با
گسترش مبارزه
علیه رژیم
اسلامی،
بحران
حکومتی را
افزایش دهیم
یوسف
لنگرودی
اختلاف
میان باندهای
اصلی قدرت -
خودی ها - حالا
وارد دومین
هفته خود شده
ودیگر کاملا
روشن گردیده
که ماجرای
برکناری وزیر
اطلاعات توسط احمدی
نژاد و سپس
ابقای وی توسط
علی خامنه ای،
صرفا یک
اختلاف ساده
بر سرجابجایی
یک وزیر نبوده
بلکه جنگ قدرت
و نحوه اداره
حکومت اسلامی
وتحت کنترل
قراردادن آن
درمیان است.
ماجرایی که ازچندی
پیش با تهاجم
بانداحمدی
نژاد برسربرکناری
پورمحمدی
وزیرکشور،
محسن اژه ای
وزیر کشورو
منوچهر متکی
وزیرامورخارجه،
توسط احمدی
نژاد آغازشد و
سپس بانادیده
گرفتن مجلس
شورای اسلامی
و بی اعتنایی
به بسیاری از
روحانیون اصول
گرا، گسترش
پیدا کرد وبا
تحت کنترل
گرفتن بخش
هایی از
نهادهای
امنیتی و
نظامی توسط این
باند، به طور
شتابان ادامه
یافت. احمدی
نژاد با
برکناری حیدر
مصلحی و
گماردن فرد مورد
اعتماد خود
دروزارت
اطلاعات، قصد
داشت تا این
نهاد پراهمیت
را تمام وکمال
زیر کنترل خود
داشته باشد
مخصوصا آن که
انتخابات
مجلس شورای
اسلامی در سال
جاری برگزار
خواهد شد و
باند های
حکومتی تلاش
دارند تا
اکثریت کرسی
ها را به دست
آورند. معلوم
است که در یک
کشور استبدادی
که وزارت
اطلاعات به
عنوان یک پایه
اساسی قدرت
حکومت عمل می
کند و بسیاری
از طرح ها
وزدوبندهای
سیاسی در اتاق
های فکر آن
برنامه ریزی
می شود،
مخالفان را به
راحتی می توان
براثرتوطئه و
سرکوب
سرجایشان
نشاند ودست
نشاندگان را
به صدارت
ووکلالت
وانواع
مقامات رساند.
تسلط برچنین
نهادی
بسیارحائزاهمیت
است.
پررنگ شدن
طرح ها و نقشه
های باند
احمدی نژاد در
این اواخر و
مخصوصا
اظهارات علنی
و بی پروای
شان در باره
اسلام ایرانی
و علاقه شان
به ایران
باستان و طرح
برگزاری جشن
مراسم نوروزی
در تخت جمشید
و تقدیر از
شاهان هخامنشی،
نه تنها فریاد
آیت الله های
عهد دقیانوسی
حکومت را
درآورد و حزب
الله را آشفته
کرد، بلکه
رهبر نظام را
نیزبه وحشت
انداخت. همه
این ها خامنه
ای را به این
نتیجه
رسانید که
اگر زود نجنبد،
احمدی نژاد
ممکن است دست
بالا را بگیرد
و همه چیزاز
دست برود و
ازدستگاه ولایت
فقیه و قدرت
مطلقه اش
اثرچندانی بر
جای نماند.
دقیقا به همین
دلیل بود که
خامنه ای وارد
ماجرا شد و
حیدر مصلحی را
که از آدم های
خود اوست، در
مقام خود ابقا
کرد. خامنه ای
با وجود آن که
خودش همیشه
بالاترین
حمایت ها را
ازاحمدی نژاد
به عمل آورده
و حتی درهمه
درگیری های
مجلس و دولت،
در حمایت قاطع
خود از او تردیدی
نشان نداده
بود اما این
بار تصمیم
گرفت تا در
برابر حرکت
شتابان و بدون
ترمز احمدی نژاد
در نادیده
گرفتن دایمی
جناح های دیگر
حکومتی
بایستاد و
مانع ایجاد
کند. از این جا
بود که درگیری
و بحران میان
پیروان ولی
فقیه و
انتظاریون
وارد مرحله
جدیدی شد و
کاملا علنی
گردید وبدین
تریب ماه عسل
میان ولی فقیه
و باند احمدی
نژاد که
درجریان
تحکیم دستگاه
ولایت فقیه و
سرکوب اصلاح
طلبان شکل
گرفته بود، به
پایان خود
نزدیک شد.
نگاهی به
حوادث روزهای
گذشته، به
روشنی نشان می
دهد که بحران
اخیرتا چه
میزان کل
دستگاه
حکومتی را
فراگرفته و
هرروزی که می
گذرد نه تنها
نشانه ای از
مهار آن دیده
نمی شود بلکه
بر عمق آن
افزوده می شود.
