کوبانی
و خطراتی که
در کمین نشستهاند
جل
برینسما
ترجمه:
پرویز صداقت
در
حالیکه داعش
از کوبانی
بیرون رانده
شده، خطرات امتیازخواهیهای
امپراتورمآبانهی
ایالات متحد
در کمین آرمانهای
خودگردانی
دموکراتیک
کردها است.
اکنون
که گزارشهای
مختلف تأیید
میکند که مردان
و زنان کرد که
به شکل شگفتانگیزی
شجاعاند
موفق شدهاند
کوبانی را حفظ
کنند و حتی
فاشیستهای
داعش را بیرون
برانند، فرصت
تأمل فرارسیده
است. آنان چهگونه
داعش را به
عقبنشینی
واداشتند؟
چرا ایالات
متحد به شکل
گستردهتری
درگیر شد؟ و
چه خطراتی در
کمین نشستهاند؟
دو
هفته پیش،
یگانهای
شکستناپذیر
مدافع خلق (ی. پ.
گ.) بیانیهای
جسورانه
منتشر کردند
که بر احساس
«مسئولیتهای
تاریخی» آنان
تأکید میکرد
و وعده داد که
«شکست و
انهدام داعش
در کوبانی
آغاز خواهد
شد. هر خیابان
و خانه در
کوبانی گور
داعش خواهد
بود.» بسیاری
شجاعت کردها
را ستودند.
حتی ترکها و
برخی دوستان
دیگر تلاش
کردند در دفاع
از کوبانی به
آنها
بپیوندند و
کارزاری
جهانی برای
کمک مالی به
آنها ایجاد
شد.
اما
ناظران
بیرونی
حقیقتاً باور
نداشتند که بتوان
حملهی
مرگبار داعش
را متوقف کرد
و مقالات
متعددی منتشر
شده که جز
سقوط کوبانی
را پیشبینی
نمیکردند.
این تا حدود
زیادی به سبب
موضع جنایتکارانه
و انعطافناپذیر
ترکیه برای
محصور کردن
راههای
تدارکاتی
کردها و فقدان
توجه ایالات
متحد به شهری
از لحاظ
استراتژیک
غیرمهم ـ در
محاسبات
امپراتورمآبانهاش
ـ بود.
دو
هفته بعد با
گزارشهای
مکرر از عقبنشینی
داعش و اعلام
رسمی کردها که
«اکنون هیچ عنصر
داعشی در
کوبانی نیست»
به نظر میرسید
ورق برگشته
است، هرچند
جنگ در حومههای
شرقی همچنان
ادامه داشت.
در همین دو
هفته، ایالات
متحد بمباران
هوایی مواضع
داعش در داخل
و خارج کوبانی
را افزایش داد
و برای نخستین
بار به گفتوگوهای
مستقیم با حزب
اتحاد
دموکراتیک
کردستان (پ.ی.د.)
مبادرت کرد.
در ضمن بهارین
کندال فرماندهی
یگانهای
مدافع خلق (ی. پ.
گ.) گفت که «گروه
شبهنظامیاش
تسلیحات،
تدارکات و
جنگجویانی
دریافت کرده
بود.» هرچند او
اطلاعات بیشتری
را افشا نکرد،
روزنامهنگاران
در شهر مرزی
ساروژ در 15
کیلومتری
کوبانی
گزارش کردند
که «جنگجویانی
را دیدند که
از مرز به
کوبانی میرفتند
و از آنجا
برمیگشتند».
شاید این ناشی
از اطلاعات
دقیق جنگجویان
از محل باشد
اما یک «مقام
عالیرتبهی
ترک» به بی بی
سی گفت که «
درواقع اجازهی
عبور تدارکات
از مرز داده
شده است».
همانطور
که دو هفته
قبل در نشریهی ROAR گزارش شد،
اگر کوبانی
سقوط میکرد
ایالات متحد و
ترکیه مقصر
بودند. هر دو
دولت قدرت و
توان نظامی
داشتند که
مانع رسیدن داعش
به شهر بشوند.
علاوه بر این
و از آن مهمتر
گزارشهای
مختلف ظاهراً
نشان میدهد
که ترکیه
فعالانه به
شیوههای زیر
به داعش کمک
میکرد:
اجازه
به جنگجویان
زخمی داعش که
در بیمارستانهای
ترکیه درمان
شوند و به
سوریه
برگردند تا باردیگر
به جنگ ملحق
شوند؛
اجازه
به داعش برای
عبور از مرز
به منظور فروش
نفت حاصل از
میادین نفتیای
که در اختیار
دارد در بازار
سیاه ترکیه،
واقعیتی که
اهمیت مالی
فوقالعادهای برای
داعش دارد.
