چهرۀ
واقعی
هیلاری
کلینتون!
داریوش
ارجمندی
هفته
ای که گذشت،
هیلاری
کلینتون
اعضای تیم انتقالی
ی خود را
معرفی کرد.
این تیم یک
نوع دولت
انتقالی ست که
وظیفه ی تعیین
هزاران مدیر
دولتی در سطح
فدرال، اعضای
کابینه ی دولت
آینده، و در
عمل، تعیین
سیاست های
دولت کلینتون
(بطور مشخص در
صد روز اول) را
برعهده خواهد
داشت. از این رو ، ترکیب
و گرایش سیاسی
این تیم ،
چهارچوب و جهت
گیری های
سیاسی
اقتصادی ی
دولت آینده ی
آمریکا، که
تمام شواهد
امروز حاکی از
آنند که بوسیله
ی هیلاری
کلینتون
رهبری خواهد
شد ، را روشن می سازد.
مروری بر فهرست
اسامی
این هیئت،
کارنامه و مواضع
گذشته و حال
ایشان،
نگرانی های
شدیدی را درمیان
جناح موسوم به
ترقیخواه در
حزب دمکرات آمریکا،
و بطور عمومی،
در میان فعالان
جنبش چپ و
ترقیخواه این
کشور
برانگیخته
است.
در
میان اسامی این
افراد، بویژه
نام "کن
سالازار"،
وزیر کشور پیشین
باراک
اوباما، توجه
و نگرانی
همگانی را سبب
شده است. کن
سالازار پس از
کناره گیری از
مقام وزارت
کشور ایلات
متحده،
بعنوان عضو
هیت مدیره، به
شرکت حقوقی ی
"ویلمر هیل"
پیوست. این
شرکت، یکی از
بانفوذترین
"لابی" های
آمریکاست که
وکالت و دفاع
از منافع برخی
از
قدرتمندترین
شرکت های
تجاری، نفتی،
داروسازی و
امثالهم را
برعهده دارد.
ازجمله ی این
کمپانی های
عظیم الجثه،
می توان به
"سیگنا" در
زمینه ی بهداشت
شرکت
هواپیمائی ی
"دلتا
ایرلاینز"،
شرکت چندملیتی
"وریزون" از
بزرگترین
کمپانی های
جهان در زمینه
ی ارتباطات الکترونیکی
که چندی پیش
درگیر یکی از
بزرگترین اختلاس
های آمریکا
بود، و همچنین
چندین کمپانی نفتی که
در زمینه ی
"فرکینگ"،
یعنی استخراج
گاز از طریق
تزریق آب و
مواد شیمیائی در
زیر زمین فعال
هستند، اشاره
کرد. این مورد آخر
یعنی فرکینگ،
تکنیک نسبتـأ
جدیدی است که
براستی فاجعه
آفرین بوده
است. فروریزی
زمین اطراف
منابع گاز،
آلودگی آب
آشامیدنی مردم،
و حتی بیرون
آمدن آتش از
لوله های آب
منازل و موارد
مشابه، از
نتایج این شیوۀ
استخراج گاز
می باشند. به
همین دلیل در
سال های
اخیر شاهد
اعتراضات
گسترده ای
علیه فرکینگ در
سراسر آمریکا
بوده ایم.
دامنه ی این
اعتراضات
چنان وسعتی
داشته که
مخالفت با
فرکینگ را به
یکی از مهمترین
و مرکزی
ترین خواست های
جنبش مدافع
محیط زیست
تبدیل کرده است.
به عنوان
مثال، در
جریان کارزار
انتخاباتی
ریاست
جمهوری، عمده
ی ناظران
سیاسی، مخالفت
"برنی سندرز"
با فرکینگ را
یکی از
دلایل
جذابیت او در
میان طرفداران
محیط زیست و
گروه های
مترقی، عنوان
می کردند.
درست به همین
دلیل بود که
هیلاری کلینتون
که پیش از این
همانند تمامی
هم مسلکان
خود، از
طرفداران پر و
پا قرص فرکینگ
بود، در میانه
کارزار
انتخاباتی ی
خود، با یک
چرخش ۱۸۰ درجه
ای، به صف
مخالفان این
تکنیک پیوست.
کن
سالازار، چه
در زمان
وزارتش و چه
در حال حاضر
در مقام عضو
هیئت مدیره ی
بزرگترین
لابی
مدافع
فرکینگ در
واشنگتن،
همواره این
روش استخراج
گاز را مورد
ستایش قرار
داده و می دهد.
