خطی
مشخص بین ما و
آنها
گزارش
کوتاهی از
«بلاکیوپای»
فرانکفورت
توسط:
پراکسیس
7 June 2013
توضیح
پراکسیس:
مرزهای
مبارزه وسیع
است، تا هر
جایی که افقهای
امید و
امکانات
همبستگی وسعت
دارند. باور به
امکان رهایی
ستمدیدگان و
کوشیدن در این
مسیر، پیوندی
ناگسستنی
دارد با باور
به امکانات
مبارزه و امکانات
همبستگی
انسانهای
تحت ستم. تنها
چنین باوری میتواند
محرک به فعلیت
درآوردن
امکانات و
بالقوهگیهای
مبارزه باشد؛
به عکس،
ناباوری
درونی نسبت به
این امر مسبب
یافتن و
برساختن
انواع توجیهات
«عقلانی» برای
ناممکن جلوه
دادن
دخالتگری
رادیکال در
وضعیت است. هم اینک
تلاقی زمانی
خیزش اعتراضی
مردم ترکیه با
آنچه که
پیرامون
انتخابات
ریاست جمهوری
ایران در فضای
گفتمانی غالب
پیش میرود،
پیش از هر چیز
آشکار کنندهی
رخوت و جمودی
است که بینش
غالب بر فصای
سیاسی کشور ما
را در بر گرفته
است. به همین
ترتیب
مبارازاتی که
در نقاط مختلف
جهان علیه
مجریان
«قانونی»
ساختارهای سلطه
و بهپایدارندگان
نظم مسلط
جریان دارند،
بیگمان هر یک
موید امکانات
بیشمار
مبارزهاند و
همهی اینها
میتواند
برای بازسازی
رادیکال
مبارزات
سیاسی ما
الهامبخش و
درسآموز
باشد.
آنچه
در پی میآید
گزارشی است از
اعتراضات
«بلاکیوپای»
فرانکفورت (Blockupy
Frankfurt). از رفیق
نادیدهمان
کاوه برای
ارسال این
گزارش
ارزشمند سپاسگزاریم.
***
روز
پنجشنبه وقتی
وارد
فرانکفورت
شدم و پیاده
به سمت کمپ
آنتیکاپیتالیستی
به راه
افتادم، حضور
بیش از حد
ماشینهای ون
پلیس که در
حال اجرای
مانور بودند
اول از همه
توجهام را به
خود جلب کرد؛
فضایی که بوی
سرکوب را در
خود داشت! با
این وجود با
خوشبینی به دو
روزی که در
پیش داشتم
وارد کمپ شدم.
ساعت
۱۹، اولین دور
گفتگو برای
برنامهریزی
اجراییِ روز
بعد آغاز شد؛
بعد از مشورتی
کوتاه -که
همزمان برای
رفقای
ایتالیایی،
فرانسوی و
اسپانیایی
ترجمه می شد-
رفقا به سه
دسته تقسیم
شدند:
گروه
اول ساعت ۵:۳۰
صبح از کمپ
راه میافتاد
و دو گروه
دیگر از جلوی
ایستگاه راه
آهن و چند
خیابان
بالاتر از
بانک مرکزی از
ساعت ۶ صبح شروع
به حرکت میکردند.
گروه اول به
سه زیرگروه
برلین، «ن.ر.و»
(نورد راین
وستفالن) و
«سالید» تقسیمبندی
شد و هر زیرگروه
هم -به مانند
انگشتان و
بندهای انگشت-
به سه الی
چهار زیرگروه
که هر کدام
شامل ده الی پانزده
صف میشد. به
این ترتیب در
برنامهی روز
جمعه حدود سههزار
نفر در غالبی
برنامهریزی
شده قادر به
حرکت به سوی
بانک مرکزی
اروپا بودند.
مرحلهی دوم
برنامه ریزی
مربوط به
بعداز ظهر روز
جمعه می شد که
گروهها به
چهار دسته
تقسیم میشدند:
گروه اول
ساختمان
دویچه بانک را
که در بسیاری
از معاملات
اسلحه، خرید
زمینهای کشاورزی
بارور در
کشورهای
آفریقایی و
اروپای شرقی
دست دارد و با
سیاستها و
سرمایهگزاری
های خود یکی
از عوامل بزرگ
جنگ و فقر در
جهان به شمار
میرود را
بلوک میکردند؛
گروه دوم به
فرودگاه
فرانکفورت
رفته تا با
بلوک کردن
ترمینالِ یک
نسبت به سیاستهای
ضد انسانی دولت
آلمان در قبال
پناهندگان
اعتراض کنند؛
گروه سوم برای
اعتراض و آگاه
کردن مردم
نسبت به پیامدهای
مصرفگرایی و
استثمار
وحشیانهی
نیروی کار در
جهان سوم به
خیابان اصلی
خرید در
فرانکفورت (Zeil،
یکی از
بزرگترین
مراکز خرید
اروپا) میرفتند؛
و گروه چهارم
تظاهراتی علیه
قیمتهای
بالای اجاره،
شرایط زندگی و
شکاف طبقاتی داخل
آلمان برپا میداشتند.
