بدهی
یونان و
امپریالیسم
مالی جدید
جک
راسموس
ترجمه:
احمد سیف
آنچه
در یونان
اتفاق افتاد و
همچنان ادامه
دارد شکل تازه
ای از
امپریالیسم
مالی است که
اقتصادها و
دولتهای
کوچکتر که میخواهند
به واحدهای
بزرگتر
اقتصادی یا
«وحدت پولی»
بپیوندند یا
واحد پولی خود
را به دلار یا
یورو وابسته
کنند، در وضعیتی
«شبیه به
یونان» قرار
میگیرند،
یعنی به
کشورهای
قدرتمندتر
سرمایهداری
که میخواهند
از نظر
اقتصادی با آنها
ادغام شوند،
وابستهتر میشوند.
این
هفته نخستین
سالگرد بحران
بدهی یونان در
سال 2015 است که در
واقع سومین
بحران بدهی
درتاریخ
معاصر این
کشور از 2010 به این
سو بود. در
بیستم و بیستویکم
اوت 2015 ترویکا
{یعنی مؤسسات
سهگانهی
پان اروپایی
کمیسیون
اروپا، بانک
مرکزی اروپا و
صندوق بینالمللی
پول} سومین
قرار وامستانی
را بر یونان
تحمیل کردند.
ترویکا به یونان
98 میلیارددلار
وام داد. در 2010،
کل بدهی یونان
140 میلیارد
دلار بود ولی
وام تحمیلی
ترویکا در 2012، 200
میلیارددلار
بدهی دیگر بر
آن افزود. به
سخن دیگر، در
طول 5 سال یعنی
در فاصلهی 2010
تا 2015 ترویکا
حدوداً 440
میلیارد دلار
به یونان قرض
داده است.
پرسش این است
که چه کسی از
این بدهی 440
میلیارد
دلاری فایده
برده است؟ بهیقین
یونان از آن
بهره نبرده
است. اگر
اقتصاد و مردم
یونان از آن
بهرهمند
نشده اند پس
کی بهره برده
است؟ از سوی
دیگر آیا این
آخرین بحران
بدهی یونان
است؟
میتوان
فکر کرد که 440
میلیارد دلار
وام باید به یونان
کمک کرده باشد
تا از عواقب
رکود جهانی 2008 و
2009 و دومین رکود
اروپایی در 2011
تا 2013 که در پی آن
آمد و وضعیت
اسفبار رشد
اقتصادی در
اروپا از آن
زمان به بعد، خود
را خلاص کرده
باشد. ولی نه، 440
میلیارددلار بدهی
که ترویکا روی
یونان هوار
کرده در واقع
یونان را
فقیرتر ساخته
است، و نتیجهاش
رکود اقتصادی
هشت ساله است
که هیچ پایانی
هم بر آن
متصور نیست.
برای
بازپرداخت 440
میلیارد دلار
در سه قرارداد
بدهی، ترویکا
از دولت یونان
خواسته تا
هزینهی
خدمات
اجتماعی را
کاهش بدهد،
صدها هزار نفر
را در ادارات
و مؤسسات دولتی
بیکار کند، از
مزد کارگران
دولتی و بخش
خصوصی بکاهد،
حداقل مزد را
کمتر کند،
بازنشستگی را
حذف کند و یا
از آن بکاهد و
مالیات فروش و
مالیات
برمستغلات را
بالا ببرد.
ترویکا
همچنین از
یونان خواسته
تا بهعنوان
بخشی از سیاست
ریاضت
اقتصادی،
اموال دولتی،
برق و آب،
بنادر، و نظامهای
ترابری را به
هر قیمت
واگذار کند.
95درصد
از بدهیهای
یونان به
بانکداران
اروپایی
پرداخت شد
وامهای
440
میلیارددلاری
ترویکا ـ یعنی
بدهی یونان ـ
به نفع مردم
یونان و برای
این که اقتصاد
از رکود هشت
ساله خارج
شود، بهکار
گرفته نشد،
بلکه صرف پرداخت
اصل و فرع وامهای
قبلی ترویکا
شد؛ وامهایی
که به خاطر
وامهای پیش
از آن انباشت
شده بود. یعنی
برای بازپرداخت
بدهیها باز
هم قرض گرفته
شد.
پژوهشی
که در 2016 منتشر
شد بهوضوح و
با جزئیات
نشان داد که
این پرداختهای
اصل و فرع
بدهی 440
میلیارددلاری
به کجا رفته
است. بهطور
مستقیم به
بانکداران و
سرمایهگذاران
اروپایی و به
مؤسسات
ترویکا ـ
کمیسیون
اروپا، بانک
مرکزی اروپا و
صندوق بینالمللی
پول ـ پرداخت
شد که آنها
هم بهطور
غیرمستقیم
همه را به
بانکداران و
سرمایهگذاران
بخش خصوصی
واگذار کردهاند.
