غرولند
امريکا،
تمکين فرانسه
تل
آويومتفقين
خود را لگد
مال مي کند
نوشته
Alain GRESH
لب کلام
برخي از
مقامات
امريکائي اين
است که سياست
اسرائيل به
کشته شدن
سربازان
امريکائي منجر
مي شود. آنان
از رويه
گستاخانه
نتان ياهو،
نخست وزير اسرائيل
نسبت به
آمريکا
ناخوشنودند. سياست
اسرائيل، با
وجود چرخش
فرانسه به
طرفداري از
اسرائيل ،
نسبت به اين
کشور تحقيرآميز
است.
نويسنده
Alain GRESH
مسئول هيئت
تحريريه
لوموند
ديپلماتيک و
مؤلف کتاب
اسراييل و
فلسطين،
انتشارات
فايارد، پاريس
٢٠٠٢ اين کتاب
به ترجمه آقای
بهروز عارفی
توسط انتشارات
خاوران در
پاريس به چاپ
رسيده است.
برگردان:
Behrouz
AREFIبهروز
عارفي
اسرائيلي ها
در دسامبر ٢٠٠٩،
مرکز فرهنگي
فرانسه در بيت
المقدس را
محاصره کردند.
پليس اسرائيل
درصدد
دستگيري
مسئولان
فلسطيني بود
که در آن محل
حضور داشتند.
نظاميان
اسرائيلي در
روز ٢٢ ژوئن ٢٠٠٩،
رئيس مرکز
فرهنگي
فرانسه در
نابلس را از
خودرو
ديپلماتيک اش
بيرون کشيده،
بر زمين
انداخته و کتک
زدند. يکي از
نظاميان فوق
بر سر او
فرياد زده بود
«مي توانم ترا
بکشم». همزمان
با تهاجم به
غزه در ژانويه
٢٠٠٩،
سربازان
اسرائيلي منزل
مجدي شکوره
کارمند
کنسولي
فرانسه را چپاول
کرده و پول و
جواهر موجود
را دزديدند. در
همان ماه،
بسوي خودرو
سرکنسول
فرانسه به
منظور «اخطار» شليک
کردند.
يازدهم ژوئن
٢٠٠٨، خانم
کاترين هيوه،
معاون کنسول
فرانسه در بيت
المقدس، را در
گذرگاه ورودي
نوار غزه، به
مدت هفده ساعت
در شرايط نا
مطلوبي
نگهداشتند.
بنيامين
نتانياهو به «دوست»
خود، نيکولا
سارکوزي تعهد
داده بود که
بازسازي
بيمارستان
القدس غزه را
تسهيل کند. اما
در عوض
اسرائيل و
البته به
بهانه امنيتي
همچنان از
ورود مصالح
ساختماني به
غزه جلوگيري
مي کند. ساختمان
يک مرکز
فرهنگي جديد
نيز متوقف شده
است. شايد مي بايست
از اين موضوع
خوشحال بود،
چرا که ارتش اسرائيل
در جريان تهاجم
آينده اش به
اين سرزمين،
نمي تواند اين
ساختمان را
ويران کند. همان
طوري که ده ها
ساختمان و
تاسيسات زير
بنائي را که
با ياري
اتحاديه
اروپا ساخته
شده بود،
ويران کردند. براي
نمونه،
فرودگاه بين
المللي غزه را
در سال ٢٠٠١
ويران کردند و
اتحاديه
اروپا اين عمل
را محکوم کرده
و اظهار داشت
که از دولت
اسرائيل
خواهد خواست
که خسارت
بپردازد. و
البته همچنان
منتظريم تا
چنين کند.
وزارت حارجه
فرانسه نسبت
به هيچکدام از
برخوردهاي
تحقيرآميز به
نمايندگان
دولت فرانسه،
واکنش قاطعي
نشان نداد (١). تا
اين که بدنبال
استفاده
ماموران موساد
از گذرنامه
هاي فرانسوي
در جريان قتل
يکي از رهبران
حماس در روز ١٩
ژانويه ٢٠١٠
در دوبي، دبير
اول سفارت
اسرائيل در
پاريس را
شرمگينانه به
وزارت خارجه
فراخواندند. آيا،
فرانسه،
مانند
انگليسي ها
جرئت خواهد داشت
که ديپلمات
هاي اسرائيلي
را از کشور
خود اخراج کند؟
ظاهرا، دولت
فرانسه عادت
کرده است که
با حقارت، به
خواست
اسرائيل تن
دهد. در جريان
سفر برنار
کوشنر وزير
امورخارجه فرانسه
به اسرائيل در
نوامبر ٢٠٠٩،
او با آويگدور
ليبرمن همتاي
اسرائيلي خود
ديدار کرد. اگر
اين فرد،
اتريشي يا
ايتاليائي
بود، احتمالا
بخاطر موضع
گيري هايش به
عنوان فاشيست
يا نژادپرست
مورد نکوهش
قرار مي گرفت*. کوشنر
اعلام کرد که
ساخت نهصد
مسکن در شهرک
جيلو (بيت
المقدس) « سياسي
نبوده و نبايد
مانعي براي از
سرگيري گفتگوها
باشد (٢)». او
نسبت به
ممانعت از حمل
مصالح
ساختماني براي
بيمارستان
غزه که با نظارت
فرانسه ساخته
مي شود،
اعتراضي نکرد.
