از
جنگ تبلیغاتی
اسرائیل
ماجرای
کهنه نشدنی مفتی
اعظم بیت
المقدس
ژیلبر
آشکار*
ترجمه
بهروز عارفی
مرتبا
کتاب هائی
منتشر می شوند
که به «کشف» علاقه
امین
الحسینی،
رهبر فلسطینی
نسبت به نازی
ها می
پردازند.
مرتبا، رهبران
اسرائیل با
بهره گیری از
این آثار،
یهودی ستیزی
موروثی اعراب
را نکوهش می
کنند. در
واقع، هدف
اصلی این
باصطلاح
پژوهش تاریخی،
توجیه سیاست
اشغال سرزمین
های
فلسطینیان و سرکوب
آنان است.
در سال
های اخیر، با
افزایش چشمگیر
جنگ تبلیغاتی
میان اسرائیل
و فلسطینیان روبرو
بودیم که
طرفداران دو اردگاه
در اروپا و آمریکا
نیز به آن
دامن می زدند.
این بعد ویژه
ی کشمکش
اسرائیل-عرب
همواره برای
دولت اسرائیل جنبه
حیاتی داشت.
اسرائیل از
همان بدو
تاسیس، همانند
قلعه ای محصور در محیطی
متخاصم ،
الزاما مجبور
است پشتیبانی
کشورهای غربی را از
آرمانش
بپروراند.
با حمله
اسرائیل به لبنان
در سال 1982، برای
نخستین بار،
وجهه اسرائیل در
غرب بطور
محسوسی آسیب
دید. محاصره
طولانی بیروت
که داغ
کشتارهای
اردوگاه های
فلسطینی صبرا
و شتیلا با
سرکردگی
اسرائیل بر آن
حک شده، افکار
عمومی جهانی
را به لرزه
درآورد. حتی
در داخل
اسرائیل، این ضربه
روحی که نظیر
ان هنگام جنگ
ویتنام در
ایالات متحده
ایجادشده بود،
هنوز محسوس
است. (1)
از ان
هنگام تا
انتفاضه اول (سال
های 1988و 1987)، دولت
یهود،شاهد
ظهور کسانی شد
که به «مورخان
جدید» مشهور
شدند و بازبینی
چشمگیر نقد
اسطوره های اصلی
ایدئولوژی
صهیونیستی را
به عهده
گرفتند. (2) این
بازنویسی
تاریخ ریشه های
اسرائیل به
ظهور جریانی
منجر شد که هر
چند اقلیت ولی
از نفطه نظر
کیفی اهمیت
دارد: جریان
«پسا
صهیونیسم». با
وجود این، این
پدیده مانع گرایش
به راست مرحله
به مرحله
جامعه
اسرائیل و درباتلاق
فرورفتن
زودرس
قراردادهای
اسلو نشد و «نئوصهیونیسم
» ستیزه جو مستقر
گردید.
همان
قدر قبیح ... که
آدلف هیتلر
پیرو
تعریفی که
اوری رام،
جامعه شناس
اسرائیل بدست
می دهد «پسا
صهیونیسم» گرایش
شهروندی
داشته،
جهانشمول
وجهانی است.
نئوصهیونیسم معتقد
به حفظ ویژگی
های گروهی،
قبیله ای، یهودی،
قومی-ملی گرا
و حتی در
حاشیه فاشیست
است (3) (در مورد
گرایش
شهروندی باید
گفت که
پساصهیونیسم
از برابری حقوق
پشتیبانی می
کند و با چنین
برداشتی ترجیح
می دهد دولت
همه شهر وندان
در مرزهای
موسوم به «خط
سبز» [خط آتش بس
موقت پیش از
جنگ 1967] باشد.)
خرابکاری
اسرائیل در
روند مذاکرات
صلح، ادامه
سریع مستعمره
سازی ها در
سرزمین های
اشغالی
فلسطین و
تهاجم مرگبار
آن کشور به لبنان
در سال 2006 و غزه
در سال 2009-2008 به روند بی
آبرو شدن ان
کشور شتاب
داد. برای
جلوگیری از
آن، مقامات
رسمی اسرائیل
و طرفداران بی
قید و شرط شان
در غرب مثل
همیشه خاطره شوا**
را پیش می
کشند و
امیدوارند که
به توجیه عملکردشان
یاری رساند. (4)
آن ها از
این هم فراتر
رفته و تلاش
کردند
فلسطینیان و
اعراب را در نسل
کشی نازی ها
سهیم بکنند. با
چنین هدفی بود
که بلافاصله
پس از پایان
جنگ جهانی
دوم، موسسات
صهیونیستی
داستان مفتی
بدآوازه بیت
المقدس را
برجسته کردند.
