برندگان
و بازندگان
واقعی
انتخابات مهندسی
شده در
بلوچستان
ایوب
حسین بر
(هوشنگ نورائی)
انتخابات
در جمهوری
اسلامی ( و
البته دوران
عمده پهلوی)
تنها نمایشی بی
معنی برای تایید
و تحکیم
ساختار قدرت
بشدت ضد
دموکراتیک و
ضد آزادی بوده
و هست. اما
انتخابات
کنونی را رژیم
از ابتدا
بمثابه ابزاری
مهندسی کرد که
شاید بتواند
افکار عمومی
را از جنبش «زن،
زندگی، آزادی»
و مشکلات
فلاکت بار
زندگی روزمره
و سرکوبها و
کشتارها
منحرف کند و
مشروعیت از
دست رفته خود
را اندکی
بازسازی کند.
از همین رو
دستگاه های
تبلیغاتی رسمی
بسیار زود و
ماه ها قبل از
این که تاریخ
این انتخابات
برسد، شروع به
تبلیغ و ثبت
نام و گمانه
زنی کردند. این
رژیم قادر نیست
عمق نارضایتی
و گستردگی عصیان
اکثریت عظیم
مردم را درک
کند و کماکان
راه را تنها
در فریب کاری
و سرکوب و بی
توجهی به
مسائل اساسی
کشور می داند.
اکثریت
مردم در چنین
سطحی از فساد،
فلاکت، سرکوب
و تباهی حاکم
بر کشور خصلت
فرمایشی این
نوع انتخابات
را بهتر از هر
زمانی درک
کرده اند و حتی
بسیاری از
آنان که رای می
دهند و همه
آنها که برای
خود و یا کاندیدای
خود رای جمع می
کنند احتمالا
در زیر لب خود می
گویند “گور
پدر خامنه ای
و این رژیم“، و
شرافت هم بی
شرافت، این
راهی است برای
سرکیسه کردن و
زندگی کردن در
فضای غرق در
فساد. چه کسانی
واقعا اعتقاد
دارند این
انتخابات برای
حاکمیت مردم
است؟ چه کسانی
واقعا حاکمیت
را از ولایت
فقیه، سپاه و نهادهای
امنیتی، شورای
نگهبان، مجلس
خبرگان ، و سایر
نهادهای
وابسته به
آنها در این سیستم
فاسد مرتبط با
یک سرمایه داری
بشدت معیوب و
رانت خوار جدا
می بیند؟
بلوچستان
بطور بی سابقه
ای در پروسه
جنبش انقلابی «زن،
زندگی، آزادی»،
به یکی از داغ
ترین و با
دوام ترین
کانون های
اعتراض سیاسی-
مدنی در ایران
تیدیل شد. در این
جنبش،
استراتژی امنیتی
متکی بر
دلالان محلی
رژیم با موج
اعتراضات
گسترده و در
کانون آنها
زاهدان،
زاهدان جمعه
خونین، تقریبا
جارو شد. تلاش
های اولیه
دستگاه های
امنیتی و ایدئولوژیک
رژیم برای بسیج
و باز سازی
شبکه سرطوایف
تقریبا بطور
مفتضحانه ای
شکست خورد. ولی
با فروکش کردن
جنبش انقلابی
سراسری ایران،
و متعاقب آن،
اما با تاخیر
بسیار بیشتر،
اعتراضات
زاهدان، رژیم
دو باره به
تلاش افتاد
شبکه سرطوایف
را بازسازی
کند تا با تشدید
سرکوبها،
امکان و یا
ادامه
اعتراضات
مردمی را در
استان و
منجمله
زاهدان از بین
برده و یا تضعیف
کند و هم زیر
پای مولوی
عبدالحمید
را، که با هر دید
و نیات قابل
انتقادی که
داشت و یا
دارد، خود را
با اعتراضات
همراه کرد و به
عنوان یک شخصیت
کلیدی در
مقابل رژیم
قرار داد،
خالی و او را
از میدان خارج
کند. از این
زاویه
انتخابات در سیستان
و بلوچستان
بمثابه ابزاری
بکار می رود
که به این
اهداف رژیم نیز
کمک کند:
بازسازی
سرطوایف،
سرکوب هرنوع
اعتراض مدنی و
بستن راه های
اعتراضات بیشتر،
منزوی کردن و یا
احیانا سرکوب
مولوی
عبدالحمید، و
آوردن و تقویت
سرطایفه ها
به سنگر های
امنیتی رژیم
برای مقابله و
یا چک و چانه
زنی با گروه های
مسلح رو به
گسترش در این
استان.
نکات
جالبی که بعضی
از تحلیل های
گران به درستی
به آن اشاره
کرده اند این
است که دستگاه
امنیتی این رژیم
برای باز سازی
شبکه دلالان
محلی یک سیاست
تدریجی و قطره
چکانی را حول
تایید
داوطلبان
مجلس در پیش
گرفت تا آنها
قدم به قدم
دست بدامان
سرطوایف
بزنند و آنها
هم به دست بوس
مقامات امنیتی
و ازجمله محامی
نماینده
خامنه ای
بروند و
خواهش و تمنا
کنند که برای
حفظ آبروی
آنها،
داوطلبان
مورد حمایت
آنها را رد
صلاحیت
نکنند، تا
آنها بتوانند
با وفاداری
کامل به
مشروعیت دهی
رژیم کمک
کنند.