با توجه به
این مسئله،
باید پرسید که
انتخاب
سالازار
بعنوان رئیس
هیئتی که در
عمل تعیین کابینه
و سیاست دولت
آتی کلینتون
را برعهده خواهد
داشت، چه
معنایی دارد و
تا چه میزان
می توان به
وعده های
انتخاباتی ی
کلینتون در
زمینه ی
طرفداری از
محیط زیست
باور داشت؟
کن
سالازار اما،
تنها در رابطه
با فرکینگ در
جهت مخالف
وعده های
کلینتون حرکت
نمی کند. او
همچنین از
مشهورترین
چهره های
سیاسی
آمریکا در
دفاع از پیمان
" تی پی پی" می باشد.
پیمان ترانس پاسیفیک
بدون شک از
مهمترین موضوعات
بحث در جریان
کارزار
مقدماتی
انتخابات
ریاست جمهوری
بود. درست
مانند مورد فرکینگ،
مخالفت با "تی
پی پی" نیز از
دلایل
محبوبیت برنی
سندرز
در میان رأی
دهندگان حزب
دمکرات آمریکا
بود و درست
مانند موضوع
فرکینگ،
کلینتون، فردی
که از قرارداد
تی پی پی
بعنوان یک
شاهکار و
"پیمان
طلائی" یاد می کرد،
در میانه راه،
ناگهان مدعی مخالفت
با این پیمان
شد. این در
حالی بود که
کلینتون چند
هفته قبل از
"تغییر موضع"
خود، تمامی
تلاش خود را
برای یاری
رسانی به
اوباما برای
پیشبرد این
پیمان بکار
بسته بود.
لازم به
یادآوریست که
پیمان تی پی
پی، نه تنها
از سوی جنبش
کارگری و جنبش
طرفداران
محیط زیست
مورد مخالفت
شدید قرار
دارد، بلکه
براساس تمامی
نظزسنجی ها،
اکثریت مردم
آمریکا با این
پیمان ضدیت
دارند، بطوری که
حتی "دانلد
ترامپ"
کاندیدای
نئوفاشیست حزب
جمهوریخواه
نیز، مدعی مخالفت
با آن است. "تی
پی پی" پیمانی است
که در پشت
درهای بسته و
بطور کاملأ
مخفیانه، از
سوی
نمایندگان
شرکت های چندملیتی
تهیه و تنظیم
شده، و تنها و
تنها منافع این
شرکت ها را
مدنظر دارد.
ازاین رو باز
باید پرسید که
انتخاب "کن
سالازار" به عنوان
سیاست گذار
دولت
کلینتون،
حاوی ی چه پیامی
و برای کدام
گروه و طبقه ی
اجتماعی ست؟
کن
سالازار
همچنین از
بزرگترین
حامیان پیمان
مشابه "نفتا"
ست که نتایج
فاجعه بار آن
نه تنها گریبانگیر
طبقه ی کارگر
آمریکا بوده
است، بلکه موجبات
ویرانی
اقتصادی
مکزیک را
فراهم کرده و
از دلایل اصلی
بحران
اقتصادی این
کشور و موج
میلیونی آواره
گان و
پناهندگان مکزیک
و بطورکلی،
آمریکای
لاتین اعلام
شده است.
هیلاری کلینتون
در این مورد
نیز همچون دو
مورد پیشتر یاد
شده، عمل کرده
و تنها در
جریان
انتخابات بود
که به مخالفت
علنی با نفتا
پرداخت.
از
موارد دیگری
که علامت
سئوال بزرگی
در برابر
انتخاب
سالازار می گذارد،
حمایت همه
جانبه ی وی از
خط لولۀ
"کیستون" می باشد.
مبارزه با
ساختن این خط
لوله، و
موفقیت در عقب
نشاندن دولت
اوباما در این
زمینه، یکی از
مبارزات جدی و
امیدبخش
"جنبش سبزها"
و جنبش بومیان
آمریکا در سال
گذشته بود.
البته تعجب
انگیز نیست که
بدانیم که
هیلاری
کلینتون در این
رابطه نیز
همچون سایر
موارد یاد
شده، تنها در
این اواخر بود
که تغییر موضع
داد، یعنی
زمانی که
گرایش
میلیونی اعضای
حزب دمکرات به
برنی ساندرز،
نقشه های
دیرینه ی
کلینتون برای
نشستن بر
کرسی
ریاست
جمهوری ی
آمریکا را مورد
مخاطره قرار
داد.
