سیاست های
ارتجاعی
حکومت
اسلامی،
محاصره
اقتصادی
ایران
و برخی از
نتایج آن در
زمینه های
مختلف.
احمد نوین
طبقه
کارگر و
زحمتکشان آن
بخش از جامعه
هستند که بر
اثر بحران های
اقتصادی-
اجتماعی و
سیاسی در
سیستم سرمایه
داری بیشترین
لطمات را دریافت
میکنند. در
حالی که این
بخش از جامعه،
اکثریت نفوس
جامعه را
تشکیل میدهد و
ثروت ها و
امکانات
جامعه را
بارور و پدیدار
مینمایند،
اما متاسفانه
در سیستم
سرمایه داری
سهم آنها در
برخورداری از
نعم مادی
بسیار ناچیز
است.
طبقه کارگر و
زحمتکشان
محروم ایران،
یعنی یکی از
حساس ترین بخش
های جامعه ما در
طول 32 سال
محاصره
اقتصادی
ایران بخصوص
در چندین سال گذشته
و در بویژه در 6
ماه اخیر، در
اثر تداوم و
تشدید تحریم
ها و محاصره
اقتصادی
ایران توسط
امپریالیست
ها و همچنین
سیاست های
حکومت اسلامی
ایران ضربه
های جانکاه
خورده اند.
همه مردم
ستمدیده
ایران بهمین
دلایل ضربه
های جانکاه
خورده اند.
طبقه کارگر و
زحمتکشان
ایران در
حاکمیت رژیم
های سرمایه
داری، چه در
زمان حاکمیت
نظام سلطنتی و
چه اکنون در
نظام اسلامی
ایران، مرغ
عزا و عروسی
بوده اند؛ چه
در دوران وجود
باصطلاح رفاه
اقتصادی کشور
و چه در دوران هائی
که فساد،
اختلاس و
چپاولگری های
حکومت اسلامی
ایران و محافل
قدرت سرمایه
در جهان باعث
تشدید بحران های
اقتصادی در
کشور ما شده اند
و کشور ما را
به سراشیب و
بحران های
اقتصادی-
اجتماعی
کشانده اند.
در همه موارد
در حالی که
صاحبان زر و
زور، ارزش های
اضافه و سودها
را تصاحب نموده
اند، اما، تمام
هزینه ها را به دوش طبقه
کارگر و
زحمتکشان ایران
گذاشته اند.
هر زمان هم که درآمد
دولت و سرمایه
داران رو به
افزایش بوده
است تمام هم و
غم صاحبان زر
و زور صرف این
شده است که
بیشترین سهم
را بخودشان اختصاص
بدهند و برای
تجدید قوای
نیروی کار جهت
تضمین تداوم
تولید، لقمه
نانی را هم
جهت رفع
گرسنگی جلوی
کارگر و زحمت
کش بیاندازند.
اما زمانی که
درآمد دولت و
سرمایه داران
رو به نقصان
بوده است
آنوقت صاحبان
زر و زور تلاش
نموده اند که
بقیمت
تشدید
بیکاری
کارگران و
زحمتکشان از
مخارج کم
کنند. اما،
اگر هم این
ترفند کفایت
ننماید،
آنگاه تلاش
میکنند که با
ایجاد تورم و
بالا بردن
قیمت کالاها و
خدمات، با سرقت
از سفره
کارگران و
زحمتکشان، از
چپاول و سود
جوئی های
آنها
کاسته نشود.
بنابر این
دولت های
سرمایه داری
از جمله حکومت
اسلامی
ایران، هم در
عروسی و هم در
عزا، سر طبقه
کارگر و
زحمتکشان را
میبُرند.
بر همین بستر
توجه شما را
به چند
مورد با توجه
به سیاست های
ارتجاعی
حکومت ایران و
اثرات مخرب تحریم
های اقتصادی
ایران توسط
امپریالیستها
جلب میکنم.
اخیراً
نماينده
شهرستان های
بويراحمد در
مجلس نهم
شورای
اسلامی"غلامحمد
زارعی" در گفت
و گو با ايلنا گفته
است که:
متاسفانه نرخ
بيکاری در
حوزه های
بويراحمد و
دنا بويژه شهر
ياسوج بالاست
و می توان گفت
که اين نرخ در
کشور
بالاترين نرخ
است.
غلامحمد
زارعی با
اظهار نگرانی
خودش از بالا
بودن نرخ
بيکاری در بين
جوانان تحصيلکرده
حوزه
انتخابيه بويراحمد
و دنا خاطرنشان
کرده است که:
ضريب نرخ
بيکاری در بين
تحصيلکردگان
اين حوزه ها
نگران کننده
است. غلامحمد
زارعی
که عضو
کميسيون
صنايع و معادن
مجلس نهم
شورای اسلامی
هم هست میگوید:
بخش
صنعت در
کهگيلويه و
بويراحمد و
دنا بويژه
بويراحمد
دچار رکود شده
و بسياری از
کارگاههای
توليدی و
صنعتی هم اکنون
تعطيل و يا در
حال تعطيلی
هستند.
