مناظره
ها، بزک
انتخابات
«مهندسی» شدۀ
نگاهی
به واکنش های
کاربران فضای
مجازی به مناظره
ها
سایت
خبری راه
کارگر ـ دومین
مناظرۀ کسل
کننده و بی
محتوا در فضای
یخبندان
انتخاباتی
برگزار شد. آن ها که
به کل این
مناظره های
فرمایشی نگاه
کرده و گوش
داده اند، از
احساس هدر
دادن وقت شان
سخن می گویند.
آدم های گزین شدۀ
شورای
نگهبان،
محصور در
محدوده های
تذکر داده شده
ارگان های
امنیتی، موعظه
های پرت و پلا
در باره تعریف
و تاریخ فرهنگ
و بی اعتنا به
آنچه بر فرهنگ
و هنر این
کشور آورده
اند، چندین
ساعت
را به رد و
بدل کلماتی
گذراندند تا
ادعا شود که
از حق «سخن
گفتن»
کاندیداها
دفاع شده اند
و دمکراسی
رعایت گشته
است. این
مناظره ها
نشان می دهد
که سیاست و
سیاست ورزی در
سلطنت مطلقه
فقیه، به
ریشخند گرفته
شده است. همه
چیز به مضحکه
ای کسالت آور
تبدیل شده
است.
آنچه این
روزها در
جریانن است،
بزک انتخابات
"مهندسی" شده
ای است که
قرار است رنگ
و لعابی بر آن
زده شود تا
بتوان نام
"حماسۀ
سیاسی" بر آن
گذاشت.
امروز
زمان آن
فرارسیده است
که سیاست
دزدیده شده را
دوباره به کف
خیابان ها
ببریم. آنجا
که مردم حضور
دارند. آنجا
که می توان
فریاد «مرگ بر
دیکتاتور»،
«دیکتاتور،
دیکتاتور،
خوابت آشفته
بادا!»، « زندانی
سیاسی آزاد
باید گردد»
سرداد. امروز
باید نه با
دست ها که با
پاهایمان رای
دهیم. با
فریاد « سفرۀ
خالی ما نان
می خواد، کیک
زرد نمی خواد».
ضرورت کشاندن
سیاست به کف
خیابان ها، که
امروز تجلی
زیبای آن را
در خیابان های
استانبول،
آنکارا،
ازمیر و دیگر
شهرهای ترکیه
شاهدیم، از آن
روست که
می توانیم با
فریاد بلند به
گورستانی که
برای فرهنگ و
هنر این مملکت
ایجاد کرده
اند اعتراض
کنیم، به
ویرانه ای که
به نام اقتصاد
بر جای گذاشته
اند اعتراض
کنیم، به بی
ارزش شدن پول
ملی که دستمزد
مزد و حقوق
بگیران را می
بلعد اعتراض
کنیم، به سفره
های خالی مان،
به کمبود نان
در چهار استان
کشور اعتراض
کنیم؛ به گشت
های رنگارنگ
امر به معرف و
نهی از منکر و ارشاد،
به هجوم به
پشت بام های خانه
های مردم برای
نابود کردن
ماهواره ها، به
قیچی کردن
لبخند بر لبان
دختران و
پسران جوان
کشور، به
توهین به شعور
یک ملت
پرافتخار
اعتراض کنیم،
به زندانی
بودن گل های
سرسبد این ملت
در زندان ها
اعتراض کنیم؛
و در یک کلام
به سیاست هائی
ویرانگری که
آیندۀ عراق را
برایمان رقم
خواهد زد
اعتراض کنیم. امروز
به بیش از
تحریم انتخابات
نیاز داریم!
به کشاندن
سیاست به
خیابان ها نیاز
داریم!
****************************************************************
نوآم
چامسکی:
برای
منفعل نگه
داشتن مردم و
گوش به فرمان
کردن آنان،
دامنه مجاز
نظرات را به
شدت محدود
کنید اما
اجازه دهید در
همان محدوده،
به مباحثه و
مناظره
بپردازند
****************************************************************
نگاه
طنز به دومین
مناظره
انتخاباتی؛
درخشش غرضی،
ترس از جلیلی
برگرفته
از
دویچه وله
دومین
مناظره هشت
نامزد
یازدهمین
انتخابات ریاست
جمهوری ایران
در شبکههای
اجتماعی مورد
توجه کاربران
ایرانی قرار
گرفت. بخش عمدهای
از این واکنشها
حاوی نکات طنز
و انتقادی
بود.
روز
چهارشنبه ۱۵
خرداد (پنجم
ژوئن)
نامزدهای یازدهمین
انتخابات
ریاست جمهوری
ایران در مورد
موضوعات
فرهنگی و
اجتماعی با
یکدیگر به مناظره
پرداختند.
کاربران
فضای مجازی نیز
در این میان
با پوشش نکات
مهم سخنان
کاندیداها به
پوشش این
برنامه ۴
ساعته
تلویزیونی پرداختند.
سونامی
شجریان در
فضای مجازی
حسن
روحانی در
بخشی از
سخنانش گفت:
«هنر بهترین
سفیر ایران
است. آیا از
حافظ سفیر
بهتری داریم
که به اروپا و
آمریکا
بفرستیم؟ از
هنر فرشچیان،
میرخانی و
احصائی
غرورآفرینتر
داریم، آیا از
صدای شجریان
بهتر داریم،
از خط و
خوشنویسی
ایرانی بهتر
در دنیا سراغ
داریم، از
بناهای
اصفهان و
شیراز بهتر
داریم؟»
روحانی
و عارف با
تجلیل از
محمدرضا
شجریان توجه
کاربران شبکههای
اجتماعی را
جلب کردند
نام
بردن از
محمدرضا
شجریان توسط
روحانی و پس
از آن محمدرضا
عارف موجب شد
بسیاری از
کاربران، این
بخش از سخنان
روحانی را
بازنشر کنند.
شجریان در چهار
سال گذشته
موضع انتقادی
درقبال حکومت
ایران و سرکوب
اعتراضات پس
از انتخابات
۱۳۸۸ اتخاذ
کرده بود.
در
مقابل سعید
جلیلی از این
سخنان روحانی
انتقاد کرد و
گفت که باید
نشاط فرهنگی
را با کمک
هیاتهای
مذهبی و نوحه
خوانی گسترش
داد.
یکی از
کاربران
فیسبوک به نام
محمد در
استاتوس خودش
نوشته:
«استفاده از
یه مداح مثل
محمود كریمی
از نظر دكتر
جلیلی میشه
استفاده از
ظرفیت
فرهنگی».
کاربر دیگری
به نام روزبه
هم اینگونه
اختلاف دو
دیدگاه کاندیداها
را نشان داده
است: «از عارف-
روحانی تا جلیلی؛
از شجریان تا
محمود کریمی».