تلاش خامنه ای
برای کم اهمیت
جلوه دادن این
اختلاف در
واقع حاکی از
نگرانی شدید
او ازادامه
مقاومت وحتی تهاجم
متقابل جناح احمدی
نژاد است. او
مخصوصا از آن
وحشت دارد تا این
اختلافات به
خیابان کشیده
شود.
در این
میان صف آرایی
همه جانبه ای
از سوی مخالفان
علیه احمدی
نژاد آغاز شده
است. حملات تا به
حال به طور
مستقیم متوجه
تیم رحیم
مشایی بوده که
به باند منحرف
و فتنه گرشهرت
یافته است. شخص
احمدی نژاد
نیزاگرچه تاکنون
به طورمستقیم
هدف انتقادات
قرارنگرفته
اما علنا به
اوهشدار داده
می شود که راه
خود را از
باند رحیم
مشایی
جداسازد و
فریب القائات
گمراه کننده
او را نخورد و
از خط ولایت
فقیه، شریعت و
اسلام خارج
نشود. فرمانده
سپاه از فتنه
ای سخن می گوید
که در دل دولت
جا خوش کرده
است و آن را
بزرگترین
خطری می داند
که از درون
نظام، حاکمیت
را در آینده
تهدید خواهد
کرد. مجلس
نیزدور تازه
ای از حملات
را علیه دولت
دربسیاری از
زمینه ها از
جمله مسایل
سیاسی و
اقتصادی
گرفته تا ورزشی
آغاز کرده و
با صدور
بیانیه ای اعلام
کرد که "از نظر
مجلس،
حیدرمصلحی
همچنان
وزیراطلاعات
است". مجلس
خواهان آن شده
تا احمدی نژاد
موضع خود را
دربرابر
خواست خامنه
ای در ابقای
مصلحی روشن
کرده وبه آن
لبیک بگوید. علی
سعیدی
نماینده
خامنه ای در
سپاه پاسداران
نیز در هشداری
که متوجه
احمدی نژاد
است، گفته است
که "مخالفت با
فرمان خامنه
ای، تخطی از
فرمان خداست".
در مقابل،
باند احمدی
نژاد نیز نه
فقط کوتاه
نیامده بلکه
علنا اعلام
کردند که اگر
تهدیدات علیه
آنان پایان نگیرد،
ظرف نیم روز
مخالفان را
جاروب خواهند
کرد. احمدی
نژاد تا به
امروز
دربرابرکودتای
" مصلحت " گونه
خامنه ای
سکوت
توام با مقاومت
را در پیش
گرفت و از
تایید تصمیم
وی برای ابقای
حیدر مصلحی
خودداری کرد.
او پس از این ماجرا،
نه در نشست
های هیئت دولت
شرکت کرده و
نه دردفتر
ریاست جمهوری
حاضر شده و
گفته می شود
که سه شرط را
برای از سر
گیری وظایفش
به عنوان رییس
جمهور، مطرح
کرده که
برکناری
مصلحی از جمله
آن است.
این که
اختلافات
اخیربه کجا
بیانجامد و یا
چه جناحی
مغلوب ویا
پیروزشود
امری است
ثانوی؛ مسئله
مهم این است
که بحران
حاضرتا به حال
به زیان کل
نظام جمهوری
اسلامی تمام
شده است و در
ادامه خود
بدون تردید ضربات
شدیدی به
حکومت وارد
خواهد ساخت.
در این میان
باید به یک
نکته مهم توجه
کرد و آن این
است که
باندهای
حکومتی ممکن
است برای خارج
ساختن خود از
حملات
مخالفان،
جناح مقابل را
مسئول همه
بدبختی ها و
مشکلات معرفی
کنند. مثلا
حامیان خامنه
ای با قربانی
کردن رحیم مشایی
و در صورت
لزوم حتی
احمدی نژاد،
همه مصایب مربوط
به مشکلاتی که
کشور با آن
روبروست و
عوارض هولناک
حذف یارانه را
در معیشت
مردم، بر روی
آنان سرشکن
کنند البته
مردم ایران
هشیارند و می
دانند که کل
نظام با همه
جناح های آن،
مسئول مصایبی
هستند که مردم
با آن
روبرویند. این
جناح ها اساسا
برای حفظ
جمهوری
اسلامی،
منافع خود و
نجات نظام سرمایه
داری است که
به جان هم
افتاده اند.
