دستبندی که بر دست معلم جا ماند

پیرامون تلاش رذیلانۀ نیروهای امنیتی برای دستگیری علی حسن بهامین

در روز دوشنبه پنجم اردیبهشت ماه و در آستانه اول ماه مه، نیروهای لباس شخصی امنیتی با هدایت رئیس اطلاعات یاسوج در جلو دانشگاه برای دستگیری علی حسن بهامین معلم و استاد دانشگاه وارد عمل شدند و توانستند به دست او دستبند بزنند . اما مقاومت قهرمانۀ او و همراهی مردمی موفق نشدند او را با خود ببرند و دستبد بر دستان او جا ماند. او در کنار همکارانش گفت: «دستبند در دستم گیر کرده و دستم داره قطع میشه» . او سپس خودش به اطلاعات یاسوج مراجعه کرد تا دستبند را باز کنند که در اطلاعات یاسوج بازداشت شد. با انتشار این خبر همکاران او در جلو اطلاعات یاسوج گردهم آمدند. شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان در این رابطه اعلام کرد:« بنابر اطلاع آقای علی‌حسن بهامین تاکنون در اطلاعات سپاه فتح استان است. همکاران تا افطار در این مکان تجمع داشتند و اعلام کرده‌اند اگر آقای بهامین آزاد نشود فردا ساعت ده در این مکان تجمع خواهند کرد. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران از تمام حرکات فعالان صنفی استان کهگیلویه و بویراحمد حمایت می‌کند و خواهان آزادی بی‌قید و شرط وی است». این تلاش معلمان و همکاران باعث شد که در ساعت دو بامداد ششم اردیبهشت ماه،«بهامین» به همت فرهنگیان یاسوج آزاد شود.

 

واکنش های به آدم ربائی نیروهای اطلاعاتی در یاسوج

........................................................................

بیانیه ی شورای هماهنگی

در محکومیت برخورد خشونت آمیز با مهندس علی حسن بهامین

 

در کجا این ظلم بر آدم کنند؟!!!

 

یک بار دیگر ، نیروهایی که قانون گریزی و خودسری و خودکامگی را سرلوحه ی کار خود قرار داده اند ، ننگی دیگر در کارنامه ی رنگین و ننگین خود به ثبت رساندند.

دکتر علی حسن بهامین ، معلم  ، استاد دانشگاه و یکی از نمایندگان معلمان استان کهکیلویه و بویر احمد ، تنها و تنها به این جرم که از ماموران لباس شخصی خواسته بود که در  هنگام بازداشت حکم قضایی ارائه نمایند ، با وحشیانه ترین روش ممکن ، مورد هجوم مشتی  لباس شخصی که به ظاهر خود را حافظ جان و مال و امنیت مردم می دانند ، قرار گرفت و در مقابل نگاه و فریادهای همسر و کودکش ، به رذیلانه ترین طریق مورد ضرب و شتم قرار گرفت و تحویل سپاه فتح گردید!!!

هر چند پیگیری همکاران و پافشاری آن ها ، منجر به آزادی وی شد، که از این بابت باید به دوستانمان دست مریزاد گفت ، اما در جامعه ای که جاهلان در مسند قرار گیرند ، دزدان بیت المال و قاتلان و غارتگران مورد تفق د و  رحمت واقع می شوند و عالمان و دانشمندان و فرهیختگان مورد خشم و غضب!!!

بی گمان جامعه ی بزرگ فرهنگیان و مردمی که شاهد اینگونه بیدادها هستند ، دامن مسئولان را رها نخواهند کرد و شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران ، به نمایندگی از تمامی فرهنگیان کشور ، دادخواه این  رفتارهای غیر انسانی خواهد بود.

بر این اساس ، از مسئولان مربوطه می خواهد که در کوتاه ترین زمان ممکن ،  با  مسببان این عمل  رذیلانه  برخوردی مناسب و قاطع انجام دهند تا التیامی باشد بر یکی از  زخم های جامعه به ویژه جامعه ی فرهنگیان .

آقایان مسئول !!   سیاست النصر بالرعب ، نتیجه ی عکس داده است . تا دیر نشده در رفتارتان تجدید نظر کنید.

 

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

۵ اردیبهشت ۱۴۰۱

........................................................

