زمینههای
قیام ژوئن در
برزیل
رائول
زیبهچی
ترجمه
پروانه
قاسمیان
بسیج
گستردهی
مردم در
اعتراضات ماه
ژوئن ۲۰۱۳ در
۳۵۳ شهر و
روستای
برزیل، هم
برای نظام
سیاسی کشور و
هم برای تحلیلگران
و بدنهی
جامعه باعث
حیرت شد.*کسی
انتظار چنین
تظاهرات
عظیمی با این
تعداد شرکتکننده،
در این تعداد
شهر و با این
مدت طولانی را
نداشت. همانطور
که معمولاً در
اینگونه
مواقع اتفاق
میافتد،
رسانهها بهسرعت
به تحلیل
پرداختند و
واکنش نشان
دادند. رسانهها
در ابتدا بر
مشکلات حاد
جامعه که با
مبارزات
برجستهترهم
شده بود تمرکز
کردند، ازجمله
حملونقل
شهری، افزایش
کرایهها و
کیفیت پایین
خدمات حملونقل
برای مسافران.
بهتدریج
تحلیلها و
دیدگاهها
چنان گسترش
یافت که
نارضایی بخش
بزرگی از مردم
را سبب شد. در
حالی که توافق
و اذعان گسترده
ای وجود داشت
مبنی بر این
که درآمد پایهی
خانوار در طول
آخرین دههی
رشد اقتصادی
افزایش یافته
استمفسراناجتماعی
بر جذب در
اقتصاد از
مجرای مصرفبهمثابه
ریشه
نارضایتی، در
کنارتداوم
نابرابریهای
اجتماعی
تمرکز کردند.
مایلم
در این تحلیل،
به َاشکال
نوین اعتراض، سازماندهی
و بسیج تودهها
از منظر یک
جنبش اجتماعی
بپردازم. این
اشکال جدید،
از دل گروههای
فعال سیاسی
کوچکی پدید
آمدند که
عمدتاً از
جوانانی
تشکیل شده بود
که در سال
۲۰۰۳یعنی
همان سالی که
لوییس ایناسیو
لولا داسیلوا
به قدرت رسید،
شروع به سازماندهی
خود کردند.
برخلاف احزاب
سیاسی، اتحادیهها
و سایر سازمانهای
سنتی که اوایل
دهه۱۹۸۰ شکل
گرفتند، این
جنبشهای
اجتماعی
جدید، عامل
بسیج تودهای
ماه ژوئن
بودند، زیرا
آنان این
توانایی را داشتندتا
فراتر از
مواضع محلی
خودشان مردم را
سازماندهی
کنند، بیشتر
بخش های جامعه
را درگیرِ مبارزه
کنند و اشکالی
از کنش و
سازماندهی را
به کار گیرند
که آنها را از
گروه هایی که
پیش از آن ها
شکل گرفته
بودند متمایز
می کرد.
در
اغلب موارد،
پوشش و تحلیل
رسانه ای، در
تعمیمِ بیش از
حد جنبش، مقصر
بود، زیرا
اغلب برای
شبکههای
اجتماعی در
بسیج میلیونی
مردم در
خیابان، نقشی
جادوییقائل
میشدند. رییسجمهور
پیشین لولا داسیلوا
در همین زمینه
گفت: «جوانانی
که با انگشتانی
فرز از گوشیهای
موبایل متصل
به شبکههای
اجتماعی
استفاده میکردند،
در سراسر جهان
برای اعتراض
به خیابانها
ریختند» (
داسیلوا،
۲۰۱۳). و یا
رهبر فکری جنبش
لوییز ورنک
ویانا گفت: »
بدون رسانههای
اجتماعی،مردم
غیر متشکل
هستند»(
ویانا، ۲۰۱۳).
تحلیلگران
دیگر «انقلاب»
را از آنِ
طبقهی متوسط
دانسته،
مبارزات ژوئن
برزیلرا در زمرهی
بهار عربی و
«شورش»های
اسپانیا میدانند.
( کوکو، ۲۰۱۳)
در این
مقاله، همصدا
با جیمز سی
اسکات
قاطعانه میگویم
زمینهی آنچه
را که در عرصهی
عمومی در حال
رخ دادن است
باید در تجارب
روزمرهی
مردم یافت، بهخصوص
در آنچه که
اسکات آن را
«فضاهایمخفی»
میخواند،
همان جایی که
تهیدستان،
گفتمانهایی
قدرتمند آشتیناپذیر
را میپرورانند؛
«کنشهایشجاعانه
و غرورآمیز که
به این ترتیب
ضربهی جدی به
حاکمیت زد که شاید
بتوان گفت که
در عرصهی
عمومی سرهمبندی
شدند، اما در
روندی طولانی
و به قدر کفایت
در عرصهی
مخفی فرهنگ و
پرکتیس عام
پربارتر شدند»
( اسکات، ۲۰۰۰)
اسکات می
گوید: تمرکز
بر محتوای پسِ
پشت عرصهی
رؤیتپذیر
امر سیاسی،
گامیضروری
برای فهم
فرهنگ سیاسی
جدید است. اشکال
جدید اعتراض
وسازماندهی
در برزیل، با
نگاه دقیقتری
به پرکتیسهایگروههای
کوچک فعالان
که در عرض یک
دهه یا بیشتر
ساخته شدهاند،
بهتر فهمیده
میشوند.
