مقاومت
در زندان،
نافرمانی در
اوین
یاشار
جاوید
مقاومت
در برابر ظلم
و استبداد
غرورانگیز و ستودنی
است؛ بویژه
آنکه این
مقاومت در پس
دیوارهای
بلند زندان
حاکمان مستبد
صورت بگیرد.
یعنی در
آنجائی که هیچ
قانونی حاکم
نیست و بقول بازجویان
قسیالقلب:
«قانون یعنی
من»! و بازجو هر
چه شقی تر به
بیت رهبر
مقربتر! در چنین
زمانه ای از
استبداد
حکومت
اسلامی، دو تن
از دربندیان
محبوس زندان
اوین یعنی
محمد حبیبی،
فعال صنفی
معلمان، و
فرهاد میثمی،
فعال مدنی،
آغازگر حرکتی
شکوهمند در
اوین شده اند.
آنها در
اعتراض به
تضییع حقوق
زندانیان حتی
مصرح در
قوانین کذائی
جمهوری
اسلامی با انتشار
نامه سرگشاده
ای نوشته اند: «
دیگر در صف
آمارگیریهای
صبح و شب شما
نمینشینیم و
همزمان با
کتابی در دست،
گوشهای
بیرون از صفها
نشسته و به
مطالعه میپردازیم.
همچنین در
مراسم صبحگاه
اجباری شما شرکت
نمیکنیم.» و
درخواست کردهاند
که «به خودسری
پایان دهید».
آنها بدین
صورت از تاریخ
۱۷ مهرماه
مقاومتی را در
زندان آغاز
کردهاند و
نافرمانی
مدنی را در
اوین سازمان
دادهاند که
در دومین روز
این
نافرمانی،
امیر امیرقلی
یکی از
بازداشت
شدگان هفت تپه
که به 18 سال زندان
محکوم شده است
به آنها
پیوست. و هم
اکنون شمار
دیگری از
زندانیان سیاسی
از جمله
امیرحسین
محمدی فرد،
سردبیر نشریه
گام و از
بازداشت
شدگان هفت تپه
که او نیز
همانند
همسرش،
سانازالهیاری،
به 18 سال زندان
محکوم شده
است، نیز از
این مقاومت و
نافرمانی
حمایت کرده
اند.
محمد حبیبی،
عضو هیئت
مدیره کانون
صنفی معلمان
ایران، و
فرهاد میثمی،
پزشک و کنشگر
مدنی، با اشاره
به برخی حقوق
زندانیان که
از سوی
مسئولان گماشته
شده زندان
اوین نقض شده
است در بخش
دیگری از نامه
سرگشاده شان
نوشتهاند : ”
ما این موج
جدید فشار و
زیر پا گذاشتن
آشکار حقوق
زندانیان را
سیاست جدید
تصمیم گیران
بالادستی میدانیم
و به عنوان
شهروندانی
برخوردار از
حقوق انسانی و
قانونی،
صراحتا به شما
اعلام میداریم
که: با توجه به
نقض صریح مفاد
عدیده از آئیننامهی
اجرایی
سازمان زندانها
و سایر قوانین
جاری کشور در
زمینهی حقوق
زندانیان و
عدم پاسخگویی
رئیس زندان به
درخواستهای
مکرر
زندانیان
برای گفتگو در
این باره، از
این پس خود را
ملزم به رعایت
قوانین
دلبخواهانهی
زندانهای
شما نمیدانیم.”
این
عزیزان دربند
در حالی به
این نافرمانی
مدنی در زندان
اوین دست زدهاند
که خود به
عواقب آن بخوبی
واقف هستند و
در نامه شان
نیز به آنها
اشاره کرده
اند. از این رو
چنین جسارتی
قابل تقدیر و
چنین حرکتی
شکوهمند و
غرور انگیز است.