غرضی
در کانون توجه
کاربران فضای
مجازی
محمد
غرضی که پیشتر
با استفاده از
عبارت "بمبهای
همه کَسکُش"
به جای سلاحهای
کشتار جمعی
مورد توجه
واقع شد، در
این مناظره
طولانی نیز
مورد اقبال
بسیاری از
کاربران قرار
گرفت.
یاسر در
صفحه فیسبوک
خود در مورد
هشدار غرضی به
اضافه وزن ۱۲
میلیون
ایرانی نوشت:«
باز به ما چاقها
گیر داد آقای
غرضی، به هر
کدام از ما
وعده داد یک
پرستار بدهد.»
روزبه
هم نوشته است:
«من نگران
حضور بچهها
جلوی
تلویزیون
هستم .غرضی
اول از فاعل و
مفعول حرف میزنه؛
چند دقیقه پیش
اوق زد، الانم
شکلک درمیاره.
خدا آخرشو به
خیر.»
محمد
غرضی در پایان
بخش اول بیش
از ۱۲ دقیقه فرصت
سخن گفتن داشت
که در این بخش
به اتفاقات تاریخی
بسیاری اشاره
کرد. سیامک مینویسد:
«غرضی در ۱۲
دقیقه، دو
هزار و پانصد
سال تاریخ را
به صورت mp3 کرد
تو حلق ملت.»
علی
در فیسبوکش مینویسد:
«آقا من دیگه
نمیخوام رأی
بدم! این
کاندیداها
آدم نیستن که!
آدم آهنی ان!
من میترسم
ازشون! آخه
چطور میتونن
این غرضی رو
بشنون و خنده
شون نگیره؟
این سوال و
دغدغه من
کاملاً جدیه!»
فهیمه
هم برنامههای
محمد غرضی را
اینگونه
تشریح میکند:
«بنىامیه و
بنىعباس و
مأمون و خواجه
نصیر و لشكر
مغول و مشت و مال
و اسلامى
كردنِ شرق
خاورمیانه و
اباعبدالله و
مأمون و شاه
عباس و آخرش
هم خدا لعنت
كند رضا خانِ
پهلوى را كه
خودشان
مُردند و
فرهنگ شان
هنوز هست و لعنت
به ما و اى
داد، اى
بیداد!»
هر
دو مناظره
صورت گرفته
تاکنون با
نگاه طنز کاربران
فضای مجازی
روبرو شده است
غرضی
در دقایق
پایانی بخش
اول مناظره
صندلی خود را
ترک کرد که
مورد تعجب
مجری مناظره
نیز شد. وحید
آنلاین در توییتر
خود نوشت:
«وقتی سر خود
پا شد، زودتر
از بقیه راه
افتاد تا توی
صف دستشویی
گیر نکنه. ستاد
هواداران
آنلاین دولت
همه کَسکُش.»
ارس
هم در
استاتوسی
نوشت: «غرضی
احتمالا از امکانات
محدود صدا و
سیما خبر داشت
که بدو بدو پاشد
رفت زنگ
تفریح!»
ترس
از دیدگاههای
فرهنگی سعید
جلیلی
برخی
کاربران فضای
مجازی سخنان
سعید جلیلی را
"ترسناک"
توصیف کردند و
با برجسته
کردن بخشی از
سخنان وی به
انتقاد از
اظهارات این
نامزد
انتخابات
پرداختند.
نرگس
در صفحه
فیسبوک خود
نوشت: «قول
میدم اگه جلیلی
رییس جمهور
بشه میرم
دورافتاده
ترین جنگلهای
آفریقا که هیچ
دسترسی به
وسایل ارتباط
جمعی نداشته
باشم. تا در
مورد ایران نه
ببینم نه بشنوم.
یک کابوس
بزرگه این
آدم.»
حامد
راد نیز
دیدگاههای
فرهنگی جلیلی
را نقد کرده و
مینویسد:
«جلیلی فکر
کنم بخواد
سریال یوسف
پیامبر رو بده
کانال اچ بی
او پخش کنه،
مقابله نرم
افزاری می کنه
اینجوری، فکر
کنم سخت افزاریش
هم این باشه
که نماز جمعه
رو می ده سی ان
ان پخش کنه.»
یاسر هم
سعید جلیلی را
بیاعتنا به
آزادیهای
اساسی مردم میداند
و میگوید:
«جلیلی اعتراضهای
روحانی و عارف
به اختناقها،
سرکوبها و
عدم آزادیها
را اعتراض
"زرد" خواند،
از روی همین
عنوانگذاری
میشود فهمید
که چقدر به
آزادیها و
حقوق اساسی
مردم بیاعتنا
است.»
کیوان نیز
اشاره میکند:
«صحبتهای
جلیلی را به
دقت گوش دهید.
کاملا یک نگاه
ایدئولوژیک
به مقوله
فرهنگ دارد.
یک ایدئولوگ کامل!
این نگاه است
که همه چیز را
در قبال
پیروزی و غلبه
ایدئولوژی
خود حاضر است
قربانی کند.»
امیر
هم با دیدن
این مناظره
تصمیماش در
مورد
انتخابات
گرفته است:
«بعد از نطق جلیلی
به این نتیجه
رسیدم که با
شعار هرکس به
جز جلیلی بریم
از هشت سال
آینده زندگیمون
دفاع کنیم.
بلند شید برید
رأی بدید.»
صنم
در فیسبوک خود
مقایسه احمدینژاد
و جلیلی را
دقیق نمیداند
و مینویسد:
«نسبت احمدینژاد
به جلیلی،
نسبت کیم
کارداشیان به
ملاعمر است.»
سعید
جلیلی، ظرفیت
و کاترین
اشتون
در
همین حال
استفاده زیاد
جلیلی از کلمه
"ظرفیت"،
دستمایه طنز
نویسی بسیاری
از کاربران فضای
مجازی شد. فرناز
در فیسبوکش
نوشته: «تعداد
استفاده
جلیلی از کلمه
ظرفیت در
مسابقه این
هفته ۳۰۰۰
بار.»
شاهین
نیز در
استاتوساش
مینویسد،
حتی سوال
جلیلی که به
طور اتفاقی از
گلدان سوالها
انتخاب شده
نیز با کلمه
"ظرفیت" شروع
میشود.
رابطه
جلیلی و اشتون
نیز در این
مناظرهها
مورد توجه
کاربران فضای
مجازی قرار
گرقت
علی
همدانی هم در
صفحه فیسبوکش
نوشت: «من عاشق همین
"ظرفیتهات"
شدم جوجو! اس
ام اس اشتون
به جلیلی در
وقت استراحت
وسط مناظره.»
حسن
سربخشیان نیز
مینویسد:
«دارم فكر میكنم
با این وضع
بیچاره
كاترین جون
چقدر همش باید
در مذاكرات
كلمه Capacity
را بشنود تا
ظرفیت مذاكره
كننده هستهای
ایران را
متوجه شود.»