زارعی
در این مصاحبه
اضافه کرده
است که : بايد
پذيرفت نرخ
بيکاری در
استان، بويژه
در حوزه
بويراحمد و
دنا نرخی نيست
که از سوی
دستگاههای
مرتبط اعلام شده
است. زيرا اين
نرخ تنها نرخ
آشکار است و
نرخ پنهان در
آن مشخص نيست. ما
معتقديم نرخ
کنونی بيکاری
با احتساب نرخ
بيکاری پنهان
بسيار بالا و
نگران کننده
است.
باید
توجه داشت که
این وضعیت
تنها مربوط به
شهرستان های
بويراحمد و
دنا ندارد و
مبتلابه همه
کشور ماست. در
سراسر کشور ما
ضريب نرخ
بيکاری و
بیکار سازی
کارگران و
زحمتکشان
بسیار نگران
کننده است.
گذشته
از اظهار
نگرانی
غلامحمد
زارعی این
صاحب منصب
رژیم از گسترش
نرخ بيکاری
پنهان و آشکار،
باید علل
تشدید بیکاری
کارگران و
زحمتکشان
ایران را مورد
بررسی قرار
داد و بی ردا و
پوشش آن علل
را در مقابل
چشمان مردم
ستمدیده
ایران گرفت و
مسببین آنرا
به مردم معرفی
کرد.
از رهبر و
صاحب منصبان
حکومت اسلامی
ایران در این
مورد هیچ توقع
و خواستی
نمیتوان داشت.
از جمله همین
چند روز قبل
وزير تعاون،
كار و رفاه
اجتماعی در
پاسخ به
اظهارات
نمايندگان در
صحن علنی مجلس
شورای اسلامی
رژیم گفت:
وزارت كار
مسئول اشتغال
افراد بيكار
نيست.
بهمین علت
هم هست که
بهمین سادگی
از زیر بار مسئولیت
شانه خالی
میکنند و در
صورت گرفتار
آمدن در
تنگنائی،
مقصر را یا
خود مردم و یا
رقبای سیاسی
شان در نظام
معرفی
مینمایند.
حتی
این واقعیت که
50% از
قربانیان
حوادث کار در
کشور،
کارگران
ساختمانی
هستند هم ربطی
به وزیر کار و
مسئولان رژیم
ندارد. زیرا
دستگاه دولت و
حکومت بواقع
نمایندگان
سیاسی بخش
مسلط طبقه
حاکم طبقه
سرمایه دار
هستند و وظیفه
مقدس آنها حفظ
منافع سرمایه
داران است.
ارگان
هائی از رژیم نیز
از جمله
سازمان نظام مهندسی،
شهرداری ها و
وزارت مسکن و
شهرسازی که
موظف هستند با
نظارت جدی و
موثر از پیش
آمدن
رویدادهای
حوادث کار
جلوگیری بعمل
آورند نیز کاری
انجام
نمیدهند.
البته
آنجا که چپاولگری
سرمایه داران
و رژیم بر اثر
حق طلبی های
کارگران بخطر
میافتد، آنگاه
همه ارگان های
علنی و مخفی
رژیم تا دندان
مسلح لحظه ای
از سرکوب
کارگران
مبارز غافل
نمیشوند.
این
رژیم حتی تجمع
مسالمت آمیز 60
نفر از فعالین
مستقل کارگری
که در
ماه گذشته در
باغی در کرج
تجمع کرده
بودند تا برای
بهبود شرایط
کار و زندگی
شان تبادل نظر
نمایند را نیز
تحمل ننمود.
آن کارگران حق
طلب را با
اعزام
مامورین مسلح سرکوب
کرد. عکس
العملی که
رژیم ولایت
فقیه در رابطه
با مبارزات حق
طلبانه مردم
در تمام طول
حیات اش انجام
داده است.
کوتاه سخن؛ این
صحیح است که تشدید
بیکاری در
ایران، ریشه در
سودجوئی سرمایه
و سرمایه
داران دارد،
اما، لازم است
که به شیوه
های متفاوتِ
این چپاولگری
توسط صاحبان
زر و زور نیز
توجه شود. از
جمله ورود بی
رویه کالا به
کشور است.
نیمی از
کالاهای مورد
نیاز جامعه
توسط "برادران
قاچاقچی" به
کشور وارد
میشد، امری که
به تولیدات
داخلی ضربات
جانکاهی وارد
آورده است.