برای
اجتناب از کلیگویی
و تعمیم،
بگذارید بهطور
ویژه بر یکی
از بازیگران
اصلی در سلسلهی
اعتراضات ماه ژوئن
تمرکز کنیم،
یکی از
مظاهراین شکل
جدید سازماندهی
وعمل،که در
ناآرامیهای
شدید و گستردهی
تظاهرات ژوئن
نقش نوعی
چاشنی را بازی
کرد،جنبش
اتوبوس
رایگان (MPL) مسئول
فراخوان
اولین
تظاهراتی بود
که با سرکوب
وحشیانهی
پلیس مواجه شد
و این به نوبهی
خود منجر به
خشم عموم مردم
شد. یکی
ازنهادهای
اجتماعی مهم
دیگری که
درگیر مبارزه
شد «کمیتههای
مردمی جام
جهانی» بود.
مرکز رسانههای
مستقل و حاشیهی
شهری (CMI)و
جنبش کارگران
بیخانمان MTST،
گروه هیپهاپشهری
نیز نقش مهمی
ایفا کردند.
سالوادور،
فلوریانو
پولیس، پورتو
آلگره
از ۱۳
آگوست تا نیمهی
سپتامبر
۲۰۰۳، شهر
سالوادور
دراستان باهایا،
با تظاهرات
پیوستهی دهها
هزار دانشجوی
معترض علیه
افزایش هزینهی
اتوبوس از
۱.۳۰ رئال به
۱.۵۰ رئال، به
لرزه در آمد.
علاوه بر آن
۴۰.۰۰۰ نفر
خیابانها و
کوچهها را
مسدود و
گذرگاههای
مراکز
فعالیتعمده
را تعطیل و از
مواضعخود در
مقابل سرکوب
پلیس محافظت
کردند. موج
اعتراضات که
با نامانقلاب
اتوبوس
شناخته می
شود، درواقع
با طرح مطالبهی
استفادهی
رایگان از
اتوبوس برای
حملونقل
دانشجویان و
دانشآموزان،
زاده شد و
سرآغاز جنبش MPLبه شمار میرود.
جنبش
یادشده، جنبش
دانشجویان
طبقهی متوسط
فقیر و لایههای
پایینی جامعه
بود که با
افزایش هزینههای
حملونقل
یعنی مبلغی
معادل 30درصد
حداقل دستمزد
خود مواجه شده
بودند. انجمنهای
دانشجوییِ
رسمی به جز
مسائل روزمرهی
دانشجویی،
نقش دیگری در
بسیج
دانشجویان نداشتند.
به جای آن، جنبشی
متشکل از
مردمی شکل
گرفت که تا
پیش از این در
تظاهرات شرکت
نکرده بودند و
مشخصهی آن
رادیکالشدگیِ
سریع بود. این
افراد
جوانانی بدون
تجربهی
سیاسی بودند
اما برای به
چالش کشیدن
حاکمیت، عادت
کرده بودند
دزدکیسوار
اتوبوس شوند،
در گوشهوکنار
خیابانها
پرسه زنند،
پاگودِه
(۱)گوش دهندو
سامبا
برقصند،
حاکمیتی که به
رهبریِ بدنههای
دانشجویی و
احزاب سیاسی
پشت میکرد و
جوانانی که در
صف مقدم
محاصرههای
خیابانی و
مقاومت مقابل
پلیس بودند. (
ناسی منتو،
۲۰۱۱)
جمعیت
کثیر
دانشجویی،
بدنههایرسمی
را که مدعی
نمایندگی
آنان بود، ردمیکردند،
تصمیمات در
گردهمآییهایبزرگ
گرفته میشد و
وظایف
اشتراکی را
تقسیم میکردند.
این گردهمآییها
در خیابانهای
تحت محاصره در
سرتاسر شهر،
تشکیل میشد
وتصمیمات بر
اساس توافق
گرفته میشد،
گردهمآییها
موکداً به
شیوهی افقی
عمل میکرد، و
پیشنهاد راهاندازی
کمیتهها،
«برای جلوگیری
از شکلگیری
یک بوروکراسی
جدید
دانشجویی در
خیابانها» رد
شد. ( ناسی
منتو،۲۰۱۱) حس
مشترک
معترضان این
بود که ممکن
است به واسطهی
ساختن
نهادها، هرچه
را در خیابانها
به دست آوردهاند،
از دست بدهند.
با
وجود این،
اعضای سازمانهای
دانشجویی
«رسمی» خود را
نمایندگان
جنبش اعلام
کردند و وارد
مذاکره و
تفاهم با
شهرداری
شدند، امری که
باعث شد بسیج
عمومیِ
اعتراضها از
حرکت
بازبماند و
نتواند به هیچ
یک از اهدافش
دست یابد.
(سارایوا،
۲۰۱۰)تحلیلگران
مختلف متفقاند
که در حالی که
مبارزان
احزاب چپ، مستقیماًمسئول
برپایی اولین
تظاهرات در
سالوادور
بودند، اما به
محض اینکه
جنبش به شکل
تصاعدی گسترش
یافت این
مبارزان در
حاشیه قرار
گرفتند. (ناسی
منتو، ۲۰۱۱)
همزمان،
در فلوریانو
پولیس از سال
۲۰۰۰ به بعد، کارزار
دانشجویی
اتوبوس
رایگان پا
گرفت. گو اینکه
گروههای
کوچکی با
مطالباتی
مشابه در
سائوپائولو و
شهرهای دیگر
نیز وجود
داشتند.
سازمان
«جوانان انقلابی
» به حزب
کارگران ملحق
شد و کارزار
محلی در خصوص
مسئلهیرایگان
کردن تحصیل
دردبیرستان
به راه انداختند
و چند تظاهرات
را سازماندهی
کردند که به
بسیج ۱۵ تا ۲۰
هزار دانش آموز
در سال ۲۰۰۴
در یک شهر ۴۰۰
هزار نفری انجامید.