علاوه بر آن،
نسبت به
جلوگيري
اسرائيل از
سفر دانشجويان
فلسطيني که
بورس تحصيلي
فرانسه را
دريافت کرده
اند، نيز
اعتراضي نکرد.
کوشنر در مورد
مشکلاتي نيز
که اسرائيل با
اتخاذ «سياست
جديد» عرضه
ويزا براي
کليه کارکنان
خارجي سازمان
هاي غير دولتي
(ان جي او) شاغل
در سرزمين هاي
فلسطيني
ايجاد کرده
است، سکوت
پيشه کرد. کوشنر
دست آخر با
کرنش در برابر
دستورات قدرت اشغالگر
و انصراف از
سفر به غزه،
به اسرائيل جايزه
هم داد.
در حالي که،
همتاي
ايرلندي وي،
مايکل مارتين،
که در مارس ٢٠١٠
با ممانعت
اسرائيل جهت
ديدار از غزه
مواجه شده
بود، از راه
مرز مصر وارد
غزه شد. بدنبال
اين حادثه او
نوشته بود: «روشن
است که
اتحاديه
اروپا و جامعه
يبن المللي
موظف است با
افزايش فشار
ها به محاصره
خاتمه داده و
امکان گشايش
گذرگاه ها را
به منظور عادي
کردن روابط
بازرگاني و
انسان
دوستانه
فراهم آورد».
(۳)
براي
سارکوزي جمله «فشار
بر اسرائيل» هيچ
مفهومي ندارد.
محاصره غزه
همچنان ادامه
دارد. گسترش
شهرک هاي
مستعمره
ادامه دارد
ومذاکرات با
بن بست
روبروست. چه
اهميتي دارد،
بازهم سبيل
نتان ياهو را
چرب کنيم،
شايد
توانستيم از
او شخصيت صلح
طلبي بسازيم... چنين
بود که در دسامبر
٢٠٠٨، به
ابتکار رئيس
جمهور
فرانسه،
اتحاديه اروپا
روابطش با
اسرائيل را
ارتقا داد (٤) و
همين کشور پس
از کمتر از سه
هفته ، به غزه
حمله کرد. رئيس
جمهوري
فرانسه با
ادعاي شکستن
آتش بس از جانب
حماس، از اين
عمليات حمايت
کرد. با نگاهي
به سايت وزارت
امورخارجه اسرائيل
به سادگي مي
توان دريافت
که آنان باوجود
تاييد پرتاب
راکت، اعلام
کرده بودند که
حماس تا ٤
نوامبر ٢٠٠٩،
آتش بس را
رعايت و سپس
ارتش اسرائيل
با يک عمليات
خونين آن را
نقض کرده است.
در شرايطي
که مدرسه ها
وهزاران خانه
تخريب شده در
غزه را نمي
توان بازسازي
کرد (ورود
سيمان ممنوع
است)، کريستف
بيگو سفير
فرانسه در
اسرائيل فاضل
مآبانه در
مورد استفاده
از واژه «محاصره
اقتصادي» دچار
ترديد است و
معتقد است که
بايد اين کلمه
را در داخل
گيومه «» گذاست. زيرا،با
همه اين حرف
ها، کالا ها چه
از طريق تونل
ها و چه از مرز
اسرائيل،
وارد غزه مي
شوند. (٥)» آقاي
بيگو که معلوم
نيست چه زماني
نماينده فرانسه
و چه زماني
نماينده
اسرائيل است،
شديدا به
پيشنهاد
جسورانه اي
تاخت که سوئد
در دسامبر ٢٠٠٩
در قالب
بيانيه اي به
اتحاديه
اروپا
پيشنهاد کرده
بود.آقاي سفير
در مصاحبه اي
دلايل خويشتن
داري فرانسه را
شرح مي دهد. «ابتدا،
هر بيانيه اي
مي بايست ،
تصميم مثبت [عجب!]