بعلاوه باید به
نقش طرح "هدفمند
کردن یارانه
ها" در
ورشکستگی
بنگاههای
تولیدی ایران نیز
شود. اکنون 50%
بنگاههای
تولیدی ایران ورشکسته
شده اند و
بقیه آنها با 30
الی 50 در صد
ظرفیتشان کار
میکنند. همه
اینها را در
کنار بقیه
سیاست های
ارتجاعی
اقتصادی و بی
عملی رژیم در
ایجاد اشتغال بگذارید
تا تصویر دقیق
تری از سیاست
ها و
عملکردهای
حکومت اسلامی
ایران در خدمت
افزایش سود و
سرمایه
صاحبان زر و
زور در ایران بدست
آورید.
در کنار این
واقعیت ها
توجه به تحریم
اقتصادی
ایران توسط
دول
امپریالیستی
نیز حائز اهمیت
ویژه است. عدم
دسترسی برخی
از بنگاههای
تولیدی ایران
پس از تشدید
تحریم ها توسط
دولت های
امریکا،
اتحادیه
اروپا و هم پیمانان
آنان، در ورشکستگی
این بنگاهها
نقش موثری
داشته است.
امروز هر
انسان آگاهی
میداند که
نظام سود جوی سرمایه
داری برای
تامین منافع
سرمایه، زمینه
ساز عللی
میشود که
زندگی کارگران
و زحمتکشان به
یک جهنم واقعی
تبدیل نماید.
در تبدیل
زندگی
کارگران و
زحمتکشان به
یک جهنم واقعی،
یعنی عدم
تامین
اجتماعی،
پائین نگه
داشتن بهای
نیروی کار
کارگران،افزایش
ارتش ذخیره کار
و افزایش
سرکوب
کارگران و
زحمتکشان از یک
طرف سرمایه
داران بومی در
ایران ( یعنی
صاحبان زر و
زور، نمایندگان
جناح مسلط
سرمایه در
ایران، یعنی
حکومت اسلامی
ایران) و از
طرف دیگر
محافل
رنگارنگ قدرت
های
امپریالیستی،
در یک هم
پهلوئی آشکار
و پنهان،
همانند دو
تیغه یک قیچی،
بر ضد منافع
کارگران و
زحمتکشان و
همه عناصر و نیروهای
آزادیخواه و برابری
طلب عمل
مینمایند.
بهمین علت نیز
با گذشت زمان
و آشکار شدن
نتایج سیاست
های حکومت
اسلامی ایران
و امپریالیست
ها، تعداد
بیشتری از
مردم تحت ستم
ما بیشتر از
گذشته در می
یابند که برای
رسیدن به
آزادی، برابری
و زندگی مرفه
انسانی و
مترقی، میبایست
هم با ارتجاع بومی
یعنی سرمایه
داری بومی و
دولت اش و هم
با
امپریالیسم توامان
مبارزه کرد و
در مقابل این
دو صدای شوم و
ابزارهای آنان،
صدای سومی یعنی
صدای محرومان
و در راًس آنها
صدای کارگران
وزحمتکشان را
در سراسر کشور
و جهان طنین
انداز نمود.
برای اینکه
تنها به کلیات
موضوع اشاره
نشده باشد، در
زمینه های
مختلف نیز چند
مصداق در
رابطه با
سیاست های
ارتجاعی
حکومت ایران و
نتایج تداوم
تحریم های
خانمان
برانداز
اقتصادی کشورمان
توسط
امپریالیست
ها ارائه
میشود. از
جمله در رابطه
با داروها و
تجهيزات
پزشکی چينی که
بلای جان
بيماران
ايرانی شده
است.
برخی
از دستاندرکاران
بهداشت و
درمان در
ايران ميگويند؛
داروها و
تجهيزات
پزشکی توليد
چين که از راه
قاچاق يا حتی
از مسيرهای
عادی وارد کشور
میشود، سلامت
بخش بزرگی از
مردم را با
خطر روبه رو
کرده است.
دکتر
ايرج فاضل،
رئيس جامعه
جراحان کشور
ميگويد: " اکنون
برخی جراحان
برای عمل
جراحی از نخهای
جراحی
نامرغوب چينی
استفاده ميکنند
که فاقد
هرگونه
کيفيتی است و
در بيشتر مواقع
پس از جراحی و
دوختن شکم
بيمار، نخ
جراحی پاره ميشود
و بيمار بايد
بار ديگر تحت
عمل جراحی
قرار گيرد.".
گزارشگر
تهران امروز
نوشته است؛
مدتهاست
هشدارهای
زيادی درباره
اشباع
بازارهای
داخلی از
تجهيزات و
داروهای چينی
شنيده ميشود.
اما مسئولان
اعتقاد دارند
که اين کالا
از طريق قاچاق
وارد کشور میشود.
درحالی که بخشهای
قابلتوجهی
از اين داروها
و تجهيزات، از
سوی وزارت بهداشت
و درمان تاييد
شده هستند.