(ماریا تونها،
۲۰۱۳)
در
آغاز جنبش
اتوبوس
رایگان، جمعی
از مسئولان از
سازمان
«جوانان
انقلابی» برای
اثبات استقلال
از حزب اخراج
شدند با این
استدلال که
جوانان را »
نباید سازمان
بزرگسالان
رصد کند» (ماریا
تونها، ۲۰۱۳).
فیلم مستند
«جنبش اتوبوس»
ساختهی فیلمساز
آرژانتینی،
کارلوس
پرونزاتو،
دربارهی
شورش
سالوادور است
که میان کنشگران،
دست به دست میشود
و الهامبخش
گروههای در
حال ظهور در
فلوریانوپولیس
و شهرهای دیگر
است. در ماه مه
۲۰۰۴ بار دیگر
بسیج علیه
هزینهی رفتوآمد
فزونی گرفت
شهرداری
فلوریانوپولیس
هزینههای
حملونقل را
که پیش از این
و درمدت ده
سال به میزان 250درصد
افزایش یافته
بود بار دیگر
افزایش داد. در
پی ده روز
تظاهرات
گسترده، با
بستن پلهای
ارتباطی
جزایر با بخش
اصلی شهر آنهم
درساعات اوج
رفتوآمد،
معترضان موفق
شدند جلوی
افزایش بهای
بلیت را
بگیرند. یک کارزار
کنشمستقیم،
اعتراضات
دانشجویانی
را که با
کارهایی
مانند پریدن
از روی دروازههای
ورودی
ایستگاهها
یا سوار شدن
از در عقب
اتوبوس، از
پرداخت هزینهی
اتوبوس
خودداری میکردند،
همراهی میکرد.در
فلوریانو
پولیس، هم مانند
سالوادور،
دانشجویان
اجتماعات و
گردهماییهای
بزرگی را در
فضاهای عمومی
سامان دادند. (
کروز،
آلوز۲۰۰۹)
با
بررسیشرکتکنندگان
در رویدادها،
ما به َاشکال
جدید اعتراض و
سازماندهی
پی میبریم:
با
نگاهی به
تظاهرات، میبینیم
که صدها دانشآموز
دبیرستانی
شرکت داشتند،
جنبشهای
اجتماعی از
شمال و جنوب
جزیره،
دانشجویان
دانشگاهها،
مادران،
پدران،
معلمان،
هنرپیشگان،
هنرمندان
جنبش هیپهاپ،
همچنین گروههای
(2)Maracataو Capoeira (3) به
راهپیماییها
جان تازهای
دادند. پس از
چند روز اشغال
آویندا
پائولو فونتس
(بزرگترین
خیابان شهر که
به پایانهی
مرکزی دسترسی
داشت) این
خیابانرا
اجتماعات و
گردهماییهای
بزرگ، تغییر
نام دادند
وخیابان قیام
نام گرفت.رهبران
انجمنها،
نمایندگان
گروههای
سازمانیافته،
مردمی که
وابسته به هیچ
سازمان یا گروهی
نبودند در
تجمع مشارکت
میکردند
ونظر میدادند.
زنی سالخورده
با خشم دربارهی
مشکلی خاص حرف
میزد، به
دنبال او مرد
جوانی
پیشنهاد
کنشبعدی را
ارائه میکرد.
بنیانهایجنبش
دقیقاً
همانجا در
خیابانِ
اشغالشده،ساخته
و پرداخته شد
و بعد
درتجمعات
بزرگ ادامه مییافت.
( کروز و آلوز،
۲۰۰۹)
نهادهای
دانشجویی و
احزاب سیاسی
در فلوریانو
پولیس، بر
خلاف
سالوادور،
نقش برجسته ای
نداشتند. CMIمرکز
رسانهایِ
مستقل
برزیلدر پوشش
دادن اخبار
تظاهرات و
فراهم ساختن
دریچهای
برای طرح
مطالبات و
گفتمانها،
نقش حیاتی
برای معترضان
داشت. زمانی
که گروههای
فعال در
شهرهای مختلف
تصمیم گرفتند
سازمان ملی
ایجاد کنند، CMI در
هماهنگ کردن
گروهها نقش
بسیار مهمی
بازی کرد، که
در جریان برگزاری
همایش
اجتماعیِ
جهانیِ سال
2005در پورتو آلگره
به نخستین
گردهمآیی
جنبش حملونقل
رایگان، بدون
دریافت حمایت
از هیچ دستگاه
رسمی،
انجامید.
(ماریا تونها،
۲۰۱۳)
صبح روز
۲۹ ژانویه دهها
جوان در گرمای
خفقانآور،
زیر چادرهای
سفید کمپ
جوانانِ (Intergalactika Caracol)] در
جریانهمایش
اجتماعی
جهانی، محفلی
را شکل دادند
که از سوی MPLو CMIفلوریانوپولیس
به آن
فراخوانده
شده بودند. در
مجموع حدود
۲۵۰ فعال از
۱۶
هیئتنمایندگی
مختلف و از ۲۲
استان مشارکت
داشتند. جلسه
بامداد آغاز شد
و تا بعدازظهر
به طول
انجامید و
نتیجه این که
برای شکلگیری
جنبش ملی
توافق جمعی
حاصل شد.
جوانان فعال،
حدود سنی ۱۵
تا ۲۵ ساله
نوبت میگرفتند
و یکبهیک
صحبت میکردند،
بهدقت به
مباحثات توجه
داشتند و
یادداشت برمیداشتند.