سارا
نیز در مطلب
طنز دیگری در
فیسبوکش نوشت:
«میگن جلیلی
عکس خانم حسن
روحانی رو با
خودش آورده و
مدام داره از
اون زیر نشونش
میده.»
اشاره
این کاربر به
مناظره چهار سال
پیش محمود
احمدینژاد و
میر حسین
موسوی است که
احمدینژاد
عکس زهرا
رهنورد را
مقابل
میرحسین گرفت و
همسرش را متهم
به تخلف در
زمان اخذ مدرک
دکترا کرد.
هشت
نامزد
و "لعنت بر
ما"
برخی
کاربران فضای
مجازی به
بررسی دیدگاههای
مطرح شده
نامزدهای
انتخابات
ریاست جمهوری
در مناظره دوم
پرداختهاند.
برخی از
دیدگاه طنز و
برخی دیگر با
ابراز تاسف.
زیتون،
وبلاگنویس
قدیمی
بلاگستان
فارسی به
حاشیههای
این مناظره
پرداخته است:
«کاش این حداد
عادل قبلش
خودشو میساخت
و میومد، طفلک
موقع حرف زدن
باید اینقدر
خودشو بچلونه
تا چند کلمه
از دهنش
دربیاد.»
این
وبلاگنویس
اضافه میکند:
«خوشم اومد
عارف و روحانی
مشکی نپوشیده
بودن. روحانی
ریشش رو
نسکافهای
رنگ کرده بود
که با قبای
کرم و عبای
قهوهایش
میومد.»
زیتون
اضافه میکند:
«غرضی ماهه.
اصلا از رو
نوشته نمیخونه.
خیلی راحت و
ریلکسه. تو
مصاحبهشم
خیلی ریلکس
گفته بود نه
کتاب میخونه
نه روزنامه و
نه سینما میرسه.»
حمید
هم در مطلبی،
مناظره دوم را
اینگونه خلاصه
میکند: «در
عرصه فرهنگ،
تمامی
کاندیداها
صحبت چشمگیری
در مناظره
نداشتند. همه
از مسائل
امنیتی گله
داشتند اما
نگفتند که چرا
مسائل امنیتی بر
فضای فرهنگی
غلبه کرده
است.»
وی
میافزاید:
«برنامه جلیلی
که ۲۴ ساعته
کردن مسجد بود.
ولایتی که
تاریخ اسلام
درس داد. عادل
هم که دائم به
عارف گیر داد
که چرا گفته
باید ماهواره
را آزاد
گذاشت. رضائی
هم که مشکلات
فرهنگی را
ناشی از اجرا
نشدن اسلام
اجتماعی
دانست. به
نظرم حرف درست
را غرضی زد با
آن نهیباش که
گفت: "لعنت بر
ما".»
برخی
از کاربران
فضای مجازی
گفتوگویهای
امسال را با
مناظرههای
چهار سال
گذشته مقایسه
کردهاند
مهرداد
فرهمند هم به
مناظره دوم
اینگونه واکنش
نشان داده:
«جلیلی از بس
گفت ظرفیت
دلپیچه گرفتم.
غرضی هم مثل
اینکه این سالهایی
که بیکار بوده
نشسته همش
تاریخ قاجار
خونده. ولایتی
هم که منبر
مبسوطی در باب
اهل فتوت و
تاریخ
ایلخانی رفته
و حالا داره
به غرضی ثابت
میکنه که
بیشتر از اون
تاریخ قاجار
خونده.»
محمود
فرجامی،
طنزنویس اما
از رهبر
جمهوری اسلامی
یاد میکند:
«این آقای ولی
امر مسلمین
جهان خیلی آدم
روشنفکری
هستن. یعنی
اگه رولان
بارت با جلیلی
و ولایتی و
حداد عادل
دوره شده بود
صددرصد مشنگ
شده بود. این
چند درصدی که
از ایشون
مونده واقعا
نشونه
امیدواریه.»
انتقاد
از سطح پایین
مناظرهها
علی
مهتدی اما
دیدگاهی انتقادی
نسبت به
مناظرهها
دارد: «مناظرهها
به هیچ وجه
خندهدار
نیستن. شوخی
کردن با این
مناظرهها هم
اصلا عاقلانه
نیست. سطحی که
این هشت نفر در
منطق،
برنامه، عقل،
سخنوری، جذب
مخاطب و استراتژی
برای اداره یک
کشور نشان
دادند؛ بینهایت
غمانگیزه.»
وی
اضافه میکند:
«برآیند این
مناظرهها به
نظرم این است
که هشت نفر بیسواد
(اگر نگویم بیشعور)
از طرف مقام
ولایت تایید
شدند تا یکی
از آنها رییسجمهور
ایران ما شود
و به قولی
هیچکدام
صلاحیت اداره
یک نانوایی را
هم ندارند.»
آرش
بهمنی نیز نظر
مشابهی دارد.
این کاربر فیسبوک
با تاسفبار
خواندن دو
مناظره صورت
گرفته اضافه
میکند: «هم
مناظره قبلی و
هم مناظره
فعلی، فقط نشاندهنده
قحط الرجال
در جمهوریاسلامی
است و بس!
بسیاری از
کاندیداهای
این دوره، حتی
نمیتوانند
یک استان را
اداره کنند،
چه برسد به کشور.»
وی
اضافه میکند:
«امروز باید
بار دیگر جمله
طلایی
میرحسین
موسوی را مرور
کنیم که گفته
بود: "اینجانب
چون به صحنه
مینگرم آن را
پرداخته شده
برای اهدافی
فراتر از تحمیل
یک دولت
ناخواسته به
ملت، که تحمیل
نوع جدیدی از
زندگی سیاسی
بر کشور میبینم".»
*****************
ایرج
سیف ـ همه
مناظره دوم را
حوصله نکردم
ببینم ولی فکر
می کنم سه قسمت
از 5 بخش اش را
تحمل کردم.
غرضی که هم
چنان « جوک» و «
لطیفه» این
انتخابات است.
جلیلی که
خطرناک است و
من فکر می کنم
اگر او انتخاب
شود وضع از آن
چه در دوره
احمدی نژاد
شده بدتر می
شود. چون احمدی
نژاد این طوری
حرف نمی زد و
این شد وای به
حال مردم
ایران اگر این
جانور به جای
او منصوب شود.
حدادعادل که
از همیشه
منزجرکننده
تر و ابله تر
است مردک رسما
و علنا خواهان
سانسور است آن
هم نامحدود
همین که ابلهی
چون او احساس
خطر بکند دیگر
کافیست که
سانسور شروع
شود. قالیباف
هم خیلی مزخرف
گفت و من یکی
که حرفهایش را
نفهمیدم. رضائی
هم که خیلی
دیگر فکر می
کند«
اقتصاددان» شده
و می خواهد
هرچیز و همه
چیز را ببندد
به خیک اقتصاد.
