توافق
هسته ای رژیم
و پی آمد های
آن
یوسف
لنگرودی
حکومت
اسلامی پس از
سال ها تلاش و
پافشاری برای
دست یابی به
تکنولوژی
هسته ای و غنی
سازی اورانیوم
با غلظت بالا
در داخل کشور،
از قرار معلوم
به در خواست
آژانس بین
المللی و
حریفان خود
گردن نهاد و
پذیرفت که
مبادله غنی
سازی را در
کشوری ثالث و
در خارج از
ایران انجام
دهد. رامین
مهمان پرست
سخنگوی وزارت
خارجه رژیم
اسلامی از
ترکیه به
عنوان کشوری
نام برد که
مبادله سوخت
هسته ای در آن
صورت خواهد
گرفت. این
توافق پس از
مذاکرات بین
احمدی نژاد و
سران کشورهای
برزیل و
ترکیه، بعنوان
دو عضوغیر
دایم شورای
امنیت، حاصل
گشت. بر اساس
این تفاهم،
هزارو دویست
کیلو
اورانیوم ایران
با غلظت سه و
نیم درصد
درخاک ترکیه به بیست
درصد افزایش
خواهد یافت و
سپس بعنوان
سوخت نیروگاه
تحقیقاتی
تهران به ایران
تحویل داده
خواهد شد. همه
این مراحل تحت
نظارت شدید
آژانش بین
المللی انرژی
اتمی خواهد
بود.
جمهوری
اسلامی که حتی
درآخرین
روزها، همه کوشش
های خود را به
کار بست تا
شاید با جلب
کشورهای "
دوست" در
شورای امنیت(
اعضای غیر
ثابت)، در
تصویب دور
جدید تحریم ها
مانع ایجاد
کند، پس از آن
که دریافت از
مجموع ده عضو
غیر ثابت
شورای امنیت
هیچ کشوری از
آن حمایت نخواهد
کرد و دیگر
هیچ راه گریزی
برای فرار از
تحریم
اقتصادی وجود
ندارد،
در شرایطی قرار
گرفت که مجبور
به گردن نهادن
به توافق هسته
ای شد. برای
اینکه این
کنار آمدن جنبه
اجرایی پیدا
کند باید به
تایید آژانس
بین المللی
انرژی اتمی و
کشورهای گروه
وین (مرکب از
آمریکا، روسیه
و فرانسه
)برسد. حال
صرفنطر از
اینکه این توافق
مورد قبول طرف
های مقابل
رژیم اسلامی
قرار بگیرد و یا
اینکه اساسا
حکومت اسلامی به آن
وفادار بماند
یا نه،
پیامدهایی با
خود به همراه
دارد که برخی
از مهمترین
شان به قرار
زیر است:
اولا- به وضوح
نشان می دهد
که رژیم
اسلامی برقراری
دور جدید
تحریم ها را
جدی گرفته و
با توجه به
انزوای شدید
در عرصه
جهانی، به هیچ
وجه توان
مقابله با
تحریم ها را
ندارد. همه
این ها در
دنیای سیاست –
چه درسطح
جهانی و چه
درعرصه داخلی
- به معنای تسلیم
و ضعف رژیم
تلقی خواهد
شد.
ثانیا -
عقب نشینی
رژیم ولایت
فقیه در این
زمینه بی تردید
برایش بی
هزینه نخواهد
بود و مقدمه
عقب نشینی های
بیشتری در
عرصه های
دیگری مخصوصا
درمسایل
مربوط به بازی
قدرت در منطقه
را به همراه
خواهد داشت.
باید توجه
داشت که توافق
هسته ای رژیم
نه از سر قدرت بلکه
ازموضع ضعف
حاصل شد که
یکی از عوامل
مهم آن، علایم
آشکار و
پنهانی بوده
که ازسوی روسیه
و چین برای
همراهی با
تحریم های
جدید ارسال می
شد. حکومت در
این اواخر
متقاعد شد که
دوره بازی با
کارت روسیه و
چین در عرصه
جهانی برای مانور
دادن در مقابل
غرب به سر
رسیده است.
مخصوصا روسیه
اخیرا با
تدوین سیاست
های جدید
درعرصه خارجی
که با ارتباط
مستقیم با
برنامه های
جدید آن کشور
در عرصه داخلی
قرار دارد،
اولویت های
بسیار مهمی
برای خود قایل
شده که بدون
جلب همکاری و
موافقت
ایالات متحده
آمریکا تحقق
نخواهد یافت.