بیانیه قاطع معلمان مارگون

پیرامون حمله وحشیانه نیروهای امنیتی به علی‌حسن بهامین

 

بسمه تعالی

 

ما معلمان کنشگر و فعالان صنفی شهرستان مارگون

 

این رفتار دد منشانه و غیر انسانی نیروی های امنیتی و لباس شخصی که چهره و تصویر آنها برای معلمان و دانش آموزان و آحاد جامعه مشخص شده است و روی نیروهای امنیتی و ساواکی رژیم پهلوی را سفید کرده اند ، را با جناب آقای بهامین محکوم می کنیم و حمایت قاطع و جامع خود از ایشان و همه معلمان دربند اعلام می کنیم و مسولان امنیتی استان را هشدار می دهیم که با توجه به شرایط استان و شناخت مردم از همدیگر دست از چنین رفتارهای تشنج آمیزی بردارند و معلمان دادخواه و حق طلب را که فقط اجرای قانون می خواهند با بی قانونی کار را به جای باریک نکشانند و از شما می خواهیم که اجازه دهید تجمع مسالمت آمیز همچون گذشته بدون امنیتی کردن دنبال شود و مطمئن باشید از این به بعد مسولیت هر نوع بی نظمی بعهده شما خواهد بود

 

فعالان صنفی شهرستان مارگون

۱۴۰۱/۲/۵

........................................................

بیانیه فعالان صنفی گچساران

در محکومیت حمله به علی‌حسن بهامین

 

جامعه فرهنگیان شهرستان گچساران

فعالان صنفی این شهرستان ،برخورد ضدانسانی ،قانون شکنی و حمله و ضرب و شتم ،هتک حرمت به دکتر علی حسن بهامین را بشدت محکوم می نماید.

رفتار ضد مردمی گروهی با لباس شخصی و خودروی شخصی با ایشان را  مصداق بارز آدم ربایی و وحشی گری می داند و از استانداری، دادستان کل استان و مراجع امنیتی بالاتر تقاضا داریم که با مسببان این رویداد ناخوشایند برخورد قانونی صورت بپذیرد، کار ناجوانمردانه  وجریحه دار کردن احساسات جامعه فرهنگیان در آستانه روز معلم، حرکتی نامیمون و نامبارک بود ،زجه های دختر کوچک ایشان با ناله های همسر و خود ایشان ،دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد.

به نیروهای امنیتی هشدار می دهیم که فصل الخطاب قانون هست و این حرکت های خودسرانه ،اعمال ترس ،رعب و وحشت ،بازداشت ،شکنجه و سرکوب جامعه فرهنگی و فعالان صنفی، هیچگونه خللی در اراده و تصمیم فرهنگیان ،جهت پیگیری احقاق حقوق مسلم خود نداشته ،بلکه اراده جامعه فرهنگیان را مصمم تر خواهد نمود.

از این رو تا زمانی که با مسببان این حادثه ،برخورد قانونی صورت نگیرد ،جامعه فرهنگیان، شهرستان ،استان و کشور ،کوتاه نخواهند آمد و به تجمعات و تحصنات خود ادامه خواهند داد ،در این اوضاع وحشتناک که آسایش ملت را گرفته اید ،اجازه نخواهیم داد آرامش را از ما هم بگیرید.

 

ما همه دکتر بهامین هستیم

فعالان صنفی گچساران

..................................................

بیانیه انجمن صنفی معلمان بوشهر

در محکومیت حمله نیروهای امنیتی شهر یاسوج به معلم و فعال صنفی دکتر  علی‌حسن بهامین‌

 

آید آن صبحی که صبح ظالمان گردد غروب........!!

 

این بار ننگ دیگری، روسیاه تر از دفعات قبل بر تاریخ جای گذاشتید.

حمله وحشیانه شما به استاد بهامین و دستگیری این معلم فرهیخته توسط شما ظالمان نشان از جهل تان دارد.

جهل به این جهت که شما به خیال باطل تان فکر می کنید می توانید قلم را به زنجیر بکشید!

شما نمی دانید که قدرت تان فقط در حد به بند کشیدن جسمِ انسان های بزرگی چون استاد بهامین است! 

بهامین و بهامین ها به زندان شما می روند اما روح شان، قلمشان و تفکرشان از میان دیوار زندان و زندان بان عبور می کند تا روزی کاخ آمال و آرزوهایتان را بر باد دهند!!