روحانی و عارف
باز بد نبودند
اگر
چه
از سابقه آنها
وقتی که
درقدرت بودند
اصلا راضی
نیستم.
درنتیجه چه می
توانم بگویم؟
نمی دانم چه
اصراری که این
مناظره ها
برگزارشود و
حالا که قرار
است مناظره
باشد چرا این
طوری! این
طوری که کمکی
نمی کند. آگر
آدم بیکار نباشد
آیا واقعا می
تواند 4 ساعت
بنشیندو به
این حرفهای یک
نواخت و خسته
کننده گوش
بدهد؟ اگر اصرار
می کردند که
اقای غرضی
بیشتر سخن
بگوید شاید
باعث خنده و
اندکی رفع
خستگی می شد.
ولی این نکته
را جدی می
گویم اگر این
آدم مشکل روحی
و روانی
نداشته باشد
در آن صورت سی
و چند سال پیش
که وزیر نفت و
وزیر پست و
تلگراف بود،
حتما بیشتر
شوت می زده
است. اگرچه هر
دو طرف انکار
کرده اند ولی
من فکر می کنم جلیلی
آمده است تا
پروژه احمدی
نژاد را تکیمل
کرده و زمینه
را برای «ظهور»
آماده نماید.
************************
شهلا
ـ ف ـ : آقاي
جليلي مادران
در ايران از
حقوق مادري نيز
بي بهره اند
حق سرپرستي
فرزندانشان
را در صورت
طلاق ندارند
اجازه باز
كردن يك حساب
بانكي براي
كودكانشان را
ندارند اجازه
امضا مجوز
جراحي
فرزندشان در
شرايط حتي
اظطراري ندارند
اگر پدري
كودكش را
مضروب كرد
وحتي كشت اجازه
اعتراض
قانوني
ندارند اگر
همسري تشخيص
داد كه مادر
خانواده با
مرد غريبه اي
حرف زد ه به عنوان
زنا محكوم به
سنگسار هستند
آقاي جليلي
اين روزها
براي تامين
مايحتاج خانه
درد مي كشند
گراني
امانشان را
بريده است
بيكاري جوانانشان
را خون گريه
مي كنند
اعتياد
همسرانشان را
خون گريه مي
كنند آقاي
جليلي اقتصاد
كشور ما
سرمايه
داريست
وحداقلهاي
حقوق كه
سرمايه داري
غرب براي زنان
و مادران را
قايل هستند از
ما ٥٠ درصد
جامعه دريغ مي
شود اين عين
بي عدالتي در
جامعه است حتي
شما خجالت
كشيديد همسر تان
را به يك
برنامه
تلويزيوني
دولتي بفرستيد
از كدام مادر
از كدام زن
سخن مي گوييد
؟ آقاي جليلي
آگر دنبال
سهمتان از
انقلاب به پاس
جانبازي در
جنگ هستيد از
زنان مايه
نگذاريد
روحاني
گفت شجريان و
همه هنرمندان
بهترين سفيران
فرهنگ هستند
عارف درگذشت
طاهري را تسليت
گفت و ادامه
داد
ـ
هنرمندان
مانند پزشكان
و مهندسان
بايد سنديكا
داشته باشند و
خودشان به
تخلفات
رسيدگي كنند
روحاني گفت
دولت به زندگي
خصوصي مردم
نبايد كار
داشته باشيم و
دروغگويي و
خرافه گويي
دولتها را در
تخريب فرهنگ
موثر دانست
********************
محمد
ـ آ ـ ❊
مناظره
همچنان خسته
کننده و فاقد
جاذبه است و
هیچ کمکی به
گرم شدن فضای
انتخابات
نخواهد کرد،
شاید قصد
نهایی سیما هم
همین باشد ولی
فرصت - ببخشید
امکان - داد بر
آورد نسبی از
نامزدها بدست
دهیم
❊ غرضی با کم
گویی و پرهیز
از تکرار کلمه
تورم بار هم
پدیده مناظره
شد، البته
پرسش ها یش را
هیچکس جواب
نداد و اصلا
انتظار جوابی
هم نداشت ،
❊کسی همت کن
تا مردم همگی
دیوانه نشده
اند این واژه
؛ظرفیت ؛ را
از لغت نامه
ها حذف کند ،
شاید بتوانیم
بفهیم جلیلی
چه می گوید
❊ حداد چقدر
خسته است و
مدام نگران
حذف محدودیت
از فضای فرهنگ
، البته همین
خستگی باعث شد
امام هفتم را
هشتم بگوید
❊ روحانی
کاملا بر
کلمات رای آور
مسلط است ولی نمی
دانم چرا
حرفهایش اصلا
مجابم نمی کند
❊ عارف همان
حرفهای
روحانی را می
زند با تسلط
کمتر
❊ قالیباف
چرا فراموش
کرده است
متولی سازمان
فرهنگی هنری
شهرداری
تهران است و
برای بیداری این
سازمان به
خواب رفته
هیچکاری
نکرده است و اگر
رئیس جمهوری
شود نهادهای
دیگر رونوشت
این سازمان
خواهند شد و
یا نه
❊ رضایی
تنها
کاندیدای جدی
است که با همه
سخت کوشی ها
هیچکس جدی اش
نمی گیرد ، هر
چند بیشترین
چالش با او شد
❊ ولایتی
اصلا فراموش
کرده دارد در
یک مناظره حرف
می زند،طبق
عادت همیشگی
اش حرف زد
❊ چقدر این
مناظره باز
جانمان را می
برد به مناظره
های ۸۸ که
نشان داد چقدر
سیاست جدیست و
امروز همه
تلاش این است
که این جدیت
را همه فراموش
کنند
منحصر
کردن
انتخابات به
رادیو و
تلویزیون و سکوت
خیابانها و
کوچه و پس
کوچه ها یعنی
تقلیل مردم
تنها به
تماشاچی و
لاجرم رای
دهنده صرف و
تنها عددی
برای فربه
کردن آمار رای
دهندگان، وقتی
در اوج گرمای
انتخابات این
مردم هیچ سهمی
نداشته باشند
چطور می شود
انتظار داشت
فردای انتخابات
کسی آنها را
در پسله اداره
امور عددی به
حساب آورد
*****************
هیلا
صدیقی ـ دو سه
سالی در سیستم
شهرداری
قالیباف
کارمند بودم ...
آنهم معاونت
فرهنگی و
اجتماعی (
آنهم مرکز ،
نه منظقه...
مسئول واحد
حقوقی بودم ) ...
همیشه برای
تعریف آن فضای
بسته و متحجر
و ضدزن از لفظ
فضای پلیسی
استفاده
میکردم ...