تعدادی از
آنان تی شرتهایی
با آرم Passé Lièvre(رفتوآمد
رایگان) و
برخی تی شرت
قرمز سنتی
متعلق به جنبش
کارگران بیزمین (Sem Terra) را بر
تن داشتند.
(جنبش کارگران
بیزمین،
جنبشی است که
از ۱۹۸۵ شکل
گرفته و 5/1میلیون
عضو دارد).
بازتاب
و جمعبندی
اولین گردهمآیی،
تأکید
براهمیت تجمع
بهخصوص بر
ویژگی
استقلال
تجمعات
واستقلال شرکتکنندگان
بود؛ «ما میدانستیم
که برخی سیاستهای
عمدی سازمان
یا گروهی بزرگ
باعث از دست
رفتنِ
خودمختاریِ
تجمعات میشود،
اما از نیاز
به ایجاد
هماهنگی ملی
برای مبارزات
مختلفی که از
پیش و بدون هر
گونه سازمان
یا گروه مشخص
در پشت آنها
شکل گرفتهاند
بهسان نیاز
خاصِ یک جنبش
هم آگاه
بودیم» (
پومار، ۲۰۰۵).
از همان آغاز،
کنشگران پی
بردند که جنبش
توان
استراتژیک
برای کسب
مطالباتی
فراتر از
مطالبات
دانشجویان را دارد.
حملونقلیکی
از وجوهمحوری
بازتولید
نیروی کارو
انباشت
سرمایه است
وبیانگر » اولین
گام فروش
نیروی کار »
است. فعالان MPLدریافتند که
مطالبات آنان
می تواند
مالکان وسایل
تولید و گردش
کالا را تحت
فشار قرار
دهد. ( پومار۲۰۰۵)
با شکل
گیری اتحادیه
جنبش حملونقل
رایگان
[فدرال]، مجمع
ملی سندی را تصویب
کرد که اعلام
می کرد جنبش »
خودگردان، مستقل
و غیر
پارتیزانی،
اما نه ضد
پارتیزانی » است
و اهداف
استراتژیک
خود را »
دگرگون کردن
مفهوم کنونی
حملونقل
عمومی شهری
یعنی تغییراز
مفهوم تجاری حملونقل
کنونی به
مبارزه برای
رایگان کردن
حملونقل
عمومی مناسب و
مطلوب برای
تمام جامعه و
خارج از کنترل
بخش خصوصیدست
یافت. ( جنبش
رفتوآمد
رایگان، ۲۰۰۵)
در اسناد
بعدی، مرحله
اقدام عملی و
مستقیم جنبش،
بر تشکیلات
افقی و ضد سرمایه
داری جنبش
تصریح شده است.
بر
اساس نظر
مارچلو
پومار، جنبش
دانشجوییکه به
دنبال
دستیابی به
فرایند اجماع
بود، نهادهای
موجود
بوروکراتیک و
احزاب را پس
می زد،
سرانجام در
مجمع ملی با
پایداری بر
مواضع خود به
توافق دست
یافت. با وجود
چالشهای
ذاتی متعدد
درفرایند
ائتلاف و
تصمیم گیری،
فعالان روند
فوق را مناسب
ترین شکل
سازماندهی
اعلام کردند؛
» با توجه به
اینکه فرایند
مزبوراولین
گام ساختن
چنین جنبشی به
شمار میرود»
(پومار، ۲۰۰۵)
فرهنگ
سیاسی نوین
با
اتخاذ روشی
چنین پویا، MPLدر
اغلب شهرهای
بزرگ برزیل
سال به سال
خلاقانه شکل
میگرفت.هرچند،
مانند تمامی
جنبشهای
اجتماعی در
برزیل،
سازمان در
میانهی
دههوارد
مرحلهی رکود
خود شد، اما
اواخر دهه
قدرت پیشین
خود را بازیافت.
لیکن برای
فهمعمیق هر
جنبش باید به
ماورای
تظاهرات و
بیانیههای
عمومیاش
نگریستو به
اعماق آن
رفت.چه نوع
روابطی میان
کنشگران
ایجاد میشود؟
جلسات و تجمات
چه اهدافی را
دنبال میکنند؟
اساسا ً باید
در فرهنگ جنبش
به کاوش
بپردازیم تا
بتوانیم به
شیوهی نگاهش
به جهان پی
ببریم. از این
منظر ما تحولات
جنبش حمل ونقل
رایگان را از
خلال
رویدادها و
کارزارهای
مهمآن دنبال
خواهیم کرد و
آنچه را که
درون جنبش رخ
میدهد میکاویم،
به عبارت دیگر
بر روابط چهرهبهچهره
در زندگیِ
روزمرهی
جنبش تمرکز میکنیم.
