مواضع
نائومی کلاین
دربارهی
جِرمی
کوربین، برنی
سندرز
و طغیانهای
گروههای
جوانان ترقیخواه
برگردان:
مینا عزیزی
در آخر
هفتهای که
گذشت، بیش از ۴۰۰۰
نفر برای شرکت
در برنامهی
«اجلاس مردم»
در شیکاگو گرد
هم آمدند. در
میان سخنرانان،
برنی سندرز
سناتور ایالت
ورمونت
امریکا نیز
بود؛ کسی که
استراتژیهای
حزب دموکرات
را کاملاً
شکستخورده
خواند و این
حزب را در
انتخاب
دونالد ترامپ
در انتخابات
اخیر امریکا
مقصر دانست.
این پیامد پیروزی
حیرتآور حزب
کارگر در
انتخابات
انگلستان و
کسب تعداد
بالای کرسیهای
جدید مجلس
توسط این حزب
است. جرمی
کوربین رهبر
حزب کارگر،
اکنون در
جایگاهی است
که ممکن است
نخستوزیر
بعدی انگلیس
باشد. برای
دانستن بیشتر
دربارهی این
سیاستمداران
پیشرو و طغیانگر،
با نائومی
کلاین،
روزنامه نگار
و نویسندهی
پرفروشی که
کتاب جدیدش با
عنوان «نه
گفتن کافی
نیست: مقاومت
در برابر
سیاست شوک
ترامپ و فتح
دنیایی که به
آن نیازمندیم»
اخیراً منتشر
شده است، گفتوگویی
را ترتیب
دادیم.
اِمی
گودمن: این
آخر هفته، ۴۰۰۰
نفر برای شرکت
در اجلاس مردم
در مرکز
کنوانسیون مک
کورمیک جمع
شدند. سناتور
مستقل و نامزد
پیشین
انتخابات
ریاست جمهوری
امریکا، برنی
سندرز، نطق
اصلی اجلاس را
ایراد کرد. او
در طول
سخنرانیاش
بارها از
سیاستهای
حزب دموکرات
انتقاد کرد و
آن را «شکستی
کامل» نامید و
این حزب را در
پیروزی
دونالد ترامپ
مقصر دانست.
[پخش
سخنان] برنی
سندرز: در
رسانهها و
دیگر جاها
اغلب از من
پرسیده میشود:
چگونه دونالد
ترامپ،
ناشناختهترین
کاندیدای
ریاست جمهوری
در طول تاریخ
مدرن کشور ما،
در انتخابات
پیروز شد؟ و
پاسخ من باتأکید
این است که
ترامپ در
انتخابات
پیروز نشد،
بلکه این حزب
دموکرات بود
که انتخابات
را باخت.
خواهش میکنم
اجازه بدهید
که بسیار شفاف
بگویم: الگو و
استراتژی
کنونی حزب
دموکرات یک
شکست کامل
است. این
البته نظر
شخصی من نیست،
این واقعیت
است.
میدانید،
ما بر [آنچه در]
انتخابات
ریاست جمهوری
[رخ داد]،
تأکید زیادی
میکنیم، اما
خوب است
حواسمان
باشدکه
دموکراتها
در رقابت بر
سر تصاحب کاخ
سفید و مجلس
سنا نیز شکست
خوردند.
اکنون،
جمهوریخواهان
نزدیک به دو
سوم کرسیهای
نمایندگی در
سراسر کشور را
کسب کردهاند
و طی نُه سال
اخیر،
دموکراتها
نزدیک به هزار
کرسی در مجلس
را در اقصی
نقاط این کشور
از دست دادهاند.
نتیجه این که
حزب دموکرات
اکنون در
نزدیک به نیمی
از ایالتهای
امریکا
تقریباً هیچ
حضور و
تأثیرگذاری سیاسیای
ندارد. حالا،
اگر این شرایط
به منزلهی
ناکامی و یک
مدل شکستخورده
نیست، نمیدانم
که چه چیزی را
یک مدل شکستخورده
مینامیم.
امی
گودمن:
سخنرانی شنبه
شبِ برنی
سندرز در
اجلاس مردم در
شیکاگو و در
مرکز کنوانسیون
مک کورمیک
بود. این
اجلاس از سوی
گروههای
مختلفی ترتیب
داده شده بود،
به خصوص اتحادیهی
پرستاران و
پرستاران
سراسر امریکا.
نائومی، هر
دوی ما آنجا
بودیم. میتوانی
دربارهی
اهمیت آنچه
سندرز گفت
صحبت کنی؟ با به
یاد داشتن
اینکه او یکی
از سران حزب
دموکرات است.
