Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲ برابر با  ۰۸ ژوئن ۲۰۱۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲  برابر با ۰۸ ژوئن ۲۰۱۳
در مناظره امشب کاندیداها، چند کلمه حرف حساب در خصوص سیاست خارجی مطرح شد که البته خبرنگارهای حوزه دیپلماسی هیچ وقت حق پرسیدن ای

مناظرۀ سوم، مراسم محاکمۀ رهبر رِژیم

 

 سایت خبری راه کارگر ـ  سومین مناظره کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، به عرصه انتقادات جدی به سیاست های  خارجی رهبر رژیم منجر شد. تنها حداد عادل و سعید جلیلی از سیاست خارجی ولی فقیه تمام قد دفاع کردند و شش کانیدای دیگر حل مشکلات کشور را به حل مذاکرات هسته ای  و عقب نشینی از سیاست رودرروئی و تقابل  مشروط کردند.  اعلام شکست تمام عیار سیاست خارجی رژیم از سوی مشاور بین المللی رهبر رژیم، دبیر سابق شورای امنیت ملی، فرمانده سابق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده سابق نیروی انتظامی و شهردار کنونی تهران، بیان ورشکستگی کامل سیاست های دیکته شدۀ خامنه ای است. افشای مواضع رهبر تا آنجا پیش رفت که اعلام شد تاثیرات ویرانگر تحریم های اقتصادی، طرف مقابل را به جائی رسانده است که به قول حداد عادل « بیدار کردن آنکه خود را به خواب زده ممکن نیست!». اما جریانی که هدایت سیاست خارجی فاجعه بار را از طرف رهبر هدایت کرده است، همچنان برضرورت ادامه آن تاکید می کند و سرمقاله نویس و تک تیرانداز رهبر رژیم در سرمقاله کیهان در شنبه 18 خردادماه  بدون اشاره به مناظره ها  با خشم می نویسد: « اگر بايد سد تحريم‌ها را شکست و از تهديد محاصره اقتصادي، فرصت به فعليت رساندن استعدادهاي موجود را فراهم کرد، و اگر مقصد امنيت و منافع ملي از مسير گفتمان مقاومت و مجاهدت مي‌گذرد، لاجرم بايد به شاخص تقوا و شجاعت و استقامت بيش از هميشه بها داد. اگر هم از تدبير و سخت‌کوشي و مراقبت از اطرافيان و مبارزه با فساد اقتصادي و حل چالش تورم و پرهيز از حاشيه سازي و باج ندادن به دشمنان و امتيازخواهان سخن مي‌گوييم که هر يک شاخص مهمي است، مي‌توان تمام اين مشخصه‌ها را به مثابه دانه‌هاي تسبيح بر محور «تقوا» جمع کرد. ضعف تقواست که افرادي را وامي‌دارد به طمع و توقع چند رأي بيشتر، واقعيت‌ها و حقايق را زير پا بگذارند، بي‌انصافي و سياه‌نمايي کنند، از اصول و منافع ملي تخفيف بدهند، عروسک خيمه‌شب‌بازي باندها باشند و با کوک آنها تنظيم شوند، از نرمش يک طرفه با آمريکا و غرب سخن بگويند و وعده‌هاي فريبنده ناشدني بدهند. تقوا و حرّيت است که رجال سياسي را از حصار تنگ باندها و اطرافيان مي‌رهاند و مجال استفاده از توانمندي‌هاي علمي و کارشناسي و ملي به دولت جديد مي‌دهد.». «پایان نقل قول »

روشن است که اعلام آشکار شکست سیاست خارجی رهبر رژیم که نتیجه اش تحریم های ویرانگر امپریالیستی و فلاکت بی سابقه عمومی است، آنهم از سوی دست اندرکاران اصلی درون حاکمیت اسلامی، سومین جلسه مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری را به محاکمۀ روشن رهبر رژیم تبدیل کرد. اکنون این حقیقت بیش از پیش آشکار شده که رهبر رژیم برای پیشبرد سیاست های ویرانگر خود نه تنها تقلب انتخاباتی 88 را سازماندهی کرد و احمدی نژاد را بر سرکار آورد، بلکه با "مهندسی" انتخابات کنونی نیز  قصد دارد همان سیاست را با نسخه ی اصلی اش به پیش برد. این را می توان از سرمقاله کیهان تک تیراندازان رهبر به خوبی دریافت. امید بستن به تحولی از طریق انتخابات، امید عبثی است. باند قدرت تحت رهبری ولی فقیه، قصد عقب نشینی ندارد. این را به هزار زبان بیان کرده است. برای به عقب نشینی واداشتن رهبر رژیم و باند همراهش  از سیاست های ماجراجویانۀخارجی و ویرانگر داخلی اش، راهی جز به میدان آمدن توده های مردم باقی نمانده است. تنها شورش توده ای مردم با فریاد، «نان! نان! حق مسلم ماست!»  می تواند باند ماجراجوی قدرت به رهبری ولی فقیه را به عقب نشینی  وادارد و کشور را از سقوط به پرتگاهی که در لبۀ آن قرار گرفته  نجات دهد.

***********************

واکنش های اولیه در دنیای مجازی و نگاهی به واکنش های در سایت ها و وبلاگ ها

*****************************

الف ـ م ـ در مناظره امشب کاندیداها، چند کلمه حرف حساب در خصوص سیاست خارجی مطرح شد که البته خبرنگارهای حوزه دیپلماسی هیچ وقت حق پرسیدن این سئوالها را از حضرات نداشتند و اگر هم می پرسیده می شد خبرنگار ضد انقلاب و جاسوس رسانه های غربی لقب می گرفت و جواب مشخص و دقیقی هم به دنبال نداشت. مطرح شدن این موارد از برکت انتخاباته البته :

_ مقاومت کردن ( در مقابل آمریکا) برای چه نتیجه ای است ؟ هر مقاومتی باید منتج به نتیجه ای برای مردم باشد.(رضایی)

_ نتیجه گرفتن در مذاکرات هسته ای، با اعلام مواضع و ارائه مقاله میسر نمی شود (روحانی)

_ قدرت سیاسی ما افزون است یا قدرت سیاسی آمریکا ؟ (غرضی)

_ سیاست خارجی در شرایط فعلی، سیاست های جاری مانند ارتباط با سوریه و لبنان (منظور صرفا حزب الله است) را پیش گرفته است که اینها هم بخاطر انقلاب و شرایط جنگ بوجود آمده بودند. (رضایی)

_ سوریه الان برای ما یک نقطه ضعف شده است.(رضایی)

_ آنچه که دیده شد شما (جلیلی) 5 سال مسئول مذاکرات هسته ای بودید اما یک قدم در این زمینه پیش نرفتید و هر روز تحریم ها بیشتر شده است. (ولایتی)

_ در زمانهای گذشته از فرصت های بین المللی به نفع کشور استفاده حدالقلی کردیم مانند فروپاشی شوروی و حمله صدام به کویت. (جلیلی)

_ معاون پوتین به دفتر من آمد و گفت قول میدهید اگر پوتین به ایران بیایید، دست خالی برنگردد؟ من این قول را دادم .(ولایتی)

_ بعد از اینکه بالاترین مقام اجرایی (احمدی نژاد) اعلام کرد ما در خصوص پرونده هسته ای مذاکره نمی کنیم سولانا از مواضع قبلی خود عقب نشینی کرد و زحمات لاریجانی در مذاکرات بی نتیجه ماند. (ولایتی)

_ وظیفه دستگاه دیپلماسی کاهش هزینه است نه صدور بیانیه. (ولایتی)

_ در مورد جنگ قطعنامه ای صادر شده بود اما در مورد پرونده هسته ای اصلا به قراردادی نرسیدیم / خوب بود پرونده هسته ای را به قراردادی می رساندیم. (رضایی)

_ آیا ما نمی توانستیم کاری کنیم که در پرونده هسته ای آمریکا، چین و روسیه را با خود همراه نکند.(رضایی)

_ شما از رزمندگان به نفع دیپلماسی استفاده کردید، از ظرفیت دیپلماسی برای رزمندگان استفاده نکردید. (قالیباف خطاب به ولایتی)

_ چرا برای غرامت جنگ حتی یک مذاکره نتوانستید انجام دهید.(قالیباف خطاب به ولایتی)

_ چرا در مذاکرات بغداد که اوباما برای ریاست جمهوری مجدد آماده می شد، نتیجه نگرفتیم ؟(رضایی)

واقعا به کاندیداها حسودیم شد که آزادانه این موارد را مطرح می کردند.

یادمه یک روز از حداد عادل که اون روز رئیس مجلس بود پرسیدم چرا در مذاکرت به نتیجه ملموسی نرسیدیم ؟ حداد خیلی خونسرد گفت: شما منظورتون از به نتیجه رسیدن چیه ؟ شما نگران مذاکرات نباشید !!!

اما امشب ولایتی همین سئوال منو از جلیلی پرسید اما این جواب را نشنید. چرا ؟!؟+

**********************

مسیح علی نژاد  ـ  آقاي خامنه اي! يك مناظره ي كوچك شده ي كنترل شده را هم باختيد، منتسبان و خويشاوندانِ فكريِ خودتان تا هميشه كه نمي توانند نقش بازي كنند و يك جاي كار نقشِ شما را ناخواسته رو مي كنند و به روي هم آتش مي كشند....در ضمن سال هشتاد و هشت سال پاكي وسربلنديِ يك ملت بود...

 

********************

م ـ الف ـ مناظره امروز نکات مهمی را آشکار کرد و به نظر من سیاست ورزی در ایران به بعد و قبل از این مناظره تقسیم خواهد شد و کل روابط قدرت تحت تاثیرقرار می گیرد،باید منتظر ماند و در عمل پیامدهای آنرا رصد کرد

جناح اصول کاملا فروپاشی اش را به تماشا گذاشت و کاملا شکاف های خود را در عریان ترین صورت اش عیان کرد

انرژی هسته یی مهمترین اولویت امنیتی نظام است و این مناظره نشان دادمنازعات امکان حل و پیشبرد این اولویت به ساده گی فراهم نخواهد شد

عدم ملاحظه منافع ملی و جدی گرفتن رقابتها حتی به قیمت بی اعتبار کردن کل دستگاه مسئول توان ملی را در مذاکرات کاملا تقلیل می دهد

افشاگری را چون ویروس توسط احمدنژاد تمام مناسبات سیاسی را آلوده کرده است و هیچ اخلاق و ملاحظه یی این ویروس را به انزوا نمی کشاند

ریاکاری و دوگانه گی در رفتار و گفتار تمام اعتماد جامعه را مخدوش می کند

هیچ کدام از نامزدها نتوانستند خود را ارتفاع مقبولیت رای دهندگان بکشاند

مناظره گرم بود و بیش از آنکه مشارکت ترغیب کند فضا را سردتر می کند

این منازعات با شدت بیشتری بعد از انتخابات تداوم خواهد یافت

این منازعه نشان داد با همه تدبیر حوادث ۸۸ هنوز زنده دارد و حتی نام موسوی بیم ایجاد می کند

اخلاق سیاسی به اوج انحطاط رسیده است

احترام و ارزش چهره هایی چون هاشمی ، خاتمی و دیگران کاملا ارتقا یافت

دولت احمدی نژاد کاملا در این مناظره ها بی اعتبار شد و الان این دولت همان حسی را دارد که سیاستمداران در سال ۸۸ دارند

بعدی پیامدها را باید به صورت مفصل تر باید نوشت

***********************

ب ـ ت ـ جلیلی مهره سوخته است یعنی بنده خدا نیامده سوخته است . حداد و جلیلی برای رد گم کردن است . برای آن است که تندروی کند تا مردم به قالیباف راضی شوند . قالیباف رئیس جمهور است شک نکنید . اگر هنر کنید ولایتی یا رضایی را می توانید رئیس جمهور کنید . مطمئن باشید و شک نکنید که نخواهند گذاشت عارف یا روحانی رای بیاورد . اما روحیه تان را حفظ کنید و بر اعصاب خود مسلط باشید و تاکتیکتان را تا دیر نشده عوض کنید و مثل بچه آدم بروید رای بدهید و بدانید که به جای دوری نمی رود به کیسه هر کسی هم برود دودش به چشم جبهه دموکراسی خواهی نخواهد رفت .

************************

ارسلان:نتایج مناظره امروز : (البته این نظر کاملاً شخصی می باشد)

1-به نظرم افرادی که بین قالیباف و نامزد دیگری 2دل بودند بعد مناظره امروز به سمت اون نامزد دیگر میروند!

2-سعید جلیلی در مناظره امروز شکست سنگینی متحمل شد و سیاست سفسطه و مقلطش توسط آقایان عارف، روحانی و ولایتی شدیداً به چالش کشیده شد و پاسخهای دندان شکنی گرفت!

3-آقایان حداد عادل و غرضی همون چند دهم درصد رأی هم که داشتند به نظرم شدیداً کاهش یافت!

4-آقای دکتر عارف با حمایت تمام قد از اصلاحات و صحبتهای معنادار راجع به اتفاقات 88 زمینه را برای کناره گیری به نفع آقای دکتر روحانی آماده کردند! همچنین صحبت نکردن این دو عزیز راجع به برنامه های هم این احتمال رو شدیداً افزایش داد!

5-به نظرم در آرای دکتر ولایتی هم تغییر چندانی ایجاد نشد چون حرفها همان همیشگیها بودند مگر آرایی که در مورد شماره 1 ذکر شد به سبد ایشان بریزد.

6-اما آقای دکتر روحانی که در مناظره های قبلی هم عملکرد بی نقصی داشتند بعد از این 3مناظره درصد آرای بسیاری از میانه رو ها و افراد بلاتکلیف را جذب کردند.

.

در پایان این سخن دکتر عارف خیلی به دلم نشست: عدم شرکت در انتخابات نشانه اعتراض نیست، نشانه عقب نشینی است

****************

سارا ـ نتیجه مناظره ها نیمه اول :

--------------------------------------------

با غرضی میشه کوه رفت، با جلیلی نه

با ولایتی میشه گپ زد، با جلیلی نه

با حداد عادل میشه مشاعره کرد، با جلیلی نه

با قالیباف میشه خالی بافت، با جلیلی نه

با رضایی میشه دعوا رفت ، با جلیلی نه

با عارف میشه دانشگاه رفت، با جلیلی نه

با روحانی میشه پاستور رفت، با جلیلی نه

 

*******************

دکتر روحانی خطاب به قالیباف در مناظره ی امروز: من سرهنگ نیستم، من حقوقدان هستم؛ شما میخواستی دانشجوها رو به خیابون بکشونی و بعد هم گازعنبری لهشون کنی... من نگذاشتم؛ من اهل حکومت پادگانی نیستم، من سرهنگ نیستم، من حقوقدان هستم...