از
آنجا که " برادران
قاچاقچی"
سپاه
پاسداران پشت
سر ورود این
کالاهای
قاچاق هستند
روشن است که
کسی در حکومت
اسلامی ایران
توان مقابله
با آنها را
ندارد.
به
عنوان مثال
مديرکل
تجهيزات
پزشکی وزارت بهداشت
و درمان و
آموزش پزشکی
ميگويد: "نخهای
بخيه چينی که
مجوز وزارت
بهداشت را
دريافت
نکردند و به
صورت قاچاق در
بازار وجود
دارند، از
کيفيت لازم
برخوردار
نيستند.".
مسئولان
بهداشت و
درمان ميگويند
که کنترلی
بر قاچاق دارو
و تجهيزات
پزشکی ندارند
و اين کار به
عهده سازمانهای
مرتبط با
مبارزه با
قاچاق کالاست. لازم به
یادآوری است
که مدتی قاضی
صادر کننده
احکام شکنجه و
تجاوزات جنسی
در زندان
کهریزک، در
راس سازمانهای
مرتبط با
مبارزه با
قاچاق قرار
داشت.
بواقع حکومت
اسلامی در سود
جوئی و غارت
امکانات کشور
ما حتی از نخهای
جراحی هم دست
بر نمیدارد.
حتی بقیمت
بخطر انداختن
جان مردم. به
نوشته تهران
امروز، بيش از
هرچيزی
آزمايشهای
تشخيص طبی در
معرض تجهيزات
پزشکی نامرغوب
چينی هستند.
از
موارد دیگری
که با محاصره
اقتصادی
ایران و ادامه
سیاست های ماجراجویانه
حکومت اسلامی
ایران خسارت
های فزاینده
ای برای کشور
ما بوجود
آورده، موضوع
تشدید حمله
های موثر
اینترنتی به
کشور ما است.
از جمله ويروس
های جاسوسی
«فليم» که
اوايل سال
جاری و «دوکو»
که سال گذشته عمل
میکردند.
بعد
از حملات
ویرانگرانه و
ارسال ویروس
های نفوذی در
سیستم
اینترنتی
ایران، خبرگزاری
رويترز اطلاع
داده که يک "حمله
جاسوسی
اينترنتی در حال
پيشرفت" توسط
کارشناسان
امنيتی خبر
داده شده است
که برخی
کشورهای
خاورميانه،
به ويژه ايران
را هدف قرار
داده است.
به
گزارش "انتخاب"
اين
کارشناسان می
گويند، حملات
جاسوسی اينترنتی
همچنان ادامه
دارد و در
همين زمينه،
ويروس جاسوسی
اينترنتی
جديدی به نام
تروجان "مهدی"
کشف
شده که در آن
برای اولين
بار از ابزار
ارتباطی
نوشته شده به
زبان فارسی استفاده
شده است.
هدفهای
اين ويروس
شامل شرکتهای
زيربنايی حساس،
رايانه های
دانشجويان
مهندسی،
موسسات خدمات
مالی و
سفارتخانه
های رسمی دولت
ها در پنج
کشور
خاورميانه
بوده و
بيشترين آلودگی
به اين ويروس در کشور
ايران گزارش
شده است.
سیاست
های ارتجاعی
اقتصادی
حکومت اسلامی
ایران در
رابطه با تخریب
وضعیت زندگی
مردم آنچنان
عیان و بخصوص
در 6 ماه گذشته
تشدید شده است
که علی
لاريجانی،
رئيس مجلس
شورای اسلامی نیز
برای تبرئه
خودش و نقش
مجلس شورای
اسلامی در تخریب
وضعیت زندگی
کارگران و
زحمتکشان
کشورمان، نعل
وارونه میزند
و فقط دولت
احمدی نژاد را
مقصر اعلام مینماید.
که البته این
موضوع هم بر
زمینه نزاع
های درونی
رژیم قابل فهم
است. حتماً
توجه دارید که
این نزاع ها نیز
برای حفظ
منافع جناح
خودی و کوتاه
کردن دست جناح
غیر خودی مطرح
میشود و هیچ
ربطی به دفاع
از منافع مردم
تحت ستم ایران
ندارد.
علی
لاريجانی،
رئيس مجلس،
روز سهشنبه 27 تير در
ديدار با برخی
از علمای قم ناچار
شده است که
اعتراف نماید
که مشکل اصلی
ايران "ابعاد
اقتصادی"
دارد و اجرای "ناقص"
قانون هدفمند
کردن يارانهها
و تحريمهای
غرب، موجب
بروز مشکلات
اقتصادی شده
است.
علی
لاريجانی با
تأکيد بر اين
که حوزه صنعت
ايران دچار
کمبود
نقدينگی است،
گفت که در سال
توليد ملی یعنی
حمايت از کار
و سرمايه
ايرانی و با
وجود اظهارات
رهبر، بانکها
همکاری
نزديکی با
صنايع ندارند.