نائومی
کلاین: بله.
امی
گودمن: او
همین الان از
رهبران
دموکراتها
در سناست. اینطور
که معلوم است
او دارد نقش
یک تکافتاده[۱]
را بازی میکند.
اما او به مدد
حزب دموکرات
اینجاست، در حالی
که اینچنین
سرسختانه حزب
خود را به نقد
میکشد.
نائومی
کلاین: بله و
من فکر می کنم
سندرز تا حدی
هم از گفتن
برخی مسائل
اجتناب میکند.
تصور میکنم
آنچه در
بریتانیا با
حضور جرمی
کوربین رخ داد
برای او الهامبخش
بوده است. میدانیم
که او به
تازگی از سفری
به بریتانیا
برگشته
و دلیل این
الهامبخشی
این است که
همان خواستهای
که در
بریتانیا
مطرح شد در
امریکا نیز
وجود دارد.
جرمی کوربین
نیز توسط
گروهی از
طغیانگران
ترقیخواه
تحت رهبری
جوانان
انتخاب شد.
کوربین
در ابتدا به
عنوان رهبر
همان گروه از
جوانانی
انتخاب شد که
با عنوان جنبش
«تکانه»[۲] شناخته
میشوند و
تعداد بسیار
زیادی از آنها
به حزب کارگر
پیوستند تا از
او حمایت
کنند.
این
مسئله نیز
وجود داشت که
در حزب کارگر
با ورود آن
جوانان
چونان یک
«تهاجم»
برخورد شد، به
جای استقبال و
هیجان از موج
تازهی اقبال
به حزب کارگر
و آنچه
تشکیلات حزب
کارگرِ جدید
نامیده میشد.
دلیل این نوع
برخورد با
جوانان این
بود که در
انتهای دههی
نود میلادی
حزب کارگر
توسط تونی بلر
بهعنوان حزب
کارگر جدید
تعریف شد؛
حزبی که از
کارگری تنها
ظواهرش را
داشت و در عمل
در تضاد با
رویکردی حزبی
بود که درصدد
نمایندگی واقعی
کارگران
باشد؛ حزبی که
در واقع از
ابزار
بازاریابی به جای
تمرکز بر
اهداف حزب و
آنچه دلیل
وجودی حزب بود
و به آن
وفادار بود،
استفاده میکرد.
اینگونه
بود که جرمی
کوربین
انتخاب شد و همزمان
کمپینی هم
برای کارشکنی
علیه او به
وجود آمد.
انگار که
انتخاب او
پایان جهان
بود. او را
شایستهی
انتخاب نمیدانستند.
لکهدارش
کردند. جریان
براندازی نیز
شکل گرفت که
برای کنار زدن
او از کرسی
نمایندگی
تلاش میکرد.
او بیرحمانه
از سوی همپارلمانیهای
خود تخریب شد،
در حالی که
رهبر حزب بود
و آنها مدام
با افشای
اطلاعات
ناگوار تلاش
میکردند زیر
سؤالش ببرند و
در رسانهها
چهرهای
منفور از او
بسازند و در
هر جبههای او
را تخریب
کنند. علیرغم
همهی این
کارها، موج
طغیانگر
پشتیبان
کوربین به
غایت موفق
بود، زیرا کمپین
تخریب کوربین
به غایت
هوادارانش را
رنجانده بود.
حاصل
این انتخابات
در بریتانیا
شکست سخت و ناگواری
برای محافظهکاران
بود. [ترزا] مِی
اصلاً لازم
نبود
انتخاباتی
برگزار کند.
خودش هم گفت
که اعلام
انتخابات
نخواهد کرد.
تنها دلیلی که
ترزا می تصمیم
به برگزاری
انتخابات گرفت
این بود که او
از کسب اکثریت
قاطع کرسیهای
مجلس بسیار
مطمئن بود.
گمانش این بود
که با چنان
اکثریت
قاطعی، دستش
برای توافقهای
بهتر در
مذاکرات
اروپایی
برگزیت باز
خواهد بود بعد
این افتضاح
بزرگ به بار
آمد و در واقع حالا
او تمام این
کرسیها را
باخته،
اکثریتش را هم
از دست داده.
در عوض، جرمی
کوربین حدود
سی کرسی در
مجلس را از آن خود
کرده است.
امی
گودمن:
حالا برویم
سراغ جرمی
کوربین…
نائومی
کلاین: بله.
امی
گودمن: …
ابتدا از زبان
خودش.