البته
هیلاری
کلینتون
همچنان تلاش
میکند که در
شعار و ظاهر،
چهره ای مترقی
و طرفدار محیط
زیست از خود
ارائه دهد.
بعنوان نمونه
او خیلی دیر
به صف
طرفداران
افزایش حداقل
دستمزدها
پیوست و
خواهان
افزایش
دستمزدها،
البته تنها تا
دوازده دلار
در ساعت شد،
در حالیکه
خواست عملی
جنبش کارگری
آمریکا، همواره
حداقل پانزده
دلار در ساعت
بوده است.
کلینتون
همزمان، هنوز
شعارهای خود
در بهبود
بخشیدن به
وضعیت زنان و
جوانان و
پناهندگان و
امثال آنها را
تکرار می کند،
اما چنانچه
گفته شد، گذشتۀ هیلاری
کلینتون و جهت
گیری
عملی
او با گماشتن
کن سالازار به
عنوان رئیس
تیم دوره ی
انتقالی،
بطور واقعی،
جدیت و میزان
وفاداری ی وی
به این شعارها
را زیر سئوال
می برد. بیهوده
نیست که
"چارلز کوک"
صاحب
بزرگترین شرکت
نفتی
آمریکا و
حامی
سنتی حزب جمهوریخواه
که نزدیک به "یک
میلیارد دلار"
در انتخابات
این دوره
سرمایه گذاری
کرده است،
اخیرأ اعلام
داشت که در
انتخابات پیش
رو، کلینتون
را بر ترامپ
ترجیح میدهد.
هیلاری
کلینتون، تحت
شرایط ویژه ای
که حضور برنی
سندرز در صحنه
ی رقابت
انتخاباتی بر
او تحمیل کرده
بود، جامۀ
ترقیخواهی بر
تن کرده و خود
را مدافع
شعارهای جنبش
ترقیخواه و
حتی چپ آمریکا
معرفی میکند.
اما امروز با
کناره گیری برنی سندرز و
تبدیل شدن او
به کبریت بی خطر
از یک طرف، و
نزول جذابیت
پوپولیسم ترامپ
از طرف دیگر،
کلینتون و
رهبری حزب
دمکرات،
اطمینان
یافته اند که
خطرات اصلی موجود
بر سر راه
ریاست
جمهوری
کلینتون را
پشت سر گذاشته
اند. اکنون
وقت آن فرا
رسیده که
کلینتون به
میلیاردرهای
پشتیبان خود
اطمینان خاطر
ببخشد که
شعارهای
انتخاباتی او جدی
نیستند. کلان
سرمایه داران
آمریکا اکنون
با حضور فردی
همچون کن
سالازار در
مقام رهبری ی
تیم انتقالی ی
کلینتون، پیام
آسایش بخش وی
را مبنی بر
تداوم سیاست
های نئولیبرالیستی
دولت اوباما
دریافت
خواهند کرد.
البته
پیش از این
نیز کلینتون
با انتخاب
"تیم کین" یکی
دیگر از
طرفداران تی
پی پی و نفتا،
بعنوان معاون
خود، جهت گیری
نئولیبرالیستی
دولت آیندۀ خود
را اعلام کرده
بود. اما
امروز دیگر
هیچ جای شکی
برای توده های
ناظر بر امور
سیاسی در
آمریکا باقی
نمی ماند که
هیلاری کلینتون
نه نماینده آنها
بلکه همچون
همیشه،
نماینده و پیش
برندۀ
سیاست های
نئولیبرالیستی سرمایه
داری
آمریکاست.
جنبش زنان و
جوانان، کارگران
و تهیدستان،
گروه های آسیب
پذیر و تودۀ به
حاشیه رانده
شده، نمی
توانند و
نباید به
کاندیدای
نئولیبرالیسم
و وعده های
اپورتونیستی
وی دل خوش
کنند. آنچه
هیلاری
کلینتون و حتی
دانلد ترامپ
را وادار به
دادن این شعارها
کرده و می کند،
تنها و تنها
وحشت واقعی و
عمیق طبقه حاکم از
حضور این جنبش
ها در صحنه ی
مبارازات
بوده و هست. در
آینده نیز
تنها تداوم
این جنبش ها
در کوچه و
خیابان و محیط
زیست و کار
توده هاست که
میتواند نظام
حاکم و
میلیاردرهای
حامی آنرا به
عقب رانده،
موجبات عملی
شدن و تحقق
یافتن خواست
های برحق مردم
را فراهم
سازد.