با
شروع جنبش،
جنبش حملونقل
رایگان،
فعالیت چند
روزهای را
برنامهریزی
کرد. دومین
مجمع عمومی
خود را در
جولای ۲۰۰۵ در
کامپیناس
برگزار
کرد.ظرف سه
روز گردهمایی،
دو حزب کوچک
چپ رادیکال،
یعنی
کارگزاران
انقلابی و
ساختار
سوسیالیسم
تلاش کردند تا
توافقات
پورتو الگره
مربوط به
ساختار افقی و
استقلالرا
نقض کنند. این
حرکتی بود که بسیاری
آن را کوششی
برای پذیرفتن
و جذب جنبش اولیه
از سوی این
احزابمیدیدند،
آنهم جنبشی
که بر مواضع
خود در خصوص
ساختار افقی و
استقلال خود
تصریح مجدد
داشت: «جنبش از
فدراسیونی از
گروههای
مختلف تشکیل
میشود و
دارای یک گروه
کاری فدرال یا
مرکزی است اما
هیچگونه
هماهنگی و
هماهنگسازی
وجود ندارد
زیرا باور بر
این است که
چنین هماهنگسازیای
میتواند
ساختاری
سلسله مراتبی
را واردِ جنبش
کند. (حمل ونقل
رایگان، ۲۰۰۵)
در
26اکتبر، جنبش
اتوبوس
رایگان جلسهی
یکروزهای
برای گرامیداشت
قبول رفتوآمد
رایگان برای
دانشجویان فلوریانو
پولیس، روز
مبارزه ملی
رایگان، برگزار
کرد. این
تجمعات ویژه
بزرگداشت، در
سیزده شهر از
جمله سه
تظاهرات در
سائوپولو
برگزار شد و
یک روز نامه
ملی در ده شهر
چاپ و توزیع
شد. در این
تظاهراتها
بین ۱۰۰ تا
۵۰۰ نفر شرکت
کردند و در
بعضی شهرها
مردم گردونهها
را به آتش
کشیدند (
گردونهی
ورود به
اتوبوس ) ( حملونقل
رایگان،
۲۰۰۵). سال بعد
دومین گردهم
آیی ملی از ۲۸
تا ۳۰ جولای
در مدرسهی
فلورستن
فرناندز
سائوپائولو
برگزار شد. این
گردهم آیی در
تحکیم جنبش و
برداشتن گامهای
بلند به جلو
در استراتژی
مطالبهی
اتوبوس
رایگان نه فقط
برای
دانشجویان
بلکه برای
تمام مردم بسیار
مهم بود.
در این
گردهمایی یکصدوشصت
فعال از ۱۳
تشکل شرکت
کرده بودند و
ساختار
ائتلاف را
براساس اصل
افقی بودن
جنبش، خودگردانی،
استقلال و
تصمیمگیری
جمعی تدوین
کردند. آنان
توافق کردند
که در زمینهی
ارتباطات،
سازماندهی،
یافتن حامی
قانونی،
همچنین
مطالعه دربارهی
مسایل حملونقل،
گروههای
کاری تشکیل
دهند. در میان
شرکت کنندگان
مهندس لوچیو
گرگوری، رئیس
حملونقل
سائوپائولو
در اجرائیات
شهری از سال
۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲،
نیز حضور
داشت. وی پس از
آن در حزب
کارگران به
رهبری لوئیزا
اِروندینا
مبارزه می
کرد. گرگوری
این نظر را مطرح
می کرد که حملونقل
جزو خدمات
عمومی است و
باید مجانی
باشد، او
استدلال می
کند که از
همان لحظه که
مبلغی در نظر
گرفته می شود،
مکانیسمی به
کار می افتد و
مردم را به
آنانی که می
توانند مبلغ
را بپردازند و
آنانی که نمی
توانند،
تقسیم می کند.
از این رو
تحمیل بهای بلیت
نشان دهندهی
خصوصی کردن
چیزی است که
برای همه
مشترک است؛
یعنی حملونقل
عمومی. وی
خاطرنشان
ساخت که درست
مانند بهداشت
و آموزش که
خدماتی
رایگان
هستند، هزینهی
حملونقل هم
باید توسط
کسانی که از
این خدمات نفع
میبرند،
یعنی طبقهی
حاکم پرداخت
شود. طبقهی
حاکم از حملونقل
عمومی به خاطر
بردن کارکنان
به محل کار، نفع
میبرد (جنبش
حملونقل
رایگان، ۲۰۰۶)
حوالی
همین روزها،
جنبش به سمت
تغییرات بزرگی
رفت. در مراحل
اولیه MPLجنبش
ائتلاف را
بدون هیچ
حمایت
سازمانی برپا کرد
و دربارهی
مسائل حملونقل
در جامعه گفتوگوهایی
به راه
انداخت. با
این حال، در
مبارزات افول
و رکود پدید
آمد. تودهها
به طور عمومی
ضعیف بودند و
بعضی کنشگران
به این دلیل
که دردرخواست
اصلی پیروز نشده
بودند احساس
شکست میکردند.
قلب تپندهی
جنبش گفتوگویی
را آغاز کرد و
استراتژی خود
را از شعار
رایگان برای
دانشجویان به
شعار «رایگان»
برای همه قوام
بخشید.
در
برازیلیا(با
جمعیت ۵/۲
میلیون نفر)MPL،
گروه ۴۰ تا ۸۰
نفری تشکیل
داد. بعد از
سال ۲۰۰۶، طی
یک دورهی هفت
ساله که بهای
بلیت افزایشی
نداشت، تعداد
فعالان به ۸
تا ۲۰ نفر کاهش
یافت. آنان در
سه نوع فعالیت
درگیر شدند؛ «فعالیت
علنی ومستقیم
در خیابان،
آگاهی دادن دربارهی
حملونقل
عمومی،
تحرکات شهری،
با تمرکز بر
طبقه و نژاد،
و رایزنی با
دولت برای
تحقق حملونقل
رایگان » (زیبهچی،
۲۰۱۳) این
گروههای
فعال ولی
کوچک، از
دانشجویان
جوانی با
ایثارگری
فراوان تشکیل
شده بود که به
طور جدی
فعالیتهای
خود را دنبال
میکردند
مانند
برگزاری یک
کارزار
آموزشی یک ماهه
در سال ۲۰۰۱
که به ایجاد
شبکههای
فعال مستحکم
با پویایی
درونی منجر شد
( دوکیز، ۲۰۱۳)
در
گیرودار شکلگیری
جنبش اتوبوس
رایگان، در
سال۲۰۰۵، کنشگران،
نقشهی دقیق
دبیرستانهای
شهر را تهیه و
دهها کارگاه
برگزار
کردند.(سارایوا،
۲۰۱۰) فعالیت
مستمر هرگروه
شامل
دیدارهای
هفتگی یا دو هفته
یکبار تمامی
اعضا بود.