*******************+

حسین ـ ن ـ سوال هایی که این مناظره باقی گذاشت:

1- این سه تا ائتلاف نمی کردند با هم چه معامله ای می کردند؟

2- کلا تعداد موافقان روند هسته ای موجود چند نفرند؟

3- قبل احمدی نژاد برخی گفتند بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. زمان احمدی نژاد گفتند، این دیگه آخرشه. بالاتر از سیاهی رنگی نیست. الان باید پرسید آیا بالاتر از سیاهی سعید جلیلی، رنگی نیست؟

4- دیگه چه خبرا از شورای عالی امنیت ملی؟

***************************

س ـ ح ـ خودمانیم این ارزیابی من است

1-قالباف همان سرهنگ است که کشور نه بلکه دنیا را پادگان می بیند....اینقدر باید و بسم گفت که من خسته شدم

2-ولایتی بیش از یک دیپلمات فرمان بر نیست و نمی توان بیش از مشاور ازش استفاده کرد .....شرایط فعلی آدم های دیگری را برای سیاست خارجی و مصالحه بزرگ جهانی نیاز دارد

3-حداد بیش از یک معلم نیست و حتی درسش را اگر هم خوب بلد باشد ، خوب تدریس نمی کند

4-جلیلی را دیگه نگو احمدی تژاد در لیاس ایدئولوژی مقاومت...یعنی نابودی هر آنچه مانده یعنی سیاست جنگی و آغاز جنگی دیگر

5-رضایی تقریبا قبول کرده که باخته است زیرا چیزی ندارد و اصلا مقام رئیس جمهوری مثل بقیه اصول گراها به قیافه اش نمی آید

6-غرضی راه باید نخودی و طنز انتخابات بشمار آورد نه زیاد

7- عارف خوب آمد اما اصل مسائل را که همان اتمام مناقشه اتمی و رفع تحریم هاست را هنوز وارد نشده است انگار جرئت کمتری دارد

8-روخانی خوب ظاهر شد هم در برابر همه اصول گرا و هم در برابر مسائل روز ملی و اقوام و اقتصاد و مسائل بین المللی

اگر تصمیم بگیرم در انتخابات شرکت کنم مشروط به اجماع عارف و روحانی اینبار با مشت روحانی خواهم رفت

اگر میدانی باشد من خالی کردن میدان را احمقانه می دانم شکست را نباید از پیش قبول کرد اگر موفق نشدیم وارد مرحله دیگری خواهیم شد آنگاه تصمیم باید گرفت نه در ورودی تشک کشتی حتی با داور بد..افکار عمومی نقض مهمی دارند /مهمتر از داور و مهندسان انتخابات

***************************

شهاب ـ ز ـ با کسایی که بعد از مناظره امروز کاندیداها تصمیم گرفتند که برند مثل بار هزارم بین بد و بدتر بد رو انتخاب کنند، حتی اونایی که 4 سال پیش پشت دستشون رو داغ کردن که دیگه رای نمیدن بحثی نیست. توبه شکنی حضرات اصلا نه موردی استثناییه و نه اتفاقی. همیشه هم یه بهانه جور میشه.

اما این دوستان لا اقل باید با این تناقض خودشون کنار بیاند. اونا مدعی بودند که انتخابات 88 تقلب و کودتا و ... صورت گرفته. مردم رو کشوندن توی خیابون تا رای شون رو پس بگیرن. ادعا کردن که جمهوریت نظام به پایان رسیده. نظام دیگه مشروعیتش رو از دست داده! ...

آیا رای دادن تناقض آشکار با همه اینها نیست؟ آیا رای دادن به منزله پوچ بودن تمام اون ادعاها منجمله ادعای تقلب سال 88 و از اون مهمتر به منزله پایمال کردن خون های ریخته شده مردم و تف انداختن به قبر کشته شده های انتخابات نیست؟ مسلمه که اینطوره!

بله به تبیین کاملا صحیح و کاملا دقیق رهبر جمهوری اسلامی که آب پاکی رو روی دست دشمن و دوست و "بیطرف" و "گاهی از این طرف، گاهی از اون طرف" ریخت انتخاب هر کاندید قبل از اینکه انتخاب رئیس جمهور باشه به منزله تائید "جمهوری اسلامیه".

این ختم کلامه!

************************

من صحنه انتخابات را اینگونه می‌بینم

وبلاگ مجمع دیوانگان

هی رفیق؛ اینجا رینگ بوكس نیست

هم‌زمان با برگزاری مناظره، اظهار نظرهای فراوانی در شبكه‌های اجتماعی به اشتراك گذاشته می‌شد. نكته عجیبی كه به نظر من رسید این بود كه برخی نظرات متناسب با هر اظهار نظری تغییر می‌كرد. گویی شاهد مسابقه بوكسی هستیم كه با هر لحظه تهاجم یكی از ورزشكاران، هواداران گزینه مطلوب خود را تغییر می‌دادند و یا از یك گزینه دیگر كینه به دل می‌گرفتند. البته طبیعی است كه مناظره برای سنجش نظرات نامزدها برگزار می‌شود و دست آخر مخاطب باید از میان گزینه‌ها یكی را انتخاب كند. اما مساله شیوه مواجهه با این گزینه‌ها است.

به یاد بیاورید آن عبارت معروف محمود احمدی‌نژاد در جریان انتخابات سال 84 را كه «آیا مشكل مملكت ما موی سر جوانان ما است؟ دولت باید برود اقتصاد را درست كند»؟ من با خودم فكر می‌كنم دوستانی كه اینقدر بر روی اظهار نظرهای جزیی نامزدها مانور می‌دهند، اگر با چنین گزاره‌ای مواجه می‌شدند چه می‌كردند؟ آیا عجیب بود كه با این منطق مشاهده‌ای او را انتخاب اول خود قرار دهند؟ مشكل این شیوه از انتخاب كجاست؟

بازخوانی جبهه‌بندی انتخابات

در برخورد و بررسی مناظره‌هایی اینچنین، آنچه بیش از همه باید مورد تاكید و توجه قرار گیرد، نه خود شخص نامزد و یا كلام مستقیم او، بلكه خواستگاه و ریشه و بنیان فكری و جناحی او است. یعنی مخاطب باید از كلیدواژه‌های هر نامزد (و البته با سوابق و اطلاعات دیگری كه موجود است) خاستگاه قدرت او را تخمین بزند و صحنه جدال را به چشم صحنه تنازع میان منابع متفاوت قدرت بازآرایی كند. با این روش و پس از آخرین مناظره هشت نفره من می‌توانم صحنه جدال را به این شیوه بازتعریف كنم:

۱- چهره‌های مستقلی كه نماد هیچ جریان و قدرتی نیستند: غرضی، رضایی، حداد و البته عارف. (همان‌طور كه حداد علی‌رغم اینكه از جناح اصول‌گرا برخاسته نماینده هیچ كدام از طیف‌های این جریان نیست، عارف هم علی‌رغم اینكه از دل اصلاح‌طلبان برآمده هیچ وقت نتوانست همراهی هیچ یك از جریانات اصلاح‌طلب را با خود جلب كند)

۲- راست رادیكال (جریان فاشیستی) به نمایندگی جلیلی كه بر خلاف احمدی‌نژاد ابدا علاقه‌ای به كتمان خاستگاه خود ندارد.

۳- راست سنتی و میانه بدون گرایش نظامی كه ریشه‌ای عمیق و تاریخی دارد: ولایتی.

۴- بخشی از جناح راست میانه كه بر خلاف راست سنتی با نیروهای سپاهی پی‌وند برقرار كرده: قالیباف.

۵- راست معتدل و تکنوکراتی كه به صورت مستقل وارد شده و امیدوار به جذب حمایت اصلاح‌طلبان است: روحانی.

اول تصمیم‌ات را بگیر بعدا نگاه كن

وقتی چند اظهار نظر می‌تواند نظر یك مخاطب را تغییر دهد، (مثلا اینكه «رضایی برنامه دارد»، یا «عارف اسم موسوی را آورد») كاملا مشخص است كه این ناظر هیچ تصوری از وضعیت انتخابات و شرایط قبل و بعد آن ندارد. نتیجه اینكه نتوانسته اهداف و انتظارات خودش از این صحنه را جمع‌بندی كند. صرفا وارد تماشاخانه شده تا ای بسا در جریان صحبت‌ها نكته‌ای به نظرش جالب توجه باشد و یا اینكه اصلا در نهایت تصمیم به رای ندادن بگیرد. این شیوه انتخاب، شاید با عنوان «آرای خاكستری» شناخته شود و اگر تجربه داشته باشید كه ساعتی را پای صندوق‌های رای بگذرانید بسیاری از افراد مشابه را می‌بینید كه پس از ورود به حوزه رای‌‌گیری تازه می‌روند سراغ فهرست نامزدها تا تصمیم‌شان را بگیرند. طبیعتا چنین آرایی همیشه وجود داشته و باز هم خواهد داشت. اما اگر بخواهیم از این شیوه (كه ای بسا ناخودآگاه اسیر آن شده‌ایم) فاصله بگیریم چه فرمولی را باید لحاظ كنیم؟

بازخوانی توازن نیروهای حاضر در انتخابات می‌تواند سقف و كف مطالبات ما را مشخص كرده و چهارچوب قابل بحثی برای آن فراهم كند. در این انتخابات جنبش سبز هیچ نماینده‌ای ندارد. یعنی هیچ كس نیست كه بگوید «روی‌داد سال 88 یك كودتا و یا تقلب گسترده بود». حتی جریان اصلی اصلاحات هم حاضر نیست چرا كه پس از رد صلاحیت هاشمی هیچ گزینه‌ای نمی‌تواند توافق حداكثری اصلاح‌طلبان را جذب كند. (وقتی از توافق حداكثری حرف می‌زنیم صرفا منظور حمایت شخص خاتمی یا هاشمی نیست. به یاد بیاورید كه توافق حداكثری حتی تا زندان‌ها هم پیش رفت و نامه پشت نامه از زندان‌ها خارج شد. در حالی كه این روزها اسرای جنبش در سكوتی معنی‌دار فرو رفته‌اند!) اما كف این انتخابات می‌تواند اتفاق خطرناكی باشد. روی كار آمدن جلیلی و تداوم سلطه راست افراطی كه این بار با حذف راست سنتی همراه خواهد بود پیامدهای هولناكی برای كشور به دنبال دارد.

از اینجا به بعد دیگر هیچ اهمیتی ندارد كه چه كسی بر سر جزییاتی همچون «موی جوانان ما» چه وعده‌ای می‌دهد. شما می‌توانید بدترین و بهترین اتفاق را برای خود انتخاب كرده و شانس هر كدام را تخمین بزنید.

 

انتخابات را یك روی‌داد مجرد در نظر نگیرید

هیاهوی انتخاباتی بالاخره همه ما را مجذوب خود خواهد كرد. این حقیقتی است كه دست‌كم پس از مناظره سوم می‌توانیم بار دیگر به آن اعتراف كنیم اما باید به خود هشدار دهیم و حركت كشور را در یك جریان بزرگ‌تر بازبینی كنیم. حركتی كه از كودتای خزنده سال‌ 82 و اشغال فرودگاه امام آغاز شد و با كودتای سال 88 نقاب از چهره انداخت. حركت به سمت حذف جمهوریت نظام و تغییر ماهیت به یك هویت جدید فاشیستی است. دیگر نظامی به معنای قبل باقی نمانده كه در چهارچوب آن اصلاحاتی معنا داشته باشد. یك گروه از راه رسیده و دارد كل زمین بازی را جمع می‌كند. دیگر رویاپردازی در این زمین معنای خود را از دست داده. امروز حفظ خود زمین است كه می‌تواند تنها دستاورد مورد توافق ما باشد.

فراموش نكرده‌ایم كه حماسه دوم خرداد در تقابل خاتمی با ناطق‌نوری شكل گرفت. چهره‌ای كه نماد تضاد با جریان اصلاحات بود و نامزد حاكمیت محسوب می‌شد و علیه‌اش بیش از 20 میلیون رای متحد شد. امروز 16 سال از آن روزها گذشته است و كار به جایی رسیده است كه خاتمی دست در دست ناطق نوری دارد برای نجات كشور هشدار می‌دهد. زمانی هاشمی رفسنجانی مركز حملات افراطی اصلاح‌طلبان بود اما امروز گزینه توافق حداكثری اصلاح‌طلبان است كه رد صلاحیت می‌شود تا خیزش میلیونی مردم شكل نگیرد. باید از خود بپرسید كه این كدام روند است كه همه این چهره‌ها و جریانات سابقا متخاصم را در كنار یكدیگر قرار داده است؟

«جبهه ضد فاشیسم» برازنده‌ترین توصیفی است كه من می‌توانم در توصیف اولویت امروز جریانات سیاسی كشور به كار ببرم. جبهه ضد فاشیسم یعنی مقاومت در برابر پیچیده شدن طومار انتخابات و جمهوریت نظام از جانب یك جریان مافیایی تازه از راه رسیده كه هیچ ریشه و پایگاه مشخصی ندارد و حتی پی‌گیری رد پایش هم دشوار است. امروز سنگرهای اصلاح‌طلبان متلاشی شده و حلقه جریان فاشیستی آنقدر تنگ شده است كه كار به سنگر آخر رسیده. جایی كه راست سنتی در آستانه حذف قرار گرفته است. شكاف عمیق میان راست سنتی و راست رادیكال تا به آن حد جدی شده است كه شدیدترین حملات مستقیم را علی‌اكبر ولایتی به جلیلی انجام می‌دهد. به نظر می‌رسد جریان محافظه‌كار بیش از این نمی‌تواند اختلافات خود را در پشت پرده پنهان كند. كار به مرحله نهایی رسیده و حالا محافظه‌كاران هم ناچار شده‌اند برای نخستین بار به صورتی شفاف و رادیكال جدال‌شان را پی‌گیری كنند. برای من هیچ دستاوردی بالاتر از موفقیت جریان محافظه‌كار در حذف جریان فاشیستی از این انتخابات قابل تصور نیست. ظرفیت این انتخابات همین مقدار است كه دست بر قضا دستاورد كمی هم نیست. جبهه متحد ضد فاشیست را امروز می‌توان با تقویت راست میانه و سنتی تقویت كرد.

