سندیکای
کارگران
نیشکر هفت تپه
کشت
و صنعت هفت
تپه را هم با
سیاست های شان،
نابود کردند!
با
رفتن اسد بیگی
مشکل حل
نمیشود. در
این مدت حیات
ننگین اسد
بیگی
وطرفدارنش
آنچنان ضربه
های به شرکت
هفت تپه زده
شده است که
برای بازسازی
آن چند سالی
کار و تقلا و
بودجه کلان
لازم است! غیر
از ضربه به
کارگران ،
با
اشکال مختلف،
از جمله
دیر پرداختن دستمزد و
دیگر حقوق و
مطالبات
کارگران،
بیکاری و ناامنی
شغلی، محیط
کار غیر قابل
تحمل با
استفاده از
نیروهای
امنیتی،
شکنجه
زندان و پرونده
سازیها ... بالا
کشیدن اموال
عمومی (شرکت) اختلاسگری دزدی،
کارشکنی کسب سود
و بهره شخصی و
فردی ...
که پایه سیاست
خصوصی سازی
است، تولید
ناچیز شده و
کارخانه را به
مخروبه تبدیل
کرده اند.
آنها شیره جان
کشت و صنعت را
در کنار مکیدن
خون کارگران و
زحمتکشان پیش
بردند و از هر
ابزار و
سرکوبی
استفاده کرده
تا بتوانند
سرمایه های
کلان را به
جیب بزنند و
نماینده خوب و
موفقی برای
گله طرفداران
سیاست خصوصی
باشند. اسد
بیگی یکی از
این
نمایندگان
خصوصی سازی
است. کل کشور
با امسال
اسدبیگی ها
زیادی روبرو
است که جز
کلک، دزدی
قانونی،
اختلاس قانونی
و دهها روش
سرکوبگرانه
نظامی و امنیتی
برای پیشبرد
سیاست مالکیت
فردی خود به
نابودی اموال
عمومی، کشت و
صنعت، کار و
تولید مورد
نیاز جامعه را
به نابودی
کشانده
اند.
در
شرکت هفت تپه
تولیدی در کار
نیست و کشت
ناقص و در این
موقع زمانی نه
تنها کشت سودی
ندارد بلکه زیان
ان چند برابر
است و
کیفیتی ندارد،
اسد
بیگی به واضح
نشان داد که
خصوصی سازی در
عمل یعنی
بیکاری،
پایین
نگاهداشتن
مزد کارگران،
ندادن ماهها
دستمزد. و سایر
مطالبات
کارگران،
نابود کردن
زندگی تولید
کنندگان
واقعی سرمایه
های کلان،
یعنی کارگران
و زحمتکشان به
نفع و سود
دزدان و
نمایندگان
خصوصی سازی و
سوزاندن و
سرنگون کردن
تولید و شرکت
،
از
مقدار ناچیز
باقی مانده از
کشت و صنعت
هفت تپه باید
گفت که این جز
باقی مانده به
همت و شرف
کارگران هفت
تپه، بدون
حقوق و مزایا
روی پا است.
با حذف
یک نماینده
خصوصی سازی
مشکل اصلی
کارگران هفت
تپه حل
نمیشود، کشت و
صنعت هفت تپه
را نابود کرده
اند. کماکان
جنگ با
کارگران را به
اشکال مختلف
به پیش
میبرند،
حقوقها کامل
پرداخته
نشده، با دستگیری
و اذیت و آزار
کارگران و
کلاشی مالی از
جیب خالی
کارگران و اعمال
دیکتاتوری و
زور میخواهند
کارگران هفت
تپه را به عقب
وادارند. اما
خیال باطل،
کارگر هفت تپه
متحدتر و
مستحکمتر در
همراهی با
دیگر کارگران
در کل کشور و
سطح بین
المللی، این
سیاست بازان
فربه، فردگرا
و خود شیفته
را به عقب میرانند
و در ادامه
بساط آنها را
کلا برخواهد
چید.
اسد
بیگی در
سرازیری
سرنگونی است،
اما مبارزه و
اعتراض ما با
کل این دستگاه
خرابکار و سودجو
ادامه دارد.