در
مقالهاس (WP-16-02) که
مدرسهی
اروپایی
مدیریت و
فناوری تحت
عنوان «بر سر وامهای
یونان چه آمده
است؟» منتشر
کرد، میخوانیم
که بیش از 95
درصد از وامهای
ترویکا به
یونان صرف
پرداخت اصل و
فرع وامهای
پیشین ترویکا
به یونان، یا
صرف نجات بانکهای
یونانی (که در
مالکیت بانکهای
اروپایی قرار
دارند و به آنها
بدهی دارند) و
یا پرداخت به
سرمایهگذاران
و سوداگران
بخش خصوصی شده
است. کمتر از 10
میلیارد یورو
صرف یونان شد.
این پژوهش برآورد
میکند که
سومین قرض
ترویکا ـ در
اوت 2015 ـ هم به
همین صورت
هزینه خواهد
شد. بر اساس
برآورد این پژوهش،
از 98
میلیارددلار
که در سال
گذشته به یونان
قرض داده شد
تنها هشت
میلیارد دلار
صرف خانوارهای
یونانی خواهد
شد.
هزینههای
هشت سال گذشتهی
یونان
بهازای
پرداخت 95
درصدی که به
ترویکا و
سرمایهگذاران
بانکی دوست آن
صورت گرفت
سیاستهای
ریاضت
اقتصادی که
پیاده شد
عمدتاً از این
قرارند: میزان
بیکاری در یونان
کنونی در 2016 ـ
یعنی پس از
هشت سال ـ
هنوز 24 درصد
است. بیکاری
جوانان
همچنان
درحدود 50 درصد
میشود. مزد
برای کسانی که
هنوز با
نیکبختی شاغلاند
24 درصد کاهش
داشته است.
سقوط مزد نه
فقط در نتیجهی
بیکار کردن در
بخش دولتی و
خصوصی است که
از 2010 به این سو
صورت گرفت،
بلکه از جمله
به این دلیل
است که کار
تماموقت با
کار پارهوقت
جایگزین شده
است. مشاغل
تمام وقت 27
درصد کاهش
داشته است ـ
یعنی به کمترین
مقدار رسیده
است ـ درحالی
که افزایش کارهای
پاره وقت، 56
درصد و از همیشه
بیشتر است.
از 2012 به این سو،
به دستور
ترویکا میزان
حداقل مزد
برای
فقیرترین و
درعین حال
شکنندهترین
بخش کارگران و
خانوارهای
یونانی 22 درصد کاهش
یافت. کاهش در
بازنشستگی
فقیرترین بخش
جمعیت هم به
همین میزان
است. همهی
این سیاستها
برای زیر فشار
قراردادن کارگران،
خانوارها و
واحدهای
کوچک
بازرگانی از
این رو صورت
گرفته است تا
بهرهی وامهای
ترویکا،
بانکداران
اروپایی و
سرمایهگذاران
بخش خصوصی
پرداخت شود.
پیش از
مداخلهی
ترویکا در 2010 در
یونان هیچ
کدام از این
بدهیها،
ریاضت
اقتصادی،
رکود، و سقوط
درآمدها وجود نداشته
است. در 2007 نسبت
بدهی یونان به
تولید ناخالص
داخلی 100 درصد
بود ـ که در
همهی سالهای
دههی قبل
یعنی در طول 1997
تا 2007 هم درهمین
حدود بود. در مقایسه
با دیگر
کشورهای
اروپایی از
هیچ کدام بدتر
نبود، بلکه
درمقایسه با
اغلب کشورها
وضعیت بهتری
داشتند. در 2008 در
پی بحران
جهانی نسبت
بدهی به تولید
ناخالص داخلی
109 درصد شد و پس
از اولین بدهی
140 میلیارد دلاری
ترویکا در 2010
این نسبت به 146
درصد افزایش یافت.
پس از آن در 2011
این نسبت به 170
درصد بالا رفت
و از آن تاریخ
به بعد در
همین حد باقی
ماند، چراکه 300
میلیارد دلار
قرض دیگر
ترویکا در 2012 و 2015
به بدهی یونان
افزوده شد.
بدهی
یونان از 2010 به
بعد بهیقین
نتیجهی
هزینههای
دولت یونان
نیست که از 14
میلیارد یورو
به 9.5 میلیاردیورو
در 2015 کاهش
یافته است که
نشان دهنده
کاهش بزرگ
مورد تقاضای
ترویکاست.