پی‌نوشت:

طبیعی است كه رای من از قالیباف به ولایتی تغییر كرده است. من تصور می‌كردم كه تنها نامزد جدی جریان محافظه‌كار قالیباف است. اما مناظره سوم نشان داد كه تنها كاندید خالص این جریان (كه هیچ اشتراكی با جریان سپاهی-نظامی) ندارد ولایتی است. صعود قالیباف به دور دوم قطعی به نظر می‌رسد. پس تنها امید من این است كه ولایتی در همین مرحله بتواند بر جلیلی غلبه پیدا كند و به همراه قالیباف به دور دوم برود. در این مورد بیشتر می‌نویسم.

***********************

سومین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری؛

اختلاف مبنایی دکتر جلیلی با اکثر کاندیداها / وقتی که فقط جلیلی و حداد در برابر فتنه موضع گفتند / اشراف کامل دکتر جلیلی در مسائل هسته ای نسبت به ولایتی و روحانی / اختلاف اعضای 2+1 در روزهای پایانی تبلیغات!

سومین مناظره هشت کاندیدای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری با موضوع سیاست داخلی و خارجی با بیان سخنان و انتقادهای جنجالی و روشنگرانه فراوانی برگزار گردید. شاید بتوان انتقاد شدید دکتر جلیلی از مواضع آقای قالیباف در مباحث سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی را شروع مبنایی در این بحث دانست، سخنانی که با نقد رویکرد اقایان عارف و روحانی ادامه یافت.

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، سومین مناظره هشت کاندیدای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری با موضوع سیاست داخلی و خارجی با بیان سخنان و انتقادهای جنجالی و روشنگرانه فراوانی برگزار گردید. شاید بتوان انتقاد شدید دکتر جلیلی از مواضع آقای قالیباف در مباحث سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی را شروع مبنایی در این بحث دانست، سخنانی که با نقد رویکرد اقایان عارف و روحانی ادامه یافت.

 

در همین خصوص دکتر سعید جلیلی در نقد سخنان دکتر قالیباف در خصوص سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی کشور بیان داشت: دو نکته را درباره فرمایشات قالیباف صحبت کنم. منطقه  گرایی و ... الان موجود است اما مهم اجرای آن است. سیاست خارجی بر اساس منافع ارزشها و منافع کشور است سوالم این است که اگر کشوری اصول و منافعش در تقابل شما بود چگونه میخواهید با آن برخورد کنید. در گزارش شما به عنوان برنامه راهبردی جمله ای ذکر شده که با نگاه شما نمیخواهد. اینکه نباید تصویر برخورد ما چالش قدرت هژمون باشد در حالی که ما نگاه هژمون را قبول نداریم و این اصل سیاست خارجی ماست. ما در چالش با نظامی هستیم که امروز میخواهد به زور خود را حاکم کند. سیاست خارجی ایران یکی از رویکردهای بسیار مثبت نظام ما بوده است. دستگاه ها باید با این خود را منطق کنند. وزارت خارجه ما به دلیل برخی تدابیر ظرفیت بار بزرگ سیاست خارجی را الان ندارد و باید قویتر شود. نکته روحانی، این بحث باید همه را بررسی کرد. اشاراتی را آقای حداد داشتند.

جلیلی در نقد سخنان روحانی اظهار داشت: در زمانی که برخی دوستان شعار همراهی با نظم جهانی را دادند و از تقابل بیهوده جلوگیری کنیم پاسخش چی بود؟ در دوره هاشمی 2 حکم جلب برایشان آمد و در دوره خاتمی به ما گفتند محور شرارت. هر دویش غلط بود. این شیوه آقایان غلط است. منافع ملی کشور دقیقا بعد از آن دوران حفظ شد. عده ای نگران بودند نکند به ما حمله شود اما آمریکا هم در افغانستان زمین گیر شد هم در عراق.

وی در نقد سخنان عارف افزود: درباره بحث عارف، اگر ما میخواهیم از سلایق جلوگیری کنیم راهش قانون است. اگر به صراحت از کسانی که بزرگترین بی قانونی را با افتخار یادکنیم، بزرگترین بی قانونی می شود. در انتخابات ریاست جمهوری قانون و چارچوبی داریم، اگر بعد انتخابات عده ای فتنه کردند، حمایت از آنها و افتخار کردن به آنها خلاف قانون عمل کردن و سلیقه ای عمل کردن است. اگر شورای نگهبان انتخابات را تایید کرد عده ای حق ندارند جمهوریت مردم را وتو کنند. این قانون است.

در ادامه تداوم این بحث با نقد سنگین دکتر جلیلی به سخنان دکتر ولایتی درباره مسائل هسته ای تا انجا ادامه پیدا نمود که اشراف اطلاعاتی سعید جلیلی در خصوص روند پرونده هسته ای بر همگان آشکار گردید.

همچنین جدال اعتدال گرایان با نمایندگان جریان اصلاحات و کارگزاران بر سر مسائلی چون آزادی و مسائل امنیتی از دیگر حاشیه های این مدوره از مناظرات بود که کم تحملی و  عصبانیت زودهنگام برخی از کاندیداها در این حضور در نوع خود جالب و قابل تامل بود.

اختلاف اعضای ائتلاف 2 +1 در این برنامه تا جایی پیش رفت که دکتر ولایتی همپیمان خود را بی اطلاع از مسائل دیپلماسی دانست و همچنین دکتر قالیباف نیز انتقادات شدیدی را نسبت به علی اکبر ولایتی بیان داشت که فارغ از مسائل مطرح شده ائتلاف و سپس اختلاف اعضای 2+1 در روزهای پایانی تبلیغات انتخابات در نوع خود قابل تامل می باشد.

**********************

رصدگران غرب 3 هيچ باختند (يادداشت روز)

کیهان ـ  شنبه 18 خرداد 1392

انتخابات به مهم‌ترين موضوع مباحثه و گفت‌وگوي عمومي در کشور تبديل شده است. اکنون بدبين‌ترين ناظران هم نمي‌پرسند که آيا مردم در انتخابات شرکت مي‌کنند يا نه؟ قبيل اين ترديد‌ها اکنون به پاي دور بودن گوينده از فضاي عمومي موجود در کشور نوشته خواهد شد. سوال مهمي که يک هفته مانده به روز انتخابات تبديل به دغدغه عمومي شده و محور گفت‌وگوي شهروندان است، اين سوال است که به چه کسي با چه مشخصات و ملاک‌هايي رأي بدهيم؟ به عبارت ديگر، اينک وقوع يک حماسه بزرگ، پيش فرض اتفاق روز جمعه 24خرداد تلقي مي‌شود و کمتر ناظري تصور مي‌کند انتخابات جمعه آينده کم رونق باشد؛ حال آن که پيش از اين رصدگران اطلاعاتي بيگانه و برخي طيف‌هاي نشاندار اپوزيسيون به انضمام جريان فتنه چنين ارزيابي يا القا مي‌کردند که فشار اقتصادي تحريم‌ها و برخي بي‌تدبيري‌ها در مواجهه با آن کار خود را کرده و جمهوري اسلامي با سردترين انتخابات در تاريخ خود مواجه خواهد شد.

محاسبه قدرت‌هاي بيگانه به انضمام اپوزيسيون و جريان فتنه و حلقه انحراف از ماه‌ها پيش اين بود که تحريم‌ها و بي‌تدبيري‌ها، حلقه فشار را بر جمهوري اسلامي تنگ‌تر کرده و نظام از يک سو با تهديد تحريم انتخابات مواجه است و از طرف ديگر مجبور است به طيف‌هاي معارض مختلف کم يا زياد در خارج يا داخل کشور امتياز بدهد و عزت و غرور خود را زير پا بگذارد. اما نظام پايه‌هاي اين محاسبه و برآورد را چه در حوزه مذاکرات هسته‌اي و جنگ سوريه و حمايت از بيداري اسلامي و چه در عرصه سياست داخلي و رسيدگي به صلاحيت نامزدها به هم زد. به يک معنا هم‌اکنون که هنوز 6 روز تا برگزاري انتخابات فرصت باقي است، نظام 3 هيچ از دشمنان خارجي و پارسنگ‌هاي داخلي آنها جلو افتاده است. هم اينک نظرسنجي‌ها و ارزيابي‌ها از تصاعد شور و شوق عمومي و احتمال مشارکت بالاي 70درصد شهروندان در انتخابات حکايت مي‌کند. اين ارزيابي قريب‌الوقوع به معناي آن است که مردم زمان‌شناس ما يکجا از تحريم‌هاي رذالت‌آلود خارجي و جريان فتنه و انحراف داخلي عبور کرده‌اند.

از شروع تابستان 90 که به تدريج پروژه تحريم‌هاي فلج‌کننده و گزنده و شوک‌آور توسط مقامات وزارت خارجه و خزانه‌داري آمريکا رونمايي شد، معلوم بود آمريکايي‌ها و متحدان صهيونيست و انگليسي آنها انتخابات مجلس نهم (اسفند90) و رياست‌جمهوري يازدهم را هدف گرفته‌اند. اولين شوک جدي 6ماه بعد (آذر و دي90) به بازار سکه و طلا و ارز وارد شد تا نتيجه خود را 3ماه بعد در انتخابات مجلس نشان دهد. فتنه‌گران هم در خباثت کم نگذاشته و به تحريم انتخابات پرداختند و در همان دو سه ماهه تشديد فشار اقتصادي، بر فشار سياسي افزودند. اما در انتخابات ورق برگشت و معلوم شد مردم از انتخابات استقبال کرده و در حال بر جاي گذاشتن يکي از رکوردهاي بالاي شرکت در 9 دوره انتخابات مجلس هستند. به همين دليل بود که يکي از سران فتنه بعدازظهر همان روز در روستاي وادان دماوند پاي صندوق رأي رفت تا هم ديده نشود و هم در عين حال مهر به شناسنامه خويش زده و اصطلاحا خود را سفيد کرده باشد! او همان کسي بود که از چندماه قبل‌تر به جبهه شرط‌گذاري براي انتخابات مجلس پيوسته اما طرفي نبسته بود.

سازمان فتنه که به تصريح گزارش روز 21 مهر 88 (13 اکتبر 2009) روزنامه لس‌آنجلس تايمز مشورت اصلي را براي «تحريم‌هاي فلج‌کننده و شوک‌آور» به مقامات آمريکايي داده بود، پس از 3 شکست پياپي در «پاي صندوق‌هاي رأي، خيابان و تحريم انتخابات مجلس» بر آن شد که خود را بازسازي کند و در سيماي ناجي و منجي اقتصادي و ميانجي حل چالش‌ خارجي به صحنه برگردد. آنها در بازي رندانه جديد گرد آقاي هاشمي جمع شدند با اين تصور که شوراي نگهبان اگر از عهده خاتمي برآيد مجبور است درباره هاشمي منفعل عمل کند و بدين ترتيب فتنه‌گران بتوانند فضا را بشکنند و شرايط را مغلوبه کنند. اما آنها ضربه چهارم را از شوراي نگهبان خوردند و به موازات جريان اپوزيسيون و رسانه‌هاي بيگانه روي موج ياس‌آفريني و ايجاد دلسردي در افکار عمومي متمرکز شدند. تندرو‌هاي آنها به برخي نامزدهاي اصلاح‌طلب حاضر در ميدان، عنوان اصلاح‌طلب قلابي و بدلي و تحريک شده سازمان‌هاي امنيتي اطلاق کردند و اگر امروز مدعي حمايت از يکي از اين نامزدها شوند، مفهومي جز خودخوري و ابراز «غلط‌ کرديم» نخواهد داشت. در عين حال بازگشت دوباره آنها به عرصه را نه به عنوان ابتکار عمل بلکه بايد از موضع ناچاري ارزيابي کرد به اين معنا که آنان با قطعي ديدن مشارکت حداکثري مردم و تحقق حماسه سعي خواهند کرد از موقعيت انزوا و تقابل با مردم جاخالي داده و همرنگ مردم جلوه کنند. آنها البته در توجيه حاميان تندروتر خود به معضل برخورده‌اند چرا که 4 سال است با گارد قلدري و گردن کلفتي در برابر نظام مواجه مي‌شوند و مدتي بعد مجبور مي‌شوند برخلاف کري‌خواني‌ها، از دعاوي خويش عقب‌نشيني کنند. عجالتا اين جريان به يک جريان بي‌هويت و فاقد چارچوب و تشخص تبديل شده است.

در حوزه خارجي اولا چند دور مذاکرات انجام شده طي همين دوسال اخير که آخرين آن در اسلامبول برگزار شد به رصدگران سياسي و اطلاعاتي غرب اين کد قطعي را منتقل کرد که جمهوري اسلامي دچار کمترين تزلزلي در محاسبه نشده بلکه اگر تا پيش از اين اندکي خوش‌گماني به رژيم‌هايي نظير آمريکا و انگليس و متحدان آنها داشت، اکنون به مدلي از واقع‌گرايي معطوف به پافشاري قاطعانه بر حقوق خود رسيده است. ثانيا تعميق مواضع جمهوري اسلامي در حوزه بيداري اسلامي که با برگزاري چندين نشست تخصصي در ايران همراه بود به موازات برگزاري نشست تاريخي سران جنبش عدم تعهد در تهران، به رصدگران غربي خاطرنشان کرد که ايران به جاي ترديد در راهبرد سياست خارجي به يقين بيشتر در اين‌باره رسيده و در حال توسعه قدرت مشروع- اقتدار- خود در عرصه بين‌الملل است. ثالثا مجموعه تدابيري که جمهوري اسلامي در ماجراي جنگ سوريه به کار بست، اين سيگنال مشخص را ارسال کرد که ايران 2013، ايران سال 1981 نيست که مقابل تعدي و تهاجم و فشار دشمن، به دفاع در داخل مرزهاي خود تن دهد بلکه به عنوان قدرتي منطقه‌اي و مرکز ثقل محور مقاومت اسلامي، راهبرد مؤثر تهاجم را پيشه کرده و تشديد فشار بر ايران مي‌تواند عواقب تلخ‌تري براي قدرت‌هاي غربي به همراه داشته باشد.