گروههای
مختلف متخصص،
گروههای
کوچک، گروه
مطالعات
مستمر، همه و
همه در تماس
مدام با کانون
جنبش و تمامی
فعالان بودند.
بعضی از
فعالیتهای
اصلی جنبش،
اجرای موسیقی
و تاًتر
خیابانی بود
که برای آماده
کردن آنها
ساعتهای
طولانی وقت
صرف میشد.
نکتهی
مهم این است
که فعالیت
مستقل، حد
بالایی از ایثار
و فداکاری میطلبد.به
نسبت آنچه که
اعضای احزاب
سیاسی مایه میگذارند،
زیرا تمامی
کارها باید به
دست تکتک
افراد و بدون
هیچ گونه
حمایت
نهادهای موجود،
انجام شود.
بنابراین
فعالیتها به
شدت بر کارو
خلاقیت جمعی
متکی است. در
این گروهها
همپیمانی و
اعتماد
وهمبستگی به
حدی شکوفا میشود
که برخی
گروههای
فعال، اجتماع
مزبور را برای
زندگی خود
انتخاب میکنند.
فعالان اغلب
مشترکاً در یک
خانه زندگی میکنند
یا مرتباً به
یک محله و
مکان گروهی،
رفتوآمد می
کنند. این سطح
از همزیستی
عامل قدرتمندی
در زایل کردن
فاصله بین
دوستی و ستیزهجویی
است و چنان
فضای دوستی
ایجاد میکند
که مناطق مختلف
و تجمعات
ائتلافی را به
هم نزدیک میسازد.نیاز
به گفتن نیست
که این شیوهی
زندگی
مبارزاتی بر
این اصل
اخلاقی
استوار است که
بین حرف و
عمل، بین فرد
و جمع، بین
تصمیمگیرنده
و فعالان
جدایی نیست.
این شیوهی
مبارزاتی
همان شیوهای
است که با
فرهنگ سیاسی
مسلط، شامل احزاب
چپ مقابله میکند.
در
دورهی رکود
جنبش در سال
۲۰۰۶، «جنبش
وارد یک فرایند
بازخورد
پیچیده و اغلب
هیجانی شد که
سعی میکرد
بفهمد در جنگ
کرایهی
اتوبوس در
کدام مقطع »
شکست خورده
است » ( سارایوا،
۲۰۱۰) برای
مثال در جنبش
اتوبوس
رایگان در
سائوپائولو
مردم حس میکردند
در سروسامان
دادن جنبش سال
۲۰۰۶ ضعیف عمل
کردهاند و
فقدان طرح و
برنامه
تاًثیر بسیار
بر ادامهی
مبارزه داشته
است، از این
قرار: فعالان
احساس فریبخوردگی
و خستگی بیش
از حد میکردند،
برخی صحنهی
مبارزه را ترک
کردند و جنبش
وارد دورهی
طولانی
بازسازی خود
شد ( لگامه،
تولدو، ۲۰۱۱)
این دورهی
طولانی تا سال
۲۰۱۰ به طول
انجامید که
مشخصات منطقهای
و شهری آن
متفاوت بود.
اتخاذ
استراتژی
«کرایهی صفر»
صرفاً یک
تغییر سیاست
بود و تغییر
استراتژیهای
دیگر، از
گسترش پایگاههای
مردمی تا
تشدید ویژگی
ضد سرمایهداری
جنبش در پی آن
واقع شد. از آن
گذشته، در
جنبش دانشآموزان
و ( دانشحویان)
شعار رایگان
از جمله مطالبات
همهی مردم
بود. گرفتن
مشاورهی فنی
از مبارزانی
مانند لوچیو
گرگوری و تشکیل
گروههای
مطالعاتی، به
جنبش «رایگان»
این امکان را داد
تا دربارهی
حملونقل
شهری به دانش
خود عمق ببخشد
و پیامدهای
سیاسی
تقسیمات شهری
به مناطق و
نژادها را بهتر
درک کند.
جنبش، جایگاه
خود را در
تاریخ طولانی
و پرقدرت جنبش
ضد افزایش
کرایه از ۱۹۷۴
تا ۱۹۸۱، در
ریودوژانیرو،
سائوپائولو،
بیشاد
فلامینز و
شهرکهای
اقماری
برازیلیا و
سالوادور
تثبیت کرد ( فیلگواراز،
۱۹۸۱) تمام
اینها باعث
شد که جنبش
حملونقل
رایگان در
مذاکرات حملونقل
مرجعیت پیدا
کند و مفهوم
«حق شهروندی»
محور»کرایه
صفر» شود.