اکنون که آنها
در دفاع از
حقوق
زندانیان در
زندان چنین اعتراض
میکنند
وظیفه ماست که
صدای آنها را
هرچه رساتر و
بلندتر پژواک
بدهیم و به هر
شکل ممکن از
آنها حمایت و
دفاع کنیم.
فراموش
نباید کرد که
حکومت اسلامی
در برخورد با
زندانیان
بویژه با آنها
که «امنیتی»
قلمداد می
کند، از هیچ
رذالتی فروگذاری
نمی کند. از
یاد نبریم که
بازجویان رذل
حکومت اسلامی
برای درهم
شکستن دکتر
فرهاد میثمی،
این معلم و
فعال مدنی
شریفی که به
اتهام های نخ
نمای "
اجتماع و
تبانی علیه
امنیت ملی"، "تبلیغ
علیه نظام" و "اشاعه
و ترویج
بدحجابی در
جامعه"
در
اوایل مرداد
سال ۹۷ دستگیرکرده
بودند، نیمه
شب به مادر
پیر ایشان،
خانم صدیقه
پیشنماز، زنگ
میزدند و
صدای شکنجه
شدن فرزندش را
پخش می کردند.
یا اینکه با
وجود آنکه
محمد حبیبی را
برای بار دوم
در اردیبهشت
ماه 98 با خشونت
و ضرب و شتم
بازداشت کرده
بودند و صدمات
حاصل از آن
نیاز به درمان
داشت، او را
از دارو و
درمان محروم کردند.
و اخیراً نیز حکم
«انفصال از
خدمت» او را
امضاء کردهاند
و خانواده اش را
از حقوق معلمی
محروم نموده
اند. اکنون
دیگر برای
خانواده های
زندانیان و
افکار عمومی
مترقی کاملاً
عیان است که
مقامات قضائی
و امنیتی به
دستور
بالادستی ها
با محروم کردن
زندانی از
دارو و درمان
آنها را
عملاً
وعامدانه به
سوی مرگ یا
حداقل عوارض
غیرقابل
جبران تأخیر
در درمان و
رنج همیشگی
سوق میدهند. و
این در حالیست
که هزینه دارو
و درمان
زندانی را مغایر
با قوانین
سازمان زندان
ها به خانواده
خود زندانی
تحمیل کرده
اند.
این دو
زندانی مقاوم
در پایان نامه
سرگشاده شان
خاطر نشان شدهاند
: ” از آنجایی که
ما “بی قدرتان”
قطرههایی از
دریای همان
ملتی هستیم که
از دیرزمانی
پیش از جنبش
مشروطه تجربه
انباشتهی
تلاش مدنی و
ایستادگی
مدنی خشونت
پرهیز در برابر
نقض حقوق
مردمان دارد
از آن خزانه
ارزشمند، این
را برگرفتهایم
که چگونه باید
استوار بر سر
پیمان ایستاد؛
پس در برابر
تمام آنچه که
میدانیم بر
ما روا خواهید
داشت، تا
انتهای راه چیزی
جز این از ما
نخواهید شنید
که: به خودسری
پایان دهید و
به رعایت حقوق
انسانها و به
رعایت قانون
گردن نهید.”
با
ستایش از
اقدام
جسورانه ی این
دربندیان آزاده
که استوار بر
سر پیمان
ایستادهاند
و ایستادگی می
کنند در پایان
این نکته را
خاطر نشان کنم
که گرچه این
پایداری ها
شکوهمند
لازمه دفاع از
حقوق زندانیان
می باشد ولی
برای آنکه
دیگر زندان
جای فعالان
صنفی، سیاسی-
عقیدتی و مدنی
نباشد، راهی
نیست جز
سرنگونی نظام
سیاهی و تباهی
حکومت اسلامی.
و قدرت ما « بی
قدرتان» در
مقابله با این
نظام سرکوبگر
و خون ریز در
برتری عددی
ماست. ما
بسیاریم! پس،
باید خودمان
را در محیط
های کار و
زیست در تشکل
های مستقل
سازمان دهیم.
۲۲
مهر ۱۳۹۸