[پخش
سخنان] جرمی
کوربین:
آنچه رخ داده
این است که
مردم اعلام
کردهاند
برای تحمل
سیاست های
ریاضتی، کاهش
میزان پرداختهای
دولت برای
هزینههای
عمومی، کمبود
بودجهی
خدمات
بهداشتی،
کمبود بودجهی
مدارس و خدمات
تحصیلی و
محرومیت
جوانان از
داشتن فرصتهایی
که در این
جامعه سزاوار
آن هستند،
صبرشان تمام
شده است.
خوان
گونزالس: صحبتهای
کوربین را
شنیدید. میخواهم
از شما بپرسم،
در کتاب «نه
گفتن کافی نیست»،
شما همچنین
انتقاداتی را
دربارهی
دلیل عدم
موفقیت سندرز
در کمپینهای
اولیهی او
مطرح کردید و
همچنین عنوان
کردید که برخی
از مردم ادعا
میکنند که
هیلاری
کلینتون بر
موج سیاستهای
هویتی و نیز
تبانیهای
حزبی سوار شد
تا بتواند در
برابر موج
سندرز دوام
بیاورد، و به
این ترتیب
سیاست هویتی
را در تقابل
با سیاست
طبقاتی قرار
داد. شما
انتقاداتی
نسبت به این موضوع داشتید.
فکر میکنم
خودتان
بتوانید این
مسئله را
بیشتر بسط دهید.
نائومی
کلاین: بله در
واقع من از
سندرز حمایت
کردم و اکنون
هم پشتیبان او
هستم. به نظر
من او صدایی
بسیار مهم را
نمایندگی میکند
و از این بابت
سپاسگزار او
هستم. با اینحال
میدانید من
فکر نمیکنم
که گزینش
رادیکالیسم
حزبی در طیف
سیاسی کنونی،
خدمتی به ما
بکند، آن هم
در حالی که
فکر میکنیم
لحظهی
تغییرات عمیق
و نه تغییرات
محدود فرا
رسیده است،
زیرا این
رادیکالیسم
فرصت
خودانتقادی در
این نقطهی
تاریخی را از
ما میگیرد. راستش
میدانید، من
از اینکه
هنوز هم این
بحثها ادامه
دارند دلزده
شدهام؛
اینکه هنوز هم
بحثهایشان
در همان کمپین
دور نخست باقی
مانده و مردم
را هم سرگرم
این بحثها میکنند
و همین بحثها
که لابد شنیدهاید
از جمله
اینکه: «اگر
سندرز بالا
آمده بود، برندهی
نهایی
انتخابات هم
بود» و از آن
طرف هم هواداران
هیلاری را
دارید که
طرفداران
سندرز را در شکست
هیلاری مقصر
میدانند و …
خلاصه اینکه
بالأخره ما
باید دیگر این
بحثها را رها
کنیم.
من به
عنوان یکی از
کسانی که از
برنی سندرز حمایت
کردند، مثل
هزاران نفر از
کسانی که در
«اجلاس مردم»
شرکت کرده
بودند، فکر میکنم
که این خیلی
مهم است که
بفهمیم چرا
برنی نتوانست
تا آخر مسیر
بماند.
متوجهید؟
منظورم این
است که او سیزده
میلیون رأی و ۲۲
کرسی از
پارلمان را با
خود همراه
داشت. او از هر
کاندیدای
دیگری که خود
را سوسیال
دموکرات میدانست
به موفقیت
نهایی
نزدیکتر شده
بود. کمپین او
یک انقلاب
سیاسی بود و
فکر میکنم
فوقالعاده
هم بود. اما من
این گونه فکر
نمیکنم که او
به این دلیل
مرحلهی اول
را باخت که داشتن
پایگاه حزبی
دموکرات برای
او و اهدافش
بیش از حد
محافظهکارانه
بود. به نظر من
او به این
دلیل مرحلهی
اول را باخت
زیرا نتوانست
به اندازهی
کافی با
سیاهپوستان و
لاتینتبارها
ارتباط بگیرد و
صحبت کند. این
رأیدهندگان
سیاهپوست و
لاتینتبار
کسانی بودند
که بیش از
سایر کسانی که
تعلقات
دموکرات
داشتند به
ایدههای
پیشرو و ترقیخواهانه
متمایل بودند.
او همچنین
نتوانست با زنان
مسنتر نیز
ارتباط
برقرار کند؛
کسانی که
احساس میکردند
که به مسائل
آنها بیشتر به
عنوان اموری
ثانویه و
اضافی نگریسته
میشود.
