Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۱ برابر با  ۱۳ اگوست ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۱  برابر با ۱۳ اگوست ۲۰۱۲
زلزله آذربایجان: بلایی طبیعی یا فاجعه‌ای تحمیلی

زلزله آذربایجان: بلایی طبیعی یا فاجعه‌ای تحمیلی

 

«امین حصوری»

 

۱ـ بلایای اصطلاحاً «طبیعی» نظیر سیل و زلزله در ایران اساسا «طبیعی» نیستند، بلکه علت وقوع و یا میزان فجایعی که به بار می‌آورند، حاصل کارکرد شیوه خاصی از مناسبات اقتصادی در ایران (و سیاست های حامی آن) است (۱)

 

- وقوع مکرر سیل در «مناطق سیل خیز» ایران عمدتا حاصل زمینه سازی «انسانی» (قطع جنگل ها و تغییر کاربری زمین ها و چرای بی رویه مراتع بالادست)‌ است، که سیاست گزاری دولتی و سو استفاده های رانتخواران وابسته به حکومت نقش اساسی در آنها دارد.

 

- وقوع زمین لرزه اگرچه قابل پیش بینی نیست و منشاء طبیعی دارد، اما علت ویرانی گسترده و تلفات انسانی فاجعه بار آن در ایران، عدم نظارت بر ساخت و ساز و عمران و فقر مفرط روستاییان در بنا کردن سرپناه هایی ایمن تر است. زلزله ای در مقیاس ۶ ریشتر در کمتر جای دنیا با این حد از تخریب و تلفلات انسانی همراه است (۲)

 

۲- بر مبنای گزارش شاهدان عینی (غیر رسمی)، ابعاد تلفات انسانی بسیار بیشتر از آماری است که در گزارش های رسمی ارائه شده است. شهرستان های اهر، ورزقان و هریس هر یک به ترتیب دارای ۳۲۵ ، ۱۱۰ و ۹۵ روستای تابعه هستند که بسیاری از آن‌ها بالای پنجاه درصد تخریب شده‌اند (تعداد معدودی روستا هم ۱۰۰ درصد ویران شده اند). به دلیل صعب العبور بودن مسیر دسترسی به روستاها در این مناطق (و نیز نارسایی‌هایی رایج در امداد رسانی دولتی) در برخی از این روستاها تا ۲۴ ساعت پس از وقوع زلزله نیروهای امدادی حضور نیافتند. در این مدت بازماندگان خود به امداد رسانی و دفن قربانیان پرداختند.

 

۳- همبستگی در فاجعه (برای نجات و یاری رساندن و یا جبران ویرانی ها) برای همه جوامع انسانی ضروری است. اما برای جامعه محنت زده ما ضرورت آن دو چندان است؛ چون در جامعه ما نهاد دولت نه در خدمت مردم، بلکه بر فراز ملت و علیه منافع اکثریت مردم ایستاده است (به نفع اقلیتی محدود). کافی است نحوه کمک رسانی دولتی در زلزله بم را به یاد بیاوریم و یا در سیل های هر ساله شمال کشور.

 

در واقع در ایران پس از وقوع بلایای اصطلاحاً «طبیعی»، نحوه پوشش خبری آنها (تحریف و سانسور سیستماتیک)‌ و نیز نحوه کمک رسانی دولتی خود فجایعی هولناک تر اند:

 

دولت سختگیرانه می کوشد ابعاد فاجعه را (در بازنمایی خبری آن) فروبکاهد (۳)، تا هم سهم واقعی خود در تلفات انسانی آن را بپوشاند و هم ناکارآمدی خود در رسیدگی به قربانیان و بازماندگان و جبران ویرانی ها را مخفی سازد. در هر دو حالت قصد دولت جلوگیری از شکل گیری هویت جمعی و رشد و همگرایی نارضایتی هاست.

 

۴- در شرایط اسفبار کنونی، همبستگی با قربانیان و مصیبت زدگان می تواند مجرایی برای شکل گیری هویت جمعی گم گشته ما باشد. ما در پیوستار فاجعه زندگی می کنیم. پس حداقل آوار مرگ باید بتواند این فاصله های مصیبت بار بین ما را بزداید. مسیر این همبستگی مردمی، نه صرفا با تسلیت گفتن و همدردی های کلامی، بلکه با سازمان دادن به هسته های مختلف همیاری ساخته می شود:

 

هسته های مختلف همیاری برای خبر رسانی/جمع آوری کمک/ امداد رسانی و رسیدگی به بازماندگان. (مرحله بعدی آن می تواند مشارکت سازمان یافته مردمی برای بازسازی مناطق ویران شده باشد).

 

۵- برای دوستان خارج کشور اما این پرسش مهم باقی است که ما چگونه می توانیم در این مسیر مفید و یاری رسان باشیم؟ امیدوارم رفقا به هر شکلی که لازم می دانند این پرسش را بسط دهند تا راهکارهای مشترکی از دل آن پیدا شود. برای نمونه آیا ما می توانیم به فوریت صندوقی برای جمع آوری کمک های مالی شکل دهیم؟ یا آیا می توانیم در زمینه جبران کاستی های پوشش رسانه ای در حد امکانات کاری بکنیم؟ اساساً ما چه باید بکنیم تا همواره تا این حد غافلگیر نشویم و برای مواجهه با چنین رویدادهایی (که در چند دهه گذشته بارها ما را غافلگیر کرده‌اند – بی هیچ مازادی) حداقلی از آمادگی جمعی/نهادین را داشته باشم؟

 

آنها منتظرند!

 

۲۲ مرداد ماه ۱۳۹۱

 

پانوشت:

 

۱ـ امروز دیگر همه می‌دانند که عقب نشینی تدریجی و خشک شدن بخش‌ وسیعی از دریاجه ارومیه نه پدیده‌ای طبیعی (آن طور که تبلیغات دواتی سعی در القای آن دارد) بلکه نتیجه سد سازی های متعدد بر روی رودخانه های حوزه آبریز دریاجه است. پروژه هایی که عمدتا توسط شرکت های پیمانکاری وابسته به سپاه پاسداران انجام شده‌اند (همانند روند مخرب و ضد زیست محیطی سد سازی در سایر نقاط ایران)

 

۲ـ در ژانویه سال ۲۰۱۰ زلزله ای با شدت ۷ ریشتر تلفات انسانی زیادی در هائیتی به بار آورد. که علاوه بر شدت بیشتر آن (در مقایسه با زلزله اخیر آذربایجان)‌ باز هم علت اصلی ویرانی و کشتار فقر وحشتناک مردم و ناایمنی سازه و مساکن بود.

 

۳ـ با کمال حیرت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از وقوع زلزله آذربایجان ریس سازمان مدیریت بحران وزارت کشور از پایان عملیات امداد و نجات در مناطق زلزله زده خبر داد؛ این شتاب شگفت‌ انگیز در مختومه اعلام کردن موقعیت بحرانی بی شباهت به زنده به گور کردن آن‌هایی نیست که هنوز در زیر آوار نفس می‌کشند و چشم امید دارند (سرپوشی از جنایت بر فاجعه!):

 

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/08/120812_mgh_iran_azerbaijan_earthquake.shtml

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©