ایران
تکرار
برنامه نفت در
برابر غذا
مقاومت
نفت در
برابر غذا
با آغاز
تحریم نفتی
ایران توسط
اروپا و کاهش
واردات نفت از
جانب تقریبا
تمامی
مشتریان سابق
نفت ایران
حلقه محاصره
ایران عملا
کامل گشته
است. این
روزها با کاهش
شدید صادرات
نفتی ایران و
دریافت مواد
غذایی در
برابر صادرات
بخشی از ظرفیت
تولید نفت
کشور به چین و
هند، برنامه
«نفت در برابر
غذا» ی عراق در
مورد ایران در
حال تکرار
است. برنامه
نفت در برابر
غذای عراق که
از سال 1995 آغاز
گردید به این
کشور اجازه
صادرات محدود
نفت در ازای
واردات غذا،
دارو و باقی کالاهای
اساسی
را می داد به
گونه ای که دولت
صدام پولی
برای ادامه
برنامه نظامی
خود نداشته
باشد. برنامه
نفت در برابر
غذای عراق که
هشت سال به
طور انجامید
منجر به مرگ
بیش از 500 هزار
عراقی گردید و
اثرات فاجعه
بار آن بر
تجزیه و
فرسایش
یکپارچگی
جامعه عراق
نیازی به
توضیح دوباره
ندارد. تفاوت
برنامه نفت در
برابر غذای
عراق و ایران
در این است که
اولی با تائید
شورای امنیت
سازمان ملل و
به طور قانونی
به کشوری
متجاوز اعمال
شد در حالی که
دومی خارج از
چهارچوب های
قوانین بین
المللی و با
اعمال زور
مستقیم
آمریکا و
اروپا شروع شده
است.
هر چه از
کامل شدن
برنامه اعلام
نشده نفت در برابر
غذای ایران می
گذرد آثار
آشوب و آنارشی
موجود در
اقتصاد ایران
و جمهوری
اسلامی بیش از
پیش آشکار
میشود. بحران
دلار و طلا به
بحران مرغ و
پیاز می رسد و
نمایندگان
مجلس از رئیس
جمهوری تمنای
احیای سازمان
برنامه و
بودجه را
میکنند. آش به
قدری شور می
شود که رئیس
کل بانک مرکزی
جمهوری
اسلامی لباس
نظامی پوشیده
و سخن از
تشکیل
قرارگاه
مبارزه با جنگ
های نامنظم
اقتصادی
میکند! از سوی
دیگر سقوط 16%
ارزش صادرات
غیر نفتی خبر
از گسترده تر
شدن محاصره
اقتصادی و
کاهش هرچه
بیشتر درآمد
ارزی ایران می
دهد. با این
شرایط چندان دور
از واقعیت
نخواهد بود
اگر تصور کنیم
آشوبی که کشور
و جمهوری
اسلامی را به
هم ریخته است با
نزدیک شدن
انتخابات
ریاست جمهوری
و تحرکات
حامیان احمدی
نژاد به هرج و
مرجی کامل
مبدل خواهد شد.
انتقام
طبیعت
تهدید اما
تنها از سوی
آشوب های
اقتصادی
داخلی نیست.
طبیعت هم گویی
انتقام خود را
به تلافی
خشکاندن دریاچه
ارومیه از ما
میگیرد. با
ادامه یکی از
سخت ترین
خشکسالی های
آمریکا در دهه
های اخیر به
دلیل تابستان
گرم امسال
قیمت های ذرت،
گندم و دانه
سویا تا 50 درصد
افزایش داشته
و به بالاترین
حد تاریخی خود
رسیده اند.
کاهش صادرات
آمریکا که در
پروسه جهانی
شدن به تامین
کننده اصلی
غذای دنیا
مبدل شده است
با افزایش شدید
قیمت غلات،
سلامت غذایی
جهان را مورد
تهدید قرار
داده است.
همزمانی
افزایش قیمت
مواد غذایی و
کاهش شدید
درآمد های
ارزی دولت توان
ایران را برای
مقابله با
تحریم ها بیش
از پیش کاهش
داده و خطر
بزرگتری را
متوجه مردم ایران
خواهد ساخت.
سال های
سختی
با توجه به
همه آنچه
گفتیم خوش
خیالی خواهد
بود اگر به
برنامه نفت در
برابر غذای
ایران به چشم
برنامه ای
کوتاه مدت
نگاه کنیم.
زلزله های شدیدی
که اقتصاد
ایران را در
بر خواهند
گرفت دولت های
غربی را پیش
از پیش به سخت
تر کردن
محاصره اقتصادی
و گرسنگی
بیشتر به مردم
ایران دادن تشویق
خواهند کرد. از
سوی دیگر با
شکل گیری
اعتراضات
مردمی و سقوط
احتمالی بشار
اسد در سوریه،
جمهوری
اسلامی بیش از
پیش به لاک
دفاعی خواهد
رفت و احتمال
سازش کمتر
خواهد شد.