سیاستگذار
جز برای نفع خود
کاری برای
کارگران و
مردم
زحمتکشان
نمیکنند،
خودمان باید
سرنوشتمان را
همچنانکه در این
چند سال
کارگران هفت
تپه نشان داده
اند، متشکل تا
پیروزی ادامه
خواهیم داد
سندیکای
مستقل
کارگران هفت
تپه، تشکلی
است که ، در
اول ماه آبان
سال هشتاد
وهفت توسط
کارگران
تشکیل شد و
اعلام
موجودیت کرد.
از همان ابتدای
تشکل سندیکای
مستقل
کارگران هفت
تپه مورد حمله
ستیزه جویانه
کارفرمایان،
صاحبان سرمایه
و تشکلهای دست
ساختشان،
قرار گرفت.
اما هیچگاه
عقب نشینی
نکرده و هر
بار محکمتر به
خواسته های
کارگران
پافشاری کرده
است. هر روز
کارگران هفت
تپه متحدتر
شده و خستگی
ناپذیر در جنگ
نابرابر با
سرمایه داران
در میدان حضور
یافته اند.
سندیکای
مستقل
کارگران هفت
تپه در همراهی
با کارگران،
کماکان در
مقابل تمامی دشمنان
و دوستان
دروغین
کارگران
اعلام میکند
که تا پیروزی
نهایی میجنگد.
کارگران
متحد هرگز
شکست نمی
خورند
دوشنبه/۲۶/آبان/۱۳۹۹
سندیکای
کارگران
نیشکر هفت تپه
...................................................
میزان
ارز اختلاس
شده توسط بخش
خصوصی هفت تپه
برابر
با هزینه
ایجاد هفتصد
هزار شغل
است!
بر
اساس ارقام
اعلام شده
توسط معاونت
اشتغال وزارت
تعاون، کار و
رفاه
اجتماعی، در
سال ۹۹ برای
ایجاد هر شغل
بهطور متوسط ۲۸۱
میلیون تومان
نیاز است.
میخواهیم
با محاسبات
ساده اقتصادی
بررسی کنیم که
همین میزان
ارز اختلاس
شده توسط
کارفرمای بخش
خصوصی در هفت
تپه یعنی
اسدبیگی-رستمی،
اگر قرار بود
به جای
اسدبیگی به
شرکت هفت تپه
تحت اختیار و
مدیریت
کارگران داده
شود میتوانست
چه میزان شغل
ایجاد کند.
عدد
اختلاس ارزی
اسدبیگی-رستمی
یک و نیم
میلیارد دلار
بوده است. ( طبق
براوردهای
وزارت کار،
برای ایجاد هر
شغل در سال ۹۹
بهطور متوسط ۲۸۱
میلیون تومان
نیاز است. دلار
را به ارزش
متوسط آبان ۱۳۹۹
در نظر
میگیریم):
در
اینصورت این
مبلغ ارز
اختلاس شده
توسط اسدبیگی-رستمی
میتوانست در
حدود صد و سی و
سه هزار و چهارصد
و پنجاه و یک
شغل ایجاد کند!
نه اینکه صد و
سی و سه هزار
نفر را سر یک
کار و کارگاه
یا کارخانه از
قبل آماده مثل
هفت تپه ببرد. بلکه
این رقم
میتواند از
صفر و از هیچ
زمین بخرد و
تجیهزات بخرد
و سرمایه گذاری
کند؛ تشکیلات
صنعتی و
تولیدی کاملا
جدید و در جای
جدید و با
امکانات جدید
راه اندازی
کند و صد و سی و
سه هزار نفر
را به کار
مشغول کند.
اما
در مورد هفت
تپه موضوع
متفاوت است:
اگر
همین میزان
سرمایه
اختلاس شده را
قرار بود در
شرکتی از قبل
آماده مانند
هفت تپه
سرمایه گذاری
کنند که حتی
در نقاط ساخته
و پرداخته
نشده و بیکار
در شرکتش،
زمین و ملک و
آب و امکانات
کافی دارد
بنابراین
هزینه ایجاد
شغل بسیار
کمتر میشد
زیرا نیاز به
سرمایه گذاری برای
خرید ملک و
تهیه آب و
نظایر آن وجود
نداشت. در ضمن
تجهیزات
مختلف
زیربنایی و
تاسیسات و پمپ
و نیروگاه برق
و امثالهم هم
وجود داشت. فرض
کنیم که کاری
به مزارع
نیشکر و
کارخانه هم
نداشته باشیم
و در آنها هم
هیچ تغییری
ندهیم. در این
صورت باز هم
برای سرمایه
گذاری و ایجاد
شغل، مقدار
زیادی از امکانات
اولیه موجود
بود. مثلا
برای ایجاد هر
شغل مخصوصا در
زمینه کشاورزی
و صنایع
وابسته و نیاز
به سرمایه
گذاری
اولیه ملک و
آب نداشتند. نتیجتا
برای ایجاد هر
شغل در هفت
تپه و در رشته
های کشاورزی
رقمی در حدود
پنجاه میلیون تومان و برای
هر شغل
درصنایع
جانبی کشاورزی
رقمی در حدود
صد میلیون
تومان نیاز
داشتند.
