اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران(راه
کارگر)
باز هم شکست
در خاکریز
مقدم جنگ نرم!
باز هم تشدید
سرکوب
جنبش های
مطالباتی و
اعتراضی در
روند اوج یابی
و همبستگی
متقابل
جمهوری
اسلامی در
حالی که در
روند فروپاشی
اقتصادی، اوج
یابی انزوای
منطقه ای و
بین المللی و
رشد عظیم وبی
سابقه
نارضائی توده
ای و اعتراضات
روزمره مزد و
حقوق بگیران،
زنان، مادران
دادخواه ،
نویسندگان،
هنرمندان،
کشاورزان و
جوانان قرار
دارد به آخرین
حربه های باقی
مانده در
زرادخانه های
نظام های استبدادی
یعنی تشدید همه
جانبه سرکوب،
تهدید به
قتلعام و
تهاجم به زنان
برای ترمیم
اقتداربرباد
رفته نظام اسلامی
روی آورده
است.
مخالفت
زنان با حجاب
اجباری و
نافرمانی
مدنی طولانی
مدت آن ها در
برابر تحمیل
حجاب اجباری از
همان آغاز به
قدرت رسیدن
روحانیت حاکم
و ادامه این
نافرمانی
مدنی به اشکال
جدید و هر چه
متنوع تردر
چند دهه گذشته،
جنبش زنان را
به خط مقدم
مخالفت با
اسلام سیاسی،
ادغام دین در
دولت، اسلامی
سازی عرصه های
مختلف زندگی
اجتماعی و
مدنی، سلب
آزادی های
باقی مانده از
دوران انقلاب،
ِاعمال
مجموعه ای از
قوانین تبعیض
آمیز و قرون
وسطائی به
زنان مانند
تعدد زوجات،
سلب حق حضانت
فرزندان از
زنان و... به یک
آتش فشان
ویرانگر در
زیر پای رژیم
جمهوری
اسلامی مبدل
ساخته است.
میلیون ها زن
بویژه زنان
جوان که درگذر
زمان به تعداد
آن ها اضافه
شده به طور
روزمره و بدون
ضرورتاً یک
سازماندهی
ویژه در این
نافرمانی
مدنی توده ای
شرکت میکنند.
ماده مذابی که
از بخش عظیم
این آتش فشان
چهل میلیون
نفری یا نصف
جامعه ایران فوران
میکند خرمن
مشروعیت و
اقتدار سیاسی
رژیم جمهوری
اسلامی را به
آتش کشیده و
با نفوذ گام
به گام خود به
اعماق جامعه،
درحال
سوزاندن ریشه
های موجودیت
استبداد دینی
حاکم است. چند
دهه پیکار
زنان ایران
توانسته است
حمایت بخش
عظیم نیمه
دیگرجامعه ایران
یا مردان و
بویژه جوانان
را جلب کند و بدین
ترتیب زمینه
ساز یک همرائی
عمومی علیه حکومت
مذهبی و
اقتدار
روحانیت حاکم
شود.
عباس
محمد حسینی
رئیس سازمان
عقیدئی سیاسی
ارتش اعلام
کرد:« خاکریز
اول جنگ نرم
حجاب و عفاف
است و در هر
جبههای که
خاک ریز اول
از دست برود،
خاکریزهای
بعدی نیز یکی
پس از دیگری
از دست میرود!». ۲۱
تیر ماه و
شکست نمایش
حکومتی "حجاب
و عفاف" نشان
داد که مدت
هاست که
نافرمانی
مدنی توده ای زنان
ایران برای
"آزادی پوشش"
این خاکریز را
در هم ریخته و جمهوری
اسلامی در
روند از دست
دادن
خاکریزها به آخرین
خاکریز برای
دفاع از بود و
نبود خود رانده
شده است.
