اتحادیه
میهنی بود.
اما مخالفت
آنها نه از
روی مقابله با
حق تعیین سرنوشت
بود که نشان
از نگرانی
عمیق نسبت به
آینده ی
کُردها بود.
آنها دنبال
شرایط مناسبی
بودند که این
حق و آرزوی
دیرینه ی مردم
کُرد جامه ی
عمل بخود
بگیرد و باعث
سرخوردگی و ناامیدی
خلق کُرد نشود
و با امید
بیشتری به سوی
آینده ای
روشنتر گام
بردارند و
اقلیم کُردستان
بتواند الگوی
مناسبی برای
سایر کُردهای
ایران، ترکیه
و سوریه باشد
و در کنار آن
نظر جامعه
جهانی را
بیشتر به
مساله کُرد
متمایل کند.
با وجود
موافقان و
مخالفان، همه
پرسی در موقع
مقرر برگزار
شد و اکثریت
قریب به اتفاق
مردم باشور[کردستان
عراق]، به طرح
تشکیل کشور
کُردستان رای
مثبت داده و
از فردای آن
روز شور و شعف
خاصی در میان
همه ی مردم
کُرد ایجاد شد
، بطوریکه در
کُردستان ایران،
شادی و پایکوبی
به راه افتاد
و مردم با پخش
شیرینی
این به زعم
خود پیروزی را
به همدیگر تبریک
و شادباش می
گفتند. اما
بخت بار دیگر
با کُردها
همراهی نکرد و
شرایط به گونه
ای دیگر رقم
خورد. هنوز
مردم مسرور در
جشن و شادمانی
بودند که جلال
طالبانی رهبر
حزب اتحادیه
میهنی از دنیا
رفت و شرایط
پیچیده ای به
حزب متبوعش تحمیل
شد. مراسم
خاکسپاری به
اتمام نرسیده
بود که دولت
بغداد هشدار
شدیداللحنی
را به اقلیم داد،
ایران
مرزهایش را
بست و اقدام
به تحریم اقتصادی
اقلیم کرد و
ترکیه چهره
خصمانه ای
بخود گرفت. به
فاصله کوتاهی
همه معادلات
بهم خورد و
ارتش بغداد در
کنار حشد شعبی
و با همکاری
سپاه
پاسداران پشت
دروازه های
کرکوک ظاهر شده
و کمتر از
بیست و چهار
ساعت، تمام
نیروهای
نظامی اقلیم
در کرکوک، عقب
نشینی کردند و
کرکوک را دو
دستی تحویل
داده و
نیروهای
متخاصم تا
پنجاه
کیلومتری
اربیل پیشروی
کردند.
دولت
اقلیم در
شرایط بحرانی
سختی قرار
گرفت و دستپاچگی
و ناشی گری در
سیستم سیاسی
حاکم بر اقلیم
خود را نشان
داد ، بطوریکه
اربیل مجبور شد
در نیمه های
شب بیانیه ای
را صادر کند و
اعلام کرد که
نتیجه همه
پرسی را به
حالت تعلیق
درآورده و بر
اساس قانون
اساسی کشور عراق،
حاضر به گفتگو
با مقامات
دولت بغداد است.