جمهوری
اسلامی یک
باردیگرو به
طورروشنی نشان
داده که یک
حکومت متعلق
به عهد عتیق
است و با مناسبات
یک جامعه مدرن
ناسازگاروبا تناقضاتی
ذاتی ای که
دربسیاری
ازعرصه ها باخود یدک
می کشد، هنوز
بحرانی را
خاتمه نداده،
بحران تازه ای
را شدیدترازبحران
قبلی باز
تولید می کند.
کسانی که مخاصمات
اخیر را یک
جنگ زرگری می
خوانند و یا
ناچیزترازآن
می شمارند که
بشود آن را
مورد توجه قرارداد،
نشان می دهند
که درک درستی
از ویژگی این
نظام و
مناسبات قدرت
در آن ندارند
وبه شکاف
درمیان
بالایی ها
وتاثیر آن بر
مبارزات
پایینی ها بی
توجه اند.
فراموش نباید
کرد که
اختلافات
حکومتی در این
نظام، از لحظه
تولد ناقصش،
همیشه پاشنه
آشیل آن بوده
است. همین ماجرای
دعوای میان
اصلاح طلبان
حکومتی و دارو
دسته ولی فقیه
دردو سال قبل،
به نوبه خود
زمینه مناسبی
را برای به
خیابان آمدن
مردم و شکل
گیری جنبش
ضداستبدادی
فراهم ساخت.
حالا نیز باید
اختلافات
کنونی را به
دقت رصد کرد و
بیشترین
استفاده را
ازآن برد.
مخصوصا حالا
که اوضاع با
گذشته تفاوت
های چشمگیری
دارد؛ خامنه
ای نه از نفوذ
و اتوریته بلامنازع
خمینی
برخوردار است
که چنین
اختلافاتی را
به سرعت و با
قدرت پایان
دهد ونه احمدی
نژاد یک رییس جمهور
بی دست و پا
است که با
اتهامات
وتوطئه چینی به
راحتی بتوان
اورا نادیده
گرفت و یا حذف
کرد. او اکنون
چنان مواضع
خود را درسلسله
مراتب قدرت
محکم کرده که
با این تشرها
وچنین حکم
هایی به آسانی
جا نخواهد زد
بلکه ممکن است
به ضد حمله
نیز دست بزند.
جمهوری
اسلامی از هر
نظر با مشکلات
بی سابقه ای
در عرصه های
سیاسی و
اقتصادی
روبرواست و به
لحاظ بین
المللی در
انزوای شدیدی
به سر می برد.
یک جنبش
نیرومند
ضداستبدادی
که هر بار با
واکنش خویش
پایه های
استبدادرا می
لرزاند، در متن
جامعه وجود
دارد و این باربا
حذف یارانه ها
و افزایش سرسام
آور بهای
خواروبار،
مواد غذایی و
مواد سوختی،
حکومت با خطر
به راه افتادن
شورش های مردمی
مواجه است
همچنین
مبارزات
کارگری در
همین دو ماه
اخیر از رشد
قابل توجهی
برخورداربوده
و احتمال وقوع
اعتصابات و
تظاهرات بزرگ
کارگری نباید
نادیده گرفته
شود به ویژه
آن که یازدهم
اردیبهشت در
راه است؛ روزی
که از سوی
جوانان و
فعالین شبکه
های اجتماعی
به عنوان روز
خشم از آن یاد
می شود. اگر به
همه این ها،
امواج انقلاب
سرزمین های
عربی را که
خیابان های
خاورمیانه و
شمال آفریقا
را درنوردیده
و با اشتیاق
از سوی مردم
ایران و به ویژه
جوانان دنبال
می شود، اضافه
گردد، آنگاه
روشن خواهد شد
که جمهوری
اسلامی با چه
وضعیت
نابسامان و
شکننده ای
روبروست. در
چنین شرایطی،
جنبش کارگری،
جنبش ضد
استبدادی،
خلق های تحت
ستم ایران و
جوانان کشور
باید از این اختلافات
به طور
هوشمندانه ای
استفاده کرده و
با گسترش
مبارزات خود
در عرصه های
کار و زندگی و
خیابان و
دانشگاه،
باعث تشدید
منازعات و
بحران حکومتی
شوند. باید به
خاطر داشت که
مخالفت دایمی
مردم با
جمهوری
اسلامی و وجود
جنبش مردمی در
همه این سال
ها، به سهم
خود، همواره
به اختلاف
میان جناح های
حکومتی بر سر
چگونگی حفظ
نظام وسرکوب
جنبش مردمی
دامن زده است.
پس، برای
گسترش این
اختلافات
وبهره برداری
متقابل از آن،
جا دارد
تا جنبش مردمی
هرچه
نیرومندتر و
مصمم تر در
برابر ارتجاع
اسلامی، وارد
صحنه شود.
پنج شنبه
نهم اردیبهشت
ماه سال نود –
برابربا بیست
و نهم آوریل
دوهزارو
یازده