Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۸ فروردين ۱۳۹۶ برابر با  ۲۸ مارس ۲۰۱۷
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۸ فروردين ۱۳۹۶  برابر با ۲۸ مارس ۲۰۱۷
اداره شهر بیش از تعمیر دستشویی به تخصص نیاز دارد

زیر پوست خبر

 

انتخابات شوراها و انتخابات ریاست جمهوری

 

حسین ریزه سد

یادداشت اختصاصی برای اردوی کار

 

علی اصغر احمدی رییس ستاد انتخاب کشور در نشست خبری صبح امروز خود از رشد 14 درصدی نامزدی شورای شهر نسبت به سال 92 خبر داد و با اشاره به وجود 21کرسی برای شورای شهر تهران، یادآور شد که در انتخابات تهران 3000 نفر ثبت نام کرده اند. افزایش نامزدهای انتخابات شوراهای شهر معیاری برای تشخیص جهت گیری مردم نسبت به انتخابات ریاست جمهوری به حساب نمی آید. عوامل محلی و موقعیت های خاص منطقه ای، و این واقعیت که شوراهای شهر در سراسر کشور ارتباط یکسانی با مراکز اصلی قدرت ندارند، در میزان مشارکت ها تاثیرگذار است. اگر بنا بر شاخص ها باشد، انتخابات شوراها در کلان شهرهایی مثل تهران عملا از اهمیت بیشتری برخوردار است و در این انتخابات هم نه کسانی که ثبت نام کرده اند، بلکه آنها که بوده اند و ثبت نام نکرده اند به مراتب بیشتر می توانند قدرت واقعی تاثیرگذاری انتخاب شده گان بر امور شهری و جلوگیری از فساد و رانت خواری در کلان شهری مثل تهران را گواهی دهند؛ کلان شهری که نسبت به سایر کلانشهرهای ما مشت نمونه خروار است.

 

از میان آنان که حاضر نشده اند دوباره ثبت نام کنند از رحمت الله حافظی نام می برند که به عنوان "صدای ضد فساد شورای شهر تهران" معروف شد. وقتی عده ای از مردم به اصرار از وی خواستند که بماند و به افشاگری علیه باندهای اختلاس در شورای شهر و شهرداری تهران ادامه دهد، حافظی در نامه ای در باره دلایل خودداری خود از اعلام کاندیداتوری مجدد نوشت: شورای شهر بعنوان یک نهاد محلی نتوانست از ابزار نظارت خود به خوبی استفاده نماید چون متاسفانه لابی قدرت و ثروت، تعداد اعضایی که مبارزه با رانت را به منافع اقتصادی و جناحی ترجیح می‌دهند در اقلیت مطلق قرار داد؛ انتظار این بود که مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد بالادست و ناظر، با حساسیت در برابر گزارش‌های مختلف سازمان بازرسی و حسابرسان شورای شهر، تحقیق و تفحص از عمق فساد در شهرداری را رقم بزند که گویا در آنجا هم لابی راهرو در برابر انجام  تکلیف قانونی پیروز شد." آن چه حافظی به عنوان "لابی راهرو" نام برد، در حقیقت دستور پشت پرده به هیئت مدیره مجلس برای مسکوت گذاشتن طرح تحقیق و تفحص از شهرداری تهران بود تا از طریق افشاگری احتمالی مجلس جلوی نامزدی قالیباف برای انتخابات ریاست جمهوری آینده گرفته نشود. ابعاد این دخالت ها در حدی است که در آخرین ماه سال گذشته وقتی خبر اختصاص بودجه به صدا و سیما به دستور رهبری به مجلس از محل صندوق ذخیره ارزی به رسانه ها درز کرد، صادقی نماینده مجلس در تذکری آیین نامه ای خشمگین از همان "لابی راهرو" خطاب به رییس مجلس گفت: "ما نه تنها فاعل بالاختیار نیستیم بلکه به اذن رهبری مفعول بالاضطرار میباشیم."