همچنین نمیتوان
آن را نتیجهی
اشتغال
گسترده در بخش
دولتی و یا
مزدهای بالا
دانست چون در
هردو مورد در
کنار بیشتر
شدن بدهی با
کاهش 25درصدی
آنها روبهرو
بودیم. بدهی
درواقع وامهای
ترویکاست که
بر یونان
تحمیل شده است
تا یونان اصل
و فرع وامهایی
را بپردازد که
پیشتر بر این
کشور تحمیل
شده بود.
و
همچنان هیچ
نشانی از
بهبود نیست
آنچه
یک سال پیش ـ
یعنی پس از
وام سوم
ترویکا در اوت
2015 اتفاق افتاد
ـ همانی است
که پیشتر در 2010
و در 2012 رخ داد. 98
میلیارد دلار
قرض دیگر به بدهیهای
غیر قابل
پرداخت 340
میلیارددلاری
یونان افزوده
شد. به عوض از
یونان خواسته
شد سیاستهای
سختتر
ریاضتی زیر را
پیاده کند:
دولت
باید برای
پرداخت بدهی
ترویکا مازاد
بودجهای
معادل 3.5درصد
تولید ناخالص
داخلی ـ- حدود
هشت میلیارد
دلار در سال
داشته باشد.
مالیات بر فروش
به 24 درصد
افزایش یابد.
بهعلاوه
افزایش
مالیات و
گسترش پایهی
مالیاتی (یعنی
درواقع
مالیات
بالاتر بر کسانی
که درآمد
بالایی
ندارند وضع
شود). ارائهی
آنچه که
ترویکا «رفرم
مثبت نظام
بازنشستگی» مینامد
یعنی کاستن از
بازنشستگی تا
2.5درصد تولید
ناخالص داخلی
ـ یعنی سالی 5
میلیارددلار
ـ و حذف حداقل
بازنشستگی
برای کم
درآمدها و حذف
پرداختهای
تکمیلی
بازنشستگی.
اصلاحات گسترده
در بازار کار
ـ از جمله
«انعطاف بیشتر»
در چانهزنی
بر سر مزد،
تسهیل اخراج
کارگران،
محدود کردن
اعتصاب
کارگری، و در
پیآمد رفرم
آموزشی اخراج
هزاران معلم
دیگر. کاستن
از هزینههای
بهداشتی و
تبدیل 000ر52 فرصت
شغلی تماموقت
به پارهوقت
هم جزئی از
این رفرمهاست.
همچنین
ارائهی
برنامهای که
ترویکا آن را
برنامهی
خصوصیسازی
«جدی» خوانده
است. گفتنی
است که این
تازه فهرست
خلاصهای از
این رفرمهاست.
اما
اقتصاد یونان
در سال گذشته
بهواقع چه
عملکردی
داشته است؟
حالا
که در اواسط
سال 2016 هستیم
هزینههای
دولتی ـ بهاستثنای
هزینههای
نظامی که 600
میلیون دلار
افزایش یافت ـ
از اوت 2015 به این
سو 30 درصد دیگر
کاهش یافته
است. از اوت 2015 به
این سو تولید
ناخالص داخلی
یونان به روند
نزولیاش
ادامه داده
است. بدهی
یونان به نسبت
تولید ناخالص
داخلی همچنان
افزایش یافت.
اگرچه فرصتهای
پارهوقت
اشتغال 000ر28
مورد بیشتر
شده است ولی 000ر83
فرصت شغلی
تماموقت از
دست رفت.
بیکاری
جوانان که 48.8
درصد بود به 50.3
درصد افزایش
یافت. هزینههای
مصرفی 10 درصد
دیگر کاهش
یافت چون
اعتماد مصرف
کنندگان به
روند نزولی
ادامه یافته
است. بهای
مستغلات کاهش
یافت و سرمایهگذاری
تجاری،
صادرات و
واردات روند
نزولی دارند.
به سخن دیگر،
با وجود 98
میلیارد دلار
بدهی دیگر
ترویکا و
سیاستهای
ریاضت
اقتصادی
شدیدتر، وضع
اقتصاد یونان
هم چنان وخیمتر
میشود.
آیا
بحران چهارم
بدهی یونان
ناگزیر شده
است؟
پاسخ
به این سؤال
مثبت است.
یونان نمیتواند
برای پرداخت
اصل و فرع
بدهی خود 3.5
درصد مازاد
بودجهای
داشته باشد.