در مدت بیست و
چهار ساعت،
شور و نشاط
جایش را به
یاس و ناامیدی
داد و همه ی
مردم کرد را
در بهت و
حیران فرو
برد. در ادامه
تلاش می کنم
تا به برخی از
موارد مهم این
رویداد اشاره
کنم که چرا
اقلیم به چنین
شرایطی رسید و
مردم کُرد چه
درس هایی می
توانند از آن
بیاموزند:
یک
– همه پرسی چه
به حالت تعلیق
درآید و چه
لغو بشود و یا
تحت هر شرایط
دیگری قرار
بگیرد قطعا نتیجه
آن قابل
بازگشت نیست و
هیچ راهی هم
وجود ندارد که
آرای ماخوذه،
به صاحبان آن
برگردانده
شود. فارغ از
درست یا غلط بودن
همه پرسی در
شرایط فعلی،
نتیجه آن پیام
روشنی را به
کشورهای
منطقه و دنیا
مخابره کرد ،
اینکه کُردها
هنوز بر
خواسته ی خود
مبنی بر حق
استقلال
پایبند بوده و
بر سر این
موضوع هم مصر
هستند و
اتفاقا عمده
نگرانی
کشورهای منطقه
هم همین پیام
است که از دل
صندوق های رای
بیرون آمد و
ایران چاره ای
جز این نداشت
که آن را یک
نقشه اسراییل
و آمریکا
بخواند و همه
چیز را به
وارونه جلوه
دهد تا شاید
از اهمیت آن
پیام کاسته
شود. در کنار
این اتهام ،
مخالفان
استقلال
کردها همچون
ایران و ترکیه
در تلاش بودند
که این اقدام
را به زیاده
خواهی
بارزانی
تقلیل دهند و
البته در این
میان بخشی از
رسانه ها و
فعالان
اپوزسیون و
اصلاح طلب هم
همگام با
حکومت بودند و
سعی کردند تا
با بزرگنمایی
دخالت غربی ها
و نقاط ضعف
مسعود بارزانی،
نتیجه
رفراندوم را
به حاشیه بده
و یا با توسل
به حفظ تمامیت
ارضی کشورها،
این اقدام
کُردها را
خیانت به
خاورمیانه
تلقی کنند و
عملا هم نشان
دادند که
هیچگونه
تمایلی به
شنیدن پیام
مردم کرد
ندارند و آنچه
برایشان مهم
است حفظ
تمامیت ارضی
کشورهای
موجود به هر قیمت
ممکن است.
دو –
اقلیم
کردستان نشان
داد که مشکلات
عدیده ای دارد
و تا بحال هم اقدام
خاصی جهت رفع
آنها انجام
نداده است، به
عبارت دیگر
مسعود
بارزانی با رو
کردن کارت رفراندوم
قصد داشت که
مشکلات موجود
را به حاشیه رانده
و چهره ای
متفاوت و
ماندگار از
خود برجای
گذاشته و تا
حدی بتواند
فشارهای ناشی
از مشکلات
متعدد را
بکاهد و کانون
توجه را به سوی
دیگری منحرف
کند. استفاده
از کارت
رفراندوم
بدترین
انتخاب ممکن
در وضعیت
اسفناک اقلیم
بود و ریسک
بالایی را
متوجه مردم
منطقه کرد. اقلیم
با مشکلات جدی
و عدیده ای
مواجه بود، از
جمله آنها
میتوان به این
موارد اشاره
کرد: اقتصاد
نفتی و وابسته
به کشورهای
دیگر، رواج
فرهنگ مصرف
گرایی در میان
مردم، نداشتن
یک نیروی
نظامی واحد و
مقتدر مرکزی و
منسجم، اختلافات
سیاسی آشکار
بین احزاب در
نحوه ی اداره اقلیم،
عدم وجود یک
رسانه خبری
مستقل، دخالت آشکار
ایران و ترکیه
در امور داخلی
، بدهی زیاد ،
حقوق معوقه ی
کارمندان،
افزایش فساد
اداری ، تنش
های منطقه
همچون حضور
داعش و حشد شعبی
در همسایگی
اقلیم، فشار
به روزنامه
نگاران و
فعالان سیاسی
منتقد دولت و
برخورد با
آنها و
ناتوانی در
ایجاد یک
سیستم
اقتصادی مولد
و غیر وابسته
به نفت.
برگزاری
همه پرسی در
زمان نامناسب
بحران دیگری
را به اقلیم
کردستان
تحمیل کرد تا
جایی که دولت
مرکزی بغداد
با آگاهی کامل
از سردرگمی
سیاسی و نظامی
اقلیم ، سعی
در افزایش
فشارها را
داشته و دارد
تا جایی که پس
از بیانیه ی
اقلیم مبنی بر
گفتگو ، دولت
بغداد خواهان
عقب کشیدن
بیشتر از سوی
اربیل است.