واقعيت اين است که از متن پايمردي و دفاع‌مقدس 8 ماهه ملت ايران در سال 88، بيداري اسلامي در مقياس خاورميانه جوشيد و تير دشمنان به سوي آنان کمانه کرد و از متن فتنه‌انگيزي و آتش‌افروزي در سوريه، طليعه تکوين موازنه قدرت جديد در هارتلند جهان (غرب آسيا) رخ نموده است. اکنون پس از 2 سال فشار بي‌امان نه تنها سوريه سقوط نکرده بلکه بحران به کشوري با مختصات ترکيه که دولت آن نقشي غيرمنتظره و سياه در جنگ سوريه ايفا کرده بود، کمانه کرده است. اما قطعا سهم بزرگ و اصلي از شکست در اين جنگ نصيب رژيم صهيونيستي است که ديگر بار قدرت‌نمايي مربع ايران، حزب‌الله، سوريه و عراق را در ابعادي جديدتر مشاهده مي‌کند. اگر هنري کيسينجر به درستي گفت که «بحران سوريه، جنگ جهاني سوم است» بنابراين اکنون بايد به پروفسور موشيه معوز از تحليل‌گران صهيونيست حق داد که بگويد سوريه و عراق و ايران و حزب‌الله در جنگي جهاني بر جبهه معارضين پيروز شده و منطقه استراتژيک القصير را پاکسازي کرده‌اند. قدرت حزب‌الله اين بار بيش از جنگ 33 روزه به چشم آمده که بيانيه کاخ‌سفيد اعلام مي‌کند «بديهي است اگر کمک هاي حزب‌الله و ايران نبود، سوريه به تنهايي نمي‌توانست شهر قصير را از کنترل مخالفان خارج کند». اين روند مي‌تواند کمر اسرائيل را حتي در غزه و کرانه باختري و شمال فلسطين اشغالي بشکند. بدين‌ترتيب و به اجمال بايد گفت که فتنه‌انگيزي سياسي و اقتصادي و نظامي، نتيجه‌اي جز انسجام و اقتدار و قاطعيت و جنگندگي بيشتر جبهه مقاومت عايد غرب نکرده است.

استراتژيست‌هاي متعدد آمريکايي از اتفاقات 12 سال اخير در خاورميانه به عنوان جنگ جهاني سوم و چهارم ياد کرده‌اند. افتخار ملت- دولت جمهوري اسلامي آن است که در منطقه‌اي چنين شلوغ و پرتلاطم و پرماجرا، به برگزاري «رزمايش ملي انتخابات» اهتمام دارد و مصمم است قدرت ملي خود را در ابعاد يک حماسه سياسي بزرگ به رخ دشمنان بکشد. استقبال از چنين اتفاقي در اغلب کشورهاي منطقه با ريسکي بزرگ همراه است اما جمهوري اسلامي با اطمينان از عقبه مردمي و اجتماعي خود، نمايش اقتدار مردمي را فرصتي بزرگ در مواجهه با تهديدهاي دشمنان تلقي مي‌کند. يک هفته مانده به جشن بزرگ ملي، موضوع همت مردم براي رقم زدن حماسه اي رو کم‌کن قطعي به نظر مي‌رسد. هر رأيي که به صندوق‌ها ريخته شود، در زرادخانه اقتدار جمهوري اسلامي انباشته خواهد شد. اينک زمان آن است که با انتخاب بهترين گزينه براي شرايط فعلي از ميان نامزدهاي تأييد صلاحيت شده، گام تمام‌کننده در ماراتن حماسه انتخابات برداشته شود.

اگر بايد سد تحريم‌ها را شکست و از تهديد محاصره اقتصادي، فرصت به فعليت رساندن استعدادهاي موجود را فراهم کرد، و اگر مقصد امنيت و منافع ملي از مسير گفتمان مقاومت و مجاهدت مي‌گذرد، لاجرم بايد به شاخص تقوا و شجاعت و استقامت بيش از هميشه بها داد. اگر هم از تدبير و سخت‌کوشي و مراقبت از اطرافيان و مبارزه با فساد اقتصادي و حل چالش تورم و پرهيز از حاشيه سازي و باج ندادن به دشمنان و امتيازخواهان سخن مي‌گوييم که هر يک شاخص مهمي است، مي‌توان تمام اين مشخصه‌ها را به مثابه دانه‌هاي تسبيح بر محور «تقوا» جمع کرد. ضعف تقواست که افرادي را وامي‌دارد به طمع و توقع چند رأي بيشتر، واقعيت‌ها و حقايق را زير پا بگذارند، بي‌انصافي و سياه‌نمايي کنند، از اصول و منافع ملي تخفيف بدهند، عروسک خيمه‌شب‌بازي باندها باشند و با کوک آنها تنظيم شوند، از نرمش يک طرفه با آمريکا و غرب سخن بگويند و وعده‌هاي فريبنده ناشدني بدهند. تقوا و حرّيت است که رجال سياسي را از حصار تنگ باندها و اطرافيان مي‌رهاند و مجال استفاده از توانمندي‌هاي علمي و کارشناسي و ملي به دولت جديد مي‌دهد. آنها که براي قدرت حرص نمي‌زنند و حق را زير پا نمي‌نهند و از باطل آويزان نمي‌شوند و به اولويت باورها ايمان دارند و در عين حال به اعتبار پاک‌دستي و ساده‌زيستي و امانتداري در عمل نشان مي‌دهند که غمخوار معيشت توده‌هاي مستضعف هستند، در اين مسير اولويت دارند. و صدالبته رئيس‌جمهور جديد بايد از همه ظرفيت‌ها و از جمله ساير نامزدهاي متعهد بهره گيرد.

محمد ايماني

********************

مبارزه دن‌کیشوت‌وار احمدی‌نژاد با هاشمی رفسنجانی

اکبر گنجی

۱۳۹۲/۰۳/۱۶

حداقل از یک سال پیش همه می‌دانستند که احمدی‌نژاد به دنبال ریاست جمهوری مشایی است. از سوی دیگر، همه می‌دانستند که مشایی توسط شورای نگهبان رد صلاحیت خواهد شد. اما برخلاف این دو اجماع، درباره واکنش احمدی‌نژاد به رد صلاحیت مشایی اختلاف نظر بسیاری وجود داشت و حتی مهم‌ترین چهره‌های اصولگرایان نگران هزینه‌های سنگین واکنش‌های غیرقابل پیش‌بینی او بودند.

در ۳۱ اردیبهشت ۹۲ خبر رد صلاحیت مشایی و هاشمی اعلام شد. واکنش اولیه احمدی‌نژاد/مشایی، پیگیری مسئله از طریق ولی فقیه- یعنی صدور حکم حکومتی- بود. هشت روز بعد، احمدی‌نژاد همچنان امیدوارانه اعلام کرد: «درباره تأیید صلاحیت‌ها به لطف خداوند امیدواریم». اما لطف خداوند- یعنی آیت‌الله خامنه‌ای- مشمول حال او نشد.

وقتی درخواست‌های مکرر احمدی‌نژاد از خامنه‌ای نتیجه نداد، آنان کوشیدند تا از طریق رسانه‌های در اختیارشان- خبرگزاری جمهوری اسلامی، روزنامه ایران، شبکه ایران، و... - مجدداً دو قطبی «هاشمی/ضد هاشمی» را فعال ساخته و خامنه‌ای و اصول‌گرایان را بترسانند که چه نشسته‌اید که هاشمی رد صلاحیت شده در حال تسخیر همه قدرت است، و اساساً رد صلاحیت طراحی خود هاشمی بوده است. تنها راه مقابله با اشرفیت هاشمی و خودباختگی او در برابر دولت‌های غربی، احمدی‌نژاد است. راهکار چیست؟ کاندیدای احمدی‌نژاد- یعنی مشایی- را تأیید صلاحیت کنید، کل مسئله حل خواهد شد. برای تأیید مدعا، به شواهد و قرائن زیر بنگرید:

الف- انتشار تحلیل مشایی: سایت «شبکه ایران» سخنرانی منتشر نشده مشایی در ۴ شهریور ۸۸ را انتشار داده است. تمامی این سخنرانی، تحلیل نقش هاشمی رفسنجانی در ۲۰ سال ما قبل آن است. در پایان نیز ضمن دفاع جانانه از عملکرد احمدی‌نژاد می‌گوید که انتخابات ۸۸ رفراندومی بود که اصلاح‌طلبان و هاشمی در آن شکست خوردند. بعد می‌افزاید:

«اینکه شکست‌خوردگان در انتخابات، عده‌ای را بسیج کرده و به خیابان‌ها بفرستند و به ارکان نظام مانند رهبری توهین کنند، کار درستی نیست چراکه رهبری در نظام ما مقدس است. فرآیند روزهای قبل از انتخابات و نیز تحولات پس از آن، از یک هماهنگی وسیع و یک طراحی گسترده و مشارکت تعداد قابل ملاحظه‌ای از نخبگان سیاسی و مذهبی که مبنا را برای رفراندوم در ایران گذاشته بودند، حکایت می‌کند. عده‌ای با شکستن شیشه و آتش زدن موتور و سطل زباله پلاستیکی قصد فریب مردم را داشتند و می‌خواستند مردم را در صحنه دخالت دهند.»

ب- خبرگزاری جمهوری اسلامی در ۱۱ خرداد ۹۲ در یادداشتی تحت عنوان «سیاست خارجی نامزدهای انتخاباتی؛ هیاهویی برای هیچ» به بهانه سخنان ولایتی، به نقد سیاست تنش‌زدایی هاشمی رفسنجانی و خاتمی پرداخته و توضیح داده که نظر آیت‌الله خامنه‌ای موافق سیاست خارجی احمدی‌نژاد است.

پ- روزنامه ی ایران ۱۲ خرداد ۹۲ در مقاله‌ای تحت عنوان «صحنه‌ای به نفع عالیجناب» نوشته است که هاشمی رفسنجانی از رد صلاحیتش بسیار خشنود است. برای اینکه بدین ترتیب به سه دستاورد مهم و حیاتی نائل می‌شود. الف- مظلوم‌نمایی و بازسازی شخصیت آسیب‌دیده در فتنه ۸۸. ب- فراهم کردن امکان رد صلاحیت همزمان فتنه(هاشمی) و انحراف(مشایی) از انتخابات. در صورتی که نه تنها جایگاه ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را حفظ کرده و نامزد حداکثری‌اش(حسن روحانی) در رقابت حضور دارد، بلکه گزینه احمدی‌نژاد را حذف کرده است. پ- هاشمی به دنبال شورایی کردن رهبری است. رد صلاحیت امکان جذب روحانیت سنتی برای اجرای این طرح را فراهم می‌آورد.

 

در ادامه می‌افزاید، در انتخابات ۸۸ احمدی‌نژاد نشان داد که موسوی و کروبی نامزدهای هاشمی هستند. اینک نیز باید نشان داد که شش نامزد (روحانی، عارف، غرضی، ولایتی، قالیباف، رضایی) کاندیدای هاشمی بوده و جلیلی و حدادعادل هم که مخالف هاشمی هستند، نه سخنی علیه او گفته و نه دفاعی از دولت احمدی‌نژاد می‌کنند. «امروز صحنه انتخابات، توسط فردی [عالیجناب] طراحی شده که هرچند خود به صورت عیان در این میدان حاضر نیست اما بیش از شش نامزد از نظر گفتمانی و شخصی به نوعی حامی وی محسوب می‌شوند.»

ت- روزنامه ایران ۱۲ خرداد ۹۲ در تحلیل دیگری تحت عنوان «مدل ۲+۶ طراحی کیست" این مدعا را طرح کرده است: «کمترین هزینه حذف گزینه دولت، بازگشت جریان هاشمی به رأس دولت است». به تعبیر دیگر، حذف مشایی به معنای به قدرت رسیدن «هاشمی ۲» (حسن روحانی) است. پروژه «هاشمی ۲» - با هدف پیروزی در مرحله اول انتخابات- به قرار زیر است:

اولاً: تورم و بیکاری و رکود را معلول سیاست خارجی نشان دادن و تبدیل سیاست خارجی به رفراندوم انتخاباتی.

ثانیاً: حمایت علنی هاشمی و خاتمی از ریاست جمهوری حسن روحانی با معاون اولی محمدرضا عارف.

ثالثاً: همه نامزدها در خط هاشمی بوده و فقط جلیلی می‌خواهد نقش احمدی‌نژاد ۸۴ را بازی کند، اما نمی‌تواند. برای اینکه احمدی‌نژاد خارج حکومت علیه قدرتمندان حاکم ایستاد، اما اینک جلیلی «به دلیل حضور در رأس دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و مسئول ارشد پرونده‌های امنیتی کشور» نمی‌تواند در برابر نامزد هاشمی رد صلاحیت شده بایستد. در واقع، جلیلی به جای دوگانه هاشمی/احمدی‌نژاد ۸۴، در حال تکرار دوگانه خاتمی/ناطق نوری ۷۶ است.

 

ث- معاون خبر خبرگزاری جمهوری اسلامی در یادداشتی تحت عنوان «نو مرتجعین در آرزوی کسب قدرت» -به تاریخ ۱۳ خرداد ۹۲-  با استناد به سخنان حسن روحانی مبنی بر بازگشت به دوران سازندگی، به نقد عملکرد دوران هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی پرداخته است. یعنی هاشمی از طریق روحانی به دنبال حرکت ارتجاعی بازگشت به دوران سازندگی است.

 

ج- آنها در تحلیل دیگری انتخابات را در کنترل کامل هاشمی رفسنجانی قلمداد کرده و در پایان نتیجه گرفته‌اند: «آرایش ۲+۶ نامزدهای یازدهم نشان می‌دهد که این سیاست جنبه عملی به خود گرفته و در میدان رقابت کاندیداها نتیجه ۸ به هیچ به نفع هاشمی در حال پیش رفتن است».

چ- کار دفاع از ولایت‌فقیه در برابر هاشمی ضدولایت‌فقیه، به بازسازی گذشته کشیده و ادعا می‌شود که آنان در برابر فتنه‌گران برانداز ایستادند. در مقاله «سیگنال مکتب ایران در مقابل جمهوری ایرانی» به تاریخ ۱۳ خرداد ۹۲ ادعا می‌شود که در شرایط دو قطبی پس از انتخابات ۸۸، «مکتب ایران» به منظور مقابله با شعار «جمهوری ایرانی» طراحی و مطرح شد:

 

«در نظریه ‘مکتب ایران’، زمانی که در خیابان های تهران در روز قدس، در روز ۱۸ تیر، ریختند و گفتند: ‘استقلال، آزدی، جمهوری ایرانی’، نظریه مکتب ایران پاسخ به ‘جمهوری ایرانی’ بود. یعنی ‘نظریه مکتب ایران’ خواست به بخشی از جامعه سیگنال بدهد که نظام جمهوری اسلامی با پدیده‌ای مانند ایران تزاحم و تقابل ندارد. اگر ایران دوست هم هستید بیایید زیر پرچم همین نظام، چرا در گفتمان ‘جمهوری ایرانی’ که برانداز است، می‌روید... نظریه مکتب ایران، امنیت آفرین و امنیت زا بود یعنی باعث شد آن شکافی که گفتمان ‘جمهوری ایرانی’ دنبال ایجاد آن بود را بشکند و گفتمانی در چارچوب جمهوری اسلامی مطرح کند... دولت و یارانش با طرح ‘مکتب ایرانی’ تلاش کردند از حربه دشمن که طرح ‘جمهوری ایرانی’ بود به نفع نظام اسلامی استفاده کنند.»