 

انجمن صنفی معلمان بوشهر این حرکت دور از شان انسانیت را به شدت محکوم می کند و به شما یادآور می شود که سرکوب معلمان که ناشی از ترس تان از آنان است، چاره ی کار نیست و گره مشکلات را کورتر می کند...

انجمن صنفی معلمان بوشهر

................................................

بیانیه‌ی انجمن صنفی معلمان فارس

در محکومیت برخورد خلاف قانون و شرع با علی حسن بهامین

 

هنوز خاطره‌ی تلخ حمله‌ی بیرحمانه به محمد حبیبی و پاشیدن اسپری فلفل در چشمان وی در خاطر فرهنگیان فراموش نشده بود و رنج هتاکی و توهین به شان و منزلت معلم التیام نیافته بود که دوباره شاهد برخوردی مشابه و تاسف‌‌آورتر با معلم شریف دیگری به نام علی حسن بهامین فعال صنفی فرهنگیان در کهن دیار آریوبرزن بودیم.

 

این قبیل حملات خلاف قانون و خودسرانه که نشانه‌ی بی اطلاعی مافوق و آمرین چنین برخورد های بیرحمانه‌ای، از قانون اساسی و حقوق بشر و سفارشات اخلاقی دین است؛ نمایانگر عمق جنبش حق طلبانه‌ی معلمان ایران زمین است که پس از دو دهه فعالیت صنفی امروزه به بلوغ رسیده و ندای حق طلبی از هر گوشه‌ی ایران زمین بلند شده است. 

 

 هتک حرمت به علی حسن بهامین معلم از شهرستان یاسوج در حالی صورت ‌گرفت که حتی دل رهگذران هم به درد ‌آورد و رهگذران با مشاهده‌ی این حمله‌ی ددمنشانه و به دور از انسانیت، به کمک وی ‌شتافتند.

 

 معلمان در راستای اهداف آموزشی خود موظفند اصول قانون اساسی را به برخی از نیروهای امنیتی و خودسر که شاگردان دیروزی و ناخلف معلمان بوده‌اند یادآور شوند.

 اصل سی و دوم قانون اساسی به صراحت می‌گوید: هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‌کند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.

همچنین در اصل ۳۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.

 

انجمن صنفی معلمان فارس ضمن محکومیت شدید این قبیل برخوردهای ناشایست و قرون وسطایی که یادآور دوران بربریت است؛ مطابق اصول مذکور قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خواستار مجازات و محاکمه‌ی عاملان این‌گونه برخوردهای بیرحمانه و خلاف قانون که موجب خدشه به جایگاه و اعتبار نیروهای امنیتی که باید حافظ امنیت و آرامش و آزادی های مصرح در قانون اساسی باشند، در بین مردم می‌شود و عذرخواهی فوری نیروهای امنیتی خودسر از معلمان شریف ایران زمین و به خصوص جناب آقای علی حسن بهامین و دلجویی از وی است. نیروهای امنیتی و کسانی که مرتکب چنین فجایعی می‌‌شوند شاید برخورد ماندلا وار و بزرگ منشانه اصغر امیرزادگان فعال صنفی فارس در عفو و بخشش هتاکان به وی آن ها را مطمئن ساخته است که از تیغ انتقام خواهند جست، هرچند که بخشش و بزرگواری در ذات فرهنگیان سرزمینمان است ولی کاسه صبر ایشان هم ظرفیتی دارد؛ بپرهیزید از آنکه لبریز شود.

آریو برزن معلم بهامین

انجمن صنفی معلمان فارس

.........................................................

بیانیه انجمن صنفی معلمان سنندج و کلاترزان

در محکومیت حمله‌ی نیروهای امنیتی یاسوج به معلم و فعال صنفی دکتر علی‌حسن بهامین

 

معلمان شریف و همکاران ارجمند؛

 

   چنانکه که مستحضر هستید روز دوشنبه مورخ ۱۴۰۱/۲/۵ افراد منتسب به پلیس امنیت آقای دکتر علی حسن بهامین همکار و فعال صنفی اهل یاسوج را بعد از تعطیلی کلاس درس دستگیر و به طرز فجیع و وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند.