دولت بغداد
بخوبی می داند
که اربیل در
موقعیت
شکننده ای
قرار دارد و
هرگونه خواسته
ای را می
تواند با فراغ
بال به آنها
تحمیل کند و
در این رابطه
دست بالا را
دارد و چه بسا تلاش
می کند تا
شاید بحث
استقلال را
برای همیشه به
محاق ببرد و
حتی بیم آن
وجود دارد که
بغداد بحث
فدرالیسم را
هم به چالش
بکشد و باشور
را در شرایط
پیچیده ای
قرار دهد تا بتواند
حداکثر
امتیاز لازم
را بگیرد یا
به عبارت ساده
تر دولت مرکزی
بغداد به مرگ
می گیرد تا
اقلیم
کردستان به تب
راضی شود.
سه –
وابستگی و
اعتماد بیش از
حد مردم باشور
به سیاستمداران
و رهبران
احزاب اصلی و
سهیم در قدرت،
مانعی جدی در
مقابل مطرح
شدن هرگونه
انتقاد جدی و
بیان واقعیت
های موجود
بود. همچنین نگاه
آنها به سران
احزاب نگاهی
احساسی است، بطوریکه
قهرمانان،
رهبران و چریک
های دیروز با
وقوع یک
رویداد تلخ
بلافاصله به
بزدلان، خائنان
و وطن فروش
های امروز بدل
می شوند. اما آنچه
مسلم است آنها
نه قهرمان
هستند و نه
وطن فروش،
بلکه
سیاستمدارانی
هستند که دچار
خطا شده و
بقول معروف بی
گدار به آب
زدند و چوب
ناشی گری و
ناپختگی شان
را خوردند.
این نوع نوع
نگاه احساسی
آکنده از عشق
و نفرت نسبت به
سیاستمداران،
فقط خاص مردم
باشور نبوده و
می توان در
جای جای
خاورمیانه
نمونه های
مشابه و زیادی
ذکر کرد.
در
کنار همه ی
ایراداتی که
به سیستم
حکومتی اقلیم
وارد است
نباید نگاه
انتقادی خود
را از روی
مردم برداشت و
باید آنها را
هدف پرسش های
جدی قرار داد
و از آنها
پرسید چرا پس
از تعطیلی
پارلمان از
سوی مسعود
بارزانی سکوت
کردید و چرا
یقه کسی را
نگرفتید؟ اگر
رای به
رفراندوم
اهمیت دارد و
در صورت
کوتاهی
رهبران حزب ،
آنها به
خیانتکار
متهم می شوند
اما زیر پا
گذاشتن رای
مردم در
انتخابات
پارلمان هیچ
اتهامی را
متوجه مقامات
سیاسی نمی
کند. پارلمان
می توانست
قدرت چانه زنی
و ارتباط
اقلیم را بالا
ببرد و چه شد
که مردم با
تعطیلی آن
کنار آمدند؟
ده ها سوال
دیگر می توان
پرسید که هدف
آن مردم باشد
و باید پاسخگوی
تعلل و کم
کاری خودشان
باشند .
چهار –
علم سیاست و
کشورداری حکم
می کند که هر
اقدامی
نیازمند بستر
مناسب و درک
درستی از موقعیت
است. اگر
بخواهیم ساده
تر به مساله
نگاه کنیم و
دنیای سیاست
را به صفحه
شطرنج تشبیه کنیم
هر حرکتی
نیازمند آن
است که عکس
العمل حریف را
در نظر گرفت و
آماده مقابله
با اقدامات بعدی
حریف بود تا
در موقعیت کیش
و مات قرار
نگرفت. دولت
اقلیم با
اقدامات
ناشیانه ای که
درپیش گرفت
بغداد و
شرکایش بدون
کمترین دردسری
و با اشراف
کامل به وضعیت
در موقعیتی قرار
داد که اربیل
را بدون دردسر
کیش و مات کند.