به این ترتیب
با تقسیمبندی
های انجام
شده و پخش
برچسب، پوستر
و نوارهای پهن
برای بستن
راه، روز اول
خاتمه یافت.
روز
جمعه – مرحلهی
اول
ساعت ۶
صبح روز جمعه
همراه حدود سههزار
اکتیویست به
سمت بانک
مرکزی اروپا
به راه
افتادم؛ قرار
بود هر گروه
یکی از ورودیهای
محل مورد نظر
را مسدود کند.
در مسیر پلیس
دایما تلاش
داشت تا با
بستن راه
اکتیویستها،
ما را از
ادامهی مسیر
باز دارد.
حدود ساعت ۷
صبح تمامی
گروهها در
مکانهای خود
مستقر شدند و
با برپا کردن
زنجیرههای
انسانی
مسیرهای
منتهی به بانک
را مسدود نمودند.
پست گروه ما
ورودی غربی
بانک بود که
با حصارهای
آهنی پلیس
مواجه شدیم؛
با توجه به تحریک
از سوی پلیس
با باطوم و
اسپری فلفل،
جو در این
بلوک خیلی زود
به سوی آشفتگی
کشیده شد: از یک
طرف رفقای
ایتالیایی با
تکان دادن
حصار ابتکار
عمل را به دست
گرفتند و از
طرف دیگر پلیس
با استفادهی
مستقیم از
اسپری فلفل
سعی در متفرق
کردن ما داشت،
که در این بین
چند نفر از
جمله یکی از
رفقای مراکشی
که کنار من
بود به شدت از
ناحیه چشم
دچار آسیب
شدند. سپس
گروهی از پلیسها
با پریدن از
روی حصار و
استفاده از
باطوم تلاش
کردند که صفوف
ما را از هم
بگسلند، که
این اقدام با
مقاومت ما
مواجه شد و
پلیس پس از
چند دقیقه خود
را در محاصرهی
بلوکی
سیاهپوش دید:
نیروهای پلیس
به شدت مضطرب
به نظر میرسیدند
و در انتظار
کمک از طرف
یگانهای
دیگر خود بودند؛
ما نیز با
شعارهای
ضدسرمایهداری،
درگیریهای
لفظی و بستن
نوارهای پهن
چسب
دورتادورشان
و پرتاب توپ
به سمت آنها [۱]
سعی در کنترل
آنها و
استفاده از
لحظهای به
یاد ماندنی
(محاصرهی
پلیس توسط
اکتیویستها)
داشتیم. با
رسیدن نیروی
کمکی، محاصرهشدگان
با خشونت هرچه
تمامتر به ما
حمله کردند،
ما نیز با
بسته نگه داشتن
خطوط خود و
پرتاب رنگ به
سمت آنها سعی
در مقاومت
داشتیم. پس از
یک درگیری
کوتاه، پلیس
خوشحال از
شکستن حلقهی
محاصره عقبنشینی
کرد و پراکنده
شد؛ با این
حال تا ساعت ۱۰:۳۰،
که مسدود کردن
راه بنکرها
ادامه داشت،
پلیس با
فرستادن
ناگهانی یگانهای
خود به داخل
تظاهر
کنندگان از
قصد اصلی خود
برای تحریک ما
و از هم گسستن
زنجیرهای ما
غافل نبود، که
البته این
تلاشهای
پلیس با
همبستگی رفقا
ناکام ماند.
به این ترتیب
ورودیهای
بانک مرکزی
اروپا جدا از
درگیریهای
پراکنده با پلیس
به طور موفقیتآمیزی
مسدود شدند.
روز
جمعه – مرحلهی
دوم
با
پایان یافتن
مرحلهی اول،
تظاهر
کنندگان در
گروههای چند
صد نفره -ولی
پراکنده- به
سمت آشپزخانهی
عمومی کمپ که
داخل شهر برپا
شده بود حرکت
میکردند، که
در این مسیر
درگیریهای
پراکندهای
با پلیس رخ داد.
در این مرحله
با مسدود
سازیِ دسته
جمعیِ ورودی
پاساژها و فروشگاههای
بزرگ همهی
آنها مجبور به
بستن مغازههای
خود شدند.
نکتهی جالب
در این میان،
همراهیِ برخی
رهگذران با ما
بود که پس از
نشستن در صفوف
ما با تشویق
ما مواجه میشدند.