بنيامين
نتانياهو را
در مد نظر
بگيرد که توقف
محدود شهرک
سازي را
پذيرفته بود. ما
مي بايست از
اين پيشنهاد
استقبال کنيم،
هر چند که به
همه انتظارات
ما پاسخ مثبت
نمي دهد». (۶)
ياري
نتانياهو به
القاعده
حال آن که،
نه فقط
مستعمره سازي
در بيت المقدس
ادامه دارد،
بلکه در
سرزمين هاي
کرانه باختري
نيز به مدت ده
ماه «محدود» شده
است و اسرائيل
همچنان
ساختمان سه
هزار مسکن را
ادامه مي دهد. در
سال ٢٠٠٩،
جمعيت
مستعمره هاي
کرانه باختري
رود اردن، با
افزايش ده
هزار نفري از
مرز سيصدهزار
نفر گذشت. دولت
فرانسه بجاي
اتخاذ
تدابيري جهت
جلوگيري
ازورود
کالاهاي
توليدي شهرک
هاي استعماري (کولونها)،
همان طوري که
قوانين اروپا
الزامي
دانسته وديوان
داوري
اتحاديه
اروپا نيز در
حکمي بتاريخ ٢٥
فوريه تاييد
کرده، ترجيح
مي دهد فعالان
«کارزار تحريم
و عدم سرمايه
گذاري و
مجازات» (BDS) را
تعقيب کند. مديريت
امور جنائي و
بخشودگي
وزارت
دادگستري
فرانسه در ١٢
فوريه ٢٠١٠،
در «پيامي
تلگرافي» به
کليه دادستان
هاي عمومي
دادگاه هاي
پژوهش دستور
داد تا با
تهيه «پاسخ
منسجم و قاطعي
عليه اين
تحرکات» ، از «چگونگي
اجراي اين
رهنمود» گزارشي
تهيه کند (٧)». و
به اين مي
گويند
استقلال
دادگستري؟
سوئد متني
را پيشنهاد
کرده بود، اما
فرانسه موفق
شد لحن آن را «آرام
تر» کند. در اين
متن، خبري از
بيت المقدس
شرقي به عنوان
پايتخت فلسطين
نيست ولي بيت
المقدس را به
عنوان پايتخت
دو دولت قيد
کرده و واژه «حاکميت»
دولت فلسطين
از متن حذف
شده و بجايش «يکپارچگي
سرزميني» درج
شده است.
در سال هاي
دهه ١٩٧٠،
هنري
کيسينجر،
وزير امور
خارجه پيشين
آمريکا،
اصولي را که
پايه مذاکرات
دولت اسرائيل
است، به کنايه
چنين تعريف مي
کرد: «اگر شما ٩٥
درصد با آن ها
موافق باشيد،
يعني شما
يهودي ستيز
خطرناکي
هستيد.»
اتهاماتي از
اين قماش،
فراوان به
باراک اوباما
نسبت داه اند،
زيرا که وي به
تغيير در گفتار
آمريکا بجاي
تغيير
درسياست
بسنده مي کند. چنين
بر مي آيد که
بحران ناشي از
ديدار جوزف بايدن،
معاون رئيس
جمهوري
آمريکا در
نيمه هاي مارس
٢٠١٠ و پاسخ
دندان شکني که
دولت اسرائيل
با اعلام
ساختمان هزار
و ششصد مسکن
در بيت المقدس
شرقي داد،
فراموش شده
است. يادآوري
شود که بايدن
دوست دارد
تکرارکند که براي
صهيونيست
بودن، لازم
نيست که يهودي
باشي. اين
حادثه نشان مي
دهد که حکومت
تل آويو، ترتيب
اثر چنداني به
پدرخوانده
آمريکائي اش
نمي دهد.
ژنرال ديويد
پترئوس،
مسئول مرکز
فرماندهي آمريکا
در خاور
ميانه، در
هنگام توضيح
در سناي آمريکا
در روز ١٦
مارس ٢٠١٠،
اظهار داشت که
دشمني ميان
اسرائيل و
همسايگانش به
احساسات ضد
امريکائي
دامن مي زند و
القاعده و
ايران از اين
احساسات بهره
برداري مي کنند
(٨). بايدن، معاون
رئيس جمهوري
امريکا حتي به
نتانياهو گفته
بود که سياست
او جان
آمريکائيان
را در عراق و
افغانستان به
خطر مي اندازد.
نه اين موضع
گيري پنتاگون
و نه تحقيرهاي
يادشده
تغييري در
استراتژي
ايالات متحده
ببار نياورد. حتي
از سر گيري
گفتگوهاي
غيرمستقيم
ميان اسرائيلي
ها و فلسطيني
ها، هيچ اثر
روشني درپي نداشت.
