تعهد
چپ به تعدیل،
تغییر و
تحولات زندگی
بهنام
چنگائی
جهان
در کام
میلیتاریسم
جامعه
ی متلاطم،
پرآشوب و
دشمنی افزای
سرمایه داری جهانی
اسیر روابط
سودسالار می
باشد و نه
انسانمدار؛ و
به تبع آن غرق
در خودخواهی
شده و در حال
دست و پا زدن در
نابرابری ها،
تبعیض ها و
بهره کشی های
غیر اخلاقی و غیر
انسانی ست.
آیا وجود
نابرابری ها و
تضادهای تلخ زندگی
مردم را
مدعیان
دمکراسی سیاسی
تهی نمی
بینند؟ آیا
تعارض های
برجسته و
تفاوت های زندگی
داراها و
ندارها را مصوبین
قوانین اساسی
کشورها و مجامع
حقوق بشر و
سازمان های جهانی
مدافع آن این
ناگواری ها را
ندیده اند که
تاکنون راه حل
هائی انسانی و
شرافتمندانه و
قابل تعدیلی
برایشان نیافته
و برتابیده
است؟ آیا خود
این جنگ ها و
ناامنی ها که
سراسر هستی
جهان را در
کام میلیتاریستی
خود می جود،
نمی باید
زمینه ی ترس و بیداری
"جهانخواران"
و شورش و همبستگی
"خورده شدگان"
را مهیا سازد؟
تداوم این
روند بی شک
راهروان خود
را تولید و تدارک
خواهد کرد. اما
به راستی: چرا
نوع انسان فقیر
و اصولا اغلب
ستمکشان دشمنان
خود را در
درون سرزمین
های شان،
آنگونه که می
باید هنوز کشف
نکرده است؟
علت این
نابینائی فرهنگی
و گمراهی سیاسی
در کشف هویت
طبقاتی دوست و
دشمن در چیست؟
مگر نه که
جهان ما مردم
کارمزد در کام
میلیتاریست
هاست؟
جهان
در کام سرمایه
ی انگلی
با
برجا ماندن زندگی
در کام روابط
سرمایه انگلی برجسته
و نمایان است و
رکود چشمگیر
آن، جای گمان
ندارد که
پایانی بر این
ناگوارها، جنون
ها و دشمنی
های متاثر از
جامعه طبقاتی متصور
نیست. پس
ترجیحا من تنها
به چرائی کلی آنها
می پردازم! تا شاید
بتوان اندکی
از پاسخ های
آن را در
جنایات دیروز
و امروز سران
سرمایه اسرائیل،
علیه مردم بی
دفاع فلسطین و
حتی خود
شهروندان
یهودی
وحشتزده یافت.
در این نابسامانی
ها و بحران
های مالی،
تجاری و
تولیدی
سرمایه گلوبال
و نئولیبرال جهانی،
او می باید طرح
هائی میلیتاریستی
و جهانگشائی
اش را همچون
همیشه با
آشفتگی های
متواترِ سرمایه
فعال نگهدارد،
محصولاتش را
پویا به فروش
برساند و عملا
هم امروز در
اوکراین،
لیبی، عراق و...
جاری کرده
است؛ تا جان
دوباره بیابد.
بخشی از نقشه
هائی که در
این بازی های
مکرر مرگبار
راسیستی و برتری
جوئی های مالی
و سیاسی توسط"سرمایه
ی کلان صهیونیست
ها" به یاری
آمریکا، غرب و
ناتو، آگاهانه
و بارهای بار
به کار برده و
رفته است؛ تا
به منویات
اقتصادی و ژئوپلیتیکی
خویش در عرصه
ی جهان تداوم
حیات دهد.