سال
توليد ملی!
سالی که در آن
قیمت یک کیلو
مرغ در آن از
مرز 8000 تومان
گذشته و صنایع
کشور مرتباً
در حال
ورشکستگی
هستند. همین
علی لاريجانی
عاقبت اعتراف
کرده است که :
سهم تحريمها
در مشکلات
کنونی اقتصاد
ايران 20% است. این
گفتار علی
لاريجانی
زمانی برجسته
تر میشود که
بخاطر
بیاوریم هفته گذشته
علی خامنهای
اعلام کرده
بود؛ ايران در
برابر هر
تحريمی
واکسينه شده
است.
آنچنان
بحران های
اجتماعی
اقتصادی و
سیاسی سراپای
حکومت اسلامی
را فراگرفته
است که دیگر
دست اندرکاران
رژیم قادر
نیستند از
اظهار نظرهای
ضد و نقیض
خودداری نمایند.
بهمین دلیل نیز
هست که رهبر
درمانده نظام
مرتبا به صاحب
منصبانش
میگوید زیاد
قضایا را کش
ندهید.
از
موارد دیگری
که در رابطه
با بحران
اقتصادی رژیم
و اثرات تشدید
تحریم ها قابل
طرح است،
موضوع ارز
خارجی و قیمت
آن و تصمیمات
دولت در این
رابطه است. دانشجونيوز
اطلاع داده است
که: ارسلان
فتحی پور رئيس
کميسيون
اقتصادی مجلس،
از طرح مجلس
برای حذف ارز
مسافرتی خبر
داده است.
ارسلان
فتحی پور گفته
است که سالانه
بيش از 10
ميليارد دلار
ارز مسافرتی
از کشور خارج
ميشود. رئيس
کميسيون
اقتصادی مجلس اعلام
نموده است که
بايد ارائه
ارز مسافرتی
با نرخ دولتی
در کشور متوقف
شود و مسافران
برای رفتن به
مسافرت، ارز با
نرخ آزاد تهيه
نمایند.
البته طبق
آنچه رئيس
كميسيون
اقتصادى مجلس
اعلام كرده
است بهای ارز
بازار آزاد 1910
تومان
است. بنابراین
مسافران
عادی برای
رفتن به
مسافرت های
خارج از کشور
میتوانند
هزار دلار از
بانک بقیمت هر
دلار 1910 تومان
تهیه نمایند. البته
اجرای این امر
نیز بستگی به
مقدار ذخیره
دلار در نزد
بانک مرکزی
ایران دارد.
لذا با توجه
به تقلیل
درآمد ارزی
دولت در رابطه
با دریافت
بهای نفت
صادراتی
ایران، همین
وعده نیز نیز
میتواند در
عمل بمورد
اجرا گذاشته
نشود. به بیان
دیگر بهای هر
دلار در بازار
نزد دلال های ارز
میتواند خیلی
بیشتر از 2000
تومان بشود.
رئیس
کمیسیون
اقتصادی مجلس
شورای اسلامی
همچنین شنبه، 31
تیرماه،
برابر با 21
جولای 2012 اطلاع
داد که ارز سه
نرخی شده است.
قیمت هر دلار
برای "کالاهای
اساسی" که "جزء
اولویتهای
واردات
هستند" 1226
تومان
محاسبه میشود.
همچنین به
گفته ارسلان
فتحیپور،
بهای هر دلار
برای آنچه او
آنها را "کالاهای
سرمایهای و
واسطهای" نامید
1500 تومان
خواهد بود.
توجه کنید :
بنابر آمار
غیر رسمی و
البته باستناد
اظهار نظر
محمود احمدی
نژاد، هر سال
بیش از 40
میلیارد دلار
از درآمد
صادرات نفت
ایران به ورود
کالا
از خارج از
کشور اختصاص
دارد و از
آنجا که
اقتصاد ایران
و واردات کالا
از خارج از
کشور عمدتاً
همچنان در
کنترل
فرماندهان
سپاه پاسدارن
است، بنابر
این " برادران قاچاقچی"
سپاه ( و
همچنین دیگر
برادران ذوب
در ولایت )
اجازه دارند
که هر دلار را
بقیمت 1226 تومان
از بانک تهیه
نمایند.
و از آنجا
که مرتباً
شاهد بالا
رفتن سرسام
آور قیمت کالا
ها و خدمات
ضروری مردم
هستیم،
"برادران
قاچاقچی"
سپاه و حزب
الهی های ذوب
در رهبری
میتوانند
کالاهای
وارداتی را با
محاسبه هر
دلار بالای 2000
تومان بفروش
برسانند و
بابت تفاوت
دلار 1226 تومان و
دلار 2000 و چند صد
تومان،
سودهای نجومی
به جیب بزنند.