دومین
تغییر در
استراتژی MPLبه
منظور گسترش
پایگاه
اجتماعی آن و
مفاهیم حتی
عمیقتر جنبش
مربوط به خصلت
طبقاتی آن،
کنش افراد تحت
ستم در مقابل
ستم بود. در
برازیلیا «از
سال ۲۰۰۷ تا
۲۰۰۸، MPLکار
روی دانشآموزان
دبیرستانی و
محلات حاشیهای
را افزایش
داد» به نقل از
پایکه دوکیز
لیما (زیبهچی،
۲۰۱۳). MPLدر
سائوپولو
«دریافت که
باید جبهههای
متنوع را
شناسایی و
شروع به کار
در بعضی اجتماعات،
بهخصوص در
مناطق جنوبی
بین فقیرترین
مناطق شهر کند»
(لگومی،
تولدو، ۲۰۱۱)
بههرحال،
همانطور که
آنان در حاشیهی
شهرها شروع به
کار کردند،
گروههای
سازمانیافته،
احزاب سیاسی و
سازمانهای
غیردولتی را
پیدا کردند که
علیه زمینخواری
بنگاههای
معاملات ملکی
و جام جهانی
مبارزه میکردند.
این مناطق
همچنین منطقههای
مواد مخدر نیز
بود. همانطور
که پایکه
دوکیز از
برازیلیا
خاطرنشان ساخت؛ «MPLفعالیت
کمیتههای
مردمی جام
جهانی را که
بهتدریج در
مبارزات محلهها،
تبدیل به اهرم
قدرت میشد،
دنبال میکرد.»
( زیبه چی،
۲۰۱۳)
استراتژی
کار در حاشیهی
شهرها، جنبش
را وارد مرحلهی
جدیدی کرد.
اگر در حاشیهی
شهر
سائوپائولو،
امر سازماندهی،
برای جنبش حملونقل
رایگان،
مشروعیت
سیاسی به
ارمغان آورد،
در برازیلیا
توجه به طبقه
و نژاد بود که
تغییری اساسی
در جنبش ایجاد
کرد. اگر
بنیانگذاران
اولیهی جنبش
عمدتاً
جوانان
سفیدپوست
طبقهی متوسط
و زیر متوسط
بودند، اکنون
از «جوانان شهرکهای
اطراف
برازیلیا » از
گوارا، تا
گراتینگا، سائوسباستیائو
و سامبایا و
همچنین
خانوادههای
فقیر و سیاه
پوستان به
جنبش پیوسته
بودند.(
سارایوا،
۲۰۱۰) این
افراد کسانی
بودند که در
نهادهای
رسمی موجود
مانند احزاب
چپ، اتحادیه،
و یا اتحادیهی
دانشجویی،
نتوانسته
بودند جایگاه
«خود» را بیابند.
هویت
جنبش، علیه یک
مجموعه ستم؛
ستم طبقاتی، ستم
جنسیتی،
نژادی و میتوان
گفت تاحدی
علیه ستم
تبعیض سنی،
شکل گرفت و در
نتیجه، جنبش
در مقابل
تمامی انواع
ستم ایستاد و
در طی
مبارزات،
پرهیز از تقسیم
سنتی کار از
حیث جنسیت و
رنگ پوست را
دنبال کرد.
جنبش حملونقل
رایگان، با
ترکیب این
عوامل، تعهد
خود به فقرا،
رنگینپوستان،
زنان و افرادی
که دسترسی به
وسایل حملونقل
و به شهر
ندارند را
نشان داد.
رنگین پوستان
(سیاه پوستان،
قهوهای و
سرخپوستان )
با به رسمیت
شناختن این که
جنبش حملونقل
رایگان
مبارزهای
است علیه
تبعیض، بهتدریج
به جنبش
پیوستند،
همچنین به
دلیل آنکه
فعالان سیاهپوست
شرکت کننده در
جنبش MPL، پرچمدار
مبارزات ضد
نژادپرستی
هستند.(۴)
هنگامی
که جنبش مدنی
بار دیگر در
سال ۲۰۱۰ فعال
شد، MPLبا
ارتباط سیال
با سایر جنبشهای
اجتماعی و بهمثابه
صدایی در
مذاکرات حملونقل
و اصلاحات
شهری، سازمان
ملی خود را در
شهرهای بزرگ
بنیاد نهاده
بود. این جنبش
هزاران فعال
دوره دیده و
با تجربه
داشت، افرادی
که طی پنج سال
فعالیت خود، صد
فعالیت
خیابانی را
سازماندهی
کرده بودند؛
(از پخش
اعلامیه تا
تظاهرات ۱۰
هزار نفری) و
تسخیر
ساختمانهای
دولتی، تسخیر
پایانههای
اتوبوسرانی
و بستن جادهها،
همچنین
سازماندهی
ارتباطات و
رساندن پیام
جنبش به صدها
هزار
برازیلیایی
جزو کارنامهی
آنان بود.
اگرچه جنبش
هنوز نوپا
بود، اما بههیچوجه
در حاشیه
نبود، شاهد
آن، شخصیتهای
سرشناسی
مانند شهردار
سابق
سائوپائولو،
لوئیزا
اِروندینا
است که در سال
۲۰۱۱ در کارزار
کرایهی صفر
شرکت
داشتند.(۵)
همانطور
که مبارزات به
پیش میرفت،
گروهها و
جنبشهای
مشابه خود را
جذب میکرد.