 

   شوربختانه این اتفاق ناخوشایند و خلاف قانون اساسی و حقوق شهروندی برای اولین بار نیست که توسط ماموران خودسر و دون‌پایه نسبت به معلمان انجام می شود. این هتک‌حرمت‌ها توسط نهادهای امنیتی نه تنها توهین و بی احترامی آشکار به جامعه فرهنگیان کشور تلقی می شود بلکه نقص آشکار همه قوانین رسمی و بشری و در تضاد کامل با آزادی های فردی و اجتماعی است. امروز جامعه از این دوگانگی‌ها و برخوردهای غلط و نادرست مسئولان و نیروهای خدومشان به ستوه آمده است.

 

   انجمن صنفی معلمان کردستان این حرکت شنیع و غیرانسانی را به شدت محکوم نموده و خواهان توقف هرچه سریعتر رفتارهای خشونت آمیز مأموران امنیتی و دیگر وابسته‌های حکومتی می‌باشد و قبلا مسئولان را از تبعات آن در صورت تکرار یادآور می‌شود.

 

    قطعا انجام این نوع حرکات نابخردانه با هدف ایجاد رعب و وحشت در بین معترضان علی‌الخصوص معلمان عدالت خواه انجام می شود. ولی پاسخ ما معلمان به تمامی سرکوبگران اینست کە:

 

سیصد گل سرخ  یک گل نصرانی

ما را ز سر بریده می‌ترسانی

ما گر ز سر بریده می‌ترسیدیم

در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم

 

انجمن صنفی معلمان کردستان

سنندج کلاترزان ۱۴۰۱/۲/۶

.................................

بیانیهٔ کانون صنفی معلمان خوزستان

در محکومیت هتک حرمت به معلم، مدرس دانشگاه و فعال صنفی

 جناب آقای دکتر علی‌حسن بهامین پیلی در یاسوج

 

«مَنْ أَذَلَّ مُؤْمِناً أَذَلَّهُ اللَّه‌: کسى که مؤمنى را خوار شمارد خدا او را ذلیل خواهد کرد.»

 

   در جامعه‌ای که حاکمیت آن داعیه حکومت الهی و مبتنی بر قرآن و اخلاق محمدی دارد؛ چرا باید معلمی که در جهت ارتقای سطح آگاهی جامعه تلاش کرده و به‌جد می‌کوشد تا جامعه‌ای عاری از خشونت، پویا و عدالت‌محور بنا نهد و در راستای تحقق این اهداف با روش‌های خشونت‌پرهیز، حق و حقوق خود و دانش‌آموزانش را مطالبه می‌کند با برخوردی ناشایست، نابهنجار و دور از شأن و جایگاهش مواجه شود؟!

 

▪︎«وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ: و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند.» در جامعه‌ای که قرار بود الگویی برای سایر جوامع باشد‌، این قبیل برخوردهای واپس‌گرایانه و وحشیانه برای هیچکس پذیرفتنی نیست؛ و هر شخص اعم از مسئول و غیر مسئول، می‌بایست بی‌درنگ موضعی قاطع در محکومیت این اعمال شنیع اتخاذ و اعلام کنند؛ تا مبادا مردم به‌ویژه جوانان، از نیروهای امنیتی (که از آن‌ها انتظار می‌رود حافظ امنیت شهروندان باشند!) ناامید، منزجر و پراکنده شوند.

 

▪︎بهامین از دست مهاجمان، گردیده است.

▪︎بهامین نیروهای امنیتی را دعوت به برقراری و حفظ آرامش و امنیت در سطح جامعه و برخورد قاطعانه با مسببان این حادثه و اتخاذ رفتاری متناسب و درخور شأن و جایگاه فرهنگیان می‌نماید و این حرکت ناپسند، نسنجیده و نابخردانهٔ تعدادی از نیروهای آتش به اختیار را به‌شدت محکوم نموده و اعلام میدارد که معلمان دشمن ایران نیستند و در مقابل حکومت و جامعهٔ مدنی قرار نگرفته‌اند، و صیانت از معلم صیانت از کل جامعه است.

 

کانون صنفی معلمان خوزستان

اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱

................................

حمله بردند اسپه جسمانیان....