ممانعت
از عبور
نیروهای
باتجربهی پ.
کا. کا. از مرز
برای کمک به
دفاع از
کوبانی و جنگ
با داعش و به
همین ترتیب
جلوگیری از
ارسال سلاح و
دیگر تدارکات
ضروری؛
هفتهی
گذشته این
موضع همراه شد
با درگیرشدن
فعالانهی
دوبارهی
ترکیه در جنگ
علیه کردهای
خودش با
بمباران مواضع
کردها در جنوب
شرقی منطقه
دالیجا.
اگرچه
همهی موارد
بالا همچنان
به قوت خود
باقی است، سیاستها و
محاسبههای
امپراتورمآبانه
پیچیده و
بازتابی از ضرورت
دفاع از منافع
مختلف و
متناقض است.
در مورد
کوبانی، روشن
است که ترکیه
خوشحال بود که
بگذارد داعش
به نیروهای
کرد ضربهی
سنگینی بزند و
به طور بالقوه
به کشتار
هزاران کرد
مبادرت کند.
همچنین ترکیه
در پی ایجاد فشار
بینالمللی
برای جبههی
تازهای علیه
اسد در سوریه
بود. ایالات
متحد نیز
کاملاً راضی
بود که بگذارد
این «قربانیان
بیارزش»
بمیرند و روشن
ساخت که
کوبانی اهمیت
چندانی برای
آنان نداشت.
چه
چیزی این
وضعیت را
تغییر داد؟
هرچند ایالات
متحد هنوز بر
جنگ با داعش
در عراق که
منافع اقتصادی
و اعتبار
بسیار بیشتری
برایش دارد
اولویت قائل
است، حملات
هواییاش
را به داعش در
کوبانی
احتمالاً در
هماهنگی با
کردها افزایش
داد. کردها در
منطقه به شکل
قابلدرکی از
حملات هوایی
امریکا به
مواضع داعش استقبال
کردند و از
آغاز مقاومت
کردها خواهان
حملات هوایی
هرچه مؤثرتری
بودند.
به
نظرم دو دلیل
برای توضیح
فعالیت بیشتر
ایالات متحد در
این زمینه
وجود داشت.
نخست،
نیروهای
کارآزمودهی ی.
پ. گ ـ پ. کا. کا.
نشان دادند که
مؤثرترین
مخالفان داعشاند ولو
آن که بهشدت
کمشمار
و کمسلاح
باشند. هرچند
در عراق ارتش
ـ به رغم یک دهه
آموزش ایالات
متحد و تسلیحات
پیشرفته ـ به
محض پیداشدن
داعش از هم
پاشید،
نیروهای ی. پ. گ
و پ. کا. کا. بعد
از این که
نخست ایزدیهای
عراق را نجات
دادند، بار
دیگر «ارزش»
خود را به
نمایش
گذاشتند. از
آنجا که
ایالات متحد
نمیخواهد «از
نیروی زمینی
استفاده کند»،
از آنجا که
متحدان منطقهایاش
نشان دادهاند
که تعهد جدی
چندانی
ندارند، و از
آنجا که
کارزار هوایی
محکوم به شکست
است، به متحدانی
نیاز دارد که
در جنگ با
داعش مصمم
باشند.
دوم آن
که به گفتهی
مارک اربن،
سردبیر
دیپلماتیک و
دفاعی بی.بی.سی،
ایالات متحد
به «دلایل
تبلیغاتی» به
کوبانی کمک میکند.
همانند هر
شبکهی
مافیایی
مؤثر، در
روابط بینالملل
نیز شهرت همهچیز
است. با توجه
به اعلام
امریکا مبنی
بر این که
داعش را
«تضعیف و در
نهایت نابود
میکند» و
نگاه جهانیان
به سبب شجاعت
سرسختانهی
جنگجویان کرد
و فعالیت
حامیانشان
در سرتاسر
جهان، قتلعام
در کوبانی میتوانست
اعتبار
ایالات متحد
را از میان
بردارد. مایکل
اوهانلان
تحلیلگر
نظامی نهاد
بروکینگز میافزاید
کوبانی «بیشتر
یک نماد است
تا یک دارایی
استراتژیک،
اما شکست آن
این احساس را
که {داعش} شکستناپذیر
است تقویت میکند.»
کردها
اکنون ناگزیر
شدهاند با
ایالات متحد
ائتلاف
استراتژیک
ظاهراً اجتنابناپذیر
اما خطرناکی
را تشکیل
بدهند. اجتنابناپذیر،
چراکه داعش
تسلیحات
بسیار بهتری
از آنها دارد
و در جبههی
خود نیازمند
سلاح پیشرفتهاند
تا جلوی داعش
را بگیرند و
فضایی برای
تنفس پدید
آورند.