نظام اسلامی
به خوبی میداند
که با سقوط
اسد، بی
حیثیتی سیاسی
متعاقب سازش و
اوج گیری
نارضایتی ها
در کنار دسیسه
های غرب که
بعد از خلع
سلاح به تغییر
رژیم در ایران
خواهد
اندیشید،
آینده چندان
درخشانی نخواهد
داشت.
در صورت
طولانی شدن
برنامه نفت در
برابر غذا و
مقاومت
جمهوری
اسلامی در
برابر
نارضایتی داخلی،
احتمال حمله
نظامی به
ایران جدی
خواهد بود.
ادامه غنی
سازی در ایران
و ذخیره هر چه
بیشتر
اورانیوم غنی
سازی شده آمریکا
را برای حمله
به ایران تحت
فشار مضاعف قرار
خواهد داد.
حمله ای که در
آن تاسیسات
اتمی و
زیربنایی
ایران به
احتمال زیاد
نشانه خواهند
رفت. کشورهای
غربی اگر چه
در آسمان و
تکنولوژی
برتری مطلقی
دارند اما
مقامات ایران
به خوبی می
دانند که
احتمال پیاده
سازی نظامیان
غربی در ایران
نزدیک به صفر
خواهد بود. اوج
گیری بحران
اقتصادی و
تلاش دولت های
غربی برای
کاهش بدهی
خارجی خود با
سیاست های
سختی اقتصادی
جایی برای
لشکرکشی ها
میلیارد
دلاری به شیوه
عراق نمی
گذارد. از سوی
دیگر تجربه
تلخ عراق و
افغانستان
شروع جنگی
تمام عیار را
برای ایالات
متحده به لحاظ
سیاسی ناممکن
می سازد و
بدون نیروهای
زمینی احتمال
سقوط جمهوری
اسلامی در اثر
حمله هوایی
ناچیز خواهد
بود.
باید در
نظر داشت که
اگرچه حمله
هوایی به تاسیسات
هسته ای به
تاخیر
انداختن
برنامه غنی
سازی ایران
منهتی خواهد
شد اما این به
معنی برچیده
شدن برنامه
نفت در برابر
غذای ایران
نخواهد بود.
در حقیقت غرب
که بعد از
حمله هوایی
خیالش از جانب
برنامه اتمی
ایران راحت
شده است با
آسودگی به
گرسنگی دادن
به مردم ایران
با هدف تضعیف
هرچه بیشتر
نظام ادامه خواهد
داد.
خشم مردم
یا سقوط
ایران؟
غرب و
جمهوری
اسلامی اما
تنها بازی
کنندگان عرصه
نبرد ایران
نیستند. اگرچه
مخالفان
حکومت ایران
به دام افتاده
در پارادایم و
مسائل دوران
اصلاحات
همچنان با خوش
رویی به غربی
ها، سوت زنان
از کنار شروع
برنامه نفت در
برابر غذای
ایران عبور
کرده و حتی
عامدانه با سر
و صدا و کمپین
های نامربوط
به شرایط
امروز توجه ها
را از آن
منحرف می
سازند، اما
مردم برای
ابراز خشم خود
منتظر
اپوزیسیون
سردرگم ایران
نخواهند ماند.
فشار کمر شکن
اقتصادی مردم
در حال حاضر
فقیر شده
ایران را به
ستوه خواهد
آورد. نارضایتی
مردمی،
اینبار نه از
دزدیده شدن
رای که از
دزدیده شدن
غذایشان، شمه
ای از خود را
در اعتراضات
اخیر نیشابور
نشان داد.
اعتراضاتی که
با احیای
دوباره نظام
کوپنی و برپا
شدن بازار
سیاه و انفجار
قیمت ها جایی
دوباره سر باز
خواهد کرد.
سختی و گرسنگی
اگر ایرانیان را
به سوی
همبستگی و
خیزش سوق ندهد
اندک تارهای
شکل دهنده
جامعه ایران
را در گذر
زمان به مانند
عراق خواهد
فرسود.
فرسایشی که در
سایه بدبختی و
فلاکت پس از
چند سال چیزی
از ایران خواهد
ساخت که برای
کمتر کسی قابل
باور خواهد
بود. محاصره
اقتصادی
ایران و ادامه
طولانی مدت آن
در صورتی که
توسط مردم و
مخالفان فیصله
داده نشود
همانند عراق
به قیمت جان
میلیون ها
ایرانی تمام
خواهد شد و با
نابودی
اقتصاد کشور
نسل های بعدی
را نیز قربانی
خود خواهد کرد.