حالا اینجا با
نام یهودی
برتر، بر علیه
فلسطینیان،
عرب ها و
مسلمانان،
جنگ و
کشتارهای
یهودی ـ
اسلامی راه می
اندازد و یا در
جای دیگر با
نام خدا میدان
دار جنگ مذاهب
می شود و جنون
بربریت داعش را
تحریک و تشویق
می کند. به صورتی
که در آن سوی
دیگر، دشمنان
چپاولشده و ضد
امپریالیست
ها را که
دستان خونین
آنان در همه ی
جنگ ها و
شرارت های موجود
منطقه ای و جهانی
آشکارا پیش
چشم ماست، آنان
را توسط سران
فرقه ها که
خود آمریکا و
غرب مادر
پیدایش شان می
باشند، مردم
ساده لوح را به
جان هم
انداخته و خود
غارتگران
جهانی و مذهبی
سودش را می
برند.
بهره
دهی، درد
مشترک
فلسطینی ها و
اسرائیلی ها
لازم
می دانم که همین
جا متعهدانه مرز
یک مشت داراها
و اکثریت ندارهای
هر دو ملت
اسیر فلسطین و
اسرائیل و
دیگر ملت های
دشمن همدیگر
را از دوایر این
جاهطلبی اقلیت
های مافیای
صهیون، عباس،
حماس و ملک
های کشورهای
عرب و پشتیبانان
آنان بیرون
بگذارم و
بررسی کنم؛ تا
بشود سود جنگ
افروزی ها و
نسل کشی های
بی رحمانه
اسرائیل را
کشف کرد؛ و به
همان سان علل
تحریکات و
حمایت آمریکا
وغرب از اسرائیل
را یکسو، و در
سوی دیگر پی
به دسیسه های
جانیان و
مرتجعان فرقه
های وحشی رژیم
ایران، عربستان
سعودی،
ترکیه، قطر،
سوریه و... و موافقان
و مخالفان
داعش ها و
ترورهای
ضدبشری مذاهب شان
را در جهان
اسلام شناخت و
بر این مطامع
پلید این
رهبران فاسد تأکید
داشت؛ و بهره و
منافع همگی
این خدایان
سرمایه جهانی
را به وضوح در
این خونریزی
تماشا کرد و
اهداف ریاکارانه
ی آنانرا به
شکل عام و تام در
بیگانگی با
مردم کار و
زحمت دید.
مردمان دو سوی
پاکباخته که فرصت
نه زندگی مرفه،
آسوده و توام
با امنیت همگانی
که اغلب آنان
تنگدست مطلق هستند
و به حد کافی
امنیت جانی و مالی
ندارند و همینان
عملا ناچارند برای
کسب کار و
نان، در کنار این
و یا آن ترفندهای
ملی و یا
فریبکاری های فرقه
ای ـ مذهبی ناخواسته
بجنگند و توسط
همدردان خود،
همدیگر را به
سادگی کشتار
کنند.
دردا و
دریغا از نطفه
ی انتقام
مروجان
کشتارهای
دسته جمعی
اسرائیل از
فلسطینیان و
استراتژیست
های میلتاریست
امپریالیست
آمریکا و غرب به
خوبی می دانند
که با این
کشتارهای
اخیر از
کودکان و زنان
فلسطین! همزمان:
کودکان و زنان
جان بدر برده
ای نیز وجود
دارند که شاهد
این جنایات
ضدبشری بوده
اند و بی
تردید این بی
شرمی های
هولناکِ
صهیونیست ها،
دردا و دریغا
که نطفه ی انتقام
انزجار
برانگیز را در
نهاد آنها تک
تک کاشته است. یعنی
همان چیزی که
غرب به شکل
پوشیده طرح اش
را در اعماق
ناخودآگاه
ملت ها و
ادیان و مذاهب
مردمی ریخته و
حیات تولیدات
صنایع نظامی جهان
جنگگرای ناتو به
آن نیاز مبرم
دارد و تداوم
جنگ ها را می
خواهد و منتظر
سفارش های
بزرگ و تازه می
باشد. راه این
مفتخوران
انگل جنگ پرور
تنها در همین
تشویق تقاص ها