امین
الحسینی، شخصیت
بارز
ناسیونالیسم
فلسطینی در
سال های دهه 1920 و
1930، پس از این که
انگلیسی ها در
سال 1937 وی را از
فلسطین تبعید
کردند، در
عراق سکنی
گزیده و سپس
در سال 1941 به
اردوگاه دول
موسوم به
«محور» پیوست. او در
برلین و رم،
فعالانه به
تبلیغ به سود
دو رژیم نازی
و فاشیست
پرداخته و
همچنین یک
واحد رزمی مسلمان
بوسنیائی
وابسته به اس
اس ها را
ایجاد کرد.
اما این واحد
در عملیات
آزار ضد یهودی
شرکت نکرد.
الحسینی
که حتی پیش از
مهاجرت به
اروپا در جهان
عرب و دست کم
در فلسطین بی
اعتبار شده
بود، با اقبال
کمی روبرو شد
و به رغم ترغیب
های او جهت
پیوستن اعراب به
نیروهای
محور، برپایه
محاسبات یک
مورخ نظامی
امریکائی،
فقط 6300 سرباز
عرب تبار «در
تشکیلات
نظامی آلمان
به خدمت پرداختند»
که 1300 نفرشان از
فلسطین،
سوریه و عراق و
بقیه از
کشورهای شمال
آفریقا بودند.
باید این
ارقام را با 9000
سرباز عرب فلسطینی
که به ارتش
بریتانیا
پیوستند و 250
هزار سرباز مغربی
که در صفوف
ارتش آزادی
بخش فرانسه
مبارزه کردند مقایسه
کرد، بسیاری
از این
سربازان شهید
یا زخمی شدند. (5)
با همه
این حرف ها،
جنبش
صهیونیستی با
دروغ پراکنی
مفتی را به
عنوان
نماینده رسمی
فلسطینی ها و
اعراب معرفی
میکرد و در
سال 1945، خواستار
محاکمه مفتی در
دادگاه بین
المللی نورنبرگ
شد، گوئی او
چرخ اساسی
ماشین نسل کشی
نازی ها بوده
است، ولی
توفیقی نیافت.تعداد
قابل ملاحظه
ای مقاله،
جزوه و کتاب
منتشر شد که
در آن ها
خواستار
تعقیب قضائی
مفتی شدند.
این درست است که چهره
مفتی امکان می
داد که
فلسطینیان را
به عنوان
مسئول مشترک
نسل کشی
هیتلری معرفی
کنند و از این
راه، ایجاد یک
«دولت یهودی» را
بر روی میهن آنان
توجیه کند.
از بدو
تاسیس دولت
اسرائیل، میتوان
چنین هدفی را مرتبا
در کلیه
گفتارهای این
دولت مشاهده
کرد. در چنین
راستائی است
که میتوان به
اهمیت فوق
العاده ای که
یادواشم،
بنای یادبود
شوآ در بیت
المقدس برای
مفتی قائل
شده، پی برد.
تام سگو
یادآوری می
کند که هدف از
اختصاص دیواری
در این مکان
به مفتی تلقین
همگامی او با
برنامه نسل
کشی ضد یهودی
نازی ها و
دشمنی اعراب
با اسرائیل
است (6). در همین
زمینه پیتر
نویک طرح می
کند که مقاله «انسکلوپدیای
هولوکاست» در مورد
مفتی که با
همکاری یادواشیم
منتشر شده،
بسیار طولانی
تر از مقالاتی
است که درباره
هاینریش
هیملر،
راینهارد هدریش،
جوزف گوبلز و
یا آدولف
آیشمن نوشته
شده است و
تنها شرح حال
هیتلر مفصل ترازآن است (7).