شعارها علیه
مصرفگرایی و
در اتحاد با
کارگران
بنگلادشی سر
داده میشد؛
به طوری که
«یونایتد
کالِرز آو
بِنِتون»
(United Colors of Benetton) اولین
مغازهای بود
که از ترس خشم
تظاهر
کنندگان
درهای خود را
بست. نکتهی
جالبِ توجه
دیگر، اعتصاب
کارمندان
کارشتادت (Karstadt، بزرگترین
فروشگاه
زنجیرهای
آلمان) بود.
بدین ترتیب
مرحلهی دوم
نیز علیرغم
حضور گستردهی
نیروهای پلیس
با موفقیت بینظیری
همراه بود.
ساعت ۳ بعد از
ظهر روز جمعه
تمامی مارکهای
معتبر (گرتز،
دوگلاس،
اسپریت،
بنتون، مکدونالد،
پریمارک،
کارشتاد، اچ
اند ام و …)
مغازههای
خود را به
خاطر
بلوکادهای
اکتیویستها
بستند. تمام
خیابان پر از
شعارهای
همبستگی با
کارگران جهان
سوم بود که با
پوستر، اسپری
و گچ همه جا
نقش بسته
بودند. روز
اول نیز با
موفقیت هر چه
تمامتر به
پایان رسید.
شنبه
شنبه
ساعت ۱۱ صبح،
میدان تجمع پر
از گروههای
مختلف چپگرا
بود: همهی
این گروهها
از چپ رادیکال
تا سندیکاها
[حزب کمونیست
آلمان،
ترکیه،
کمونیست
کارگری
ایران، فدایی
(اقلیت)، حزب
چپ آلمان،
گروه اتک، اتحادیه
دانشجویان
سوسیالیست،
احزاب کرد ترکیه،
سندیکای
آنارشیستی
ف.آ. و سندیکای
د.گ.ب، بلوک
ضد امپریالیستی
(نام عمومی
برای نیروهای
آنتیفاشیست
کمونیست در
آلمان)، بلوک
سیاه آنارکو کمونیست،
اکتیویستهای
رادیکال حقوق
حیوانات،
فعالین مستقل
و بسیاری دیگر
از گروهها که
در خاطرم
نماندهاند و
متاسفانه از
قلم افتادند]
در اتحادی بینظیر
و خواستنی
پرچمهای سرخ
و سیاه خود را
بر افراخته
بودند. با به
حرکت در آمدن
صف تظاهرات،
بلوک سیاه
آنارشیست نوک
پیکان را به
عهده گرفت. در
پشت ما بلوک
کمونیستی شروع
به حرکت کرد و
دیگر گروهها
به دنبال آنها
به حرکت
درآمدند. به
گفتهی
برگزار
کنندگان چیزی
بالغ بر
پانزدههزار
نفر در این تظاهرات
شرکت کرده
بودند. بعد از
حدود سی دقیقه،
پلیس با
استفاده از دو
ماشین آبپاش
و یک ماشین
زرهپوش راه
تظاهرات را سد
کرد و با هجوم
خشونتآمیز
به معترضین با
استفاده از
گاز اشکآور،
باطوم و … بین
بلوک سیاه و
رفقای
کمونیست شکاف
انداخت و حدود
پانصد الی
هفتصد نفر از
افراد صفوف
پیشرو را از
بقیه صفوف تظاهرکنندگان
جدا کرد. در
قسمت جلوی آن
صفها هم
نمایندههای
گروههای
فعال در
بلاکوپای
حضور داشتند
که دو صف اول
را تشکیل میدادند.
بدین ترتیب
بلوک سیاه به
محاصرهی
برنامهریزی
شده و بیدلیل
پلیس در آمد.
محاصره
با بسته
شدن راهها و
محاصره شدن
بخشی از ما
توسط پلیس،
برگزار
کنندگان تظاهرات
پس از مذاکره
ای کوتاه با
پلیس، دو راه را
در پیش روی ما
قرار دادند:
اول اینکه تک
به تک توسط
پلیس بازجویی
شویم و باقی
صفهای
تظاهرکنندگان
مسیر دیگری را
ادامه دهند؛ و
راه دوم اینکه
تن به مواجهه
با پلیس
بدهیم. هر صف
برای مشورت
نمایندهای
انتخاب کرد و
در کمتر از دو
دقیقه بلوک به
تصمیم خود
رسید: ماندن و
مقاومت کردن!
بدین ترتیب
صفوف خود را
به هم نزدیک
کردیم و خود
را آمادهی
محاصرهای
فرساینده و
درگیری
طولانی کردیم.