اقدامات
نسنجیده
مقامات سیاسی
و بدون کمترین
آینده نگری بر
عدم درک درستی
از شرایط منطقه
استوار بود و
تقریبا
شناختی از از
طرف مقابل خود
نداشتند و
احتمالا هم بر
این باور بودند
که بالخره
کشورهای غربی
مجبور خواهند
شد شرایط را
پذیرفته و
دولت مرکزی
بغداد هم شرایط
مناسبی برای
عکس العمل
مناسب را
ندارد. دولت
آک پارتی
ترکیه که تا
دیروز رفیق
گرمابه و
گلستان حزب
دموکرات بود
به یکباره
رویه اش را
تغییر داد و
اردوغان طی یک
سفر کم سابقه
به تهران
اعلام کرد که
در کنار بغداد
و تهران به با
ایجاد کشور
کُردستان
مقابله خواهد
کرد و در شاخ و
شانه کشیدن
علیه اربیل از
هم سبقت می گرفتند
و بغداد هم با
تکیه بر حمایت
ایران، ترکیه
و حشد شعبی
بدون درنگ به
سوی کُردستان
یورش برد و
مسعود
بارزانی چاره
ای جز نوشیدن
جام زهر برایش
باقی نماند.
موارد
ذکر شده و
همینطور
دلایل متعدد
دیگری نشان
داد که اربیل
و شخص بارزانی
آچمز شده و هر حرکتی
از سوی آنها
ممکن است که
صدمات جبران
ناپذیری به
سیستم سیاسی و
مدیریتی
اقلیم وارد
کند و نفوذ
بغداد بطور
مستقیم و
ایران و ترکیه
به صورت
غیرمستقیم را
در مناطق تحت
سیطره ی اقلیم
به شدت بالا
ببرد و چاه
های نفت و
تنها منبع درآمد
دولت اقلیم را
در بطور کامل
در اختیار بگیرند
و اقلیم را در
تامین
نیازهای اولیه
خود ناتوان
کنند و در
نهایت مجبور
به پذیرش تمام
خواسته های
قدرت های
متخاصم بشود.
در
خوشبینانه
ترین حالت اگر
فرض را بر این
بگذاریم که
دولت اقلیم
بتواند شرایط
را به قبل برگرداند
قطعا فرصت
پیدا خواهد
کرد که بتواند
اعتماد از دست
رفته ی مردم
را بدست آورد
و برای
بازیابی توان
تلف شده اش
تلاش کند. با
این توضیح که
باید به رای و
نظر مردم اتکا
کند، پارلمان
بازگشایی
شود، مسعود
بارزانی
استعفا دهد،
احزاب به سر
میز گفتگو
بازگشته و
فضای باز
سیاسی ایجاد
شود، رابطه اش
را با کُردهای
همسایه بهتر
از قبل کند،
سیاست خارجه
اش و وضعیت
اقتصادی را
سروسامان دهد
و بالاخره هر سه
حزب قدرتمند
دموکرات،
اتحادیه
میهنی و گوران
بتوانند یک
دولت آشتی-ملی
و بر اساس رای
و نظر مردم
تدارک ببینند.
با این اوصاف
باید منتظر
ماند و شاهد
بود که آیا
اقلیم
کُردستان توان
بازیابی و
ترمیم موقعیت
های از دست رفته
را دارد؟ آیا
قادر خواهند
بود که از
اشتباهات خود
درس بگیرند و
دوباره امید
را در دلهای
مردم کُرد
زنده کنند؟
آیا دولت
بغداد شرایط را
برای اقلیم
سخت تر خواهند
کرد و یا به
میز گفتگو
برمی گردد؟ در
کنار این
مشکلات همه ی
ما امیدوار
هستیم که مردم
باشور و احزاب
سیاسی شان
بتوانند به یک
شرایط
پایداری برسند
و سایه ی شوم
جنگ از سر
آنها کوتاه
شود و از کشتار
و انفال خلاصی
یابند و دیگر
عزادار عزیزان
از دست رفته
شان نباشند.
---------------
برگرفته
از:« سایت
تحلیلی روز»
http://www.nnsroj.com/fa/detiles.aspx?id=121306