 

با توجه به این خط مشی، این دستور کار سیاسی چه معنا و پیامدی دارد؟

 

یکم- احتمال اول این است که جریان احمدی‌نژاد همچنان اسیر این توهم است که با دو قطبی هاشمی/احمدی‌نژاد می‌تواند در قدرت باقی بماند. اما اینک، نه هاشمی، هاشمی ۸۴ و ۸۸ است، نه احمدی‌نژاد، احمدی‌نژاد ۸۴ و ۸۸. موقعیت اجتماعی هاشمی به گونه‌ای تغییر کرده که حداقل از سوی کلیه گروه‌های اصلاح‌طلب، بسیاری از مراجع تقلید، فقیهان و گروهی از اصول‌گرایان سنتی حمایت می‌شود. اما امروز هیچ‌کس نمی‌خواهد او را به احمدی‌نژاد بچسبانند. کار تا آنجا پیش می‌رود که حداد عادل می‌گوید وقتی رئیس مجلس بودم احمدی‌نژاد نامه‌ای «سراسر توهین به من نوشت». جلیلی هم گفته است: «حب قدرت احمدی‌نژاد را منحرف کرد».

 

دوم- احمدی‌نژاد و یارانش می‌کوشند تا خطر عظیم دیو هاشمی را گوشزد کنند. یعنی مدعی‌اند که هاشمی به دنبال قبضه کامل قدرت و حذف خامنه‌ای است. تنها فردی که حریف هاشمی می‌شود، احمدی‌نژاد و کاندیدای اوست. به همین دلیل، سرمقاله ۱۳ خرداد ۹۲ روزنامه ایران تحت عنوان «جای خالی مردی از جنس مردم»، همه نامزدهای کنونی را غیرمردمی خوانده و نتیجه می‌گیرد:

«از یک طرف فاصله نامزدهای فعلی انتخابات ریاست جمهوری با احمدی‌نژاد بسیار بیشتر از آن چیزی است که انتظارش را داشتند و از طرف دیگر تفاوت با معیارهای تبیینی رهبر معظم انقلاب برای تشخیص اصلح نیز متأسفانه قابل ملاحظه و چشمگیر است...اما مردم همچنان به دنبال مردی از جنس مردم هستند.»

 

توهم هاشمی به توهم تأیید صلاحیت مشایی منتهی شده است. تا آنجا که مدیرعامل «مؤسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران» در ۱۳ خرداد ۹۲ در یادداشتی با عنوان «انتظار فرج از نیمه خرداد کشم»، همچنان در این توهم است که آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم سالگرد آیت‌الله خمینی با حکم حکومتی مشایی را باز گرداند. مقاله این گونه پایان می‌گیرد:

«کوتاه کلام اینکه نظر به پیشرو بودن انتخابات ریاست جمهوری (و شرایط خاص آن) و سخنرانی رهبر فرزانه انقلاب امام خامنه‌ای، انتظار فرج از نیمه خرداد معنا و حسی متفاوت برمی‌انگیزاند.»

 

انتظار احمدی‌نژاد دو پاسخ دریافت کرد. اولاً: «برخلاف روال ۲۳ سال گذشته، برای اولین بار، نام رئیس‌جمهور از فهرست سخنرانان مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی، حذف شد». ثانیاً: آیت‌الله خامنه‌ای در این سخنرانی با تعریض به احمدی‌نژاد و مشایی خطاب به کاندیداها گفت: «قول بدهند حاشیه‌سازى نمی‌کنند؛ قول بدهند دست کسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت».

سوم- هاشمی به حاشیه رانده‌شده است. او توسط آیت‌الله خامنه‌ای به ریاست مجمع مشورتی تشخیص مصلحت نظام منصوب شده است. اکثر اعضای مجمع تندترین سخنان را علیه او ایراد کرده و تعدادی از آنان در شورای نگهبان رد صلاحیتش کرده‌اند. هاشمی با همه تغییرات مثبتی که داشته، همچنان می‌گوید: «حفظ انقلاب و نظام اسلامی، مهم‌تر از آبرو و حیثیت سیاسی افراد است». شاید منظور هاشمی این نباشد، اما قربانی کردن افراد برای حفظ نظام، پیامد منطقی این مدعا است. درست همان کنشی که طی ۳۴ سال گذشته صورت گرفته است.

اما هاشمی به حاشیه رانده‌شده چگونه می‌تواند قدرت را به چنگ آورد؟ یاران احمدی‌نژاد ادعا می‌کنند که شش تن از هشت نامزد کنونی، نیروهای هاشمی رفسنجانی بوده و پیروزی هر یک از آنان، پیروزی هاشمی رفسنجانی است.

چهارم- در نبود مشایی، احتمالاً تنها راه پیش‌روی احمدی‌نژاد، ترساندن همگان از هاشمی- یعنی شش نامزد دیگر- و سوق دادن همگان به سوی سعید جلیلی است. از سوی دیگر، در انتخابات شورای شهر تهران نیز آن قدر از نامزدهایش تعداد صلاحیت شده‌اند که به نام ستاد «زنده باد بهار» لیست ارائه کرده تا شهرداری تهران را تصاحب کنند. البته، اگر بگذارند.

پنجم- احمدی‌نژاد و یارانش دن‌کیشوت‌وار به جنگ هاشمی رفته‌اند. اما نیرویی که آنان را حذف کرده و قصد دارند به جنگش بروند، هاشمی نیست، آیت‌الله علی خامنه‌ای است. احمدی‌نژاد دوباره همه را به اشتباه انداخت. گمان می‌رفت که در برابر خامنه‌ای بایستد، اما بیرق دفاع از ولایت‌فقیه برافراشته و به جنگ لگدخورده و تحقیر شده‌ای چون هاشمی رفسنجانی می‌رود. تیرها را خامنه‌ای به او شلیک کرد و توسط شورای نگهبان تحقیرش کرد. اما رد صلاحیت و تحقیر حکومتی‌اش، در سطح اجتماعی، تماماً به نفع‌اش تمام شد. برخلاف رد صلاحیت مشایی که هیچ دستاوردی برای احمدی‌نژاد نداشت و از این به بعد باید پاسخگوی عملکردش باشد. اگر به عنوان رئیس‌جمهور در برابر رد صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری و شوراهای شهر می‌ایستاد، شاید سرنوشت به کلی دیگری پیدا می‌کرد.

**********************

افشاي محرمانه‌ها

بگو مگوي صريح كانديداها درباره پرونده هسته‌اي، واقعه كوي دانشگاه و حساس‌ترين مسائل كشور

   قانون ـ   گروه سياسي، سامان صابريان- در آن روزهايي كه اعلام شد مناظره‌هاي انتخابات رياست جمهوري يازدهم  قرار است به صورت دسته جمعي برگزار شود، بسياري از اهالي سياست انگشت انتقاد را به سمت صدا و سيما نشانه بردند. اين نقد‌ها زماني اوج گرفت كه اولين مناظره با محتواي اقتصادي برگزار شد. آنقدر سطح اين مناظره كم كيفيت بود كه هم اعتراض نامزدها و هم اعتراض كارشناسان و عموم مردم را در بر داشت. مناظره دوم كه با موضوع فرهنگي _ اجتماعي و بر مبناي فرهنگ،سينما، رسانه و غيره بود ، با اينكه تغييراتي نسبت به مناظره اول داشت ولي باز نتوانست رضايت عمومي‌را جلب كند. تا اينكه قطار مناظرات به ايستگاه آخر رسيد و كانديداها ديروز در حوزه سياست به مناظره پرداختند و اين مناظره به غافلگيري بزرگ تبديل شد. كانديداها صراحت لهجه قابل توجهي به خرج دادند و در مواردي به بيان ناگفته‌هايي مهم پرداختند. شايد توانايي كانديداها در حوزه سياست عامل اصلي جذابيت مناظره ديروز بود. در هر صورت ديروز ،  نامزدها دست به افشاگري و پرده برداشتن از اقدامات يكديگر كردند و داستان گونه اي ديگر پيش رفت.

  مناظره اي با طعم سياست

در حالي كه قبلا اعلام شده بود كه مجري‌هاي اين مناظره‌ها با هم تفاوت دارند ولي مرتضي حيدري اجراي اين مناظره‌ها را در اختيار داشت.روز جمعه هفدهم خرداد بود كه همه منتظر شروع مناظره بودند.كم كم ماشين ويتاراي سفيد معروف پيدا شد و دنبال روي آن ماشين‌هاي نامزدها آمدند.عارف و غرضي از پيشتازان حضور در صدا وسيما بودند.در ادامه جليلي به همراه بيژن نوباوه وارد معاونت سيما شد و مورد استقبال دارابي معاون سيماي ضرغامي‌قرار گرفت.هنوز سعيد جليلي وارد نشده بود كه حداد عادل با حسين نجابت وارد محوطه شد.ساعت به چهار نزديك مي‌شد كه ولايتي با بروجردي رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس وارد شد.حسن روحاني و قاليباف به ترتيب با كمترين فاصله وارد سالن شدند و  محسن رضايي به همراه روح‌الاميني وارد ساختمان سيماي رسانه ملي شد.

  و باز هم سخنان آقاي رئيس

 همه جمع شده بودند و طبق روال گذشته عزت ا... ضرغامي‌كه خود را صاحب خانه مي‌دانست همه را جمع كرد تا سخن بگويد. اصلاح طلبان را سمت چپ و اصولگرايان را سمت راست نشاند و شروع به ايراد سخنراني براي نامزدها كرد. بي ميلي نسبت به سخنان ضرغامي‌در چهره نامزدها موج مي‌زد و همه منتظر بودند تا آقاي رئيس دست از رهنمود‌ها بكشد تا همگي به سوي اتاق مناظره‌ها بروند.

   دوباره انتقاد

انتقاد نسبت به ديدگاه‌هاي رقبا تفاوتي بود كه حيدري اين دوره از آن دم مي‌زد.مجري معتقد بود كه اعلام برنامه‌ها به علت تكرار كافي است و نامزدها بايد يكديگر را نقد كنند.بعد از اعلام برنامه‌هاي مناظره سياسي توسط حيدري، عارف كه بارها منتقد اين مناظره‌ها بود باز هم لب به شكوه گشود و اعلام ديدگاه كرد ولي مجري برنامه بدون كوچكترين توجهي به عارف به ادامه روند كار خود ادامه داد.در ادامه سيد محمد غرضي نيز ايده‌اي را بيان كرد و گفت:بايد يك جلسه ديگري نيز مناظره‌ها ادامه پيدا كند.حيدري نيز در پاسخ گفت: پيشنهاد خوبي است و رسانه ملي استقبال مي‌كند ولي بايد ستاد انتخابات تصميم گيري كند.

  شروع راند سوم

مناظره سوم يا بهتر بگويم راند سوم بدون توجه به پيشنهاد‌ها شروع شد و محسن رضايي كليد اول را روشن كرد. در اين ميان عارف با انتقاد به آزادي بيان در كشور به دستگيري كساني‌كه عكس سيد محمد خاتمي‌را به همراه داشتند اشاره كرد كه با واكنش حداد عادل روبه‌رو شد. از قبل نيز پيش بيني مي‌شد كه اين مناظره داغ تر و پر چالش تر باشد.قرعه دوم به نام قاليباف افتاد و پشت تريبون رفت.سخنان قاليباف در راس سياست خارجي سبب شد كه دبير پيشين و كنوني امنيت ملي با هم به مشاجره بپردازند و منازعه داشته باشند.

  جنجال دبير سابق

بعد از قاليباف، حداد عادل سومين نامزد بود. قرعه چهارم به نام روحاني بود.منازعات ميان حداد ،ولايتي و قاليباف طوري پيش مي‌رفت كه انگار نه انگار بين اين سه تن صحبتي از ائتلاف زده شده است.نكته جالب اين بود كه در پاسخ به صحبت‌هاي روحاني، ولايتي در حال توضيح بود كه ناگهان سعيد جليلي خيلي راحت اعلام كرد:"آن چه شما مي‌گوييد درست نيست" ولايتي كه چهره اش بر افروخته شده بود با جديت پاسخ داد:"هر بحثي كه ما مي‌گوييم شما مي‌گوييد درست نيست!" تريبون روحاني پر ‌بحث‌ترين قسمت بخش اول بود كه منازعات ميان روحاني و قاليباف و رضايي به نوع خود قابل توجه بود.در اين بين از توصيه‌هاي سيد محمد غرضي مبني بر اينكه "مشاجره‌هاي شخصي مشكلي از مشكل مردم حل نمي‌كند" نبايد گذشت.

  سكوتي با معني

 نكته جالب اين بود كه عارف هيچ نطقي در رابطه با صحبت‌هاي هم كيشش نكرد. بعد از روحاني نوبت به عارف رسيد و روحاني نيز همان روند عارف را پيش گرفت و هيچ بحثي در رابطه با گفته‌هاي عارف نداشت.   از آن جالب تر درگيري‌هايي بود كه بين سه ضلع ائتلاف پيشرفت به وجود آمده بود.ولايتي و قاليباف و حداد هم ديگر را طوري زير موشك باران اتهامات قرار داده بودند كه صداي محسن رضايي نيز درآمد و گفت:"آقايان قاليباف و حداد مگر شما ائتلاف نكرديد چرا اين‌طور خود را مي‌كوبيد؟اين نمايانگر اين است كه شما اختلافاتتان فرا تر از اين بحث‌هاست!توضيح دهيد".در حالي كه تعداد اصولگرايان دوبرابر اصلاح طلبان است ولي ما شاهد آن هستيم كه آنقدر اختلافات نظر آن‌ها زياد است كه شاهد شكافي بزرگ در ميان اين افراد هستيم كه همديگر را با انتقاد‌هاي جدي مي‌كوبند. ولايتي كه پشت تريبون رفت درگيري‌هاي لفظي با جليلي داشت.آنقدر اين منازعات طول كشيد كه جليلي كه نوبتش بعد از ولايتي بود نتوانست پاي تريبون برود و همانجا بحث خود را در چهل ثانيه بست و تمام كرد. در آخر هم غرضي پاي تريبون رفت و با التماس دعا به صحبت‌هايش پايان داد.