پلیس با مطلع
شدن از تصمیم ما
شروع به حمله
کرد و با
استفاده از
باطوم سعی در
جدا کردن تک
به تک افراد
از زنجیرهها
نمود. بعد از
گذشت چند ساعت
کم کم با
کمبود آب و
مواد غذایی
مواجه شدیم.
در کمال تعجب
افرادی که در
ساختمانهای
اطراف بودند
با دیدن شرایط
ما به همراهی
ما برخاستند و
با طناب و سطل
بطریهای آب
برای ما میفرستادند.
بلوکِ رفقای
جدا افتاده
(بیرون از محاصره)
نیز علیرغم
پیشنهاد پلیس
در جای خود
باقی ماند و
با ابراز
همبستگی با ما
به شعار دادن
و درگیری با پلیس
پرداخت.
در
لحظههایی بینظیر
تمام گروهها
متحد و
دوشادوش
یکدیگر قرار
گرفته بودند:
سرخ و سیاه هایی
که همدیگر را
فقط از پشت
عینکهای
سیاه و صورتهای
پوشیده میدیدند،
برادرانه و
یکپارچه
ایستاده
بودند. در
میان آنها
اندک بطریهای
آب، تکههای
نان، شکلات و
حتی سیگارهای
روشن دست به
دست میچرخید
و تقسیم میشد.
از سوی مردم
نیز بهطور خودجوش
تجمعی علیه
پلیس شکل
گرفت. بلوک
جدا افتاده
برای ما مواد
غذایی پرتاب
میکرد و مردم
از پنجرهها
ما را تشویق
میکردند.
بلندگو دایما
اخبار ترکیه
را پخش میکرد
و از خیزش
انقلابی علیه
فاشیسم آ.ک.پ
میگفت، که با
فریادهای
«زندهباد
همبستگی
انترناسیونال»
و «استانبول
اتحاد اتحاد»
مورد تشویق
قرار میگرفت.
جو بینظیری
آمیخته از
لطافت و
مقاومت بر
بلوک ما حاکم
بود. بعد از
تقریبا ۸ ساعت
مقاومت، پلیس
به ۴۰-۵۰ نفر
آخر که من هم
جزوشان بودم
رسید؛ در این
لحظه که چهره
به چهره با
پلیس ایستاده
بودیم و بوی
اسپری فلفل به
مشام میرسید،
یکی از
تظاهرکنندگات
شروع به
خواندن شعری
کرد که برای
آخرین بار
نیروی تازهای
به ما داد: « … یک
روز از خواب
برخاستم …
خداحافظ ای
زیبای من! … یک
روز صبح
برخاستم و
دیدم که دشمن
همه جا را
گرفته … ».
در
آخرین لحظات
قبل از اینکه
پلیس با ضرب و
شتم مرا از رفقا
جدا کند، صدای
«بلا چاو» (Bella
Ciao) از
زنجیرههای
باقیمانده
شنیده میشد و
این مرا به
این فکر وا
داشت که ما
عشق، ایستادگی،
اتحاد و ایدهال
داریم و پلیس
باطوم و اسپری
و … . پلیس بعد از
به زمین
کوبیدن، مرا
با خود به پشت
ساختمان برد و
پس از بازرسی
بدنی عکسبرداری
و گرفتن
مشخصات، بعد
از حدود یک
ساعت رها کرد.
قرارگاه پلیس
در کنار بانک
مرکزی به مقادیر
زیادی از سیم
خاردار مجهز
بود که حکایت از
برنامهریزی
پیشین این
عملیات پلیسی
داشت.
تظاهرات
سرکوب شد؛
هشتصد نفر
دستگیر و حدود
دویست نفر
زخمی شدند؛
اما برندهی نهایی
ما بودیم:
اتحاد و محبت
بینظیری که
در این چند
ساعت تجربه
کردیم، همبستگی
خودجوش مردم،
کمکهای
متقابل،
پایداری ما و
همراهی بلوکهای
جدا شده،
خشونت پلیس،
همه و همه
برای من (و ما)
حکم موفقیت
داشت. مائو میگوید:
«هر قدر حریف
با ما بیشتر
به دشمنی
برخیزد، نشانگر
این است که ما
خطی مشخص بین
خود و آنها کشیدهایم
… . به نظر من در
این روز ما خط
مشخصی
کشیدیم، بین
خود و پلیس،
بین آزادی و
بردگی، بین
سوسیالیسم و
سرمایهداری
(بخوانید
بربریت).
روایتی
از رفیق کاوه
پنجم
ژوئن ۲۰۱۳
پانوشت:
[۱] تصویر
کوتاهی از
وضعیت پلیس در
محاصره
تظاهرکنندگان:
http://img.pr0gramm.com/2013/06/1811-e724.gif
منبع
: پراکسیس
http://praxies.org/?p=2144