از هنگام
اوج گیری
احساسات
ضدعربی و
اسلام ستیزانه
پس از
سوءقصدهای
یازدهم
سپتامبر 2001، شاهد
انتشار و پخش
گسترده
انتشاراتی
هستیم که هدفشان
تلقین این امر
است که در سال 1948
در فلسطین، یهودیان
با تهدید نسل
کشی روبرو
بودند. القا
می کنند که نفرت
یهودیان عرب
ها را مثل
نازی ها بر
انگیحته بود
(یا امروز نیز
برانگیخته
است) و مفتی را
مثال می
آورند؟ و در
همین راستا
تلاش می کنند
تا اخراج
فلسطینیان
هنگام ایجاد
دولت اسرائیل
و انقیاد مداوم
آنان بدست اسرائیل
را، در چنین
شرایطی دفاع
مشروع تلقی
شود؟
در میان
این آثار، دو
کتاب بخاطر
ظاهر جدی شان
و پژوهش روی
بایگانی های
نازی،
آمریکائی و
انگلیسی
متمایزند: کتاب
مارتین کوپرز
و کلوس میکائل
مالمن (8) و کتاب
جفری هرف (9). در
هر دو مورد
مولفان نه
جهان عرب را
خوب می شناسند
و نه به زبان
عربی آشنا
هستند. می
توان نقد
بسیار خوبی از
کتاب کوپرز و
مالمن را در
مجله بنیاد
آشویتز با
عنوان «شهادت میان
تاریخ و
حافظه» مطالعه
کرد. (10) دومینیک
ترمبور در
تفسیر خود می
نویسد که چنین
بر می آید
کتاب در
چارچوب «یک
جریان تاریخی
تحت تاثیر زمان
مشخص یعنی سال
های دهه 2000 قرار دارد
(...) مجموعه
توضیحات آن
جائی برای
اختلاف اندک
هم نمی گذارد..
از جمله هنگام
صحبت از عرب ها
و جهان اسلام «رده
خاصی» را در
نظر گرفته و
به آن عامیت
می دهد.همگون
سازی که شمای
خود را در
تکرار و یا تلفیق
فرضی اصطلاح
«جدال تمدن ها» باز
می یابد.
در میان
اعراب و در
واکنش به بهره
برداری تل
اویو از شوآ
ودر دفاع از
حقانیت آرمان
فلسطین دو
گرایش متضاد
رشد کرده است.
از یک سو،
اعراب حرکات
اسرائیل رابا
نازیسم
مقایسه می
کنند که پاسخی
است از سوی آنها
به سنت کاملا
قدیمی
اسرائیل که بنوبه
خود فلسطینیان و اعراب را
با نازی ها
مقایسه می
کند، و از سوی
دیگر، نفی
شوآ.
این
واقعیت که عده
زیادی در جهان
عرب قادر به
در آمیختن این
دو گفتار
متضاد هستند،
بروشنی این امر
را نشان می
دهد – یکی
نازیسم را
بالاترین
معیار شر تلقی
کرده و دیگری بیان
می کند که
نازیسم کمتر
از آن چه برخی
می پندارند
جنایتکار است –
در این جا با
تشبثی
روبروئیم که
قصد دارد از
طریق دست
یازیدن به خشونتی
نمادین،
ناتوانی اش را
در برخورد
تلافی جویانه
موثر به خشونت
واقعی جبران
کند. محمود
احمدی نژاد،
رئیس جمهوری
ایران از رشد
همین نفی
گرائی واکنشی
و احساسی در
رقابت با
پادشاهی سعودی
برای جلب
علاقه اسلام
سنی عربی سوء
استفاده می
کند.
در
واقعیت، کسانی
که در جهان
عرب
بصورتی جدی و
آگاهانه به
گفتار
بیمارگونه
نفی گرایانه
غربی *** ملحق می
شوند، اقلیت
کوچکی را
تشکیل می دهند
– در مورد این
افراد، نفی
گرائی بمنزله
«یهودستیزی
احمقانه» است (تعبیردیگری
از اصطلاح
معروف که از
یهودستیزی
«سوسیالیسم
احمق» ها را می
سازد).
بخش بزرگی
از رفتار نفی
گرایانه محصول
خشم است. این
نتیجه نظر
سنجی است که
در میان فلسطینیان
اسرائیل صورت
گرفته است. آنان
به یقین در
میان اعراب
بیشترین
آگاهی را
درمورد نسل
کشی یهودیان کسب
کرده اند،
موضوعی که
مقامات
اسرائیلی
بخوبی در
برنامه
آموزشی مدارس
گنجانده اند. (11)
نظر سنجی
که در سال 2006 توسط
دانشگاه حیفا
بعمل آمد در میان
حیرت همگانی نشان
داد که 28 درصد
اعراب
اسرائیل به
نفی شوآ رسیده
اند و این
میزان با افزایش
میزان تحصیل افراد
بیشتر می شود. (12)
در نظر سنجی
مشابهی که دو
سال بعد صورت
گرفت، در اثر
شدت خشونت ها،
میزان پاسخ
های نفی گرا
به 40 درصد می
رسد (13)!