 

 حقوق خوانده ام، سرهنگ نیستم

در بخشي از سومین روز مناظره نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، حسن روحانی دیدگاه‌هاي خود درباره مسايل‌سیاسی را بیان کرد و دیگر نامزدها به نقد دیدگاه‌هاي وی پرداختند. در بخشي از اين‌صحبت‌ها، مجادله اي بين دكتر روحاني و محمدباقر قاليباف در گرفت :

قالیباف: در سال 82 که من فرمانده نیروی انتظامي‌بودم در جلسه‌ای به شما که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودید ،گفتم که اجازه بدهید دفتر تحکیم وحدت به مناسبت وقایع سال 82 تجمعی در چارچوب قانون داشته باشد، اما شما گفتید که به دنبال دردسر نیستید و نیاز به مجوز نیست. با اصرار من دفتر تحکیم مجوز برگزاری تجمع در چارچوب قانون را گرفت ما در مسئله آزادی باید همان نگاه را به آزادی چه هنگامي‌که در مسئولیت و چه هنگامي‌که منتقد باشیم، داشته باشیم. من در سال 82 معتقد بودم که در پشت سر مسائل نه دانشجویان بلکه افراد دیگری هستند در حوادث کوی یا خوابگاه طرشت علامه نیروی انتظامي‌مقابل نیروهای شخصی ایستاد اگر من منتقد بودم باید به نیروی انتظامي‌مجوز ورود به دانشگاه داده شود به این دلیل که من مطمئن بودم بعضی افراد در شکل گیری این تجمعات نقش دارند و نه دانشجویان. در مجلس ششم در جلسه ای من توضیحاتی دادم که یکی از نمایندگان مستنداتی دارم که در تجمعات دخالت داشت. او وسط مجلس به من گفت که منظور شما من هستم و من گفتم نه. بخشی از حرف‌هاي من در دانشگاه صنعتی شریف توسط voa و بی.بی‌سی پخش شد و مطرح شد که من مواضع دوگانه گرفتم که این گونه نبود من هم طرفدار دادن مجوز به تجمعات قانونی بودم و هم معتقد بودم که پشت تجمعات دانشجویی دانشجویان قرار نداشتند، بلکه سایر افراد حضور داشتند.

 دفاع روحانی از خود:

از آقای قالیباف خیلی تعجب مي‌کنم درست است ما باید رقابت کنیم، اما نه اینگونه، آقای قالیباف! دلم نمي‌خواست بگویم اما ناچار شدم شما گفتید که دانشجویان بیایند و گاز انبری عمل مي‌کنیم و آنها را دستگیر مي‌کنیم.

در آن زمان در مورد چند رئيس کلانتری به شما تذکر دادیم، در آن زمان چه جوابی دادید، گفتید کل آدم‌هاي سالم من این تعداد هستند لذا معتقدم برنگردید به بحث‌هاي آن زمان این سینه پر از مسائل فراوان است بگذارید رقابت سالم، درست و دقیق باشد.

آقای قالیباف مي‌گوید راجع به اقوام هم صحبت مي‌کنیم آن موقع که در قدرت بودیم اینکار را انجام مي‌دهیم چه اقدامي‌شورای عالی امنیت ملی راجع به اقوام کرده است، جز این که توصیه بوده حقوق حقه اقوام مورد توجه قرارگیرد اگر موردی اتفاق مي‌افتاد صحیح نبود شورای عالی امنیت ملی برخورد مي‌کرد. شما با این حرف اتهام به شورای عالی امنیت ملی مي‌زنید.

بنده فردی هستم که از ابتدای زندگی سیاسی مسیرم روشن است هیچوقت پادگانی فکر نکرده ام هیچ‌وقت پادگانی عمل نکرده‌ام جزو افرادی هستم که حقوق خوانده ام سرهنگ نیستم حقوق مي‌دانم، حواسمان باشد چگونه حرف مي‌زنیم اینجوری با یک مسئله برخورد نکنیم.

 قالیباف: در جلسه قبل، حتما آقای عارف یادشان هست که بهترین ارتباط بین پلیس و دانشجویان در زمان مدیریت من بود. یک نمونه بگویید که پلیس حرکت گازانبری داشته است؟ اصلا چنین حرکت‌هايی نبوده است. خود دولت اصلاحات این را تایید مي‌کند. از قضا من در مقابل لباس شخصی‌ها ایستادم و گفتم کسی خلاف قانون نکند و هزینه اش را دادم. حرفم این بود که آن زمان مي‌گفتم به دفتر تحکیم اجازه بدهیم طبق قانون احزاب تجمع کنند.

 روحانی: من چه گفتم؟

 قالیباف: شما گفتید دنبال دردسری؟ ولش کن! دو روز مي‌آیند و مي‌روند.

روحانی: این بود؟ این بود؟ سندش کو؟ من همانی را گفتم که قبلا به آن اشاره کردم. گفتم اگر مي‌خواهید این‌ها را به خیابان بیاورید و بعد گازانبری این‌ها را محاصره کنید و برایشان پرونده درست کنید این کار را نکنید. اما اگر مي‌خواهید آزاد بگذارید، بحث دیگری است.

قالیباف:  اگر نیت خوانی بلدید، این هنر شماست.

روحانی: من نیت خوانی بلد نیستم.

قالیباف: نماینده رسمي‌دفتر تحکیم بعد از آن جلسه آمد من به ایشان عرض کردم قانون احزاب به شما اجازه مي‌دهد محل تجمع، سخنران و موضوع را اعلام کن من هم امنیت را برقرار مي‌کنم. بعد دیگر دفتر تحکیمي‌نبود که این کار را انجام دهد. من شما را به عنوان یک فرد معتدل مي‌شناسم و اینکه نگاهی باز دارید. شما فکر مي‌کنید ما نگاه پادگانی داریم. افتخار ما این است که مجاهد و رزمنده بوده ایم و ایستاده ایم از عزت این کشور دفاع کرده ایم. به این افتخار مي‌کنیم و اصلا از این ناراحت نیستیم. اگر شما مي‌گویید نگاه پادگانی، من مي‌گویم شما در عین این که نگاهی باز دارید مي‌گویید دنبال دردسر نگرد. چرا در کوی دانشگاه آن اتفاق افتاد اما در خوابگاه طرشت این اتفاق نیفتاد؟ چرا در کوی دانشگاه در سال 82 این اتفاق نیفتاد؟ زیرا پلیس اینجا ایستاد و از لباس شخصی‌ها و کسانی که این طرف بودند کتک خورد ما گازانبری عمل نکردیم بلکه ایستادیم و هزینه پرداخت کردیم.

غرضی:  این بحث‌ها آیا به بینندگان کمک مي‌کند که تشخیص دهند؟

مرتضی حیدری، مجری: ما اتفاقا در مناظره‌هاي قبلی هم دنبال بحث‌هاي اینچنيني بودیم.

 بحث دیپلماسی کلاس فلسفه نیست

 در بخش ديگر مناظره نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، علی اکبر ولایتی دیدگاه‌های خود درباره مسائل سیاسی را بیان کرد.

   ولایتی:  اصرار بر حق غنی سازی و هم هدایت هوشمندانه به نحوی که با کشورهای دیگر قهر نباشیم زیرا وظیفه دستگاه دیپلماسی کاهش هزینه و نه صدور بیانیه و نه اعلام مواضع است. بنابراین با اطمینان به مردم عزیزمان مي‌گویم که حل مسئله هسته‌‌ای سخت تر از اجرایی کردن قرارداد 598 نیست...

حداد عادل: من یک اختلاف نظری با آقای ولایتی دارم و آن این که حل مسئله هسته‌ای را سخت تر از آتش بس جنگ مي‌دانم...

جلیلی: آقای ولایتی شما بحث قهر و آشتی را با دنیا مطرح کردید، من این موضوع را متوجه نمي‌شوم در بحث روابط بین الملل قهر و آشتی مانند مسائل فردی نیست. بحث منافع مطرح است... اگر قضایای مربوط به قطعنامه 598 حل شد باید پرسید که کی حل شد.

ولایتی در دفاع از خود:

 صحبتی که آقای قالیباف گفتند نماینده ایشان آقای اسماعیلی هم گفته بود که نشان مي‌دهد ایشان از تاریخ اطلاع ندارند. ملاقاتی که من با آقای میتران داشتم من نگفتم که با آقای میتران قهوه خوردم ملاقاتی که با ایشان شد بعد از پایان جنگ و آن زمان رابطه نداشتیم اما بعد با فرانسه رابطه برقرار کردیم و بعد سخنی که بین ما مطرح شد این بود که آقای میتران آمدنش به ایران را منوط به این کرد که من تاریخی را معین کنم. ما تاریخ را تعیین کردیم و آقای رولاندوما گفت همین قبول است که در اکتبر همان سال قرار بود ایشان بیاید اما تخریبی شد البته نمي‌خواستند تخریب کنند ولی تخریب در کار وزارت خارجه شد و میتران نیامد. درباره صحبتی که دکتر جلیلی کردند باید بگویم که دیپلماسی این نیست که در مقابل کشورهای دیگر خطابه بخوانیم و مطلبی را بیان کنیم اینجا در مصاحبه مي‌گویم دیپلماسی این نیست که ما یک طرف بنشینیم و آنها طرف دیگر و ما یک حرف مشخص بزنیم اقدامات دیگر در خارج از اینها بکنیم.بنده به شما عرض مي‌کنم که حرفی که مي‌فرمایند برای 20 سال پیش است و الان وضعیت دنیا فرق کرده ناچارم موضوعی را مطرح کنم که تا به حال مطرح نشده یک زمان قبل از آنکه به قطعنامه‌های شورای امنیت در بحث هسته‌ای نرسیده بودیم آقای سارکوزی مستقیم از بنده دعوت کرد و سفیر فرانسه آمد و گفت که آقای سارکوزی از شما دعوت مي‌کند که به پاریس بیاید تا مذاکره کنیم. بنده با آقای رئيس جمهور صحبت کردم و ایشان گفت چون خود سارکوزی دعوت کرده حتما برو. من به فرانسه رفتم و یک ساعت ملاقاتم طول کشید و همان صحبتی را كه درباره لاریجانی گفتم درباره من هم اتفاق افتاد و با آقای سارکوزی درباره عدد سانتریفیوژها به توافق رسیدیم تا غنی سازی را متوقف نکنیم و اینکه حرف آنها را به طور کامل قبول نکنیم یعنی چیزی بینابین شود مثلا اگر 8 هزار سانتریفیوژ داریم به 4 و 5 هزار سانتریفیوژ برسانیم و آقای سارکوزی قبول کرد و گفت با آقای لدید که نفر دوم ایشان بود گفت که مذاکره کنید و ظرف مدت یک هفته آقای لدید قرار شد در راس یک هیات سیاسی و هسته‌ای به ایران بیاید. بعد از دو هفته آقای سارکوزی گفت من مي‌خواهم به کشور شما بیایم ملت شما ملت بزرگی است و دست رهبر این ملت را مي‌فشارم.

 من تمام چیز‌‌هایي که عرض مي‌کنم آقای آهنی سفیر پاریس گزارش کرده و اسناد آن در وزارت خارجه موجود است. بنده این را آوردم و کار متوقف شد نکته این است که در زمانی که بنده با تاکید آقای رئيس جمهور به فرانسه رفتم قائم مقام وزارت خارجه کاردار سفارت فرانسه را فراخواند و به نوعی به او گفت کسی که به پاریس آمده نماینده ما نیست در حالی که ما قرار گذاشته بودیم نفر دوم فرانسه بیاید ایران... دیپلماسی این نیست که در داخل کشور خودمان طوری وانمود کنیم که ما اصولگرا هستیم اما اصولگرایی این نیست که انسان انعطاف ناپذیر باشد.... هنر دیپلماسی بیانیه صادر کردن و خواندن بیانیه پشت میز مذاکره نیست، حتما راه فعلی مذاکرات هسته‌ای اشکال دارد و اگر اینطور نبود، وضع ما به اینجا نمي‌رسید.

جلیلی: همین نکته ای که آخر اشاره کردید، خیلی خوب است. اگر اطلاعات دیگرتان هم مثل این اخبار باشد که واویلاست، چون کاملا غلط است. نوار گفت وگوهای آلماتی موجود است پیاده شده و خدمت آقا تقدیم شده است و اتفاقا همین گزارشی که شما براین مبنا نوشته اید را نوشتند از کجا مي‌گوید و این خلاف است...اگر ما در سیاست خارجی که حوزه جدی است و منافع و تهدید کشور است اینطور برخورد کنیم، حتما نمي‌توانیم. چه کسی مي‌گوید که ما در گفت‌وگوها فقط توانستیم اعلام موضع کنیم. چرا از سال 87 که گفت‌وگوها با این‌ها آغاز شده، فقط یک قطعنامه صادر کرده اند و دیگر نتوانسته‌اند اجماع داشته باشند.

ولایتی: بحث دیپلماسی کلاس فلسفه نیست آقای جلیلی آنچه که مردم مي‌بینند این است که شما یک قدم هم پیش نرفته‌اید و فشار تحریم‌ها وجود دارد هنر دیپلماسی این است که حق هسته‌ای حفظ شود و تحریم‌ها بیشتر نشود.