 

هر چه ارتباط کلان شهرهای کشور از نظر تاثیرگذاری بر ساخت قدرت و توزیع رانت ها میان آحاد طبقه سیاسی حاکم برجسته تر باشد، امکان تاثیرگذاری بر امور شهری از طریق شرکت در انتخابات شوراها هم کمتر است. بنابراین صرفنظر از این که چه میزان در انتخابات شوراها نامزد می شوند و چه میزان شرکت می کنند؛ صرفنظر از این که "مهندسی" انتخابات ریاست جمهوری آینده صورت بگیرد، یا از جانب نیروهای نظامی و امنیتی و بیت رهبری دخالتی در انتخابات آینده صورت نگیرد، و صرفا به شکل های فعلی سلب حق رای عمومی مثل نظارت_ استصوابی شورای نگهبان اکتفا شود، مردم قدرت تغییر واقعی اوضاع از طریق انتخابات را ندارند. اصطلاح صادقی نماینده مجلس که نمایندگان مجلس را "مفعول بالاضطرار" به "اذن رهبر" دانسته طنزی گزنده، اما واقعی است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باند لاریجانی چطور رحمت الله حافظی را حذف کرد؟

 

رضا حقیقت نژاد

فیسبوک

 

رحمت الله حافظی را سال ۸۷ در کیش دیدم. با خانواده آمده بود و مهمان مرکز توسعه سلامت کیش هم شده بود. مشاور آن مرکز بودم. ظهر روزی گرم رفتیم پارک دلفین ها. از رقص دلفین ها خوشش أمد ولی موزیک تند، شل حجابی و رقص یواشکی برخی زنان، اخمش را برانگیخت؛ یک اصولگرای معمولی.

او خیلی کم و آرام حرف می زند، منتها زودجوش است و وقتی خشمش با نگاه خاص و لهجه اصفهانی اش ترکیب می شود، آدم تازه ای می شود. کلا هم اهل واکنش و جنگ و دعواست. سر همین جنگ و واکنش ها بود که گفت کسالت دارم و از معاونت وزارت بهداشت دولت دوم احمدی نژاد رفت، سال ۸۸. حافظی در دولت اول احمدی نژاد و وزارت لنکرانی، آدم خیلی پرنفوذی بود ولی وقتی مرضیه وحیددستجردی دست و بالش را بست و باقر لاریجانی همه کاره شد، حافظی ترجیح داد از وزارت بهداشت برود.

مدتی بعد کسالت حافظی خوب شد و رییس سازمان تامین اجتماعی شد. آنجا هم جنگ عظیم بود بین دو طایفه احمدی نژادی، حافظی طبقه هشتم ریاست می کرد، علی ذبیحی، طبقه نهم. آن روزها صادق محصولی پشت حافظی بود و او رییس ماند. دوران ریاست او پر از تنش بود، به ویژه با وزارت بهداشت و مرضیه وحید دستجردی. همزمان تلاش مجلس برای تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی، میدان جنگ جدیدی باز کرد. دعوای او و مجلس بالا گرفت. مجلسی ها که معتقد به وقوع فساد عظیم مالی در سازمان های زیرمجموعه حافظی بودند، گفتند او را به قوه قضاییه معرفی می کنیم. ائتلاف وزارت بهداشت و مجلس در نهایت زورش رسید و پیش از اینکه عمر ریاست حافظی به ۲ سال برسد، او را از تامین اجتماعی برداشتند، به اصرار مرضیه وحید دستجردی، بهمن ۹۰. البته در آن گفته می شد وزیر رفاه او را در یک معامله پنهانی برداشت تا مجلس بی خیال تحقیق و تفحص شود ولی هرچه بود، رفتنش سبب شد خیال طیفی راحت شود.

از بهمن ۹۰ تا اردیبهشت ۹۲ حافظی در حاشیه بود. وقت شوراهای شهر او همراه با جمعی از احمدی نژادی های سابق مثل حسن بیادی وارد گود شد و در لیست آبادگران قرار گرفت، یک لیست کاملا اصولگرایانه که از نزدیکان قالیباف تا مدیران احمدی نژاد در آن جاخوش کرده بودند. او در لیست جبهه پایداری / حامیان سعید جلیلی هم نامش بود ولی احمدی نژادی ها نامش را در لیست نگذاشتند.