توجه کنید :
فرماندهان سپاه
پاسداران و
کارگزاران
آنها بابت هر
دلار برای
کالای
وارداتی، 1226 تومان
به بانک
میپردازند. آنها
بعداً با آن
دلارهای
بسیار ارزان،
جنس از خارج
از کشور وارد
مینمایند. از
آنجا که قیمت
ارز آزاد در
بازار بیش از 2000
تومان است،
بنابر این
آنها بابت هر
دلار بهای جنس
وارداتی از مردم
بیش از 2000 تومان
میگیرند.
اگر بابت
سود هم 10% حساب نمایند
که میدانیم
خیلی بیشتر از
اینها را طلب
میکنند،
آنگاه با یک
محاسبه ساده
میشود فهمید
که سران سپاه
پاسداران و
کارگزاران
آنها و دیگر حزب
الهی های ذوب
در رهبری، فقط
بابت تبدیل
ارز کالای
وارداتی به
ارز آزاد هر
سال حدود 40،000
میلیارد
تومان سود
میبرند.
واقعیت اینست
که تا زمانی
که بورژازی
ممتاز و به
بیان دیگر بخش
تجاری طبقه
سرمایه دار، بعنوان
بخش مسلط طبقه
بورژازی سکان
حکومت را در
ایران در دست
دارد، هر ساله
بخش عظیمی از
بودجه کشور در
مسیر واردات
کالا به ایران
مورد استفاده
قرار گرفته
است.
بهمین
دلیل هم هست
که برای حکومت
اسلامی ایران
که همانند دزدان
سرگردنه تنها
به غارت و
چپاول علاقه
مند است، وارد
کردن کالا از
خارج از کشور،
بیشتر از
سرمایه گذاری
در بخش تولید
و صنعت در
داخل کشور
حائز اهمیت
است. حتی
محمود احمدی
نژاد نیز در
اجرای "طرح
هدفمند کردن
یارانه ها" تا
کنون حاضر
نشده است که
همان مقدار
ناچیز 30% از
بودجه
"طرح هدفمند
کردن یارانه
ها" را به
صنایع و
تولیدات
داخلی
بپردازد. امری
که صدای
صاحبان صنایع
و تولیدات
داخلی را نیز
در آورده است.
فراموش
نکنیم که
بزرگترین
اختلاس تاریخ
ایران، حدود 3000
میلیارد
تومان بود و
سود سالانه
سران سپاه
پاسداران و
کارگزاران
آنها و دیگر حزب
الهی های ذوب
در رهبری بابت
ورود کالاها
از خارج از
کشور، بی
رویه، با رویه
و یا قاچاق هر
سال حداقل ده
بار بیشتر از
بزرگترین
اختلاس تاریخ
ایران است.
حال روشن تر میشود
که چرا حکومت
اسلامی ایران
برای تداوم
حیاتش دست به
هر جرم و
جنایتی میزند.
در چنین
وضعیتی و با
این تورم و
افزایش سرسام
آور قیمت ها،
تکلیف مردم
عادی هم روشن
است. با توجه
باینکه در آمد
اکثر مردم،
زیر خط فقر
است، مردم
ستمدیده
ناچارند که از
خرید بسیاری
از احتیاجات
ضروریشان محروم شوند.
یعنی بقول
آیت الله ضد
مردمی و تاریک
اندیشی مانند
آیت الله مکارم
شیرازی، مردم
اگر توان مالی
خرید مرغ را
ندارند،
نخورند.
بنابر
این اظهار نظر
"داهیانه"
آیت الله
مکارم شیرازی
مردم امروز؛
مرغ نخورند،
فردا گوشت
نخورند، پس
فردا، میوه و
سبزی نخورند، زیرا
گران هستند و
حتماً بعداً
هم زمانیکه
بنابر پیش
بینی رئیس
اطاق بازرگانی
ایران و چین
عسگر اولادی
قحطی شد، آنگاه
مردم نان هم
نباید بخورند.
در انقلاب
کبیر فرانسه
در سالهای
مابین ۱۷۹۹-۱۷۸۹
میلادی که
دوره ای
از دگرگونیهای
اجتماعی
سیاسی در
تاریخ سیاسی فرانسه
و اروپا
بود و لوئی
پانزدهم
رهبر فرانسه،
کشور را به
نزدیکی
ورشکستگی
رسانده بود و
بحران ها کمر
کارگران و زحمتکشان
فرانسه را خم
کرده بود، زمانی
که مردم برای
اعتراض به این
وضعیت در
مقابل محل
اقامت رهبر
فرانسه اجتماع
کردند ماری
آنتوانت همسر لوئی
پانزدهم در بالکن
قصر ظاهرشد و
خطاب بمردم
گفت؛ اگر نان
ندارید شیرینی
بخُورید.