پایکو دوکز
خاطر نشان میکند
که «صفآرایی
نیروها در MPLچنان
فرهنگ عمل
سیاسیای
ایجاد کرد که
از مبارزات
خود فراتر
رفت» زیرا
تجارب آنان،
کنشگران
سایر جنبشها
را در مبارزات
فراتر ازهدف
حملونقل
عمومی تحت
تاًثیر قرار
داد (دوکز،
۲۰۱۳) به گفتهی
جیمز سی اسکات؛
این فرهنگ
نوین
مبارزاتی
وشکل سازماندهی
فراتر از گروههای
متعارف و
احزاب سنتی و
در فضایی
نسبتاً مستقل
حرکت میکرد،
فضایی که در
آن گفتمان
مخفی شکوفا
شده بود و
فرهنگهای
اعتراضی،
تصنعی به نظر
میرسید.اسکات
با تحلیل
رابطهی بین
فضای جامعه و
گفتمانهای مخفی
تاکید میکند
که در حال
حاضر در «جنبش
اتوبوس
رایگان» گفتمان
مخفی، مانند
فرهنگ عامه،
هنوز بهمثابه
فکری ناب وجود
ندارد بلکه
فقط تا حدی که
تجربه شده،
بررسی و تبیین
شده و در
جامعه حتی جوامع
حاشیهای
منتشر
شده،حضور
دارد. (اسکات،
۲۰۰۰)
در هر
صورت، جنبش
حملونقل
رایگان تنها
نمود بدیل یا
شورش فرهنگ جوانان
وحاشیهنشینان
نیست. بلکه
«سازمانی با
اصول و دیدگاههای
استراتژیک
است» که در
خلال دومین
گردهمایی
برگزارشده در
ژوییهی
۲۰۰۵در
کامپیناس
مواضع خود را
شفاف ساخت (دمورا،
۲۰۰۵). بنابه
نظر دوکیز این
جنبش «به مثابه
یک گروه ضد
سرمایهداری
با
سازوکارهای
کارآمد علیه
سلطه و
بوروکراسی و
علیه بازار
شکل گرفته
است» (دوکیز،
۲۰۱۳) مناطق
با فرهنگهای
مختلف از هیپهاپ
و فرهنگ عامه
گرفته تا
سازمان پیشرو
مقاومت برزیل
و جنبش
روستاییان بیزمین،
به هم میپیوندند. MPLهمچنین از
جنبش زاپاتیستها
و سایر جنبشهای
ضدجهانیسازی
الهام میگیرد،
هرچند جزئیات
این تأثیر
تاکنون مورد بررسی
قرار نگرفته،
اما برداشت
عمومی این است
که در میان
گروهای مختلف
تشکیلدهندهی MPL،
هیچ گروه یا
فرهنگی دارای
هژمونی نیست.
سیاست و
استراتژی از
درون جنبش و
از مذاکرات طولانی
وتجربیات خط
مقدم شورشهای
سالوادور و
فلوریانوپولیس
حاصل آمده است.
لئو وینی سوس
نویسنده و یکی
از کنشگران
«جنبش حملونقل
رایگان» از
فلوریانو
پولیس توضیح
میدهد که در
مقاطع تحول،
رهبری جنبش چهگونه
عمل میکند:
وقتی
من از رهبری
سخن میگویم
منظورم فرمان
دادن یکی و
اطاعت دیگری
نیست، منظورم
فریب دادن
تودهها نیست.
من دربارهی
گروهی سخن میگویم
که فکر میکند،
برنامه میریزد،
گفتوگو میکند
و شورش تودهای
پیرامون
مسایل
اجتماعی را
مطالعه میکند
و برای رفع
نیازهای جنبش
مسائل آن
را،روزبهروز
پیمیگیرد [...] در
این شرایط ،
بهترین و
امکانپذیرترین
شیوهی
رهبری، فهم
این مسئله است
که تجربیات
مستقل چهگونه
بهوجود میآید
تا ابزار بسیج
تودهای شود.
(وینی سوس،
۲۰۰۵)
سپس
باید گروههاییمانندمحققان
و روشنفکران
فعال و مبارزکه
توان سازماندهی
و کار با تودهها
را دارند، شناسایی
کرد،
نیروهایی که
بتوانند
پروژهها و
استراتژیها
را پیگیری و
دنبال کنند تا
به شکلگیری
نیروی
اجتماعی
بیانجامد که
تغییر از پایین
ایجاد میکنند.
در مجموع اینها
اشکالی از
مبارزه است که
میتوان در
برزیل و در
اولین دههی
قرن، از فرهنگ
سیاسی نوینی
سخن بگوییم.
این فرهنگ
نوین مبارزه و
سازماندهی
ترکیبی از
گروههای
کوچک و متوسط
بود که در
ژوئن ۲۰۱۳در
فورانی عظیم
به خیابان
ریخت.
پینوشتها
*این
مقاله در «چشمانداز
اجتماعی
آمریکای
لاتین» به چاپ
رسیده و رامور
رایان آن را
برای دنیای
وارونه به
انگلیسی
برگردانده
است.
۱- پاگودِه
سبکی موسیقی و
ازمجموعه
سامبا است که
در سالوادور
پدید آمد و به
سرعت تا
ریودوژانیرو
گسترش یافت.
۲- Maracataگروههای
موسیقی بومی
شمال شرقی
برزیل که
موسیقی آنان
در آمریکا هم
طرفدارانی
دارد.
۳-Capoeiraیک ورزش
رزمی برزیلی
است که با
حرکات رقص ترکیب
شده است.
۴- بر
اساس توضیحات
پایکو دوکیز
لیما در
مصاحبهای با
نویسنده
مقاله.
۵- تنها
در برازیلیا
۳۰۰-۲۰۰ نفر
به شدت فعالیت
میکردند. آمد
و رفت دائمی
مردم به مراکز
فعالان،
انتقالفرهنگ
سیاسی جنبش به
بخشهای دیگر
جامعه را
تسهیل میکرد.
مقالهی
بالا ترجمهای
است از:
Autonomy in
Brazil: below and behind the June uprising
«نقد
اقتصاد سیاسی»
http://pecritique.com/