خطرناک، چون منافع
و آرمانهای
کردها کاملاً
مخالف منافع
ایالات متحد است
و هر دو طرف از
آن آگاهاند.
کوششها
کردها برای
ایجاد کانونهای
دموکراتیک
خودگران درست
همانقدر
تهدید منافع
امپراتورمآبانهی
امریکاست که
تهدید داعش
است. سنگبنای
سیاست ایالات
متحد در
خاورمیانه
همواره حمایت
از رژیمهای
باثباتی بوده
که قادر باشند
با موفقیت مانع
هر درخواستی
برای
دموکراسی یا
کنترل ملی بر
منابع طبیعی
کشور بشوند.
در این مفهوم،
قیاسی که
دیوید گرابر
بین کردها و
آنارشیستهای
اسپانیایی در
1936 میکند صادق
است، هرچند
آنارشیستها
با همان
فاشیستها
مقابله میکردند،
همهی قدرتهای
غربی با آنها
مخالف بودند و مانع
انتقال اسلحه
به آنها شدند
و این گفتهی
چرچیل معروف
است که فاشیستها
را به
آنارشیستها
یا کمونیستها
ترجیح میدهد.
با
توجه به
همکاری ی. پ. گ ـ
ایالات متحد،
لازم است
باردیگر
تاریخی متأخر را
به خاطر آوریم
که مربوط به
خیانت 1991
ایالات متحد
به شیعیان و
کردهای عراق
است.
این
خیانت در 1991 رخ
داد اما میتواند
به همان ترتیب
در 2014 هم رخ دهد.
در 1991 یک دیپلمات
اروپایی گفت
که «امریکایی
ترجیح میدهد
یک اسد دیگر
یا حتی از آن
بهتر یک مبارک
دیگر در بغداد
داشته باشند».
نخستین جنگ
خلیج فارس زمانی
آغاز شد که
صدام حسین،
متحد امریکا
تا آن زمان،
با اشغال کویت
از دستورات
امریکا نافرمانی
کرد. حملهی
امریکا به
عراق در میان
کردها و شیعههای
سرکوب شده
امیدی
برانگیخت و
تشویق آشکار بوش
به قیام علیه
صدام حسین آن را
تقویت و این
حس را ایجاد
کرد که ایالات
متحد از آنها
پشتیبانی میکند.
اما عدماطمینان
نسبت به عراق
بعد از صدام
باعث شد امریکا
تصمیم بگیرد
که صدام
همچنان در
قدرت بماند.
درخونینترین
هفتهها در
تاریخ عراق،
ایالات متحد
که کنترل کامل
هوایی بر عراق
داشت کناری
ایستاد و
اجازه داد
صدام حسین
منطقهی
پرواز ممنوعِ
در کنترل
امریکا را نقض
کند و با
استفاده از
بالگردهای
جنگی شورشها
را سرکوب و
غیرنظامیان
کرد و شیعه را
به قتل برساند.
یادآوری
این واقعیتها
به کردها
دشوار نیست.
خانوادههایشان
با این خیانتها
و دیگر خیانتهای
امپراتورمآبانه
زیستهاند. در
عین حال، آنها
با گفتههای
نظریهپردازانی
بیاعتنا به
واقعیت
که هر همکاری
با بمبهای
ایالات متحد
را محکوم میکنند
وقت خودشان را
هدر نمیدهند
ـ و بهدرستی
چنین میکنند.
این زندگیشان
است که اکنون
در معرض تهدید
جدی قرار میگیرد.
اما
این واقعیت
جدید دشواریهای
بزرگ در پی
دارد. این
واقعیت که
ایالات متحد
همچنان بر
اهمیت عراق
نسبت به
کوبانی تأکید
دارد و این که
لوید آستین،
فرماندهی
نظامیان
امریکایی در
خاورمیانه
روز جمعه همچنان
تصور میکرد
که خیلی محتمل
است که کوبانی
سرانجام در
برابر داعش
سقوط کند،
پرسشهای
مهمی را مطرح
میکند. کمک
امریکا به
مقاومت به مدد
حملات هوایی
چه قدر طول میکشد؟
در گفتوگوهای
ردهبالای
نمایندگان پ.