پس
صادقانه
بگویم، که من
فکر میکنم
در کتابم
بهترین نقل
قولی که آورده
ام متعلق به
میشل
الکساندر،
نویسندهی
کتاب جیم کروی
جدید[۳]،
نویسنده،
نظریهپرداز
و فعال
اجتماعی عالیای
است. او به من
گفت که اگر
گروه های
پیشرو و ترقیخواه
نتوانند با
رأیدهندگان
سیاه پوست
ارتباط خوب و
مؤثری برقرار
کنند و اگر از
اهمیت مسئلهی
نژاد در تاریخ
امریکا درک
درستی نداشته
باشند و
نتوانند
روایت تازهای
از ماجرای
تبعیض نژادی
ارائهکنند،
«بهتر است
برای افزایش
سرعت خود از
ایلان ماسک[۴]
کمک بگیرند
زیرا آنها به
یک سیارهی
دیگر نیاز
خواهند داشت».
بنابراین فکر
میکنم یکی از
چندین نکتهی
بسیار الهامبخش
دربارهی
همایش اجلاس
مردم این بود
که آن رویکرد
نقادانه در
شیوهی
سازماندهی
خودِ
گردهمایی این
هفته نیز گره خورده
بود، میدانید،
همین که گردهمایی
با صدای
سازماندهندگان
رنگینپوست
مراسم آغاز
شد، جنبش هودیپوشهای
میلیونی.
ما از
رؤسا و برگزارکنندگان
راهپیمایی
زنان، از جمله
لیندا
سارسور، در شب
افتتاحیه
شنیدیم که
صراحتاً به یک
دیپلماسی چندوجهی
و متقاطع نیاز
داریم تا
بتوانیم با
پیروی از
رویکرد مهم
کیمبرلی
کرنشاو
بگوییم: «نه،
این رقابتی
میان طبقهی
اجتماعی و
اقتصاد، و
آنچه سیاست
هویتی خوانده
میشود نیست.
این ابعاد
عمیقاً درهمتنیدهاند
و وابسته به
یکدیگرند و ما
نمیتوانیم
داستان
ایالات متحده
و چیستی
اقتصاد آن را
بدون درک
اینکه چگونه
«نژاد» به شیوهای
سیستماتیک به
عامل تفکیککننده
و پیشبرنده
در این نظام
اقتصادی
ظالمانه و بی
رحم تبدیل شده
است».
پس
تصور من این
است که نقادی
اینگونه شکل
میگیرد و میدانید،
من در کتابم
نقد خود را به
شیوهای مطرح
نکردم که کسی
را متهم کند.
با اینحال به
این دلیل که آنچه
دربارهی
کاندیداتوری
سندرز و
کاندیداتوری
کوربین و
کاندیداتوری
ملنشان در
فرانسه رخ میدهد
و با اختلافی
ناچیز بازی را
واگذار میکند…
امی
گودمن: توضیح
بده که
ملانشان که
بود؟
نائومی
کلاین: بله،
خب ژان لو…
امی
گودمن: که
نباید او را
با نخستوزیر
اشتباه بگیرند.
نائومی
کلاین: بله
درست است. در
انتخابات
اخیر فرانسه،
یک شگفتی رخ
داد؛ ژان لوک
ملانشان،
کاندیدای چپی که
نسبت به برنی
سندرز خیلی چپتر
و خواهان
مالیات گیری
صد درصدی از
ثروتمندان
بود، کمپینی
راه انداخت
برای
بازتوزیع اساسی
ثروت تا
بتواند با
استفاده از آن،
هزینهی
ایجاد تور
ایمنی
اجتماعی در
فرانسه را
تأمینکند.
پیام ملانشان
بسیار کمتر از
سایر کاندیداها
دیگرهراسانه
بود. پیام
ملانشان برای
پناهجویان
بسیار
دوستانهتر
از چیزی بود
که از
سیاستمداران
فرانسوی شنیده
ایم؛ و حتی
دوستانهتر
از پیام سیاستمدارانی
که گرایش فکری
چپ داشتند. به
مانند جرمی
کوربین، پیام
ملانشان هم
پیامی ضدجنگ و
حامی صلح بود
که مداخلات
خارجی در مدل
شکستخوردهی
«مقابله با
تروریسم» را
به رخداد
حملات تروریستی
در فرانسه
پیوند میزد –
کوربین همین
کار را با
رخداد های
تروریستی
انگلستان
انجام داد – و
میکوشید که
به دلایل ریشهای
آن وقایع
بپردازد. ژان
لوک ملانشان
فکر میکنم تا
دهدرصد هم
بالا رفت [و به
نوزده درصد
رسید]. منظور اینکه
در مراحل
پایانی رشد
خوبی داشت و
البته کمپین
او در همین
نقطه به پایان
رسید، زیرا مسیر
عملکرد
انتخابات در
فرانسه به این
شکل است که در
رأیگیری
مرحلهی نخست
چندین نفر
کاندید میشوند
و در نهایت
انتخاب نهایی
به نبرد میان
دو نامزد
محدود میشود.