خامنه
ای رهبر رژیم
جمهوری
اسلامی با
اعلام این که
خدای دهه شصت
خدای سال ۱۴۰۱
هم هست پرده
از عمق بحران
یا بحران
موجودیت کل
نظام برگرفته
و هشدار میدهد
که دستگاه
رهبری نظیر
دهه خونین شصت،
آماده بر پا
کردن چوبه های
دار و جوخه
های اعدام در
سطح چند ده
هزار نفری
برای حفظ نظام
است. اما اگر
دردهه شصت
هنوز بخش
بسیار مهمی از
مردم نسبت به
ماهیت رژیم
جمهوری
اسلامی و وعده
و وعیدهای
فربیکارانه
سران حکومت متوهم
بودند و رویدادهائی
مانند جنگ هشت
ساله همچون یک
برکت آسمانی
به کمک
روحانیت حاکم
آمد اما اکنون
رژیم جمهوری
اسلامی در
انزوای کامل و
به عنوان هدف
اول نفرت و
خشم عمومی
مردم قرار
دارد و بویژه
سران جمهوری
اسلامی از اقتدار
بر باد رفته و وضعیت
متزلزل خود
کاملاً آگاه
هستند. آن ها
با احضار
فائزه هاشمی
به دادگاه و
دستگیری
مصطفی تاج
زاده نشان می
دهند که قدرت
تحمل هیچ
شکافی را در
میان خودی های
دیروز و
ناراضیان امروز
ندارند. همین
ترس مرگبار از
وضعیت لرزان و
خطر فروپاشی
کلیت نظام است
که رژیم را وا
داشته است تا
دربرابر هر
نوع اعتراض مدنی،
مطالبانی و
مسالمت آمیز
به مثابه یک
خطر بالقوه
واکنش نشان
داده و به
حربه خشن ترین
سرکوب ها
متوسل شود.
دستگیری
محمد رسول اف
و مصطفی آل
احمد برای «مبادرت
به تهیهی بیانیه
تحت عنوان جمعی
از سینماگران
و با عنوان
تفنگت را زمین
بگذار» در
اعتراض به
سرکوب مردم
معترض توسط رژیم
پس از فاجعه
فروریزی
متروپل
آبادان به
اتهام «ارتباط
با ضد انقلاب»،
«اقدام به
التهاب آفرینی»
و «برهم زدن
امنیت روانی
جامعه» و پس از
آن دستگیری
جعفرپناهی که برای
پیگیری پرونده
این دو
فیلمساز به
دادسرای اوین
رفته بود بازتاب
همین واهمه
رژیم جمهوری
اسلامی از
وضعیت مترلزل
خود و کاربست
حداکثر فشار و
سرکوب برای
کاستن از
دامنه
اعتراضات است.
اما دستگیری
این فیلم
سازان سرشناس
که در ادامه
فشارهای ماه
های اخیر بر
هنرمندان و اهل
قلم ایران
صورت میگیرد
نه فقط صدای
اعتراض فیلم
سازان و
هنرمندان کشور
را خاموش نکرد
بلکه امضاها
در اعتراض به
دستگیری آن ها
از مرز ۶۰۰
امضاء گذشت و
با اعتراض های
شدید جشنواره
های بین
المللی برلین
و کن اعتراضات
به دستگیری
این فیلم
سازان و
محکومیت جمهوری
اسلامی ابعاد
بین المللی
پیدا کرد.
مبارزه
مستمر،
میدانی و موثر
مادران و
خانواده های
دادخواه به
مثابه شاهدان
جنایات بربر
منشانه جمهوری
اسلامی کابوسی
همیشگی برای
سران رژیم و
دستگاه های
امنیتی و
سرکوب شان
بوده است که
هیچ گاه قادر
به خاموش
ساختن آن نشده
اند. دوشنبه
۲۰ تیر تعداد
زیادی از اعضای
خانوادههای
جانباختگان
آبان ۹۸ در یورش
نیروهای امنیتی
بازداشت شدند.
ناهید شیر بیشه
مادر پویا
بختیاری، سکینه
احمدی، رحیمه یوسفزاده
و محبوبه
رمضانی،
مادران ابراهیم
کتابدار، نوید
بهبودی و
پژمان قلیپور-
از شهدای اعتراضهای
آبان- هم در
خانه خانم یوسفزاده
بازداشت شدند.
اما مبارزه
مادران و
خانواده های
دادخواه همچنان
ادامه دارد و هر
گاه شعله
زندگی مادری
کهنسال
خاموشی می گیرد
نسل های جدیدی
این مبارزه را
ادامه میدهند
تا آتش
دادخواهی
محاکمه همه آمران
و عاملان
جنایات
جمهوری اسلامی
همچنان
پرشعله و
فروزان باقی
بماند.
