بیانیه
شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان
ایران
در
محکومیت
بازداشت محمد
حبیبی،
سخنگوی
کانون صنفی
معلمان ایران
(تهران)
محمد حبیبی،
سخنگوی کانون
صنفی معلمان
ایران (تهران)
و یکی از شاخصترین
فعالان صنفی
فرهنگیان صبح
چهارشنبه ۱۶ فروردین
ماه ۱۴۰۲ در
محل تدریس در
شهریار توسط
نیروهای
وزارت
اطلاعات جمهوری
اسلامی
بازداشت شد.
مدارک و
شواهد نشان میدهد
که نامبرده
توسط چهار نفر
از نیروهای
وزارت
اطلاعات غرب
استان تهران
در مدرسه و با
حکم قضایی
بازپرسی شهید
مقدسی اوین به
اتهام "تبلیغ
علیه نظام" و
"اجتماع و
تبانی علیه
امنیت کشور"
دستگیر و سپس
جهت تفتیش
منزل به خانهاش
ریختند و با
فحاشی، تهدید
و ضرب و شتم نسبت
به ایشان و
همسر محترم
شان، وی را به
بند ۲۰۹ زندان
اوین منتقل
کردند.
قابل
ذکر است که با
استناد به
قسمت موخر
ماده ۴ قانون
آئین دادرسی
کیفری ورود به
حریم خصوصی
افراد نباید
به گونه ای
باشد که به
حیثیت اشخاص
آسیب وارد شود
حال آنکه با
ورود به مدرسه
به حیثیت شغلی
این معلم شریف
لطمه وارد شده
است. متاسفانه
نیروها
امنیتی حکومت
اسلامی پا را
فراتر گذاشته
و با یورش به
منزل آقای
حبیبی موجب سلب
آسایش
خانوادگی
ایشان نیز شدهاند.
ضمنا
طبق محتوای
اصل ۳۹ قانون
اساسی هتک
حرمت و حیثیت
کسی که به
موجب قانون، بازداشت،
دستگیر،
زندان و یا
تبعید میشود
به هر صورت
ممنوع و
مستوجب
مجازات است که
متاسفانه این
مهم توسط
نیروهای
نادان اطلاعاتی
حکومت اسلامی
رعایت نشده و
مقام قضایی صادر
کننده حکم بازداشت
آقای حبیبی در
قبال رفتار
نادرست و عملکرد
خلاف قانون
اساسی
نیروهای
امنیتی با
نامبرده و
خانوادهی
محترم ایشان
مسئول است و
باید به این
رفتار متخلفانه
نیروهای
اطلاعاتی نیز
رسیدگی نماید.
شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان
ایران ضمن
محکوم کردن
دستگیری و بازداشت
این فعال صنفی
و کنشگر
راستین مطالبات
جامعه
فرهنگیان،
خواهان آزادی
هر چه سریعتر
ایشان و تمامی
مطالبهگران
راه آزادی و
برابری میباشد.
شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان
ایران
چهارشنبه
۱۶ فروردين
۱۴۰۲ برابر
با ۰۵
آوريل ۲۰۲۳
......................................................................
بیانیه
انجمن صنفی
معلمان فارس
در
محکومیت
بازداشت محمد حبیبی
محمد
حبیبی سخنگوی
کانون صنفی
معلمان ایران
(تهران) امروز
چهارشنبه ۱۶
فروردین ماه
۱۴۰۲ در محل
تدریسش در
شهریار
بازداشت شد.
خدیجه
پاکضمیر،
همسر محمد
حبیبی در این
رابطه عنوان
داشت:
«ظهر امروز
چهار نفر از
ماموران
اداره اطلاعات
غرب استان
تهران با حضور
در مدرسه و در
دست داشتن حکم
بازداشت،
همسرم محمد
حبیبی را بازداشت
و جهت تفتیش
منزل به خانه
آوردند و با
فحاشی و تهدید
به ضرب و شتم
نسبت به ایشان
و من، وی را به
بند ۲۰۹ زندان
اوین منتقل
کردند.»
انجمن
صنفی معلمان
فارس ضمن
محکومیت
بازداشت این
فعال صنفی و
کنشگر جامعه
فرهنگیان،
خواهان آزادی
هر چه سریع تر
ایشان می
باشد.
محمد حبیبی
را آزاد کنید
انجمن
صنفی معلمان
فارس
.........................................
حاکمیت: معلم
/ زندان !