(در محکومیت حمله وحشیانه و غیر انسانی به دکتر علی حسن بهامین)

 

عزیز قاسم زاده

 

پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ روز ننگ است بر حرامیانی که خشونت افشار گسیخته را در حق معلمی عیان کردند و بوستان فرهنگ را در فصل بهار، خزان نمودند و با تمام قوا بر معلمی بی قبا حمله بردند تو گویی که فتح الفتوحی دیگر نموده اند.ارعاب آفرینان سنگدل و خشونت ورزان سیه دل گمان باطل می برند که با یورشی چنین ددمنشانه بر معلمی فرهیخته سر ها را در گریبان می کنند.گرچه چشم ها از رنجی که بر دکتر بهامین و خانواده و دختر نوجوانش رفته گریان و جان ها بریان است که شاهد همه ی این ددمنشی ها بوده اند،اما حلقه کوران طرفی زین میانه نخواهند برد.

 

حلقه کوران به چه کار اندرید؟

دیده بان را در میانه آورید

 

زین قصه که امروز دل معلمان سرزمین را پر غصه کرد،هفت گنبد افلاک پر صداست و گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار!

تصاویری که امروز در شبکه های اجتماعی از هجوم وحشیانه به معلمی فرهیخته به نمایش

در آمد،نمودار صادقانه ای است که در این ملک بس داغ و درفش را برای فرهنگ مداران بسیج می کنند و صد باغ هزار نقش را به اوباشان معلم ستیز پیشکش می نمایند‌. اما غمناک نباید بود از طعن حسود کزین سموم آفت خیز  که بر طرف بوستان معلمان وزیدن گرفته، مشام آنان آلوده نخواهد شد و در این بوستان، گل های معطری چون دکتر بهامین زمین و زمان را به عطر نسترنی می پراکنند و مشام هر رهگذری را بدین گونه  می نوازند و نمی گذارند که دست اهرمنی، مزاج دهر را بیش از این به تباهی کشاند و نشاند.فرومایگان نشسته بر مصطبه قدرت و سرمست شدگان  بر اریکه ذلت و نفرین شدگان همیشه ملت و درماندگان پیوسته در چنبره خفت و تنگ چشمان نظر کرده بر میوه نفرت و بر منجلاب رفتگان بر سریر غفلت،بدانند که انگیزه های چنگیزی  با دستاویزهای سرهنگی کمترین خللی در اراده حق خواهی معلمان بیدار این سرزمین و دیگر آگاهان جامعه که در پی حقوق زائل شده و ضایع شده خویشند،نخواهد داشت.نه دره ها را توان فرو نشاندن مردان در صحنه مردستان است و نه درنده ها را یارای فرو کوفتن شعله های میانه تنگستان است.تحقیر ارباب معرفت و تهدید اصحاب منزلت پیامدی سخت بر بانیان و فاعلان آن بر جای خواهد نهاد.از زبان مولانا جلال الدین، شومی اسپه ستیزنده بر معلم فرهیخته دکتر علی_حسن_بهامین را بر حرامیان حمله آورنده گوشزد می نمایم:

 

غازیان حملهٔ غزا چون کم برند

 

کافران برعکس حمله آورند

 

غازیان غیب چون از حلم خویش

 

حمله ناوردند بر تو زشت‌کیش

 

حمله بردی سوی دربندان غیب

 

تا نیایند این طرف مردان غیب

 

سد شدی دربندها را ای لجوج

 

کوری تو کرد سرهنگی خروج

 

نک منم سرهنگ هنگت بشکنم

 

نک به نامش نام و ننگت بشکنم

 

تو هلا در بندها را سخت بند

 

چندگاهی بر سبال خود بخند

 

تو ستیزه‌روتری یا آن ثمود

 

که نیامد مثل ایشان در وجود

 

صد ازینها گر بگویم تو کری

 

بشنوی و ناشنوده آوری

 

توبه کردم از سخن که انگیختم

 

بی‌سخن من دارویت آمیختم

 

که نهم بر ریش خامت تا پزد

 

یا بسوزد ریش و ریشه‌ت تا ابد

 

از بدی چون دل سیاه و تیره شد

 

فهم کن اینجا نشاید خیره شد

 

ورنه خود تیری شود آن تیرگی

 

در رسد در تو جزای خیرگی

 

هین مراقب باش گر دل بایدت

 

کز پی هر فعل چیزی زایدت

................................