حافظی در انتخابات رای آورد و عضو شورای چهارم شد. در نخستین ماه های کاری از عملکرد قالیباف حمایت کرد ولی او گزینه اش برای شهردارشدن نبود. جبهه پایداری دنبال شهردارشدن علی نیکزاد یا رستم قاسمی بودند و حتی تمایل داشتند با کمک آنها اصلاح طلبی مانند بیطرف شهردار شود ولی قالیباف شهردار نشود. اصلاح طلبان به این معامله تن ندادند و بر شهردارشدن محسن هاشمی اصرار کردند، حافظی هم به ناچار با چشم پوشی از مخالفت خود شد و سمت قالیباف ایستاد تا محسن هاشمی شهردار نشود.

با این حال معلوم بود که آب او و قالیباف در یک جوب نمی رود و از اسفند ۹۲ مقابل شهردار تهران ایستاد، نخستین بار سر بودجه شهرداری. او مفاسد بودجه را فاش کرد و علیرضا دبیر که آن وقت سمت قالیباف ایستاده بود، به او کنایه زد: «دوران بگم بگم تمام شده، ۸سال پدر مردم را با بگم بگم درآوردید.» کنایه دبیر اما حافظی را ساکت نکرد و آنقدر بگم بگم کرد تا پدر قالیباف را درآورد.

اردیبهشت ۹۳، حافظی طرح سوال از قالیباف را به نیت استیضاح شهردار تهران کلید زد، با این حال در جلسه اردیبهشت ۹۳ معلوم نشد چرا او با وجود اینکه از پاسخ قالیباف قانع نشد، گفت: «اغماض می کنم تا فرصتی برای اصلاح امور برای شهردار تهران فراهم شود.» این دومین اغماض حافظی در برابر قالیباف بود.

از تابستان ۹۳ جدال حافظی و قالیباف وارد مرحله تازه ای شد. او که دنبال تاسیس دادگاه ویژه تخلفات برای شهرداری بود، خود به رسانه ای برای افشای تخلفات و فساد شد، از فروش زمین ۱۶هزار متری قیطریه به یک آقازاده تا تخلفات پرونده ۵۰۰ میلیارد تومانی بوستان مادر و یا پرونده ۴۰۰ میلیارد تومانی اراضی عباس آباد که در هر دو مورد، پای سپاه در میان بود.

از همین ایام او مقابل مهدی چمران، رییس شورای شهر هم ایستاد. چمران به طور معمول به لاپوشانی و مخفی کاری فساد شهرداری مشغول بود و حافظی معترض او. حافظی در این دوران به نسخه کامل اسناد حسابرسی سال های مختلف شهرداری به ویژه گزارش سال ۹۲ دست یافته بود و در هر مصاحبه و جلسه، یک فساد تازه می گذاشت روی میز جلسات شورا. مرحله تازه زندگی سیاسی حافظی البته دشوارتر بود، افشای هر پرونده فساد پای یک آقازاده یا نهاد را به بازی باز می کرد و حلقه دشمنان او را وسیع تر و بیشتر.

به همین دلیل بود که خبرگزاری فارس وارد میدان شد و پرونده فساد مدیریتی حافظی در فروش سهام پالایشگاه اصفهان در سال ۸۷ را رو کرد و محسن پیرهادی، عضو شورا از حقوق های نجومی در هیات مدیره هلدینگ سیمان در زمان مدیریت حافظی در تامین اجتماعی گفت. دیگر رسانه های نزدیک به سپاه هم می نوشتند همه تب و تاب حافظی برای انتخابات است، چون می داند از اردوگاه اصولگرایان رانده شده، ژست ضدفساد و ضد قالیباف گرفته تا در لیستی جا خوش کند. ماه های پایانی ۹۵ جنگ حافظی و قالیباف به اوج رسید. حافظی گفت ترافیک تهران، مصنوعی و انتخاباتی است، قالیباف تلویحا گفت حافظی انسان نیست و قافیه به تنگ آمده که چنین می گوید، حافظی هم جمله مشهور میرحسین موسوی را خطاب به شهردار تهران گفت: «ادب مرد به ز دولت اوست»، اندکی بعد هم پرونده فساد استخدام نجومی را علنی کرد که پای صدها آقازاده دیگر در میان بود.