عبداله رضایی،
فعال صنفی
شاید
درستتر !!
حاکمیت
= زندانی کردن
معلم.
زندان،
آفریده ترس از
خویش و دیگری
است
زندان، نتیجه
شکست یک
ایدئولوژی
مخوف است که
با توهم "یکی
ساختن همه " با
حربه خشونت
عریان، به
پایان نزدیک
شده است.
حاکمیت
اکنون با
اسارت
معلمان، مشق
لئامت و
درندگی می کند،
تا هستهی
مرکزی قدرت
نامشروع
خود را (حق
کشتن)، و نه
حتی، قربانی
کردن را به
"مردم " نشان
دهد، فارغ
از
اینکه "مردم
برساخته شدهاند
".
معلمان،
همان "مردم"
اند، همان
دیگری حذف شده
و به حاشیه
رفتهای که
جنازه خویش را
هر روز بر دوش
خویشتن حمل میکنند.
نه،
هرگز اینان از
مرگ نمیهراسند،
مرگ را زیستهاند،
مگر نه اینکه
شما با سیاستهای
غلط،
ناکارآمد و
تبعیضآمیز
خود که از
قبله آمالتان
(سرمایهداری
جهانخوار!!)
فرا
گرفتهاید،
مرگ و زندگی
را برای همه
یکی
کردهاید !!!!
در این
خرابآباد، تفاوت
مرگ و زندگی
چیست که،
زندان و بیرون
زندان تفاوت
داشته
باشد؟؟؟
چرا در
گفتمانی
اسیرید که از
آن جز واژگان:
سرکوب و
بازداشت و
شکنجه و زندان
و مرگ، مفهومی
انسانی تراوش
نمیکند؟؟؟
چرا بر
"اخلاق
بردگان" تکیه
کرده و جز
"انتقام"
واژهای برای
اندیشیدن
ندارید!!؟؟
چرا
همهی حقیقت
را فدای
ناحقیقتی به
نام "ماندن"
کردهاید!!؟؟
تمامی
"امر کلی" را
ذبح کردهاید
و برای "هیچ”
رقص پیروزی میکنید!!؟؟
زندانی
کردن معلم
نشان از کدام
پیروزی
دارد!!؟؟
به
مسلخ بردن
اندیشه و نقد
و اعتراض نشان
از کدام ایدهی
انسانی
دارد!!؟؟
هزّالی
و جلافت اراده
حذف معلم از
اندیشه و نقد،
زنده ساختن
بربریت
نیست!!؟؟
آهنگ
بارانی
اعتراض، خون
تازهای است
بر
رگان دانشآموزان، خاصه
اینکه از
زندان سروده
شود.
از
فردای زندانی
شدن معلمان
رقص شعله های
آتش بر
دیوارهای
کلاس درس،
انگیزه دو چندانی
است برای
"عصیان" !!
باشد
که نیاموزید!!
باشد
که از این درس
مردود شوید!!
زندان
معلم، به
وسعت جهان
است، گیرم که
شما عبرت نگیر
....................................................
برای اسماعیل عبدی
و محمد حبیبی
محسن
عمرانی عضو
کانون صنفی
معلمان استان
بوشهر
اپیزود
چهارم
دخترک
که امروز
نوجوان است
با
بغضی فروخفته
از گیت
فرودگاه عبور
میکند
بر
خلاف تمام
مسافران به
پشت سرش نگاه
نمیکند.
چون
پدر نیست که
برایش دست
تکان دهد
بر
آسمان تهران
با ولع تمام و
گشادی مردمک
به اوین زل
میزند چون
نماد پدر است
شاید ....
اپیزود
پنجم
محمد
فیلترشکن عوض
میکند شاید
بتواند با
ماندانا حرف
بزند
ماندا
از مدرسه
جدیدش بگوید
شایدم
کمی برای محمد
تنبک نوازی
کند
میسر
نمیشود.
امروز
یکی از
شاگردان
فیلترشکن
جدید برای معلمش
نصب میکند
محمد
بیصبرانه
منتطر پایان
کلاس است تا
با ماندانا حرف
بزند
درب
کلاس باز میشود
دستبند
!
ساعتی
بعد محمد در
صف آمار
عصرانه
زندان، برای
اسماعیل از
حال خوب
ماندانا میگوید
لبخند
بر لبان
اسماعیل نقش
میبندد
داستان
پر غصهی
دخترک ما
ادامه دارد...
..................................................