*********************

ناگفته‌های هسته‌ای و کوی دانشگاه

شرق: 18خرداد 1392ـ  سومین و آخرین نشست هشت نامزد ریاست‌جمهوری در برنامه زنده، رفته‌رفته رنگ و بوی «مناظره»‌ای به خود گرفت و از شکل خسته‌کننده روزهای پیش دور شد. موضوع «سیاست داخلی و خارجی» محور مناظره دیروز بود و به گفته ضرغامی قرار بر این بود تا مجری مسامحه بیشتری داشته باشد و کاندیداها بتوانند به صحبت‌های یکدیگر پاسخ دهند. آنچه در میزگرد دیروز اتفاق افتاد، مستندات به یادماندنی برای افکار عمومی و تاریخ معاصر ایران برجا گذاشت. به‌ویژه آنکه پرداختن به مسایل پرونده هسته‌ای به سمت و سویی رفت که بسیاری از رازهای مگو  گفته شد. موضوع انرژی هسته‌ای که به میان آمد، دیگر صف‌کشی‌های مشخص گفتمان اصولگرا و اصلاح‌طلب به کنار رفت و دیپلمات‌های قدیمی در یک خط ایستادند و درست همانجا سخنان حسن روحانی و علی‌اکبر ولایتی همسویی معناداری یافت، تا جایی که ولایتی در سخنانش مدام روحانی را شاهد می‌گرفت و به حضور او در برخی جلسه‌های مشترک اشاره داشت. اما مناظره دیروز برای برخی از نامزدها ازجمله محمدباقر قالیباف روز خوبی نبود، او در میانه مناظره اشاره‌ای به ماجرای کوی دانشگاه داشت و تدابیری که برای مدیریت آن درگیری‌ها به کار بسته بود و از روحانی برای اینکه به دانشجویان برای تجمع مجوز نداده گله کرد. اما حسن روحانی با تاکید بر اینکه خیلی از حرف‌ها را نمی‌شود اینجا بازگو کرد، در یک جمله مختصر، شهردار تهران را خطاب قرار داد و تاکید کرد «یادتان نرود که اگر به دانشجویان مجوز می‌دادیم آن وقت شما با حمله گازانبری آنها را مهار می‌کردید.» قالیباف در بخش دیگری از سخنانش نیز با وجود آنکه هیچ تجربه‌ای در امور دیپلماتیک در کارنامه ندارد به نقد روحانی و ولایتی پرداخت و در مباحث هسته‌ای در بخش‌هایی با سعید جلیلی همسو بود. مناظره دیروز به جایی رسید که علی‌اکبر ولایتی، مشاور امور بین‌الملل مقام‌معظم‌رهبری به برخی از رازهای ناگفته در پرونده هسته‌ای ایران و غرب اشاره کرد، به دعوتی که از سوی سارکوزی صورت گرفته بود و با وجود دستاوردهای مثبت برای انرژی هسته‌ای ایران، از سوی برخی نیروهای دولت دود شد و به هوا رفت. در مناظره دیروز همچنین شکاف‌های موجود میان جبهه اصولگرا بارزتر از همیشه بود. تا جایی که محسن رضایی سوالی را پیش‌روی ائتلاف 1+2 قرار داد که با توجه به این همه اختلاف فکری و لفظی میان سه‌گانه این ائتلاف یعنی قالیباف، ولایتی و حدادعادل چطور قرار بود که میان شما سه نفر ائتلافی شکل گرفته و در نهایت یک نفر میداندار شود. البته دیروز همسویی جلیلی و حداد به جایی رسید که در میان مناظره با یکدیگر کاغذ رد و بدل می‌کردند.اما در مقابل، نامزدهای نزدیک به اصلاح‌طلبان کماکان بر خط همگرایی پیش رفتند و دست‌کم ادبیات همسویی گفتمان اصلاح‌طلبی را در سطح مناظره حفظ کردند. حسن روحانی گفت در سال‌های اخیر نه تنها نتوانستیم غیرهمفکر را جذب کنیم بلکه حتی دوستان و همراهان و انقلابیون را کنار گذاشتیم. باید تیغ حذف را کنار بگذاریم. افرادی که مدیریت را به عهده می‌گیرند باید براساس ضابطه باشد و نه رابطه.»محمدرضا عارف نیز که در سفرها و برنامه‌های تبلیغاتی با برخی مشکلات امنیتی مواجه شده فرصت مناظره را غنیمت شمرد و گفت: «من 4-3 روز قبل به بازار رفته بودم دو سه جوان شعار درود بر عارف و سلام بر خاتمی دادند. اینها را چند روز دستگیر کردند و با پیگیری من آزاد شدند. در تبریز که بودم بعد از رفتنم، میزبان را چند هفته دستگیر کردند. در زمانی که می‌خواهیم حماسه سیاسی خلق شود و وظیفه همه این است، گاهی با این تنگ نظری‌ها برخورد می‌کنیم، تعدادی جوان در مراسمی عکس من و خاتمی و سیدحسن خمینی را داشتند که از پخش آنها جلوگیری شد.»رضایی هم گفت: «امروز افراد سرجای خودشان در کشور نیستند. از همه اقوام و گروه‌ها استفاده خواهم کرد. در زمان مسوولیتم در سپاه تمام افراد جناح‌های مختلف را به کار گرفتم و از همه جناح‌ها فرمانده و مدیر تربیت کردم. در سیاست خارجی از استراتژی قیچی استفاده می‌کنم. معتقدم باید به پرونده هسته‌ای خاتمه دهیم. دارند زمان را از ما می‌گیرند و نباید اجازه دهیم.» قالیباف پس از رضایی پشت تریبون رفت و گفت: «سیاست خارجی باید منافع و امنیت ملی را و همچنین هویت ملی و دینی و انقلابی ما را تضمین کند. نباید دستگاه دیپلماسی ما خارج از سند چشم‌انداز و سیاست‌های کلان برنامه حرکت کند. باید بر این مدار حرکت کنیم. معتقدم حوزه دیپلماسی ما در سالیان گذشته نتوانسته در تحقق اهداف سیاست خارجی ما موفق باشد.»موضعگیری قالیباف موجب شد تا دیپلمات‌های قدیمی حاضر در مناظره به سخنان او واکنش نشان دهند. حسن روحانی گفت: «از بیان آقای قالیباف در این زمینه که سیاست خارجی کشور ناموفق بوده، متعجبم. چون استثنا هم نکردند. سیاست خارجی دولت سازندگی همان سیاست خارجی بود که تکنولوژی و وام مورد نیاز را از خارج گرفت و تحولی بزرگ در کشور ایجاد کرد و باقیمانده کشور را از بعثی‌ها گرفت و به کمک شورایعالی امنیت ملی توانستیم آزادگان را به کشور برگردانیم و صدام در سازمان‌ملل محکوم شود. در دوره ریاست آقای خاتمی بود که کشور از بحران نجات یافت و در شرایطی که داستان 11سپتامبر اتفاق افتاد و ایران را متهم کردند و دو کشور منطقه مورد هجوم قرار گرفت و کشور در فهرست بود، ایران چگونه توانست با تدبیر و برنامه‌ریزی از این مسیر جدا شود. بالاترین بهره‌برداری را سیاست خارجی ما کرد. دشمن در افغانستان و عراق منکوب شد. ایران، سالم باقی ماند.»عارف هم در جمله‌ای انتقادی خطاب به قالیباف گفت: «در زمان شما قیمت زمین در تهران شش‌برابر شده آیا فروش تراکم در این افزایش قیمت سهیم نبوده؟ شما تراکم را برای انجام پروژه‌های عمرانی پیش‌فروش کردید.» غرضی نیز در واکنش به سخنان قالیباف تاکید کرد تصور نکنید موفقیت یا عدم موفقیت سیاست خارجی به اشخاص مربوط بوده بلکه به استعداد داخلی مربوط است. اینکه بگویم فرد عوض شود، سیاست خارجی‌مان عوض می‌شود، هیچکس باور نمی‌کند. پیشنهادات شما آقای قالیباف عملی نیست.  اگرچه محسن رضایی با هوشمندی از پاسخ به سخنان عارف درباره دستگیری‌ها گذشت اما حدادعادل بر خود لازم دید تا در وقت مقتضی پاسخگوی معاون اول دولت اصلاحات باشد.او گفت: «نمی‌گویم آقای عارف خلاف می‌گوید ولی حتما سلیقه فردی بوده است. ممکن است خودشان هم رییس‌جمهور شوند، این اتفاق بیفتد. همین الان که می‌آمدم صداوسیما، طرفداران عارف در خیابان ایستاده بودند عکس‌های خاتمی و ایشان را در دست داشتند و هیچ‌کس به ایشان کاری نداشت. در مجلس ششم نمایندگان مرتب در نطق‌های قبل از دستور می‌گفتند در دوره هاشمی کشور به بحران کشیده شده است؛ و گفتند خاتمی آمده کشور را از بحران نجات دهد. در همان دوران دادگاه «میکونوس» به وجود آمد که ریاست‌جمهوری را برای خروج از ایران محروم کردند.» سعید جلیلی نیز تاکید کرد: «در زمانی که برخی دوستان شعار همراهی با نظم جهانی را دادند که از تقابل بیهوده جلوگیری کنیم، پاسخش چه بود؟ در دوره هاشمی دو حکم جلب برایشان آمد و در دوره خاتمی به ما گفتند محور شرارت. هر دو غلط بود. این شیوه آقایان غلط است. منافع ملی کشور دقیقا بعد از آن دوران حفظ شد. عده‌ای نگران بودند نکند به ما حمله شود اما آمریکا، هم در افغانستان زمین‌گیر شد هم در عراق. درباره بحث عارف، اگر ما می‌خواهیم از سلایق جلوگیری کنیم، راهش قانون است. اگر به‌صراحت از کسانی که بزرگ‌ترین بی‌قانونی را انجام دادند، با افتخار یادکنیم، بزرگ‌ترین بی‌قانونی می‌شود. اگر شورای‌نگهبان انتخابات را تایید کرد عده‌ای حق ندارند جمهوریت مردم را وتو کنند. این قانون است» رضایی در ادامه مناظره به سخنان حدادعادل انتقاد و تاکید کرد: «من واقعا تعجب می‌کنم آقای حداد، شعاری صحبت می‌کنند. مگر می‌شود سرنوشت کشوری را با شعار پشت سرهم گذاشت؟ ما یک دقیقه وقت نداریم. گرفتار دو گروه شدیم: یک عده می‌نشینند شعار می‌دهند. مانند افرادی که وقتی خرمشهر در دست دشمن بود در تهران شعار می‌دادند. گروه دیگر می‌گوید کار تمام شده باید تسلیم شویم. آقای حداد می‌گویند زمانی آمریکا کنار می‌آید که ما مقاومت کنیم؟ ما مقاومت کنیم تحریم‌ها آثارش را بیشتر نشان دهد؟ تا الان اثر 40-30‌درصد تحریم‌ها را دیدیم. آمریکا به دنبال گرفتن زمان از ماست.»او همچنین تاکيد کرد صحبت‌هاي ما به اين معني نيست که بگويند کانديداهاي رياست‌جمهوري پته يکديگر را روي آب ريختند، اين ميز، ميز صداقت دولتمردان ايران با مردم است و مردم از صحبت‌هاي ما جمع‌بندي مي‌کنند تا کانديداي اصلح خود را انتخاب کنند.حسن روحانی که در بحث هسته‌ای حرف‌های فراوانی در چنته دارد نیز تاکید کرد: «خوب است به کتابی که اخیرا البرادعی نوشته نگاه کنیم که می‌گوید جنگ پشت دروازه ایران بود و ایران جلوی آن را گرفت و سه وزیر اروپایی را به ایران دعوت کرد و آنها را سپر قرار داد. استراو هم گفت جنگ، حتمی بود. نباید واقعیت‌های تاریخی را تحریف کنیم.»

 بازخوانی ماجرای کوی دانشگاه

محمدباقر قالیباف به تجربه فرماندهی‌اش در نیروی انتظامی اشاره کرده و سوالی چالش‌برانگیز پیش‌روی حسن روحانی قرار داد. اینکه وقتی فرمانده نیروی انتظامی بوده و روحانی دبیر شورایعالی امنیت ملی در ماجرای سالگرد حمله به کوی دانشگاه، قالیباف درخواست می‌کند تاروحانی برای برگزاری مراسم به دفتر تحکیم وحدت مجوز بدهد اما روحانی امتناع می‌کند. قالیباف گفت: در جلسه شورای امنیت کشور اصرار کردم اگر دانشگاه اشکال دارد، به نیروی انتظامی اجازه ورود بدهید. من با اصرار این مجوز را گرفتم. به خاطر اینکه معتقد بودم سیاسیون پشت این ماجرا هستند نه دانشجویان. یکی از نمایندگان مجلس ششم که مستند دارم در حوادث کوی دخالت داشت در آن جلسه ما، اخلال کرد. BBC و VOA، سخنان من را تحریف کردند و گفتند من دوگانه برخورد کردم ولی من اینگونه نبودم. در جلسه مجلس شورای اسلامی که غیرعلنی بود و در جلسه شورای امنیت، می‌دانستم پشت سر حوادث چیست. روحانی که گویا از سخنان قالیباف تعجب کرده با صدایی رساتر او را خطاب قرار داده و تاکید کرد: «از شما خیلی تعجب می‌کنم. درست است باید رقابت کنیم ولی نه اینجوری. آقای قالیباف دلم نمی‌خواست چیزهایی را بگویم اما شما مرا ناچار کردید بنابراین در بحث کوی دانشگاه‌تهران، شما گفتید دانشجویان بیایند، گازانبری عمل کنیم.  من راجع به چند کلانتری به شما گزارش دادم. شما چی گفتید؟ نمی‌خواهم بازگو کنم. گفتید کل آدم‌های سالم من این تعداد است. برنگردید به بحث‌های آن زمان، این سینه من پر است از مسایل فراوان. حرف برای گفتن زیاد داریم. از ابتدای زندگی سیاسی مسیرم روشن است، هیچ‌وقت پادگانی فکر و عمل نکردم. جزو افرادی هستم که حقوق خواندم، من سرهنگ نیستم. حقوقدان هستم. حواسمان باشد چگونه حرف می‌زنیم.»البته در واکنش به سخنان روحانی، قالیباف گفت: «در یک جلسه مشخص که مستنداتش است، گفتم به دفتر تحکیم اجازه تجمع بدهیم. شما گفتید آقای قالیباف دنبال دردسری ولش کن. اما روحانی پاسخ داد: «این بود؟ گفتم اگر می‌خواهید اینها را به خیابان بیاورید و محاصره کنید، نکنید.»از میانه مناظره صحبت پیرامون مسایل هسته‌ای آغاز شد. محسن رضایی نخست سراغ نقد مذاکره‌های سعید جلیلی رفته و تاکید کرد: «در زمان جلیلی با سولانا برای 2700 سانتریفیوژ توافق کرده بودیم، یعنی در زمان حضور علی لاریجانی. آیا اگر این را مکتوب می‌کردیم بهتر نبود؟ من در دفاع جلیلی و روحانی یا دوستان دیگر که از خود دفاع می‌کنند می‌گویم نباید دفاع از خود را به دفاع از نظام و مردم ترجیح بدهیم.» جلیلی در نقد به رضایی گفت: «بین حق و باطل راه‌رفتن معنی‌اش دوری از افراط و تفریط نیست؛ و حدادعادل افزود: »جناب رضایی طوری صحبت می‌کنند که انگار همه ماها غیرمردمی هستیم و فقط جناب ایشان غصه مردم را می‌خورد. ولایتی که سابقه دیرینه در حضور در دستگاه دیپلماسی کشور دارد، در تکمیل سخنان رضایی گفت: «لاریجانی در مذاکرات با سولانا به‌جای خوبی رسیدند. همین تعداد سانتریفیوژ را توافق کردند، اما درست همزمان با اینکه لاریجانی با سولانا مذاکره می‌کرد یکی از مقامات بلندپایه اجرایی ما در نمازجمعه گفت ما مذاکره نمی‌کنیم. آقای سولانا آن تلکس را نشان داد و کارشکنی در کار آقای لاریجانی صورت گرفت. دشمن زمانی که تناقض در بین مسوولان ما می‌بیند، این‌گونه می‌شود. آنها به توافق رسیدند و می‌شد هسته‌ای را حل کرد ولی یک فردی حرف دیگری زد و آن خراب شد. مشابه آن برای خودم هم اتفاق افتاده است.»