به این
صورت در پروسه
تبلیغات
انتخاباتی،
رقابت طایفه ای
و تا میزانی
محله گرائی در
درون حوزه های
انتخاباتی
تقویت می شود
و به بازسازی
شبکه دلالان
کمک می کند.
مثلا گروه
واتساپی «معیار»-
انتخابات سیستان
و بلوچستان -
که در جهت
مشروعیت دهی
انتخابات تبلیغات
می کند نوشته
است «در همه
حوزه های
انتخابیه
اجماع های قومی
و منطقه ای
مهم و حائز
اهمیت است و
در فرایند
انتخابات تعیین
کننده خواهد
بود». گزارشات
همین گروه
واتساپی در
جهت ساختن همین
گروهبندی های
طایفه ای و
حمایت از کاندیداها
نیز عمل می
کند و بطور
مداوم دست به
تبلیغات
مبتذلی می زند
که این یا آن
محله و یا این یا
آن «طایفه
بزرگ» پشت این یا
ان کاندیدا
قرار گرفت.
وقتی بنا به
خواست طایفه/سرطایفه
و با بر اساس
تعلق به یک
محل (مثل بن
پشتی، سربازی
و غیر آن) که
باز هم یک رئیس
و سرطایفه آن
را اداره می
کند ، به فرد
برگزیده شورای
نگهبان و
دستگاه امنیتی
تعیین رای
داده می شود
چگونه می توان
از انتخابات
آزاد صحبت کرد
؟ این نوع
ترفند در همه
انتخابات این
رژیم وجود
داشته است ولی
این بار یک
عامل بسیار
مهم در
انتخابات این
استان یا غایب
است و یا برایشان
مشکل است صریحا
موضع بگیرند و
این عامل مولویها
به رهبری مولوی
عبدالحمید (یا
همان نهاد مکی)
است.
با این حیله
های کثیف و
تشدید دسته
بندی ها و
رقابت های
ساختگی طایفه
ای که با تقلب
و رشوه و وعده
و وعید، همراه
است، ممکن است
در اماکنی
افراد زیادی
را هم به صف های
رای بکشانند
که برای تبلیغ
رژیم بکار
روند. اما به
کارگیری این
مکانیسم ها
برای شرکت در
چنین انتخاباتی
علاوه بر نتایجی
که رژیم
بدنبال آن
است مانند
انداختن طناب
دار برگردن
مردم و نابود
کردن هرچه بیشتر
حقوق و کرامت
شهروندی آنها
هست.
دلال
های سر طایفه
ای و کاندیدا
های برگزیده
رژیم تنها در
حد شرکای
مجرمانی عمل می
کنند که فساد
و فلاکت و
سرکوب را در
کل کشور گسترش
داده اند. آنها
در سیستان و
بلوچستان بر
زخم مردمی که
رنج برده و
رنج می برند،
نمک می پاشند. به
دشمنی با
حرکات اعتراضی
مدنی و حقوق
شهروندی
ادامه می
دهند. نسبت به
دردمندی
خانواده هائی
که چه در جمعه
های خونین
زاهدان و خاش
و چه مناسبت
های دیگر عزیزان
شان اسیر شده،
یا جان شان را
به خاطر بی عدالتی
و بیرحمی این
رژیم از دست
داده اند
(مثلا اعدامیان
و یا مرگ و
کشتار
سوختبران و غیر
آن)، خیانتکاری
پیشه می کنند.
فرا تر از آن
از محرومیت
جمعیت وسیع
مردمی بی
شناسنامه و بیغوله
نشین و همه
آنها که برای
زنده ماندن می
جنگند و یا محیط
زیست خود را
رو به نابودی
می بینند و یا
کرامت انسانی
زنان و مردانی
که حقوق شان به
عنوان کارمند
و معلم و بازنشسته
و یا دانشجو و
دانش آموز هر
روزه پایمال می
شود، سود برده
و خود را فربه
می کنند.
بنابراین از این
انتخابات
فرمایشی هم
مانند گذشته یک
رژیم توتالیتر
به شدت فاسد ،
دلالان محلی و
نمایندگان
آنها سود می
برند ولی
اکثریت عظیم
مردم بلوچ و غیر
بلوچ بازنده
این روند
مهندسی شده و
فرمایشی
هستند.
لازم
است با
استفاده از رسانه
های همگانی و
شیوه های
مقبول دیگر این
انتخابات مهندسی
شده را تحریم
کرد و رشوه دهی
ها، زد و بند
ها، سوء
استفاده ها ،
کارت جمع کردنها
، پرکردن
صندوق ها را
هم با شیوه های
درست و با درج
تاریخ و مکان
مستند کرد و
افشا نمود.
ایوب
حسین بر
(هوشنگ نورائی)-
لندن- ۲۵
فوریه ۲۰۲۴