بدین
ترتیب اگر
قرار بود یک و
نیم میلیارد
دلار اختلاس
شده توسط
اسدبیگی-رستمی
در هفت تپه به
کار گرفته شود
میتوانست هفتصد
و چهل و نه
هزار و نهصد و
نود و نه نفر
را در بخش
کشاورزی
مشغول به کار
کند. ( به طور خلاصه
هفتصد و چهل
هزار نفر). دقت
کنید که رقمی
که صرفنظر
کردیم و عدد
را گرد کردیم
رقم نه هزار و
نهصد نفر بود
یعنی نزدیک به
دو برابر
شاغلین در هفت
تپه را فقط به
عنوان عدد خرد
کنار گذاشتیم.
اگر
قرار بود این
مبالغ ارز
اختلاس شده
توسط اسدبیگی
ها در صنایع
جانبی
کشاورزی
سرمایه گذاری
شود میتوانست
در حدود سیصد
و هفتاد و
چهار هزار و
نهصد نفر را
در هفت تپه
مشغول به کار
کند.
ممکن
است کسی بگوید
که هفت تپه
ظرفیت پذیرش،
اسکان و دادن
امکانات
زندگی به
هفتصد و چهل
هزار نفر را
ندارد. این
بحثی دیگر است
اما ماجرا از
این قرار است
که با محاسبات
اقتصادی
میتوان به
سادگی دریافت
که میزان ارز
اختلاس شده
توسط اسدبیگی
میتوانست
برای هفتصد و
چهل هزار نفر
شغل ایجاد کند.
اما در شرکت
هفت تپه حتی
هفت هزار
کارگر را شاغل
نکردند و بالغ
بر دو هزار
نفر از
کارگران این
شرکت در بدترین
شرایط و به
کار فصلی و
فقط در چند
ماه مشغول
هستند.
بین
هفتصد و چهل
هزار نفر
ظرفیت اشتغال
با ارز اختلاس
شده و پنج
هزار نفری که
در اوج فصل
های اشتغال در
این شرکت
مشغول میشوند
فاصله زیادی
است! یعنی
ارزهای
اختلاس شده
توسط اسدبیگی-رستمی
میتوانست صد و
پنجاه برابر
تعداد حال
حاضر شاغلین
شرکت هفت تپه
را مشغول به
کار کند!
کل جمعیت
شهری شوش و
اندیمشک،
دزفول، شوش و
شوشتر برابر
با
پانصد و
پنجاه هزار
نفر است. یعنی
معادل کل این
جمعیت
میتوانست با
ارز اختلاس
شده توسط
اسدبیگی به
کار مشغول شود.
خلاصه:
با میزان ارز
اختلاس شده
توسط اسدبیگی-رستمی
که با اعتبار
هفت تپه
اختلاس شده،
میشد برای
معادل جمعیت
تمام جمعیت
این منطقه اعم
از این شهر ها
و بخش ها و
روستاها
اشتغال زایی شود(
هفتصد هزار
شغل): برابر با
کل جمعیت شهر
شوش، حر- بیت
چریم، حسین
آباد، بن معلی،
الوان-عبدالخان،
آهودشت، فتح
المبین-صرخه/سرخه-چنانه،
شاور-سید عباس
و ... کل
روستاهای و
بخش های شوش و
همچنین کل
جمعیت دزفول و
اندیمشک و
شوشتر و کارون
و گتوند.
م.بهداد
- .کارشناس .اقتصاد- آبان ۱۳۹۹
مقاله
دریافتی- انتشار:
کانال مستقل
کارگران هفت
تپه
........................................................