بنظر می
آید که وضعیت
بسیار حاد
شرایط کنونی امکان
ارتباط میان
دو حریف را
بیش از هر
زمانی
غیرقابل حل
کرده است. با
تمام اینها،
هر کسی که به
میزان مخالفت
ظاهراسازش
ناپذیر میان
اسرائیلی ها و
اعراب در
فاصله تاسیس
دولت اسرائیل
در 1948 و سال های
دهه 1970 واقف است،
می داند که
امروز به رغم
همه اینها ،
تعداد بیشتری
از اعراب و
فلسطینیان آماده
همزیستی
مسالمت آمیز
با اسرائیلی
ها هستند، و
اسرائیلیان
بیشتری می
پذیرند که
دولت شان به خاطر
اعمال ستم
نسبت به
فلسطینیان، مقصر
است. باید
امیدوار بود
که دوطرف
منطقه را از «فاجعه»
(مفهوم مشترک
دو واژه شوآ و
نکبه) جدیدی معاف
خواهند ساخت.
-----
عنوان
اصلی مقاله:
Dans
la guerre de Propagande d’Israël
Inusable grand mufti de Jérusalem
Gilbert Achcar
* ژیلبر
آشکار Gilbert Achcar
استاد مرکز
پژوهش های
شرقی و
آفریقائی در
دانشگاه لندن.
مولف کتاب
«اعراب و شوآ.
جنگ
اسرائیل-عرب
در روایت ها» از
انتشارات سند
باد – اکت سود،
آرل، 2009
(Les Arabes et la Shoah. La guerre israélo-arabe des
récits, Sindbad-Actes Sud, Arles, 2009.
** شوآ Shoah به عبری
فاجعه معنی می
دهد. یهودیان
به نسل کشی
یهودیان بدست
نازی ها شوآ
می گویند. به نسل
کشی یهودیان،
هولوکاست هم می
گویند ولی این
واژه مفهوم
فداکاری
مذهبی
قربانیان را
تداعی می کند
و گروهی از
مولفین از ان
استفاده نمی
کنند. (مترجم)
*** نفی
گرائی (Négasionisme):
پاورقی
ها:
1 – آری
فولمن، در
گذشته نه
چندان دور،
همین مسئله را
در فیلم
کارتون «رقص
با بشیر» (2008) به
روش خودش نشان
داده است.
2 – در مورد
«مورخین جدید»
اسرائیل به آثار
زیر مراجعه
کنید:
Benny
Morris, Making Israel, University of Michigan Press, Ann Arbor, 2007
Dominique
Vidal avec Sebastien Boussois, Comment Israel expulse les Palestiniens
(1947-1949), L’Atelier, Ivry-sur-Seine, 2007.
3 – به نقل از
دالیا شهوری Dalia Shehori در
مقاله زیر:
« Poste –zionism didn’t die,
it’s badly injured », Haaretz, Tel- Aviv, 28 avril 2004.
4 – در مورد
استفاده
ابزاری از شوآ
در اسرائیل به
اثر تام سگو و
کتاب ایدیت
زرتال مراجعه
کنید:
Tom
Segev, Le Septième Million. Les Israéliens et le génocide, Liana Levi, Paris,
2002
Idith
Zertal, La Nation et la Mort. La Shoah dans le discours et la politique
d’Israël, La Découverte, Paris, 2008.
5 – به کتاب
های زیر
مراجعه کنید:
Antonio
J. Munoz, Lions of Desert : Arab Volunteers in the German Army, 1941-1945,
Axis Europa, New York, 1997 ;
Lukasz Hirszowicz, The Third Reich and the
Arabe Easr, Routledge & Kegan Paul, London
Belkacem
Recham, “Les militaries nord-africains pendant la second guerre mondiale »,
http://colloque-algerie.ens-lsh.fr
6 – به کتاب
تام سگو، بند 4
مراجعه کنید.
7 – Peter Novick, L’Holocauste dans la
vie américaine, Gallimard, Paris, 2001.
8 – Martin Cüppers & Klaus-Michael Mallman, Crossant fertile et croix
gammée, Verdier, Paris, 2009
9 – Jefferey Herf, Nazi Propaganda foe the Arab World, Yale
University Presse, New Haven, 2009.
10 – Témoigner entre histoire et mémoire, N° 105,
octobre-décembre 2009, p.233-252.
11 – علاوه بر
این، 80 درصد
فلسطینی ها
عبری را می فهمند
. نمی توانند
از
تکراردائمی
خاطره شوا در اسرائیل
بی خبر باشند.
12 – Fadi Eyadat, « Poll :
Over 25% of Israeli Arabs say Holocaust never happened » Haaretz, March
18th.2007.
13 – Fadi Eyadat, « Poll : 40% of Israeli Arabs
beleive Holcaust never happened”, Haaretz, May, 17yh. 2009.
لوموند
دیپلماتیک،
مه 2010