بالاخره هم
تاب نیاوردم و
با مطلع ( ما
آزموده ایم در
این شهر بخت
خویش /بیرون
کشید باید از
این ورطه رخت
خویش )
استعفانامه
ام را نوشتم و
بیرون کشیدم ...
امروز در پیج
یکی از ستادهای
انتخاباتی
قالیباف دیدم
نوشته بود : (
لطفا با لبخند
:) وارد شوید ) ...!!!!
واقعا برای
ورود به همچین
فضایی که
البته عکس ها
گواهی آن است
که هنوز هم
مردانه ست ،
باید لبخند زد
... جز لبخند حس
دیگری دست
نمیدهد ...
امروز
مناظره
نامزدهای
انتخابات را
که گوش میکردم
دوباره یادآم
آمد که جوانان
، هنرمندان ،
زنان ،
دانشجویان ،
کارگران ،
استادان دانشگاه
، جانبازان .
نخبگان و خیلی
های دیگر اصولا
اقشار مهم و
محترمی در
جامعه هستند
که حداقل هر
چهارسال
یکبار این
اعتبار و
احترام یادآوری
میشود ...
*****************
کبوتر ـ آـ وقتی
دَم انتخابات
مثلا روحانی
میگه "پشت بام
ها ملک مشاع
نیست" ،کسی
ازش می پرسه
تا حالا کجا
بودی و چرا
نگفتی ؟
میدونید اگه
روحانی و عارف
و قالیباف و
کلا
کاندیداها در
فاصله بین دو
انتخابین کمی
کنش اجتماعی و
کلامی
میداشتند چه
تاثیری می
تونست داشته
باشد؟! این ها
فاکتورهاییه
که ما کمتر
بهش فکر می
کنیم فقط دَم
انتخابات یهو
توهم تغییر و
ایجاد فضا می
گیریم.این ها
فضا ایجاد می
کنه نه شعار
های انتخاباتی.این
عینیتی ست که
گشایش ایجاد
می کنه وگرنه
شعار تضمین
نداره .......
*******************
خانم
کانرین اشتون
در پیامی به
مردم ایران گفته
:
ببینید
من تو این چن
سال چی کشیدم !!
******************
زین
پس به جای
دکتر جلیلی
بگویید دکتر
فرصتی!!!!!!!!!!! به
خدا من خودم
تحصیل کرده ام
ولی بیشتر از 20%
حرفهای دکتر
فرصتی رو
نمیفهمم! اون
هم کلمات
تکراری مثل
فرصت تهدید
گفتمان انقلاب.
خدا
به داد ما
برسه اگر تو
مذاکرات 5+1
اینجوری حرف
بزنه حالا فکر
کن ترجمه به
انگلیسی هم
میشه.
****************
تنها
حرف درستی که
تو این مناظره
ها زده شد!
پروفسور
غرضي ,!!!!!! وزیر
نفت دیروز
کاندیدای تائید
صلاحیت شدۀ
امروز:
« خدا همه ما
رو لعنت كنه »
-------------------------------------------
کشورمون تو
این سی و چهار
سال توسط چنین
جانورانی
اداره شده و
از این بد تر و
مسخره تر هم
داریم و
خواهیم داشت...
****************
از
پیامک های
فضای
انتخاباتی
88: رای من کو؟
92 : کاندید من
کو؟
96 :کشور من
کو؟
چنین
گفت فردوسی
پاکزاد
فرست
این پیامک به
مردم زیاد
که هر کس
دهد رای در
انتخاب
به
کون اندرش گرز
افراسیاب
****************
نوشته
امید بلاغتی
در مورد
کاندیداهای
این دوره
ریاست جمهوری
را بخوانید
1- به نظرم
حداد عادل
اصلا ملتفت نیست
کجاست، از
بازی خارج
است. آن قدر
کوچک است و به
درد نخور که
حتی حاضر نیست
دو دقیقه بر
سر بیان یک
حقیقت بماند.
آن قدر که
باید ولایتی
درگوشش به او
تذکر بدهد که
حرفهایت
درباره ماهواره
چرند بود و
بیخودی عارف
را تائید کردی
و او ماهواره
را با مواد
مخدر یکی بداند.
حداد نماینده
همه کوچکی
هاست. همه
متوسط های رو
به پایین.
آنهایی که می
دانند جقیقت
کجاست اما نه
حتی برای
رسیدن به
قدرت، نه حتی
از سر وقاحت
که از روی ترس
منکرش می
شوند. 2- ولایتی
بی شک بازنده
است. آدم
سیاسی که
نداند در این
مقطع کنونی که
ایستاده است،
این مقطعی که
وسط کمر مار
را گرفتن شبیه
شوخی است، و همینجا
را می
گیرد،بعد
عمری به خیال
خودش حضور در
سیاست، یعنی
هیچ نمی داند.
از آن طرف
درباره اینکه
فیلترینگ
جواب نمی دهد
حرف می زند، از
ان طرف
سخنرانی به
درد نخور
تاریخ گذشته
یی درباره
تاریخ ارائه
می دهد و از آن
طرف بصیرت
حاکم بر جامعه
را عامل دفع
فتنه هشتاد و
هشت و هفتاد و
هشت می داند.
آقای ولایتی
اساسا نمی
داند باید به
چه کسی پیغام
بدهد. مخاطب هدف
ندارد و نمی
داند شنیدن
متنی از
امیرکبیر از
زبان او، با
تاکید بر کلمه
شهید قبل نامه
امیرکبیر او
را تبدیل به
یک شوخی بزرگ
می کند. 3- رضایی
از ولایتی هم
وضعیت اسف بار
تری دارد. نه
ان قدر وقیح
است که بتواند
یکسر چشم بر
روی حقیقت
ببندد، برای
همین هیچ وقت
نتوانسته و
نمی تواند
نماینده
کسانی باشد که
نانشان در
ندیدن حقیقت
است و قدرتشان
و تاج سروریشان
و نه ان قدر
شجاعت دارد و
شریف است که
بیاید اینجا
طرف مردم
بایستد. او
اساسا چیزهای
زیادی نمی
داند. نمیداند
تکرار رمز یا
ابوالفضل او
را شبیه حسین
رضا زاده موقع
وزنه زدن می
کند. و این
مضحک است و
همین طور نمی
داند نباید به
غرضی بخندد.
نباید سوالش
را از غرضی با
پوزخند بپرسد.
غرضی پدربزرگ
است. یادآور
تمام پدربزرگ
های ماست.