بازپرداخت
بدهیهای
ترویکا در 2016
چشمگیر نبود،
ولی در 2017 و 2018 بهدلیل
ناتوانی
یونان در
بازپرداخت
اصل و فرع، رکود
قریب الوقوع
در اروپا که
پیشبینی میشود
در 2017-2018 اتفاق
بیفتد، میزان
این
بازپرداختها
بهشدت
افزایش خواهد
یافت. در
نتیجهی
وضعیت
نامساعد بانکهای
اروپایی به
سبب رأی
بریتانیا
برای ترک اتحادیهی
اروپا و
مشکلات تعمیقشدهی
نظام
بانکداری
ایتالیا و
پرتغال، بعید
نیست بحران
بعدی یونان
حتی قبل ازآن
اتفاق بیفتد.
شیوع بیماری
از دیگر مناطق
به یونان سریع
اتفاق میافتد
که به چهارمین
بحران
بانکداری و
بدهی یونان
منجر خواهد
شد.
ظهور
امپریالیسم
جدید مالی؟
با
تحمیل سیاست
ریاضت
اقتصادی به
یونان برای پرداخت
بدهی خود به
ترویکا از 2010 به
این سو، دولت
یونان مجبور
شده است تا از
کارگران و
واحدهای
کوچک تجاری
خود درآمد
وثروت را
زهکشی کند ـ
در واقع از
شهروندان خود
به نمایندگی
ترویکا بهرهکشی
کند ـ و
درآمدها را به
ترویکا و
بانکداران و
سرمایهگذاران
اروپایی
منتقل کند.
این بهسادگی
یعنی
امپریالیسم
ناب و ساده،
اگرچه نوع
تازهای از
امپریالیسم
است، یعنی
انتقال منابع
مالی از یک
دولت به دولت
دیگر {دراینجا
ترویکا و
یونان} به جای
بهرهکشی یک
بنگاه از
بنگاه دیگر
درنقطهی
تولید،
برقرار میشود.
مقیاس بهره
کشی بهمراتب
بیشتر است و
کارآمدی بیشتری
هم دارد.
آنچه
در یونان
اتفاق افتاد و
همچنان ادامه
دارد شکل تازه
ای از
امپریالیسم
مالی است که
اقتصادها و
دولتهای
کوچکتر که میخواهند
به واحدهای
بزرگتر
اقتصادی یا
«وحدت پولی»
بپیوندند یا
واحد پولی خود
را به دلار یا
یورو وابسته
کنند، در وضعیتی
«شبیه به
یونان» قرار
میگیرند،
یعنی به
کشورهای
قدرتمندتر
سرمایهداری
که میخواهند
از نظر
اقتصادی با آنها
ادغام شوند،
وابستهتر میشوند.
نولیبرالیسم
بهطور مستمر
متحول میشود
و همراه آن
اشکال بهرهکشی
امپریالیستی
هم متحول میشوند.
این فرایند با
«مناطق آزاد»
شروع میشود و
بعد به صورت
«وحدت تعرفهای»
درمیآید.
سپس، یک واحد
پولی واحد
اضافه میشود
یا در درون
وحدت تعرفهای
با تجارت آزاد
به صورت مسلط
درمیآید.
وحدت واحد
پولی درنهایت
به صورت وحدت
بانکی در
منطقهی
موردنظر درمیآید.
سیاست پولی
بانک مرکزی هم
با اقتصاد
مسلط بهوسیلهی
دولت مسلط
تعیین میشود.
اقتصاد کوچکتر
کنترل خود بر
واحد پولی،
بانکداری و
سیاستهای
پولی را از
دست میدهد.
وحدت
بانکداری به
ضرورت به صورت
وحدت مالی
درمیآید.
کشورهای کوچکتر
در نتیجه، نه
فقط کنترل خود
بر واحد پولی،
و یا نظام
بانکداری،
بلکه بر
مالیات و
هزینههای
دولتی خود را
هم از دست میدهند.
درنتیجه به
صورت «اقتصادهای
تحتالحمایه»ی
اقتصاد مسلط
درمیآیند
یعنی وضعیتی
که یونان در
حال حاضر به
آن حالت
درآمده است.
--------------------------------------------
دربارهی
نویسنده: جک
راسموس
نویسندهی
کتاب «شکنندگی
نظاممند در
اقتصاد جهانی»
است که در 2015 از
سوی کلارتی
پرس منتشر شد.
آدرس وبلاگ
او: www.kyklosproductions.com
متن
اصلی مقاله:
Greek Debt
and the New Financial Imperialism
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته
از :«نقد
اقتصاد سیاسی»
https://pecritique.com/