از
ماه اردیبهشت
به این سو
فعالین جنبش
معلمان و
کارگران هدف
سنگین ترین و
گسترده ترین
سرکوب ها قرار
گرفته اند.
دستگیری های
وسیع رهبران
جنبش معلمان،
و سایر فعالان
کارگری با اِعمال
حداکثر فشار
بوده است و
هنوز هم رسول بداقی،
محمد حبیبی، جعفر
ابراهیمی،
اسکندر لطفی،
شعبان محمدی،مسعود
نیکخواه، رضا
شهابی، حسن سعیدِی،
ریحانه انصاری
نژاد، آنیشا
اسداللهی، کیوان
مهتدی، واله
زمانی و
دیگرفعالین
اکثراً بدون
ملاقات و دسترسی
به وکیل در
زندان به سر میبرند.
اعتصاب غذای
رضا شهابی و
حسن سعیدی به
شرایط
بازداشت شان
همچنان ادامه
دارد. دستگاه
های سرکوب
رژیم جمهوری
اسلامی تلاش میکنند
از طریق
سناریو سازی
امنیتی این
فعالان را به
زندان های
طولانی مدت
محکوم کرده و
آن ها را از
بدنه جنبش
مطالباتی که
در سالیان
اخیر اوج بی
سابقه ای
یافته، جدا
سازند.
دراعتراض به
این دستگیری
ها، اتحادیه
های کارگری
بسیاری در سطح
بین المللی
اعتراض خود را
به مسئولین
رژیم جمهوری
اسلامی اعلام
کرده و خواهان
آزادی فعالین
زندانی شده
اند.
علیرغم
این سرکوب ها جنبش
مطالباتی
همچنان ادامه
دارد و
بازنشستگان
علاوه بر
یکشنبه های
اعتراضی در
روزهای دیگر
هفته نیز در
شهرهای مختلف
کشور دست به
اعتراض می
زنند ؛ اعتصاب
حدود دو هزار
نفر از
کارگران
پیمانی داربست
بند 9 شرکت
پتروشیمی،
اعتصابات
پاکبانان در
شهرهای
مختلف،
اعتصاب
کارگران
پیمانی معدن
سونگون و هم
اکنون اعتصاب
کارگران شرکت
مخابرات در
شانزده شهر
کشور نشان
میدهد که رژیم
جمهوری اسلامی
قادر به مهار
جنبش های
مطالباتی
نیست. سازمان
یابی سراسری
معلمان و
بازنشستگان و
مبارزات
هماهنگ و
مستمر آن ها
الگوئی برای
ایجاد تشکل
های سراسری
برای بخش های
مختلف طبقه
کارگر است که
هم اکنون با
مطالبات
مشابه در مناطق
مختلف کشور در
حال اعتراض
هستند اما
فاقد تشکل
سراسری برای
کارآتر ساختن
مبارزات خود میباشند.
اکنون
شرایط پیوند
مبارزات مزد
و حقوق
بگیران با پیکار
زنان،
جوانان، هنرمندان،
خانواده های
دادخواه،
ملیت های تحت
ستم ایران و
بخش های
تهیدست جامعه
فراهم شده و
بدین ترتیب
زمینه همدلی
و همبستگی
گسترده و
متقابل جنبش
ها و همگانی
شدن جنبش
اعتراضی مردم
بیش از پیش
آماده میشود.
تردیدی نیست
که در دوره
بحران عمومی
کنونی این
مبارزه با
فراز و فرودها
و پیش روی ها و
سرکوب های
رژیم همراه
است. هر
موقعیت انقلابی
در عین حال یک
موقعیت
ضدانقلابی
است به این
معنی که ضد انقلاب
در حال
فروپاشی با
همه قدرت تلاش
میکند تا از
موجودیت خود و
آن هم به هر
قیمت دفاع
کند. درچنین
شرایطی
فعالین
سوسیالیست
باید با توجه
به مختصات
دوره حاضر به
هر شکل ممکن و
موثر به
سازمان یابی
ازپائین جنبش
مزد و حقوق
بگیران یاری
رسانند تا
زمینه های
واقعی برای
رهائی از
فاشیسم مذهبی
حاکم فراهم
شود.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
دمکراسی و
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
چهارشنبه
بیست و دوم تير
۱۴۰۱ برابر با سیزدهم ژوئیه
۲۰۲۲