تاریخ مصرف
گذشته است اما
خیر خواه است،
دوست نداریم
کسی در جمع
تحقیرش کند و
رضایی این را
نمی داند. نمیداند
دوربین های
تلویزیونی
پوزخند او به
غرضی را زمان
سوال پرسیدن
از غرضی ثبت
می کنند. مثل
خیلی چیزهای
دیگر که نمی
داند. رضایی
در ضمن از
انهاست که اگر
فردا همه
فیلمها،
کتابها توقیف
شوند و همه
دانشجوها منع
تحصیل، می
گوید مردم نان
خوردن ندارند
و این بحثها فرع
ماجراست. 4-
قالیباف،
بگذارید رک و
پوست کنده
بگویم؛ اگر یک
نفر در همه
این سالها
بتواند برای
من تصویر تمام
قد بی اخلاقی
باشد، لمپنی
که کت و شلوار
پوشیده و
یادگرفته است
مودبانه حرف
بزند،
قالیباف است.
به نظرم کسی که
سوار بر موتور
دانشجوها را
کتک زده است،
بهتر است دیگر
به مردم پیغام
ندهد. او اگر
می خواهد رئیس
جمهور شود
باید از همان
دست پیغامهایی
بدهد که آن
روز یادآوری
نشستنش بر موتور
و زدن
دانشجوها
داده است.
مخاطب هدف
قالیباف
آنجاست وگرنه
حرفهای
دروغین که بنا
به تذکر خودش
به عارف، تنها
متکی به رای
است و کوچکترین
نشانه یی از
راستی در آن
نیست ، از
زبان روحانی و
عارف باور
پذیرتر است. 5-
غرضی را در
همان شماره 3
حرفهایی در
موردش زدم. اما
بودنش موهبت
است. شمایل
کاریکاتوری
مناظره ها را
برملا می کند.
کلا آنتی تز
کاریکاتوری است
که قرار است
هر بار شکل
بگیرد و او به
سهم خود برهمش
می زند. همان
پدربزرگ
مهربان است که
صداقت دارد،
دلسوز است اما
تاریخش به سر
آمده است، دیر
آمده است اما
پوزخند زدن به
او می تواند
یک کاندیدا را
تبدیل به نماد
ندانستن کند.
غرضی خوب است
که هست و خوب
است که هی از
دکتر مصدق یاد
می کند و مدام
یادآور می شود
دولتهای قبلی
هم خدمت کردند
چه پیش از
انقلاب چه بعد
از انقلاب... 6-
جلیلی، "نه"
به جلیلی تمام
آن کاری است
که باید
بکنیم. حتی
اگر بنا به
تحلیل بعضیها
او آمده باشد
که نقابی باشد
برای قالیباف
که به عقیده
من ابدا اینطور
نیست. "نه" به
او ضرورت
امروز ماست.
نه به آدم
ایدئولوژیکی
که به راحتی
خودش را برملا
می کند. جان
فداست،
تعطیلی دو تا
روزنامه را مساله
عادی می
داند،بهش بر
می خورد که
کسی درباره
فیلترینگ حرف
بزند، و گسترش
تمدن اسلامی
مساله اصلی اش
است. مثل خیلی
دیگر از فاشیست
ها مبهم و
غریب حرف می
زند. موهایش
را می ریزد
توی پیشانیش
تا جای مهرش
پیدا نباشد
اما خود را
تنها عبادت
کننده جمع می
داند. کلمات مبهمی
می گوید که
ترسناکند؛
ظرفیت، فرصت.
از مثلثی حرف
می زند که آدم
می داند قرار
است چطور
ساماندهی
شوند. معلم،
مادر، امام
جماعت(مسجد).
او نماینده
ایدئولوژیک
ترین بخش جامعه
و حاکمیت است
بی تردید.
آدمی که روح
الله حسنیان و
حسین
شریعتمداری و
رسایی و کوچک
زاده می
توانند
توامان شیفته
اش باشند. ازتان
خواهش می کنم
گمان نکنید او
شباهتی به احمدی
نژاد دارد که
ندارد. احمدی
نژاد یک
پوپولیست بود
که هرگز
پنهانش نمی
کرد جلیلی اما
یک آدم
ایدئولوژیک
است. فکر می
کند باید حتما
جوابیه یی بر
آرگو بسازد.
او تکرار
دوباره کسانی
است که سالها
با دشمن فرضی
جنگیده اند و
این جنگ سراسر
ایدئولوژیک
تمام نان
هویتشان است.
"نه" به او
ضرورت است،
ضرورت. 7- آقای
عارف و آقای
روحانی
بزرگترین
اشتباه،
خودخواهی و ندانستنتان
این است که
یکی به نفع
دیگری کنار نروید.
این را هم
بگویم هر کدام
کنار بروید
نامتان محبوب
تر و
ماندگارتر
خواهد شد. شک
نکنید. ایده
ها و
حرفهایتان
یکی است و
برنامه
هایتان. حتی
هر دو از
استاد شجریان
مثال می زنید.
اشتباه
نکنید، خواهش
می کنم اشتباه
هشتاد و چهار
را مرتکب
نشوید.(اینکه
یک چیزی را هم بگویم
شخصی است.
اینکه من فکر
می کنم چیزی
در روحانی هست
که بیشتر مرا
متقاعد می کند
پای حرفهایش
می ایستد هر
چند هر کدام
به نفع دیگری
کنار بروید
رای من خواهد
بود.) 8- اقای خاتمی
و هاشمی تنها
حمایت شما می
تواند این بازی
را بر هم بزند.
این وظیفه
تاریخی شماست.
1- به نظرم
حداد عادل
اصلا ملتفت
نیست کجاست، از
بازی خارج
است. آن قدر
کوچک است و به
درد نخور که
حتی حاضر نیست
دو دقیقه بر
سر بیان یک
حقیقت بماند.
آن قدر که
باید ولایتی
درگوشش به او
تذکر بدهد که
حرفهایت
درباره ماهواره
چرند بود و
بیخودی عارف
را تائید کردی
و او ماهواره
را با مواد
مخدر یکی
بداند. حداد
نماینده همه
کوچکی هاست.
همه متوسط های
رو به پایین.
آنهایی که می
دانند جقیقت
کجاست اما نه
حتی برای
رسیدن به
قدرت، نه حتی
از سر وقاحت
که از روی ترس
منکرش می
شوند.
2- ولایتی بی
شک بازنده
است. آدم
سیاسی که
نداند در این
مقطع کنونی که
ایستاده است،
این مقطعی که
وسط کمر مار
را گرفتن شبیه
شوخی است، و همینجا
را می
گیرد،بعد
عمری به خیال
خودش حضور در
سیاست، یعنی
هیچ نمی داند.
از آن طرف
درباره اینکه
فیلترینگ
جواب نمی دهد
حرف می زند، از
ان طرف
سخنرانی به
درد نخور
تاریخ گذشته
یی درباره
تاریخ ارائه
می دهد و از آن
طرف بصیرت حاکم
بر جامعه را
عامل دفع فتنه
هشتاد و هشت و
هفتاد و هشت
می داند. آقای
ولایتی اساسا
نمی داند باید
به چه کسی
پیغام بدهد.