همان طوري که
رابرت
ساتلوف، رئيس «Washington Institute for
Near East Policy» (انستيتوي
واشينگتن
براي سياست
خاور نزديک)،
يکي از گروه
مشاوران(think tank) نزديک
به لابي
طرفدار
اسرائيل
اظهار داشت «هيچ
ناظر جدي به
پيشرفتي در
کوتاه مدت
اعتقاد
ندارد، ولي
اين ديپلماسي
فعال و پويا
امکان مي دهد
که انتقادها و
ترديد ها را
که در صدد
ايجاد مشکل
اند، خفه کرد. علاوه
بر آن، اين
روش به دولت
آمريکا امکان
مي دهد
اضطراري بودن
مسئله ايران
را در صدر
دستور کار بين
المللي قرار
دهد. (۹)
خيلي ساده،
با داستان «روند
صلح» افکار
عمومي را
سرگرم کنيم و
جنگ با ايران
را تدارک
ببينيم. فقط،
پس از آن است
که ميتوان بر
سر فلسطين به
مصالحه رسيد. اين
گفتاري است که
رهبران
اسرائيل ده ها
سال است عنوان
مي کنند، فقط
نام دشمن
تغيير مي کند. زماني
مصر بود و بعد عراق
و اينک ايران. ترديدي
نيست که
اوباما بيشتر
از دولت
اسرائيل،
خواهان يافتن
راه حلي براي
فاجعه فلسطين
است. پرسشي که
فرانسه و
اتحاديه
اروپا بايد
پاسخ دهند،
چگونگي شرکت
در اين تلاش
است.
در ژوئن ١٩٨٠،
جامعه
اقتصادي
اروپا
اعلاميه
مشهور ونيز را
صادر کرد. اين
اعلاميه که با
تلاش هاي
فرانسه به
تصويب رسيد،
خواهان
برسميت
شناختن بحق
حقوق فلسطينيان
بود و مخالفت
اروپا با
مستعمره سازي
و هر اقدامي
که وضعيت بيت
المقدس را
تغيير دهد، و
دعوت مي کرد
که سازمان
آزادي بخش
فلسطين (ساف) به
مذاکرات
بپيوندد. ايالات
متحده و حکومت
اسرائيل بي
درنگ اعلاميه
فوق را رد
کردند. اسرائيل
پيوستن «اس اس
هاي عرب**» را به
روند صلح افشا
مي کرد. سيزده
سال بعد، در
سال ١٩٩٣،
دولت اسرائيل
ساف را برسميت
شناخت؛ اروپا
راه را گشوده
بود. ولي،
دوران، دوره
ديگري بود. هنگامي
بود که فرانسه
جرئت داشت
سياست خارجي
ويژه خود را
داشته باشد...
پاورقي ها: ١ – به
مقالات زير
مراجعه کنيد
: Klaude Angeli, « Kouchner
fait profil bas en Israël,
Le Canard enchaîné, Paris, 25
juin 2008 ; Jean-Pierre Perrin,
« La France humiliée par Tsahal
», Libération, Paris, 25 juin
2009 ; Gilles Paris, « Le 15 juillet à Gaza », Le
Monde, 17 juillet 2009.
۲ـ مراجعه
کنيد به
مقاله مندرج
در بلاگ
لوموند
ديپلماتيک بتاريخ
١٩ نوامبر ٢٠٠٩
: http://blog.monde-diplo.net
« Gaza a year later », International
Herald Tribune, Paris, 5 mars 2010.ـ ۳
۴ـ خبرهاي
شرق در سايت
فرانسه
لوموند
ديپلماتيک، ١٠
دسامبر ٢٠١٠
۵ـ روزنامه
فرانسوي
کانار آنشنه، ٢١
اکتبر ٢٠٠٩
« Paris commes out against Swedish plan »,
The Jerusalem Post, 3 december
2009 ۶ـ
۷ـ متن
کامل نامه را
در بخش خبرهاي
شرق، ١٨ مارس ٢٠١٠
در سايت لوموند
ديپلماتيک
بخوانيد
Paul Woodward, blog War in Context, ١٦
mars ٢٠١٠.
۸ـ يا
به سايت فارين
پاليسي، ١٣
مارس ٢٠١٠
مراجعه کنيد.
٩ –« Biden’s
Israel visit and its aftermath », Policy Watch, n°1642, The Washington Institute
for Near East Policy, 15 martch 2010..
توضيح مترجم:
*ـ هنگامي
که در سال ٢٠٠٠،
يورگ هايدر
رهبر حزب نئو
فاشيست اتريش
به وزارت
امورخارجه
اتريش منصوب
شد، وزيران
امورخارجه
کشورهاي
اتحاديه
اروپا و از
جمله فرانسه
از ملاقات با
وي خودداري
کردند.
Schutzstaffel **ـ
اس
اس به زبان
آلماني گردان
محافظتي معني
ميدهد، اين
گروه که در
سال ١٩٢٥ براي
حفاظت از
هيتلرتاسيس
يافت، از
ارکان سرکوب
رژيم نازي است.
اين گروه بدست
هاينريش
هيملر بنياد
گذارده شد و
گروهي شبه
نظامي بود. گشتاپو
پليس سياسي
وحشتناک نازي
از اس اس ها
دستور مي گرفت.