البته چندی بعد
حکومت لوئی
پانزدهم
واژگون شد و
مردم هم رهبر
و هم ماری
آنتوانت را
گردن زدند.
اینکه
ماری
آنتوانتِ علی
خامنه یعنی
مکارم شیرازی
بعداً چه سرنوشتی
پیدا خواهد
کرد، به گسترش
جنبش مردم در
ایران بستگی
دارد.
واقعیت
اینست که
حکومت اسلامی ایران
و در راس آن
علی خامنه ای،
کشور ما را
تبدیل به
زندان بزرگی
به وسعت تمام
ایران نموده
است. در این
زندان بزرگ،
حداقل بیش از 50
میلیون نفر از
شهروندان کشور
زیر خط فقر
زندگی میکنند.
زندگی این بخش
عظیم مردم
ستمدیده کشور
ما مانند مرگ
تدریجی است.
موج گرانی
کالاهای
اساسی تمام
استانهای
ايران را در
برگرفته است.
اکنون مرغ در
کشور ما نماد
گرانیهای
افسارگسيخته
شده است.
وضعیت زندگی
برای اکثریت
قریب به اتفاق
مردم ایران
بگونه ای تاسف
بار است که
مقامات حکومت
اسلامی را نیز
از ترس انفجار
جامعه و درهم
فروریختن
حکومت جهل و
جنایت بوحشت
انداخته است.
بعنوان نمونه
میتوان به
اعتراضات
گسترده مردم نیشاپور
در اعتراض به
گرانی های
سرسام آور اشاره
کرد.
حکومت
اسلامی ایران مرتبا
مشغول ساختن
زندان های
مخفی برای
سرکوب بیشتر
مردم است.
مطابق آخرین
اخبار منتشر
شده در 15 کیلومتری
شهر اهواز، در
جاده اهواز به
مسجد سلیمان، در
پوشش مجتمع
حرفه آموزی و
کاردرمانی،
یک زندان مخفی
بزرگ ساخته
اند که حداقل
دو هزار زندانی
را در خود جای
داده است. اما
خود رژیم هم
بخوبی میداند که
همه مردم را
نمیتوان
زندانی کرد.
همه مردم را
نمیتوان کُشت.
لذا رهبر و
صاحب منصبان
رژیم و همه
جناح های رنگارنگ
رژیم که در
ابعاد متفاوت در
ایجاد اوضاع
اسفبار کنونی
سهم داشته و
یا دارند به
هزیان گوئی
افتاده اند.
شاید به این
امید که باصطلاح
از این ستون
به آن ستون
فرجی حاصل
شود.
عده ای از
مهره های رژیم
برای رفع این
ترس و وحشت
بمردم
میگویند آنچه
را که
نمیتوانید
تهیه کنید،
مصرف نکنید.
کسانی دیگر
نگرانند که
اتفاق بدی
بیافتد. برخی
که خودشان غرق
رفاه و آسایش
هستند به مردم
توصیه میکنند
که در زیر بار
کمرشکن زندگی
در حکومت
اسلامی ایران
خفقان بگیرند
و آخ هم
نگویند. کسانی
فکر میکنند که
با متهم کردن
رقبایشان در
قدرت مردم را
گیج کرده و قادر
خواهند شد گلیم
خودشان را از
آب بیرون
بکشند. کسانی
میخواهند با
بیگناه نشان
دادن حکومت
اسلامی ایران
بار همه کار خرابی
ها را فقط بر سر
تحریم
امپریالیست
ها آوار کنند.
خیال
میکنند که
اداره یک کشور
بزرگ که ثروتمند
نیز هست با
چشم بندی و
شامورتی بازی
میسر است. فکر
میکنند که
میتوانند
حقیقت لخت و
عریان وضعیت
اسفبار جامعه
را با
بازی الفاظ در
چشم مردم مبدل
به زندگانی
بهتری بنمایند.
غافل هستند که
مردم
با گوشت و
پوست و
استخوانشان
درد همه
نابسامانی
های اقتصادی-
اجتماعی و سیاسی
جامعه را حس و
لمس میکنند و
فریب دروغ های
گوبلزی حکومت
کنندگان را نخواهند
خورد.
بهمین علت
نیز ترس مرگ
به جان حکومت
کنندگان
افتاده و به
هزیان گوئی
افتاده اند.