مخاطب هدف
ندارد و نمی
داند شنیدن
متنی از
امیرکبیر از
زبان او، با
تاکید بر کلمه
شهید قبل نامه
امیرکبیر او
را تبدیل به
یک شوخی بزرگ
می کند.
3- رضایی از
ولایتی هم
وضعیت اسف بار
تری دارد. نه
ان قدر وقیح
است که بتواند
یکسر چشم بر
روی حقیقت
ببندد، برای
همین هیچ وقت
نتوانسته و
نمی تواند
نماینده
کسانی باشد که
نانشان در
ندیدن حقیقت
است و قدرتشان
و تاج سروریشان
و نه ان قدر
شجاعت دارد و
شریف است که
بیاید اینجا
طرف مردم
بایستد. او
اساسا چیزهای
زیادی نمی
داند. نمیداند
تکرار رمز یا
ابوالفضل او
را شبیه حسین
رضا زاده موقع
وزنه زدن می
کند. و این
مضحک است و
همین طور نمی
داند نباید به
غرضی بخندد.
نباید سوالش
را از غرضی با
پوزخند بپرسد.
غرضی پدربزرگ
است. یادآور
تمام پدربزرگ
های ماست.
تاریخ مصرف گذشته
است اما خیر
خواه است،
دوست نداریم
کسی در جمع
تحقیرش کند و
رضایی این را
نمی داند. نمیداند
دوربین های
تلویزیونی
پوزخند او به
غرضی را زمان
سوال پرسیدن
از غرضی ثبت
می کنند. مثل
خیلی چیزهای
دیگر که نمی
داند. رضایی
در ضمن از
انهاست که اگر
فردا همه
فیلمها، کتابها
توقیف شوند و
همه دانشجوها
منع تحصیل، می
گوید مردم نان
خوردن ندارند
و این بحثها فرع
ماجراست.
4- قالیباف،
بگذارید رک و
پوست کنده
بگویم؛ اگر یک
نفر در همه
این سالها
بتواند برای
من تصویر تمام
قد بی اخلاقی
باشد، لمپنی
که کت و شلوار
پوشیده و
یادگرفته است مودبانه
حرف بزند،
قالیباف است.
به نظرم کسی که
سوار بر موتور
دانشجوها را
کتک زده است،
بهتر است دیگر
به مردم پیغام
ندهد. او اگر
می خواهد رئیس
جمهور شود
باید از همان
دست
پیغامهایی بدهد
که آن روز
یادآوری
نشستنش بر
موتور و زدن
دانشجوها
داده است.
مخاطب هدف
قالیباف
آنجاست وگرنه
حرفهای
دروغین که بنا
به تذکر خودش
به عارف، تنها
متکی به رای
است و کوچکترین
نشانه یی از
راستی در آن
نیست ، از
زبان روحانی و
عارف باور
پذیرتر است.
5- غرضی را در
همان شماره 3
حرفهایی در
موردش زدم. اما
بودنش موهبت
است. شمایل
کاریکاتوری
مناظره ها را
برملا می کند.
کلا آنتی تز
کاریکاتوری
است که قرار
است هر بار
شکل بگیرد و
او به سهم خود برهمش
می زند. همان
پدربزرگ
مهربان است که
صداقت دارد،
دلسوز است اما
تاریخش به سر
آمده است، دیر
آمده است اما
پوزخند زدن به
او می تواند یک
کاندیدا را
تبدیل به نماد
ندانستن کند.
غرضی خوب است
که هست و خوب
است که هی از دکتر
مصدق یاد می
کند و مدام
یادآور می شود
دولتهای قبلی
هم خدمت کردند
چه پیش از
انقلاب چه بعد
از انقلاب...
6- جلیلی،
"نه" به جلیلی
تمام آن کاری
است که باید
بکنیم. حتی
اگر بنا به
تحلیل بعضیها
او آمده باشد
که نقابی باشد
برای قالیباف
که به عقیده
من ابدا اینطور
نیست. "نه" به
او ضرورت
امروز ماست.
نه به آدم
ایدئولوژیکی
که به راحتی
خودش را برملا
می کند. جان
فداست،
تعطیلی دو تا
روزنامه را مساله
عادی می
داند،بهش بر
می خورد که
کسی درباره
فیلترینگ حرف
بزند، و گسترش
تمدن اسلامی
مساله اصلی اش
است. مثل خیلی
دیگر از فاشیست
ها مبهم و
غریب حرف می
زند. موهایش
را می ریزد
توی پیشانیش
تا جای مهرش
پیدا نباشد
اما خود را
تنها عبادت
کننده جمع می
داند. کلمات
مبهمی می گوید
که ترسناکند؛
ظرفیت، فرصت.
از مثلثی حرف
می زند که آدم
می داند قرار است
چطور
ساماندهی
شوند. معلم،
مادر، امام جماعت(مسجد).
او نماینده
ایدئولوژیک
ترین بخش جامعه
و حاکمیت است
بی تردید.
آدمی که روح
الله حسنیان و
حسین
شریعتمداری و
رسایی و کوچک
زاده می
توانند
توامان شیفته
اش باشند.
ازتان خواهش
می کنم گمان
نکنید او
شباهتی به
احمدی نژاد
دارد که
ندارد. احمدی
نژاد یک
پوپولیست بود
که هرگز
پنهانش نمی
کرد جلیلی اما
یک آدم ایدئولوژیک
است. فکر می
کند باید حتما
جوابیه یی بر
آرگو بسازد.
او تکرار
دوباره کسانی
است که سالها
با دشمن فرضی
جنگیده اند و
این جنگ سراسر
ایدئولوژیک
تمام نان
هویتشان است.
"نه" به او
ضرورت است،
ضرورت.
7- آقای عارف
و آقای روحانی
بزرگترین
اشتباه، خودخواهی
و ندانستنتان
این است که
یکی به نفع دیگری
کنار نروید.
این را هم
بگویم هر کدام
کنار بروید
نامتان محبوب
تر و
ماندگارتر
خواهد شد. شک
نکنید. ایده
ها و
حرفهایتان
یکی است و برنامه
هایتان. حتی
هر دو از
استاد شجریان
مثال می زنید.
اشتباه
نکنید، خواهش
می کنم اشتباه
هشتاد و چهار
را مرتکب
نشوید.(اینکه
یک چیزی را هم
بگویم شخصی
است. اینکه من
فکر می کنم
چیزی در روحانی
هست که بیشتر
مرا متقاعد می
کند پای
حرفهایش می
ایستد هر چند
هر کدام به نفع
دیگری کنار
بروید رای من
خواهد بود.)
8- اقای
خاتمی و هاشمی
تنها حمایت
شما می تواند این
بازی را بر هم
بزند. این
وظیفه تاریخی
شماست.