ی. د. با وزارت
خارجهی
امریکا چه
گذشت؟ ایالات
متحد تلاش میکند
از کردها چه
«به دست آورد»؟
همکاری
فعالانهتر در
جنک علیه
داعش؟ در
برابر آن چه
میدهد؟
یک
پاسخ را امروز
اعلامیهی
فرماندهی
نظامی ی. پ. گ
ارائه کرد. در
این اعلامیه
تأیید کردند
که پیمانی با
ارتش آزاد
سوریه بستهاند،
گروهی که
تااندازهای
با حمایت غرب
علیه رژیم
ستمگر اسد میجنگد.
آنها همچنین
تأیید کردند
که ارتش آزاد
نیز در جبههشان
در کوبانی میجنگد
و اکنون با آنها
در «مبارزه با
تروریسم و
ایجاد سوریهای
آزاد و
دموکراتیک»
همکاری
خواهند کرد.
این تغییر
مهمی در
استراتژی است
که مستلزم نهتنها
جنگ با داعش
بلکه همچنین
با اسد است ـ
یک درخواست
مهم ترکیه ـ
که در ادامه
بر «مشارکتی
واقعی برای
ادارهی این
کشور» با
تمامی «طبقات
اجتماعی» متکی
میشود.
آیا
بهایی که ی. پ. گ
چپگرا باید
بپردازد تا
خطوط
تدارکاتی به
رویش باز شود
این بود؟ این
سؤال همچنان
مطرح است که معنای
این همکاری
برای انقلاب
اجتماعی در روژئاوا
چیست؟
مثلاً
بعید نیست که
ترکیه به سبب
فشارهای
امریکا و/یا
پیمانی که با
ارتش آزاد
سوریه داشته
راههای
ارسال
تدارکات از
طریق مرزهایش
را تحمل کند.
همچنین میتوانند
این خطوط را
قطع هم کنند.
حملات هوایی ایالات
متحد نیز میتواند
متوقف شود و
ملاحظات
امپراتورمآبانه
میتواند
تغییر کند.
فهرست کسانی
که با قدرتهای
امپراتوری
همکاری کردند
اما به جبر یا
اختیار، سپس
به حال خود
رها شدند تا
بمیرند بیپایان
است. واقعیتِ
تلخ آن است که
امپراتوران روزگار
مدرن همچنان
قادرند تصمیم
بگیرند که چه
کسی زنده
بماند و چه
کسی بمیرد.
همچنانکه
کردها میدانند،
در درازمدت،
همکاری با
ایالات متحد با
آرمانها و
آرزوهایشان
برای منطقه و
جامعهای رها
شده از تمامی
اشکال سرکوب
ناهمخوان است.
اما این سؤال
منطقی است که
آیا در کوتاهمدت
گزینهی
دیگری هم
داشتند؟ حتی
عرضهی مستمر
سلاحهای
سنگین که اینقدر
به آن نیاز
دارند و حرکت
آزاد
نیروهایی که
از آن برخوردارند
تا حدود زیادی
به ترجیحات
اربابان امپراتوری
وابسته است.
این
بار، بهواسطهی
شجاعتشان،
امپراتوری را
ناگزیر از کمک
کردند و قادرند
بار دیگر
بجنگند. اما
فردا چه خواهد
شد؟ ترکیه دهههاست
که یکی از مهمترین
متحدان منطقهای
ایالات متحد
بوده است و
هرچند ایالات
متحد امروز
نیازمند
کردها است در
بهترین حالت
این ائتلافی
موقتی است.
برای
ما که به
همبستگی با
دوستان
کردمان ایستادهایم
استمرار فشار
بر دولتهایمان
ضروری است تا
همچنان
کوبانی و
مبارزهی
گستردهتر
کردها در کانون
توجه جهان
باشد. بیش از
آن، نیاز
داریم آشکارا
از خواستهی
ی. پ. گ. برای
عرضهی
تسلیحات دفاع
کنیم و
خواستار خارج
کردن پ. کا. کا.
از «فهرست
{وحشتناک}
تروریستها»
باشیم. کردها،
در بند انتخاب
از میان گزینههایی
نامطلوب، در
نهایت تنها
باید متکی به
خودشان باشند.
هرقدر از
آزادی حرکت
بیشتری
برخوردارباشند،
هر قدر
تجهیزات
نظامی بهتری
داشته باشند،
بهتر میتوانند
از انقلاب
اجتماعی در
روژئاوا و
نبردهای بعدی
علیه داعش
حمایت کنند.
19 اکتبر
2014
جل
برینسما
پژوهشگر دورهی
دکترای تاریخ
در انستیتو
دانشگاهی
اروپا و یکی از
دبیران مجله ROAR است.
مقالهی
بالا ترجمهای
است از:
Jelle
Bruinsma , Kobanê, the Kurdish struggle, and the dangers lurking ahead
برگرفته
از:«نقد
اقتصاد سیاسی»
http://pecritique.com/