و انتقامگیری
های کور و
ضدبشری ملی ـ
مذهبی، ضد
دوستی و مخالف
همزیستی های
مسالمت
جویانه کشورهای
همسایه است تا
بازار اسلحه
بیش از پیش
گرم و پررونق
شود
تعهد
چپ به تعدیل،
تغییر و
تحولات زندگی
و نقش
ما چپ ها در
این میان با
توجه به امکان
ناچیز خویش
تنها همین
افشارگری ها و
روشنگری های
صریح و بی
طرفانه است. تعهد
اخلاقی،
آرمانی و عملی
منویات
فراوان چپِ ایران
و جهان همیشه
و همچنان
معطوف به ذات سازش
ناپذیری کار
با سرمایه
بوده و ناگزیر
به تفکیک
اراده ی همگانی
در تضاد منافع
طبقاتی استوار
مانده و باید
بماند؛ باور و
درکی عینی و تاریخی
و متاثر از
اقتصاد سیاسی
که با همرائی کامل
و همسوئی
منافع خویش با
توان نیروهای مستقل
کارمزد،
زحمتکش و
تنگدست در طول
قرن ها گره خورده
و همراه بوده و
می باشد. این
مبارزه ی
پیگیر و
هدفمند
پیوسته در
برابر سرمایه،
وابستگان
رنگین و لابی
های بهره کش
او بوده و همچنان
می باشد. و آن
تلاشی ست
گسترده و
خستگی ناپذیر
در راه بیداری
مردمی، آگاهی طبقاتی،
تعدیل و تحصیل
حق تعین
سرنوشت ملت ها
توسط خود آنها،
تغییر سهم
مسلم و
نابرابر نان و
آزادی ها،
زدودن همه
آوارهای بدخیم
تبعیض ها و دشمنی
های متاثر از
آنها، ایجاد فرصت
مساوی زندگی و
شکلگیری برابر
برای همگان، و
از همه مهمتر امیدواری
به ساختن فردا
و دنیای بهتر بوده
و می باشد؛ که
جسورانه چپ در
سخت ترین
دوران مرگزا،
با اعتماد به
توان مردمی و
کارگری به کام
تیغ تیز
مستبدان و
مرتجعان،
تنها با
افشاگری ها و
روشنگری ها خویش
فرد رفته و به
تحول آگاهی
های همگانی
جهت عبور از دنیای
ناامن و سیاه
کنونی به
دنیائی زیبا و
دوست داشتنی آتی
همکاری کرده و
همت ورزیده و
آن نیز برای
نوع انسان
بدون در نظر
گرفتن ویژگی
های رنگ و
زبان و مذهب و
فرهنگ، و تنها
به خاطر نان و
آزادی برای
همگان اسیر جلادان
ریاکار مذهبی
و جنایتکاران
سرمایه شده
است.
لازم
می دانم که به
حقوق برابر
شهروندی
بیرون از
تعلقات دینی،
مذهبی و ملی
اشاره ای
دوباره داشته
باشم. زیرا
مقاومت
فلسطینی ها
همان اندازه
گرامی ست که
حق حیات مردم
اسرائیل! و حل
مصیبت آنان در
آینده، بی هر
اما و اگری لزوما
می باید پاسخ متقابل،
منطقی و مردمی
بیابد و هیچ
کس نمی تواند
مخالف حق مسلم
زندگی هر دو
سوی متضرر باشد.
دنیای مردمان
کار، زحمتکش و
همه تنگدستان
این دو ملت و
جهان، در کام
متعفن سرمایه
صهیونیست ها و
دیگر قدر قدرت
های
امپریالیست جهان
می باشد که می
بایست توسط
همبستگی
نیروی کار و
مبارزات
مترقی و
جهانشمول از
گلوی همه
دزدان نان و
آزادی بیرون
کشیده شود. جای
تأسف بسیار
دارد که در
بین اکثریت چپ
که مخالف جنگ
ملت ها و
عقاید است و
دشمنی آنان را
تقبیح می کند؛
طیف ناچیزی از
جریان چپ در
گرداب ستیز با
ارتجاع حماس،
خود غرق در توهمات
کور و کر
سکتاریسم غیرمردمی
می شود.
بهنام
چنگائی 14
مرداد 1393