در کشاکش این جنگ سخت، وقتی حافظی در شورای شهر تنها و نومید شد، اندک اندک دست به دامن مجلس شد تا از شهرداری تهران تحقیق و تفحص کند. رویایی که در ماجرای املاک نجومی با لابی قالیباف در مجلس و همکاری علی لاریجانی ناکام ماند و نمایندگان نزدیک به قالیباف و لاریجانی تهدیدش کردند که پرونده مفتوح فساد اقتصادی دارد. این سومین بار بود که حافظی از باند لاریجانی شکست می خورد، بار اول در وزارت بهداشت با محوریت باقر لاریجانی، بار دوم در سازمان تامین اجتماعی با محوریت مرضیه وحید دستجردی و بار سوم در مجلس با محوریت علی لاریجانی.

پس از این شکست، آینده سیاسی حافظی مشخص نیست. او این روزها با محمود صادقی می چرخد، علی مطهری شورا خوانده شد و شاید اصلاح طلبان یا دولتی ها با وجود اینکه می دانند جنس سیاسی حافظی با آنها جور نیست، بخواهند او را در تیم شان داشته باشند، حافظی علیه دولت احمدی نژاد موضع سیاسی خاص یا تندی نگرفته ولی از همان زمان که احمدی نژاد بین او و دستجردی، دستجردی را انتخاب کرد، میلی به آنها نشان نداده است. از طیف لاریجانی ها و اصولگرایان میانه رو دلش خون است و ممکن است تیم سعید جلیلی دوست داشته باشند جذبش کنند.

حافظی در شورا خواست مستقل باشد، از همه طرف خورد، از ثبت نام برای انتخابات شوراهای پنجم خودداری کرد، خسته و زخمی رفت خانه، کنار همسر بیمارش نشست. رحمت الله حافظی نمونه خوبی برای مطالعه سرنوشت مبارزه با فساد در جمهوری اسلامی است، مبارزه ای که علیه فساد نیست، علیه نظام است، این را قطعا رحمت الله حافظی بر زبان نخواهد آورد ولی «چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

زیتون ـ  سایت خبری تحلیلی

۰۷ فروردین ۱۳۹۶

 

پایان ثبت‌نام کاندیداهای انتخابات شوراها؛

امید اصلاح‌‌طلبان برای تکرار تجربه مجلس

 

‌سینا پاکزاد

 ثبت نام کاندیداهای انتخابات شوراهای شهر و روستا به پایان رسید و حالا باید دید چه تعداد از ثبت‌نام کننده‌ها تایید صلاحیت می‌شوند و می‌توانند خود را در معرض رای افکار عمومی قرار دهند. انتخابات شوراها گرچه به اندازه انتخابات مجلس شورای اسلامی از اهمیت سیاسی برخوردار نیست اما موضوع در پایتخت متفاوت است و می‌توان دید که چطور اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان برای فتح کرسی‌های این نهاد در تلاش هستند.

در انتخابات پیشین شوراها شانس با اصلاح‌طلبان یار نبود و آنها نتوانستند نتوانستند از رای خود برای تغییر شهردار استفاده کنند و الهه راستگو که در لیست آنها قرار داشت بعد از ورود به شورای شهر به تیم حامیان قالیباف پیوست و امید‌ها برای تغییر قالیباف را نقش برآب کرد.

انتظار برای پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو بیشتر از گذشته است و آنها می‌خواهند تجربه انتخابات مجلس شورای اسلامی را تکرار کنند و اکثریتی قاطع در شورای شهر به دست بیاورند. رسیدن به چنین موفقیتی در گرو این خواهد بود که مانند انتخابات مجلس این بار هم بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان به این نتیجه برسند به یک لیست واحد رای بدهند تا از پراکندگی آرا جلوگیری شود.