نزدیکی بیش از
حد به ایران، روسیه
را ازدست
یافتن به هدف
های تعیین شده
اش دور می
سازد. واکنش
غرب پیرامون
توافق اخیرکه
قبلا برای
حصول به سازش
هایی ازاین
دست، اشتیاق
فراوانی نشان
می داد و حاضر
بود درازای
تحقق آن،
امتیازات
بزرگی را برای
رژیم درنظر
بگیرد،
با احتیاط و
سردی همراه
بوده که می
تواند نمایانگر
ادامه فشاربر
روی حکومت،
حتی پس از این
توافق باشد.
کاخ سفید،
مقامات اتحادیه
اروپا
ومقامات
فرانسه
وانگلیس توافق
مذکور را به
معنای پایان
مناقشه هسته
ای ایران و
رفع تحریم ها
نمی دانند و
حتی رییس
جمهور روسیه
با وجود
استقبال
محتاطانه،
ماجرا را
پایان یافته
تلقی نمی کند.
چنین موضع
گیری هایی از
سوی کشورهای
درگیر در
مناقشه هسته
ای رژیم، از
آگاهی این
کشورها ازضعف
مفرط رژیم و بی
اعتباری شدید آن
در میان مردم
ایران ناشی می
شود.
ثالثأ-
گردن نهادن به
سازش مذکور،
از سوی رژیم،
دراین برهه از
زمان، بیش از
هرچیز به دلیل
وحشت حکومت
ازامکان وقوع
اعتصابات
سراسری و شورش
همزمان
کارگران،
کارمندان
زحمتکش، تهیدستان
واقوام و ملل
تحت ستم است
که حکومت به
ناچار، به عقب
نشینی در
زمینه هسته ای
تن در داده
است. موجودیت
رژیم ولایت
فقیه که از
سوی جنبش ضد
استبدادی
دریک سال اخیر
مورد تهدید قرار
گرفته، و
مخصوصا بر سر
ماجرای مربوط
به حذف یارانه
ها، احتمال
رویایی های
بزرگ بامردم افزایش
یافته، امکان
تدوام مانور
در عرصه هسته
ای راعملا از
آن سلب کرده
است .
رابعأ –
با این توافق،
هم خطر
گرفتارشدن
کشور در چنگال
تحریم های
اقتصادی و هم
خطر تهاجم
نظامی کاهش می
یابد ( البته
هنوزنمی توان
در این باره
خوشبین بود) و
هم حکومت دیگر
نخواهد توانست
تحت شعار"
دانش هسته ای
حق مسلم ماست" به فریب
و تهییج افکار
آن بخش از
مردم عقب
مانده
بپردازد و با
پیوند دادن آن
با منافع ملی
کشور و همسو
دانستن
مخالفان با
بیگانگان، ازآن
بعنوان چماق
سرکوب علیه
مردم
ونیروهای مخالف
استفاده کند.
تبهکاران
حاکم بر کشور
که برای پیش
بردن جنایت
علیه مردم به
ادامه بحران هسته
ای نیاز
داشتند و برای
شعله ور
نگهداشتن آن
تا به حال از
هیچ کوششی
دریغ
نورزیدند،
حالا به نظر
می رسد این
بار نوبت
مخالفان و
مردم باشد که
از این عقب
نشینی رژیم
استفاده کرده
ودولتی را که
در برابر
خواسته های بر
حق آنان ذره
ای عقب نمی نشیند،
اما در
برابرتهدید و
فشار
بیگانگان تسلیم
می شود، مورد
ملامت و حملات
خود قرار
دهند.
به
هرحال، موضع ضعیف
رژیم در عرصه
بین المللی را
باید به نفع
جنبش ضد
استبدادی
مردم ایران دانست
و آن را نتیجه
مستقیم قدرت
گیری و مطرح
شدن نقش جنبش ضداستبدادی
در داخل کشور
تلقثی کرد. این
موضع می تواند
امکانات حکومت
را برای سرکوب
مردم کاهش داده
و فضای
تنفس بهتری
برای جنبش مردمی
فراهم خواهد
آورد.
۲۸
اردیبهشت ۱۳۸۹