احمدی
نژاد هزیان
میگوید و مدعی
میشود که: "امروز
...... جمهوری
اسلامي ايران
در مسير شکوفايی
و صعود قرار
دارد.". علی
خامنه ای فیل
هوا میکند و
میخواهد با
نفی واقعیات صورت
مسئله را از
بیخ و بُن نفی
نماید و
میگوید: "من اوضاع
کشور را از
همه آقایان
بهتر خبر
دارم، می دانم
که بسیاری از
این مطالبی که
به عنوان
انتقاد در
مورد وضع کشور
و وضع اقتصاد
می گویند،
خلاف واقع
است، اشتباه
می کنند.". و مدتی
بعد جهت بی
اهمیت جلوه
دادن خطر
تحریم ها
اقتصادی گفت : مردم
ایران در
برابر تحریم
ها واکسینه
شده اند. و پس از آنکه
دیگر قادر
نیست خسارات
خانمان
برانداز
تحریم ها را
نفی نماید، از
مردم میخواهد
که به "اقتصاد مقاومتی"
رو بیآورند.
ابله
تر از او اسماعيل
احمدیمقدم،
فرمانده
نيروی انتظامی
رژیم است که
تقاضا میکند
که در مورد
مصداق های
بحران پنهان
کاری شود تا
مردم متوجه
وخامت اوضاع
نشوند.
واقعاً
آدم چقدر باید
کُند ذهن باشد
تا تصور نماید
میتواند در
وضعیتی که در
اثر سیاست های
ارتجاعی
حکومت اسلامی
ایران و تحریم
های اقتصادی کشور
و بی کفایتی
حکومت
کنندگان، صف های
بلند خرید
مایحتاج
غذایی
در میادین
شهرهای بزرگ
بوجود میآید، قادر
است با ترفندهای
احمقانه،
حقیقت را از
مردم مخفی
نماید.
وقتیکه
علی خامنه ای
رهبر نظام در
مورد وجود
بحران میگوید
" این
مطالبی که به
عنوان انتقاد
در مورد وضع
کشور و وضع
اقتصاد می
گویند، خلاف
واقع است."
طبعاً اسماعيل
احمدی مقدم،
فرمانده
نيروی انتظامی
نيز بخودش
اجازه میدهد
از نشان دادن
صحنههای مرغ
خوردن در
تلويزيون
انتقاد نماید
و بگوید؛ مردم با
ديدن اين صحنهها
است که متوجه
فاصله طبقاتی
ميشوند.
توگوئی
مردم بیشعورند
و نمیفهمند که
در کشوری
زندگی میکنند
که صاحبان زر
و زور، دخل و
خرج زندگیشان
و مالکیتشان
شامل ارقام نجومی
است،اما، این
مردم
ستمدیده،
کارگران و زحمتکشان،
قادر به تهیه
حداقل های
زندگیشان نیز
نیستند.
وضع بجائی
رسیده است که
سرپرست
خانوار ها
بگفته شاپور
احسانی راد،
عضو هیئت
مدیره
اتحادیه آزاد
ایران؛
شرمنده تامین
حداقل های
خانواده شان
هستند و
میدانند که وضعیت
خیلی سیاه
است.
کارگران
و زحمتکشان
ایران، زنان،
جوانان و ملل
تحت ستم ایران
به تجربه
دریافته اند
که نه شاه و نه
شیخ و نه امپر
یالیسم بکمک
آنها نخواهند
آمد.
توجه
به دوران ستم
شاهی و حاکمیت
هزار فامیل و
استبداد
پهلوی، توجه
به بهشت وعده
داده شده توسط
روح الله خمینی
که در عمل
جهنم از آب در
آمد، توجه به
اقدامات "
انسان دوستانه"
امپریالیست
ها در
افغانستان،
عراق، لیبی و ...
ثابت نموده
است که تنها
ناجی آزادیخواه
و برابری طلب
جامعه ما نیز
قدرت بیکران
کارگران و
زحمتکشان
آگاه و سازمان
داده شده است.
در
صورتی که کارگران
و زحمتکشان
آگاه کشور ما
با تعمیق آگاهی
و سازمان یابی
در سطح
سراسری، با
تلفیق مبارزه
مخفی و علنی،
سامان دادن به
حمایت از بخش
ها مختلف
ستمدیدگان،
بهره وری از
همه شیوه های
مبارزه و
سامان دادن به
اعتصابات در
محل های زیست
و کار پای بمیدان
بگذارند و چرخ
تولید را متوقف
نمایند،
آنگاه نه تنها
حکومت اسلامی
ایران به
زباله دان
تاریخ رهسپار
خواهد شد، بلکه
در صورت
پایداری
کارگران و
زحمتکشان در
سنگرهای
خویش، علاوه
بر اینکه حق
تعیین سرنوشت در
کف با کفایت
اکثریت مردم
آزادیخواه و
برابری طلب ما
قرار خواهد
گرفت، در آن
زمان، دولت
های چپاولگر
امپریالیستی
و همپیمانان
آنان نیز جرئت
حمله نظامی به
ایران و تداوم
تحریم ها را
نخواهند داشت.
تا
فرارسیدن آن
روز،در
خدمتگزاری به
انسان و
انسانیت موفق
و پیروز
باشید.
9 مرداد 1391
برابر با 30
جولای 2012
i