 

نگرانی از تکرار یک تجربه

 

حامیان اصلاح‌طلبان در شبکه‌های اجتماعی مدام این دغدغه را مطرح می‌کنند که لیست انتخاباتی شوراها باید با در نظر گرفتن تخصص و کارآمدی افراد تدوین شود و جایی برای اعمال نفوذ آقازاده‌ها و رانت‌های سیاسی نباشد. چنین دغدغه‌ای ناشی از کاندیداتوری تعداد قابل توجهی از فرزندان چهره‌های سیاسی است که انتظار دارند به پشتوانه اسم و رسم پدران خود جایی در لیست اصلاح‌طلبان پیدا کنند. تجربه انتخابات مجلس هم بر نگرانی‌ها از اعمال نفوذهای سیاسی در تهیه لیست نهایی اصلاح‌طلبان افزوده است.

 

در آن انتخابات نام فاطمه حسینی فرزند صفدر حسینی به لیست اصلاح‌طلبان راه پیدا کرد و پس از این که بحث‌ها درباره فساد مالی پدرش در صندوق توسعه ملی علنی شد از او جمله‌ای نقل شد با این مضمون که «سهم خودمان را از سفره انقلاب برداشته‌ایم». هر چند او بعدا انتصاب این سخنان به خود را تکذیب کرد اما بهرحال تاثیر خود را بر افکار عمومی گذاشته بود و باعث خشم توام با یاس بسیاری از کسانی شد که تصمیم گرفته بودند طبق توصیه محمد خاتمی به همه اعضای لیست رای بدهند. انتظار می‌رود که استراتژی اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو هم تبعیت از همان الگوی رای به تمام اعضای لیست باشد و بنابراین کسانی که درباره لیست تصمیم می‌گیرند در موقعیتی حساس برای جلوگیری از تکرار ماجراهای این چنینی هستند.

 

راه پرپیچ و خم مبارزه با فساد

 

پیروزی احتمالی لیست اصلاح‌طلبان در انتخابات شوراها به معنای خداحافظی محمدباقر قالیباف از شهرداری بعد از ۱۲ سال خواهد بود. کنار گذاشتن قالیباف شاید مهم‌ترین محرک برای بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان در پایتخت هم باشد. انتشار گسترده خبرها درباره فساد در شهرداری که به عنوان ماجرای املاک نجومی معروف شد هم بر شدت بدبینی‌ها و مخالفت‌ها با قالیباف افزوده است.

اصلاح‌طلبان با این پرسش هم مواجه هستند که در صورت پیروزی چه کسی را می‌توانند به عنوان شهردار تهران در مسند مدیریت پایتخت قرار دهند.

 

یاشار سلطانی که ماجرای این فساد را در وبسایت معماری نیوز افشا کرده بود و به همین دلیل ناگزیر از تحمل چندین ماه حبس شد حالا خود به عنوان کاندیدا در انتخابات شورای شهر تهران ثبت نام کرده است.

کاندیداتوری او با دو واکنش روبرو بوده است و همه مخالفان شهردار٬ مدافع حضور او در شورا نیستند. منتقدان می‌گویند که او اگر واقعا ادعای مبارزه با فساد دارد باید در جایی خارج از نهاد قدرت بایستد و به عملکرد نظارتی بسنده کند چرا که حضور در قدرت باعث احتیاط و مصلحت‌سنجی می‌شود. موافقان اما به تجربه عملکرد رحمت‌الله حافظی عضو کنونی شوراهای شهر تهران استناد می‌کنند که گرچه گرایش اصولگرایانه دارد اما در واقع به تنها صدای اعتراض علیه فساد شهرداری در شورای شهر تبدیل شد.

او به دلایلی که هنوز روشن نیست از ثبت نام در این دوره انتخابات امتناع کرده و همین باعث علامت سوال در ذهن کسانی شده‌ است که به حضور دوباره او امیدوار بودند. برخی تحلیل‌ها حاکی از این است که عدم کاندیداتوری حافظی را می‌توان به معنای سرخوردگی و ناامیدی او از مبارزه واقعی با فساد تلقی کرد.

 

در فقدان استراتژی

 

اصلاح‌طلبان با این پرسش هم مواجه هستند که در صورت پیروزی چه کسی را می‌توانند به عنوان شهردار تهران در مسند مدیریت پایتخت قرار دهند. مهم‌ترین گزینه‌ای که در دوره گذشته پیش روی آنها قرار داشت٬ محسن هاشمی فرزند علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بود که حالا خود برای عضویت در شورای شهر کاندیدا شده است. تصمیم او احتمالا بر این اساس است که شانسی جهت شهردار شدن خود نمی‌بیند و عضویت در شورا را موقعیتی قابل قبول برای خود ارزیابی می‌کند.