امی
گودمن: برای
انتخاب رییس
جمهور.
نائومی
کلاین: بله، و
ناگهان، این
ملانشان بود
که در طول رقابتها
برنامههایی
۷۰ هزار نفری
برگزار میکرد
و این کمپین
ملانشان بود
که از نشاط و
شور بهرهمند
بود و در
نهایت هم فقط
فاصلهای دو
درصدی با لوپن
داشت. او
تقریباً به
میزانی از رأی
رسیده بود که
برای به دور
دوم بردن او
کافی بود؛ اگر
این اتفاق در
واقعیت میافتاد،
نبردی شکل میگرفت
میان ماکرون
که یک شخصیت نولیبرال
از نوع هیلاری
کلینتون است –
با آن سابقهی
بانکداری و
تحمیل اقتصاد
ریاضتی در
دوران اولاند،
علیرغم آنکه
اولاند پس از
پیروزی در
انتخابات وعده
داده بود که
در مقابل
تحمیل آن
سیاستها بر
فرانسه
مقاومت میکند
– و ملانشان؛
نبردی که بیشک
بسیار جالب از
کار درمیآمد.
در نهایت اما
آنچه رخ داد
نبرد میان
لوپن و ماکرون
بود و البته
مایهی
خرسندی است که
فرانسه، چنان
که میدانید،
فاشیسم را پس
زد.
اما
نگرانی من از
شرایط
فرانسه، چهار
سال پس از
اجرای اشکالی
از خصوصی
سازی، قانونزدایی
و اجرای سیاستهای
ریاضتیای
است، که فکر
میکنم
ماکرون مصمم
است آنها را
بر فرانسه
تحمیل کند. من
نگران خیزش
حزب
ناسیونالیست
راست افراطی
در فرانسه
هستم که با
مقایسههایی
که مردم میان
ترامپ و لوپن
میکنند و با
اعلام حمایت
از ماکرون اینطور
وانمود میکنند
که کاندیدایی
نولیبرال
دارند که توانسته
بر کاندیدایی
چون ترامپ
پیروز شود.
اما مارین
لوپن ترامپ
نیست. در
فرانسه،
کاندیدایی که
بیشترین
شباهت با
ترامپ را دارد
دیوید دوک است.
لوپن
کاندیدای یک
حزب [راست
افراطی] است که
پیوندی
تاریخی با
نازیسم دارد و
خود را به رژیم
ویشی منتسب میکند.
این واقعیت که
این حزب حدود
سی درصد آرای
کل فرانسویان
را به خود
اختصاص داده
جداً تکاندهنده
است. این
رخداد چیزی
نیست که بتوان
نسبت به آن
آسودهخاطر
بود.
امی
گودمن: با یک
وقفه به بحث
خودمان بر میگردیم.
موضوع صحبت ما
اقدامات اخیر
ترامپ در امریکا
است، مانند
خروج از توافقنامهی
پاریس و الغای
برنامهی
بهداشت و
درمان و اینکه
عاقبت کار این
موضوعات در
آمریکا چه
خواهد بود.
نائومی کلاین
از کانادا با
ما همراه است.
ما در ادامه
دربارهی
نظام درمانی
جامع دولتی و
اینکه امروزه
چقدر شانس و
احتمال اجرای
آن وجود دارد
صحبت خواهیم
کرد؛ در حالی
که مجلس سنا
لابد به شکلی
غیرعلنی در حال
ایجاد و تدوین
یک طرح قانونی
برای نظام سلامت
و درمان است.
با ما همراه
باشید.
متن
اصلی:
https://goo.gl/4DD1z4
[۱]
Outreach
[۲].
Momentum
[۳]
The
New Jim Crow
[۴]
. مهندس و طراح
خودروهای
برقی، سفینههای
فضایی و مدیر
عامل یک شرکت
بزرگ حمل و
نقل پرسرعت در
کانادا.
..............................
برگرفته
از :«آبسکورا»
جمعه,
۳شهریور ۱۳۹۶
http://obscura.ir/?p=658