 عارف در ادامه مناظره از اینکه اصولگرایان نمی‌خواهند مسوولیت هشت سال دولت احمدی‌نژاد و خطاهای او را بپذیرند گله کرد و گفت نمی‌شود همه این مشکلات را به گردن جریان موسوم به انحرافی انداخت. اصولگرایان باید مسوولیت اشتباه خود را بپذیرند و به مردم پاسخ دهند که چرا کشور در شرایط دشوار اقتصادی امروز قرار گرفته است. رضایی نیز که تلاش دارد در مناظره‌ها چهره مستقلی از خود نشان بدهد، در ادامه افزود: «مردم از کشمکش‌های سیاسی خسته شده‌اند و باید به آن پایان بدهیم. مدیریت اصلاح‌طلبی و اصولگرایی جواب نمی‌دهد هرچند در این دو انسان‌های خوب و بد هست.» ولایتی نیز در نقد اصلاح‌طلبان خطاب به عارف گفت  آیا ایراد شما به اصولگرایان، به دوران اصلاح‌طلبی هم وارد است، مگر شما در دوران اصلاحات، اصولگرایی را سمت‌های بالای دولت قرار دادید؟   جلیلی نیز در نقد گفته‌های عارف به برخی آمار و ارقام و برخوردها با مردم در شهرستان‌ها و ماجرای برخورد با 50 عضو انجمن اسلامی در دوره اصلاحات اشاره کرد. سخنانی که بعدتر در خلال همین مناظره از سوی مقام‌های مسوول وقت در دولت اصلاحات رد شد.  حضور ولایتی در پشت تریبون ماجرای پرداختن به پرونده هسته‌ای را وارد فاز جدیدی کرد.

او به برخی از تجربه‌هایش اشاره کرده و گفت: «رییس‌جمهور باید توان اجماع‌سازی داشته باشد. حل مشکل اقتصادی در گرو اصلاح نگاه است. باید افرادی متصدی امور شوند که تجربه این کار را داشته باشند. تجربه من در 598 و قرارداد 1975 است.به لطف رهبری‌های امام و رهبرمعظم انقلاب و رشادت رزمندگان و پایمردی خانواده ایثارگران و به‌ویژه آزادگان، اجرایی‌شدن این قرارداد جوری رخ داد که حقوق ملت ایران حفظ شد و برای اولین بار در 200 سال اخیر حتی یک وجب از خاک کشورمان به دست بیگانه نیفتاد. حل مساله هسته‌ای سخت‌تر از قرارداد 598 نیست. بخشی از مشکلات اقتصادی ناشی از سوءتدبیر و عقل‌کل‌دانستن خود و خانه‌نشین‌کردن مدیران به علت اختلاف نظر و درگیری با سایر قواست. اگر فردی در راس مجریه قرار گیرد که نوعی مقبولیت بین جناح‌های نظام داشته باشد مشکلات به سرعت حل می‌شود.» حدادعادل در این بخش از اختلاف نظرش با ولایتی گفت: «حل مساله هسته‌ای را سخت‌تر از قرارداد 598 می‌دانم. چراکه مساله هسته‌ای اصلا وجود خارجی ندارد. دشمن می‌داند ما نمی‌خواهیم بمب بسازیم.» و جلیلی نیز در ادامه تاکید کرد: «شما آن روز هم فرمودید من با دنیا آشتی خواهم کرد و قهر نباشیم. در بحث روابط بین‌الملل قهر و آشتی مثل مسایل فردی نیست. بحث منافع است. در دوران 16 سال شما مسوولیت برخی کارها را می‌پذیرید؟ یکی‌اش گفت‌وگوهای انتقادی با اروپا. بعد از موضوع جنگ اول خلیج‌فارس. آنها گفتند در بیانیه 1992 که باید گفت‌وگوها انتقادی باشد درباره نگرانی راجع به رفتار ایران و به‌خصوص درباره حقوق‌بشر و سلمان رشدی و... آخرش هفت سال بعد بیانیه دادند و آن حکم را دادند درباره هاشمی و گفتند ملاقات در سطح وزیران با ایران تعلیق می‌شود. باید اینجا تحلیل دقیق‌تری ارایه کنیم. 598 بعد از حمله صدام به کویت و بعد از اینکه هیچکس دفاع نکرد از صدام، این قطعنامه صادر شد. این حاصل تلاش هشت سال رزمندگان است. قبل از حمله صدام به کویت کاری توانستید بکنید؟ » قالیباف نیز همسو با حدادعادل و جلیلی گفت: «در دوره مدیریت جنابعالی به مدت 16 سال همیشه یک طرفه از ظرفیت رزمندگان و ایثارگری‌ها به نفع سیاست خارجی استفاده کردید ولی هیچ‌وقت برعکس نشد. شما گفتید در غیرمتعهدها آن کار را کردید، این کار رزمندگان بود نه کار شما. شما گفتید با میتران قهوه می‌خوردیم زمانی که شما قهوه می‌خوردید ما داشتیم با موشک‌ها و بمب‌هایی که آنها در اختیار عراق قرار داده بودند می‌جنگیدیم. نتوانستید از سیاست خارجی آن موقع درست استفاده کنید.» ولایتی نیز در پاسخ به این گفته‌ها جمع‌بندی خودش را اینطور ارایه داد: «درباره آنچه آقای قالیباف گفتند، نماینده‌اش آقای اسماعیلی هم در جلسه دیگری گفت و  معلوم شد از تاریخ اطلاعی ندارند. ملاقات من و میتران بعد از جنگ بوده و هیچ‌وقت نگفتم با میتران قهوه خوردم. در رابطه با صحبت جلیلی، بنده عرض می‌کنم دیپلماسی این نیست که انسان در برابر کشورهای دیگر خطابه بخواند.دیپلماسی این نیست که ما یک طرف بنشینیم و آنها طرف دیگر و ما حرف مشخص بزنیم بدون اقدامات دیگر. اینکه می‌فرمایید مال 20 سال پیش است و الان وضعیت فرق کرده ناچارم موضوعی را مطرح کنم. زمانی بعد ازاینکه به قطعنامه‌های شورای امنیت نرسیده بودیم، آقای سارکوزی مستقیم از من دعوت کرد، برای مذاکره. من با رییس‌جمهور صحبت کردم، گفت برو. رفتم و یک‌ساعت ملاقات کردیم. ما با سارکوزی درباره عدد سانتریفیوژها به توافق رسیدیم که غنی‌سازی تعلیق نشود. مثلا 5-4‌هزار سانتریفیوژ داشته باشیم. قرار بود ظرف یک هفته یک تیمی به ایران بیایند. سارکوزی گفت من به ایران می‌آیم و دست دولت و رهبر شما را می‌فشارم. من آوردم در داخل کشور و منتقل کردم اما کار متوقف شد. همان زمان که با تاکید رییس‌جمهور به فرانسه رفتم، قائم‌مقام وزارت خارجه کاردار فرانسه را خواست و گفت این آقا که آمده نماینده ایران نیست. متاسفانه دولت جواب نداد و نه‌تنها جواب نداد، موقعی که چنین حرفی به کاردار زدند، وزارت خارجه فرانسه گفت: اگر این خبر زودتر به فرانسه رسیده بود ملاقات تو و سارکوزی لغو شده بود. می‌شود کشور را به تحریم‌ها نرساند. در رابطه با روسیه هم همین اتفاق افتاد. روس‌ها گفتند: اگر قول بدهی پوتین بیاید ایران و دست خالی برنگردد ما او را می‌آوریم. من آوردم ولی بازهم کارشکنی کردند. در آلماتی‌2 آنها پیشنهاداتی کردند که می‌شد پیش رفت ولی آقای جلیلی نپذیرفت. گفتند غنی‌سازی 20‌درصد را تعلیق و فردو را کند کنید، سه تحریم را برمی‌داریم. در پاسخ به آنها گفتند این کارها را می‌کنیم شما کل تحریم را بردارید. حرف من این است که باید قدم به قدم پیش رفت. کاری که کردند نشان داد نمی‌خواهند کار پیش برود. اصولگرایی انعطاف‌ناپذیری نیست. در رابطه با مصالح ملی باید بتوانیم از دیپلماسی به نحو احسن استفاده کنیم. دیپلماسی معامله و تعامل است. سرسختی نشان‌دادن نیست. دیپلماسی بیانیه پشت میزخواندن نیست. اگر اینطور نبود وضع ما به اینجا نمی‌رسید.» جلیلی در همین زمینه گفت: «اگر همین نکته‌ای که در آخر اشاره کردید همینطوری است، اگر اطلاعات دیگرتان مثل اینها باشد واویلاست. نوار گفت‌وگوهای آلماتی پیاده شده و به آقا داده شده و اتفاقا این گزارش شما را گفتند از کجا دارد می‌گوید این خلاف است. در آلماتی آنها گفتند 20‌درصد را بدهیم در ازای دو تحریمی که بعدا می‌خواهد حل شود. یعنی در برابر آبنبات. این روش شما خطاست. هم سارکوزی و هم روسیه که بحث شد، درباره بعد روسیه بحث و جلسه شد و من خودم رفتم آنجا. سارکوزی هم به شما گفته بود متوقف کنید. لوید که یک کارشناس الیزه است افتخار است بیاید ایران. بعد از آن قضیه سه بار سارکوزی با رییس‌جمهور به صورت تلفنی صحبت کرد. نکته‌ای که قالیباف گفتند درست است ما باید ببینیم مابه‌ازای چیزی که می‌دهیم چیست. نباید اخبار را تکه‌تکه بگوییم با مبنای غلط.ما در آلماتی گفتیم حاضریم گام‌های متقابل برداریم هر قدر شما بیایید ما هم می‌آییم. نماینده انگلیس گفت حاضرید همین الان؟ ما گفتیم بله. گفتم شروع کنیم. نماینده آمریکا به انگلیس گفت ساکت چیزی نگو. من گفتم ادامه بدهیم. چه حرفی است که شما می‌زنید؟ به دلیل منطق محکم ما بود که آنها گفتند باید به مراکزمان برویم و مشورت کنیم. کاری که آنها درش‌گیر کردند و جوابی برای منطقمان نداشتند، امروز متاسفانه از سوی فردی مثل شما باید اینطور بیان شود؟ کی گفته در گفت‌وگوها فقط اعلام موضع کردیم؟ از سال 87 فقط یک قطعنامه صادر کردند و نتوانستند دیگر اجماعی داشته باشند.» ولایتی در پاسخ به جلیلی گفت: «بحث دیپلماسی کلاس فلسفه نیست. مردم می‌بینند شما چند سال مسوول بودید و وضع بدتر شده است. هنر دیپلمات این است که نگذارد کار رزمنده‌ها هدر برود. حسن روحانی که مراوداتش با ولایتی به گفت‌وگوها در حاشیه مناظره رسیده بود به اهمیت نقش حضور افرادی اشاره کرد که می‌توانند مسایل را حل کنند و دیپلماسی هسته‌ای را در دست بگیرند: «باید با تدبیر با دنیا مذاکره کنیم. مگر کشور از تحریم و جنگ نجات داده نشد و در قبل، ما این‌کار را نکردیم؟ باید فرصت لازم ایجاد شود، فرصت لازم با مذاکره واقعی ایجاد می‌شود نه با بیانیه خواندن پشت میز مذاکره.» غرضی نیز در پاسخ به این سوال که چرا ما تصور می‌کنیم تحریم‌ها بعد از برنامه هسته‌ای به وجود آمده، گفت: «تحریم‌ها اثر نکرده است، بنده در تحریم زندگی کردم و بنده چه در جنگ و چه در زمان انقلاب همواره با تحریم بودم.» عارف هم در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برنامه عملی دولت شما برای مقابله با ایران‌هراسی و اسلام‌هراسی چیست؟ تاکید کرد باید از طریق روابط خوب دیپلماسی با کشورهای همسایه و به‌خصوص عدم‌تعهد، سطح روابط را بالا ببریم و با استفاده از سفرای ارزنده، پیام صلح را به دنیا بفرستیم. اشخاص برجسته‌ای چون خاتمی و هاشمی در کشور داریم که می‌توانند سفرای ویژه ما در دنیا باشند. همچنین او در پاسخ به سوالی درباره اینکه راهکار شما برای به‌کارگیری تجارب و دستاوردهای دولت‌های قبل چیست؟ گفت: «باید به سراغ دولت‌های قبلی برویم و از شخصیت‌های برجسته دولت‌های قبلی استفاده کنیم. من پایداری و استقامت دولت آقای مهندس موسوی، سازندگی دولت هاشمی، اصلاح‌طلبی دولت خاتمی و پشتکار دولت احمدی‌نژاد را مبنای کاری خود قرار می‌دهم، البته همکاری با نیروهای دولت‌های قبل به معنای حضور آنها در کابینه نیست، من شورای مشاوران را تشکیل می‌دهم، این شورا را در دولت اصلاحات تشکیل داده بودم و افرادی مثل آقایان غرضی و عسگراولادی در آن حضور داشتند.»» علی‌اکبر ولایتی نیز تاکید کرد: : «بنده فقط کار سیاسی نکرده‌ام؛ زمینه خرید تسلیحات از کشورهای دیگر با فعالیت‌های سیاسی را فراهم می‌کردم که نمونه آن چین است. سال‌61 به چین رفتم با وزیرخارجه این کشور صحبت کردم و گفتم که شما همه نوع سلاح به عراق می‌فروشید و باید به ما نیز بفروشید. او گفت که ما تسلیحات نمی‌فروشیم اما شرکتی در هنگ‌کنگ است که کمک می‌کنیم از طریق این شرکت فروش تسلیحات انجام شود. کار ما با چین تا آنجا پیش رفت که در این اواخر آلفاجت خریدیم و حتی قرارداد هسته‌ای امضا کردیم چون چینی‌ها در رسانه‌ها اعلام کرده‌اند بنده قضیه تسلیحاتی را مطرح می‌کنم.»

 

**********************************

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©