سایر گزینه‌های احتمالی اصلاح‌‌طلبان برای شهرداری هنوز مشخص نیستند و اصولا در حال حاضر کمتر کسی درباره آن حرف می‌زند. شاید تنها نقطه اجماع را بتوان مخالفت با انتخاب دوباره قالیباف دانست چرا که هنوز هیچ برنامه و استراتژی مشخصی برای مدیریت شهری از سوی اصلاح‌طلبان معرفی نشده است. انتظار هم نمی‌رود که رای‌دهندگان در نهایت به واسطه یک برنامه پای صندوق‌ها حاضر شوند و طبق تجربه گذشته٬ ایجاد هیجان‌ انتخاباتی و دعوت از سوی چهره‌های مرجع مانند خاتمی به تحریک اجتماعی بدنه اصلاح‌طلبان منجر خواهد شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اداره شهر بیش از تعمیر دستشویی به تخصص نیاز دارد.

دكتر محمد فاضلی

استاد دانشگاه

 

همه ما در خانه‌هایی زندگی می‌کنیم که گاه و بی‌گاه جایی از آن خراب می‌شود. لوله می‌ترکد، سیم‌کشی برق اتصالی می‌کند، نقاشی کردن دیوارهای خانه یا ایمن‌ساختن خانه در برابر آتش‌سوزی لازم می‌شود، و زیباسازی و دکوراسیون منزل ضرورت پیدا می‌کند. شما برای انجام این کارها به طیفی از تخصص‌ها احتیاج دارید: لوله‌کش، برقکار، متخصص ایمنی و آتش‌نشانی، نقاش ساختمانی، پرده‌دوز، نقاش، کاشی‌کار، کمدساز، کابینت‌ساز.

مردم ایران، شهرها و روستاهای ما بسیار پیچیده‌تر و پرمسأله‌تر از خانه‌های ما هستند. شهرها و روستاهای ما صدها مشکل بزرگ و کوچک دارند. من فقط ده مورد از آن‌ها را فهرست می‌کنم.

1. شهرهای ما مشکل فقدان درآمد پایدار دارند و هزینه‌شان بیش از درآمدشان است. دخل و خرج‌شان با هم نمی‌خواند.

2. شهرهای ما مشکل حمل و نقل عمومی دارند.

3. شهرهای ما مشکل مدیریت زباله‌های شهری دارند.

4. شهرهای ما مشکل آلودگی هوا دارند.

5. شهرهای ما درگیر فساد شهری، زمین‌خواری، تخلف در ساخت‌وسازها و کاربری‌ها دارند.

6. شهرهای ما مشکل کمبود منابع آب و هدررفت آب در شبکه‌های آب شهری.

7. شهرهای ما با مشکل حاشیه‌نشینی درگیر هستند.

8. شهرهای ما از نازیبایی، شهرسازی بی‌اصول، کیفیت پایین سازه‌های شهری، برنامه‌ریزی نامناسب حمل و نقل، و حاشیه‌نشینی رنج می‌برند.

9. شهرهای ما درگیر نابرابری و بی‌عدالتی در جنوب و شمال خود هستند.

10. شهرهای ما از عدم شفافیت درآمدها و هزینه‌ها و فساد رنج می‌برند.

مردم بزرگوار ایران، شما هیچ وقت برای ساخت و تعمیر خانه‌تان، به هیچ کشتی‌گیر، تکواندوکار، مشت‌زن، فوتبالیست، خواننده، موسیقی‌دان، فیلمساز، هنرپیشه، مدّاح، روحانی، شاعر، پزشک یا سیاستمداری تلفن نمی‌کنید. شما حتی تعمیر دستشویی منزل‌تان را هم به این افراد نمی‌سپارید، پس چگونه حاضر می‌شوید تصمیم‌گیری درباره اداره شهرتا و روستای خود را که بسیار پیچیده‌تر، بزرگ‌تر و مهم‌تر از اداره خانه‌تان است به این افراد بسپارید؟

شهر و روستای شما به متخصصان شهرسازی، معماری، متخصصان اقتصاد شهری، حقوقدانان، جامعه‌شناسان، برنامه‌ریزان شهری، جغرافیای شهری، متخصصان برنامه‌ریزی حمل و نقل، محیط زیست شهری و کسانی از این دست نیاز دارد.

