اسرائيل
نمي تواند
پيروز شود
تمام
كساني كه نظر
ديگري دارند،
خرابكار به شمار
مي روند:
چگونه پليس
افكار ميهن
مرا زير سلطه
گرفته است و
چرا مشكل اصلي
را نمي توان
با بمباران از
ميان برد.
مقاله اي از
يكي از معروفترين
نويسندگان
اسرائيل،
اِدگار كِرِت
(متولد ١٩٦٧)
.............
خواسته
يا ناخواسته،
چند روزيست كه
پي در پي با
این گفته
برخورد می
کنم:"بگذاريد
تا نيروهاي
دفاعي
اسرائيل
پيروز شوند"
.خيلي از
جواناني كه
اين جمله را
در صفحات فيس
بوكشان منتشر
مي سازند،
واقعا باور
دارند كه چنين
گفته اي براي
عمليات نظامي
اخير در نوار
غزه ساخته شده
است. من اما به
اندازه كافي
مسن هستم تا
بخاطر بياورم
كه اين جمله
خيلي پيش از
اين زاده شده
است، نخست به
شكل بر چسب، بعدها
به عنوان
ادعايي رايج و
آشنا براي هر
كودك
اسرائيلي.
و
البته اين
ادعا از سوي
هواداران
حماس يا شهروندان
اروپايي مطرح
نمي شود، بلكه
فقط و فقط از
سوي انسانهاي
ساكن اسرائيل-
با جهان بيني
متصلبي كه ١٤
سال است بر ايشان
حاكم شده است.
چنين نگرشي
البته بر باورهاي
نادرست
استوار است.
اولين
باور نادرست
آن است كه در
اسرائيل انسانهايي
زندگي مي كنند
كه مانع
پيروزي در جنگ
و آرامشي كه
بواسطه آن
برقرار خواهد
شد، هستند.
اين خرابكاران-
من و همه
كساني كه به
گونه اي ديگر
غير از آنها
مي انديشند-
مانع پيروزي
ارتش مان
هستند. به عبارت
ديگر گويي ما
با مقالات
انتقادي خود و
درخواست
رعايت بيشتر
حقوق انساني و
رعايت شفقت
بيشتر،
بازوهاي قوي
ارتش خود را
بسته ايم.
گويي اگر ما
خائنين
نبوديم،
مدتها بود كه
نيروهاي
دفاعي
اسرائيل به
پيروزي رسيده
بودند، و
آرامشي كه ما
چنين مشتاقش
هستيم، تاكنون
برقرار شده
بود.
باور
اشتباه ديگر
كه
ادعاي"بگذاريد
نيروهاي
دفاعي ما
پيروز شوند"
بر آن استوار
است و پذيرشش
بسيار خطرناك
تر است، اين
است كه گويا
ارتش اسرائيل
اصلا امكان پيروز
شدن دارد.
هربار يكي از
خانواده هاي
سوگلي از جنوب
كشور مي گويد:
" ما همه موشك
ها را تحمل مي
كنيم، فقط به
خاطر آنكه در
نهايت اين هراس
ها [موشك
باران و
ترورها. تاكيد
از من] خاتمه يابد."
چهارده
سال، چهار
عمليات نظامي
در نوار غزه و
نتيجه: ما
همچنان به سختي
اسير همان
شعارهاييم.
كودكاني كه
هنگام "عمليات
سپر دفاعي" در
سال ٢٠٠٢ به
كلاس اول مي
رفتند، امروز
سربازاني
هستند كه به
غزه حمله كرده
اند. در هر
عمليات
نظامي،
سياستمداراني
محافظه كار و
تحليلگراني
سياسي هستند
كه به ما مي
گويند، زمان رفتار
دوستانه به سر
آمده است و
الان بايد
بالاخره اين
مسئله به
پايان رسانده
شود.
وقتي
اينها را بر
روي صفحه
تلويزيون مي
بيني، از خود
مي پرسي:
منظورشان
كدام پايان
است؟ به دنبال
چه هدفي
هستند؟ چرا كه
حتي اگر تك تك
رزمندگان
حماس هم كشته
شوند، باز هم
كسي باور نمي
كند كه آرزوي
فلسطيني ها
براي برپايي
يك كشور مستقل
از بين برود.
قبل از اينكه
حماس بوجود بيايد،
ما در مقابل
جبهه
آزاديبخش
فلسطين مي جنگيديم،
و و وقتي هم كه
حماس از بين
برود- و البته
اميدوارم آن
موقع همه ما
اينجا باشيم-
بر عليه گروه
فلسطيني
ديگري خواهيم
جنگيد.
ارتش
اسرائيل مي
تواند در يك
نبرد پيروز
شود، اما تنها
يك صلح سياسي
است كه براي
شهروندان اسرائيلي
امنيت و آرامش
را به همراه
خواهد آورد.
البته ما بنا
به خواست
نيروهاي وطن
پرست كه اين
جنگ تازه را
پيش مي برند،
اجازه بيان
اين نكته را
نداريم. چرا
كه وقتي سلاح ها
خاموش شوند و
كشته هاي هر
دو طرف شمرده
شوند، آنوقت
است كه با
انگشت ما را
نشان دهند[كه
ما عامل توقف
جنگ و در
نتيجه ادامه
وضع موجود بوده
ايم! تاكيد از
من! ]
انجام
اشتباهي كه به
قيمت جان
انسانهاي
زيادي ختم
شود، بد است.
بدتر از آن،
تكرار اين
اشتباه است.
چهار عمليات
نظامي، تعداد
زيادي كشته - و
ما همچنان در
همان نقطه اي
هستيم كه قبلا
بوديم. تنها
چيزي كه تغيير
كرده است، و
البته بدتر
شده است، توانايي
جامعه
اسرائيل در
مقابل انتقاد
است.
در
هفته هاي اخير
معترضان چپ
بارها و بارها
از سوي راست
هاي افراطي
مورد ضرب و شتم
قرار گرفته
اند، صفحات
فيس بوكي با
عنوان "چپ ها
را بكشيد" باز
شده است، و
دايما به
بايكوت كساني
دعوت مي شود
كه بر خلاف
نظر آنها،
نسبت به
پيروزي
اسرائيل نظر
ديگري را
ابراز مي دارند.
اينگونه كه به
نظر مي رسد،
اين راه هاي
خونيني كه ما
را در اسرائيل
از عملياتي به
عمليات ديگر
پيش برده است،
چنان كه مي
پنداشتيم ،
مداري بسته
نبوده است،
بلكه مارپيچ است.
مارپيچي كه ما
را به پايين،
به نقطه مركزي
هدايت مي كند.
و ترس من از آن
است كه تازه
در آينده آنرا
خواهيم شناخت.
٢٢ جولاي
٢٠١٤
برگرفته
از فیسبوک