*****************
کیمیای
اعتماد به اهل
فرهنگ
احمد
مسجد جامعی
روزنامه
بهار - ۹۲/۳/۱۶
مناظره
دیروز، با
این که برای
نقد و بررسی
دیدگاه های
نامزدها و
آگاهی از چالش
های میان این
دیدگاهها
و در نتیجه
آگاهی از
عواقب عملی
حاکمیت هر
سلیقه، فضای
چندان
مناسبی ایجاد
نکرد، اما
فرصتی بود که
آنان در
زمانی کوتاه
به بیان
برنامهها و دیدگاه
های خود بپردازند.
با این حال
تفاوت دیدگاه
های نامزدها،
خود به خود
به رد و بدل
شدن سخنانی
میان برخی از
آنان انجامید
که خالی از
لطف نبود و
بینندگان را
تا حدودی با
دیدگاهایشان
آشنا میکرد.
سیاست گذاری و
برنامه ریزی در
حوزه فرهنگ،
مانند هر
حوزه دیگری،
ویژگی هایی دارد
که آن را از
اهداف، شعار
، نظریه پردازی
و انشاء پردازی
متمایز میکند.
بسیاری از
مواقع، ما به
جای برنامه و
سیاستگذاری ،
مشغول شعار دادن،
انشاء پردازی
ویا مثلا
نظریه پردازی
میشویم. با
این که برنامه
ریزی و سیاست
گذاری با برخی
از این مفاهیم
ارتباط نزدیک
دارد و مثلا
ما در برنامه
ریزی و سیاستگذاری،
متکی به برخی
از نظریهها و
اهداف
هستیم، اما
یکی از مهم
ترین ویژگی
برنامه این
است که سنجش
پذیر و در مدت
مشخصی قابل
ارزیابی باشد.
یعنی باید
بتوانیم
بررسی کنیم که
این برنامه
چقدر پیشرفت
داشته است و
چقدر نداشته
است. از این
زاویه وقتی
مناظره دیروز
را بررسی
کنیم، میتوانیم
بحث های ارائه
شده را به
چند دسته
تقسیم کنیم.
گروهی از
نامزدها بیش
تر وارد حوزه
ای شده بودند
که تصور میکردند،
نظریه پردازی
میکنند.
نظریه پردازی
، با ریاست
جمهوری یا مدیریت
اجرایی لزوما
منافاتی ندارد،
اما طبیعی است
که مردم به
کسی برای
نظریه پردازی
رای نمی دهند،
حتی اگر واقعا
توان علمی
نظریه پردازی
هم در این
افراد باشد.
اگر کسی نظریه
پرداز باشد،
میتواند بدون
حضور در چنین
عرصه ای نیز
با تالیف
مقاله و کتاب
این کار را ادامه
بدهد. نکته
جالب تر این
است که برخی
از نامزدهای
محترم که از
این زوایه سخن
میگفتند،
وقتی نوبت به
راه حل میرسید،
دچار تناقض
میشدند.
برخی از نامزدهای
محترم، به جای
ارائه برنامه
صرفا به گفتن سخنان
انشاء وار در
ستایش فرهنگ و
اهل فرهنگ و مردم
پرداختند.
این سخنان را
با هیچ معیار
و شاخصی نمی
توان سنجید و
در مقطع
زمانی
ارزیابی کرد
و گفت که این
برنامه به آن
چه متعهد شده
بود، رسیده
است یا نه؟
برخی از نامزدهای
محترم هم
استقلالی
برای فرهنگ
قائل نبودند
و فرهنگ را به
عنوان زایده
ای برای حوزه
های دیگر مدنظر
داشتند. یا
از سوی دیگر
برخی از نامزدها
چنان معنای
وسیعی به
فرهنگ میدادند
که همه چیز در
ذیل آن میگنجید
و عملا امکان
برنامه ریزی
از بین میرفت.
البته برخی از
نامزدهای
محترمی که در
شعار، فرهنگ
را به عنوان
زیربنای همه
حوزهها در
نظر میگرفتند
، در توضیح
بیش تر، فرهنگ
را به ابزار و
تبلیغات تقلیل
میدادند
و بیش تر به
فرهنگ
بخشنامه ای و
در خدمت
سیاست و دولت
ابراز علاقه
میکردند.
با این حال
جای خوشحالی
بود که در
سخنان چند
نفر و به خصوص
نامزدهای
اصلاح طلب و
معتدل برنامه،
معنای درست
تری داشت. در
سخنانشان کم
تر انشاءپردازی
و تصور نظریه
پردازی دیده
میشد.
احتمالا
مشاورانشان،
هم شناخت
مناسبی از اختیارات
و وظایف رییس
جمهور داشتند
و هم معنای درست
برنامه را میدانستند
و هم به
انسجام اجزای
مختلف برنامه
توجه داشتند.
از سوی دیگر
در سخنان این
نامزدها
انتقادهای
نسبتا مهمی از
وضعیت فرهنگی
هم ارائه میشد.با
این حال
انتقادهایی
که از وضعیت
فرهنگی کشور
ارائه شد،
کامل نبود و
میتوان با
مطالعه و
پژوهش و از
جمله با
مراجعه به
سخنان و گفت و
گوهای هنرمندان
و نویسندگان،
به گزارشی
کامل تر از
وضعیت فرهنگی
کشور و از
جمله به
نارضایتی
گسترده
هنرمندان و
اهل فرهنگ از
شرایط فعلی دست
یافت. یکی از
برنامه هایی
که در سخنان
دست کم سه
نامزد محترم
چندبار
تکرار شد،
کاهش تصدی
گری دولت در
حوزه فرهنگ و
هنر بود.
واگذاری امور
اهل فرهنگ به
صنوف و تقویت
نظام های صنفی
از جمله این
برنامهها
بود که
زیربنای همه
اینها
کیمیایی است
به نام اعتماد
به هنرمندان
و اهل فرهنگ.
اگر اعتماد
وجود داشته
باشد، آزادی
های قانونی
نویسندگان و
هنرمندان و در
نتیجه آزادی
خلاقیت آنان
نیز تضمین میشود.
آنچه میان دولت
و هنرمندان و
اهل فرهنگ
فاصله انداخته
است، همین بیاعتمادی
است. نتیجه
همین بی
اعتمادی است
که برخی به
هنرمندان و
اهل فرهنگ چون
کارمندان دولت
نگاه میکنند
و از آنان
چنین
انتظاراتی دارند.
هنرمندان و
اهل فرهنگ
کمتر از ما دغدغه
ایران و اسلام
را ندارند و
اگر کار به
خودشان سپرده
شود، بهترین
و ارزشی ترین
آثار را تولید
میکنند.
چنین اعتمادی
به طور نسبی
امتحان خود
را در دوره
مدیریت
اصلاحات در
حوزه فرهنگ پس
داده و
بهترین آثار
-حتی ارزشی و
معنوی نیز- در
اثر همین سیاستها
و برنامهها
تولید شده
است.