ارتقای کیفیت زندگی در شهرهای این سرزمین به زور بازوی کشتی‌گیرها، ناز و کرشمه بازیگرها، صدای خوش خواننده‌ها یا دوز و کلک‌های سیاستمداران و بدتر از آن فرزندان‌شان نیاز ندارد؛ شهرهای ما نیازمند ایده‌های خلاق متخصصان و سلامت و استواری ایشان بر مسیر توسعه پایدار است. مردم ایران، شهر را به اندازه خانه‌تان مهم بدانید. اداره شهر بیش از تعمیر دستشویی به تخصص نیاز دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

انتخابات شوراها = حكومت شايستگان يا آقازادگان ؟!

 

حسين تفويضی

 

زماني كه هجوم برخي آقازاده ها و اشراف زادگان در كلان شهرها جهت ثبت نام و شركت در شانزدهمين دوره انتخابات شوراها را ديدم

شوق وشورم از آباداني كشورم به نگراني و سراب مبدل شد و روياهايم به نااميدي انجاميد..

ليك

راقم را بر اين داشت نظريه آریستوکراسي (Aristocracy)  را يك بار ديگر بررسي نماييم

در بدو امر بايد بنگريم

آيا آريستوكراسي  = حكومت شايسته سالاري و جمع نخبگان يك جامعه است  يا تداعي گر حكومت گروهي نجيب زاده واشراف سالار..؟!

 

وقتي به اسامي كانديداهاي شوراها در رسانه ها نگاهي مي اندازيم گويي رقابتي فشرده و دوئل انتخاباتي بين فرزندان دولتمردان شروع شده كه غالبا متمول و متصل به منابع قدرت و ثروت هستند و "نجيب زادگي" ، "ملائت" و "بهره مندي از حقوق و امتيازات ويژه" از خصيصه هاي بارز و مشهود آنان است.

 پرسشي كه به ذهن متبادر ميشود اين است  كه چه دليل و سببي باعث شده تا نماي شوراي شهر براي اين افراد به  "بنگاه اقتصادي" بنظر آيد و اين هجوم افسارگسيخته و بدون سابقه فرزاندان سياسيون و دولتمردان كه بعضا فقط سابقه تحصيلي دارند براي چيست و حاوي چه پيامي است؟

يادمان نرفته است كه در اوان انقلاب اسلامي ، دولتمردانِ انقلابي ، خويشان و فرزندانشان را از شركت در هرگونه انتخابات و مناصب سياسي منع و نهي ميكردند .

 

 حال بنگريم خيل عظيمي از فرزندان رجال سياسي با نامزدي در انتخابات حاوي چه پيامي براي ماست؟

 

آيا شايسته سالاري و نخبه گرايي معيار انتخاب شدن است و حقيقتاً اينان نمايندگان افراد شايسته و متخصص در امور شهري هستند؟ يا بدليل قرابت با پدرانشان مشروعيت سياسي و مالاً مقبوليت عامه پيدا ميكنند؟

بنظر ميرسد اين نوع هجوم به كرسيهاي پارلمان شهري توسط فرزندان سياسيون چيزي جز "اشرافيت گرايي" به ارمغان نمي آورد چه آنكه اكثر پدرانشان در طول زمامداريشان در مناصب مختلف در خدمت رساني و محروميت زدايي به طبقات محروم جامعه توفيقي نداشتند و از منظر سياسي نيز رفوزه محسوب ميشوند.

 

ليك اين پسران چه ارمغان بهتري نسبت به پدران براي مردم مي آورند و آيا مقبوليت نزد عامه مردم بدست خواهند آورد تا بر كرسي شوراي شهر تكيه زنند؟ بايد منتظر ماندو ديد..

تلنگر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©